به پسری ابراز علاقه کردم اما او گفت که تمام هدف زندگیش درس خواندن است و قصد ازدواج ندارد.من که دل بسته بودم گفتم تا زمان پایان تحصیلات او صبر خواهم کرد.اما حالا که مدتی گذشته متوجه سردی او شده ام.با این که دوستش دارم ایا باید زیر قولم بزنم یا نه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
به پسری ابراز علاقه کردم اما او گفت که تمام هدف زندگیش درس خواندن است و قصد ازدواج ندارد.من که دل بسته بودم گفتم تا زمان پایان تحصیلات او صبر خواهم کرد.اما حالا که مدتی گذشته متوجه سردی او شده ام.با این که دوستش دارم ایا باید زیر قولم بزنم یا نه؟
عزيز دلم خيلي كار اشتباهي كردي . كمتر پيش مياد پسرا وقتي يه دختر بهشون ابراز علاقه مي كنه جنبه شو داشته باشن و فكر نكنن از دماغ فيل افتادن . به نظر من هر چه زودتر تمومش كنيد كه تا اينجاشم اشتباه محض بوده . شك نكنيد
دوست خوب
من احساسات وعلاقه شما را ميفهمم.اما اگر در اين مدت كه به مقدار ان اشاره نكرده بوديد نتوانسته ايد احساسي در او ايجاد كنيد كار درستي نيست كه باز زمان بگزاريد.
شما چه قولي داده ايد؟اينكه تمام موقعيتهاي خود را از دست بدهيدو بسوزيد.به امروز فكر كنيد و زمان را از دست بدهيد.درحالي كه طرف مقابل شما موقعيتهاي خود را از دست نمي دهد وفقط به فكر اينده است .او چه تعهدي به شما دارد؟
علاقه شما را درك ميگنم و توقع زير قول زدن از شما را هم ندارم .ولي دوست خوب سعي كن موقعيت ها و عمرخود را قرباني نكني. تو هم اگر نيم نگاهي به اينده داشته باشي بد نيست.
عزیزم فکر میکنم به هزارویک دلیل بتونم کاملاً درکت کنم!
اول حرف دلبستگي رو زدي و بعد از دوست داشتنت گفتي . مي دوني که بين دلبستگي، وابستگي، دوست داشتن، عشق و ... تفاوتاي کمي نيست و نوع و ماهيت هرکدومشون با هم يکي نيست . خوب نگاه کن! ببين حس تو برگرفته ازکدوم يکي از اينا هستش ؟ خودتو براي پيداکردن اسمش اذيت نکن! {آخه وقتي يه حس مثل همين حسي که داري همراه آدمه تشخيص واقعيت آسون نميشه.} بعدها به اين مطلب ميرسي که دونستنش چه تأثيرات غير مستقيمي روي فکر و عملکردت ميتونه داشته باشه...
بگذريم؛ چون اطلاعاتي از شرايط خودت{مثل سن و...} و طرف مقابل و نوع ارتباط{البته اگر وجود داشته باشه} و نحوه آشنايي و ... تو متن سؤال نيست، تصور کاملي هم نميشه از شرايط موجود داشت که فکر خواننده رو هدايتگري کنه تا به يه سري نظراتي منجر بشه .
الا يا ايحال در مورد سردي ايشون از کسي شنيدم که مي گفت: " مرد اکثراً براش بکر بودن مطرحه. حتي اگر قرار باشه جزيره اي رو فتح کنه دوست داره که بکر و دست نخورده باشه." اين مسأله اي که تو طبيعت وجود داره گاهي عليرغم عدم وجود هيچ مشکل دختر امکان داره واسش جلوه گري تلخي داشته باشه. متوجه منظورم که ميشي. براي توضيح بيشتر بايد بگم متأسفانه فکر ميکنم حداقل تو ايران اين مسائل خوب جا نبفتاده باشه يعني احتمالاً کمتر پسري با شنيدن علاقه دختر به خودش، منطقي و اصولي اول به عنوان يه آدم که ميخواد شريک زندگيش باشه و بعد به عنوان يه دختر که عرفمون براش اين کارو سخت کرده مقدس گونه به اين علاقه و حرکت دختر نگاه کنه. اميدوارم ايشون دليل ويا دلايل ديگه اي براي جوابش به شما و به دنبالش سردي داشته باشه . آدما با هم متفاوتن ديگه... مثلاً اينکه شايد بحث سليقه درميون باشه و براي اينکه جوابي داده باشه درس خوندنشو مطرح کنه! يا شايد براي اينکه شما رو بيش از اين به خودش دلبسته {به قول خودت} نکنه باهات سرد شده باشه. .... حالا اينا الان زياد مهم نميتونه باشه؛ ولي شايد تو مراحل بعدي البته اگر ادامه پيدا کنه اهميتشو نشون بده.
