نامزدم از من پرسیده که من چندمین مرد توی زندگیت هستم لطفا خیلی زود راهنماییم کنید
سلام من زنی۳۴ ساله هستم و ۷ سال پیش از همسر سابقم به علت اینکه ایشان مشکلات روحی و غیره داشت جدا شدم. الان ۳ ماهه که نامزد کردم و نامزدم اصرار به شخم زدن زندگیه گذشته من داره. با فواصل مختلف یک سوال رو بارها تکرارمیکنه و میپرسه و هر بار من حقیقت رو گفتم. اما اینبار پرسیده من چندمین مرد توی زندگیت هستم. خوب من دوست ندارم به این سوال ایشون پاسخ بدم. توی اینترنت هم تحقیق کردم که گفته شده نباید رازها و روابط گذشتمون رو برای نامزدمون تعریف کنیم. و گفته شده بود که بگید قبلا به شما تعهد نداشتم و حالا دارم... من همینا رو گفتم و با کلی ناراحتی و بهتان مواجه شدم از طرف ایشون. حتی گفت پس مهریه میخوای بذاری علتش اینه که میترسی روابط گذشتت یه روز رو بشه! لطفا بگید چجوری با حس کنجکاویش نسبت به گذشته ام برخورد کنم? آیا واقعا لازمه بدونه چندمین مرده توی زندگیه من? الان از ادامه رابطه ترسیدم چون حس میکنم با مرد بدبین و بدگمانی طرفم. از قبل، از همدردی و راهنماییتون ممنونم.
بچه ها حالا مهریه رو چیکار کنم؟؟؟
راستی میگه مگر میخوای طلاق بگیری که مهریه میخوای. میگه این کارت که میخوای مهریه بذاری اصلا قشنگ نیست و به مهریه اعتقادی ندارم من. خوب آیا درسته من مهریه نذارم؟ ااینطور هم میشه فکر کرد که مگه ایشون قصد داره منو بعدا طلاق بده که میترسه من مهریه بذارم !!! :161:واقعیت رو گفتم بالاخره دل به دریا زدم. گفت من اشتباه کردم گذشته ات هر چه بوده گذشته و به من مربوط نیست تا جایی که اثر منفی رو زندگیمون نذاره:203::321:. حالا اون مشکل حل شد بچه ها، همگی ممنون اما حالا فکری به حال مهریه کنید. بذارم؟ نذارم؟ اگه بذارم چنتا سکه که حکم پشتوانه باشه؟؟؟؟ :303::122:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
anisa
مگه تهدید نکرده ؟
یهو چطور موضعش عوض شده ؟
به نظرم حقیقت رو به این ادم بگید و بذارید تصمیم بگیره . حداقل تا حدودی که میتونی حقیقت رو بگی لازم نیست کامل بازش کنی
به نظر میاد ایشون نسبت به شما سوء ظن داره
جهیزیه! واقعا چه حرفی شنیدم از نامزدم!!!!!!!
راستش حرفمو در مورد مهریه زدم و گفتم مقدارش هم طبق خواست پدر و مادرم ۱۱۰ سکه باشه. نامزدم تا اینو شنید یه حرفی زد که دلم شکست. گفت اینکه میگم رو شما به خودت نگیریا ، اما وقتی اسم مهریه میاد وسط که خونواده شما بگن ما اینقدر و اینقدر جهیزیه و فلان میدیم، شما هم اینقدر مهریه بذار! و چون من اسم جهیزیه نیاوردم شما هم نباید مهر تعیین کنید!
خوب با توجه به اینکه من (و ایشان) ازدواج دومم هست و در ضمن خونوادم توانایی مالی برای دادن جهیزیه ندارند و نامزدم هم این رو درک کرده، حس کردم داره از این موضوع سواستفاده میکنه. مادرم میگه مهریه گذاشتن ربطی به جهیزیه دادن یا ندادن نداره.
توی سایتی دیدم که مهریه ملی که مقداری منطقی باشه همین ۱۱۰ سکه هست. از طرفی از حرف نامزدم دلخور شدم. تنها جوابی که تونستم بدم این بود که دخترای تحصیل کرده، جهیزیه شان تحصیلاتشونه. :302: بچه ها ناراحتم. دلشوره دارم. یه نظری بدید خواهش می کنم. :203:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
anisa
مهریه ربطی به طلاق نداره.
مهریه در جامعه ما عرفه و حق شماست.
