چکار کنم که این احساس ممنوعه از بین بره؟

سلام دوستان همدردی
من قبلا دو تا تاپیک اینجا باز کردم
یکی راجع به اختلافاتم با همسرم و یکی راجع به همکارام. آقایی که احساس خاصی بهش داشتم و دارم
مشکلاتم با همسرم حل نشده الان 6ماهه که رفتم خونه خودم ولی بهتر نشدیم و بدتر شدیم
و اما راجع به اون آقا همه گفتین حست از بین میره و عشق نیست و هوسه
13ماه و 18 روز از اومدن ایشون به اینجا میگذره ولی فایده نداشت
ایشون الان مدیر بخش ما شدن و نمیتونم باهاش ارتباطی نداشته باشم
مخصوصا اینکه کار من مستقیما به مدیر مربوط میشه
تو این یکسال اصلا طوری رفتار نکردم که کسی چیزی بفهمه حتی خود ایشون اصلا انگار نه انگار
رابطه ش باهام خوبه به عنوان مدیر و کارمند. خیلی کمکم میکنه خیلی باهاش راحتم و خیلی خوش اخلاق و بامزه س. ولی فقط همین هیچوقت هیچ احساسی نداشته و نداره مطمئنم.
چرا شبا خوابشو میبینم؟ بخدا 1درصدم به خیانت فکر نمیکنم کل احساس من همین حس خوشایندیه که تو دلم به ایشون دارم فقط همین
ولی گاهی خوابشو میبینم و همیشه توی خوابم رابطه خیلی صمیمی و تماس جسمی(نه جنسی)
باهاش دارم آخه ریشه این خوابا چی میتونه باشه من اصلا تو فکر این چیزا نیستم ایشونم همینطور
وقتی خوابشو میبینم تا چند روز فکرم درگیر میشه و از خودم بدم میاد

عزیزم محل کارت رو عوض کن . کارت اینقدر برات مهمه ؟ به قیمت زندگیت ؟ به قیمت دنیا و آخرتت؟ چرا ما باید خودمون رو گول بزنیم؟ جایی که وسوسه شیطان هست باید از اونجا فرار کنی .

به نظرم اون بتی رو که از این فرد ساختید بشکنید
طرف مقابل شما یک آدم عیاش و خوشگذرونه ،همونطور که همکارتون گفته که زیاد به خانوادش اهمیت نمیده
آدمی که از دین و اعتقادات مذهبی سوء استفاده میکنه خیلی پست و حقیره
کسی که نمازش غذا نمیشه و اهل روزه و نمازه و در کنار اون با زن نامحرم (متاهل!!!)کاغذ بازی و لبخند و شوخی راه می اندازه معلومه چه موجودیه
اسم این آدم رو چی میذارید کسی که اینکارها رو میکنه با وجود اینکه زن و بچه هم داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به نظر شما کسی که بخاطر شما از زن و بچه اش جدا بشه و بیاد با شما ازدواج کنه (که مطمئنا فقط فکر سوء استفاده از شماست نه ازدواج) گزینه مناسبی برای ازدواج با شماست ؟؟؟؟؟

لطفا نگید که مذهبیه و خداشناسه و اهل زندگیه و ... آدمی که یه ذره و فقط به اندازه نوک سوزن این چیزا سرش بشه اینکار ها رو نمیکنه

مطمئنم همه اینکارها برای اینه که به اهدافش برسه همونطور که جا زدن خودش بعنوان یک فرد مذهبی در معرفی شدنش بعنوان مدیر اون بخش حتما تاثیر داشته

نمیدونم چیه این فرد برای شما جذابیت داره ،شما به مردی تمایل دارید که از شما سوء استفاده کنه !!!

این احساس برای شما به این خاطر شکل گرفته که دسترسی به همچین فردی ناممکن هست و وجود انسان همیشه طالب ناممکن هاست

همیشه فکر رسیدن به غیر ممکن لذت زیادی داره اما وقتی که غیر ممکن ممکن میشه لذتش هم از بین میره

باور کنید اگه با این فرد رابطه برقرار کنید چیزی جز پشیمانی و احساس عذاب وجدان و گناه نصیبتون نمیشه
چه بدون جدا شدن از همسرانتون این کار رو بکنید که با توجه به اینکه هر دو شخصیتی دینی دارید مشخصه چه چیزی در انتظار شماست و یا از همسرانتون خیلی رسمی و بر اساس مذهب و شرع جدا بشید اونموقع با این فکر که آینده یک بچه رو تباه کردید و عذاب وجدان که با احساسات همسرانتون بازی کردید درگیر خواهید بود

اگر عاشق این مرد هستید کمکش کنید که زندگیشو بسازه
هر وقت قصد کاغذ بازی و بگو بخند داشت خیلی سنگین و رسمی باهاش برخورد کنید تا هوایی نشه

اما اگر احساستون هوسه ....