حيفم مياد نگم نقل قول ميکنم:"پسر:خانوما توجه کنند که پسرها دوست دارند خودشون انتخاب کنند، نه انتخاب بشند.
دختر: مسلما انتخاب كردن بهتر از انتخاب شد نه! اين احساسيه كه خيلي از خانمها هم دارن ولي وقتي مي بينن كه در مقابل مردهايي مثل همين آقا قرار مي گيرن كه با افتخار به خود خواهيشون ميگنمردها دوست دارن انتخاب كنن نه انتخاب بشن! اونوقت خيلي ساده كوتاه مي آن و به احساس وعشق و انتخاب يك مرد احترام مي ذارن و باهاش زندگي مي كنن درست بر عكس كاري كه مردها در اين شرايط مي كنن"
فقط اينو از من بشنو که براي هر بهي، بهتري هست که شايد در انتظارت باشه و به محض مجال يافتن از طرف خودت، خودشو بهت نشون بده! با خدا خيلي بيشتر از قبل خلوت کن که معجزه ميکنه.
شايد حتي اگر اين سردي ها ادامه داشته باشه، حس تو کم يا عوض نشه ! که احتمالاً تو يه همچين شرايطي فقط حس تو هستش که رول مسير زندگيت رو در دست گرفته و اگر ناراحت نمي شي بايد بگم اگه تغييراتي تو احساست بوجود نيومد؛ شايد بشه به اين واقعيت رسيد که: اصلاً علاقت ربطي به اين آقا نداره ! و فقط يه حس دوست داشتنه که واسه خودت
قول يه کم ابهام داشت چون اون تمام هدف زندگيشو درس خطاب کرده! و جملش خبري بوده شما هم گفتيد تا پايان تحصيلاتش صبر ميکنيد! در واقع دو جمله خبري ردوبدل شده. حالا اين وسط قول چيه الله اعلم . {نميدونم، شايد با صبر شما موافقت کرده که در اينصورت با سردي او و مطرح کردن موضوع توسط شما در اينجا تناقض ايجاد ميشه.}
آهان يه چيز خيلي مهم: قدر خودتو بدون و عزت نفستو سعي کن تقويت کني که دخترا تو مسائل عاطفي خيلي شکننده تر از اوني هستن که فکرشو بکني. (اگه آدمي نيستي که از کنار مسائل به راحتي رد شي و اصطلاحاً به خودت سخت ميگيري ) بدون برنامه، آگاهي و خنثي بودن راجع به اين حست روزاتو ادامه ندي که بعداً تحليل و حضم حست واست سنگين بشه و خداي نکرده تو گردونه ناخواسته احساساتت و نواساناتش بيفتي . بيرون اومدن از اين گردونه به مراتب سخت تر از حل و فصل به مرور الآنت با يه صاحب نظر و کارشناسه.
يه چيز ديگه: آدما تو شرايط مختلف زندگيشون کاري رو که فکر ميکنن درست تر هستش رو انجام ميدن. پس بخاطر کارت خودتو به هيچ وجه ملامت نکن.البته ميتوني به کارت فکر کني شايد به اين نتيجه برسي که واقعاً اشتباه کردي ولي اگر از حد اعتراف به اشتباه و تغيير رويه جلوتر رفتي داري به سرزنش خودت نزديک ميشي که اتفاقاً اين اشتباه دومته!
