شوهرم بهم خیانت کرده.اصلا نمیتونم ببخشمش.چکار کنم؟

سلام دوستان عزیز.من قبلا یه تاپیک داشتم تحت عنوان:واتس شده بلای جونم.مدتی بود شوهرم همش سرش تو گوشی بود.و گوشیش رمز داشت هر کاری میکردم رمزشو نمیداد.مثلا داشت اس ام اس میداد یا تو واتس اپ چت میکرد میرفتم سمتش صفحه دیگه ایی باز میکرد.و همش بهانش این بود که با دوستام یه گروه درست کزدیم شاید حرف زشت بزنن دوست ندارم ببینی.ولی یه زن بوی خیانت رو حس میکنه.بخدا بخاطره این موذی بازیاش از عید 6کیلو وزن کم کردم.از بس که فکر میکردم.تا یک روز گوشیش خراب شد سیم کارتشو گذاشت رو گوشی من.وقتی گوشیمو پس داد یادش رفته بود اس ام اسا رو پاک کنه.تا بخواید اس ام اس عاشقانه.نمیدونید تمام تنم شروع به لرزیدن کرد.به جرات میگم لحظه ای که پدرم به رحمت خدا رفت اینجوری نبودم.تمام اس ام اسا الان میاد جلو چشمام.ادم کثیف.اینا در حالیه که من بهش شدیدا همیشه ابراز علاقه میکردم و تو رابطمون هم با هم خوب بودیم و البته اونم بهم ابراز علاقه میکرد پس چرا اینکارو کرد؟بعد شروع به قسم که فقط اس ان اسی باش حرف زدم.مجبورش کردم بگه کیه.یه زن خرابه شوهرداره.البته اگه راست گفته باشه.من که قراره زنگ بزنم محله کاره شوهرش بهش بگم زنت مشکل داره.حالا خودم دچار نشخوار فکری شدم.همش دارم فکر میکنم چرا؟اصلا نمیتونم ببخشمش.از اینکه میدید چه روزایی من ناراحتم و دارم زجر میکشم و این با اون زن حرف میزد ازش متنفر میشم..الان که قضیه لو رفت میگه رمزه گوشیمو برمیدارم میگه بخدا من عاشقتم اون زنه خراب کیه.ولی من دوست ندارم ببخشمش.دوست دارم ازش انتقام بگیرم نه اینکه زن بدی باشم.حالشو بگیرم.با فکر اشفته خودم چکار کنم؟ببخشید صحبتم طولانی شد

1-حق طلاق رو ازش بگیر
2-شرط بذار هرجا میره هرکاری میکنه باید بهت بگه
3-گوشیش کامل باید در اختیارت باشه
4-به زندگیت ادامه بده ولی اصلا ساده باهاش برخورد نکن که فکرکنه زود فراموش میکنی و به خودش اجازه بده تکرار کنه
5-به نظر خودت فقط بخاطر تنوع طلبی این کار رو کرد یا تو هم مقصر بودی(مثلا رابطه جنسیت رو باهاش خیلی کم کردی)؟

ممنون از نظرت مهسا جان.نه تو رابطمون تغییری پیش نیومده بود.فکر کنم فقط تلفنی باشحرف میزده.عزیزم ساده از این موضوع نگذر
م؟من هنوز نگذشتم.وقتی فهمیدم جلوش عکس عروسیمون رو پاره کردم.و فتم فقط طلاق.نه یک روز چند روز حرفم این بود.اون هم همش میگفت اشتباه کردماین یه هشدار برا زندگیم بود.که البته من فریبشو نمیخورم چون لو رفت وگرنه که نمیگفت .با زور منو برد شمال ولی من همش غمگین و عصبانی.من بهش گفتم دیگه نمیتونم به این اسونی بت اعتماد کنم.ولی همش دارم فکر میکنم چرا؟البته چهارشنبه حال اون زن رو خواهم گرفت و خونشونجنگی به پا میشه.برا اونم فکر کردم.اما افکار خرابه خودم داره پیرم میکنه.همش دلشوره و استرس دارم

