ارزوی پایان و خواستن اون از امام رضا

سلام
من فراد شب دارم میرم زیارت حرم امام رضا و میخوام بعد زیارت، از امام رضا بخوام که بین من و خدا واسطه بشه و از خدا بخواد که عمر من رو قطع کنه و من رو از این دنیا ببره.میخوام از امام رضا بخوام که پایان زندگی من رو از خدا بخواد.من خیلی تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیای برزخ از این دنیا بهتره.این دنیا واقعا بی ارزش هست اخرش که من میمیرم اگه الان خدا جون من رو بگیره بهتر از چند سال دیگه است.من خدا رو دوست دارم و میخوام بهش ملحق بشم تا به ارامش برسم.
حالا سوالم اینه که ایا خواستن چنین چیزی از یک امام معصوم به لحاظ اخلاقی درست هست یا نه؟
چون نمیخوام با حرفم از چشم امام رضا بیافتم و یا با خواسته ای که ازش دارم ناراحتش کنم.

سلاااااام

چی باعث شده همچین خواسته ای داشته باشی؟

نه درست نیست
خواستنش که هیچ حتی فکر کردن بهش هم درست نیست
می گن زندگی جاودانه است. یعنی بمیریم هم نمردیم. وقتی اینجا نمی تونیم کارایی که به عهده امونه رو بکنیم و احساساتمونو بهتر کنیم بمیریمم باز یه جور دیگه ممکنه این حالت ناتمامی کارها برامون بمونه
می گن همونطوری که بچه توی شکمه موقع بارداری و اصلا نمی دونه دنیایی احاطه اش کرده که خیلی بزرگتر از دنیای شکمه، ما هم توی این دنیا درون یه دنیای غیر قابل درک و خیلی بزرگتریم. بمیریم این پرده برداشته میشه و می بینیم که همه ی این مدت در دنیای بزرگتری بودیم
پس سعی کنیم زندگی کنیم و سعی کنیم خوب زندگی کنیم
سعی کنیم تعادل رو در وجودمون ایجاد کنیم

می دونی که خودم هر از گاهی خیلی به مردن فکر می کنم. پس می فهمم چی می گی
اما واقعا فکر نمی کنم با مرگ بمیریم. یه جورایی جاودانه است زندگی و بنابراین باید تلاش کنیم اینجا هم درست و خوب زندگی کنیم. حداقل تلاش کنیم

:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سیاه و سفید

سلاااااام

چی باعث شده همچین خواسته ای داشته باشی؟

---

من نمی تونم دیگه ادامه بدم میخام به خدا ملحق بشم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

نه درست نیست
خواستنش که هیچ حتی فکر کردن بهش هم درست نیست
می گن زندگی جاودانه است. یعنی بمیریم هم نمردیم. وقتی اینجا نمی تونیم کارایی که به عهده امونه رو بکنیم و احساساتمونو بهتر کنیم بمیریمم باز یه جور دیگه ممکنه این حالت ناتمامی کارها برامون بمونه
می گن همونطوری که بچه توی شکمه موقع بارداری و اصلا نمی دونه دنیایی احاطه اش کرده که خیلی بزرگتر از دنیای شکمه، ما هم توی این دنیا درون یه دنیای غیر قابل درک و خیلی بزرگتریم. بمیریم این پرده برداشته میشه و می بینیم که همه ی این مدت در دنیای بزرگتری بودیم
پس سعی کنیم زندگی کنیم و سعی کنیم خوب زندگی کنیم
سعی کنیم تعادل رو در وجودمون ایجاد کنیم

می دونی که خودم هر از گاهی خیلی به مردن فکر می کنم. پس می فهمم چی می گی
اما واقعا فکر نمی کنم با مرگ بمیریم. یه جورایی جاودانه است زندگی و بنابراین باید تلاش کنیم اینجا هم درست و خوب زندگی کنیم. حداقل تلاش کنیم

:72:

---

من که نمیخوام خودکشی کنم.من میخوام از خدا بخوام در حقم این لطف رو بکنه و دارم امام رضا رو واسطه قرار میدم من فقط میترسم نکنه با این خواسته ام از چشم امام بیافتم

سلام


مضمون حدیثی ازحضرت علی(ع)میگه که چنان در دنیازندگی کن که انگارهمیشه درآن میمانی و چنان برای آخرت زندگی کن که هرلحظه قرارهست بروی.



یعنی وقتی ی خونه میسازی تمام اصول مقاوم سازی رو رعایت کن دوراندیش باش وپس انداز داشته باش اماوقتی خواستی پول کارگرو بدی انگارکه آخرین روز زندگیت هست وقتی خواستی نمازبخونی انگارکه آخرین نمازت هست چطورمیخونیش...


.نویسندگان غربی از توصیه های حضرت عیسی(ع)برای نوع زندگی دردنیابه وابستگی و ناوابستگی همزمان تعبیر کرده اند "در دنیاباشیدامابه آن وابسته نشوید" عمرمادست خداست وآنقدر علم نداریم که تشخیص بدیم بهترین زمان برای وفات کی هست پس بهتره تسلیم خواست وحکمت خداوند باشیم تاخودش تعیین کننده باشه... ولی نه یک زندگی که دست روی دست بذاری برای مردن .

باخلوص به خدا ملحق میشی

برای نوشته ی امین یه مثال می زنم
تو همه چیتو همه هست و نیستت حتی رابطه ات با خدا رو سر این عشق به این دختر گذاشتی و تعریف کردی
در صورتی که تو ورای این حرفایی
وابسته ی چیزی شدی و همه هست و نیستت و هویتت و تعریف وجودیتو واسه اون گذاشتی یه جور هدف شده بوده و وقتی که نشد فکر کردی خدا هم بهت اهمیت نمی ده. در صورتی که این فقط یه خواسته بوده از هزاران خواسته. این فقط یه امکان یه راه حل بوده از هزاران راه حل. تو هویتت مستقل از این چیزاست

منم نگفتم که خودکشی. گفتم فکر مردن. حالا به هر شکل. فکرشم حتی نکن. زندگی کن
به من یه پیشنهاد خیلی خیلی خوب دادی. بهم گفتی که سعی کنم 6 ماه امتحان کنم زندگی کردنو. من از یه ماه شروع کردم می تونم بگم شاید یه هفته فقط حس زندگی رو درست داشتم ولی عالیه. این یه پیشنهاد خیلی عالی بود واسه من. چرا خودت اینکارو نمی کنی؟ چرا یه ماه نمیای واقعا همین راه حل عالی رو برای خودت امتحان کنی. یه ماه بیا امتحانی زندگی کن. رنگایی که دوست داری کارایی که همیشه دوست داشتی اما وقت نشد یاد بگیری هر چیزی که خوشحالت می کنه و سلامته
:72::43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

برای نوشته ی امین یه مثال می زنم
تو همه چیتو همه هست و نیستت حتی رابطه ات با خدا رو سر این عشق به این دختر گذاشتی و تعریف کردی
در صورتی که تو ورای این حرفایی
وابسته ی چیزی شدی و همه هست و نیستت و هویتت و تعریف وجودیتو واسه اون گذاشتی یه جور هدف شده بوده و وقتی که نشد فکر کردی خدا هم بهت اهمیت نمی ده. در صورتی که این فقط یه خواسته بوده از هزاران خواسته. این فقط یه امکان یه راه حل بوده از هزاران راه حل. تو هویتت مستقل از این چیزاست

منم نگفتم که خودکشی. گفتم فکر مردن. حالا به هر شکل. فکرشم حتی نکن. زندگی کن
به من یه پیشنهاد خیلی خیلی خوب دادی. بهم گفتی که سعی کنم 6 ماه امتحان کنم زندگی کردنو. من از یه ماه شروع کردم می تونم بگم شاید یه هفته فقط حس زندگی رو درست داشتم ولی عالیه. این یه پیشنهاد خیلی عالی بود واسه من. چرا خودت اینکارو نمی کنی؟ چرا یه ماه نمیای واقعا همین راه حل عالی رو برای خودت امتحان کنی. یه ماه بیا امتحانی زندگی کن. رنگایی که دوست داری کارایی که همیشه دوست داشتی اما وقت نشد یاد بگیری هر چیزی که خوشحالت می کنه و سلامته
:72::43:

---

با حرفات موافقم اما خواست مرگم از خدا به خاطر دختره نیست،من دیگه نمیخوام این زندگی رو ادامه بدم میخوام هر چه زودتر از این گذرگاه عبور کنم تا هر چه سریعتر به خدا ملحق شم
اون طرف خیلی خوبه فرشته ها هستند و خدا ، اگر عذابم هم بکنند به خاطر اعمال بدی هست که انجام دادم . اون طرف خبری از غصه و رنج و زحمت نیست شاید هم خدا همه گناهام رو ببخشه.
شوق رفتن همه وجودم رو گرفته دیگه نمی تونم به زندگی فکر کنم. چیزایی که من دوستشون دارم تو این دنیا نیست.چیزایی که من دنبالشم همش اون طرفه تو دنیا نمی تونم پیداش کنم.میخوام به برزخ برم و زندگی جدیدی رو تو اونجا شروع کنم،تو برزخ هم زندگی هست.
میخوام زندگی جدیدم رو تو برزخ شروع کنم .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin

ولی نه یک زندگی که دست روی دست بذاری برای مردن .