«خوشبختي و موفقيت شما رو از خداي مهربون خواستارم»
سلام. عزیزم من یک پسرم. یک خانم همیشه باید غیر مستقیم و با رفتار و حالاتش علاقه اش رو به یک مرد نشون بده و ابراز علاقه ی شما به طور مستقم جواب نمیده. اگه یه دختر به طور ضمنی و غیر مستقیم علاقه ی خودشو نشون بده اون آقا در صورت داشتن علاقه یه اقدامی میکنه و اگه هم علاقه نداشته باشه هیچ اتفاقی نمی افته ولی لااقل شاءن ومنزلت خانم اینطوری تا حدی حفظ میشه. از اونطرف بی محلی و بی توجهی به مرد هم نتیجه ی منفی داره و اونو کاملا دور میکنه از خودتون. بهترین روش ابراز علاقه به صورت غیر کلامی و تلویحیه. به نظر من شما تنها راهت اینه که اون آقا رو فراموش کنید و اینو بدونید که ایشون یه شما علاقه ی چندانی نداره. متاسفانه یا خوشبختانه مردا دوست دارند انتخاب کنند و اینجا باید یک اعتراف تلخی بکنم و اون اینه که اگه ما از کسی زیاد خوشمون نیاد هرچقدر هم اون طرف عاشقمون باشه تاثیری تو علاقه مند شدنمون نداره. راستشو بخوای یه خانمی بود که اتفاقا زیبا هم بود و اگه حمل بر خود ستایی نشه شدیدا عاشق من بود ولی من علاقه ی چندانی نداشتم و رابطه ما از طرف من تموم شد. غرض از این حرفا اینه که خانما هم مثل مردا حق انتخاب دارند اما این حق انتخاب کلامی نیست و باید با نگاهشون و حرکاتشون طرف رو انتخاب کنند که اگه ایشون هم ok بود یک رابطه ی خوب و دو طرفه شکل بگیره. برات بهترین آرزوها رو دارم.
سلام عزیزم .من هم این مشکل رو داشتم و جز پایین اوردن شان خودم چیزی برام نداشت .تازه حالا که ارتباطمو قطع کردم فهمیدم که اصلا در حد من نبود و از خدا ممنونم که اون رو از زندگیه من بیرون برد شاید عشق من اتشی تر از شما بود ومن زندگی اون ادم رو متحول می کردم اما اون اصلا تو باغ نبود اینو بگم که مرد ایرانی مال این حرفها نیست براش مایه نزار گلم .همه چیز رو به خدا بسپر بهت قول میدم که قشنگ ترین راه رو پیش پات می زاره تا می تونی ازش دوری کن .با فکرت بجنگ تا بره بیرون از ذهنت همه چیز دسته خودته از کلمه ی نم تونم اصلا استفاده نکن وبراش زنگ هم نزن وقنی تنها شدی هم خودتو کنترل کن مرد ایرانی فقط خوراکش بی توجهیه .تو خیلی ارزشمند تر از ادمی هستی که برای جسارت تو ارزش قایل نمی شه
موفق باشی
خانم 11747 من خیلی دوست دارم بدونم شما تا الان با چند تا مرد غیر ایرانی در ارتباط بودی و چه نشونه هایی دریافت کردین که ملیت مرد را در بد بودن و بی جنبه بودن اون دخیل دیدید؟؟؟ دوست عزیز خیلی از مسائل ذاتی و غریزیه هر یک از دو جنس زن و مرده و به زمان و مکان خاصی مرتبط نیست. برای من یک سوال هست که شما خانمایی که به درستی حق اینو دارید که به کسی که دوستش ندارید جواب منفی بدین چرا این حق رو برای آقایون قائل نیستید؟ چرا وقتی یک پسر خانمی رو که دوست نداره رد کنه بی جنبه و بی ظرفیت و فلان و بهمان میشه و متهم به این میشه که فقط صرف اینکه خانم بهش ابراز علاقه کرده ایشون رو رد کرده و اگه بر عکس بود اینجور نمیشد؟. ولی اگه خانمی به کسی جواب منفی بده کار غلطی نکرده و این حق از طرف همه حتی اون پسر خاستگار برای اون خانم محفوظه. باور کنید اگه واقعا از ابتدا علاقه ای در آقا وجود داشته باشه به خاطر پیشنهاد دادن از طرف خانم از بین نمیره. اگه آقا از اول حس خاصی نداشته باشه خوب نمیتونه به خاطر اینکه اون خانم بهش پیشنهاد داده زورکی خودشو علاقه مند نشون بده. این ربطی به ملیت افراد نداره و در همه اینطوره و چه بسا آقایون کشورهای دیگه واکنششون نامهربانانه تر باشه. نامردی و پست فطرتی اینه که ما به دروغ یک انسان دیگر رو به خودمون علاقه مند کنیم و بعد از مدتی ترکش کنیم یا بهش خیانت کنیم. این حق منطقی و معقول تمام آدمهاست که در صورت نداشتن علاقه رابطه رو با کسی آغاز نکنند.