عالی رفتار کردی باید بترسه که اگه دوباره تکرار شه ازدستت میده
سعی کن بعد یه مدت بیشتر دلش رو بدست بیاری و از نظر عاطفی و جسمی تامینش کنی
شرطایی که مهسا گفت خوب بودن

چرا عکس عروسی رو پاره کردی خوب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(شرمنده من اصفهانی هستم و رو این مسائل حساسم:311:)
کار خوبی کردین ولی زیاد ادامه دار نباشه
بعد از مدتی که زیاد از حد سرد بشین ممکنه شوهرتونم ازتون سرد بشه اون وقت مجبور میشین شما پیش قدم شین...
کم کم باهاش گرم شید...
امیدوارم تو فراموشی این اتفاق و عدم تکرار دوباره ش خدا کمکتون کنه

با سلام
برای هر دردی درمانهای مختلف هست.
ممکن است قرص باشد، آمپول باشد، جراحی باشد، قطع عضو باشد.
شما باید انتخاب کنید.
اگر تصور می کنید به هیچ وجه کسی نیستید که قصد ترمیم داشته باشید و تمایل به فرصت دادن به همسرتون نبوده و بیشتر میل به انتقام و تخریب زندگی دارید( شبیه به آنچه همسرتون کرده). طبیعی هست که باید طلاق بگیری.

اما اگر تصور می کنی گنجایش و ظرفیت مدیریت یک زندگی و سعه صد در برابر مشکلات شدید آن دارید. و خود را مسلط بر هیجانات خود می بینید، می توانید برای نقطه شروع به لینکهای ذیل بروید و خیلی آرام شروع به مطالعه و بررسی وضعیت خود بکنید.
1 - خیانت همسر یا خیانت به همسر: تعریف خیانت
2 - خیانت همسر یا خیانت به همسر: هدف های بلند مدت درمانی
3 - خیانت همسر یا خیانت به همسر: هدف های کوتاه مدت درمان

خیلی ممنون از راهنمایی هاتون.ممنون مدیر همدردی و دیگر دوستان.ققنوس جان من خودم هم اصفهانی هستم ولی واقعا اون لحظه هیچ چیز برا ادم مهم نیست.انشاله کسی نبینه.انشاله هر چی زن و مرده خیانتکاره رسوا بشه

سلام نور عزیزم متاسفم . به عنوان یه زن درک میکنم که چقدر ناراحتی و درکت میکنم . ولی به اعصابت مسلط باش تا بتوانی بهترین عکس العمل رو داشته باشی و عجولانه و بدون فکر عمل نکنی . به نظر من اون زن بد کاره رو کلا ولش کن . چون در شان شما نیست که با همچین زنی رودر رو یا هم کلام بشی . و چون مشکل تو اصلا اون نیست مشکل خود شوهرته و اگه خودش نمیخواست هیچ زن بدکاره ای نمیتونست مجبورش کنه . مورد دوم اینه که خونسرد باش و سعی نکن با داد و بیداد یا ریختن ابروش مقابله کنی چون ابروی همسرت ممکنه تنها برگ برنده ای باشه که در دست داری و با از دست دادن اون دیگه مهار زندگیت از دستت میره . مطلب سومی که هست اینه که مهم نیست که فعلا شما بتونی اونو ببخشی یا نه . اصلا بخشیدن به این زودی کار درستی نیست . مسئله اینه که ایا این کار بعدا تکرار خواهد شد یا نه ؟ مسئله اصلی اینه . اگه ایشون به اشتباه خودش پی برده باشه و این درس عبرتی براش شده باشه و دیگه هیچوقت تکرارش نکنه . مطمئنا شما هم بعد از مدتی ایشونو خواهید بخشید و حتی ممکنه زندگیتون شیرین تر از گذشته بشه و قدر هم رو بیشتر بدونید . ولی اگه اینکار دوباره تکرار بشه قضیه فرق خواهد کرد . اکنون برای اینکه شما از این مطمئن بشید خیلی صریح و واضح و بدون عصبانیت و داد و بیداد بهش بگید . مطمئن باش این اولین و اخرین باریه که اینو تحمل میکنم و ازش میگذرم و اگه دوباره تکرار بشه حتی یه لحظه هم تحمل نمیکنم . نگذارید فکر کنه که شما خیلی ساده از روی این اتفاق گذشتید و هر چند وقت یکبار هم میتونه این کار رو تکرار کنه .

