ترس و دودلیام برای ازدواج باهاش تمومی نداره

سلام دوستان خوبم
من حدود 4 ماهه با آقایی آشنا شدم من 30 ساله وایشون 31 ساله هستن. راستش از اول آشناییمون من حس کردم تفاوتای زیادی داریم من به عنوان یه دختر مذهبی شناخته میشم چادریم نمازمو سروقت میخونم اهل هیچ رابطه ای نبودم و ... ولی ایشون نمیگه نماز نمیخونم یا اعتقاد ندارم ولی میگفت مثلا در سال ممکنه یک ماه نخونم چادری بودن یا نبودن من براش فرقی نداره با زن داداشاش دست میده البته اونم اهل رابطه قبل از ازدواج نبوده خلاصه اوایل رابطه اینا خیلی برام مهم بود ولی ی جورایی منو قانع کرد که این چیزا درست میشه و من دیگه از همین الان نمازمو مرتب میخونم با اونا دست نمیدمو و از اینکه تو مذهبی خوشم میاد چون منم میتونم از تو چیزای زیادی یاد بگیرم. منم ی جورایی با این مساله کنار اومدم.
اما مساله بعدی اینه که اون توقع احساسیش تو این دوره خیلی از من بالاست و دلیلشم اینه که میگه من تو رو همسر خودم میدونم و حسی ک بت دارم حسیه ک ب زنم دارم و همش از من شکایت داره که چرا اینقدر سرد و بی احساسی و سر این موضوع خیلی بحثمون میشه و اون ب شدت ناراحت و عصبانی میشه و حتا گاهی شده سر مسائلی صداشو بلند میکنه. مثلا انتظار داره من هرجا ک میرم اونو در جریان بذارم حتا یبار با ناراحتی بم گفت بجای تفریح و سفر و وقت تلف کردن بشین خونه داری یاد بگیر چرا اینقد اینور اونور میری. یا انتظار داره من هی زنگ بزنم بش حالشو بپرسم و قربون صدقه ش برم ولی خب من نمیتونم اولا ب این خاطر ک هنوز سختمه تلفنی خیلی راحت ابراز محبت کنم بعدم من هنوز مرددم نمیتونم باهاش مثل شوهرم رفتار کنم.:81:
در ضمن این نکته ام بگم که ما از هم دوریم چون اون تو ی شهر دیگه کار میکنه و همین دوری خیلی اذیتمون میکنه و باعث ایجاد خیلی سوتفاهما میشه و انگار نمیتونه باور کنه من دوسش دارم.
و ی چیز دیگه اینکه ی وقتایی مثلا آخر شبا با اس ام اس میخاد سر صحبتای اونجوری رو باز کنه و من نمیذارم گفت خب میخام بدونم چی دوس داری چی نه و خلاصه چجوری هستی منم چند بار اجازه دادم بگه ولی بازم میخاد ازین حرفا بزنه و وقتی من مانع میشم ناراحت میشه و میگه پس من احساسمو ب کی باید بگم خوبه برم ب یکی دیگه بگم ک اذیت نشه یا برم تو سایتای ...
ببخشید خیلی حرف زدم فقط تیتروار مشکلاتمو باهاش میگم:
1. تفاوت سطح مذهبی
2. توقع بالای احساسیش تو این دوران
3. عصبانیتا و دعواهاش سر این موضوع
4. مطرح کردن حرفای اونجوری و اینکه آیا این طبیعیه؟

سلام.راستش من خوشبین نیستم .
خیلی تفاوت دارید.

چیزایی که برای این اقا راحت بوده هست و میتونه در اینده هم باشه شاید دامن گیر مشکلات بزرگتری بشه.

هیچ خواستگاری نباید به خودش اجازه بده هیچی نشده حرفایی بزنه که نباید جز وقتی محرم شدند بزنند و.. راستش من که خوشم نیومد.و توقع های بی جایی که از همین الان دارند.یه جورایی انگار خیلی خودشون رو از شما بالاتر می بینند.

سلام سرگشته جان

مگه شما جواب به این آقا دادین که این حرف ها را می زنند؟

مثلا بین خانواده ها آیا جواب مثبت رد و بدل شده؟ یا حلقه و...