آيا او هم به شما قول داده است ؟
آقايwintersun77و امثالهم :
من اين حرفتون که ميگيد: ابراز علاقه ي شما به طور مستقيم جواب نميده؛ رو ميپذيرم . اين واقعيتيه که الآن موجوده، ولي واقعاً
چجوري اين واقعیتی که الآن موجوده با مردم عجين شده؟
عذر ميخوام که مجبورم يه سري از حرفاتونو تکرار کنم تکرارش بخاطر ارتباطيه که فکر ميکنم با سؤال قبلم داره. بيشتر ميخوام راجع به اون قسمتي واضحتر و بيشتر صحبت کنيد که گفتيد:
(يک خانم هميشه بايد غير مستقيم و با رفتار و حالاتش علاقه اش رو به يک مرد نشون بده.بهترين روش ابراز علاقه به صورت غير کلامي و تلويحيه. اگه يه دختر به طور ضمني و غير مستقيم علاقه ي خودشو نشون بده لااقل شاءن ومنزلت خانم اينطوري تا حدي حفظ ميشه . خانما هم مثل مردا حق انتخاب دارند اما اين حق انتخاب کلامي نيست و بايد با نگاهشون و حرکاتشون طرف رو انتخاب کنند)
شما يه دختر نيستيد تا درک کنيد زمانيکه قلبتون با تمام وجودش دنيا رو احساس ميکنه و يه بهونه يا انگيزه بهتر واسه تپشش پيدا ميکنه! چقدر بخاطر همين فکرا و حرفايي که شما ويا اکثريت مردم ميزنن آدم اذيت ميشه. نگفتم دختر اذيت ميشه تا تأکيد کنم اين حسا دختر و پسر نميشناسه. شما خودتونو بذاريد جاي يه دختر. لحظه اي تصور کنيد که طي سالهاي متمادي حس عميقي درونتون شکل گرفته و با بايدي که شما و احتمالاً بقيه تعيين ميکنند مجبوره طبق راهکاري که ارائه ميکنيد علاقشو ابراز کنه. شما خودتون چه حسي بهتون دست ميده؟ مطمئناً اينکه من نوعي بخوام بلاتکليفانه و بصورت غيرمستقيم و با نگاه ورفتار و حالات و حرکاتم حسمو برسونم انقدر ناراحت کننده ست که ... من مجبورم طرف مقابلو تو يه سياستي وارد کنم که روحشم خبر نداره ؛ تا حالا شااااايد اونم به من علاقمند بشه يا درحالت بهتري که شما گفتيد: که اگه ايشون هم ok بود يک رابطه ي خوب و دو طرفه شکل بگيره. حتي فکر اينکه من خودمو بخوام وارد يه همچين پروسه اي بکنم اذيتم ميکنه. البته کساني که اينطوري رفتار کردن وموقت جواب گرفتن زياد تو جامعه مبينم ولي وقتي آمار طلاق با آشنايي هايي اينچنين توجهمو جلب ميکنه، يه مکث ميشه سرمنشأ احساس نياز به فاصله از اين روش ابراز علاقه.حالا اگه از ناز و کرشمه و دلبريهايي که خواسته يا ناخواسته بوجود مياد بگذريم ؛ حاصل اين سرمايه گذاري و انرژي مصرفي چون با ذات بشر {ذاتي که پاکه،... ودرنهايت اينکه اشرف مخلوقاته}همخوني نداره، آدمو اذيت ميکنه.
