شب قدر و راز و نیاز من با او

خدایا امشب نه برای خودم یا توبه اشک می ریزم،نه . . . . زیرا که نه چشم بر ناموس مردم داشتم و نه دزدی رسمی کرده ام و همواره کوشیده ام بر پایه خرد که مهم ترین نعمت توست زندگی کنم.
خدایا می گویند در این شب، آینده یک سال بعد زندگی ما را رقم می زنی . . .در همین لحظاتی که قلبمان می تپد و خون دل ما اشک می شود و . . .اینها همه برای چیست؟
خدایا تو به فریادمان برس . . . . آه ما،سوز دل ما همه و همه پلی اند برای نزدیکی به تو . . . . تویی که به قول سهراب لطیف،در همین نزدیکی ای،لای این شب بوها،پشت آن . . . .
خدایا دلم مالامال غم است و سخنها در سرم پراکنده . . .بار خدایا:
ازتو خواهش می کنم که به جوانان رحم کنی،جوانان سوخته،نسل سوخته،خدایا دروغ گویان کوچک و بزرگ را نگذار خیلی دروغ بگویند که البته دروغ خواهند گفت،اما نگذار زیاد بگویند.
خدایا،خدای مهربان به پدر و مادرها بفهمان که خود جوانی داشتند و چه جوانی آسانی نسبت به اوضاع جوانان این روزها . . . .خدایا اگر نمی پسندی که دختری و پسری رابطه ای بیرون از تعهد ازدواج داشته باشند،در دل پدران و مادران بینداز که دخترانشان را با زر نسنجند که شأن آنها بسی بیشتر است . . .
خدایا به پسران ما شکیبایی و مسئولیت را بیاموز.
خدایا جاده های ما را کم خطرتر نما و در ذهن رانندگان بینداز که در این جاده های ناامن و غیراستاندارد تند نرانند و در هنگام تصادف با دیگری دشنام نداده و کتک کاری نکنند . . .
خدایا به آنهایی که راه خوشبختی را تنها یک راه می دانند،آزاداندیشی را بیاموز.خدایا سال قبل انسانها با سوءاستفاده از اختیاری که به آنها دادی و نیز عقل سیاهی که داشتند،جنایات بی شماری مرتکب شدند،از اختیار بسیاری بکاه.
خدا خردمندان را بر احساس مندان برتری ده.خدایا این خرد را بر برخی بده که ساختمانها را بر پایه اصول علمی بسازند و دلال نباشند.
خدایا این جرآت را بر ما ارزانی دار که حق خود را از خودی ها و غیرخودی ها بستانیم.خدایا این خرد و غیرت را به ما بده که تنها به دنبال این روزی کوفتی خود و خانواده مان نباشیم.چراغ هایی هم هستند که بر مسجد و جامعه حرام نیستند که هیچ،واجبند.
خدایا خلبانان آمریکایی را که چندین بچه افغانی و پاکستانی را کشتند،کیفر ده . . .
خدایا این وسوسه ابلیس را از گوش جانم دور کن که گاهی به من می گوید:در خدایی تو شک کنم که به خودت سوگند چنین باور ندارم و این وسوسه شیطان است.
خدایا من نه حرص بهشت تو دارم و نه پروای جهنمت که گناه نکنم،خدایا خرد به من می گوید که کارهایی را که گناهند،نکنم . . . .خدایا عاشق توام . . .خدایا عشق زمینی و آسمانی را در دل همه بیفکن.
خدایا به من صبری ارزانی دار که تهمت نزده،توهین نکرده،داوری در هیچ شرایطی نکرده و دیگران را تنها برای اینکه انسانند،بپذیرم و به آنها احترام بگذارند.
خدایا:همه انسانها رها از باورهایشان آفریده تواند و روح خدایی دارند،پس اگر کسی برخلاف باور من هست،عقل اینکه او را چون همباورم دوست بدارم،به من بده.
خدایا،خدای بزرگ،رفیق بزرگ،ای خرد بزرگ،عذاب برای خیلی ها در این دوران لازم است،بزرگی کن و عذابی را بر همه نه،آنهایی که با ماسک و بدون ماسک ستم بر همنوعان خود روا می دارند،فرود آور.

