ازدواج به زور خانواده!

با سلام فکر کنم حدود 7 ساعت دیگه سال نو تحویل و بشه و از همین جا به همتون تبریک میگم.والا به یه مشکلی خوردم که واقعا خیلی من رو درگیر کرده.پسری هستم 25 ساله از تهران که به یه دلایل و منطقی که خودم دارم نمیخوام تا 30 سالگی ازدواج کنم.ولی پدر و مادرم هفته پیش یه دختری رو دیدن و میگن این دختر خیلی دختره خوبی هست باید این رو بگیری و میگن تکه این دختر!البته نه این که زور کنن ولی جند باز پیشنهاد دادن!البته من که نمیخوام ازدواج کنم حالا حالا ها ولی یه چیزی که من رو داره زجرم میده اینه که بابام گفته تو اگه این دختر رو بگیری دنیا رو میریزم به پات! به خاطر تو خونه رو 4 طبقه میکنم ماشین 200 میلیونی واست میخرم و.....از لحاظ شغلی هم بابام کارخونه داره و پیش اون دارم کار میکنم کلا مشکل مالی ندارم.نمی دونم چرا ولی بابام خیلی به این دختره علاقه داره!بعد اینکه خودم یه بار شانسی دختر رو دیدم نه ازش خوشم اومد نه بدم!یه قیافه متوسطی داشت.حالا به نظر شما چیکار کنم؟از یه لجاظ نمی خوام الان ازدواج کنم از یه لحاظ پیشنهادات خوبی داره بهم میشه!از یه لحاظ هم دختره متوسط به دلم نشست راحت بگم باب دل خودم نبود!به نظر شما یه پدر واسه چی این کارها رو میکنه؟ایا 5 6 سال دیگه هم باز این کارها رو میکنه؟جون هر کس که دوسش دارین کمکم کنید

اول سال نو رو تبریک میگم بعد بریم سراغ مشکل شما: دوست عزیز باید در مورد خودت وشرایط بیشتر توضیح بدی دلیلت برای عقب انداختن ازدواج تا 30 سال چی هست معیارهای خودت برای انتخاب همسر؟ آیا قبلا دختری توی زندگیت بوده که بخوای در مورد ازدواج بهش فکر کنی البته شرایط شما زور نیست پیشنهاده میتونی قبول کنی و یا میتونی قبول نکنی در نهایت بستگی به دلیلت داره که خانواده رو بتونی متقاعد بکنی یا نه مسلما پدری که چنین وعده هایی به شما میده در آینده هم براتون کم نخواهد گذاشت نظر من اینه که شرایط خودت رو بسنجی با توجه به سوالاتی که مطرح کردم و اگر هم جوابشونو برامون بذاری بهتر راهنماییت می کنیم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mis-marjan

اول سال نو رو تبریک میگم بعد بریم سراغ مشکل شما: دوست عزیز باید در مورد خودت وشرایط بیشتر توضیح بدی دلیلت برای عقب انداختن ازدواج تا 30 سال چی هست معیارهای خودت برای انتخاب همسر؟ آیا قبلا دختری توی زندگیت بوده که بخوای در مورد ازدواج بهش فکر کنی البته شرایط شما زور نیست پیشنهاده میتونی قبول کنی و یا میتونی قبول نکنی در نهایت بستگی به دلیلت داره که خانواده رو بتونی متقاعد بکنی یا نه مسلما پدری که چنین وعده هایی به شما میده در آینده هم براتون کم نخواهد گذاشت نظر من اینه که شرایط خودت رو بسنجی با توجه به سوالاتی که مطرح کردم و اگر هم جوابشونو برامون بذاری بهتر راهنماییت می کنیم

---

سلام/ممنون از راهنماییت.دلیله اینکه میخوام تا 30 سالگی ازدواج کنم اینه که میخوام تو مجردی کم نزارم تا در اینده پشیمون نشم!و اینکه کلا از بچگی تصمیم من این بود که اونوره 30 زن بگیرم.قبلا چرا ولی الان نه هیچ دختری هم الان تو زندگیم نیست.کلا با ازدواج حال نمی کنم!به هر کی هم میگی میگه زن نگیری خودت رو بدبخت نکنی و از این حرفها......البته من کاری با این حرفها ندارم و با عقل خودم جلو میرم

منظورت از تو مجردی کم نذارم چیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

منظورت از تو مجردی کم نذارم چیه؟

---

یعنی اینکه میخوام واسه مجردیم کم نزارم و هر جور عشق و حالی رو کنم بعد برم زن بگیرم!