فکر نميکنيد براي فاصله گرفتن از اين روش واين فکر نادرست راجع به خدشه دارشدن شأن و منزلت خانم، همين پستي که شماي نوعي ايجاد ميکنيد ميتونه تأثيرگذار باشه؟
چون من واقعاً نميتونم بفهمم عشقی که انقدر مقدسه چطور ميشه که با ابرازش شأن و منزلت عاشق زير سؤال ميره !! ؟
اين بايد و نبايدها از کجا اومده؟ بايد ه شما روي محکمترشدنش تأثير نميذاره؟ حسم بهم ميگه اين بايد و نبايدها رو عرفمون ميگه .عرف هم اون چيزيه که مردم خودشون تعيين ميکنن.
دوست دارم اگر واقعاً جايي مستند اين نبايد اومده{براي مثال و بخصوص اگر صحبت دينه} بدونم کجاست صددرصد اونجا صحبتهايي پيرامون اين نبايد هم اومده. پس باور کنيد که قصد محکوم کردن ندارم.
فقط خواستم بگم با هر جملمون حتی اگه شنونده اون جمله یک نفر هم باشه روی این بایدها و نبایدها، روی این تفکرات و در کل روی عرف جامعه مون مؤثریم. پس گفتن این حرفا مستلزم تفکر بیشتره. خوبه که شنیده ها، تفکرات و سبک زندگی ... پدران و نیاکانمونو بررسی کنیم اگه خوب بودن و با مقتضیات زمان ما سازگاری داشتن و جوابگوی خواسته ها ونیازهای ما بودند نگهشون داریم ؛ وگرنه مجبور به حفظشون نیستیم.
امیدوارم هممون بتونیم قدمهایی هرچند کوتاه در این مسیر برداریم؛ تا زندگی با کیفیت تری رو تجربه کنیم.
ببخشید طولانی شد.
دلي شاد و لبي پرخنده براي همه دوستان آرزو ميکنم
دوست خوبم بعضی از باید و نباید ها را سرشت و ذات انسانها تععین می کند و مرتبط میشود با خصوصیات ذاتی هر دو جنس. جواب سوال ها و فرمایشات شما دوست محترم میتواند خیلی مفصل تر از حرفهایی باشد که بنده ممکن است اینجا بزنم اما به دلیل ملالت بار بودن تایپ به همین هم بسنده میکنیم.
عزیزم اگر من از لفظ "باید" استفاده کردم به این معنی نیست که در پی تجویز حرف خود مثل یک قانون باشم. استفاده ی من از این لفظ صرفاً به خاطر یک پیشنهاد مشفقانه و دوستانه که از رهگذر زندگی اجتماعی خودم و تعامل با انسانهای مختلف کسب شده ،بوده است. عشق یک حس بسیار زیبا و لطیفه که هیچ کس حسی لذتبخش تر از آن را به طور قطع تجربه نمیکنه و گمان میکنم که همگی به این مسئله مقر و معترفیم. اما لگدمال شدن و نا دیده انگاشتن این حس از سوی دیگر به همان میزان عذاب دهنده و ویرانگر است. تمام مساعی و کوشش بنده در پست های قبلی در راستای جلوگیری از بروز این تجربه ی تلخ برای همه بویژه دوست عزیز پرسش کننده مون بوده است.
لازم به ذکره که منظور بنده از اشارات تلویحی به هیچ وجه به مثابه عشوه و ناز و کرشمه و ... نبوده و منظور نظر من انتقال حس پذیرش و مطلوب بودن از خانمها به آقایون بوده که می شود با تماس چشمی معقول و طرز صحیح رفتار آن را حاصل کرد. رفتاری که تواًم با حفظ احترام و منزلت خانم است و قطعاً با ذکاوت سرشاری که از بانوان محترم سراغ دارم متوجه هستند که چگونه رفتاری مد نظر من است.
اما چیزی که به شدت تعجب من را بر انگیخت این بود که چگونه است که اظهار طلب و علاقه با رفتار به طور غیر مستقیم برای شما بس دشوار و ناراحت کننده و دون شا،نتان است اما از اظهار مستقیم آن به معشوق هیچ اضطراب و دلهره ای ندارید و خیلی راحت برخورد می کنید. اگر واقعاً اینچنین است که اعتماد به نفس بالای شما رو ستایش می کنم و به معشوق سر کار عالی به خاطر راحت شدن کارشان تبریک عرض میکنم.