توجیه ایشون اصلا درست نیست.
اما اینکه چقدر تعیین کنید دیگه به خودتون مربوطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
raha1415
بله ممنون من هم همین اعتقاد رو دارم :104::104::122:پس در اینمورد کوتاه نمیام دوستم ممنون:160:
خانم شیدا، لحنتون رو اصلاح کنید
خانم شیدا، لطف کنید تا پستی دیدید کامنت نگذارید مگر اینکه کلیه پستها وکامنتهای مربوط به اون موضوع رو خونده باشید!!! اولا من موضوع صیغه را به ایشان گفتم و در پستهای قبلی این رو ذکر کردم. دوما دوست محترم، چطور به خودتون اجازه دادید من رو به داشتن روابطی محکوم کنید!!!! نیازی هم به ابراز پشیمانی نی بینم چرا که نه گناهی مرتکب شدم نه خلاف عرف شیعه عمل کردم. ضمنا خیلی عادی از اون صیغه حرف می زنم چون چیز عجیب و غریبی نیست! طرز فکرت رو اصلاح کن دوست محترمی که کلی به من توهین کردید و تهمت رواااااااابطی زدید. و این نظر دادن دور از ادب و اصول شما بر خلاف قوانین و ضوابط هدردی است و حتما گزارش خواهد شد. بدرود.
تا با کفشهای کسی راه نرفته ای، درباره او قضاوت نکن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
شیدا.
با سلام خدمت خانم فرشته ی مهربان،
همیشه از پستها و راهنماییهای شما نکات مفیدی یاد گرفتم و گاهی بعد از مدتها که تاپیک جلو رفته و مراجع تغییرات شرایطش را گزارش کرده متوجه شدم که چطور در ابتدای کار نکاتی را دیدید و هوشیارانه راهنمایی کردید.
حتی در مورد روابط قبل از ازدواج و دختر خانمهایی که مشکل این چنینی داشتند راهنماییهاتون به نظر من به جا و مناسب بود (بسته به شرایط مراجع و نوع رابطه و ... )
اما این پست را واقعا نتونستم هضم کنم !!
کاملا واضح هست که اون آقا براش روابط این خانم مهمه. مخصوصا خانم مطلقه ای که چند سالی هم خارج از کشور بوده و به قول خودش روابطی داشته.
این که ایشون بخواد با این جواب اون آقا را گول بزنه اصلا کار درستی نیست.
به هر قیمتی که نمی خواد ازدواج کنه. چرا باید به قیمت آزار دادن و گرفتن اعتماد یه آدم دیگه و گول زدنش و .... ازدواج کنه.
اگر فردا اون آقا بفهمه این خانم یکسال و نیم صیغه یا عقد کسی بوده و .... چی به سر اعتماد و زندگیش می آد؟
این خانم قبلا دو بار ازدواج کرده و باید هر دوبار را به اون آقا بگه. اگر رابطه دیگه ای هم داشته باید اونها را هم بگه.
حالا اگر یک خطبه بین خودشون خوندن، اصل قضیه و اون چیزی که هدف آقا از سوالش هست را رد نمی کنه.
می بینید الان چه حساسیتی به مهریه دارند؟ نمی گم حتما، ولی شاید یکی از دلایلش ازدواج قبلی آقاست و تاوانی که بابت مهریه سنگین در ازدواج قبلی داده (شاید. چون معمولا آقایون در ازدواج دوم به هیچ وجه زیر بار مهریه سنگین نمی رن)
فردا هم که متوجه بشه همسرش بعد از طلاق روابطی داشته، یه بی اعتمادی و بدبینی جدید به کلکسیون مشکلاتش در ازدواج و رابطه با خانمها اضافه می شه.
بهتره این خانم راستش را بگه.
اگر کارش به نظر خودش درست بوده و مشکلی نداشته بگه. اون آقا هم بخواد قبول می کنه، نخواد می ره.
این خانم هم با کسی باید ازدواج کنه که هم عقیده و هم فکر خودش باشه. صیغه شدن و پاسخ دادن به نیازهاش را به این روش بپذیره.
دقت کنید که این خانم نمی گه اشتباه کردم،
پشیمونم،
فکر می کردم ازدواجمون دائمی می شه،
یا ...
خیلی عادی از اون رابطه حرف می زنه و به نظرش کار درستی کرده. کار درست که نیاز به مخفی کاری نداره.