سلام
اون لرزش بدن رو من تجربه کردم وقتى خيانت هوى شوهرم لو ميرفت...:47:
چون تجربه مشابه دارم بهت ميگم همين الان فورا براى وکالت نامه طلاق اقدام کن
اين کار دو تا حسن داره: 1- شوهرت از ترس از بين رفتن زندگيش ديگه سراغ زن هاى ديگه نميره
2-اگه خداىى نکرده بازم تکرار کرد بدون دردسر ازش جدا ميشى
الانم ازش بخواه تمام رمز و برنامه هاى مخفى سازى رو از گوشيش پاک کنه و کلا همه رفتارهاشو برات شفاف سازى کنه تا بتونى باز بهش اعتماد کنى...
ضمنا خودت هم آروم باش هر کسى ممکنه بلغزه انسان جايزالخطاست مهم اينه ک تکرار نشه
اگه هم قصد ترميم زندگيتو دارى به خانواده هاتون ازين قضيه چيزى نگو

کاملا با ترمه موافقم هیچی به هیچ کس نگو زندگی شماست به دیگران ربطی نداره
و یه چیز دیگه به گفته های ترمه اضافه کنم که آبروی اون زن شوهردار رو نبر
لغزش از شوهرت بوده وگرنه الان دوره زمونه برعکس شده زن ها مرضشون بیشتر از مردها شده مخصوصا دخترای مجرد تازه ممکنه شوهر اون زن بیاد سراغ شوهرت و کلی دردسر شه
ترمه زندگیت خوبه؟شوهرت که نفهمید اسمس های اون دختره از طرف تو بوده؟

زندگى من روال عادى داره ... بد نيست
نفهميد... ميدونى مردها تو اين موارد خيلى تيز نيستن واسه همين راحت لو ميرن

سلام و ممنون دوستای عزیز از نظرهاتون.دقیقا درست میگید چیزی که بارها به شوهرم گفتم اینه که خودت خواستی باش حرف بزنی.چرا اگر پسری مشکل داشنه باشه با من حرف بزنه در مقابل من بی محلی کنم میره.پس مشکل از شوهرم بوده.مثال ما میشه مثه اون مادری که به دوسته بچش میگه نیاید دنبالش برا بازی درس داره.ولی مشکل از خوده بچس.منم اینکه برم با اون زنه بحث اگه واقعا شوهرم مشکل داشته باشه یکی دیگه رو پیدا میکنه.اما با وجود این تفاسیر بازم به شوهره این خانم محل کارش زنگ میزنم.چون شمارشو گیر اوردم.یعنی خوده شوهرم برام پیدا کرد.
ولی من اینقدر افکارم خرابه که میگم حالا که رمزه گوشیش رو برداشته از کجا معلوم بره یه سیم کارت ایرانسل بخره بندازه رو یه گوشی الکی.گوشی رو ازم پنهان کنه بذاره سرکار.چمیدونم هزارتا فکر میکنم.از کجا معلوم که حرفاش راست باشه؟جای اینکه خوب بشه با سیاست تر برخود کنه که من نفهمم.کلا فکرم بیمار شده اصلا نمیدونم با این افکاره اشفتم چکار کنم؟ترمه جون شما هم علنی به شوهرت بگو چرا به جای اون خانم اس ام اس میدی بش.من چنان زدم تو گوش شوهرم .تو هم بذار بدونه که فهمیدی.مگه همسر شما بازم خیانت کرده؟ولی دوستای عزیز من به شوهر اون خانم زنگ میزنم فقط برای اینکه به شوهرم ثابت کنم حرفم حرفه.وقتی زنگ زدم اطلاعشو بتون میدم.شوهرم میگه هرجا برم میبرمت حتی تعویض روغن ماشین.ارایشگاه رفت من باش رفتم و ماشین نشستم.پیش خودم همش میگم نکنه میخواد خامت کنه ؟