راستش را بگم من پدر مادرهای زیادی را دیدم که بعد از ازدواج بچه ها سنگ تمام گذاشتن اما متاسفانه بچه ها خوشبخت نشدند. چرا ؟ چون ازدواج به پول نیست.
ببین شما الان مشکل مالی نداری. پدرت هم هر کاری برای شما می کند. و در ثانی ازدواج یک جنبه خیلی مهمش برای مردها لذت است که لازمه اش این است که قیافه خانم را بپسندی. من در همین تالار یک تاپیک دیدم . یک آقایی بود مثل شما به توصیه خانواده با دختری که خیلی خوب بود ازدواج کرده بود. اما چون از چهره دختر خوشش نمی آمد زندگی اش جهنم شده بود و قصد طلاق داشت. کلا با آن دختر سازگار نبود و فقط به توصیه خانواده این کار را کرده بود. بعد هم علاوه بر طلاق می خواست با خانواده هم قطع رابطه کند که این راه را پیش پایش گذاشته بودند.
اما یک موضوعی هست. من فکر می کنم پدر و مادر شما نگران چیزی هستند که اصرار به ازدواج شما دارند. یعنی اشکالاتی در زندگی شما می بینند که فکر می کنند با ازدواج حل می شود. آیا به شما در این مورد چیزی نگفته اند ؟

هر جور؟با ماشین تو خیابون مزاحم دختر مردم؟دوست دختر؟کافی شاپ؟

با دخترا گردش؟همه ی اینها رو می تونم با همسرت انجام بدی جز مزاحمت.

فکر می کنی اونایی که هرکاری دلشون خواسته کردن الآن خوشبختن؟

تو که شرایط داری ازدواج کن، نه با کسی که خوشت نمیاد ولی به فکر باش.

من نمیدونم منظور شما از عشق و حال چیه!
هر چند که با همسر هم میشه عشق و حال داشت چه بسا بیشتر و لذت بخش تر
اما پول به تنهایی لازمه ازدواج نیست بلکه نیاز به بلوغ فکری داره که نمیدونم شما به این بلوغ دست پیدا کردی یا نه!
تا زمانی که فکر میکنی ازدواج مانع یکسری تفریحاتت میشه ازدواج نکن چون نتیجه عکس میگیری و همیشه یه عقده ای درونت هست
اما در مورد اون دختر به توصیه دوستان که خیلی خوب راهنمایی کردن اگر به دلت ننشسته و یا ملاک ها و معیارهای شما رو نداره پس قید ازدواجو بزن و دختر مردمو بدبخت نکن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

راستش را بگم من پدر مادرهای زیادی را دیدم که بعد از ازدواج بچه ها سنگ تمام گذاشتن اما متاسفانه بچه ها خوشبخت نشدند. چرا ؟ چون ازدواج به پول نیست.
ببین شما الان مشکل مالی نداری. پدرت هم هر کاری برای شما می کند. و در ثانی ازدواج یک جنبه خیلی مهمش برای مردها لذت است که لازمه اش این است که قیافه خانم را بپسندی. من در همین تالار یک تاپیک دیدم . یک آقایی بود مثل شما به توصیه خانواده با دختری که خیلی خوب بود ازدواج کرده بود. اما چون از چهره دختر خوشش نمی آمد زندگی اش جهنم شده بود و قصد طلاق داشت. کلا با آن دختر سازگار نبود و فقط به توصیه خانواده این کار را کرده بود. بعد هم علاوه بر طلاق می خواست با خانواده هم قطع رابطه کند که این راه را پیش پایش گذاشته بودند.
اما یک موضوعی هست. من فکر می کنم پدر و مادر شما نگران چیزی هستند که اصرار به ازدواج شما دارند. یعنی اشکالاتی در زندگی شما می بینند که فکر می کنند با ازدواج حل می شود. آیا به شما در این مورد چیزی نگفته اند ؟