اما باید بگویم که همان جناب مرتضی مطهری و امثالهم ( که بنده هیچ کس از این قماش را قبول ندارم) در کتابهایشان مثل "مسئله ی حجاب" می نویسند که زن مظهر ناز است و مرد مظهر نیاز و هر گاه این توازن به هم خورده حق زنی تضییع شده است. جدای از این صحبت خدمتتان عرض کنم که مرد به طور فطری از کشف کردن و یافتن زن و طلب از او خرسند می شود و امری نیست که به عرف متکی باشد یا فقط عرف جامعه آن را قبول داشته باشد وگرنه کدام پسریست که از مطلوب واقع شدن خوشش نیاید و از اینکه خود دختر با پای خود به سمتش آید در دل احساس غرور و بزرگی نکند؟
اما به نظرتان آیا فقط اینکه یک دختر از پسر خاستگاری کند باعث شعله ور شدن عشقش به آن خانم می شود؟ هرگز. تنها زمانی او عاشق میشود که از قبل به دختر علاقه مند بوده و احساس زیادی به او داشته است. من منکر این نمی شوم که ممکن است دختری از پسری خاستگاری کند و پسر همه ی معیار های خود را در او ببیند و عاشقانه با هم وصلت کنند اما واقعا موارد اندکی اینگونه میشود و اگر دختر ازپسر خاستگاری کند و معیارهای کافی او را نداشته باشد علیرغم اظهار شدید عشق از سوی خانم بی شک پسر او را نمی پذیرد و اگر بی معرفت هم باشد که راه سوء استفاده را به روی خود باز میبیند.
اما از آنجا که خداوند زن را سرچشمه ی احساس قرار داده اگر مردی عشق صادقانه و آتشین خود را به زن نثار کند اگر آن زن این عشق را باور کند خودش نیز عاشق شده و چه بسا شیدا تر از معشوق خود می گردد. اما مردان با مسامحه اگر بگوییم تا حد کمی اینچنین اند و خود ترجیح میدهند عاشق شوند تا اینکه کسی آنان را عاشق کند و این امر ذاتی و فطریست.
دوست عزیز من، باور کن اگر دختری روی خوش به مردی نشان دهد مرد اگر طالب او باشد حتماً به سویش خواهد آمد . ممکن است دیر یا زود شود اما اگر علاقمند باشد و راه را هموار ببیند(همان رفتار غیر مستقیم زن در ابراز علاقه) بی تردید آن را ابراز می کند.
حال شما بگویید که کدام واقعا برای زنان آسان تر و در عین حال محترمانه تر است؟ شک نکنید که اگر خانم کمی با روی بازتر با مرد برخورد کند مرد حتما متوجه این موضوع است و در صورت داشتن علاقه خود را به تکاپو می اندازد برای به دست آوردن دلبر.
اگر خانمی به مردی بگوید که من دوستت دارم و بعد رفتار سرد مرد را ببیند برایش روحیه ای باقی میماند؟ دیگر دلی میماند که به دوستدار واقعی خودش در آینده تقدیم کند؟ آیا همچنان که می بینیم نخواهد گفت که از همه ی مردها متنفر است و مردان سروته یک کرباسند و لیاقت عشق را ندارند و همگی بی ارزشند وقس علی هذا.
حال آنکه مردان آنقدر ها هم بی ارزش نیستند و آن خانم محترم بوده که به اشتباه دل در گرو کسی گذارده که او دل در گرو خانم ندارد و اگر دل به صاحبش و طالبش تقدیم میشد دیگر ناخرسندی و شکستی در کار نبود و زندگی به کام بود.
عزیزم عرایض بنده مجموعاً به خاطر مصلحت بانوان عزیز است وگر نه پسران از خدایشان است که دلهره و تب و تاب خاستگاری را نداشته و این بار بر دوششان نباشد.
من منکر این نیستم که عاشق شدن هیچگاه اختیاری نیست و عنان آن از کف اختیار بیرون است اما دختری که با اشارات و روی خوش نشان دادن نتواند پسری را از آن خود کند با صحبت با او هم ره به جایی نخواهد برد.