امیدوارم که خواسته های دل و عقلتان برآورده شود...

من هم حرفهای زیادی برای گفتن داشتم و بغضی که .. اما تا سر برسجده گذاشتم تمام حرفهایم از ذهنم گریخت.

خدای من کمک کن تا به آرامش برسیم.
کمک کن تا وسوسه نشویم و گناه کردن برایمان عادت نشود.
خدایا کمک کن اگر به بیراهه رفتیم، تا به چاه نیفتادیم راه بازگشت پیش گیریم.
خدایا کمک کن تا قدردان بودنت باشیم و فراموشت نکنیم...
خدایا کمک کن تا شبها با خاطری آسوده به خواب رویم
کمک کن تا صدایت کنیم بیش تر از آنچه دیگران را صدا می کنیم
کمک کن تا همیشه احساست کنیم و در وجودت شک نبریم
کمک کن تا دستهایمان را فقط به سوی تو دراز کنیم و نه بنده تو
کمک کن تا قدر آنچه هستیم را بدانیم و برای رسیدن به اوج، سستی نکنیم
کمک کن تا یادمان بماند مهربانانی را که به لطف تو با ما بوده اند
کمک که تا بتوانیم کمک کنیم هرچند کم و ناچیز
کمک کن که بر توانایی و دانایی خود مغرور نشویم
تا همه چیز را از تو بدانیم و نه غیر
کمک کن تا سردی بی تفاوتی، وجدانمان را خفه نکند
کمک کن تا همیشه بهترین راه را انتخاب کنیم
خدایا، کمک کن که در هر شرایطی راضی و خشنود باشیم و گرفتار نا امیدی نشویم
خدایا کمک کن تا همیشه شنونده درد دلهایمان باشی و تسکین دهنده دردهایمان...

خدایا
می خواهم بندگی کنم اما بلد نیستم!
می خواهم خوب باشم، اما می لغزم!
می خواهم همیشه دلگرم بودنت باشم، اما در حال گریزم!
می خواهم راه تو را طی کنم، اما می لنگم!
می خواهم همیشه با تو باشم، اما همیشه دیر می رسم!
خدایا
کمک کن که باشم و بتوانم هر آنچه را که می خواهم.....
خدایا در این شبها، دستهایمان را بگیر، مثل تمام شبهایی که گرفتی و بالایمان کشیدی...

آرزومند همه آرزوها و رازو نیاز قشنگتون

بارالاها ممنون به خاطر همه داشته هایی که بهمون عطا کردی و ببخش از این که ما از آن غافلیم

خدایا تو بزرگی پس به بزرگیت قسم کوچکی و حقیری ما را ببخش

ببخش اگه هرشب قول میدم دیگه گناه نکنم ولی صبح که می شه همه چی رو فراموش می کنم

ببخش از این که گناهامو کوچیک می پندارم

ببخش که گاهی اوقات خودخواه و کینه ای می شم

منو ببخش اگه بعضی وقتا بی خیال زنده بودن و زندگی می شم می دونم بعدش تو کمکم می کنی که برگردم

خدایا ما با همه بدی های که کردیم و هنوز هم می کنیم ببخش هممون ذاتمون پاکه بزار به حساب ندونم کاری

خدایا دوست دارم اندازه تمام عالم و آدم تنها تو رو دارم و تنها تورومی پرستم پس تنهامون نزار

خدایا دوستانی دارم که شایسته محبتند و یادشان مایه آرامش جان ، پس ای خدای من در این ماه عزیز و این شب های قدر اکرامشان کن و بر صفات نیکشان بیفزای و سلامتشان دار

التماس دعا

سلام دوستان :
بيايم قدر اين شبهاي عزيز رو بدونيم
از همه تون التماس دعا خصوصا دعاي فرج

من از خدا میخوام
که کمکم کنه
توکل کردم بهش
تا اخر ماه مبارک راه رو مثل همیشه بهم نشون بده

دوستان چند وقتیه که ی مشکل برام پیش اومده و دست بردار هم نیست تو ای شبای قدر از همتون التماس دعا دارم

کوله بارت بربند.
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد.
که به مقصد برسیم
و بشناسیم خدا را
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم.
میشود کاری کرد که او رضا باشد
در این راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز از یاد مبر
من جا مانده بسی محتاجم
التماس دعا