---

سلام دوست عزیز.در جواب شما باید بگم که:علت اینکه خانواده من اصرار به ازدواحج دارند دو تا دلیل داره:اول اینکه اینا میگن که دختر خوب کم پیدا میشه و این دختره یکی از اون خوبهاست!دلیلش هم اینه که چون دختره 21 سالشه و ابروش رو برنمیداره!البته این رو هم بگم دختره تو یه مغازه کار میکنه که صاحب مغازه رفیق بابام هست و بابام اینطوری اشنا شده.و دلیل دوم اینه که پدر و مادرم میترسن تا چند سال دیگه اصلا هیچ موقع زن نگیرم!چون خودم چند بار گفتم من نمیخوام زن بگیرم ولی چرا 30 سالگی خواهم گرفت

ببین به نظر من چند تا کار هست که باید انجام بدی.
1- آیا اینکه داری میگی تا مجردی هر عشق و حالی خواستی بکنی همانظوری که دوستان گفتند سیستم مناسبی نیست . اگه هنوز عشق و حالی راه ننداختی بهتره دقیق تر به این موضوع بپردازی شاید داری اشتباه میکنی و این کارها درست نباشه .

من خودمم قبلا ها فکر می کردم که باید در سی سالگی ازدواج کنم اما الان یکی دو سالی هست که این فکر غلط رو دور انداختم ؛ موضوع اینه که وقتی کسی در روابط خاصی قرار نداره که در واقع هیچ عشق و حالی هم نمیکنه (!) بهتره که سریعتر ازدواج کنه و عشق و حال خودش رو با همسر خودش انجام بده و من بیشتر از این موضوع لذت میبرم.
میدونی ، وقتی تو احساس و پول و وقتت به پای یک دختر میریزی تا این موضوع به ازدواج ختم نشه انگار تمامی این هزینه ها دود شده رفته هوا .
فکر کن با ده تا دختر بری و بیای تا به همسر آینده ات برسی وقتی یک سیستم آشنایی در کانال ازدواج اتفاق میفته ، مشکلی نیست ، یه سری هزینه ها (احساس و پول و وقت و ... ) باید خرج بشه ، اما وقتی تو خودخواسته این هزینه ها و این سرمایه گذاری ها رو در جای دیگه ایی انجام میدی این در واقع یک اشتباه فاحشه .

انگار میخوای پای درختی رو آب بدی که میدونی قرار نیست میوه و ثمره اش رو در اختیار تو قرار بده .

در صورت تمایل به ازدواج
2- صرف اینکه دختره ابروشو برنمیداره که برچسب خوب بودن رو نمیخوره. لذا اگر به نحوی وارد مقوله ازدواج شدی علی رغم تاکید پدر و مادرت برای خوب بودن او ، لازمه که تحقیقات گسترده ایی رو انجام بدی.

3-اگر از نظر ظاهری اون رو نپسندیدی ، به پدر و مادرت بگو ، اشکال نداره شما که خوشیختی منو میخواین یه دختر خوب دیگه ایی معرفی کنین .

سلام . اگه واقعا این ازدواج به نظرت یک ازدواج اجباری میاد اصلا قبول نکن. من خودم ازدواج اجباری داشتم و الان بیشتر از ده ساله دارم زجر میکشم یعنی این مسئله که ازدواجم اجباری بوده و همسرمو خودم انتخاب نکردم همیشه باهامه. و اینکه هر چی میشه مقصر رو بابام میدونم. خلاصه همیشه این تو ذهنم هست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شایسته89

سلام . اگه واقعا این ازدواج به نظرت یک ازدواج اجباری میاد اصلا قبول نکن. من خودم ازدواج اجباری داشتم و الان بیشتر از ده ساله دارم زجر میکشم یعنی این مسئله که ازدواجم اجباری بوده و همسرمو خودم انتخاب نکردم همیشه باهامه. و اینکه هر چی میشه مقصر رو بابام میدونم. خلاصه همیشه این تو ذهنم هست.

---

دستت درد نکنه از محبتت خیلی حرف خوبی زدی.دم همه اونایی که اینجا کمکم کردن گرم.من تصمیمم رو گرفتم و همون 30 ازدواج میکنم.کاری به این کارا ندارم ولی نمی دونم چرا از مهندس کارگر پولدار فقیر کاسب دکتر و.......از هر کی میپرسی میگه زن نگیری خودت رو بدبخت نکنی.نمیدونم چرا؟

سلام آقا فرزاد http://www.pic4ever.com/images/626gdau.gif
سال نو تون هم مبارک.