- - - Updated - - -

سلام و ممنون دوستای عزیز از نظرهاتون.دقیقا درست میگید چیزی که بارها به شوهرم گفتم اینه که خودت خواستی باش حرف بزنی.چرا اگر پسری مشکل داشنه باشه با من حرف بزنه در مقابل من بی محلی کنم میره.پس مشکل از شوهرم بوده.مثال ما میشه مثه اون مادری که به دوسته بچش میگه نیاید دنبالش برا بازی درس داره.ولی مشکل از خوده بچس.منم اینکه برم با اون زنه بحث اگه واقعا شوهرم مشکل داشته باشه یکی دیگه رو پیدا میکنه.اما با وجود این تفاسیر بازم به شوهره این خانم محل کارش زنگ میزنم.چون شمارشو گیر اوردم.یعنی خوده شوهرم برام پیدا کرد.
ولی من اینقدر افکارم خرابه که میگم حالا که رمزه گوشیش رو برداشته از کجا معلوم بره یه سیم کارت ایرانسل بخره بندازه رو یه گوشی الکی.گوشی رو ازم پنهان کنه بذاره سرکار.چمیدونم هزارتا فکر میکنم.از کجا معلوم که حرفاش راست باشه؟جای اینکه خوب بشه با سیاست تر برخود کنه که من نفهمم.کلا فکرم بیمار شده اصلا نمیدونم با این افکاره اشفتم چکار کنم؟ترمه جون شما هم علنی به شوهرت بگو چرا به جای اون خانم اس ام اس میدی بش.من چنان زدم تو گوش شوهرم .تو هم بذار بدونه که فهمیدی.مگه همسر شما بازم خیانت کرده؟ولی دوستای عزیز من به شوهر اون خانم زنگ میزنم فقط برای اینکه به شوهرم ثابت کنم حرفم حرفه.وقتی زنگ زدم اطلاعشو بتون میدم.شوهرم میگه هرجا برم میبرمت حتی تعویض روغن ماشین.ارایشگاه رفت من باش رفتم و ماشین نشستم.پیش خودم همش میگم نکنه میخواد خامت کنه ؟

نور عزیزم انگار شما اصلا به حرفهای ما توجهی نمیکنی و راه خودت رو میری . من گفتم اون زن یا شوهرش رو ول کن . به چند دلیل اول اینکه شما هم شان اونا نیستی و جایگاه خودت رو پایین نیار . دوم اینکه اینطوری آبروی شوهرت میره . ممکنه تنها برگ برنده ای باشه که در دست داری . اون اگه آبروش بره ممکنه روش باز بشه و از این به بعد علنی و بدون واهمه اینکار رو میکنه . سوما اینکه شما باید به فکر زندگی و اینده زندگیت باشی . اتفاقی که قبلا افتاده رو کاری نمیتونی براش بکنی . یکی از دوستان من که این اتفاق براش افتاده بود حق طلاق و حق حضانت بچه ها و حتی خونه ای که توش نشستند رو در ازای مهریه اش از شوهرش گرفت .

سلام
نمیدونم چرا اکثر دوستان حق رو به کسایی میدن که تو این سایت عضو هستند ،
شایید اگر هم شوهر شما عضو این سایت بود حرفهای زیادی برای گفتن داشت .

