من پسری هستم که شش ماه پیش با دخترداییم عقد کردم،ولی الان متوجه شدم که براش مهم نیستم،دلتنگم نمیشه،بیست روز ک نمی بینمش بعدش هیچ حرف خاصی نداره که باهام بزنه،من خیلی دوستش دارم ولی اون دوستم نداره،چیکار کنم،
نمایش نسخه قابل چاپ
من پسری هستم که شش ماه پیش با دخترداییم عقد کردم،ولی الان متوجه شدم که براش مهم نیستم،دلتنگم نمیشه،بیست روز ک نمی بینمش بعدش هیچ حرف خاصی نداره که باهام بزنه،من خیلی دوستش دارم ولی اون دوستم نداره،چیکار کنم،
تاحالا مستقیم بهتون چیزی گفته؟؟قبل از ازدواج مگه خودش شمارو انتخاب نکرده؟؟دیگه تو ازدواج فامیلی فک کنم کم تر این حالت پیش میاد چون راحت میشه برا به دل نشستن تصمیم اولیه روگرفت..
نظر من اینه که احتمالا اونم شمارومی خواسته حالا بعد از عقد ممکنه به دلایلی کم رنگ تر شده باشه که باید علتاشو ریشه یابی کنین.
یک چیزی که به ذهنم رسیده اینه که ممکنه همش ابراز علاقه و زنگ زدنو اینا از طرف شما خیلی بیشتر بوده.راستش من خودم با اینکه خواستگارم از همه نظر خوب بود ولی این رفتارش باعث شد توی من زدگی به وجود بیاد.ولی به نظر من یک قدم که شما میرین جلو باید بزارین قدم بعدی رو اون برداره..شما باید بهش مهلت دل تنگ شدنو بدی
خیلی ممنون از راهنماییتون
واقعا؟جدی میگید؟آره حق با شماست من خیلی محل به محلش گذاشتم همش من بهش زنگ زدم بهش گفتم دوستت دارم و از این حرفا،تا حالا مستقیم بهم نگفته دوستم نداره ولی بهم میگه من کلا احساساتی نیستم،تا حالا یه بار نگفته دلتنگمه دوستم داره یا ....
سلام
مبارک باشه ازدواجتون و ایشاالله به پای هم پیر شین
من مختصر مینویسم چون یه کوچولو کار دارم
اکثر خانوما بعد از ازدواج(این که میگم اکثرا دور و وری هامو میگم)یه احساس بدی نسبت به ازدواجشون دارن یه حسی مثل شکست.با خودشون فکر میکنن زود ازدواج کردن و اگه بیشتر صبر میکردن مورد مناسب تری پیدا میشد
بعضیا با این حس مقابله میکنن و سعی میکنن با نامزدشون روابط بهتری داشته باشن و بعضی ها به این حس دامن میزنن و با محل ندادن و محدود کردن تماس فیزیکی و احساسی سعی میکنن یه جور انتقام از شوهرشون بگیرن
اینجا وظیفه ی آقا خیلی مهمه.اینکه با خانوم مدارا کنه یا با اون همکاری منه و اونم محل نده یا اینکه نه مدارا کنه و نه بی حلی کنه
بهترین راه حل سومه
شما با توجه به حفظ شخصیت و مردونگی تون با خانومتون رفتار کنید.اگه رفتار زننده و بدی ازش دیدن بهش گوشزد کنید که این رفتار و دوس نداشتین ولی احتمالا شرایط خاصی برات پیش اومده که اینطور رفتار کردی ولی بهر حال بدون دوستت دارم و اگه کمکی ازم بربیاد برات انجام میدم
بهترین کاری که میتونید انجام بدین اثبات خودتونه
نه با تامین نیازهای مادی با رفتاری که حس کنه میتونه بهتون تکیه کنه
اگه بهتون محل نمیده و ... براش شرایط خاطره ساز درس کنید.مثلا برین با هم بیرون و سعی کنید پرهیجان تر و شوخ طبع تر از خانوم باشید تا باهاتون بهتر بشه
.
.
.
.
اوا:303:من همین جوری نوشتم و رفتم...