جسارتا از نوشته هاتون معلومه که شما تا به این لحظه از لحاظ فکری و بینش اصلا آمادگی و شایستگی پذیرش مسوولیت ازدواج و زندگی مشترک رو ندارید.
چون: برنامه تون برای 5 سال آینده تفریح و خوشگذرونی و دلخوشی کردنه نه پذیرش مسوولیت.http://www.pic4ever.com/images/chase.gif

میتونید بگید تا به امروز چه مسوولیتهایی رو به گردن گرفتید؟ مثلا دوره خدمت نظام وظیفه رو گذروندید؟
اصلا چرا تو چند سال گذشته نرفتید دنبال به قول خودتون جوونی کردن؟http://www.pic4ever.com/images/interview.gif

البته به نظر من شما در حال حاضر در بهترین شرایط و سن و سال برای شروع زندگی مشترک هستید و تنها مانع برای اینکار افکار ناپخته خودتون http://www.kolobok.us/smiles/artists..._cupidgirl.gif و احتمالا رویا پردازیهای فانتزی و کاملا غیر واقعی ذهنتون هست.(ناراحت نباشید این دوره ترانزیشن یا انتقال به بزرگسالی برای همه پیش میاد و این سوال شما برای خیلیا پیش اومده و خود این سوال نشونه خوبیه که شما با درایت دارید این دوره رو رد میکنید.)

این نوع جوونی کردن مثل بازی با بادبادکها http://www.millan.net/minimations/smileys/balloons.gifمیمونه که چند روز وقت میزاری و یکیشو میسازی و جند روز هم بیشتر دووم نداره و امروز دست توئه و فردا دست هم بازیت http://www.pic4ever.com/images/snapoutofit.gif ، خلاصه کلی با هم بازیهات میگی و میخندی و دلخوشی میکنی ، بعد چند سال هم میبینی که همه رفتن دنبال زندگی جدی خودشون و فقط تو موندی و بادبادک ات و یکی دوتا همراه مثل خودت که از قطار زندگی جا موندن و با حسرت دارن به قطاری که با سرعت در حال دور شدنه نگاه میکنن.

اما تشکیل زندگی مثل درست کردن یک بالون ( میشل این خندانکهات چرا بالون نداره؟http://www.pic4ever.com/images/swear1.gif) میمونه ، که سالها برای ساختنش زحمت میکشی و خودت رو برای پرواز و طوفانها http://www.millan.net/minimations/smileys/twister3.gif آماده میکنی و وقتی با همراه همیشگی ات پرواز کردی و از اون بالا به کسایی که دارن بادبادک هوا میکنن نگاه کردی چقدر به خودت افتخار میکنی و چقدر اون کار بادبادک بازها که به نظرت بازیچه ای بیش نیست به چشم ات مسخره میاد.

واقعیت اینه که برای شروع کردن به ساختن این بالون و پرواز و تماشای دنیا از اون بالا همیشه دیره ، مخصوصا اگه شرایطش فراهم باشه. البته انتخاب همپرواز مناسب خیلی مهمه و اگه همراه مناسبت رو پیدا نکردی بهتره هیچ وقت نپری چون ممکنه هم خودتون از اون بالا بیافتی پایین و هم اینکه به دیگران آسیب بزنید. البته این به این معنی نیست که خیلی وسواس به خرج بدی ، همینکه مشکل اساسی تو معیارها نداشته باشی و به دلت هم بشینه کافیه.

