جواب اونا مثبته یا منفیه باشه برای شرایط من(دوران عقد ) + نداشتن بابای پول دار + و چجوری بهش پیشنهاد بدم

سلام.من این ترم فارغ التحصیل میشم دچار دودلی هستم(دیگه نیاز نیست بگم که کار اصلی ندارم ولی پاره وقت دارم ماشین ندارم خونه ندارم ولی جیب خالی دارم مثل اکثر جونا ) من علاقه ی خیلی شدیدی به همکلاسیم دارم دختری هستش که خیلی از معیارهای مناسب ازدواج شخص مورد نظر منو داره کلا ازدواج توی سن پایین رو میپسندم ولی تا پارسال روم نمیشد به خونوادم بگم دست خالی من یکی رو دوست دارم و وقتی داری پول توجیبتو هنوز از بابات میگیری ولی دیگه الان که ترم اخرم تصمیم گرفتم با خونوادم این روزا صحبت کنم و بهشون حرف دلمو بزنم(و دیگه قبلش گفتم بیام با شما مشورت کنم) ولی از چند تا چیز میترسم
ضمنا بگم اون دختره خیلی خوب منو میشناسه هم کلاس بودیم دیگه خیلی و ضمنا تا این سنم هم با هیج دختری رابطه نداشتم نمیدونم عرضشو ندارم تواناییشو ندارم(علی الرغم این که با دختران زیادی توی دانشگاه برخورد داشتم به علت مسایل درسی و توی صحبت و .. باهاشون راحت بودم و هستم) و حتی شده فرصتش پیش اومده بارها توی دانشگاه و دیدم دخترایی که شاید بهشون پیشنهاد دوستی میدادم یا حتی ازدواج قبول میکردند ولی کلا من ترجیح دادم صبرپیشه کنم و این که من دست روی دخترایی میزارم که دست نیافتنی هستند در حدی که خیلی از پسرا به خاطر برخورد و حجاب و این طور رفتاراشون جرات نمیکنند حتی بهشون نزدیک بشند (حتی اونایی که خیلی ادعا دارند با هر کی بخوان میتونند دوست شند و..)چون میدونند این دخترا اهل چیزی نیستند مگه ازدواج باشه...

داشتم میگفتم من میترسم

1-اول این که من میگم مامانمو بفرستم دانشگاه شماره ی خونشونو بگیره و زنگ بزنه به مامانش ماجرا رو بگه و اگه اجازه دادند بریم خواستگاری ؟؟به نظرتون این کار درسته؟؟ یا نه خودم اول برم بهش از علاقم بگم و نظرشو راجب خودم بپرسم به هر حال اونم نظرش مهمه و اگه نظرش مثبت بود بعدش از خودش شماره بگیرم و بدم خونوادم؟؟

2- اخه میترسم بعد تماسم مادرم بگند پسر شما نه سربازی داره و نه کار و نه پس اندازی و فقط سالم زندگی کرده و رفیق بازی نکرده و درس خونده و حتی اجازه ی خواستگاری ندند و جواب منفی بدند بعدش فردا توی بچه های دانشگاه هم بپیچه من خواستگاری کردم و جواب رد شنیدم و این طوری تحقیر بشم

2- من میگم بهتر نیست قبل زنگ زدن و یا حرف زدن با خودش یه جوری ادرس خونشون رو گیر بیارم و ببینم در چه سطحی هستند و اگه دیدم خیلی از ما بالاتر نبودند از نظر موقعیت مسکونی و سطح مالی و.. تازه اون وقت بهشون زنگ بزنیم یا برم بهش حرف بزنم اخه من نمیدونم در چه سطح مالی هستند و فکر میکنم بالاتر از ما باشه سطح مالیشون و چون منم الان دست خالی هستم بهم جواب رد بدند.من به معنای واقعی الان هیچ چیز مالی ندارم از خودم.

