بقیه هم میتونن نظر بدن اما طرف سوال من بیشتر اقایونه
میخواستم بدونم اگه تو از یه دختری خوشت بیاد و بقول خودت عاشقق بشی و نتونی بدون اون یه لحظه فکر کنی
پدرت مخالت شدید باشه
چکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
بقیه هم میتونن نظر بدن اما طرف سوال من بیشتر اقایونه
میخواستم بدونم اگه تو از یه دختری خوشت بیاد و بقول خودت عاشقق بشی و نتونی بدون اون یه لحظه فکر کنی
پدرت مخالت شدید باشه
چکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
من دخترم كه جواب ميدم . سعي مكنم كه پدرم رو راضي كنم . ديگه اون زمان گذشت كه خانوادها نظرشون به فرزندان تحميل مي كردن . شايد پدرت يه نظر منطقي براي مخالفتش داره ؟
واسه من که مطمئنم بابایی مخالفت نمیکنه.حالا مامانی شاید.
به قول جنیفر باید دید علت مخالفت چیه.در بسیاری از موارد همین به اصطلاح عشق مانع میشه ما واقعیات رو ببینیم.مطمئنا" پدر و مادر چیزهای می بینند که ما نمیبینیم.
بچه ها منم دخترم
اما این مشکل رو طرف مقابل داشت
منم گفتم تا خانوادت راضی نشدن من راضی نمیشم
اما دلم میخواد از زبان پسر ا بشنوم
-- علت مخالفت پدرش اینه که فقط از فامیل باید انتخاب کنی
دلم میخواست بدونم شما پسرا اگه جای اون بودید چکار میکردید
اگه من بودم ،
مطمئنا" بر اساس این دلیل پدرم از علاقه ام صرف نظر نمی کردم.
به شیوه های مختلف سعی میکردم پدرم رو قانع کنم که ظرز فکرش اشتباهه.
حالا ممکنه زمان بر باشه اما بعیده غیر ممکن باشه.
عزیزم منم دخترم و دقیقا مشکل تورو دارم خانواده ی طرفم مخالفن البته بیشتر مادرش
متاسفانه اینجور کارا سیاست می خواد تا بشه فرد مخالف و نرم کنه که طرف من این سیاست و نداره وو فقط داریم دست و پا میزنیم ولی اگه فکر می کنی طرفت آدم با سیاستیه بگو از هنرش استفاده کنه
سلام دوستان , اگر برای من همچین مشکلی پیش بیاد , البته بیشتر از طرف مادرم مخالفت هست , باهاش صحبت میکردم ببینم دلیل اصلی مخالفت چیه ؟ مطمئنا دلیل اصلیش انتخاب دخترهای فامیل نیست حتما یک مشکلی رو در اون دختر دیده و مخالفت میکنه , وقتی که به دلیل اصلی مخالفتش پی بردم خوب بهش فکر میکردم و اگر قابل حل بود و به ضرر خودم نبود میرفتم به دختر مورد علاقم دلیلش رو میگفتم تا خودش رو عوض کنه , برای من این مسئله پیش اومده اما از طرف مادرم و دلیلش این بود که مادرم دخترایی رو که حجابشون خوب نیست رو برای من خوب نمیدونست و دلیلش واقعا به جا بود و حرفش واقعا برام یک موضوع رو روشن کرد و اون این بود که من نمیتونم با اینجور دخترها زندگی کنم چون خیلی غیرتی و مغرور هستم و البته دلیل مادرم رو به اون دختر گفتم و اون بهم قول داد که این مشکل رو حل میکنه و از فردای اون روز دیگه حجابش رو رعایت کرد اما باز مادرم مخالفت کرد و دلیلشو بهم گفت و باز دلیلش برام درست بود و اون میگفت باید صبر کنی , این کار شاید فقط برای راضی کردن من باشه و بعد از ازدواج به همون حالت قبل برگرده , البته همینطور شد و اون دختر فقط برای مدت کوتاهی این وضع رو تحمل کرد و دیگه بهم ثابت شد که مادرم بی خودی مخالفت نمیکنه , البته من نامزد کردم , اما نه با اون دختر , با دختری نامزد کردم که مادرم اصلا با این وصلت مخالفت نکرد , موفق باشید .