پ.ن
دختر خانم هایی که میگند خواستگارمون با کار کردن ما موافق نیست چون حسوده یا درک نداره و ... لطفا این پست ها رو هم بخونن


ببخشید اگه تند رفتم فقط میخواستم به شما کمک کنم تا این احساس رو سرکوب کنید
موفق باشید

سلام
ممنون که وقت گذاشتین و تاپیک قبلی منو مطالعه کردین
دوست عزیز اشتباه متوجه شدین این آقا هیچ توجههی بمن نداره کاغذ نویسی و ...... من شروع میکردم
احساس میکنم من با همکارای دیگه براش فرقی ندارم
به نظر شما ما زیاده روی کردیم؟ ولی همه تو محیط کارشون شوخی و خنده دارن
من بین همه همکارام فقط با ایشون حرف میزنم و میخندم با بقیه خیلی خشک و جدی هستم
ولی اینو قبول دارم که چون ایشون دست نیافتنی هست واسه من جذابه
من توی خونه اصلابه ایشون فکر نمیکنم ولی وقتایی که خوابشو میبینم فکرم درگیر میشه نمیدونم منشا این خوابها چیه که تمومی نداره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

پ.ن
دختر خانم هایی که میگند خواستگارمون با کار کردن ما موافق نیست چون حسوده یا درک نداره و ... لطفا این پست ها رو هم بخونن

---

این جمله ی شما توجه منو جلب کرد... این جمله که شما گفتید میتونه برای یک مرد هم به وجود بیاد در محیط کارش . پس باید به یک زن هم حق داد که به شوهرش بگه سر کار نرو؟؟؟ چرا یه زن باید واسه هر کاری از شوهرش اجازه بگیره؟ ایا واقعیت اینه؟ من به خاطر همین حساسیت ها دارم نامزدیمو به هم میزنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط واحد

عزیزم محل کارت رو عوض کن . کارت اینقدر برات مهمه ؟ به قیمت زندگیت ؟ به قیمت دنیا و آخرتت؟ چرا ما باید خودمون رو گول بزنیم؟ جایی که وسوسه شیطان هست باید از اونجا فرار کنی .

---

:104:


با سلام و احترام
شما باید همین کار را انجام دهید.
حتی برای اطمینان با توجه به زمینه لغزش شما، بنده پیشنهاد می دهم اساسا کار بیرون منزل را ترک فرمایید.

به هر حال هر سقوطی از یک جای کوچکی شروع می شود.
یک چرت ساده هنگام رانندگی لب دره...... آخرش دست شما نیست!!!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط anisa

این جمله ی شما توجه منو جلب کرد... این جمله که شما گفتید میتونه برای یک مرد هم به وجود بیاد در محیط کارش . پس باید به یک زن هم حق داد که به شوهرش بگه سر کار نرو؟؟؟ چرا یه زن باید واسه هر کاری از شوهرش اجازه بگیره؟ ایا واقعیت اینه؟ من به خاطر همین حساسیت ها دارم نامزدیمو به هم میزنم

---

با سلام و احترام
نمیشه هر چیزی را بسادگی مقایسه کرد، مگر زمینه ها هم یکسان باشد.
در مورد زن و مرد زمینه ها تفاوت دارد و نسخه های هر کدام متفاوت هست.
مرد را نمی توان گفت زایمان کن.
مرد را نمی توان گفت در خانه بمان چون نفقه بر عهده اوست.
مرد باید مهریه به خانم بدهد.
مرد باید راننده تریلی باشد، در معدن کار کند. و هر کجا کار سختی باشد حاضر باشد.
و دهها مورد دیگر.

و همین طور زن هم سختی ها و شرایط خاص خودش را دارد.
چرا ما باید بگوییم مساوت اینست که با گوش هم بتوان دید یا با چشم بتوان شنید.
هر عضوی و هر فردی استعداد و شرایط خاص و بر اساس ظرفیت وجودی کاری عهده دارد هست و مسئولیت هایی دارد و باید پاسخگویی هایی داشته باشد.
ما مخالف کار کردن زن در بیرون منزل نیستیم.
اما برای هر کاری ظرفیت نیاز هست.