---

چرا همه ایرانی ها فکر میکنن که اگه کسی دعا میکنه دست رو دست میذاره و میشینه؟چرا این تفکر غلط رو دور نمی دازیم
من دعا میکنم برای مردن اما همچنان که منتظر مرگ هستم به زندگیم هم ادامه میدم فقط این وسط مسیر زندگیم رو به طرف خواسته ام هدایت میکنم.نه اینکه بشینم تو خونه و هیچ کاری نکنم و منتظر مرگ باشم.
به خدا هیچ کس بدون تلاش دعا نمیکنه چون هیچ کس احمق نیست.دعا در کنار تلاش
مثلا من که ارزوی مرگ دارم دارم بیشتر صلوات میفرستم بیشتر از قبل مواظب اعمالم هستم بیشتر از قبل از خودم مراقبت میکنم

آوارتارتو عوض کن همین الان. یه عکس خوب بذار

نه. از کجا می دونی اونجا خیلی بهتره؟
همینجا زندگی کن
بعدا به وقتش همه امون میریم

این حست درسته به خاطر اون دختره نیست
اما در اصل خستگیه ناشی از همینه. اینکه همه هویتت رو در عشق و رسیدن به یه نفر تعریف کردی
هر کسی باشه اینطوری هویتشو به یه چیزی ببنده اسیب می بینه

- - - Updated - - -

اون سایته رو که گفتم هیچیشو گوش کردی؟
100 تاشو گوش کن اول دقیق هم گوش کن. بعدش دوباره بیا فکر کن بازم می خوای بمیری یا نه
لطفا

نقل قول:

---

نه. از کجا می دونی اونجا خیلی بهتره؟

---

چون خدا گفته به اندازه نخ وسط هسته خرما هم به شما ستم نمیشه

نقل قول:

---

این حست درسته به خاطر اون دختره نیست
اما در اصل خستگیه ناشی از همینه. اینکه همه هویتت رو در عشق و رسیدن به یه نفر تعریف کردی
هر کسی باشه اینطوری هویتشو به یه چیزی ببنده اسیب می بینه

---

موافقم ،دقیقا همینطوریست

نقل قول:

---

اون سایته رو که گفتم هیچیشو گوش کردی؟
100 تاشو گوش کن اول دقیق هم گوش کن. بعدش دوباره بیا فکر کن بازم می خوای بمیری یا نه
لطفا

---

نه گوش نکردم،این روزها حالم خوب نیست،باشه گوش میکنم .
مرسی

آرزوی مرگ هم اشتباهه هم گناهه!!
پس اگه نگران دلخوری امام رضاهستیدبهش نگید!!
فکربه مردن گناه نیست اتفاقا خوبه...دلیلش روخودتون گفتید...اینکه بیشترمراقب رفتارتون هستید
چندتاروایت توی همین موردهست که چرابه یادمرگ باشیم؟اماآرزوی مردن نکنیم.
توی همین دنیاهم میشه به خداملحق شد...کاملادرکتون میکنم چون من هعم همین فکرهارودارم...
اگه میخوای به خداملحق شی بایدقیدخیلی چیزهاروبزنی...بایدازدلبستگ� � هابگذری...بایدفقط خداروببینی..واین واقعاسخته...خیلی عهم سخته

با سلام
پیشا پیش زیارت قبول نائب الزیاره ما هم باش
عجب دعای جالبی میخوای بکنی !
ایا این دعا از عقلت سر چشمه میگیره یا برای فرار از یک فشار عاطفی شدیده ؟؟
من شک دارم از عقل شما باشه این خواسته
به این دنیا دل نبند که وقتی نا امید شدی ازش ، ارزوی مرگ کنی
سوال:
ایا تو از امامان و مراجع بزرگ عاقلتری؟ چرا اونها ارزوی مرگ نمیکردن با اینکه میدونستن این دنیا ارزش زندگی کردن نداره؟

وقتی به حرم امام رضا (ع) نزدیک شدی بعد از زیارت و دعا و گریه و زاری ...جایی رو مقابل ضریح پیدا کن و بشین ،حس ارامشی عجیب تمام وجودتو میگیره ..انگار نه توی دنیایی و نه توی برزخ ،این همون احساس و همونجایی هست که دوست داشتی باشی

انسان بعد از شکست عاطفی دو راه پیش روش قرار میگیره یا رو به جهنم میره یا رو به بهشت میکنه
اصلا خدا این شرایط رو برای بنده های خودش گذاشته تا در این ازمون ببینه که چکار میکنه

گیرم در راه رفتن به مشهد نرسیدی و در راه حادثه ای واست پیش اومد....اگر خدا ازت پرسید که چقدر به من نزدیک شدی که الان ارزوی ارامش این جهان و داری چه جوابی بهش خواهی داد؟
حتما میگی قرار بود بریم مشهد پیش اماممون تا اون واسته بشه تا که .....

توصیه من :
در این دنیا تله های زیادی کار گذاشته شده که هر کدومش یا تورو از خدا دور میکنه یا نزدیک، اگر نزدیک بشی لذت اون دنیا و ارامش رو توی همین دنیا بهت میچشونه و میفهمی که هر چیزش خیره پس با خوده خدا باش

موفق باشی
احساست همیشه بهاری

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط احساس بهاری

با سلام
پیشا پیش زیارت قبول نائب الزیاره ما هم باش
عجب دعای جالبی میخوای بکنی !
ایا این دعا از عقلت سر چشمه میگیره یا برای فرار از یک فشار عاطفی شدیده ؟؟
من شک دارم از عقل شما باشه این خواسته
به این دنیا دل نبند که وقتی نا امید شدی ازش ، ارزوی مرگ کنی
سوال:
ایا تو از امامان و مراجع بزرگ عاقلتری؟ چرا اونها ارزوی مرگ نمیکردن با اینکه میدونستن این دنیا ارزش زندگی کردن نداره؟

وقتی به حرم امام رضا (ع) نزدیک شدی بعد از زیارت و دعا و گریه و زاری ...جایی رو مقابل ضریح پیدا کن و بشین ،حس ارامشی عجیب تمام وجودتو میگیره ..انگار نه توی دنیایی و نه توی برزخ ،این همون احساس و همونجایی هست که دوست داشتی باشی

انسان بعد از شکست عاطفی دو راه پیش روش قرار میگیره یا رو به جهنم میره یا رو به بهشت میکنه
اصلا خدا این شرایط رو برای بنده های خودش گذاشته تا در این ازمون ببینه که چکار میکنه

گیرم در راه رفتن به مشهد نرسیدی و در راه حادثه ای واست پیش اومد....اگر خدا ازت پرسید که چقدر به من نزدیک شدی که الان ارزوی ارامش این جهان و داری چه جوابی بهش خواهی داد؟
حتما میگی قرار بود بریم مشهد پیش اماممون تا اون واسته بشه تا که .....

توصیه من :
در این دنیا تله های زیادی کار گذاشته شده که هر کدومش یا تورو از خدا دور میکنه یا نزدیک، اگر نزدیک بشی لذت اون دنیا و ارامش رو توی همین دنیا بهت میچشونه و میفهمی که هر چیزش خیره پس با خوده خدا باش

موفق باشی
احساست همیشه بهاری

---

مرسی
من در ارزوی پایان زندگیم هستم چون پایان برایم بهترین گزینه است.همه ما یه روزی از این دنیا میریم ،فرقی نمیکند رفتنمان حتمی ست،پس اگر الان برم بهتر از چندین سال دیگه است.
نمی دونم چرا این حس رو دارم ولی تا حالا اینقدر دوست نداشتم بمیرم شوق مرگ همه وجودم رو گرفته.دیگه مثل قبل از شب اول قبر نمی ترسم.
از بس زندگی تکراری کردم خسته شدم از بس اشتباه کردم خسته شدم،میخوام احساس های جدید رو تجربه کنم من الکی تو این دنیا عذاب میکشم اگه بمیرم و فرشته ها عذابم کنند لا اقل گناهام پاک میشه و این یعنی سود.تو برزخ خبری از ازدواج و عاشقی نیست ، خبری از کابوس های شبانه هم نیست.
میدونم بعد از مرگم توسط فرشته های خدا عذاب خواهم شد،اما عذاب فرشته های خدا صد شرف دارد به عذاب های بی خود و بی جهت این دنیا.
دیگه تو برزخ خبری از دختر مورد علاقه ام نیست خبری از ترس و وحشت های روز مره ام نیست.اونجا منم و فرشته ها و خدا ،منم و یک دنیای جدید،منم و هزاران اتفاق جدید.نه دلم برای کسی تنگ میشود و نه به خاطر دختری گریه خواهم کرد،تمام گریه ام برای دردی خواهد بود که در وجودم احساس خواهم کرد.
ممنون از همگیتون