از همه شما دوستان ممنون
اما دلیل مخالفت پدرش فقط وفقط این که من یه ادم غریبه بودم حتی منو ندیده بود
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3101
البته خیلی ازش خواستم با پدرش خودش صحبت کنه منطقی
حق هم به پدرش دادم
اما ...
الان هم خیلی دلم میخواست بدونم بقیه چکار میکنن تو این مواقع
خوشحال میشم نظر بقیه رو هم بدونم
بهش گفتن یا دختر فامیل یا هیچ کس
میدونید خیلی دلم میخواد از پدرش بپرسم اگه پدر تو هم این کارو با تو میکرد چه حالی میشدیییییییییی
خیلی دلم خاسته از پدرش گله کنم حتی گاهی اونقدر دلم شکسته که میخاستم بگم دیگه نمیبخشمش اما باز حق رو به پدرش دادم
من منتظرم هنوز منتظرنظارات شما
به نظر من , البته میتونه اشتباه باشه , پسر مورد علاقه شما داره بهونه میاره و قصد ازدواج نداره چون راضی کردن پدرها کار سختی نیست , پدرها اینقدر مشغله فکری دارن که با یکم اصرار هر چی ازشون بخوای قبول میکنن , در کل تا زمانی که ازدواج نکردی بهش وابسته نشو و بهش دلنبند , اشکال شما دخترها اینه که قبل از ازدواج به پسری که باهاش ازدواج نکردید وابسته میشید و عیبهاشو نمیبینید و بخاطر اون میخواید با پدر و مادر و کلا هر کی جلوتون وایمیسته بجنگید , این اشتباست , من بهت قول میدم اگر از این پسر دور بشی فرداش باباشو مامانشو میاره خونتون خاستگاری , میگی نه امتحان کن . موفق باشی باهر کسی ازدواج میکنی انشالله خوشبخت بشی .
دخترم شما مهمترین بخش را که همان شناخت شما و آن پسر از خودتان است،یادتان رفت شرح دهید و نیز شناختی که از خویش دارید که اهداف شما در زندگی و برنامه ریزی برای آنها و . . . کدام است؟
از لحن پرسش شما این جور بر می آید که شما و آن پسر به هم وابسته شده اید و اگر این وابستگی بیرون از فرآیند منطقی شناخت باشد،شیفتگی نتیجه اش است و زیان خواهید دید،پرسش شما طوری است که انگار همه شرایط ازدواج را دارید و تنها مانده است موافقت پدر پسری که با او رابطه دارید!