ما حتی به مردی که در محیط کاری امکان لغزش هست، یک پیشنهاد بستر زدایی هست. البته با مشکلات و محدودیت های مالی و شغلی که یک آقا برای تامین خانواده نیاز دارد، گزینه های ما محدودتر نسبت به زنان هست.

درسته یه زن هم میتونه کار کن و حتی بدون کار کر کردن زنان خیلی از کارهای جامعه زمین میمونه . ولی محیطهایی که برای کار کردن زن مناسب باشه . اگه معلم و دبیر زن نداشته باشید نوجوانان دختر ما کجا باید اموزش ببینند ؟ زیر دست اقایون؟ اگه پزشک زن نباشه مخصوصا تخصص زنان بانوان ما چه باید بکنند؟ همینطور پرستار زن و خیاط زن و .... ولی اینطور نیست که زنان ما به هر شغلی تن بدن فقط به خاطر اینکه شاغل باشند و اسیبهای ناشی از اون رو تحمل کنند . اسلام میگه تو یه اتاق زن و مرد نا محرم تنها نباشند چون احتمال داره نفر سوم شیطان باشه . اونوقت ما زن و مرد نامحرم رو برای روزها و ماهها و سالهای متمادی باهم همکار میکنیم و خودمون رو گول میزنیم و میگیم ما خیلی باهم راحتیم ما مثل خواهر برادریم . مگر با نادیده گرفتن غریره اون از بین میره ؟ نه ما داریم صورت مسئله رو پاک میکنیم . داریم اتیش رو زیر خاکستر مخفی میکنیم . اونوقت ادعا میکنیم مسلمانیم و جامعه ما جامعه اسلامی ست . در جامعه اسلامی نباید این اتفاق بیافتد حداقل در ادارات دولتی میشه جلو اینکار و گرفت و محیط های امن تری رو برای کار خانمها پیش بینی کرد . حتی برای اقایون . ولی متاسفانه شاهد سامان دهی اینجور امور نیستیم . انیسای عزیزم اگه خانمها خودشون به این نتیجه برسند که چه محلی برای کارشون مناسبه و چه محلی مناسب نیست . دیگه لازم نیست همسرشون جلو کار کردنشون رو بگیره . ولی اگه اینجور پیش بره فکر میکنم حتی خانمها هم راضی نیستند همسرشون تو محیطهایی که من اسمش رو محیط مسموم میذارم کار کنند . محل کاری که چند تا مرد وچند تا زن جوان با ارایشها و لباسهای انچنانی مشغول کارند و چنان باهم صمیمی و راحتند که دیگه محرم ونامحرم مفهومش رو از دست داده شما حاضرید شوهرتون تو همچین جایی کار کنه ؟
البته منظورم محیط کار ارغوان جون نیست به نظر میرسه محیط کار ایشون اسلامی تر باشه ولی میبینید که احساس خطر حتی در اونجا هم هست . پس بهتره یه کم به اقایون حق بدیم که نسبت به کار خانمهاشون حساس بشن . ضمن اینکه من هیچوقت ندیدم اگه کار خانم در یک محیط کاملا زنانه مثل دبرستان دخترانه باشه همسرش مانع کارش شده باشه .

