مشکل من با ذهنیت اشتباه دیگران نسبت به خودم! (اختلاف با اطرافیانم در تعیین زمان ازدواج!)
سلام دوستان همدردی،
امیدوارم خوب و خوش سلامت باشین.
یک مشکل کوچیکی برام پیش اومده، خیلی دوست دارم بی تنش و بحثی و درنهایت آرامش حل بشه، خودم ترجیحا خواستم با حرف زدن منطقی حلش کنم اما متاسفانه هرکار میکنم شکست میخورم، موفق نمیشم:( شایدم کلمات و جملات خوبی و برای بیان خواسته ام انتخاب نمیکنم، میشه شما کمکم کنین.
پیشا پیش از همتون ممنونم.
من یسری برنامه ریزی برای زندگیم کردم، که در نهایت تا دو سال آینده به نقطه ای که مد نظرم میرسم. ( حالا یا به خود اون نقطه میرسم یا به هفتاد، هشتاد درصدش)
اما اگه ازدواج کنم، ممکنه حتی به بیست سی درصدشم حداقل در دوسال آینده نرسم! برای همین در این برنامه ریزی دوساله ام، مقوله ازدواج و کنار گذاشتم.
اما متاسفانه، فامیل بخصوص خاله ام و مامانم اینکار منو منطقی نمیدونن، نمیخوام ناراحتشون کنم یا ناامید، مثه قبل نیستم ایندفعه قصد ازدواج و دارم، اما فقط میخوام تا 25 سالگی به تعویق بیوفته.همین!
متاسفانه با مامانم صحبت کردم و حالا همه فکر میکنن من اصلا نمیخوام ازدواج کنم و متاسفانه شرایط بدتری مهیا شده، مامانم و خالم قرار خواستگاری میذارن اونم بدونی که به من بگن!!!!
مثلا صبح روزی که قراره خواستگار بیاد تازه من مطلع میشم اونم تازه اگه خودم زرنگ باشم و از نشونه ها بفهمم ورگرنه ممکنه حتی تا دقیقه نود هم مطلع نشم.
وقتی با این خواستگاری های از پیش تعیین نشده برام، مواجه میشم حس بدی پیدا میکنم .طوری میشم که دیگه اصلا از ازدواج متنفر میشم.
متاسفانه هرجا هم که میرم حرف ازدواجه، دوستام ، فامیل و خانواده همه فکر میکنن من نمیخوام اصلا ازدواج کنم برای همین هر جایی که میرم تا منو میبینن انگار کلمه * ازدواج * و دیدن شروع میکنن از خوبیای ازدواج میگن!!!!
از همه بدتر بهم میگن خیلی دیر شده، الان وقت ازدواج دختره، نه 25 سالگی!!!!
آخه ازدواج که سن نمیشناسه بستگی داره کی به اون حد آمادگی برسی، و هم کفوت و پیدا کنی. جالبه که ما تو خانواده هامون ازدواج های موفقی داشتیم و اکثرا هم در سن 26 27 ازدواج کردن.
حتی مادر خودم 26 سالگی بعد از فوق لیسانسشون ازدواج کردن .
میشه دوستان کمکم کنین تا بتونم این ذهنیت غلطی که همه نسبت به من پیدا کردن و پاک کنم؟ من نمیخوام همه فکر کنن من قصد ازدواج ندارم یا نمیخوام ازدواج کنم، یا هرجایی که میرم شروع کنن از ازدواج صحبت کردن.
اینطوری بیشتر از ازدواج کردن زده میشم.
من فقط میخوام اطرافیانم درک کنن که ازدواج برای من در این دوسال میشه ترمز!