آیا جوری رفتار کردین که فکر کنند جوابتون مثبته؟

سر گشته جان خصوصیات مثبت این آقا چی هست؟

و اینکه گفتی این آقا را دوست داری؟ یعنی الان دلبستش هستی و جدایی برات سخته؟

احتمالات داشتن خواستگار بهتر از این آقا را هم بگو. مثلا یکی همش خواستگاران بی دین میاد سراغش خب این آقا در مقایسه با سایر خواستگاراش خیلی هم مومن محسوب میشه.ولی یکی دیگه نه.

ممنون از پاسخاتون
راستش به طور قطعی که نه جواب مثبت ندادم ولی خب اون از همون شروع رابطه بسیار ابراز علاقه میکرد و میگفت منو زن خودش میدونه و دلیلشم این بود که به احساسش ایمان داره بعد در طول این مدت رابطه طوری پیش رفت که منم تقریبا از ازدواج باهاش مطمئن شدم و حتا خاستگار دیگه رو رد کردم و اونم اینو فهمید. خب آره دوسش دارم ولی این اواخر رفتارای تندی ازش دیدم و همین که حرفای اونجوری میزنه و اصلا براش مهم نیست دوباره مرددم کرد. حتا دوبار ب خاطر دعواهایی که بینمون پیش اومد تموم کردیم ولی خب اون دوباره پیش قدم شد و منم دلم نذاشت تموم کنم. من تا الان همه ی خواستگارام مذهبی بودن این مورد تنها موردیه که با بقیه فرق داره.
ویژگی های مثبتش که باعث شده من نتونم کنارش بذارم ایناست:
1. احساسات قوی داره و احساساتشو بروز میده
2. اهل کاره
3. با عرضه و قویه و میتونه گلیم خودشو از آب بکشه
4. به لحاظ سنی و تحصیلی بهم میخوریم
5. باهوش و بامزه س
6. اهل رفیق بازی نیست و در کل آدم سالمیه
7. منو دوس داره و کوچکترین رفتارم براش مهمه

سرگشته جان اینایی که گفتی ویژگی های خوبی هستند ولی به نظرم نمی تونه جای ویژگی حیا را بگیره.

شما که می گی خواستگارای مذهبی دارید بهتر نبود همون اول ایشان را رد می کردین؟

راستش الان چون بینتون دلبستگی به وجود اومده شاید نتونید منطقی کنار بیاین. یا حتی اگر منطقی کنار بیای شاید همیشه تو ذهنت اما و اگر باشه. به خصوص که بینتون ابراز علاقه بوده.و ممکنه تو دلت احساس تردید بمونه.

برای همین بیشتر به خاطر خودت می گم که بری یک مشاوره خوب و با اطمینان قلبی با این موضوع کنار بیای. چه مثبت چه منفی. که بعدا هیچ خاطره و اما و اگری برات نباشه.

لینک زیر را امروز خوندم.جالب بود .دختری که با مشاوره ازدواج کاملا نظرش نسبت به طرف مقابلش عوض شده و شماره مشاوره هم توش نوشته. بخونش:

مشاوره قبل از ازدواج

سلام

منم با جناب فدایی یار موافقم .
اختلافات مذهبی رو باید جدی گرفت، الان همین در دوره آشنایی مشکلاتتونو نگا کنین نمودش چقدره؟ چقدر داره اذیتتون میکنه.

بعد انتظار دارین تو زندگی که ارتباطتون بیشتر میشه چقدر اذیتتون کنه؟

شما یک فرد معتقد و مذهبی هستین ایشون نه یا خیلی در درجه پایین تر از شما.

من هم یک خواستگار مثله مورد شما داشتم، که اتفاقا همینارو میگفتن که تغییر میکنن، از این به بعد بیشتر دقت میکنن و نمازشونو و میخونن و واجباتشونو بیشتر انجام میدن، تازه مورد من به این شدت شما نبود، تا حدود زیادی رعایت میکردن.

اما اینو مطمعن بودم که کسی که بخواد بخاطر بدست آوردن توجه و جواب من نماز بخونه، اون نماز نه قبوله، هم یک روزی بخاطر ناراحت کردن من هم این نماز خوندن و کنار میذاره.

بهر حال همه زندگیا مشکلاتی داره، تو زندگی ها زن و شوهر از هم دلخور میشن.
مشکلاتی براشون پیش میاد.
اختلافاتی پیش میادو ...
همیشه زن و شوهرا تو این احساساتی که اول ازدواجشون و آشناییشون هستن که نمیمونن.درسته؟


خب اون موقعاست که دیگه تلاشی هم برای انجام قول و قراراشون نمیکنن.