با تشکر از همه دوستان و مدیر محترم
باید عرض کنم من به هیچ عنوان نمیتونم کارمو ترک کنم چون
به شدت به پولش احتیاج دارم
جایی که کار میکنم همه هم رشته ای هام آرزو دارن اینجا باشن
برای به اینجا رسیدن خیلیییی زحمت کشیدم الان 4سال سابقه دارم و حیفه بخوام ولش کنم
موقعیت حقوق اسم و رسم و مزایای خیلی خوبی داره
من فوق لیسانس یه دانشگاه مطرح هستم و نمیتونم بیکار بشینم
کار پیدا کردن مجدد هم میدونین جقد سخته
با توجه به همه اینا موضوع به هم ریختن زندگیم نگران کننده نیست چون
شوهرمو دوست دارم و با وجود همه مشکلات اینکارو نمیکنم
ما توی یه شهر نسبتا کوچیک هستیم و با شوهرم هم یه جورایی همکاریم به طوریکه همکارام همه شوهرمو میشناسن منم به شدت به آبرو و شخصیت اهمیت میدم پس هیچوقت چنین ریسکی نمیکنم
فرض محال هم که من بخوام مطمئنم این آقا پا نمیده چون شاید اهل شوخی باشه ولی تو این موارد خیلی پایبنده وگرنه تو این یکسال باید یه چراغ سبز نشون میداد
منم اگه میخواستم زندگیمو به خطر بندازم تو این یکسال اینکارو میکردم
من فقط درگیر یکسری رویاها و ای کاش هایی شدم که فقط به حال روحی خودم لطمه میزنه نه به زندگی و آبروم
فقط حالم خوب نیست اصلا خوب نیست افسردگیم داره شدیدتر میشه
در مورد محیط کارم که واحد عزیز گفتن درسته
محیط کار ما اسلامیه من بدون هیچ آرایش (حتی کرم) با مانتوی بلند و مقنعه بلند و حجاب کامل میرم سرکار
البته قبلا هم که تو یه شرکت خصوصی کار میکردم بازم پوشیده میرفتم چون اعتقاد دارم هرچیزی واسه جای خودشه آرایش مال عروسی و مهمونی و نهایتا خیابونه نه سرکار
اتاقهامونم از هم جداس و من با آقایون هم اتقا نیستم و تو این 8ساعت سرکار هیچوقت نشده برم کنار اونا بشینم و بگم و بخندم حتی اگه از تنهایی بمیرم
این آقا خودشون میان اتاق من البته فقط زمانی که کار دارن گاهی هم وسط کار خاطره ای تعریف میکنه و بگو بخندی هست گاهی هم با هم چایی.... میخوریم همین.
با اینکه موبایل همو داریم هیچوقت بهم اس ام اس یا زنگ غیرکاری نزدیم به جز پیام تبریک عید تو این 1سال فقط همین بوده

با سلام

ابتدا باید بگم مهمترین قدم برای شما بستر زدایی هست ، همان که مدیر همدردی گفت یعنی ترک این محیط کاری و عدم مواجهه با این آقا


نکته ای که به نظرم می رسد شاید مفید باشد البته با توجه به اشاره خود شما که دست نیافتینی بودن برایتان جذابش نموده ، این است که :

اصولاً وقتی محور توجه ما در زندگی نسبت به جذابیتها میل به مالکیت باشد و این میل با کمالگرایی ممزوج شود ، هم هیچ وقت از داشته هایمان راضی نمی شویم و باز هم بیشتر طلب می کنیم هم هرچیزی به نظرمان ایده آل و جذاب هست می خواهیم مال ما باشد و لذا هوس داشتن آن با هیجان خود را نشان می دهد و سیستم ذهن و روح ما را درگیر می کند و از این رو خواب دیدن در آن رابطه هم طبیعی می شود . این آقا برای شما جذاب است به هر دلیل ، شما از داشته های خود اشباع نیستی مثلاً نسبت به مثبتهای همسرت غافلی و ضعفهایش بیشتر برایت برجسته می شود و این برجسته سازیها خلاء ایجاد می کند که وقتی مردی اینچنین سر راه قرار می گیرد خلاء و میل به مالکیت و تسلط وارد بازی می شود و شما را مجذوب می کند و ......


اگر دید ما متمرکز بر داشته هایمان باشد و آنها را بزرگ و منحصر به فرد ببینیم و خود را با همه داشته های خود که بهتره ریز ریز پیش چشم خود هراز گاهی برشماریم و تصور کنیم اگر آنها را نداشتیم چطور می شد ، باعث اشباع میل به داشتن هرچه بیشتر می شود به عبارتی اقناع پیش می آید و لذا قناعت پیشگی خود به خود پیش می آید چون فرد انگار آنقدر به خودش با کمی خوردنی باورانده که چقدر سیر است واقعاً احساس سیری می کند . در این شرایط اگر مواجه با جذابیتهایی هم شود فقط جذاب است و میل به داشتن آن و هیجان در این رابطه در او به وجود نمی آید .