خدایا توفیق جهاد با نفس را بر ما مرحمت فرما و هدایت خود را برای رسیدن به سعادت از ما دریغ مدار و با نور ایمان راه ما را روشن و با کوشش و عمل که در جهت رضای تو باشد قدم‌های ما را استوار فرما.
خدایا ما را در راه شناخت معارف غنی اسلامی و قرآن و احکام الهی آشنا بفرما و دل‌های ما را به نور ایمان و نور قرآن روشن و منور بفرما.
خدایا قدم‌های ما را ملرزان و این کوشش‌های ما را که برای قرب تو انجام می‌گیرد عبادت محسوب بفرما.

شاید شب قدر دیگری رانبینم ... شاید این آخرین مناجاتم باشد... شاید باشم ولیاقت نداشته باشم...
پس خدایا دراین شب عزیز تنها یک چیز برای خودم می خواهم.تنها تویی که به درد دلم آگاهی.
اگه توهم از در خانه ات طردم کنی دیگر به چه کسی امیدوارباشم.
خدایا تنها امیدم تویی.


دوستان بیایید امشب باهم دعا کنیم.برای همه مریض ها،برای همه دردمندها،برای دل خودمون،برای آمرزشمون،برای همه بچه های همدردی.
شاید سال بعد دیگه دنیایی نباشه،شاید دیگه همدردی نباشه وشاید اصلا فرصتی نباشه...

خدایا چه می‏شود ما را این شب، پر از رحمت و بركت، اما رسم مجنون شدن را نمی‏داینم، نمی‏دانیم كه اگر لیلای عالم كاسه گدایی تو را می‏شكند . تو را دوست دارد و در انتظار یك نگاه پر از نیاز توست .

شب قدر آمده است تا تویی كه خسته عالم دنیایی، خسته بندگی تن شده‏ای . چنگ در ریسمان معنویت زنی و قرآن را كه سرچشمه معنویات عالم است‏با زبان اشك بیارازی با زبانی كه تحفه قدح بار است، با زبانی كه كیمیای جلای دل است . آن محبوبه‏ای كه شنزار گونه‏های عاشقان را آبیاری می‏كند تا نهال خوف و رجا در آن برویاند .

شبنمی كه اگر لیلای مجنون، گوشه چشمی (نیم نگاهی) بر آن كند همه گناهانت اگر به عدد ستارگان آسمان باشد آمرزیده می‏شود . آری باید این اشك‏ها را تحفه قدم او كرد .

لطیفا! حال كه در رحمتت را به روی ضعیفان و ثروتمندان معنویت گشوده‏ای و حال كه من ناچیز قلب رمضان را كه با شستن خون در رگها جاری می‏كند در آغوش خود می‏فشارم . چگونه می‏شود این عاشقی كه در دام بلای دوست گرفتار است‏به خود واگذاری؟

چگونه می‏شود آن حال و هوای شبهای قدر را از من بستانی تا در این بحر فانی دست و پا زنم . . .

چگونه؟ !


ای الهه ناز! با همه نیاز، به درگاه تو آمده‏ام تا قلم عفو بر در دریای گناهانم بكشی كه كه با دیدگانی پاك به زیارت آقا حجة بن الحسن (عج) برسم .

ای محرم راز! با دل پر سوز و گداز، آمده‏ام تا به شب قدر حلقه گمشده انسانیتم را بیابم كه مگر سالك راه تو شوم . ای خدای بی نیاز! با عطش و عشق و نیاز آمده‏ام تا به حق بهترین بندگانت، به حق سید رسولانت و به حق ناله‏های عصمت عالم ما را هم رنگی الهی بزنی تا خدایی خدایی شویم .

خداوندا!
رهایم کن از این منحنی! که چه از قعرش آغاز کنم ، چه از قوس، آخر سر به همانجا باز رساندم که بودم. خداوندا آنقدر پیموده ام این منزوی بی انتها را که عقربه های ساعت نیز از گردشم در شگفتند. بر مدهوشی ام مگیر که هر که چون من سرگردان شد، نه عقل بر او ماند و نه هوش...

مرا از تکرار وارهان که نه امروز است که بر پلیدی هایم خو کرده ام.