واحد جان من اگر میگم به شوهره اون خانم زنگ بنم شوهرم هم قبول کرده ولی تلفنی خودم رو معرفی نمیکنم.چون این خانم تنها با شوهره من حرف نمیزده.شوهرم میگه با چندتا دیگم حرف میزده.اگرم تلفنی یخوام بگم چون دلم برشوهرشم میسوزه.عمدا گذاشتم از این اتفاق زمان بگذره که شک نکنن.nika lili عزیز ممنون از نظرت اگر تاپیک اول منو خونده بلشی میبینی که گفتم رابطه ما خیلی خوب بود در حدیکه بعد از شش سال زندگی فکر میکردم انگار تازه ازدواج کردیم.فکر نمیکنم کسی حق داشته باشه به همسرش خیانت کنه این در حالی بود که شوهرم ابرازه خوشبختی میکرد.پس چرا اینکار و کرد و منو نادیده گرفت نمیدونم؟فکر نمیکنم کسی توی سایت طرف منو گرفت دوستان فقط راهنمایی کردن و نظراشون رو گفتن.بازم از همیاریتون ممنونم

باسلام
در لینکهای که معرفی کردم به شما تصور نمی کنم پلیس بازی و ناشناس زنگ زدن به کسی باشه.
من احساسات آشفته شما را درک می کنم.
اما اگر شما طبق آنها بخواهید عمل کنید، به نتیجه نمی رسید. و از طرفی فلسفه مشاوره گرفتن از بین می رود.
اگر شما کار خودتون را می خواهید انجام بدهید، نیاز به نظرات دوستان در اینجا نخواهید داشت. لذا هر چه احساساتت بهت می گوید عمل کن.(کاری که شوهرت هم کرده است. یعنی احساساش گفته با آن خانم صحبت کن و کرده است.)

باید این سیکل معیوب احساس گرایی را متوقف کنید.
می توانید به مشاور خانواده برای کنترل احساساتت و کاهش فشارهایت مراجعه کنی و بعد گامهای صحیح را بردارید.
کلیات گامهای صحیح در لینکهای معرفی شده در پست قبلی ام آمده است.
تعریف خیانت یکسان از دیدگاه شما و همسرت.
گامهای شفاف سازی
موافقت روی اهداف کوتاه مدت و بلند مدت.
و کمک همسرتان در کاهش فشارهای شما و همراهی شما.

شما اگر همه وقت خود را هم صرف زنگ زدن به آدمهای فاسد بکنید نمی توانید همه علفهای هرز را ریشه کن کنید.
بهترین کار انرژی روی همسرتان و خودتون و رابطه اتان هست. تا اینکه او نحوه رفتارش را تغییر دهد.

سلام خانم noor، دوستان راهنماییهای خوبی کردن شما رو،من هم به نظرم جوری با شوهرتون برخورد کنید که هم راه برگشت براش باش هم حواسشو خیلی از این به بعد حفظ کنه،و خیلی از این کارها رو دوستان اشاره کردن بهش ،شوهر شما کارش خیلی اشتباه بوده اما شما نباید دائما محکومش کنید جوری که از اومدن سمت شما دلسرد بشه و بدتر بخاد ازتون دور شه و به نوعی ترس از نزدیک شدن به شما رو نداشته باشه،و ضمن اینکه یک ضمانت محکم برای تکرار نشدن این اشتباهش ازش میگیرید به صورت حساب شده بهش نزدیک شید،اون که جز شما کسی رو نداره!!!اگر بخام کلا توضیحاتمو خلاصه کنم اینه که به خاطر این کارش همش تو سرش نزنید،اما در مورد اون خانم،با حفظ شخصیت شوهرتون جوری که صدمه ای به ایشون نمیزنه حتما به شوهر اون خانم بگید،شاید در ظاهر اون خانم و زندگیش به شما ربطی نداشته باشه اما ادامه کار اون خانم با افراد دیگه میتونه زندگی کسای دیگه رو بهم بریزه،این حداقل کاریه که شما میتونید انجام بدید.