یه کم افسرده شدی فکر کنم هادس وجودت زیاد شده مثل بعضی وقتای من
می تونی یه طور دیگه نگاه کنی. تو نوشتی می خوای احساسات جدید رو تجربه کنی. این رنج هم یه احساس جدیده. اگه درست از این فرصت که اجباری به سمتت اومده استفاده کنی (راه دیگه ای نیست) می تونی بعدش که این ناراحتی رو گذروندی به درک بالاتر و بیشتری برسی و خیلی پخته تر شی. اینطوری به این اوضاع نگاه کن. اینکه ناراحتی الان و این ناراحت بودنت موقتیه و داری به درک بالاتر و بیشتر می رسی.
الان که حالت بده به جای اینکه فکرتو باز بذاری که اذیتت کنه اون فایل ها رو گوش بده. اگه با دقت گوش بدی به حرفاش باور کن یه کم دیدگاهت متفاوت می شه. یه کم کمتر درد و رنج می کشی. به امتحانش می ارزه.
:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

یه کم افسرده شدی فکر کنم هادس وجودت زیاد شده مثل بعضی وقتای من
می تونی یه طور دیگه نگاه کنی. تو نوشتی می خوای احساسات جدید رو تجربه کنی. این رنج هم یه احساس جدیده. اگه درست از این فرصت که اجباری به سمتت اومده استفاده کنی (راه دیگه ای نیست) می تونی بعدش که این ناراحتی رو گذروندی به درک بالاتر و بیشتری برسی و خیلی پخته تر شی. اینطوری به این اوضاع نگاه کن. اینکه ناراحتی الان و این ناراحت بودنت موقتیه و داری به درک بالاتر و بیشتر می رسی.
الان که حالت بده به جای اینکه فکرتو باز بذاری که اذیتت کنه اون فایل ها رو گوش بده. اگه با دقت گوش بدی به حرفاش باور کن یه کم دیدگاهت متفاوت می شه. یه کم کمتر درد و رنج می کشی. به امتحانش می ارزه.
:72:

---

شاید افسرده شده باشم نمی دونم.
خدا بهم فهماند که خودم باعث شدم به دختر مورد علاقه ام نرسم،خدا جواب این چند سال رو بهم داد.خدا بهم گفت که اشتباهات خودم رو گردن امامان و خودش نندازم
هر روز ابعاد جدیدی از زندگیم رو کشف میکنم.و بیشتر به اشتباهاتم پی میبرم و این باعث میشه بیشتر عذاب بکشم.
دلم تجربه و حس های جدید میخواد،چیزایی که تو این دنیا نباشند. دلم میخواد از این جسم رها بشم،کاش فقط یه روز میتونستم ازاد باشم.

بحث پسندیده بودن یا نبودن این نوع آرزوی مرگ یک بحث دینی ودر صلاحیت متخصص مذهبیست..


....اما افسردگی که مطمئنا یکی از دلایل این احساس شماست.


چرا برای تجربه احساس جدید سعی نمیکنی متفاوت ازگذشته فکرکنی.


نوع احساست بستگی به افکارت داره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin

بحث پسندیده بودن یا نبودن این نوع آرزوی مرگ یک بحث دینی ودر صلاحیت متخصص مذهبیست..


....اما افسردگی که مطمئنا یکی از دلایل این احساس شماست.


چرا برای تجربه احساس جدید سعی نمیکنی متفاوت ازگذشته فکرکنی.


نوع احساست بستگی به افکارت داره

---

نمی تونم متفاوت فکر کنم،میخوام برم به ملاقات خدا ،برم به دنیای برزخ از این دنیا متنفرم همه چیزش کسل کننده است،من از زندگی میترسم از دوباره عاشق شدن میترسم. من این زندگی رو دوست ندارم،میخوام از این وابستگی رها شم اما نمی تونم تنها مرگ میتونه من رو از وابستگیهام رها کنه.
متخصصین مذهبی درکم نمیکنند و وقتی باهاشون حرف میزنم بیشتر عذاب میکشم.من میخوام تا ابد به خدا دلخوش باشم حتی اگه خدا هیچ کاری برام نکنه حتی اگه به بدترین شکل عذابم کنه ،کارشناس های مذهبی دلخوشیم رو ازم میگیرن.من تنها دلخوشیم خداست نمیذارم این دلخوشی رو کسی ازم بگیره.من اشتباه کردم که گفتم خدا دعاهام رو اجابت نمیکنه
این باعث شد که جوابهایی بشنوم که از خدا نا امید بشم.من یه پسر 26 ساله ام که تنها دلخوشیم خداست میخوام به همین دلخوش باشم.شاید خدا دعام رو اجابت کنه و من رو از اینجا ببره ،شاید

اگه الان غم بهت مسلط شده پس بپذیر در این لحظه غمگینی. باهاش نجنگ و مقابله نکن.
بدون که مدتش کوتاهه. مخصوصا اگه باهاش مقابله نکنی.
پس صبور باش و کارهایی که همیشه می کردی رو بکن.
خیلی به غمت پرو بال نده. اصلا ولش کن. نه باهاش مقابله کن نه باهاش همدردی کن. بهش فکر نکن.
سفر زیارتی خوبه اما یه سفر جدید هم برو. مثلا طبیعت گردی. حیوانات رو برین ببینین. کلاسای طبیعت گردی هست. یا پرنده شناسی. می تونی یه کاری روکه به طبیعت نزدیک باشه بکنی. حتی اینم نباشه. یه پارکی جایی برو حیوونا رو بررسی کن.
:72:

طبق تجربه شخصی میگم از امامان فقط طلب انچه صلاح رو بکن
وگرنه هرخواسته مادی نتیجه بدی برات خواهد داشت

منم 26 سالمه .
اگه بخوام به عمق زندگیم فکر کنم خیری ازین دنیا ندیدم اما دیگه این کارو نمیکنم.
منم خیلی چیزایی که تو این دنیا هست رو دوست ندارم . همیشه فکر میکنم واسه این دنیا ساخته نشدم . انگار با آدمایی که تو این دنیان نمیتونم کنار بیام . اما تجربه ی اون دنیا رو هم نداشتم !

میدونی چرا ؟ چون ما هنوز این دنیارو نتونستیم بپذیریم . نتونستیم بپذیریم غم و شادی هر دوتاش زودگذره .دنیا رو درک نکردیم . همیشه فکر میکنیم باید بهترین اتفاقات تو زندگی واسه ی ما بیافته . اما اینطور نیست .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط anisa

منم 26 سالمه .
اگه بخوام به عمق زندگیم فکر کنم خیری ازین دنیا ندیدم اما دیگه این کارو نمیکنم.
منم خیلی چیزایی که تو این دنیا هست رو دوست ندارم . همیشه فکر میکنم واسه این دنیا ساخته نشدم . انگار با آدمایی که تو این دنیان نمیتونم کنار بیام . اما تجربه ی اون دنیا رو هم نداشتم !

میدونی چرا ؟ چون ما هنوز این دنیارو نتونستیم بپذیریم . نتونستیم بپذیریم غم و شادی هر دوتاش زودگذره .دنیا رو درک نکردیم . همیشه فکر میکنیم باید بهترین اتفاقات تو زندگی واسه ی ما بیافته . اما اینطور نیست .

---

موافقم،اما این دنیا واقعا بی ارزش و بی خود هست

من دارم خودمو با این دنیا وفق میدم .
از روزی که این تصمیمو گرفتم حالم بهتر شده .
بیشتر به خودم اهمیت میدم .
تلاش میکنم برای زندگی بهتر و از تلاشهای بیهوده دست برداشتم .
به ادما کاراشون اهمیتی نمیدم .
احساسات جزیی از وجودم شده نه همه ی وجودم که نباید زود بهش پر و بال بدم .
صبر
صبر
صبر
راز موفقیته ...

- - - Updated - - -

من دارم خودمو با این دنیا وفق میدم .
از روزی که این تصمیمو گرفتم حالم بهتر شده .
بیشتر به خودم اهمیت میدم .
تلاش میکنم برای زندگی بهتر و از تلاشهای بیهوده دست برداشتم .
به ادما کاراشون اهمیتی نمیدم .
احساسات جزیی از وجودم شده نه همه ی وجودم که نباید زود بهش پر و بال بدم .
صبر
صبر
صبر
راز موفقیته ...

- - - Updated - - -

من دارم خودمو با این دنیا وفق میدم .
از روزی که این تصمیمو گرفتم حالم بهتر شده .
بیشتر به خودم اهمیت میدم .
تلاش میکنم برای زندگی بهتر و از تلاشهای بیهوده دست برداشتم .
به ادما کاراشون اهمیتی نمیدم .
احساسات جزیی از وجودم شده نه همه ی وجودم که نباید زود بهش پر و بال بدم .
صبر
صبر
صبر
راز موفقیته ...

سلام Dreams end عزیز.

من به این نتیجه رسیدم وقتی استرس دارم میام این تالار و شروع میکنم به خوندن دو یا سه تا تایپیک شاید آروم بشم ولی نه تنها آروم نمیشم هیچ بدترم میشم و بعضی موقع ها اونقدر ناراحت میشم که نمیتونم بگم.

شما منو خیلی عصبانی کردید.

با خوندن تایپیک شما به این نتیجه رسیدم که متاسفانه فکر محدودی دارید. یا شایدم اصلا فکر نمیکنید. این احتمال رو بیشتر میدم که فکر نمیکنید. چقدر لووووس!!!

شایدم نه اونقدر خدا و امام رضا نازتون رو کشیدن و بهتون توجه کردن که دارید با پر رویی تمام همچین آرزویی میکنید. گفتید فقط 26 سال دارید. عجیبه!!!