در مورد اون خانوم هم باید بدونی که اگه بدون آرایش پنجاه درصد به دلت نشسته ، آرایش که بکنه درصدش بالاتر میره ، البته به شرط اینکه چهارچوب ظاهر و اندامش به دلت نشسته باشه. و واقعیت اینه که با توجه به جنس مردا ، اولین فیلتری که باید طرف مقابل رو ازش عبور بدی جذابیت زنانه اونهاست.http://diszitok.lapunk.hu/tarhely/di.../kepek/084.gifhttp://alham.persiangig.com/image/Du...792gameup7.gif

راستی اون بازی با بادبادکها درسته که چیز خاصی نیست ولی بعضی وقتها آدم دلش میگه کاش ما هم وقتی بچه بودیم بادبادک بازی رو تجربه میکردیم ولی یه خورده که کلاهت رو قاضی میکنی میبینی که نه تنها چیز خاصی نیست بلکه اصلا چیز خاصی نیست ، آدم برا کیک بستنیhttp://oshelam.persiangig.com/image/...akesmileyf.gif بیشتر دلش تنگ میشه تا بادبادک بازی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kiann

سلام آقا فرزاد http://www.pic4ever.com/images/626gdau.gif
سال نو تون هم مبارک.

جسارتا از نوشته هاتون معلومه که شما تا به این لحظه از لحاظ فکری و بینش اصلا آمادگی و شایستگی پذیرش مسوولیت ازدواج و زندگی مشترک رو ندارید.
چون: برنامه تون برای 5 سال آینده تفریح و خوشگذرونی و دلخوشی کردنه نه پذیرش مسوولیت.http://www.pic4ever.com/images/chase.gif

میتونید بگید تا به امروز چه مسوولیتهایی رو به گردن گرفتید؟ مثلا دوره خدمت نظام وظیفه رو گذروندید؟
اصلا چرا تو چند سال گذشته نرفتید دنبال به قول خودتون جوونی کردن؟http://www.pic4ever.com/images/interview.gif

البته به نظر من شما در حال حاضر در بهترین شرایط و سن و سال برای شروع زندگی مشترک هستید و تنها مانع برای اینکار افکار ناپخته خودتون http://www.kolobok.us/smiles/artists..._cupidgirl.gif و احتمالا رویا پردازیهای فانتزی و کاملا غیر واقعی ذهنتون هست.(ناراحت نباشید این دوره ترانزیشن یا انتقال به بزرگسالی برای همه پیش میاد و این سوال شما برای خیلیا پیش اومده و خود این سوال نشونه خوبیه که شما با درایت دارید این دوره رو رد میکنید.)

این نوع جوونی کردن مثل بازی با بادبادکها http://www.millan.net/minimations/smileys/balloons.gifمیمونه که چند روز وقت میزاری و یکیشو میسازی و جند روز هم بیشتر دووم نداره و امروز دست توئه و فردا دست هم بازیت http://www.pic4ever.com/images/snapoutofit.gif ، خلاصه کلی با هم بازیهات میگی و میخندی و دلخوشی میکنی ، بعد چند سال هم میبینی که همه رفتن دنبال زندگی جدی خودشون و فقط تو موندی و بادبادک ات و یکی دوتا همراه مثل خودت که از قطار زندگی جا موندن و با حسرت دارن به قطاری که با سرعت در حال دور شدنه نگاه میکنن.

اما تشکیل زندگی مثل درست کردن یک بالون ( میشل این خندانکهات چرا بالون نداره؟http://www.pic4ever.com/images/swear1.gif) میمونه ، که سالها برای ساختنش زحمت میکشی و خودت رو برای پرواز و طوفانها http://www.millan.net/minimations/smileys/twister3.gif آماده میکنی و وقتی با همراه همیشگی ات پرواز کردی و از اون بالا به کسایی که دارن بادبادک هوا میکنن نگاه کردی چقدر به خودت افتخار میکنی و چقدر اون کار بادبادک بازها که به نظرت بازیچه ای بیش نیست به چشم ات مسخره میاد.

واقعیت اینه که برای شروع کردن به ساختن این بالون و پرواز و تماشای دنیا از اون بالا همیشه دیره ، مخصوصا اگه شرایطش فراهم باشه. البته انتخاب همپرواز مناسب خیلی مهمه و اگه همراه مناسبت رو پیدا نکردی بهتره هیچ وقت نپری چون ممکنه هم خودتون از اون بالا بیافتی پایین و هم اینکه به دیگران آسیب بزنید. البته این به این معنی نیست که خیلی وسواس به خرج بدی ، همینکه مشکل اساسی تو معیارها نداشته باشی و به دلت هم بشینه کافیه.

