بعدازمدتها قطع رابطه باخونواده همسرم چه طوری این ارتباطو شروع کنم یعنی خوب شروع کنم
سلام دوستان همدردی
حدودیک ماه قبل تایپیکی باعنوان http://www.hamdardi.net/thread-33354.html بازکردم
موقع نوشتن اون تایپیک خیلی غمگین وپژمرده بودم طوری که تک تک جملاتو بااشک ریختن تایپ میکردم
واززندگیم به قدری ناراضی بودم که وقتی دلداری وهمدردی دوستانو میخوندم بازهم اشک میریختم
به طورخلاصه وارمشکلاتم اینابودن
1-باهم دانشگاهیم که بیکاربود باوجودمخالفت خونوادم ازدواج کردم
2-بعدازازدواج پدرمادرش خیلی اذیتم کردن وخساستهاشون تمومی نداشت
3-بعداز5ماه دیگه نتونستم شرایط اون خونه روتحمل کنم قهرکردم رفتم خونه بابام
4-ما ازاونجا نقل مکان کردیم مجبورشدیم توپارکینگ خونه بابام زندگی کنیم
5-جونمونو برداشتیم والفرار
6- اونها قلبا راضی نبودن ازاونجابریم دلشون میخواست هرطوری هست منواذیت کنن ومن دم نزنم وتحمل کنم
7-حالا 4سال ازازدواجمون گذشته وهمسرم باهاشون رفت وآمد داره ولی من باهاشون قطع رابطه کردم اونها هم منوطردکردن ومیگن مااصلا این عروسو نمیخواهیم وطلاقش بده
8- ولی همسرم مردخیلی خوبیه وعاشقانه دوسم داره وپشتمه
9- من ازاین انزوا وتنهایی خسته شدم ودیگه دلم میخواد هرچی درگذشته بوده روبریزم دور ومثل همه عروسها باخونواده شوهرم رفت وآمدکنم
10-این تنهایی واین قطع ارتباط به قدری روم فشارآورده بود که توپست اولم نوشته بودم میخوام طلاق بگیرم
11-به لطف دوستان همدرذی درعرض همین مدت کوتاه به ارزش واقعی زندگیم وهمسرم آگاه شدم
نتیجه:حالا میخوام برای هرچه بهترشدن زندگیم وعالیترشدن رابطم باهمسرم باخونوادش که خسیسن وتقریبا آدمهای خوبی نیستن ارتباط برقرارکنم
13-کمکم کنید وبهم بگید چه طوری باهاشون ارتباطمو شروع کنیم ازاین آغازکردن میترسم ولی خیلی خیلی زیاد به برقراری رابطه باخونواده همسرم نیازدارم
مرادراین مورد:(چگونگی استفاده از مهارت های ارتباطی جهت بازسازی روابط با خانواده همسرم.)راهنمایی کنید
ممنون