3-کلا میگم اگه جوابشون مثبت باشه و بریم خواستگاری و همه چی خوب پیش بره من میخوام به مامانم بگم که دوران عقد رو بگه بین 3.5 سال تا 4 سال شاید بپرسید چرا این قدر طولانی ؟؟ دو سال برای سربازی و دو سال هم برای ارشد ؟؟ فکر میکنید اونا قبول میکنند این مدت طولانی رو به نظرتون ایا این مدت طولانی هستش و ممکنه جواب رد بدند به خاطر این موضوع؟؟

4- میترسم بگند کار چی داری و .. اخه من کار پاره وقت میکنم و درامدش نهایتش در حدی هست بتونم خرجیمو در بیارم و خیلی خیلی کمه برای یه زندگی ولی خب پاره وقت هستش تا وقتی که مدرکمو بگیرم و ارشد و پایان خدمت میتونم به جاهای خوبی برسم ولی میگم با این سوالا تحقیرم نکنند ؟؟

اکثر دوستام میگند با شرایط من و خودشون میگند اول ارشد بعدش کارت پایان خدمت بعدش کار بعدش پس انداز بعدش تزاه به ازدواج فکر کنیم حساب میکنم اعصابم خورد میشه
اگه میتونستم این دختر رو فراموش کنم شاید دیگه تا همون سن ازدواج نکنم و ترجیح میدم به ادامه ی تحصیل در یه دانشگاه خوب فکر کنم همون دوستام میگند برو بابا درگیر زندگی بشی مگه میتونی ادامه ی تحصیل هم بدی و درس بخونی و منو منصرف میکنند

ولی من دوست ندارم این شوق که به ازدواج رو داشتم سرکوب کنم ولی از طرفی هم اهداف بزرگی توی سر دارم مثل درس خوندن توی یه دانشگاه تاپ مثلا زبان انگلیسیم الان متوسطه فول بشه و.. توی نظرات میخوندم بعضی دخترا دوست دارند از اول یه زندگی شیک و مرتب داشته باشند ولی بعضی دخترا میگند نه ما حاظریم سختی رو تحمل کنیم و با هم زندگی رو بسازیم و.. به هر حال این روزا خیلی کلافه هستم و همه خونواده متوجه این حالت من شدند فکر میکنید چی بهتره و واقعا راسته ادم با جیب خالی ازدواج کنه خدا لنگش نمیزاره چون بزرگترین ترس من همین مسایل مالی بعد ازدواج از کمترین هاش بگیرید تا بزرگترینش که مسکن هست ؟؟راستش خیلی از دوستام شاید نصف استعداد های منو نداشتند ولی چون سطح مالی خوبی داشتند و باباشون پشتشون بود الان بیش از چند ما هست که عقد هم کردند و این منو عذاب میده به خاطر پول بخواد ازدواج به تاخیر بیفته.در عوضش خدا بهم خیلی استعداد ها داده و از هر چیزی بیش تر شاکرش هستم ولی برای شروع زندگی هیچ پول و پشتیبانی ندارم.
ممنونم.

در حدی توان داری ک خرج جشن و مراسم و خرید و طلا روانجام بدین؟؟؟اگه اره ک برو جلو***اول خودت قضیه رو مطرح کن و بعد از چند هفته اقدام رسمی***چیکار داری خونشون کجاست و سطح مالیشون در چ حدیه دااش من؟؟؟شما فقط باید ببینی سطح توقعشون در چ حدیه(مثلا مادرم میگه اگه واس ابجیت خاستگاری بیاد ک از بقیه نظر ها اوکی باشه ولی تنگ دست باشه خودمون مثل پسرمون حمایتش میکنیم با اینکه ابجیم داره واسه ارشد تو ی دانشگاه توپ و یه رشته توپ اماده میشه و همه چی تمومه)***بعدشم فک نمیکنم هیچ خانواده ای قبول کنن ک دخترشون 4سال عقد کرده بمونه***پس شما اول باید زن بگیری بعد امریه سربازی و کار پاره وقت و بعد ارشد***میتونم بپرسم حقوقتون چقدره و اینکه خونوادتون چقد میتونن کمک کنن؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baitollah-abbaspour

در حدی توان داری ک خرج جشن و مراسم و خرید و طلا روانجام بدین؟؟؟اگه اره ک برو جلو***اول خودت قضیه رو مطرح کن و بعد از چند هفته اقدام رسمی***چیکار داری خونشون کجاست و سطح مالیشون در چ حدیه دااش من؟؟؟شما فقط باید ببینی سطح توقعشون در چ حدیه(مثلا مادرم میگه اگه واس ابجیت خاستگاری بیاد ک از بقیه نظر ها اوکی باشه ولی تنگ دست باشه خودمون مثل پسرمون حمایتش میکنیم با اینکه ابجیم داره واسه ارشد تو ی دانشگاه توپ و یه رشته توپ اماده میشه و همه چی تمومه)***بعدشم فک نمیکنم هیچ خانواده ای قبول کنن ک دخترشون 4سال عقد کرده بمونه***پس شما اول باید زن بگیری بعد امریه سربازی و کار پاره وقت و بعد ارشد***میتونم بپرسم حقوقتون چقدره و اینکه خونوادتون چقد میتونن کمک کنن؟