من فکر میکنم شما شاید بیشتر از 90 سال داشته باشید. نه 90 ساله ای دیدم که از خدا عمر میخواست. شما کجایید. تو کدوم باغ به سر میبرید!!! زندگی تون تو کره ی زمینه آیا؟ چقدر

خونه تون از من فاصله داره که این قدر غریب فکر می کنید.!!! چقدر دور!!! آرزوی مرگ!!! نمیفهمم.

عاشق شدید یا دیوانه؟ من تا حالا عاشق نشدم اما زیاد شکست خوردم. زیاد بی محلی دیدم . اونقدر آدمای نامرد دیدم که باور نمیکنم آدما رو.!!!

اونقدر منو آزار دادن که ... . فقط به این دلیل که ارزش خودم رو نمیدونم. اما با جرات میگم خدایا شکرت حداقل من میدونم که اونقدر ارزش دارم که باید زندگی کنم.

من وسط هزار تا بدبختی دارم زندگی میکنم و هزار تا درگیری دارم شاید با خدا دعوا کنم شاید بشینمو از خدا گلایه کنم که چرا اینو چرا اون... اما خدا شاهده همیشه پشیمون میشم که چرا گلایه میکنم.

اما .... اما به وجود مقدس خود خدا قسم هیچوقت هیچوقت به خودم این اجازه رو نمیدم که ازش مرگ بخوام.

یک بار باد شدیدی اومد و سقف خونه ی مارو کند از این سفالای سبک بود و با پیچ به هم وصل شده بودن. هیچوقت یادم نمیره... خیلی کوچیک بودم. میترسیدم برم حیاط و بمیرم از

طرفی اگه نمیرفتم یک نفر قطعا میمرد. باید میرفتم بالای پشت بوم و یه چیز سنگین رو پیدا میکردم و مینداختم رو سقف تا بلند نشه ....

تو خونه تنها بودمو داد میزدم و خدا رو صدا میکردم. اونقدر با صدای بلند و از ته دلم صداش میکردم که یک لحظه احساس کردم قلبم وایساد و از وسط دو تا شد.

باد همچنان میمود و من همچنان امید داشتم به خدا. مثل کبکی که سرشو کرده زیر برف و بقیه چیزها رو نمیبینه.

خدا رو شکر کسی تو اون قضیه اتفاقی براش نیوفتاد ولی به من یه درس داد که فراموشش کرده بودم یادم انداختید.

من حتی تو اون لحظه های سخت مرگ نخواستم از خدا زندگی خودمو همسایه ها رو میخواستم. شما پا شدی شال و کلاه کردی میری پیش امام رضا که چی؟

خدایا من از تو مرگ میخوام.... این نشون مییده شما حتی نمیدونید مرگ یعنی چی؟ 26 سال سن دارید و حسابی بهتون خوش گذشته . یه اتفاق کوچیک براتون افتاده حالا برای فرار یه سره رفتید سراغ مرگ؟

که چی ؟ خلاص شید یا فرار کنید؟ آره راه ترین راهه. مردن این که کسی دیگه شما رو نبینه. این که دیگه خودتون خودتون رو نبینید. اما این راه، راه خوبی نیست.

چرا انتخاب نمیکنید که مثل یه مرد باشید؟

چقدر من ابلهم خدا.

چند وقت بود به خدا میگفتم چرا منو دختر آفریدی؟ چرا من نباید یه پسر باشم؟ مرد باشم و از مشکلاتم خلاص بشم؟

ولی مثل اینکه فرق نمیکنه مرد باشی یا زن همه به جای اینکه عواقب کارشون رو قبول کنن گیر میدن به خودشون. فقط فرار.

از این به بعد اگه قرار باشه از خدا چیزی بخوام میگم خدایا بهم توانایی بده که قبول کنم که تقصیر خودم بود و بهم دوباره توان بده که پاشم و از اول شروع کنم و این فرصت رو بده که ناشکری هامو جبران کنم .

آرزوی مرگ نکنید. با دنیا یه صدا باشید و خودتون رو در خلاف روال دنیا قرار ندید. یک روزی واقعا لحظه ی مرگتون میرسه. قسم میخورم اون روز به دامن همین امام رضا چنگ می ندازید که فقط یک لحظه فقط یه نفس دیگه به عمرتون اضافه بشه.

هنوز مرگتون نرسیده پس کلی از این لحظه ها دارید که استفاده کنید.

موفق باشید.

نقل قول:

---

آرزوی مرگ نکنید. با دنیا یه صدا باشید و خودتون رو در خلاف روال دنیا قرار ندید. یک روزی واقعا لحظه ی مرگتون میرسه. قسم میخورم اون روز به دامن همین امام رضا چنگ می ندازید که فقط یک لحظه فقط یه نفس دیگه به عمرتون اضافه بشه.

هنوز مرگتون نرسیده پس کلی از این لحظه ها دارید که استفاده کنید.
با خوندن تایپیک شما به این نتیجه رسیدم که متاسفانه فکر محدودی دارید. یا شایدم اصلا فکر نمیکنید. این احتمال رو بیشتر میدم که فکر نمیکنید. چقدر لووووس!!!

---

مرگ چیز ترسناکی نیست،این دنیا هم جای قشنگی نیست.این دنیا از جهنم قیامت هم بدتره به قدری وحشتناک و بی در و پیکر و رها شده است که اندازه نداره . به قولی مرگ نوش داروی ماتم زدگی و نا امیدی ست.
نمی گم کار خدا پوچ و بیهوده است اما موندن من بی فایده است
هیچ خوابی برای من به اندازه خواب قبر شیرین نیست.
دوست دارم شب بخوابم و دیگه هیچ وقت بیدار نشم.
کاش امام رضا واسطه مرگ من میشد

Dreams end عزیز من سر حرفم هستم. امیدوارم ناراحتتون نکرده باشم اگه بهتون برخورده که گفتم لوس.

نقل قول:

---

این دنیا از جهنم قیامت هم بدتره به قدری وحشتناک و بی در و پیکر و رها شده است که اندازه نداره

---

این دنیا جهنم نیست. ما جهنمش میکنیم. زندگی تو این دنیا فقط سخته. همین !!!

سخته و واقعا سخته. همه به غیر از بچه ها میدونن سخته. این که زندگی هم روی سختش رو به شما نشون داده یعنی شما یک انسان بالغ هستید و فهم دارید.

کی گفته قراره تو قبر بخوابید؟

نمیدونم چقدر اهل مطالعه علمی هستید بدون هیچ تعصبی نسبت به دین.

فکر میکنید علم هم به مرگ این جوری نگاه میکنه.!!! خوابیدن توی قبر و بیدار نشدن.

مرگ خواب نیست. مرگ تموم شدن نیست. مرگ راهی برای فرار نیست.

فرار از جهنمی که خودتون ساختید. فرار از جهنمی که دیگران برای ما ساختن.

از قول کی این حرف رو میزنید که مرگ نوش داروی نا امیدیه؟

شما یک مرد هستید. یک انسان بالغ هستید چی شده که این جور فرار میکنید؟

شما مرگ عزیز ندیدین. تجربه ندارین . من دارم. من دیدم من دردشو کشیدم.

چرا وقتی عزیزی میمیره بارها میاد تو خواب آدم؟ میگه زندگی من کوتاه بود. میاد و برات شعر میخونه. سر قبر خودش وای میسه و برات شعر میخونه !!!

توی جهنم می پرسن سخت ترین عذاب چیه؟ جهنمی ها میگن این که خدا ما رو فراموش کرده.

خدا تو این دنیا به ما آدما وقت داده که تا میتونیم توجه خدا رو به خودمون جلب کنیم تا تو اون دنیا پاداش بگیریم و پاداشمون چیزی نیست به جز توجه خدا و اگه توکارمون کوتاهی کنیم عذاب می بینیم و عذاب هم چیزی نیست جز بی توجه ای خدا.

خدا کسی رو که به خاطر شهادت میخواد بمیره و آرزوی مرگ میکنه رو دوست داره . چون این مرگ مرگ بیخود نیست. با هدفه. این مرگ خوبه چون زندگی میسازه.

وقتی کسی شهید میشه به خاطر خون اون فردی دیگه تو راحتی زندگی میکنه و ناموسی از خطر حفظ میشه.

شما به من بگید اگه بمیرید چه اتفاقی قراره بی افته که زندگی راحتی توی دنیای برزخ داشته باشید و دلیل اینکه خدا بخواد شما رو به بهشت ببره چیه؟

میشه لطفا در مورد تحصیلاتتون بگید. من فقط میدونم شما تنها زندگی میکنید نمیدونم چرا؟ آیا خانواده ای ندارید؟

نقل قول:

---

فکر میکنید علم هم به مرگ این جوری نگاه میکنه.!!! خوابیدن توی قبر و بیدار نشدن.مرگ خواب نیست. مرگ تموم شدن نیست. مرگ راهی برای فرار نیست.

---

میدونم که مرگ به معنای تموم شدن نیست،انسان موجودیست فنا نا پذیر که هیچ وقت از بین نمیرود.اما مرگ ما را از شر و سختی این دنیا نجات میدهد چون بعد از مرگ به این دنیا باز نمیگردیم و برای همیشه از اینجا میریم.این یعنی تمام شدن، تمام شدن از اتفاقات این دنیا .