زیاد به تغییرات بعد ازدواج دل خوش نکن.
اگه الان دو دل هستی بدون بعدها بیشتر پشیمون میشی.
نه خودتو وارد وادی احساسات بکن نه اون آقا رو.
احساسی تصمیم نگیر.
من دلخوش نشدم به حرف تغییر کردنشون و میدونستم مسایل مذهبی نمیتونم نادید بگیرم تحملشو ندارم. ( اختلافات زیادی در آینده میداشتیم، تو تربیت فرزند، تو تفریحاتمون، تو علاقه مندیامون، تو طرز لباس پوشیدن، تو نحوه برخورد با نامحرم و ...)

یک جمله ای و من تو این تالار خیلی شنیدم.
نجواهای قبل ازدواج و جدی بگیرین چون ممکنه فردا به فریاد تو زندگیتون تبدیل بشه.

بنظرم اختلافاتتونو دو سه برابر کن، بعد ببین بعد ازدواج هم اینا وجود داشت میتونی تحمل کنی یا نه، اگه آره مبارکه، اگه نه پس یک تصمیم دیگه ای بگیر.

تو اینجور موقعیت ها بنظرم من اگه باشم، خییلی رک و بدون رودرواسی یا دلسوزی میگم،

جناب من و شما هردو در دوران آشنایی هستیم، اگه شما منو به چشم همسر میبینین، من نمیبینم من شما رو به چشم یک خواستگار میبینم، خواستگاری که هنوز جواب مثبت منو نگرفته، پس لطفا حدود محرم و نامحرمی و رعایت کنین.

اگه منطقی برخورد کردن که هیچ اگه نه بدون ایشون زیاد بدرد شما نمیخورن.

بهتره یک تصمیم دیگه ای بگیرین.

احساسی تصمیم نگیر که فردا پشیمون میشی.
امیدی هم به تغییرات نداشته باش
یادت باشه ایشون میتونن تغییر نکنن، میتونن تغییر بکنن
پس ایشونو همینطور که هستن قبول داشته باش و ببین، اگه تغییر مثبتی کردن چه بهتر اگه نه تو ایشونو همینطوری باید به عنوان همسر قبول داشته باشی.

پس اگه تحملشو نداری خودتو اذیت نکن.

یعنی تحملشو داری که فردا ببینی حالا بهردلیلی فراموش کردن قولشون رو یا از عمد انجام ندادنش، با نامحرم دست بدن، که مطعنا فقط این نخواهد بود کسی که معمولا رعایت نمیکنه،این طرز برخورد تو حدود روابطشم تاثیر گذاره .

یا میتونی تحمل کنی که در حد شما مذهبی نیستن، مثلا به واجباتشون زیاد اهمیت نمیدن، فردا تو تربیت فرزندتون به مشکل نمیخورین؟

مرسی بچه ها
راستش خودم ب همه ی چیزایی ک شماها گفتین فکر کردم ولی از طرفی دیگه خیلی خسته ام امشب تولد 30 سالگیمه و من هنوز نتونستم ازدواج کنم خاستگار زیاد داشتم ولی نمیدونم چرا همش نمیشد. خاستگارای مذهبی ام مشکلات خاص خودشونو دارن مثل تعصبات بیجا ک باعث شد چنتا از موارد نشه، واسه همینم اینبار اجازه دادم یه آدمی با یه مدل دیگه وارد زندگیم بشه. نمیدونم میترسم اینم از دست بدم و بعدها همش حسرت بخورم که چرا با کسی نموندم که دوسم داشت و بم اهمیت میداد و تعصبات مسخره نداشت.
میدونین خب با خودم فک میکنم شاید این نوع حرف زدن و راحت بودنش ب خاطر اینه که واقعا حس زن و شوهری ب رابطمون داره و البته صبرش کمه و عادت نداره هیچ چیزو تو لفافه یا غیر مستقیم بگه