از شما می خواهم اطلاعات بیشتری از شرایط آن پسر و خودتان بگویید و نیز اینکه خانواده خودتان از این رابطه آگاهی دارند و اگر دارند واکنش آنها چیست و نیز مادر پسری که با او رابطه دارید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط HadiRock
ممنون هادی جان خیلی ممنون
اره منم دارم به همین نتیجه میرسم
درضمن من با راهنمایی دوستان که همین جا مشکلم رومطرح کردم الان از اول ماه رمضون باهاشون هیچ تماسی نداشتم هیچی
خودم بهش گففتم تا راضی نشدن بهتره دیگه با من تماس نگیری
تازه اگه راضی شدن مادرت زنگ بزنه نه تو
میدونید واسه منم عجیب بود یعنی مادرش نمیتونست پدرشو راضی کنه
حق با شما ست اون اگه نتونه از پس این مشکل بر بیاد دو روز دیگه چی
اما دلم میخواد نظر همه اقایون رو درباره این سوالم بدونم
که اگر اونها در این موقعیت بودن چکار میکردن
بله درسته ما همه شرایط رو داشتیمنقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
فقط نظر پدرش مونده بود
باشه حق با شماست من تو ی این لینک و تاپیک مشکلمو قبلا گفته بودم
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3101
اما بازم میگم
من و ایشون هردو فارغ التحصیل شده و هردو کار میکنیم
ایشون هم وقتی به من پیشنهاد ازدواج داد از نظر مالی کاملا شرایطشو داشت
مادرش رو در جریان گذاشته بود اما من نمیدونستم مادرش در جریانه
ازش مهلت خواستم تا فکر کنم
و تو این مدت خیلی سوالات در مورد ایندم کردم
کم کم حس کردم بهش خیلی علاقه دارم
با اینکه 1سال از من کوچکتر بود و ممن بارها اینو بهش گفته بودم که بعد مشکل پیش نیاد حتی خواستم به خاطر این یه سال تمومش کنم اما اونخیلی مسمم بود
تا اینکه موضوع رو که به پدرش میگه ایشون مخالفت میکنن
مادرش میخواد که مهلت بده تا پدرشو راضی کنه
و باز هم مخالفت بعد یک سال
من خیلی داغون شدم
خیلی
واسه همین برام سوال پیش اومد که چرا
یعنی اگر همه جای ایشون باشن کاری نمیکنن
البته من بارها از ایشون خواستم که به خاطر من با خانوادش در گیرنشه و بی احتراممی نکنه اما خیلی از منتططق بی منطقی پدرش دلم شکست
سلام من پسرم من اگه اين موضوع برام پيش بياد اول ميرم با پدرم صحبت مي كنم اگه قانع نشد خودم مي رم كار تموم مي كنم.:72:[/color][/size]
یعنی چی خودت کارو تموم میکینی
این جواب منظقی نیست
امیدوارم بتونم از این تاپیک به جوابم برسم
این سوال رو خیلی از کسایی کهتئ تالار هستند دارن
چون garibe به نظرم سوالی پرسیده که جوابش واسه خیلیها مفید پس خواهش می کنم راه حل بدین راه حل های سازنده از مدیر گروه می خوام که کمک کنه
garibe گفت : ----------------------------------------------------------------------------------------------------
اره منم دارم به همین نتیجه میرسم
درضمن من با راهنمایی دوستان که همین جا مشکلم رومطرح کردم الان از اول ماه رمضون باهاشون هیچ تماسی نداشتم هیچی
خودم بهش گففتم تا راضی نشدن بهتره دیگه با من تماس نگیری
تازه اگه راضی شدن مادرت زنگ بزنه نه تو
میدونید واسه منم عجیب بود یعنی مادرش نمیتونست پدرشو راضی کنه
حق با شما ست اون اگه نتونه از پس این مشکل بر بیاد دو روز دیگه چی
اما دلم میخواد نظر همه اقایون رو درباره این سوالم بدونم
--------------------------------------------------------------------------------------------------.
سلام
این بهترین کاری بود که در حال حاضر انجام دادید .
ولی دلایل پدرش برای مخالفت چیه ؟
---
در ضمن اینکه اگه پسری برای ازدواج با دختری که شرایط مناسب رو داره 100٪ مصمم باشه ، هر جور که شده خانوادش رو با ذکر دلایل انتخابش راضی میکنه و اگه پدرش اینقدر قدرت داره که جای اون تصمیم میگیره ..پس مطمئن باشید فردا که ازدواج کردید هم شما باید مطیع پدر شوهرتون باشید و مشکلات وحشتناکی پیش رو خواهید داشت ( اگه پسر تا این حد وابسته به پدر باشه یعنی اینکه هنوز توان اداره یک زندگی رو نداره ) .. برای اینکه یه خورده با مشکلات چنین ازدواجی آشنا بشین به پست خانم shad " لطفا منو راهنمایی کنید " سری بزنید و مطالب اون پست و مطالعه کنید...البته اینو هم در نظر بگیرید که shad عزیز پس از عقد متوجه این جریانات شدند و به دلیل وابستگی ای که به شوهرشون پیدا کردند فقط دنبال راه حلی برای رفع مشکلشون بودند ..که خوب طبیعی هم هست ولی شما شرایطتون بهتره و هنوز میتونید برای انتخاب فکر کنید .