نقل قول:

---

از قول کی این حرف رو میزنید که مرگ نوش داروی نا امیدیه؟

---

این حرف از صادق هدایت هست

نقل قول:

---

شما یک مرد هستید. یک انسان بالغ هستید چی شده که این جور فرار میکنید؟

---

من فرار نمیکنم دارم خودم رو از این دنیای بی قانون و رها شده نجات میدم.

نقل قول:

---

شما به من بگید اگه بمیرید چه اتفاقی قراره بی افته که زندگی راحتی توی دنیای برزخ داشته باشید و دلیل اینکه خدا بخواد شما رو به بهشت ببره چیه؟

---

من بعد از مرگم وارد دنیای برزخ میشم و روحم وارد جسم مثالی برزخ خواهد شد و زندگی جدیدی برایم شروع خواهد شد. ،اولش کمی سخت خواهد بود اما به مرور زمان عادت خواهم کرد
فکر کنم موقع جون کندن و قبض روحم و موقع شب اول قبرم سختی خواهم کشید خصوصا فشار شب اول قبر اما این سختی به مدت زیادی نخواهد بود چون کافر نیستم و خدا هم ستم نمیکند به خاطر اعمالم عذاب خواهم شد اما این عذاب هم همیشگی نیست.بعد از عذاب به مقدار گناهانم من رو رها خواهند کرد.
من کافر مطلق نیستم پس برای همیشه در جهنم نخواهم بود بعد از عذاب به مقدار گناهانم رهام میکنند و در جایی از بهشت بهم جا میدن.البته امیدوارم این طوری باشه

نقل قول:

---

میشه لطفا در مورد تحصیلاتتون بگید. من فقط میدونم شما تنها زندگی میکنید نمیدونم چرا؟ آیا خانواده ای ندارید؟

---

من مدرک پایه اول نرم افزاری انو رو دارم.خانواده که دارم برادرام ازدواج کردند خواهرام هم همینطور اونا رفتن سراغ زندگی خودشون پدر و مادرم هم تو یه جای دیگه زندگی میکنند

مردن که نیاز به دعا نداره چون بالاخره ادم می میره این یک تقدیر نوشته شده برای همه ادم هاست. اما اگر می خواهید این دعا رو بکنید تا اینبار خیالتون راحت باشه که دعایی کردید که اجابت میشه ( و در واقع مشکلتون رو با مقوله دعا حل کنید) اون یک حرف دیگه است.
نمی دونم شما که می گید دعا با تلاش مغایر نیست پس می تونید دعاهای بهتری هم بکنید مثل خوب مردن، خوب بودن (خوب زندگی کردن)، و خیلی دعاهای با ارزش تر، اما همونطور که گفتم فکر می کنم مشکلتون هنوز با خود دعا است و سعی در حل اون مشکل دارید.

دوست عزیزم گفتی

نقل قول:

---

این یعنی تمام شدن، تمام شدن از اتفاقات این دنیا .

---

اشتباه شما اینجاست. مرگ خلاص شدن از شر اتفاقات این دنیا نیست مرگ اتفاقیه که طی اون من و شما چیزی رو از دست میدیم که مایه ی برتری ما از موجودات دیگه اس.

ما بزرگترین موهبت خدا یعنی اختیار رو از دست میدیم. بله ... وقتی من و شما اختیار رو از دست بدیم و خدا اون رو از ما بگیره اونوقته که مردیم. نه وقتی که نفس نمیکشیم.

خیلی هستند که فکر میکنند زتده اند ولی همه میدونیم که مردن. سال هاست که مردن فقط تو این دنیا موندن که اکسیژن رو هدر بدن. ولی خیلی ها هستند که سالهاست که مردند و

تنشون زیر خاکه اما زنده ان. اعمال و کارهاشون اون ها رو زنده نگه میداره. کسی که دست بچه یتیمی رو میگیره و به اون زندگی میده اون آدم نمیمیره چون به دیگران زندگی داده یا

شهیدای واقعی با انتخاب خودشون به سمت مرگ رفتن اما همون جور که خدا گفته اونها زنده ان. درسته خودشون نفس نمیکشن اما یه عده دارن به خاطر فدا کاری اونا نفس میکشن.

نقل قول:

---

من فرار نمیکنم دارم خودم رو از این دنیای بی قانون و رها شده نجات میدم.

---

منظورتون رو از قانون نمیفهمم. توضیح بدین. من تو ذهن خودم سختی ها ی زندگی رو عامل این خواست شما میدونم. اگه فکر دیگه ای دارید بگید.

من زیاد اهل مطالعه و توجه به آخرت نیستم. نمیدونم این چیزایی که میگید در مورد اون دنیا راسته یا نه.

دوست من کافر بودن به معنی کفر نعمته. یکی از بزرگترین نعمت های خدا زندگیه. زندگی رو خدا به ما همه ی انسان ها هدیه داده زمین و آسمون رو برای ما مسخر کرده. بهمون نعمت

اختیار رو داده و حالا اگه ما نه فقط شما بلکه من هم مثل شما هر روز و هر لحظه داریم نعمت های خدا رو به هدر میدیم قطعا باید جوابگوی خدا باشم.

من و شما اون دنیا رو ندیدیم و فقط توصیفاتی از اون رو شتیدیم. شما اگه بخواید به یک انسان کور بفهمونید قرمز جه رنگیه چطور بهش توضیح میدید؟ اون فقط یک حس لامسه داره.

من شنیدم که دست اون فرد رو میسوزونن و میگن این قرمزه یعنی آتیش.

حالا وقتی من و شما دنیای آخرت رو ندیدیم و نمیدونیم چه احوالاتی داره مثل اون فرد کور هستیم. چه جور میتونن به ما توضیح بدن که دنیای آخرت چه شکلیه به جز آوردن مثال هایی

که برای ما و احساسات کنونی ما قابل درک باشه؟ میگن جهنم بهشت آتیش. عذاب و خوشی و ... اما اینها فقط چیزیه که ما با درک کنونی خودمون میفهمیم و با این جسممون.

اما دوست من همه ی افرادی که میمیرن حتی اون بزرگان آرزو داشتن که دوباره بتونن به این دنیا بیان حتی برای یک لحظه. اونها اون دنیا رو دیدن و دوست دارن که دوباره بیان اما مسئلت خدا این اجازه رو نمیده.

ولی من و شما هنوز این فرصت رو داریم و هنوز قدم هایی از اون افراد چه بهشتی و چه جهنمی عقب تریم.

برادر من بیا و ریشه ی مشکلت رو پیدا کن

دوست عزیز من و شما گیاه یا سنگ یا هر شی و موجد دیگه ای نیستیم. ما انسان هستیم.

این کلمه ی بزرگیه. انسان . فراموش نکن تو به خاطر اختیارت موجودی برتر هستی و لایق جانشینی خدا روی زمین.

نقل قول:

---

ما بزرگترین موهبت خدا یعنی اختیار رو از دست میدیم. بله ... وقتی من و شما اختیار رو از دست بدیم و خدا اون رو از ما بگیره اونوقته که مردیم

---

من این اختیار رو نمیخوام،این محبت رو هم نمیخوام ، جانشینی خدا رو هم نمیخوام،خدایا این اختیار رو از من بگیر،این اختیار به هیچ دردی نمیخورد جز فلاکت و بدبختی چیزی ندارد.

نقل قول:

---

منظورتون رو از قانون نمیفهمم. توضیح بدین

---

دنیای امروزی ما شبیه جنگل است ، بدون قانون و رها شده ، هر کس هر کاری میخواهد میکند،به کودکان قطعه قطغه شده غزه نگاه کن ، به خون انسان های بی گناه نگاه کن،فریاد افراد مظلوم و بی کس را بشنو،گریه های زنان و افراد بی کس را گوش کن ، ببین چطور هم نوعانت قتل و عام میشن.
چرا دنیای ما اینقدر بی قانون است ، کودکان به چه جرمی کشته میشن،به زنان به چه جرمی تجاوز میکنند،این دنیا نفرین شده است . اختیار بلای جان انسان شده ،
یک ساعت میخندیم ده ها ساعت گریه میکنیم ، مرگ عزیزانمان را می بینیم تکه تکه شدن کودکان را می بینیم ،از صبح تا شب مثل سگ جون میکنیم
خدا به 8 میلیارد انسان اختیار داده و این جمعیت با اختیارشان هر غلطی میتوانند بکنند، میکشند،تجاوز میکنند، سر میبرند، خیانت میکنند،کیست که این اختیار را از ما بگیرد.

نقل قول:

---

یکی از بزرگترین نعمت های خدا زندگیه.