سرگشته ج ا ن سلام
من با دختر بیخیال کاملا موافقم شما خودتونو جلوش نبازید و احساساتی برخورد نکنید دلیلی نداره دلبسته ایشون بشید که نتونید جواب رد بدید نکته مهم جرائت نه گفتن را داشته باشید فراموش نکنید شما برای محک زدن با ایشون ارتباط دارین
اینکه بفهمید این آقا میتونه شما رو تامین بکنه مسئولیت پذیر هست تعهد به ازدواج و همسرشو داره و اینکه چقدر افت مذهبی دارن در چه سطحی از اعتقادات هستن این مهمه . از حلال و حرام چقدر ترس دارن
.از حرفا و راه رفتن کلاغ پیروی نکنید تا بعدا پیش خودتون احساس کنید بهتون خیانت شده و بهتون ضربه وارد بشه صیغه محرمیت بین شما خونده شده (موقت) برا آشنایی که وارد حرفای محرم ونامحرمی میشوید ؟
مواظب باشید شاید داره شما رو محک میزنه ببینه چقدر وابسته دین هستید دختری که به راحتی خودشو ببازه به چادرش اعتباری نیست
پس شما راه خودتون واعتقادات خودتونو در پیش بگیرید خدا بزرگه فرد اصلح همسر شما خواهد بود . داستان حلالیت سیب باغ همسایه رو شنیدیت . اگه نشنیدیت بگید تا بگم چطور در ایستادگی در اعتقاداتش همسری از بهشت نصیبش شد
سرگشته جان ایشون قابل تغییر نیستن اگه هم باشه خیلی سخت
لزوما چیزی میگم دقت کنید میدونی چرا دوستون داره یکیش میتونه دوری باشه ولی دیگری اینکه بعضی از آقایون دنبالشن . دوست دارن خودشون به تمام خانمها دست بزنن ولی به خانم خودشون کسی دست نزنه ونزده باشه دقت کنید مرد آینده شما این خاصیتو نداشته باشه برا امتحان بهش بگو با پسر داییم دست میدم هواست باشه کسیو نام ببر که مجازی باشه و واقعیت حقیقی نباشه که بتونی جمعش کنی وفقط جنبه امتحان داشته باشه .
بدرود برمیگردم . راستی چرا کم رنگی محدودیت پست داریا پررنگ شو

من خودمم مجردم، ازدواج نکردم
مذهبی هم هستم
گفتم هم که هم کفو بودن از نظر مذهب برام خیلی مهمه.
به یک جمله ای هم اعتقاد دارم، از وقتیم وارد تالار شدم و مشکلات زیادی و خوندن بیشتر به این جمله اعتقاد پیدا کردم.

اون جمله اینه :

اازدواج نکردن، از ازدواج اشتباه کردن به مراتب خیلی خیلی خیلی بهتره.

حداقلش اینه الان یک مشکل دارم، فردا اگه ازدواج اشتباه کنم هزار ویک مشکل.
میتونی برای اینکه مثه من به این جمله برسی یک مدت تو این تالار باشی و تاپیک رو بخونی اونوقته که متوجه میشی یک ازدواج اشتباه چقدر به روح و روانت آسیب میزنه.
چقدر آرامش و ازت میگیره.

الان شما میگین خودتون به حرفای ما فکر کردین خب نتیجه چی شد؟
فردا اگه این آقا نتونست عادتشو کنار بذاره و همچنان با جاریاتون صمیمیتشون پا برجا بود شما دلخور نمییشین؟ قدرت تحملشو دارین؟
فردا روز سر اعتقاداتتون بحثتون نمیشه؟
امید زیادی به تغییرات نبند، که اگه بد قولی کنن خیلی آسیب میبینی.

ببین منم قبول دارم منم با آدم تعصبی مواجه شدم بسیار سخته زندگی کردن باهاشون حرفتو کامل قبول دارم اما با آدمی هم که بی قید و بند باشه هم سخته
کلا شما باید آدمی متعادلتر انتخاب کنین .

راسی بنظرم زیاد خوب نیست که بهشون بگین با پسر داییتون مثلا دست میدین، اینجوری انگار با غیرتشون بازی کردین.
یا اینکه بهشون دارین میگین بعله تو هم پس آزاد باش تو دست دادن با نامحرم.یعنی ممکنه برداشت اشتباه کنن.

البته یه قسمت حرفشون کاملا درسته بعضی اقایون هستن خودشون خیلی کارها انجام میدن بعد به این بهانه که ما هم جنسمونو خوب میشناسیم همسرشونو بسیار متعصبانه محدود میکنن.
یعنی بعضیا با وجود اعتقادات کم بازم اون تعصب الکی و دارن.

زیاد پس به مذهبی بودن و نبودن دل خوش نباش، بیشتر دنبال تعادل باش.

اینجا اکثریت کاربران عادی نظر میدن، مثه ماها که برات نظر گذاشتیم اگه نظر کارشناس انجمن و میخوای میتونی عضو انجمن ازاد بشی.البته اجبار نیس اگه دوست داری.