آدمهای موجه ، مثبت و همگرایی می بیند که واقعاً شخصیت و منش و رفتار زیبا و جذابی دارند . برای او خود اصل آن جذابیتها جالب می شود نه دارنده آنها ، شخصیت آنها مهم می شود نه شخص آنها، لذا متمایل می شود به سمت تحلیل آن جذابیتها که چگونه در فرد بروز کرده و میل به تخلق به آن را پیدا می کند نه میل به داشتن صاحب آن جذابیتها ، همانطور که اگر در فردی رفتار و عملکرد زشت و نامناسبی ببیند صحیح آن است که نسبت به آن زشتیها اکراه داشته باشد نه نسبت به صاحب آن تنفر ورزد و در این صورت یاد می گیرد که آنچه از او دیده زشت است و مواظب است که خود آنگونه رفتار نکند . فرد دارای آن زشتیها برایش یک فرد است و از کنارش عبور می کند اما درس می گیرد . فرد جذاب هم برایش یک فرد است و از کنارش عبور می کند اما جذابیتهایش می شود الگو که یاد بگیرد و اگر آن فرد در نظرش محترم هم آمد و ارادتی در او نسبت به آن پیدا شود فاز این ارادت با هوس داشتنش آلوده نمی شود و حتی اجازه نمی دهد که ذهنش درگیر چنین طلبی شود چون همین خود زشتی هست و نازیبا و آسیب رسان هست نسبت به ارادتش بی تفاوتی و بی توجهی و عدم تمرکز را در پیش می گیرد که رفته رفته برایش همان صفات زیبا باقی می ماند که آنهم وِیژه و زندانی در آن فرد نیست بلکه می تواند در هر کسی باشد و هرکسی می تواند آنرا کسب کند ، پس تلاش خواهد کرد که میل به مالکیت را با حذف کمالگرایی به سوی نه مالکیت فرد بلکه مالکیت صفات آن فرد در خود هدایت می کند

این بحث گسترده هست و اینجا مجالش نیست


============================

پاورقی :



واحد عزیز

لطفاً بحث را ادامه ندهید که تاپیک به انحراف می رود این بحث کلی و نظریو جایش انجمن آزاد است . انیسای عزیز در کل همدردی منکر و مخالف نیاز به حضور زنان در اجتماع در نقشهایی که به آنان نیاز هست نیست اما به این توجه دارد که افراد باید ظرفیت خود را برای این حضور اجتماعی در نظر بگیرند و بطور موردی و مشاوره ای اگر فردی در محیط کار اینچنینی دارای زمینه های آسیب زایی تشخیص داده شد به او توصیه ترک آن محل کار یا کلاً عدم کار در محیطی که شرایط مشابه مثل حضور مردان دارد را می نماید .

سلام ارغوان62
من هنوز روی پاسخ قبلی ام تاکیدفراوان دارم.
بنده به عنوان مشاور هرگز طلاق، خیانت و اختلال روانی را در گام صفر و نقطه صفر ندیدم.
معمولا از یک جایی که غالبا یا ناشناخته هست یا آنقدر ضعیف و مبهم که هرگز حس نمی شود. استارت می خورد.
مثلا در طلاق زوجین با یک رنجش کوچک شروع می کنند. و ممکن است بعد از مدتی که این مدت گاهی سالها می شود به دام طلاق بیفتند.
در اختلال روانی مثل افسردگی و وسواس هم همین طور هست. از یک نقطه ضعیف شروع می شود و رشد می کند تا به جایی می رسد که آن را اختلال روانی می نامیم.
خیانت هم همین طور هست. یعنی یک نگاه، یک لبخند، یک میل، یک رویا، یک خیالبافی، یک همنشینی و .... در نهایت مدیریت رابطه غیر قابل کنترل شده و به خیانت می انجامد.
البته از تیز هوشی و هوش اجتماعی قوی شماست که به اولین ایمپالس های این مشکل توجه کردید ، حتی به خوابتان، حتی به افسردگی و هیجانهایی که از بود و نبود این آقا برایتان پیش می آید.
اما توجه کنید این رشد ادامه می یابد. با روشهای دیگر این رشد ممکن است مدتی کاهش یابد، اما پیوسته ادامه می یابد. به جایی می رسد که دیگر اختیار دست فکر و اراده شما نیست. آنجا نقطه غیر قابل برگشت خواهد بود.
ب هر حال ما تاکیدات و هشدارهای خود را می دهیم. عملگرایی باشماست. تصمیم گیری باشماست و زندگی شما برای خودتان هست. اما بد نیست نظرات یک متخصص خانواده را در مورد این آسیب صریحا شنیده باشید تا بتوانید همه جانبه تصمیم بگیرید.

ارغوان عزیزم شما تحصیلکرده و باهوش هستید پس میتوانید راه حلی پیدا کنید و خودتون رو از اون محیط دور کنید ما خیلی وقتها فکر میکنیم موضوعی غیر قابل حله به خاطر همین در موردش اصلا فکر نمیکنیم ولی اگه درباره اش فکر کنیم راه حلهایی پیدا میکنیم که خودمون هم تعجب میکنیم . در این مورد هم شما اگه روی تغییر محل کار تمرکز کنید حتما راه حلی پیدا میکنید . میتونید به بخش دیگه ای از سازمان یا اداره تون به در خواست خودتون منتقل بشید بهانه تون هم این باشه که مثلا کارم زیاده و میخوام بیشتر کنار خانواده باشم.