معمولا یه پست شامل این سوالاست
شما چن سالتونه؟همسرتون؟تحصیلات؟د عوایی بوده بین تون؟خودت چی فکر میکنی؟:18:
من بیست وسه سالمه و همسرم 18 سالش،من فقط بهش محبت کردمولی هیچ محبتی ازش ندیدم،اگه دو سه هفته ای یه بار با هم باشیم شبپشتشو میکنه به من بی هیچ حرفی میخوابه تا صبح دارم دیونه میشم وقتی دختر پسرایی رو می بینم ک دست همو عاشقونه گرفتم و عاشقانه راه میرن هیچ عشقی ازش ندیدم
من فقط نظرمو گفتم ممکنه هم اشتباه باشه:)به نظر من ابراز علاقه خیلی هم خوبه..ولی ببین مثلا اکسیژنم چیز خوبیه ولی وقتی خیلی زیاد باشه ادم بهش حس خفگی دست میده..
من احتمال وفقط احتمال میدم ابراز علاقه یک طرفه وبیش از حد شما باعث سردیش شده باشه..حالا می تونین برای امتحان بهش مهلت بدین ببینین دلتنگ میشه؟
جواب این سوالو ندادین خودش شمارو انتخاب کرد؟؟
سلام ممکنه ایشون شمارو دوس داشته باشه ولی یا روش نمیشه بروز بده یا فکر میکنه هنوز زوده ، بهش فرصت بده اینقد زود قضاوت نکن که دوستم نداره ، ما دخترا یه کم با احتیاط میریم جلو
ققنوس و بقیه دوستان ممنونم از همتون:72::72::72:
آره خودش منو انتخاب کرد یک سال هم شیرینی خورده بودیم،ولی همون موقع هم جواب پیام هام رو گاهی نمیداد،من هر روز بهش زنگ میزنم ولی بعضی وقتها ک میخوام امتحانش کنم دو سه روز بهش زنگ نمیزنم اون یه دونه پیام میده احوالمو میپرسه که اگه من جوابشو هم ندم پیگیری نمیکنه ببینه من چرا زنگ نزدم اصلا زنده ام یا مردم
تا حالا یه بار به من نگفته دلم برات تنگ شده چرا نمیای خونمون ....
هم شما و هم خانومتون کم سن و سال هستین به خصوص خانومتون خیلی زمان لازم داره تا بتونه از عهده زندگی زناشویی بر بیاد براش کتاب رمان بخرید:303: با هم فیلم های عاشقانه ببینید سعی کنید دوست داشتنتون رو به جای اینکه زبونی باشه در عمل باشه اگه از رفتاراش ناراحت میشین خیلی آروم باهاش در میون بزارید
شوهر من اگه دو روز پشت هم بهم زنگ بزنه و من نزنم روز سوم منتظر میشه من بهش زنگ بزنم و فوراً هم میگه خانوم چرا واسم زنگ نزدی
شب ها رو با هم باشید :43: این با هم بودنا وابستگی رو تو خانوما خیلی زیاد می کنه
دختر تو این سن مثل خشت خام میمونه هر جور بخواین شکل میگیره
سلام
شاید نامزد شمااصولا آدم کم حرف باشه من خودم یک معیارم برای ازدواج اینه که طرفم پر حرفتر ازمن باشه چون من بیشتر اهل گوش دادنم و مگرموضوعی باشه که توش صاحب نظر باشم یا حرفای معمولی،راستش از سکوت بیشتر لذت میبرم اگه همسر شما همچین آدمیه شما سعی کن موضوعات مشترک با هم و پیدا کنی وسعی کن ازش حرف بکشی تا کم کم اونم باهات راحت بشه و صمیمیت هم ناخودآگاه ایجاد میشه
تفاوت شخصیتی هم هست دیگه یکی راحت ابراز احساسات میکنه یکی سخت تر ولی شما باید به عنوان مرد رابطه دستت بگیری
یه اصطلا حی هست که میگن واسه ارتباط با یه خانم اجازه لازم نیست،عرضه لازمه
پس منتظر کنش از خانمت نباش خودت پیش قدم شو ایشونم ازت یاد می گیره
برید مشاوره به نامزدت بگو خواسته هاشو از تو به مشاور بگه بعد مشاور باهات صحبت کنه ،
خودت نظرت چیه ؟ به نظرت چی کم داری ؟ چی باعث شده خوشحال نباشه ؟ با خودش هم مهربانانه صحبت کن بگو چی کار کنی زندگیت لذت بخش تر شه ...