---

سلام.راستش اره ولی خب بستگی داره سطح توقع طرف هم چقدر باشه ؟؟!! مثلا دست بزاره روی جواهر کجا تا یه حلقه ی معمولی.من چند تا از تاپیکا رو خوندم مدیران گفته بودند خودم بهش بگم حتی اگه خودش هم خوشش بیاد و.. ولی خونوادش ممکنه ناراحت شند چون با توجه به دختری که تربیت کردند مشخصه خیلی روی این چیزا حساس هستند این که یکی مستقیم از دخترشون خواستگاری کنه یا نه.دوست من خیلی بهم روحیه دادی راستش من فکر میکردم مثلا چون یه خونواده ی دختری وضع مالی بهتری داشته باشند شاید به هر کسی از راه بیاد و هم شانشون نباشه از نظر مالی و پایین تر باشه دختر ندند و از این بابت استرس زیادی داشتم و دارم.حقوقم در حد همون کارگری حساب کن شما یا نصفش ولی خب کارم پاره وقته دیگه بیش تر درس میخوندم.خوادم هم میتونند کمکم کنند در حد همون مراسم و.. و بقیش و ادامش باید با خودم باشه.و این که من شغلی که مد نظرم هستش باید حتما فوق لیسانس بگیرم و نمیتونم اول برم سر خونه زندگیم بعدش برای فوق لیسانس بخونم دوستام میگن 4 سال دختر مردم رو چیکار کنی و منو منصرف میکنند میگم شاید اونا قبول کنند این شرایط منو .

راستی مگه این جا سایت همدردی نیست یعنی کسی پیدا نمیشه به درد یه همنوعش برسه و نظر بده.واقعا دستتون درد نکنه.باید حتما شکست عشقی میخوردم یا نمیدونم درگیر یه رابطه بودم و کلی حاشیه که همه می اومدند کمک میکردند خب من که اومدم از راه درست برم وقتی مبینم همین توی نظر دادن هم کسی کمکم نمیکنه بعدش میگیم جوونا میرند دنبال فساد و...

رک بگم من جای بابای اون دختر باشم میگم نننننننننننه
نه برای اینکه پاره وقت کار میکنی
نه برای اینکه درست تموم نشده
برای اینکه میخوای دختر رو سه سال!!! عقد کرده نگه داری
مگه مغز خر خوردم دخترم سه سال معطل نگه دارم و شانس ازدواج با مورد مناسب دیگه رو ازش بگیرم که حالا ایا ازدواجی صورت بگیره یا نه. اونم تو این جامعه که دختر یه سال بیشتر از عقدش بگذره کلی حرف و حدیث میگن

اگه جای شما هم بودم بازم میگفتم نننننننننننه
من پنج ماهه از عقدم میگذره دارم امروز و فردا میکنم دو ماه دیگه هم بگذره عروسی رو بگیرم
فکر کردی دوران عقد فقط خوشیه! فکر کردی دوران تو عقد رو میتونی راحت تحمل کنی

عقد طولانی رو تقریبا هیچ دختر و خانواده دختری نمیپسندن حتی اونایی که کم توقعن***دختر خانوم شاغلن؟***به نظرم اول خودت برو جلو و خودتو بهش بشناسون و از اهداف و ... حرف بزن اگه نظرش مثبت بود بعد یکی دو ماه خاستگاری رسمی***نکته تنگ!! : اگه برخورد مناسبی ندیدی اصلا ناراحت نشو و از قبل خودتو واسه هر نوع جوابی اماده کن یعنی اگه مثبت هم بود نری جو گیر بازی در بیاری و احساسی تصمیم بگیری***خاستگاری=شناخت هرچه بیشتر

سلام
حتی اگه اونا هم قبول کنن به هیچ عنوان دوران عقد طولانی خوب نیست و مشکلاتی به زندگی اضافه می کنه .
اون دو سالی که می خواید بذارید درس بخونید رو بیشتر کار کنید تا زیر یه سقف با هم زندگی کنید بعد که اوضاع مالیت بهتر شد درستون رو ادامه بدید تا هم حرف و حدیث کمتر شه هم زیر منت نباشید .
دوره سربازی هم فکر کنم الان 18 ماه باشه نه 2 سال که تا شما بله رو بگیری نصفش گذشته دیگه