خدا یا من را برای خودت تربیت کن مرا انچنان راه بده که دادی به ، به

(به دومی : بعنی بهترین )

خدا یا جوونا رو به راه راست هدایت کن چه اونایی که مشکلاتی دارند و به تالار میان و ما انها رو میشناسیم و چه اونهایی که نمیشناسیم .. همه و همه رو عاقبتشون رو ختم بخیر کن

سلام دوستان

اومدم بگم امشب شب قدره شب دعا، شب نيايش، شب خدا، بيايد امشب واسه هم دعا كنيم چون ميگن دعا درحق ديگري زودتر اجابت ميشه ، واسه بچه هاي همدردي از ته دلمون اشك بريزيم كه خدا به حرمت همين شب دست هممون رو بگيره، دعا كنيم حالمون خوبتر شه ،حتي واسه اونايي كه تو ي جمع ما نيستن اما درداشون با ما مشتركه ، واسه مريضا

عزيزان امشبو غنميت بشمريم:323::323:

منم امشب انشاالله حرم امام رضا برای حاجات بچه های همدردی نماز میخونم. شما هم ما رو دعا کنید.

همه شب ها را قدر بدانيم و قدر شب هاي قدر را بدانيم

امشب همه چیز فراهم است: دعوت ربوبی، سفره آسمانی، خدایی که می خواهد ببخشاید، و قلم هایی که منتظرند گناه را خط بزنند.

فقط مانده است ما چه بکنیم. پس باید برخاست و در کرانه نیایش پهلو گرفت. امشب همه درها گشوده است و همه جاده های نورانی معراج باز است.

تنها کافی است در جویبار انابت تن بشویی تا اجابت شوی. پس بیایید در خلوت شبانه نیایش و در سکوت روح فزای شب، خدا خدا بگوییم تا فرشتگان الهی ما واماندگان را دستگیری کنند و در لحظه های سخت زندگی به یاری مان بشتابند.

لیلة القدر است؛ درهای جهنم بسته است؛ شیطان شیون می کند؛ دست و پایش بسته است و اگر آدم ها بجنبند فرصت خوبی است تا شیطان در بند است از شیطنت های خود بکاهند و تا درهای بهشت باز است شتاب کنند که هرکه دیر بجنبد، پشت در خواهد ماند.

بیایید این لحظه ها را قدر بدانیم

سلام عزيزان
امشب شب قدره برترين شب سال ،امشب يادتون نره واسه ظهور امام زمان، واسه مريضا واسه حل مشكلاي همديگه دعا كنيم امشب شب خداستبا بنده هاش سعي كنيم خودمون پيدا كنيم:323:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

د. در این شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - كه مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ)

دعا در حق همدیگه فراموش نشه

چه حال وروزي داريم امشب؟امشب كه شب قدره!
ياران همدرد...همه به واسطه ي مشكلي رو به اين تالار آورديم،گاهي حلشون كرديم،گاهي نشده حلشون كنيم وگاهي اصلا نخواستيم كه حل بشه!همين رو ميتونيم به دعاها وخواسته هامون تعميم بديم،خيلي وقتها ميخايم اما نميخاييم!
ميخايم زندگي مشتركمون سامون پيدا كنه اما قدمي بر نميداريم،ميخايم رزقمون زياد بشه اما حركتي نميكنيم،از رفتار نادرست شوهر وخواهر شوهر ومادر شوهر واوووووه ه ه ه ه ه........ميناليم اما نيم نگاهي به رفتار خودمون نميندازيم.
خودمون دستامونو بستيم بعد همه اش ميگيم اسيرم!راه چاره اي ندارم...