در مورد اون خانوم هم باید بدونی که اگه بدون آرایش پنجاه درصد به دلت نشسته ، آرایش که بکنه درصدش بالاتر میره ، البته به شرط اینکه چهارچوب ظاهر و اندامش به دلت نشسته باشه. و واقعیت اینه که با توجه به جنس مردا ، اولین فیلتری که باید طرف مقابل رو ازش عبور بدی جذابیت زنانه اونهاست.http://diszitok.lapunk.hu/tarhely/di.../kepek/084.gifhttp://alham.persiangig.com/image/Du...792gameup7.gif

راستی اون بازی با بادبادکها درسته که چیز خاصی نیست ولی بعضی وقتها آدم دلش میگه کاش ما هم وقتی بچه بودیم بادبادک بازی رو تجربه میکردیم ولی یه خورده که کلاهت رو قاضی میکنی میبینی که نه تنها چیز خاصی نیست بلکه اصلا چیز خاصی نیست ، آدم برا کیک بستنیhttp://oshelam.persiangig.com/image/...akesmileyf.gif بیشتر دلش تنگ میشه تا بادبادک بازی.

---

سلام داداش دمت گرم که این همه یه خاطر من تایپ کردی خیلی حال دادی.در جواب شما باید بگم که اره سربازی رفتم.اتفاقا سه ماه هم به خاطر دیر رفتن زیاد خدمت کردم.اموزشی بیرجند بودم و یگان هم همین تهران.شما قبول داری بزرگترین خوشبختی ارامش هست؟اقا من الان ارامش دارم.

خوب باید بگم این چیزی که تو بهش میگی داشتن آرامش در واقع نداشتن دغدغه فکریه. در واقع تو این شرایط تو هیچی نداری نه زندگی نه دغدغه. اسم این چیزی که تو میگی دارندگی نیست ، ندارندگی و بیچارگیه.
مثل کسی که حس بینایی نداره و فکر کنه که چون بدیهای این دنیا رو نمیبینه پس راحتتره و آرامش بیشتری داره.
یا کسی که حس چشایی نداره بگه که خیالش راحته که مزه غذاها رو نمیدونه.
تو باید سهم خودت رو از زندگی بگیری تا تو حوزه های مختلف زندگی و حس زندگی فقیر و ندار باقی نمونی.
بارها گفتم که زندگی یعنی ساختن و آفریدن ، برو و زندگیت رو بساز ، غیر از این مطمئن باش که احساس پوچی و بیهودگی میکنی.
من هیچ آدم فرهیخته و عاقلی رو ندیدم که کسی رو از یک ازدواج صحیح منع کنه.
فقط آدمهای سطحی یا کسانی که ازدواج اشتباهی داشتن اینکار رو میکنن و جالبه که همین آدمها اگه شکست بخورن باز هم میرن دنبال ازدواج.
پول ، ثروت ، مدرک و چیزهایی از این قبیل ارزونترین و کم ارزشترین داشته های یک انسان به حساب میان.
دوست داشتن ، منتظر کسی بودن ، اضطراب پدری که منتظر تولد بچه شه و داشتن یک خانواده که بدونی فقط و منحصرا مال تو هستند با ارزشترین داشته های یک نفر به حساب میان.

سلام. سال نو مبارک

من هم با نظر دوستان موافقم, اگر خودتون در حال حاضر قصد ازدواج کردن ندارید, با اجبار اینکار را نکنید.
اما درباره مباحث تفریح و جوانی و ارامش....
اجازه بدید یک مثال واقعی براتون بزنم, یکی از بستگان ما مثل شما فکر می کردند و نظرشون این بود که 30 سالگی ازدواج کنند و همینکار را هم کردند و در سن 33 سالگی با خانمی که می خواستن و مورد علاقشون بود ازدواج کردند و همین 6 روز پیش در سن 40 سالگی صاحب یک پسر شدند, الان فقط شما باید این اقا را ببینی که چه قدر از دیدن پسرش خوشحال و شاد و خندانه. یعنی شخصا فکر نمی کردم که ایشون انقدر هیجان زده باشن و به همه می گن اینطوری پسرم را بغل نکنید, نه اجازه بدید خودم پسرم را می خوابونم, نه مامان جان شما نمیدونی! اینطوری بهتره و.... و خلاصه انقدر که ایشون به پسرشون در این چند روز میرسن که خدا میدونه. حالا شما ببینید اگر ایشون کمی زودتر ازدواج می کردند و بچه دار میشدن, خیلی زودتر این شادی و نشاط را تجربه می کردن. تازه ایشون و خانمشون از اندسته از افراد بودند که بچه هم نمی خواستن.... ولی در نهایت تغیییر عقیده دادند و حالا که بچه دار شدن دارن از خوشحالی بال در میارن. (خدا را صد هزار مرتبه شکر:203:)
و همینطور ایشون از وقتی که ازدواج کردند واقعا خیلی با هدف تر و ارام تر شدن, این گفته مادر ایشون هست....