سلام حالت چطوره برادر؟
امیدوارم حال و احوالت این دم عیدی خوب و سلامت باشه
خواستم برات بنویسم ولی ازت معذرت می خوام شاید در حدی نباشم که اینجا بنویسم اونم به دو جهت:
1: 3سال از بنده بزرگتری و عزیز مایی
2: در مظهر دوستان نظرم شاید کاربردی نباشه


از یه جهاتی با هم شبیه هستیم از اون جهاتی که گفتی قصدت خیره از اون جایی که اونقدر مرد بودی و شهامت به خرج بدی که بیای اینجا برامون بنویسی و .....
ولی دوستان هیچ کدوم یاری نمی رسونن واقعا تاسف می خورم
ولی خواستم به نوبه ی خودم برات بنویسم شاید پاره ای از مشکلاتت رفع شه چرا که با اینکه سنم از شما کمتر این مسئله ای رو که گفتی تجربه کردم

موضوع من شبیه به شماس
منم از یه خانوم متشخصی خوشم اومده و به ایشون علاقه پیدا کردم
می گم علاقه که یه وقت فکر نکنی عاشق شدم نه
این دوره زمونه هر ادمی که ادعای عاشقی رو در اورد جدی نگیر چون با یه نگاه عاشق شدن امکان نداره اون یه هوسه

بله من به این خانوم علاقه پیدا کردم از اونجایی که از هدفم اگاه بودم با عقلم تصمیم گرفتم و دلمو و به دریا زدم و رفتم به طرفم گفتم رفتم به طرفم گفتم که از کی به شما علاقه داشتم و این علاقه ام از کجا نشئت گرفت
عین یه مرد رفتم بهش گفتم از این خوشجحال بودم که عین یه مرد گفتم حتی نه گفتن رو به جوون خریده بودم چون که من از خودم اون قدری مطمئن بودم که اگه هم 1% بگه نه تقصیر رو از جانب خودم نمی دونستم
به هر حال می خوام بگم که کار من این گونه بود


یادت باشه همیشه صداقت و مردونگی داشته باش تو کارات
ازدواج هم عالیه مطمئن باش اگه همین مردونگی رو جلو خانواده دختر خانوم رو کنی مطئن باش اون خانواده هم تورو حمایت می کنند
صداقت خیلی مهمه
از خانوادت هم خجالت نکش با اینکه من دارم برات می نویسم حتی جرئت نمی کنم به خانواده ام بگم (جرئن نکردن با خجالت کشیدن زمین تا اسمون فرق داره )



همه چیز هم پول نمی شه
کسانی رو هم می شناسم که میلیاردرند ولی شخصییتشون رو به هر چی می فروشند
خودت میگی کار داری ولی نیمه وقت
اونم خوبه

در خصوص سربازی و ارشد هم اگه خانواده خانوم متشخص و اصیل باشند با شما راه می ایند چون مشابه این موضوعات برای یکی از اشنایان اتفاق افتاده بوده

در اخر می خوام بهت بگم اگه اون خانوم رو شما شناخت داره پس گفتن صادقانه بهت بینهایت کمک می کنه ولی یادت باشه زمانی این گفتن جواب می دهد که قصدت ازدواج باشه هاااا
چون یه ادم متشخص تن به دوستی نمی ده

موفق باشی در تموم مراحل زندگیت

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Naashena

رک بگم من جای بابای اون دختر باشم میگم نننننننننننه
نه برای اینکه پاره وقت کار میکنی
نه برای اینکه درست تموم نشده
برای اینکه میخوای دختر رو سه سال!!! عقد کرده نگه داری
مگه مغز خر خوردم دخترم سه سال معطل نگه دارم و شانس ازدواج با مورد مناسب دیگه رو ازش بگیرم که حالا ایا ازدواجی صورت بگیره یا نه. اونم تو این جامعه که دختر یه سال بیشتر از عقدش بگذره کلی حرف و حدیث میگن

اگه جای شما هم بودم بازم میگفتم نننننننننننه
من پنج ماهه از عقدم میگذره دارم امروز و فردا میکنم دو ماه دیگه هم بگذره عروسی رو بگیرم
فکر کردی دوران عقد فقط خوشیه! فکر کردی دوران تو عقد رو میتونی راحت تحمل کنی