غرض از اين تكرارمكررات...امشب كه به زعم اكثر روايات شب قدر واقعيست،اگر خواسته اي ازحضرت حق داريم توي زندگي خودمون دقيق بشيم وببينيم تا چه حد صفتي كه به واسطه ي اون از حضرت حق چيزي رو ميطلبيم در خودمون متجليه؟براي مثال اگر ازش ميخايم كه از گناهانمون بگذره خودمون تا چه حد در زندگي گذشت داريم؟چطور از خداچيزي رو ميطلبيم اماخودمون حاضر نيستيم به اون چيز تن بديم؟اگر از خدا ميخايم كه رزقمونو زياد كنه چقدر دست خير و كمك رساني داريم؟اگر از خدا سلامتي ميخايم چقدر به فكر سلامتي عزيزانمون هستيم؟

بيايد در اين شب عزيز از خدا بخايم تا روحمونو جلا بده،بيايد تا از كينه ها و بغضهامون بگذريم،بيايد تا از ذات اقدسش بخايم تا ياريمون كنه تا قدمي برداريم به سمت خليفه الله شدن!نه فقط خواستن محض...تلاشمونم بكنيم بي كم وكاست...بي كاهلي.

http://motaharmedia.ir/uploads/panah...da2/joshan.jpg
مناجات ابوحمزه ثمالی با صدای حجت الاسلام پناهیان

مناجات جوشن کبیر با صدای حجت الاسلام پناهیان

دست برافشانده ام تا از دهان شعله ها و خشم ها رهایی یابم.

از روزنه های شب، بر شانه های خاکستر شده ام، باران اجابت ببار!

من چراغی می خواهم از جنس آفتاب؛ دستی می خواهم به بلندای یک قنوت مستجاب؛ پایی می خواهم به استقامت یک کوه؛

«خلّصنا من النار یا رب».

آشنایم کن به آغاز این شب ها؛ به درک پنجره های لیالی قدر، به تجانس دست ها و آسمان ها.

نشسته ام برای شروعی دوباره.

نشسته ام و پرونده خاکستری ام، زانوانم را بیشتر از همیشه می لرزاند.

من در امتداد لیالی نور نشسته ام و چشم سپرده ام به کلماتی از نور.

«بک یا اللّه ».

جوشنی از کلمات کبیر، بر تن روحم می پوشانم و بوی تقدیس فرشتگان را می شنوم که در شب نزول، جاری است.

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند....

می خواهم دوباره متولد شوم، پا بگیرم از پله های رفیع نیایش، قد بکشم از دست های بلند دعا.

برایم چراغی بیاورید از جنس ماه!

برایم توشه ای بیاورید از جنس کلمات استغاثه و تسبیح، می خواهم از زمین، به آسمان پل بزنم.

می خواهم در امتداد شب نجواها، خودم باشم و او. می خواهم کوله باری بگشایم از برگه های سیاه و با دستانی پر از برگه های سپید برگردم.

مرا به رنگ سپید تابان بنویسید. مرا با قلم نور بنویسید!



http://hadinet.ir/i/attachments/1/13...7700_large.jpg

شــــــب قــــدر....


بنـــــده ای از خــــدا پـــرسیــد:اگـــر سرنـــوشت مــرا تـــو نوشتـــــه ای پــس چــرا آرزو کنـــم؟؟

خـــدا گـــفت : شـــاید نــوشتــه باشـــم هـــر چــــه آرزو کنـــــــــــد....



میــگن تو شـــب قــدر ســرنــوشت آدمـــا رقـــم میـــخوره...
یـــادتـــون بــاشـــــه بـــآ ارزشـــــ تریــــن چیـــز هـــا رو بخـــوایــن...
مـــا رو هـــم از دعـــاتون محـــروم نکنـــــید...


التــــــــــماسِ دعـــــــا....

سلام خدا

یادته همیشه ته کلاست میشستم درس نمیخوندم اخم میکردم؟ یادته چقدر زشت بودم خجالت میکشیدم کسی و نگاه کنم؟ لاغر مردنی بودم سلام هم نمیتونستم بگم ؟ چقدر تو خودم بودم؟ بلد نبودم لباس بپوشم .. اما یجورایی خیلی توجهتو جلب میکردم..