به نظر من هم گفتن به شوهر اون خانوم اصلاً کار درستی نیست. خیلی از دعواهای ناموسی که آخر و عاقبتش البته دور از جون شما به خون و خونریزی ختم میشه از یک بی فکریِ اینچنینی شروع میشه.
روی شوهرت و روی خودت بیشتر تمرکز کن. الان عصبانی هستی. هر تصمیمی که بگیری به احتمال زیاد اشتباه از آب در میاد. میتونی علت زنگ نزدن به شوهر اون خانم رو هم همین بگی که چون عصبانی هستی نمی خوای کار اشتباهی بکنی.
به نظر من بخشیدن خیانت همسر کار سختیه ولی ممکنه بتونی با کمی همدلی یکم نرم تر بشی. شاید شاید شاید (نمیخوام به شوهرت حق بدم) ولی ممکنه اگه توهم تو موقعیت اون قرار میگرفتی یکم دست از پا خطا میکردی. اینو میگم که به بخشیدنش فکر کنی. ولی به خودت زمان بده. بزار یکم فکرت باز بشه و بتونی همه جوانب مساله رو ببینی
برات از خدا صبر و روشن بینی طلب میکنم

خیلی ممنون از راهنمایی هاتون.saman ftعزیز شما که میگی که ضمانت برای تکرار کارش بگیر مثلا چه ضمانتی میتونم بگیرم؟مگه معاملس.شما یه ضمانت به من بگو من حتما انجام میدم

سلام دوستای همدردی.اومدم بگم امروز به شوهره اون زن زنگ زدم گفتم که چشماشو باز کنه بشناسه خانمشو.صدای مرده بیچاره دیگه در نمی اومد.من حالا بش گفتم مطمعنایه عکس العملی نشون میده اون آقا.هر چند میدونم کاره شوهره من اشتباه بوده.ولی برای اینکه زنهای دیگه در اینده از دسته این زن راحت باشن.هرچند به نظرم کسی که مشکل داره تو قوطیشم کنی بازم کاره خودشو میکنه.و برای خودم از شنبه وقت مشاوره گرفتم .شوهرم هم میگه میاد و میگه بخدا برا کنجکاوی بش اس ام اس دادم.ولی من کلا دیگه اعتمادم از بین رفته

نور عزیزم . عصبانیت شما رو درک میکنم ولی زنگ زدن به همسر اون خانم هیچ کمکی به شما و همسرتون نمیکنه . دو حالت وجود داره یا همسر اون خانم از کارهای ایشون خبر داشتند که احتمالش زیاده و مرد اگه ادم درستی باشه همسرش به این راهها کشیده نمیشه . و در مواردی من دیدم که خانم با هماهنگی همسرش و برای اخاذی اینکارها رو میکنه . حالت دوم اینه که همسرش خبر نداشته و ادم درستی هم بوده که در اینصورت شما با این کارتون زندگی اونا رو داغون کردید و اگه احتمال پشیمانی و توبه این خانم قبلا بوده حالا دیگه نیست . لذا تنها نفعی که شما از این کار برده باشید فقط اینه که دلتون خنک شده ولی مشکل اصلی همچنان پابرجاست مشکل اصلی همسرتونه نه اون خانم . ایا همسر شما برای خانم دیگه ای کنجکاوی نشان نخواهد داد ؟ حتما مشاوره برید و اونجام مطرح کنید که من برای باز گرداندن اعتمادم باید تضمینی داشته باشم . والا اگه این هر روز کنجکاویش گل کنه من چکار کنم . زندگی در فضای بی اعتمادی زجر اوره .

واحد عزیز نه برای اخذای نبوده اونا وضع مالیشون خیلی خوبه.اما من دورا دور میشناختمشون.قبلا ها همه میگفتن این خانمه مشکل داره.اگر میخواست توبه کنه قبلا اینکارو میکرد.یه بار دوبار نبوده عزیزم.من که میدونم مقصر شوهرم بوده.بارها به خودشم گفتم.کنجکاو چی آخه؟اینا توجیه الکیه که میکنه.باورت میشه الان میگم نکنه یه هط دیگه خریده.میگم باید بگم با اونه زنه شوهرم رو در رو شه.اصلا حالم خوب نیست.نمیدونم برم مشاوره خوب میشم یا نه؟یا اصلا زندگی رو رها کنم برم.