---

من این نعمت رو نمیخوام،نه با خدا مشکل دارم و نه با دینش و نه با هیچ کس دیگر،من فقط نمیخوام تو این دنیا باشم ، دیگه کافیه .از بس قتل و جنایت دیدیم سیر شدیم
خدایا تو رو به حرمت سر بریده حسین قسم میدم این اختیار و این نعمت را از من بگیر ، خدایا تو صبرت زیاد و به دیدن این جنایت ها عادت داری ولی من این طور نیستم.
به اندازه گناهانم عذابم کن و بعد راحتم کن.
به من میگن این دنیا برای رشد و کامل شدن هست،من تو بین این همه جنایت نمی تونم رشد کنم،من نمی تونم با دل شکسته رشد کنم،من بهشت را به هر قیمتی نمیخوام،رشد و تکامل به چه قیمتی؟بهشت به چه قیمتی؟رضایت تو به چه قیمتی؟اختیار به چه قیمتی؟من درد و رنج روانیم رو با بهشت معامله نمیکنم
من خدا رو دوست دارم چون خالق زیبایی هاست اما نمی تونم تو دنیاش زندگی کنم،متاسفم

نقل قول:

---

من و شما اون دنیا رو ندیدیم و فقط توصیفاتی از اون رو شتیدیم

---

اون دنیا هر چه قدر هم وحشتناک باشد ، بهتر از اینجاست.شکنجه و عذاب تو هر سه دنیا هست ، بهتره تو برزخ شکنجه بشم.خدا زیر قولش نمی زند ، خدا یه قول هایی رو داده و طبق قول هایش عمل میکند ،خدا گفته به شما ستم نمیشه به اندازه گناهانتان شکنجه میشوید اما تو این دنیا تا بی نهایت شکنجه میشویم.
فرشته مرگ فرشته نجات من است هر روز انتظارش را میکشم حتما می اید.
دلم هوای فرشته های دوزخ و فرشته های عذاب را کرده،هر چه قدر هم عذابم کنند با جان و دلم قبول میکنم
درود به فرشته مرگ

دوست عزیز و سرشار از احساس من دوباره سلام.

چه آدم بزرگی هستی. اینبار فهمیدم چی میگی و درکت میکنم که چقدر ناراحتی .

چقدر دوست داشتم که بدونم چی بگم که تو هم منو درک کنی و بفهمی چقدر دوست دارم که به زندگی برگردی. متاسفم که تو قدم اول یک مقدار با عصبانیت با تو برخورد کردم و درکت نکردم.

من زندگی تو رو با خودم و دردهای خودم مقایسه کردم. این یک امر طبیعیه.

آخه من تو زندگیم مرگ عزیز دیدم تنهایی دیدم استرس و نگرانی و ... خیلی کشیدم و واقعا کلکسیونی از درد بودم ولی هیچ وقت همچین آرزویی نکردم.

تو به خاطر درد دیگران داری این این آرزو رو میکنی. تو کاری نکردی. هیچ اشتباهی مرتکب نشدی.

دوست عزیزم این جنایت ها تقصیر تو نیست.

این نامردی ها تقصیر تو نیست.

این دنیا با قانون جنگلش تقصیر تو نیست.

تو یک آدم بی گناهی. تو کسی رو آزار ندادی.

تو هم اختیار داری ولی هیچ کدوم از این کارها رو انجام ندادی. مگه نه؟

تو دوست داری همه شاد باشن و اگه نه پس تو هم نباید باشی.

اینو یادت بمونه که هیچ کدوم از این اتفاقاتی که بابتش ناراحتی تقصیر تو نیست.

باید فک کنم در مورد حرفی که زدی. خوشحالم که آدم اهل بحثی هستی. دوباره به تایپیکت یر میزنم.

شبت خوش .

نقل قول:

---

تو به خاطر درد دیگران داری این این آرزو رو میکنی. تو کاری نکردی. هیچ اشتباهی مرتکب نشدی.

---

نه من اشتباهات بزرگی رو مرتکب شدم،البته من تا حالا به هیچ کسی ظلم نکردم.خیلی سخته ببینی کودکان و افراد بی گناه را قتل عام میکنند و تو هیچ کاری نمی تونی براشون بکنی چون ضعیف هستی.
من چیزهای عجیبی رو تو این دنیا دیدم و شنیدم چیزهای وحشتناک،دختر سه ساله ای رو دیدم که به زنجیر کشیده بودنش و جلوی چشماش پدر و مادرش رو کشتند،کودکانی رو دیدم که به خون غلطیده بودند و دست و پا نداشتند،زنانی رو دیدم که جنازه کودک چند ماهه اش رو تو دستاش گرفته بود و شیون میکرد،دختر بچه ای رو دیدم که بهش تجاوز شده بود ،دختری رو دیدم که چندین مرد بهش تجاوز کرده بود،انگار که زمین صاحبی ندارد ،چقدر حوادث زمین دردناک و وحشتناک است . دل شیر میخواهد و صبر ایوب.
به تاریخ ما انسانها نگاه کن خیلی خون میریزیم و خیلی جنایت میکنیم و هیچ موجودی هم جلوی ما را نمیگیرد، چون میگویند ما انسانها اختیار داریم.
عده ای با اختیارشان دنیا را چپاول میکنند چون قدرت دارند.
دلم میخواهد بگویم خدایا تو کجایی ، کجای قصه غمنگیز ما ادمها هستی من که قدرتی ندارم تو که داری چرا کاری نمیکنی، این همه جنایت کافی نیست،اختیاری که به این انسان دادی چه ثمری داشت به جز ویرانی چه نتیجه ای داشت،عجب صبری خدا دارد
ملایک به هنگام خلقت انسان گفتند خدایا ایا میخواهی موجودی خلق کنی که در زمین خون بریزد و فساد کند،ملایک میدانستند ما چه کارها خواهیم کرد.خوش به حال ملایک که اختیار ندارند خوش به حالشان.

نقل قول:

---

آخه من تو زندگیم مرگ عزیز دیدم تنهایی دیدم استرس و نگرانی و ... خیلی کشیدم و واقعا کلکسیونی از درد بودم ولی هیچ وقت همچین آرزویی نکردم.

---

زندگی من پر بوده از درد های مختلف،من 5 سال هر شب گریه میکردم به قدری اظطراب و ناراحتی داشتم که حد ندارد.
نمی دونم چرا خدا با افریده هایش چنین برخوردی میکند،نمی دونم چرا خدا به خاطر بهشت این قدر سخت میگیرد،نمی دونم چرا ما رو به حال خودمون رها کرده و خیلی سخت اجابتمان میکند.ای کاش خدا این طوری نبود،ای کاش خدا همیشه در صحنه حضور داشت،ای کاش خدا لا اقل کودکان مظلوم را یاری میکرد،ای کاش خدا جلوی جنایت های هولناک را میگرفت و ای کاش خدا یک جور دیگر بود.

نقل قول:

---

تو هم اختیار داری ولی هیچ کدوم از این کارها رو انجام ندادی. مگه نه؟

---

نه من هیچ وقت به خودم این اجازه رو نمیدم که کسی رو اذیت کنم

نقل قول:

---

تو دوست داری همه شاد باشن و اگه نه پس تو هم نباید باشی.

---

اره من دوست دارم همه شاد باشن نه کودکی به قتل برسه و نه به زنی تجاوز شه ،سختی باشه رنج باشه ،اما جنایت نباشه،تو دنیا به حد و اندازه خودش رنج و درد هست دیگه جایی برای جنایت نیست.چطور شاد زندگی کنم وقتی دیگر هم نوعان من در رنج و عذاب باشند.من سیر بخوابم و انها گرسنه ، من خوشحال باشم و انها غمگین من در امنیت باشم و انها در خطر.
زمین جای عجیبیست.

نقل قول:

---

اینو یادت بمونه که هیچ کدوم از این اتفاقاتی که بابتش ناراحتی تقصیر تو نیست.

---

درسته تقصیر من نیست،اما اونا هم نوعان من هستند،هر چه قدر هم بد باشند انسان هستند ، درد را می فهمند ،گریه میکنند،زجر میکشند،شکنجه میشوند و گناهی هم ندارند
من شکست عشقی خوردم و درد روحی شدیدی داشتم فکر میکردم هیچ کس به اندازه من درد ندارد ولی دیدم درد من در مقابل درد انها هیچی نیست.
من تو ماه رمضان پارسال خیلی تشنه ام شد به قدری که توانم رو ازم گرفت ، اون موقع بود که تنها یک ذره فهمیدم در کربلا چه گذشته .
هر چه قدر بیشتر میفهمی بیشتر درد میکشی.
من عاشقی رو تجربه کردم و یه جورایی میفهمم چیست . امام علی هم عاشق حضرت فاطمه بوده اما تو خونه خودش عشقش رو بین در و دیوار گذاشتند و بچه به دنیا نیامده اش رو شهید کردند ، چقدر دردناک است جلوی چشمات عشقت رو شکنجه کنند ، نمی تونم تصور کنم سخته، خیلی سخته این دنیا جای قشنگی نیست.
من اینجا رو دوست ندارم

با سلام و احترام
لطفا دوستانی که پاسخ گو و راهنمایی می کنند به تاپیک آفتهای مشاوره مراجعه کنند.
اگر کاربری چنین تاپیکی در یک تالار روانشناسی و مشاوره می زند این یک علت مهم و نهفته در خودش دارد. یعنی ای مردم ریشه مشکل من بحث عقیدتی و از این حرفها نیست و گرنه می رفت در تالار های مذهبی و اعتقادی تاپیک می زدم.
ثانیا خود ما مدیران وقتی تاپیک نظری و بحثی و مفهومی غیر روانشناختی ببینیم سریعا به انجمن خصوصی ارسال می کنیم. نه اینکه تماشا کنیم که افراد بحث های نظری و فلسفی و دینی انجام بدهند. که البته بنده متخصصش نیستم.