یادته لباسم پاره شده بود چقدر بی پناه بودم گاهی نگاهت میکردم اما عمیق نبود فقط جوری نگاهمو سوق میدادم جای دیگه که ازم درس نپرسی میرفتم تو پناه گاه خودم
ولی تو بهم زل میزدی از حس نگاهت غرق عرق میشدم خجالت میکشیدم چقدر کوچیک بودم ..یادته دلم ازون مدادا میخاست ولی نداشتم؟

چهره ام یه اخم شرارت بار داشت اما با یه معصومیت با کسی کاری نداشتم چقدر من محتاج بودم به همه چی!چقدر بیکس بودم نه مادری داشتم نه پدری که بیاد منو ازت بپرسه
کسی نمیدونست کجام خودم مگه میدونستم ؟

اما یه سکوت مرگبار منو پوشونده بود که کسی بهش راه نداشت خودم بودم و خودم ...
اون موقع نمیدونستم اینا رو میدونی نمیدونستم دردهامو بلدی

یادم میاد اخر کلاس صدام زدی گفتی تو بمون کارت دارم هیچ وقت فراموش نمیکنم اون روز رو
فکردم میخایی تنبیهم کنی اما دست گذاشتی رو سرم و اونجا بود که همه سکوتم ویرون شد اشک شد جاری شد بغض داشت خفم میکرد بغض چندین سال که تلنبار شده بود ..

با من چیکار کردی که این همه عوض شدم؟
انگار یچیزی از درونت روانه وجودم شد
چرا چهرم عوض شد لباسام نگاهم ریخت بهم شدم یه ادم دیگه ...

یجوری که اومدم ردیف اول نشستم شدم نماینده کلاس همه میگفتن چی شد این همه خوشگل شدی؟
میگفتن چی شد اینهمه شلوغ و بلا شدی؟ چطور با همه گرم میگیری؟ تو که سلاممم بلد نبودی!
حق بده بهشون چطور ممکن بود یه دختر فقیر زشت کسل بشه یه دختر خوشگل بی نیاز شاد و شنگول کی میتونست این کار بکنه؟

چقدر ادما پی منو میگرفتن ! یادته؟ میومدن با من مصاحبه کنن چقدر جالب بود مخصوصا اونی که از روزنامه اومده بود
و من تموم اون لحظه ها یاد تو میفتادم که پشت میز نشسته بودی و اروم و مستمر باحوصله نگاهم میکردی
اما من تاب نشستن رو این صندلی های سخت رو نداشتم وول میخوردم که متوجهم بشی اما بظاهر اعتنا نمیکردی بعدا فهمیدم که میدونستی حالمو میدیدی بیقراریامو...

یادته من که خودمو نمیتونستم اداره کنم دو سه تا کلاسو دادی من بچرخونم حواسم بهشون باشه؟ باورم نمیشد
چقدر کیف میداد از اون زیرزمین منو به اونجا رسوندی؟ انگار همه جا زمزمه های قشنگ میشنیدم مست میشدم اخه سخت بود باورش حتما درکم میکنی که چقدر ظرفیت میخاست

چی باید میگفتم بهشون؟!

جوابشو تو میدونستی فقط

الانم من همونم شاگرد ته کلاست که بعد اون همه ماجرا درس نخوند عقب موند و تو همون معلم اروم منی..
بازم رو این صندلی سختا نشستم صندلیایی که ته کلاس برا بچه های تنبل گذاشتی ...خدا خیلی سفتن ...
بازم نگام میکنی؟ بازم صدام میزنی اخر کلاس؟
تو تغییر نکردی همونی عشق من اما من ...

ته کلاس نشستنم با اون موقه ها خیلی فرق داره ولی ته کلاس تهه کلاسه دیگه!
اون ردیف آخر

الهی ، امشب آمده‌ام تا به چهارده نور پاک، تورا قسم دهم
و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم ، مرا به خویش وامگذار و در این شب
با بهترین دوستانت هم‌نشین کن و از خویش مران ، که بی‌تو حیرانم و سرگردان




شب عفو است و محتاج دعايم
ز عمق دل دعايى كن برايم
اگر امشب به معشوقت رسيدى
خدا رادر ميان اشك ديدى
كمى هم نزد او يادى زما كن
كمى هم جاى ما او را صدا كن
بگو يا رب فلانى رو سياه است
دو دستش خالى و غرق گناه است
بگو يا رب تويى دريايى جوشان
در اين شب رحمتت بروى بنوشان
"التماس دعا"

دعام کنید خیلی خیلی محتاج دعام:72:

خدایـــا باز هم مهمانی تو و شبهای قدر...
گفتم دست خالی، زشت است مهمانی رفتن!!
دست پُر آمده ام
دستی پُر از گنـاه
چشمی پُر از امیـد
بمانم یا برگردم ؟!