و درباره ارامش....
بستگی داره تعریف شما از ارامش و عدم ارامش چی باشه...
مثلا همونطور که یک روز میریم دانشگاه و با چالش های مختلف رو به رو میشیم تا در نهایت فارغ التحصیل و کارشناس و متخصص بشیم, بالاخره باید یک روز هم ازدواج کنیم و با چالش هاش دست و پنجه نرم کنیم تا احساس شیرین زندگی مشترک و بچه و.... تجربه کنیم.
البته اگه در انتخاب همسر اشتباه کنید, کاملا باهاتون موافقم که ارامش تون را از دست می دید, ولی اگه با شناخت و تعامل عقل و دل یک انتخاب درست بکنید, یک زندگی ارام همراه با چالش های طبیعی خودش را تجربه می کنید.

به نظر من با اجبار کاری را نکنید و کم کم به ازدواج فکر هم بکنید و حداقل معیارهای دختر مورد علاقتون را مشخص کنید و اگه در مسیر زندگی باهاشون اشنا شدید و هنوز تصمیم ازدواج نداشتید, حداقل اجازه فکر کردن بهشون را به خودتون بدین و ببینید اگه باهاشون ازدواج کنید چه چیزهایی بدست می اورید و چه چیزهایی از دست میدید و کفه ترازو به کدام سمت میره....
و در نهایت باید بهتون بگم که من پسر نیستم و نمی تونم شما را در این مورد تفریح درک کنم! ولی به نظر من هر چی ادم جوانتره, بیشتر انرژی و حال و حوصله داره و اگه شرایط ازدواج فراهم باشه و همسر مورد علاقه و مناسب هم در دسترس باشه, پس چه بهتر که ازدواج کنه و از شور و نشاط و انرژی اش استفاده کنه,چرا که بعدا کمتر حال و حوصله داره.
مثلا هر چه دیرتر ازدواج کنیم و بچه دار بشیم, بعدا که بچه هامون بزرگ میشن, ما هم سن بالاتری داریم و انرژی کمتر! ان بچه ها چه گناهی کردند که ما دیر بچه دار شدیم و حالا خیلی حال نداریم! این را هم دیدم که خدمتتون عرض می کنم.

انشالله که سال خوبی داشته باشید و در اینده با دختر مورد علاقه عقل و دلتون! هم ازدواج کنید و خوشبخت بشید:72:

از راهنماییت یه دنیا ممنون هستم salehe92 حالا دارم فکرامو میکنم ولی فکر نکنم حالا حالا ها به ازدواچ تن بدم!

سلام امیدوارم که عید بهتون خوش گذشته باشه.خواستم بگم که من تصمیم رو گرفتم یا ازدواج نمی کنم یا اگه ازدواج کردم بالای 30 سال.تو این مملکت ادواج بزرگترین اشتباه جبران ناشدنی هست!به قول بهرام راست میگه:هر کسی به اندازه خودش تنهایی داره,بهرام بیشتر از از همه تنها شده,اره حس خوب تنهایی رو از من بپرس! البته بازم میگم خیلی خیلی ممنون هستم.