البته بازم بهتره صبر کنید تا مدیر همدردی پاسخ بدهند.
شاد باشید.
این دلیل که باید از فامیل انتخاب کنی کاملا بهونست .. و اون باید برای پسرش یک دلیل قانع کننده داشته باشه که شما دختره مناسبی نیستید .. و در غیر اینصورت برای اون پسر متاسفم
این دلیل که باید از فامیل انتخاب کنی کاملا بهونست .. و اون باید برای پسرش یک دلیل قانع کننده داشته باشه که " شما دختره مناسبی بر ای ازدواج با اون نیستید "
ممنون از شما که با حرفاتون ارومم میکنید
نمیدونم من هم حس کردم بهونست
اما به پسرش گفتم که حق نداره به پدرش بی احترامی کنه اما اگر منو میخواد باید بتونه پدرشو راضی کنه مگه نه
درسته شاید حق با شما باشه
اما حس کردم اون جلوی پدرش نمیتونه حرف دلشوبزنه اینو وقتی که برای بار دوم گفت جواب پدرش منفی و من هیچ حرفی نتونستم بهش بگم فهمیدم
الان که از اون موقع هیچ تماسی نداشتیم
باز هم از همه دوستان ممنون
اره خوب خدایی اون مطلب رو از خانم شاد خوندم
اما اون اصلا این طوری نیست
خیلی از جاها امتحانش کردم
یعنی همیشه تو این مدت یه سال داشت به من امتحان پس میداد
خوب تقدیر اینه دیگه نه...
منم فکر میکنم حق با پدرشه.
اما اون طرف باید با پدرش حرف بزنه و اول اون رو از این طرز فکر نا معقول برگردونه(با دلایل منظقی). بعد هم از شما یه شناخت کلی پیش پدرش ایجاد کنه.
اینو از اونجایی میگم که عین همین مشکل رو یکی از اقوام داشت و پدرش دلایل خاص خودش رو داشت که به نظر منطقی میومد ، اما اون خیلی خوب تونس پدرش رو راضی کنه.(البته نزدیک به یک سال طول کشید)
ممنون از نظرتون میثاق جان
سلام
من یه فکری کردم نمی گم که به خانوادش پشت کنه ولی تهدیدشون کنه بگه اگه جلو نیایین خودم اقدام می کنم شاید اینجوری برا اینکه بچه شونو از دست ندن بیان جلو
از کجا معلوم شما و خانوادتونو ببینینو خوششون نیاد شاید اصلا اگه ببیننتون نظرشون عوض بشه و مهرتون تو دلشون بیافته خدا رو چه دیدی
باباش اب پاکی رو ریخته رو دستش گفته
یا خانوادت یا اون دختره
garibe عزیز , فقط یک راه دارید , که دل پدر ایشون رو به دست بیارید , مطمئن باشید , حجاب و حیای دخترخانوم براشون خیلی مهمه , و اینکه دنبال پسرشون راه نیوفته بریه اینور و اونور , مطمئن باشید که اگر بفهمه که حداقل یک بار با هم رفتید بیرون , با خودش میگه این دخترخانوم از اون دخترای خیابونه و هر چه قدر هم بگن بابا خانواده داره !!! , با اصالته !!!, با ادبه !!!, قبول نمیکنه , پس دیگه خودتون باید این رو از طریق پسر مورد علاقتون به گوش ایشون برسونید که شما با پسرشون رابطه ای نداشتین حتی تلفنی باهاش صحبت نکردین , موفق باشید.