خواهرمن چی شد مشاوره رفتید؟

شما باید به شوهر اون زن بگید زنشو جمع کنه

سلام.بله دوست عزیز دیروز اولین جلسه مشاوره رو رفتم.گفت یه مدت باید بیایید مشاوره.نوبت بعد شوهرم باید بره.بعد از اون هم گفت با هم بیایید.حداقلش این بود که با کسی درد دل کردم.البته خیلی هم ارومتر شدم.و باید جلسها ادامه داشته باشه.اقای omidooooسه چهار روز پیش زنگ زدم محل کاره شوهرش و بهش گفتم.گفتم شما چطور سوال نمیپرسید چرا هی سیم کارت عوض میکنه!گفتم لطفا سرتون رو مثه کبک زیر برف نکنید.اون اقا اصلا صداش در نمیومید و فقط میگفت فکر نمیکنم ما با کسی رابطه نداریم.ولی من گفتم بله با یکی از همکارهاتون هم دوست بوده خانمتون و قطع کروم.فکر نمیکنم بی تاثیر بوده باشه حتما یه عکس العملی نشون میده این اقا.ولیخلاصه حداقلش دلم خنک شد.دیگه خبر ندارم که چی شد.اما بعد از اینکه شوهرم بره مشاور نتیجه رو بتون میگم دوستان.مشاور گفت حداقل شش ماه میگذره تو همسرت بتونه اعتماد تو رو جلب کنه.

سلام دوست عزیزم من تازه تاپیکت رو خوندم. این قضیه واسه منم اتفاق افتاده. با تمام وجود درکت میکنم. پارسال همین موقع بود که متوجه خیانت شوهرم شدم. خیلی اتفاقی توی کیف کارش یه گوشیه دوم پیدا کردم که ازش خبر نداشتم. شوهرم یه خط ایرانسل انداخته بود رو یه گوشیه دیگه و اونو تو محل کارش میذاشت. تمام چیزایی که تعریف کردی راجع به شوهرت دقیقا مثل شوهر من بود. ما هم زندگی عاشقانه ای داشتیم. البته شوهر من با چند تا دختر رابطه داشت نه یکی. منم هنوز نتونستم ببخشمش چون به خاطرش از همه چیزم گذشتم. انقدر این ضربه روحی واسم سخت بود که کارم به روانشاس و دارو کشید.

سلام.دوست عزیزmaria-smile الان چی شوهرت دیگه تکرار نکرده کارشو؟

سلام عزیزم. نمی دونم کارشو تکرار کرده یا نه چون همون موقع هم که خیانت می کرد هیچ رفتار مشکوکی ازش نمی دیدم. خیلی بهش اعتماد داشتم. گوشیش هم همیشه دست من بود و اونو راحت در اختیارم میذاشت نگو که با یه گوشیه مخفی بهم خیانت می کرده. وقتی فهمیدم حس خیلی بدی بهم دست داد احساس کردم سرم کلاه گذاشته و منو احمق فرض کرده. تمام حرفایی که گفتی همسرت بهت زده شوهر منم به من گفت. دلیل کارشو پرسیدم گفت بخدا نمی دونم چرا این کارو کردم. قبل لو رفتن این موضوع همش بهم می گفت من خیلی خوشبختم خیلی دوستت دارم و از این حرفا. بعد اینکه فهمیدم گفت قول می دم دیگه تکرار نکنم هرجا رفتم تو رو هم با خودم می برم. یه بار می خواست بره
آرایشگاه منم باهاش رفتم نشستم تو ماشین(مثل تو) ولی دیگه بهش اعتماد ندارم و با اینکه یک سال از اون قضیه می گذره هنوز نتونستم ببخشمش. وضع مالی شوهرم خوب نیست من با همه چیزش ساختم ولی اون لیاقت نداشت.