انرژی به خرج بده برای درست کردن زندگیت ، تو مسئول زندگیتی ، تلاش کن براش ...ناراحتی های الانت تموم میشه و این تلاشی که کردی برای زندگیت باقی میمونه :72:
سلام
اینکه همسرتون بهتون به وضوح ابراز علاقه نمیکنه دلیل نمیشه که شمارو دوست نداره
بهتون توصیه میکنم یه دوره هدف دار طوری برنامه ریزی کنید که به شدت بهش ابراز علاقه کنید و در جریان این ابراز محبت ها خواسته هاتونو بهش بگید (میخواستم بهتون پیشنهاد کنم بعده ابراز علاقه به یکباره بدون هیچ دلیلی به شدت کنار بکشید و منتظر باشید که ایا تغییری در رفتارش مشاهده میکنید یا نه!)
در این مدت هر لحظه باهاش تماس بگیرید و ابراز علاقه کنید... جمله های عاشقانه جدید یاد بگیرید بهش بگید... عملی بهش ابراز علاقه کنید ...
در این مواقع شما دست بکار بشید و ازش هر انتظاری دارید خودتون انجام بدید و اونو بکشونید به انجام خواستتوننقل قول:
،اگه دو سه هفته ای یه بار با هم باشیم شبپشتشو میکنه به من بی هیچ حرفی میخوابه
در انجام این کارها باید دقت کنید از همسرتون توقع زیاد نداشته باشید:81:
یادتون باشه اگه همسرتون در برقرار کردن ارتباط و ابراز احساسات مشکل داره به دلیل تعلیم و تربیتش هست و نیازه فرد این مهارت رو به مرور زمان یاد بگیره و تمرین کنه
گرچه این خواسته های شما به حقه ( اگر به فکر چاره نباشید به مرور زمان تبدیل به یک مشکل و تنش میشه،به دلیل توقع شما) اما شما باید بر توقع خودتون کنترل داشته باشید
موفق باشید
سلام دوست عزیز. خیلی مراقب باشین. نامزد من هم همینطور بود. یک سال همینطور بود و اظهار محبت خیلی کم میکرد. من فکر میکردم که دوستم داره ولی راحت نیست ابراز کنه. با خودم میگفتم که به مرور زمان درست میشه. گاهی وقتا از من ناراحت بود و نمیگفت که مشکلش چیه. به من میگفت باید خودت بفهمی! باید ازش حرف بکشین حتما.
نامزدم پس از یکسال به مرور زمان محبتش کمتر و کمتر شد و آخرش گفت که میخاد جدا بشه. چندین دلیل هم آورد که هیچوقت جدی بهم نگفته بود. این خانوم های که کم صحبت هستن اصلا خوب نیست. میریزن تو خودشون و آخرش میخوان جدا بشن!
ضمنا محبت زیاد هم اصلا خوب نیست. زیاد احوالشو بپرسی فکر میکنه که داری بیش از حد کنترلش میکنی.
حتما باهاش صحبت کن و بپرس که مشکلش چی. این خیلی مهمه.
سلام.
من یک احتمال هم میدم. اینکه شاید چون سنش کمه و ترس از روبرو شدن با مسائل جنسی در دوره عقد داره کمی دوری میکنه تا به اصطلاح امنیت این رابطه رو برای خودش در دوره عقد تامین کنه.
به نظر من حضورا و رو در رو و مستقیما باهاش حرف بزنید( جدی و البته نه خشن) منظورم اینه که موقع حرف زدن از قزبونت برم و عزیزم و جان و این چیزا استفاده نکنید و مشکلتون رو جدی بهش بگید. بگید :یه حرف جدی باهات دارم. فلانی من شک دارم که دوستم داری. فکر میکنم علاقه ای به من نداری. واقعا اینطوریه؟
ببینید چی میگه و عکس العملش چیه. بعد بیاید اینجا به ما هم بگید چی گفت.