سلام...دوست عزیزم تجربه خودمو در اختیار شما میگزارم..
تفاوت مذهبی رو جدی بگیرید..در آینده مشکل ساز میشه..ب

• :81:
  

ه شخصه تجربه شو داشتم با خاستگاری که اعتقادی به اسلام نداشت(استغفراله) و حتی تا جایی پیش رفتن و منو داشت متقاعد میکرد که خدای نکرده طرز فکر اشتباهی دارم.

• :81:
  

.
مورد دوم اینکه خاستگاری که به راحتی در مورد این مسایل صحبت میکنه جای شک و شبهه میمونه....حواستو جمع کن.حریم شخصی خودته و غیر از همسر شرعی و قانونیت کسی نباید به خودش اجازه این خرفارو بده..
تا زمانی که محرم نشدید هیچ تعهدی در قبال این اقا ندارید....من یک روز قبل از عقد رابطه ام رو تموم کردم و هیچ پشیمونی و ناراحتی ندارم...ترس نداشته باش و توکلت به خدا

ازدواج نکردن، از ازدواج اشتباه کردن به مراتب خیلی خیلی خیلی بهتره.

حداقلش اینه الان یک مشکل دارم، فردا اگه ازدواج اشتباه کنم هزار ویک مشکل.


لایک داره این جمله ت دختر بیخیال عزیزم :72:

سلا سرگشته عزیز
من زیاد حوصله ی تایپ کردن ندارم و خب نظرم هم قطعا کارشناسی نیست
اما اینو با اطمینان میگم،این آقا به خاطر شما هیچوقت نمازخون نمیشه هرچند بار هم که قول بده تا زمانی که خودش به این باور نرسه محاله تغیری بکنه،این در مورد مسائل دیگه هم صدق میکنه مثل مشروب دود یا روابطش با نامحرم(نه تنها منظورم این آقاست بلکه در مورد همه اینو در نظر بگیر)،منظورم اینه به این قولها دل نبند،شما دقیقا این آقا رو باید با همین خصوصیات بخوای،یعنی نماز نمیخونه و ...

یه نکته مهم حتما به پرخاش و عصبانیت و کنترل خشمش توی بحث و ناراحتی توجه کن،واینکه گفتی این آقا از اینکه به خواسته هایی که الان توی رابطه ی شما جایی نداره ازتون سردی میبینه ناراحت میشه،بدبینانه به قضیه نگاه نکن درصد مهمی از فکر آقایون برای ازدواج درگیره اینه اما واکنش ایشون مثل بچه هایی میمونه که با قهر میخوان به خواسته شون برسن و اون هم از علاقه ی طرف با خبرن همونطور که گفتید چندبار اجازه دادید حرفشو بزنه اما بد مانع شدید،اون چندبار دقیقا برمیگرده به شما که نه نمیگی جایی که باید بگی و به اون آقا که میدونه تحت فشار و ناراحتی به نتیجه میرسه.
واقعا بدون هیجانات و احساسات فکر کن این آدم چقدر به خواسته هات نزدیکه ؟چه خصوصیات بارزی داره که شما میتونی یه سری از رفتارهای بد رو نادیده بگری؟چه رفتارهایی نشونه ها و زنگ خطره که باید الان بهش توجه کنی؟

موفق باشی

به نظر من اگه یکذره تفاوت رو احساس میکنی کلا قیدشو بزن . احساسی تصمیم نگیر با این گفته هایی که شما گفتی اصلا ازدواج با چنین مردی مناسب شما نیست .
از تجربه های دیگران پند و عبرت بگیر نذار تو هم خدای نکرده تجربه کنی.
من خودم احساسی تصمیم به ازدواج گرفتم به 2 ماه نکشید گرفتار دادگاه و طلاق شدم. با خودم میگفتم شاید با ازدواج بعضی رفتارا درست بشه همش فکر میکردم من میتونم تغییر بدم اما اون هیچی تغییر نکرد فقط من خودمو تونستم تغییر بدم که باب میل اون شدم تا کمتر عصبی بشه .
به خاطر اینکه سنت داره میره بالا اصلا احساسی تصمیم نگیر . به نظر من ازدواجت با این مرد کاملا اشتباهه.
مردی که راحت حرفای شبانه شو که باید به زن محرم خودش بزنه الان داره به شما بیان میکنه مطمئن باش سرش جاهای دیگه هم میجنبه و خواهد جنبید . چون خیلی راحت و آسوده میگیره و راحت حرفاشو میزنه ..
این مرد شرم و حیا نداره .
هیچوقت ازدواجو سهل نگیر.
ازدواج عاقلانه و منطقی با یک مردی متناسب با خودت باشه خیلی بهتره تا ازدواج احساسی با مردی که اصلا تفاهم با هم ندارید از همه لحاظ . اینا مشکلات بزرگیه که قبل ازدواج به چشم نمیاد واقعا .
ایشالله موفق باشی و تصمیم درستی بگیری برای خوشبختیت عزیزم .:72:

سلام دوست عزیز...
اصلا من کاری به این که ایشون مذهبی هستن و نیستن و احساساتشون بالا هست یا نه و ... ندارم..
تجربه بهم نشون داده که کسی که قبل از ازدواج بخواد ازین جرفا بزنه حتی یک درصد هم نباید برای ازدواج باهاش فکر کنی... شاید بگی الان دیگه زمونه فرق کرده و دارم زیاد سخت گیری میکنم ... ولی باز هیچ چیز عوض نمیشه و یه آدم عاقل همه چی رو خودش تجربه نمیکنه و باید از تجربیات دیگران هم استفاده کنه تا بعدن پشیمون نشه.

ضمنا این آقا به چه حقی وقتی رسما اقدام نکردن دارن شمارو کنترل میکنن و صداشون بلند میکنه و با شما احساسی حرف میزنن ؟ به خاطر اینه که شما بهش اجازه داری وگرنه چنین حقی ندارن اصلا.
اگر واقعا قصدش ازدواجه باید رسمی اقدام کنه نه اینکه ایجوری شمارو معلق نگه داشته... عزیزم سعی نکن درگیر احساسات بشی .. سی سالگی و ... اصلا دلیل نمیشه که بخوایم کسی رو با این شرایط تو زندگیمون راه بدیم... اصلا نذار شرایط سنیت باعث بشه که از یه سری معیارهای اساسیت برای ازدواج چشم پوشی کنی...
در اسرع وقت بهتره این رابطه اینجوری رو تموم کنی و بهش اطلاع بدی انشا.. وقتی در مراسم خواستکاری دیدیش ادامه خواهیم داد وگرنه دیگه لزومی به ادامه این رابطه ( بخشید پوچ و بی اساس ) نیست.
امیدوارم همیشه موفق و موید باشی.

سلام سرگشته جان
خیلی از گفتنی ها رو دوستان گفتن به شما
منم این نکته رو اضافه میکنم که ازدواج عرصه و مجال ازمون و خطا نیست. با شک و دودلی ازدواج کردن اشتباهه. تفاوت مذهبی هم خیلی مهم و تعینن کننده اس.
به تغییر هم دلخوش نکن هزاران نفر قبل از شما رفتن این راهو.نتیجه نمیده عزیزم.
همینجوری که هست به عنوان همسر اینده بهش نگاه کن .ببین میتونی یا نه؟

سلام سرگذشته خانوم.حالتون خوبه؟امیدوارم خوب باشید.
خانوم محترم شما مگه چادری نیسی؟چه جوری می خوای باکسی ازدواج کنی که پیش پا افتاده ترین مساءل دین رو رعایت نمی کنه.به خدا واسه من خیلی عجیبه.حالا باز اگه از این دخترهای به اصطلاح با کلاسو پر فیس و افاده ی کوچه و خیابون بودی یه چیزی ولی آخه این که نمیشه.شما فکر می کنی ایشون فقط مشکلش اینه که به نا محرم دست میده؟نخیر . ببین فردا روزی جاریات بهت تیکه می ندازن .برادر شوهرات می خوان باهات دست بدت.حالا شوهرت تغییر کنه خونوادش
چی؟اونا هم تغییر می کنن؟بالاخره شخصیت خواستگار شما نتیجه تربیت همون خونوادست.اونا هم یه آدمایی هسن مثه خواستگارت.واقعا برا من عجیبه که یه دختر چادری بخواد با یه پسر این شکلی ازدواج کنه.بازم خودت می دونی.امید وارم خوشبخت شی.یا علی

