دلبسته اش شدم...میخوام فراموشش کنم ولی سخته!

سلام مجدد به همه کاربران گرامی...
در تاپیک قبلی مشکلم رو مطرح کردم,راه حلهایی هم بهم پیشنهاد شد که در آخر هم تاپیک قفل شد و نتونستم کاری بکنم و جواب برخی دوستان رو بدم...
اما بعد...
اونروزا خیلی باخودم فک کردم و تصمیم گرفتم این خانوم رو فراموش کنمم چون به لحاظ عقلی رسیدنم بهش خیلی کمه...
از تکنیک توقف فکر استفاده کردم و نتیجه هم گرفتم,
تا اینکه اواسط شهریور اومدم دانشگاه باز هم اون خانوم رو دیدم,تا الان حدود یه ماهه هر روز میبینمش....
باز برگشتم سر خونه اول...بهش علاقه دارم,,نمیدونم ساکت باشم و سعی کنم فراموشش کنم یا احساسم رو بهش بگم و از احساسش با خبر شم و به این مشغله ذهنی که ماه هاس درگیرشم خاتمه بدم,به قیمت شکستن غرورم
علاقه ام نسبت به قبل کم نشده ولی الان میتونم عاقلانه تر به موضوع نگا کنم,
اگه ساکت باشم و کاری نکنم و سعی کنم فراموشش کنم شاید بتونم اما با سختی...ولی فک نکنم این درگیری فکری من و یه چن سالی رها کنه!
خوشحال میشم نظراتتون رو اعلام کنین...

با سلام

اگر قصد شما ازدواج است که راه روشن و عاقلانه این است که از طریق بزرگترهای خانواده وارد شوید و رسماً اقدام کنید و به کمک آنها مسیر درست شناخت را طی کنید .

اگر قصدتان دوستی هست یا اینکه پنهان از خانواده ها مدتی به بهانه شناخت با هم بودن یا حتی واقعاً به قصد شناخت برای ازدواج که ما قویاً مخالف این روند و رویه هستیم بخاطر عوارض و عواقبش که تحریف شناختی هم پیامد آن است و ...... و لذا به این منظور همدردی راهنمایی نمی دهد .

پس اگر قصدتان ازدواج است و دنبال راهکار برای نحوه اقدام رسمی و کمک گرفتن از خانواده هست می توانید از دوستان راهنمایی بخواهید

موفق باشید

اینم راهنمایی من به شما در تاپیک قبلی :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

با سلام

همدردی در جهت برقراری روابط دوستی و صمیمی شدن دختر و پسر راهنمایی نمی دهد ، لذا انتظار راهنمایی شدن به این سمت و سو را نداشته باشدی و در صورتی که عضوی بخواهد در این راستا کمک کند تخلف از قوانین همدردی هست و اخطار دریافت کرده و پستش حذف می شود و اگر ادامه دهد حساب کاربریش مسدود می گردد .

اگر قصد ازدواج دارید رابطه برقرار کردن و صمیمیت راه آن نیست بلکه اقدام رسمی از طریق خانواده را در پیش بگیرید به عنوان شروعی برای شناخت دقیق تر .

لازم به ذکر است شناخت شما به هیچ وجه کافی نیست . و همچنین ذهنیت شما مبنی بر حتماً علاقه ای ازآن سو باشد تا اقدام به خواستگاری شود غلط است و عشق حقیقی در پی شناخت عمیق بعد از رسیمت به وجود می آید . میل شما به پیش از ازدواج در میان بودن عشق و عاشقی نشان از احساس محوری شما و عدم پختگی دارد


این تاپیک با توجه به عنوانش قفل می شود ، اگر هدفتان راهنمایی گرفتن به قصد خواستگاری رسمی هست لطفاً تاپیکی دیگر با عنوانی در این راستا ایجاد کنید تا دوستان راهنمایی کنند .

لینک های زیر را هم مطالعه کنید تا استراتژی همدردی دستتان بیاید :

سطوح ارتباط دختر و پسر

ما قصدا و عمدا چنین روابط عاشقانه ای رو تخریب می کنیم!!!!