لذا شما باید حرفهای مراجع را برای خود ترجمه کنید و پاسخ به اصل موضوع بدهید.



این مراجع مفاهیم ذیل را از پست اولش برداشت کردم.
1 - نا امیدی (به خودش، دیگران و خدا نسبت به اینکه در دنیا بتوان قدم مثبت و هدفداری برداشت)
2 - بی انگیزگی(توان لازم و جهت انرژی دهنده ای را نمی یابد)
3 - کم انرژی بودن و خستگی
4 - کمال گرا بودن و احتمالا دارای باورهای اشتباه و شناخت های تحریف شده.

لذا پاسخگویی نخست باید ارزیابی این باشد که آیا مفاهیم بالا تا چه اندازه صحت دارد و آیا واقعا مراجع با مسائل بالا دست به گریبان هست یا نه ؟! و بعد هم راهنمایی ها باید مبتنی بر هم حسی، مهارتهای ارتباطی، درک متقابل و همدلانه، شناسایی دقیق ریشه های فشار روانی، یافتن هدفهای کوتاه مدت در زندگی مراجع، نیفتادن در دام بحث های نظری و ..... باشد که البته این چارچوب راهنمایی به همه عزیزان مراجع هست.


با معذرت فراوان از Dreams end به خاطر حاشیه به این تاپیک که بیشتر منظورم قرار گیری تاپیک روی ریل صحیحش هست.

نقل قول:

---

فرشته مهربان:
هر حرفی برزبـان نمی رانـد ( پاگیزگی کلام ) ، هر چیزی نمی بیند (پاکیزگی نگاه) ،

هرجایی نمی رود ( پاگیزگی قدم ) و دستش به هرکاری نمی رود ( پاکیزگی اقـدام ) ، و هر فکـر و خیـالی از سر

نمی گـذراند ( پاکیزگی ذهن و خیال ) ، و در کل پاکیزگی در افـکار و گفتار و کـردار ، یعنـی پاکیزگی رفتار دارد . و

در یک کلام ادب حضور پیدا می کند . و چنین نفسی ، عزیز می شود ، یعنی نفود ناپذیر از آلودگی ها می شود

---

نقل قول:

---

با پـیوند خودآگـاهی ( معرفت نفس ) و کـرامت نفس

---

اینجا هم پست 35 بخون
http://www.hamdardi.net/thread34603-4.html


چرا با این روحیه ای که داری می شینی اخبار نگاه می کنی؟ نگاه نکن.
مگه تو چه کمکی می تونی به اونا بکنی؟ بیخود نگاه نکن که غصه ی اونا رو هم نخوری

اون ارکی تایپ ها رو بخون اگه اشنایی نداری میتونی اسماشونو سرچ کنی توی ویکی بخونی. داستاناشونم قشنگه
مثلا پرسفون که دختر لوس و نازنازی بوده بعد از اینکه از نظر درک پخته شد دیگه حتی بقیه رو راهنمایی می کرده و کمک می کرده
هر کدومشون جالبن
حتی اگه دوست داری اسطوره های قدیمی رو هم می تونی بخونی
واسه چی وقتی اعصابت خورده میری اخبارایی گوش می دی که بیشتر خوردشه؟؟؟ اونم وقتی کاری نمی تونی واسشون بکنی؟
الان باید دقت کنی. به چیزایی که از راه گوشت از راه نگاهت و از راه احساساتت وارد میشن به وجودت. باید دقت کنی و هر چیزی رو راه ندی. الان اسیپ پذیری. باید یه مدت کوتاه از خودت مراقبت کامل کنی.

:72:

میشه یکمی از سختی های این دنیا برام بگی ؟

سلام دوباره به دوست خوبم

خیلی به حرفات و به نگاهت به دنیا فکر کردم و هر چی فکر میکنم میبینم حق با تو هست و تو راست میگی و حق داری ناراحت باشی. هیچ کسی حق نداره بگه احساسات تو اشتباهه و

حرفت غلط . من هم مثل تو با دیدن این صحنه ها ناراحت میشم. کسی که با دیدن این صحنه ها ناراحت نمیشه انسان نیست.

میدونی ارزش همه ی آدما به احساساتشونه وگرنه ما آدمها فرقی با حیوانات درنده نداشتیم. هر چند بعضی از آدما دست حیوانات درنده رو بستند چون همین حیوانات درنده همین گرگی که

همه ازش به بدی یاد میکنن نسبت به بچه های خودش مهربونه و مادری با احساس.

من در درون تو فردی می بینم با هوش هیجانی زیاد و فورانی از احساس.

تو پست قبلیم بهت گفتم چقدر اهل مطالعه علمی هستی؟ من هم مثل تو مهندسم و چیزی از پزشکی نمیدونم اما مثل تو به مطالعات و کارهای علمی بها میدم و اینو میدونم که همه ی

ما تو مغزمون قسمتی داریم که مربوط به احساساتمون هست. بعضی از آدم ها مثل تو و من این قسمت از مغزمون بیشتر کار میکنه و به همین دلیله که احساسی تر از دیگران برخورد میکنم

و قطعا تو بیشتر از من احساسی تر هستی. پس این قسمت از مغزت فعال تره. تو یک انسان طبیعی هستی و فقط احساست بیشتره.

دوست خوبم این که آدمهای کثیف که میبینی میان و انسان های دیگه رو قتل عام میکنند و خون میریزند همونطور که خودت میبینی تو ظاهرشون شبیه انسان هستند ولی این که چه چیزی

باعث این رفتار درنده شون میشه از نظر علمی واضح و مشخصه. این افراد بیمار هستند. خیلی بیماری های روحی تو دنیا هست مثل سادیسم یا مازوخیسم یا ... که بیمار میاد و افراد دیگه

رو مرد آزار قرار میده و از دیدن رنج اونها لذت میبره. من سوادم زیاد نیست و بیشتر از این آشنایی ندارم.

شاید این آدمها یک روزی مثل من و تو بودند و بر اثر بیماری دارن این رفتار های وحشتناک رو انجام میدن و شاید خیلی هاشون حتی نمیدونند دارند چیکار میکنند.

اما افرادی هستند که سال های سال هست عمرشون و جونشون و تمام لذت های زندگیشون رو گذاشتن پای مطالعه و تحقیق و پزشک و روانپزشک و روانشناس شدند.

در مقابل این آدمهای بیمار، دوست خوبم بیا آدمهای خوب رو ببین. میدونی من شنیدم کسی که اینترنت رو اختراع کرد اصلی ترین هدفش کمک به مردم فقیری بود که به پزشک دسترسی ندارن.

چقدر به انسان ها کمک کرده ولی در عوض یه عده آدم دیگه دارن از اختراعش سو استفاده میکنن. اما دوست خوبم ببین این مرد بزرگ برای خیلی از آدما زندگی بخش بوده.

میدونی همین بمبی که بشر اختراع کرد یه عده آدم میان با استفاده از اون از دل کو ها سنگ بیرون میارن و سد میسازن و خونه میسازن اما یه عده آدم میان سو استفاده میکنن و خونه های

مردم رو خراب میکنن. حالا اگه مخترع بمب به جای اختراع این بمب میشست و به بدی آدما فکر میکرد نتیجه چی میشد؟ من و تو الان شاید توی غار و با زجر بیشتری زندگی میکردیم تا

عمرمون سر بیاد . تعداد کودکانی که میمردند بر اثر نداشتن سر پناه و آب و غذا سر به فلک میکشید و تو مرگ های بیشتری رو تو اطرافت میدیدی. اما به لطف آدم های خوب زندگی خیلی ها ست که با لذت جریان داره.

من خودم وقتی بچه بودم درد زیادی داشتم به خاطر بی پولی. اگه کسی بود که دست من و خانواده ام رو تو اون شرایط سخت میگرفت من هم تمام دوران کودکی مو لذت میبردم.


من به جای غصه خوردن برای بچه ها تصمیم دارم که شده فقط یک نفر نه یک خانواده نه یه کشور نه جهان فقط یک نفر رو از غم نه به طور کلی بلکه شده به اندازه ی سر سوزن نجات بدم.

امیدوارم تو هم به تصمیم من برسی.

البته من میدونم تو الان نمیتونی این کارو بکنی حتی اگه دلت بخواد هم نمیتونی. مطمئنم دلت میخواد کمک کنی اما نمیتونی و از خدا مرگ میخوای.درکت میکنم.

اما به عنوان یک دوست بهت میگم به یک روانپزشک مراجعه کن هر چه سریعتر تا بتونی با کمک اون روح لطیفت رو تسکین بدی و مغز بسیار فعال و باهوشت رو تحت کنترل خودت بگیری و

اون روز که تونستی مطمئن باش من به داشتن دوستی مثل تو افتخار میکنم و خدا هم از تو خوشحال و راضی میشه.

این توصیه ی من رو جدی بگیر دوست خوبم و به پزشک با سواد مراجعه کن و مغزتو و روحت رو تحت کنترلت داشته باش. تو بیمار نیستی فقط آسیب دیدی از اضطراب.