تا وقتی نیاز به ازدواج رو در خودت احساس نکردی ازدواج نکن
چه سی سال ، چه چهل سال ، چه ....
خواهشا به دختر مردم هم فکر کنید دوستانی که پیشنهاد می دید این آقا قبل از احساس نیاز به ازدواج ، ازدواج کنه.
من نمونه های این مدلی زیاد دیدم. که ازدواج می کنن ولی چون نیازی بهش نداشتن ازش لذت نمی برن. و کماکان اون دختر بیچاره رو توو خونه می شونن و خودشون به مجردی می پردازن.
حتی من آقایی رو می شناسم که همسرش رو به دوستانش با عنوان "دوست دخترم" معرفی می کرد.
پس خواهشا تا وقتی نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده و فرزند پروری در وجودتون شعله نکشیده ازدواج نکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط farzadn

سلام داداش دمت گرم که این همه یه خاطر من تایپ کردی خیلی حال دادی.در جواب شما باید بگم که اره سربازی رفتم.اتفاقا سه ماه هم به خاطر دیر رفتن زیاد خدمت کردم.اموزشی بیرجند بودم و یگان هم همین تهران.شما قبول داری بزرگترین خوشبختی ارامش هست؟اقا من الان ارامش دارم.

---

ایشاالله از سی سالگی تا صدو بیست سالگی هم ارامش داشته باشید که اون مدتش بیشتره و مهمتر!

جناب Naashena سی سال که سهله تا 60 سالگی هم زن نمیگیرم.این یادت باشه هر کس بهت گفت زن بگیر بدون باهات دشمن هست!

آقای فرزاد به نظر من اشتباه شما اینه که یه تعداد مانع فکری برای خودتون درست کردین. اینکه تا 30 ازدواج نمی کنم اینکه می خوام کلی مجردی کنم اینکه مامان بابام زور می گن با این دختر ازدواج کنم و از این چیزا.
کل کاری که نیازه بکنین اینه که این گارد هایی که می گیرینو بردارین. ذهنتونو ازاد کنین. بعدش ذهن پدر مادرتون هم ازاد میشه. چون وقتی شما ارامش دارین دیگه اونا رو به هول نمی ندازین که براتون دختر خوب پیدا کنن.
شما باید با کسی ازدواج کنین که مناسب شما باشه. و خودتون باید زمانی ازدواج کنین که حداقل این حس ازدواج کردنو داشته باشین. اینا هم از لحظه ای که گاره هاتونو بیارین پایین و ذهنتونو ازاد کنین ممکنه اتفاق بیفتن تا چندین سال دیگه.
کار کنید درس بخونید زندگی کنید برای خودتون هی منع نتراشید. ازاد بذارین ذهنتونو تا بتونین به راحتی دختر مناسب خودتونو پیدا کنین. بعدش ممکنه این دخترو خیلی زود هم پیدا کنین.
کل چیزی که به نظر میاد اینه که شما به پدر مادرتون به روش خودتون زور می گین اونا هم نگران میشن و هول و در عمل به روش خودشون به شما زور می گن.
موفق باشید.

در حال حاضر 30 سال سن واسه پسر اصلا سن بالایی محسوب نمیشه ولی یه چیزو بهت بگم ممکنه ازدواج تو سن بالاتر مشکلی نباشه ولی بچه دار شدن تو سن بالا به نظرم خیلی کار اشتباهیه.:81:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط farzadn

جناب Naashena سی سال که سهله تا 60 سالگی هم زن نمیگیرم.این یادت باشه هر کس بهت گفت زن بگیر بدون باهات دشمن هست!

---

من که نگفتم ازدواج بکن. اتفاقا منم مخالفم شما ازدواج کنی
این جمله شما نشان دهنده اظهارنظر از روی احساسه نه منطق و بیشتر به نظر میرسه میخوای لج کنی حالا با کی نمیدونم!!!
ولی خواهشا برای دیگران نسخه خودتو نپیچ البته بماند که برای من کار از کار گذشته:311:

برادرم هر وقت احساس نیاز کردی و با کسی که دوستش داشته باشی و معیاراتون با هم همخونی داشته باشه ازدواج کن . ولی اینو بدون اونایی که ازدواج موفق داشتن ارزو میکنن که کاش زودتر ازدواج میکردن ولی اونایی که ازدواج ناموفق داشتن ارزو میکنن که کاش ازدواج نکرده بودن . امیدوارم شما جزو دسته اول باشید البته کسی در ازدواج موفقه که سنجیده پیش بره و همه جوانب رو در نظر بگیره . عقل و علاقه هر دو باید لحاظ بشه .

در میان پستهای شما ، خطاهای شناختی زیاد است . لطفاً تاپیک

خطاهای شناختی و مشکلات ما

را بخوانید .