---

ممنون از اینکه خوندین...اما فک کنم متوجه نشدین اصل مطلب رو ...نه به دنبال دوستی پنهانی نیستم ...اگه بخوام اقدامی کنم چگونه احساسم رو ابراز کنم تا بتونم بعد رسمی قضیه رو به خونواده ها بکشونم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط milad.mehr

ممنون از اینکه خوندین...اما فک کنم متوجه نشدین اصل مطلب رو ...نه به دنبال دوستی پنهانی نیستم ...اگه بخوام اقدامی کنم چگونه احساسم رو ابراز کنم تا بتونم بعد رسمی قضیه رو به خونواده ها بکشونم؟

---

من تاپیک های قبلی شما رو خوندم و اصلن دلیل این تعلل رو نمی فهمم
اگر قصد ازدواج هست که خوب بالاخره باید بگید
دخترخانم توافق نسبی رو اعلام کردن
با خانواده جلو برید
سه حالت پیش میاد
1- دخترخانم همون اول قبول نمیکنه ( حق طبیعی اش هست )
2- بعد آشنایی زیر نظر خانواده ها به این نتیجه میرسید که ازدواجتون درست نیست ( حق طبیعی طرقین و کسی هم کسی رو مسخره نکرده )
3-بعد آشنایی زیر نظر خانواده ها همه چی به خیر و خوشی تموم میشه

باقی که نمیدونم غرورم شکست و .....
حرف هست
چون شما پسری و خواستگاری وظیفه ی شماست (پس غرورت نمیشکنه)
کلا ظرفیتت رو بالا ببر
ممکنه از 10 نفر نه بشنوی
نفر یازدهم همسرت بشه
حتما باید بفهمی که دختره می میره برات بعد بری خواستگاری؟؟؟
گیرم که فهمیدی چه دردی دوا میشه؟؟؟
تجربه نشون میده آقایون بعد اینکه میفهمن جا میزنن
پس دختر عاقل دهتری هست که حتی اگه بمیره نشون نده
شاید دهتر هانم هم شما رو دوست داشته باشه
ولی انقدر عاقل هست که حودش رو لو نده به هیچ وجه
بنابراین تنها راه رسیدن به ازدواج گفتن به طور مستقیم و کمک گرفتن از هانواده ها هست

سلام:72:

اگر قصدتون ازدواجه اول از همه باید خانوادتون رو در جریان بذارید مثلا بهشون بگید که تو دانشگاه یه دختر خانمی هست که ...بعد کمی از خصوصیات این خانم رو برای

خانوادتون توضیح بدید البته یه شناخت نسبی از دختر خانم لازمه که من تاپیک قبلی شما رو نخوندم که بدونم تا چه حد نسبت به این خانم شناخت دارید..

به نظر من اصلا درست نیست خودتون مستقیما خاستگاری کنید به خصوص اینه اگر خانم متدین و پایبند به اصول باشند که یه نگرش منفی پیدا میکنن و حتی اگر

خودشون هم با این قضیه مشکل نداشته باشن زمانیکه با خانوادشون مطرح میکنن به احتمال زیاد خانواده از این طرز خاستگاری استقبال نمیکنن...

سلام.ممنون از اینکه خوندین...
مشکل منم همینه...اینکه ایشون از درخواست من برداشت سو نکنه
دچار سو تفاهم نشه...
کلا چجوری بهش درخواست بگم؟

قبلا هم عرض کردم اول با خانواده مشورت کنید اگر براتون سخته که با پدر و مادرتون مستقیم صحبت کنید از خواهر یا کسیکه باهاش صمیی هستید بخواید که با مادرتون

صحبت کنید..شما قصدتون ازدواجه و خانواده باید تو این موضوع پیش قدم بشن پس اول باید خانواده رو در جریان بگذارید ...شاید شما به این دختر خانم پیشنهاد ازدواج

دادید و ایشون هم قبول کرد بیایید منزلشون بعد اگر خانوادتون مخالفت کردن چیکار؟؟؟ پس اول باید از مادرتون صلاح و مشورت بگیرید...

فک کنم درستتر این باشه که اول بدونم نظر این خانم چیه بعد با خانواده درمیون بزارم.
نمیشه به خونواده بگم ولی ندونم که اصن دید ایشون نسبت به من چیه!!!
اگه ایشون مخالف باشن ومن بیام با خونواده مطلب رو در میون بزارم که کار درستی نیس

حالا اونور قضیه رو ببین ...فکر کن اومدی به این خانم گفتی من قصد ازدواج با شما دارم بعد این خانم قبول کردن و گفتن تشریف بیارید منزلمون بعد شما میای به

مادرت میگی و مادرت هم مخالفت میکنه و میگه( حالا به هر دلیلی) نمیرم برات خاستگاری!! بعد میخوای چیکار کنی؟؟ اون خانم نمیگه منو احمق فرض کردی اومدی بهم

پیشنهاد ازدواج دادی و خبری نشد ازت؟؟ پسر خوب یکم عاقلانه فکر کن اول مطمئن شو خانواده واست میرن خاستگاری بعد بیا به دختر مردم پیشنهاد ازدواج بده...

دیگه خود دانی من نمیدونم بیشتر از این چطوری برات توضیح بدم

اینم درسته...