نقل قول:

---

این مراجع مفاهیم ذیل را از پست اولش برداشت کردم.
1 - نا امیدی (به خودش، دیگران و خدا نسبت به اینکه در دنیا بتوان قدم مثبت و هدفداری برداشت)
2 - بی انگیزگی(توان لازم و جهت انرژی دهنده ای را نمی یابد)
3 - کم انرژی بودن و خستگی
4 - کمال گرا بودن و احتمالا دارای باورهای اشتباه و شناخت های تحریف شده.

---

به نظرم کلمه تضاد بهتر است . چیزهایی که من درباره خدا و مسایل اعتقادی شنیدم با چیزهایی که در دنیا می بینم در تضاد هست.و این مسله روحم را ازرده میکند.
سوال اول من این بود که ایا ارزو و دعای مرگ از امام خواستن درست است؟ایا به لحاظ اخلاقی خواستن مرگ از یک امام کار صحیحی است؟بعد از مطرح کردن این سوال کاربران پرسیدند چرا ارزوی مرگ میکنی من هم دلایل شخصیم رو نوشتم .و تبدیل به یک بحث شد.

نقل قول:

---

لذا پاسخگویی نخست باید ارزیابی این باشد که آیا مفاهیم بالا تا چه اندازه صحت دارد و آیا واقعا مراجع با مسائل بالا دست به گریبان هست یا نه ؟

---

خدا از قلب ها و نیت ها اگاه است و میداند چقدر مشکلات روحی ام صحت دارد

عنوان: ارزوی مرگ و خواستن اون از امام رضا؟چرا چنین سوالی رو در انجمن همدردی مطرح کردم؟و هدفم از این کار چیست؟

انجمن، سایر موضوعات مورد علاقه، گسترش خلاقانه افکار و احساسات اعتقادی،‌اخلاقی

من بعد از دنبال کردن مسیر بالا در قسمت مربوط به مسایل اعتقادی و اخلاقی تاپیک زدم،چون فکر کردم موضوع و مورد من جایش در این قسمت است
در وب سایت ها و تالار های مذهبی ایران در مورد مسایل دینی و اعتقادی کاملا به صورت تعصبی جواب داده میشود و بیشتر جواب ها از یک منطق حفاظت شده است و انسان را گیج میکند،اما در تالار همدردی این چنین نیست.
امامان معصوم جواب هر شخص را به صورت واضح و حقیقی و با در نظر گرفتن احوالات پرسش کننده میدادند و هیچ وقت تند خویی نمیکردند،اما در تالارهای مذهبی این چنین نیست.
من بعد از دیدن وشنیدن قصه های دردناک زندگی ادمها و اتفاقاتی که به سر خودم اومد به این نتیجه رسیدم که زندگی در روی این کره خاکی خطرناک و عذاب اور است و تصمیم گرفتم از اختیار نصبی خودم استفاده کنم و امام رضا رو واسطه قرار بدم تا از خدا بخواد من رو در سن 26 سالگی قبض روح کنه و به سرای دیگر ببره.
اما میترسیدم با این خواسته ام از چشم خدا و امامش بیافتم،به همین خاطر سوال پرسیدم و حتی رفتن به حرم امام رضا را به بعد موکول کردم تا به یک جواب برسم.
خواسته من از خدا چندین دلیل دارد
1-کشتار و جنایات فجیع در زمین
2-شکنجه روحی و روانی به صورت مداوم و نامحدود
3-مراجعه به چندین روانشناس ایرانی و خارجی و صرف هزینه های هنگفت اما بی ثمر
4-عذاب وجدان و گریه های شبانه به خاطر گناهان گذشته
5-امید به زندگی ارومتر در برزخ،امید به قول هایی که خداوند به انسان ها داده.
================================================== ==============
زنان و کودکان افراد اسیب پذیر در جوامع انسانی هستند و نیاز به مراقبت دارند،خصوصا ان دسته از انسانها که با خدا رابطه معنوی دارند،اما غیر ممکن هست یک مرد بتونه همیشه از این افراد مراقبت کنه،یک مرد مسلمان به هنگام جهاد به خدا میگوید زن و بچه ام را به تو سپردم و بعد راهی جنگ میشود.
اما ببینید چه بلاهایی به سر زنان و کودکان مسلمان می اید ، کودکان را میکشند و به زنان تجاوز میکنند.چرا باید این چنین باشد.به نظر شما خدا نباید از این افراد مراقبت کند؟
زنی که پاک دامن است و با خدا رابطه معنوی دارد توسط چندین انسان شرور و شیطانی مورد تجاوز قرار میگیرد،ایا این تضاد با عدالت نیست؟
دختر بچه های معصوم و بی گناه مورد تجاوز افراد شرور و پست قرار میگیرند ایا این تضاد با عدالت نیست
مگر نگفته اند خداوند یاور مظلوم حقیقی ست،ایا زنان و کودکان مظلوم حقیقی نیستند؟
ایا خدا نباید یار و یاور زنان و کودکان مسلمانان باشد؟و انها را در پناه خود قرار دهد
ایا این درست است بگوییم چون خدا به این موجود شرور اختیار داده اجازه دارد از روی میل شیطانی اش یک زن پاک دامن را مورد ازار و اذیت قرار دهد؟
ایا برای یک مرد ننگ نیست که همسرش مورد تجاوز مردان شیطانی قرار بگیرد؟
ایا بهای بهشت این است که کودکانش کشته و زنانشان اسیر گردد؟
================================================== ============================================
من نمیخوام قوانین سایت همدردی رو به هم بریزم اما اینها حرف هایی بود که باید در یک جایی مطرح میکردم چون روحم را ازرده کرده بود.دنبال بحث هم نیستم
شاید در یک جای دیگر به جواب رسیدم
ممنون.

نقل قول:

---

من نمیخوام قوانین سایت همدردی رو به هم بریزم اما اینها حرف هایی بود که باید در یک جایی مطرح میکردم چون روحم را ازرده کرده بود.دنبال بحث هم نیستم
شاید در یک جای دیگر به جواب رسیدم

---

من فکر میکنم شما کمی دلخور شدید. تقصیر من بود.چون روی سخن جناب مدیر همدردی بیشتر با من بود. من دیشب بهشون پیام خصوصی دادم و بهشون گفتم اصرار دارم تو مشکل شما

همدردی کنم ازشون خواستم نظرشون رو در مورد حرفی که من به شما زدم به من بگن. و ایشون تو جمله ی اول گفتن که برم به تایپیک آفت های مشاوره تا یاد بگیرم چطور نظر خودم رو بگم .

من تو درخواستم عنوان کردم خیلی دوست دارم مشکل شما حل بشه ولی دقیقا نمیدونم مشکل شما از کجاست.

ایشون هم اومدن و دیدن و لطف کردن و یه توضیح به من دادند و اگه دوباره تایپیکشون رو بخونید متوجه میشید که گفتند طرز برخورد با مراجع باید چه جوری باشه. اینجا شما مراجع هستید و

من هم که دوست داشتم با شما همدلی کنم در نقش مشاور میشم که گویا تایپیک شما رو منحرف کردم و این گوش زد برای من بود که دقت کنم.

نه اینکه شما قوانین رو رعایت نکردین. همون جور که مدیر همدردی گفتند اگه سوال شما صرفا بحث دینی بود تایپیک شما به جایی دیگه منتقل میشد و اونجا بحث ادامه پیدا میکرد و مدیران

همدردی حواسشون به این نکات هست.

دقت کنید در انتها اومدن و از شما هم عذر خواهی کردند که توی حاشیه رفتند البته از نظر ایشون هم شما میتونید استفاده کنید و جوابشون چند جانبه بود.

واقعا معذرت میخوام.

امیدوارم دوباره به پزشک و روانپزشک مراجعه کنید و نا امید نباشید و مشکل حساس بودن خودتون رو حل کنید. باور کنید توانمند میشید و به آرزوتون برای کمک به مردم و شاد دیدن اونها نه با

دعا بلکه با عمل میرسید چون ما انسان ها وسیله ای هستیم تا خدا به دست ما دعاهای بندگانشو اجابت کنه .و شما جزو آدمهایی میشید که اسمتون تو یاد یک آدم مظلوم به خوبی هک

میشه و همیشه دعاگوی شما خواهند بود. ولی با دست روی دست گذاشتن وضعیت مردم همونی میشه که الان هست.

اگه جهان عرب رودر روی اسرائیل وای میساد و از گروه داعش حمایت نمیکرد آیا باز هم شاهد جنایت های فجیع بودیم؟ مسلمان ها اگه یک روز بفهمند که دعای تنها کافی نیست اون روز

کسی جرات نمیکنه به ناموس یک مسلمان حتی تو ی کشور دیگه نگاه منه چه برسه به تجاوز و کشت و کشتار .

با آرزوی خوشحالی برای شما و همه ی مردم.

دوست من اگه این تاپیک رو دو هفته پیش می دیدم حتما پست می دادم که اگه رفتی واسه منم دعا کن خلاص شم.
اما الان .....
خیلی بیشتر از قبل نسبت به زندگی تشنه ام.ایشالا مشکلت زودتر حل شه.
زندگی اونطور که فکرشو می کنی نمی مونه دوست من.