- - - Updated - - -

ممکنه الان هم یه گوشیه مخفی داشته باشه که من ازش بی خبر باشم

- - - Updated - - -

وقتی قضیه لو رفت بهم گفت زنگ بزن به اون دخترا و هرچی از دهنت درمیاد بهشون بگو. منم بهش گفتم من تورو مقصر می دونم. تو اگه آدم پاکی بودی نمیرفتی سراغ این کارا. (همه دوست دختراشو از تو اینترنت پیدا می کرد از طریق سایت و چت)

نود در صد همینه

راستی اینو یادم رفت بگم من یه تعهد محضری و حق طلاق رو ازش گرفتم

واقعا متاسفم برای خودم و خانمهای امثال من.منم فکر نمیکنم بهتون هیچ زمان بهش اعتماد کنم.همش استرس و دلشوره دارم و غذا اصلا نمیتونم بخورم.اتفاقا ما هم یکی از همسایهامون شوهرش یه گوشی مخفی داشت برای همین منم همش به این موضوع فکر میکنم وحتی به شوهرمم گفتم.که من چمیدونم شاید رمزه گوشیتو برداشتی یه گوشی مخفی مثه فلانی بخری.تا دست میزنه به گوشیش حساس میشم خیلی اوضاعم خرابه.ولی تصمیم گرفتم بریم مشاوره،هر چند کسی که بخواد بد باشه بده حالا هرچی مشاور بخواد بگه.اون که میدونست کارش اشتباه از اول پس بنابراین مشاور چی بش بگه اما برای اروم شدن خودم میرم.همش بخاطره خانوادم تحمل میکنم مامانم خیلی گناه داره.به شوهرم میگم اگه من اشتباه تو رو میکردم چکار میکردی؟میگه اگه میدونستم در حد اس ام اسه میبخشیدم !واقعا که چقدر دروغ میگه.شوهره من مشکل دیگه ایی که داره خیلی دروغ میگه که نمیشه سرش ثابت کرد.

خبانت بدترین درد هست با اینکه خداروشکر برای من اتفاق نیفتاده اما اصلا نمیتونم تصورکنم نامزدم با یکی دیگه باشه
سعی کن ببخشیش اما طوری رفتارکن که نبخشیدیش که قبح کار براش ریخته نشه و بدونه که خیلی برات مهمه و دوستش داری که انقدر برات مهمه
دعا میکنم آرامش به دلت برگرده
اگه فقط در حد اسمس بوده زیادی به خودت سخت نگیر سعی کن برای خودت ببخشیش

دوستان همدردی لطفا منو راهنمایی کنید.مدتی از جریان من و شوهرم میگذره.و اون دیگه رمزه گوشیش رو برداشته و مشکوک نیست.والبته زیر نظره مشاور هستیم و زوجی مشاوره میریم.ولی من اصلا نمیتونم بهش اعتماد چکار کنم؟واقعا دارم اذیت میشم و اونم از رفتارام ناراحت.هرچند نا احت شدن شوهرم برام مهم نیست چون میگم اونم منو ناراحت کرده.ولی با حسه خودم چه کنم؟

دوست من ایشون باید با شفاف سازی رفتارش اعتماد سازی کنن و همه شک ها و سوالات ذهن شمارو از بین ببرند ...
شما هم اعتماد کنید و اجازه ورود افکار منفی رو به ذهنتون ندین ... کم کم این حس از بین میره و این روزهای ناراحتی هم میگذره

اگر ایشون داره همکاری می کنه، شما هم باید سعیتون را برای بخشش و فراموشی بکنید.

بعد از مدتی همسرت از این تلاش یکطرفه خسته می شه و شرایطتون بدتر می شه.
از مشاورت کمک بگیر که بهتر بتونی ذهنت را کنترل کنی و اشتباه همسرت را فراموش کنی.