و در پایان بگویم که نازنینم، من به هیچ سنت و عرف و سبکی از زندگی چه جدید و چه کهن پایبند نیستم چرا که پروردگار چراغی به اسم عقل و خرد درونمان نهاده که بهره گرفتن از آن راهگشای مشکلات است. اگر حرافی کردم عذر می خواهم. به قول آقای ابراهیمی موفق و شاد باشید.
دوست قابل احترام من آقای wintersun77: قبل از هر چیز پوزشم را برای تأخیر بپذیرید.
از صحبتهای شما بسیار سپاسگزارم و از اینکه برای به چالش گزاردن بحث بنده پاسخی بودید خوشحالم.
از اونجا که در زندگیم به نسبی بودن مسائل معتقدم و مطلقی را کمتر میپذیرم، جواب شما به نسبت تأثیراتی در نظام فکری من بوجود خواهد آورد.اما از آن جهت که ظرفیت شنیدن و نه صرفاً گوش کردن در شما جاریست باید بگویم یه حرف تازه تر بزن!
_ وقتي ميشنوم اين نبايد مربوط به ذات انسانها و خصوصيات ذاتي هر دوجنسه اولين ؟ که تو ذهنم ايجاد ميشه اينه که با اين تفکر جايگاه من و امثال من که البته کم هم نيستند کجاست؟!!
ما که اين نبايدو نميبينيم از فطريت جنسيتمون فاصله گرفتيم يا بدتر از اون با سرشت بشر بيگانه شديم؟!
_درسته من هم مثل شما فکر ميکنم حرفاي آدما ماحصل عبور از همين گذرگاهه؛ توشه زندگي که تو ذهنمون ته نشين شده بالاخره يه جايي بايد خودشو نشون بده. و البته حضور افراد تو اين تالار و پيگيري صحبتهاي بنده ناچيز توسط شما ميتونه گواه اين انسان دوستي باشه.
_ بديهيه که اگر فهم من از اشارات تلويحي شما ناز و... بود، پست قبلم اصلاً ايجاد نميشد. البته در مورد تماس چشمي معقول کمي سردرگمم و برام جاي تعمق داره. نمي دونم چرا وقتي به اينجا رسيدم ياد روايتي از حضرت علي افتادم که: به خانمها سلام نميکرد تا مبادا با شنيدن جواب سلام ... حالا با توجه به اينکه ما کجا و بزرگاني اينچنين کجا؟ ...
شايد من در زمره اون خانمهايي که ذکاوت سرشاري دارند نيستم!
_ دلهره تو کل کارهاي مهم زندگي همه وارده. و بالطبع برخورد من هم با اين اضطراب، در مورد اين مسأله نميتونه راحت باشه.
شايد چون اين روش ابراز علاقه رو نزديک به مقام انسانيت { و به دنبالش زن هم که مشتقات وجوديشو از همين انسان ميگيره} نميبينم؛ برام به مراتب سختتره. اما اون سختي بخاطر اينکه با سيستم فکري من سازگارتره برام لذتبخش هم هست.
اميدوارم حداقل دارا بودن اين خصوصيت آقايون رو دليل عدم وجودش براي خانمها ندونيد و من تعجب بيشتر شما رو برانگيخته نکنم.
_ من هم مثل شما تو پستي که در جواب topology .داده بودم به اين گفتتون راجع به خرسندي مرد از کشف زن اشاره اي
داشتم {مسأله بکر بودن}. انگار تفاوت ديدگاهها دقيقاً از اونجايي شروع ميشه که شما اين
( ابراز تمايل اوليه براي ايجاد ارتباط جهت آشنايي و شناخت بيشتر در سايه خانواده ها)
رو خواستگاري دختر از پسر ميبينيد يا حداقل اينگونه تلقي کرديد. براي من خواستگاري نهايت طلب و شدت خواستنه و خواستگار کسيه که واقعاً خواهنده و طالب باشه که به احتمال زياد اين اوصاف درمورد آقایون بيشتر صدق ميکنه.
_ از اينکه خواستمو راجع به روش زندگي و تفکرات قديم و جديد به نحو ديگه اي بيان کرديد ممنونم؛ اينطوري طيف اشخاص بيشتري شنونده خواهند بود.