سلام ممنون بم سر زدین
اینطور که پیداست همه نظرشون منفیه :54:
البته قضیه به این شوریام که بعضیا گفتن نیست، اون در کل پسر سالمیه و اهل خلاف مشروب و اعتیاد و رابطه و این حرفا نیست نمازم میخونده اما خب یه وقتایی تنبلی میکرده از وقیتم من بش گفتم گف نه به خاطر تو اول به خاطر خدا بعدم به خاطر احترام به خواسته ی دلم دیگه نمازمو مرتب میخونم.
اما مهم ترین مساله ی من باهاش اینه که سر هر چیز کوچیکی دعوا درست میکنه و خیلی زود بش برمیخوره، تا حلا چند بار شده که بم گفته تو چرا منو احمق فرض میکنی
نمیدونم میگم شاید این دعواها و دلخوریا و حساسیتا اول به خاطر دوری بعدم به خاطر عدم شناخت کافیه
خلاصه اینکه الان یه هفته ای میشه رابطه مو باش قط کردم بش گفتم تا وقتی بیای که فک کنم میره تا بعد ماه رمضون بشینیم قشنگ ب رابطه مون فک کنیم و تو ب این فک کن که میتونی رفتارتو تعدیل کنی و رو احساساتت کنترل داشته باشی یا نه، من تحمل دعوا و اعصاب خوردی رو ندارم.
تا وقتی بیاد سعی میکنم پیش ی مشاورم برم، راستی برای گرفتن نظر کارشناسای سایت باید چکار کنم؟

سلام .مشاوره گرفتنو هستم.خوبه
ببین از قسمت بالا پرداخت حق عضویت ..عضو انجمن آزاد میشی...حالا بسته به خودت یه ماه..سه ماه...یه سال...حق عضویتو از طریق کارت بانکی و رمز دوم می پردازی بعد باید مشخصات فیش رو برای مدیر بفرستی بعدش در اسرع وقت عضو مدیر تو رو عضو انجمن آزاد می کنه و به جای کاربر عادی میشی آزاد و می تونی تو قسمت مشاوره تخصصی .مشاوره بگیری.
در ضمن حتما یه مشاوره حضوری هم برو.یا علی

- - - Updated - - -

سلام .مشاوره گرفتنو هستم.خوبه
ببین از قسمت بالا پرداخت حق عضویت ..عضو انجمن آزاد میشی...حالا بسته به خودت یه ماه..سه ماه...یه سال...حق عضویتو از طریق کارت بانکی و رمز دوم می پردازی بعد باید مشخصات فیش رو برای مدیر بفرستی بعدش در اسرع وقت مدیر تو رو عضو انجمن آزاد می کنه و به جای کاربر عادی میشی آزاد و می تونی تو قسمت مشاوره تخصصی .مشاوره بگیری.
در ضمن حتما یه مشاوره حضوری هم برو.یا علی

آها ممنون از راهنماییتون

وای بچه ها خیلی دلم گرفته وقتی فک میکنم دیگه واسه همیشه باش تموم کنم، دیگه صداشو نشنوم، اسمشو رو گوشیم نبینم، حس میکنم تو دنیای به این بزرگی تنهای تنها میشم انگار دیگه هیچ دلخوشی واسه ادامه ی زندگی ندارم :47:

حالا اگه دیگه بخام تموم تمومش کنم چ جوری این کارو انجام بدم ب نظرتون بهتره؟
اصلا دلم نمیاد امیدشو ناامید کنم وای خیلی سخته :54:
از چ راهی وارد بشم بهتره که دلخوری و ناراحتی کمتری پیش بیاد؟

مهم ترین مساله ی من باهاش اینه که سر هر چیز کوچیکی دعوا درست میکنه و خیلی زود بش برمیخوره

عزیزم مهم ترین مساله هم توی زندگی زناشویی همینه. فکر میکنی میشه توی زندگی زناشویی اخلاقا و خصوصیات طرفو درست کرد؟ بخدا نمیشه .
الان شما کاملا توی احساساتت غرق شدی و نمیتونی دل بکنی چون نمیخوای.
با خودت فکر کن آیا ارزش خودتو توی اون خانواده میبینی؟ ازدواج نکردن خیلی بهتره تا ازدواج

ناموفق

داشته باشی . عزیزم خودم کشیدم به خاطر احساساتم وارد ازدواج شدم . من با شوهرم دوست نبودم اما خواستگار بوده و به دلم نشسته بود ولی خانواده م وقتی میگفتن این داره گیر میده قبل ازدواج این بد دله من توی اون تایم کم خواستگاری وابسته شده بودم و کور شده بودم و میگفتم خوب میشه ...ولی هیچوقت خوب نشد و هیچوقت نخواست اخلاقشو خوب کنه . چون اخلاقش ذاتی بود توی خونشه چطوری میتونه عوض شه . مواظب آینده و خوشبختیت باش.
احساساتتو بذار کنار و عقلانی و منطقی به این موضوع فکر کن عزیزم . دوستان راهنمایی کردن پیش یک مشاوره هم حتما برو .موفق و سربلند باشی