آمده‌ام ای خوب‌ترین، ای بهترین ، ای مهربان‌ترین ، تا در میهمانی بندگانت
مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه ی راهم کنی . . .
الهی العفو ، العفو ، العفو…

:54:

خدایـــا باز هم مهمانی تو و شبهای قدر...
گفتم دست خالی، زشت است مهمانی رفتن!!
دست پُر آمده ام
دستی پُر از گنـاه
چشمی پُر از امیـد

:72:التماس دعا:72:

سلام خدای من
خدایا خودت میدونی که توی این 26 سال عمرم چی ها کشیدم خدایا شکرت که هر چی بود گذشت
خدایا الان ازت میخپام که این مشکلاتم رو حل کنی
خدایا خیلی جاها کوتاه اومدم از سادگیم سواستفاده کردند و من نفهمیدم گاهی وقت ها میفهمیدم اما حرمت نگه میداشتم
الان خدایا به حق این شب عزیز به حق دل های شکسته همه بندگانت کمک کن شوهرم بره سر کار همین ماه رمضان

فردا که زنگ زدم و رفتم دلش به رحمت خودت به رحم بیاد و قبول کنه شوهرم بره سر کار
خدایا خودت هوای هممون رو داشته باش گرفتارها گرفتاریشون حلذبشه
خدایا به حق خودت کمک کن سربلند بشم امین

شب قدر است خدایا توفیق قدر به همه ما عنایت کن
اللهم عجل لولیک فرج
ان شالله که تمام حاجت شما عزیزان براورده بشه
خدایا در این شب قدر ظهور اقامون امام زمان عج تعالی فرج شریف نزدیک بگردان:323:
دوستان عزیز واسه منم دعا کنین که از سردرگمی بیرون بیام به راه راست هدایت بشم واسه همه جونا منونم از همتون :47::323:

سلام خدای مهربان

امشب یکم اعتماد به نفسم پایین اومده یعنی امسال ...
یجورایی نمیتونم بیام تو مجلست دم در بیرون سر پا وایسادم
آخه امسال خیلییییی سخت بود خدا
خدایا همین که وارد ارامش میشم ارامشمو از دست میدم از این تناقض نجاتم بده
و به قلب هامون ارامش و امنیتی برخاسته از ایمان به مهربانی خودت عنایت کن
و بهترین ها را برامون مقدر کن.

خدا جونم برای دختر پسرای مجردمون ازدواج قسمت کن تا پاک تر و شادتر باشند.

خدایا چشم هامون رو با دیدار یار روشن کن.

آمین

حلقه های گناهم ،، به یکدیگر متصل اند
بسته در ،، سلسله دست و پای من ،،، ،،،،خدای من


یا عبادی الذین َ ،،،، اسرفو ،،، ، کلام توست
ربنا ، اغفرلنا ،،،، ندای من ، ،،،خدای من

تویی مخاطب "امن یُجیب" هر شبه‌ام ...........
ولی بناست بمیرم به حال "مضطر" خویش ....

Parsa:
ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ؛
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻥ ...
ﮐﺴﯽ ﭺ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ،ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﻧﮕﺎﻫﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ!
ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﻬﺎﯾﻤﺎﻥ،
ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ؛
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ!
ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ...


ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ:
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ!
ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﺍﯾﻢ، ﻃﻠﺐ ﺁﺏ ﻭ ﻧﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺍﯼ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺨﺸﺸﻬﺎ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ در این شب عزیز ﻣﻘﺪﺭ کن

خدای من در این لحظان نورانی جز بخشش گناهانی که نزد خود کوچک شمردم و شمردیم را از تو نخواهم .
امشب تو را شفیع قرار نمیدهم . تو خود گره از همدردیان همدردم از همراهان همدردیم باز کن .
کاش دردی نبود که همدردی طبیبش باشد
کاش هجرانت نبود که یوسف فرش قرمز بیندازد
التماس دعا دارم .
یاد یکان یکانتون هستم .
حال و احوال :
در مسیر صعود به قله های انسانیت و صبوریو استقامت هستم . با پرچم همدردی .

خدا جون خودت بهم کمک کن که اجازه ندم وجدانم از بین بره....