بازم انگار گفتنيام زياد شد، پس بازم بايد ببخشيد.
پيروز باشيد
دوست خوبم من که فکر نمی کنم شما قولی به ان داده باشی . در ضمن زندگی خودت و ایندت خیلی مهم تر از اینه که واسه کسی صبر کنی که جواب مثبتی ازش نگرفتی .به نظر من سعی کن موقعیت های دیگه ات رو هم ببینی و زندگیت رو بر این اساس نگذاری که صبر می کنی شاید ان موافقت کرد .
سلام به همه ی دوستای عزیزم.
اومدم اینجا منم تجربیاتم رو بنویسم تا کسی مثل من به مرز جنون نره و دچار اشتباه من نشه.اینایی که میگم حاصل تجربیات منه.
من یه آدمه فوق العاده صادق با دیگران هستم.وخیلی حساس.کار به اعتقاد و دین و اینجور حرفا ندارم ولی هیچ وقت دنبال دوست پسر نبودم و تا حالا هم نداشتم..چون نمیتونم یکی روکه دوست دارمرو برای یهمدتکوتاه داشته باشمش و میدونم که یه روزی خواهد رفت.برای من هم مثل هزار تا دختر دیگه موقعیتی به همون صورت که دوستان اشاره کردند باید بین دو نفر باشه پیش اومد و بعد 1 سال طرف مقابلم به من ابراز علاقه کرد.من واقعا طرفم رو دوست داشتم ولی وقتی اون هم شدت علاقه ی من رو فهمید دیگه مثل قبل نشد.شاید حرفای دوستمون wintersun77 براتون قابل درک نباشه ولی میتونم بگم در مورد خیلی از افراد صدق میکنه.من افراد زیادی میان پیشم با من صحبت میکنن و مشکلاتشون (و حتی یکیشون میخواست واست بشمبرای خواستگاری براش) رو میگن.بیشترشون اینطورین.من الان دو سال از این اتفاق برام میگذره .خیلی برخوردها بینمون شد.خیلی حرفا.فکر میکرده با پسرها هم مثه دوستای خودت باید صادق باشی.ولی اینطوری نیس.باید حستو و علاقه ات رو با رفتارت با کارات نشون بدی.شاید اگه من این حرفا رو از قبل میدونستم اینقدر اذیت نمیشدم.
یه چیز دیگه هم که خیلی اهمیت داره واسه ما دختر ها اینه که وقتی از یه موضوع ناراحتیم دوست داریم با کسی که دوسش داریم حرف بزنیم و اونم بشنوه و حتی سرزنش هم نکنه ولی خیلی از پسرامون اینو نمیدونن و وقتی داری میترکی از ناراحتی اصلا متوجه حالت نمیشن.وهمش میخوان بپرن وسط حرفت و بگن اصلا این موضوع مهم نیس .بیخیال( ابن قسمت رو واسه اقایون نوشتم )
دوست عزیزم خانم n_z_aram متاسفانه یا خوشبختانه چیزی که الان 90% رابطه ها رو پوشش مده حرفای دوستمون wintersun هستش.
منم دوست ندارم قبول داشته باشم.چون منم یه عاشقم که هیچ وقت نتونستم برم جلو خواستگاری کنم به خاطر هزار تا مسئله که یکیش عرفه.البته از یکی شنیدم که این مسئله به دینمون ربط پیدا میکنه و اینکه دختر اینقدر حساس و شکننده اس که اگه از یه آقا نه بشنوه به هم میریزه بدجور ولی آقایون در این مورد بهتر عمل میکنند.
من این موضوع بد جور روم اثر گذاشت جوری که مجبور شدم برم دکترو یه مدتی دارو مصرف کنم.الان شاید راحت دارم اینا رو میگم ولی دو سال کار من شده بود گریه چون نمیتونستم قبول کنم طرف مقابل من یه روزی منو خیلی دوست داشت و به دلیلی که هیچ وقت نفهمیدم منو پس زد.لهم کرد.
نتیجه آخر اینکه خیلی واسه ازدواج حواستون رو جمع کنید.خیلی حساب شده جلو برید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hasi1