:72:

فرزانه جون مرسی از راهنماییت
راستش با کمک شما بالاخره تصمیممو گرفتمو تونستم تمومش کنم. همین دیشب بهش گفتم که ما داریم خودمونو گول میزنیم نه تو میتونی اونی بشی که من میخام نه من بعد ازدواج تغییر چندانی میکنم و باش خداحافظی کردم اونم فقط ی کلمه نوشت خداحافظ و همه چی تموم شد.

چنین خداحاقظی هایی امکان برگشتشون زیاده.
حواستون باشه اگه ایشون دوباره مراجعه کردند در گیر احساسات نشوید.

خیلی خوشحال شدم که تونستم یکیو از ازدواج و تصمیم اشتباه که خودم درگیرشم نجات بدم .
امیدوارم خوشبخت بشی . موفق باشی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سرگشته 2011

فرزانه جون مرسی از راهنماییت
راستش با کمک شما بالاخره تصمیممو گرفتمو تونستم تمومش کنم. همین دیشب بهش گفتم که ما داریم خودمونو گول میزنیم نه تو میتونی اونی بشی که من میخام نه من بعد ازدواج تغییر چندانی میکنم و باش خداحافظی کردم اونم فقط ی کلمه نوشت خداحافظ و همه چی تموم شد.

---

درود بانو

سپاز از اینکه به نظریات دوستان توجه داشتید و سعی کردید احساسی و زودگذر تصمیم نگیرید :104: لحظات مشکلی را داردی سپری میکنید هم من و هم دوستان این موضوع را درک میکنن :72:
نقل قولی از جناب مدیر برای فراموش کردن اینگونه روابط و کمترین آسیب وارد شدن به شما

نقل قول:

---

فراموش کردن دوست دختر يا دوست پسر

با سلام
راه هاي كوتاه بر اساس لذت درون همان كاري هست كه يك معتاد را از ترك دائمي باز مي دارد.
اما راهكاري هزينه بر و انرژي بر سختي و رنج دارد. اما اگر قدمهايتون را طبق برنامه و پشتكار برداريد موفق مي شويد.
به 3 تكنيك كمك كننده اشاره مي كنم.
اما مشورت حضوري با يك روانشناس باليني مي تواند اين تكنيكها و تكليف ها را براي شما بيشتر باز كند و آسانتر متوجه شويد و عمل كنيد.
1 - تكنيك تغيير بستر
در اين تكنيك شما نمي گذاريد آتش مشتعل شود و بعد خاموش كنيد. بلكه بستر آتش را از بين مي بريد.
مثلا عوض كردن شماره تلفن، استفاده نكردن از ID و ايميل ارتباطي ،‌نرفتن به مكان ارتباطي
و ... مهمتر هست تا اينكه شماره را داشته باشي
و بخواهي جلوي جواب دادن به آن مقاومت كني.

2 - تكنيك تمركز زدايي:
هر انساني انرژي هاي رواني مشخصي دارد،
وقتي همه انرژيتان را روي يك شي يا يك فرد سرمايه گذاري كنيد، نمي توانيد جلوي آن مقاومت كنيد
.
بهتر هست فهرستي بلندي از علاقمندي، كارها،‌مشغوليت ها و ... تهيه كنيد و مدتي انرژي خود را توزيع كنيد.

3 - قطع آبياري تخيلات (تكنيك توقف فكر)
معمولا اينگونه احساسات
با تصوير سازي ذهني، تخيل (خيالات تفكر گونه)، آرزو سازي ، ذكر خاطرات، موسيقي هاي مناسب با فضاي ذهني و غيره
، منجر به رشد كردن و آبياري شدن اين احساسات مي شود به نحوي كه كنترل و قطع آن غير ممكن به نظر مي رسد.
سوئيچ كردن فكر و خيالتون بر موضوع ديگر ، يا قطع فكر به مجرد آگهي بر آن ، مي تواند جريان آسيب رسان ذهني اتان را متوقف سازد.

---

بازم سلام به همه ی دوستای خوب و همدردم

ممنون از همه تون که بم سر زدین و تنهام نذاشتین.:72::72::72:
دارم نهایت تلاشمو میکنم تا با این شرایط به خوبی کنار بیام.