نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان من چند وقتی است که در دانشگاه عاشق دختری شدم ولی خجالت می کشم بهش بگم و خیلی دوستش دارم دیشب آنقدر بهش فکر کردم اصلا" خوابم نبرد تا 4 صبح بیدار بودم.....
سرتونو درد نیارم نیاز به کمک شما دارم ....به نظر شما چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- - - Updated - - -
دوستان کمکم کنید تورو بخدا من عاشق شدم
سلام دوست عزیز.فکر کنم ترم پایینی باشید.البته هیچ اشکالی نداره این چیزا طبیعی هستش.
ببنید در حال حاظر ممکنه خییل دیگه از همکلاسی های شما هم در فکر ازدواج اون خانم باشند ؟! نه این که بخواید برید سریع با اون خانم صحبت کنید و ایشونو از این عشق اتشین با خبر کنید و فکر کنید ایشون هم یه دل نه صد دل میگه منتظر بودم و... نه اصلا و ابدا...
سعی کن خویشتن دار باشی... و حداقل تا ترم 7 و بهتره هشت صبر کنی... یا اون خانم یه نفر دیگه زودتر از شما میره بهش پیشنهاد دوستی میده و اون خانم قبول می کنه و با هم دوست میشند و.. اون وقت بهتر که نرفتی صحبت کنی متوجه این حرفم چندسال بعد میشی. یا نه اون خانم با کسی دیگه ازدواج میکنه ک هدر این صورت قسمت هم نبودید و بهتره براش ارزوی خوشبختی کنی
یا این که ایشون دختری خوب و سر به راه تا اخر ترم میمونه و باز بیا برگردیم به عقب
هددف شما از رفتن به دانشگاه اولش درس بود... نذار درگیر این چیزا بشی.... خوب تلاشتو بکن و خوب درس بخون و سعی کن موفق بشی و شماره یک باشی توی محیطی که هستی.. این طوری وقتی برسی به ترم اخر اگه اون خانم هنوز مجرد باشه و هنوز هم شما ایشون رو مورد مناسب برای ازدواج ببنی باهاشون توسط خانواده در میون میذاری یا قسمت هم میشید یا نه... ولی اگه قسمت هم نشید یا حالت هایی دیگه که گفتم اتفاق بیفته ..شما چیزی رو از دست ندادی..این قدر دختر خوب دیگه هست که ارزوش باشه با شما ازد.اج کنه.. مخصوصا هرچه شرایطت بهتر و رو به پیشرفت باشه و اینو وضعیت تحصیلی شما و کارایی که توی این دوره کردی نشون میده..
خیلی ها رو دیدم به خاطر همیچین چیزایی که اصلا عشق نیست ایندشون رو تباه کردند..نه درس خوندن.. نه به عشقشون رسیدند اخرش شدند هیچی ... با کوله باری غصه... ولی شما اگه ایندتو بسازی به حرف من می رسی..
شما دو حالت بیش تر نداری..یا به حرفام گوش نکنی و بعد ها خودت بهش برسی و بشی یه تجربه برای بقیه !؟
یا این که گوش کنی و به امید خدا وقتی به حرفم رسیدی برام دعا کن.
مرسی از راهنمایی هات ولی یه نفر دیگه چند روز پیش داشت باهاش در باره ی ازدواج حرف می زد.می ترسم از دستش بدهم بنظر شما چکار کنم....بخاطر همین عصبانی شدم و به سایت همدردی امدم خواهشن کمکم کنید چون من دوستش دارم.
با سلام
اگر آمادگی ازدواج داری و شرایطش مهیا هست رسماً اقدام به خواستگارای کنید . راه درست همین است و بس
من 17 سالمه و اون هم 17 سالشه سربازی نرفتم اس و پاسم
17 و دانشگاه؟چطور ممکنه؟
از هنرستان رفتین ، دانشگاه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط asheghshodam
حتما ترم اولتون هست؟
بنظر خودتون وقتی شرایط ازدواج ندارین، و بقول خودتون "آس و پاس" هستین! راه عاقلانه ایست که این دختر خانوم هم درگیر احساسات بکنین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فدایی یار
خوشم اومد
خیلی باحال بود
راست میگید. سال اولیا اکثراً عاشق اند.
سلام.
ببخشید من اینو اینجا میذارم،ولی جای دیگه نمیشد خب!!!! اقامنصور شما بالاخره چکار کردین؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست عزیز این حالات شما طبیعیه تو این سن بهتره بهش بها ندی
بله من از هنرستان وارد دانشگاه شدم از نظر مالی خدارا شکر دستم به دهنم می رسه و ترم اول هستم ..من الان اصلا" نمی توانم باهاش حرف بزنم روم نمیشه چکار کنم یا مثلا" موضوعی را بهانه کنم و باهاش صحبت کنم هفته ای دو روز می بینمش و وقتی که نمی تونم باهاش صحبت کنم حالم خراب می شه فکر و ذهنم پیشه اونه به نظر شما دوستان عزیز چکار کنم مشکل من اینکه فقط سربازی نرفتم الان قصد خواستگاری ندارم ولی می خواستم تا 3 سال دیگه ازش خواستگاری کنم می ترسم از دستش بدم............
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط solyyy
تو پست خودتون جواب دادم