اقای هادی من و این اقا از دوشهر مختلف هستیم حتی یه با ر هم هموندیدیم
ایشون وقتی خاستن بیان که منو فقبط ببینن من گفتم بهتره خانوادت در جریان باشن و اگر راضی نیستن نیا
اگه من یه دختر که دنبال پسرا بودم به نظرتون این حرفو میزدم
به نظرتون برام مهم نبود که خانوادش حتما راضی باشن
نمیدونم
شاید حق به همه شما باشه
garibe عزیز , ناراحت نشید من فقط خواستم راهنمایی کنم , منظوری نداشتم , البته اگر همدیگرو ندیدید باید بهتون بگم که شاید ایشون دروغ های زیادی به شما گفته باشن , پس دورشو خط بکشید به فکر پسری باشید که اونو میبینید , رفتارش رو میشناسید , احدافشو میدونید , چهره و ژستش براتون دوست داشتنی باشه , عشق اینترنتی فقط دو درصد احتمال ازدواج داره اون هم در خارج از کشور ما , پس به خودتون و روحیتون آسیب نرسونید , این هارو دوستانه گفتم , برای شما آرزوی خوشبختی میکنم :72:
نه هادی جان ناراحت نشدم
حرفات واسم حقه
اما اون اینطوری نیست
میدونم باورش سخته
اما اون بهم دروغ نگفت
دیشب خواهرش بهم اس ام اس داد که نمیدونم بینتون چه اتفاقی افتاد ه و... فقط اینو که ددیدم شکه شدم گفت اون گوشیشو فروخته
گفت خیلی عوض شده
چرا این کارو کرده نمدونم
اما خدا روز عید بهد این همه وقت یه خبر از طریق خاهرش بهم داد
خیلی خوشحال شدم خیلی
انگار دنیارو بهم دادن
چه خبر ؟ اتفاق جدیدی نیافتاد ؟ خودت خوبی ؟ ازش دیگه خبری نگرفتی ؟
سلام چرا دیشب بهم اس ام اس داد تا ساعت 4 هم حرف زدیم نمیدونی چقدر خوشحال شدم کار هر دو گریه کردن بود نمیدونی هردومون داشتیم گریه میکردیم فکر کرده بود با اون حرفم که بش گفتم میخوام دکش کنم الهی بمیرم چقدر زجر کشیده
اما بهش گفتم
قراره با پدرش روبرو بشه
توکلم به خدا بوده خدایا شکرت
خیلی خوش حالم کردی خانومی ایشالله مشکلت حل بشه با دعای شما مشکل منم که مثل خودتم حل بشه
سلام دوست عزیز من فکر میکنم اصلا صلاح نیست که بدون رضایت خانواده کاری رو انجام بدی چون چندتا چیز تو دنیا جایگزین نداره و یکی از اونا خانواده است و تا اونا رو از دست ندی قدرشونو نمی دونی. من خیلی تجربه دارم و لازم میدونم که بهت بگم این کارو نکنی و دل خونوادتو نشکنی. موفق باشی
سلام دوست عزیز شما مثلی که در جریان نیستی من خودم بش گفتم که من تورو بدون خانوادت نمیخوام
من کاری نکردم که....
سلام عزیزم
خوبی همدرد من ؟
من هر روز میام پست ها رو می خونم خیلی دلم می خواد به نتیجه برسی
امیدوارم خبر خوش ازت بشنوم
ممنون
توکل کردم به خدای مهربون جز اون هیشکس نمیتونه برام کاری بکنه
سلام خانومی
ازت خبری نیست ؟
نکنه توام مثل من توانتظار به سر می بری؟
امیدوار اوضا رو به بهبودی پیش بره
اوضاع خوبه خیلی خوب
باهام تماس گرفت
اما یه جوری شده
خیلی عوض شده
الان 4 روزه ازش بی خبرم
فکر میکنم
دوسم نداره
فکر میکنم دچار شک شده
میخوام توکل کنم به خدا
میخوام ببینم خدا واسم چی تقدیری دیده