---

ببخشید به نظر من دوران عقد بهترین دوران زندگی میتونه باشه ..این که شما میخواید زودتر برید به نظرم سخت در اشتباه هستید و باید به فکر حل موضوع باشید چرا این طوره ...
اما راجبی این که گفتید جواب ایشون نه هست و میخوام بپرسم اگه اون منو بشناسه و بدونه ادم موفقی هستم و.. ممکن نیست نظرش عوض شه و بگه این قدر خوب هست که به پاش سه سال صبر کنم و اینده موفقی دارم ؟؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baitollah-abbaspour

عقد طولانی رو تقریبا هیچ دختر و خانواده دختری نمیپسندن حتی اونایی که کم توقعن***دختر خانوم شاغلن؟***به نظرم اول خودت برو جلو و خودتو بهش بشناسون و از اهداف و ... حرف بزن اگه نظرش مثبت بود بعد یکی دو ماه خاستگاری رسمی***نکته تنگ!! : اگه برخورد مناسبی ندیدی اصلا ناراحت نشو و از قبل خودتو واسه هر نوع جوابی اماده کن یعنی اگه مثبت هم بود نری جو گیر بازی در بیاری و احساسی تصمیم بگیری***خاستگاری=شناخت هرچه بیشتر

---

نه به نظر من گفتن مستقیم گفتن درست نیست و خودم نمیرم بهش بگم..نه این که تواناییش رونداشته باشم..نه..خیلی راحت میتونم برم حرف دلمو بگم ولی با تحقیقاتی که کردم میدونم این درست نیست مخصوصا با شناختی که از اون پیدا کردم حدس میزنم خونوادش خودم برم صحبت کنم اصلا نپسندند...
نه اونم دانشجوست...

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

سلام
حتی اگه اونا هم قبول کنن به هیچ عنوان دوران عقد طولانی خوب نیست و مشکلاتی به زندگی اضافه می کنه .
اون دو سالی که می خواید بذارید درس بخونید رو بیشتر کار کنید تا زیر یه سقف با هم زندگی کنید بعد که اوضاع مالیت بهتر شد درستون رو ادامه بدید تا هم حرف و حدیث کمتر شه هم زیر منت نباشید .
دوره سربازی هم فکر کنم الان 18 ماه باشه نه 2 سال که تا شما بله رو بگیری نصفش گذشته دیگه

---

دوره ی سربازی الان 21 برای جاهای سخت و 24 ماه سایر جاهاست !! قوانین جدیده !!
اما شما خودتون ترجیح میدید مثلا سر یه سال برید سر خونه ی بخت بعدش همسرتون ماهی 800 درامد داشته باشه با یه شغل ساده مثلا یا نه ترجیح میدید همسرتون حقوقی حتی یک سوم 800 یعنی 250 حدودی داشته باشه !! ولی بعد سه سال تحمل دوران عقد یه شغل خیلی بهتر داشته باشه از نظر اجتماعی و..
شما کدومو مناسب تر میدونید؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رفیق فابریک

سلام حالت چطوره برادر؟
امیدوارم حال و احوالت این دم عیدی خوب و سلامت باشه

ولی دوستان هیچ کدوم یاری نمی رسونن واقعا تاسف می خورم

منم از یه خانوم متشخصی خوشم اومده و به ایشون علاقه پیدا کردم

بله من به این خانوم علاقه پیدا کردم از اونجایی که از هدفم اگاه بودم با عقلم تصمیم گرفتم و دلمو و به دریا زدم و رفتم به طرفم گفتم رفتم به طرفم گفتم که از کی به شما علاقه داشتم و این علاقه ام از کجا نشئت گرفت
عین یه مرد رفتم بهش گفتم از این خوشجحال بودم که عین یه مرد گفتم حتی نه گفتن رو به جوون خریده بودم چون که من از خودم اون قدری مطمئن بودم که اگه هم 1% بگه نه تقصیر رو از جانب خودم نمی دونستم
به هر حال می خوام بگم که کار من این گونه بود


یادت باشه همیشه صداقت و مردونگی داشته باش تو کارات
ازدواج هم عالیه مطمئن باش اگه همین مردونگی رو جلو خانواده دختر خانوم رو کنی مطئن باش اون خانواده هم تورو حمایت می کنند
صداقت خیلی مهمه
از خانوادت هم خجالت نکش با اینکه من دارم برات می نویسم حتی جرئت نمی کنم به خانواده ام بگم (جرئن نکردن با خجالت کشیدن زمین تا اسمون فرق داره )



همه چیز هم پول نمی شه
کسانی رو هم می شناسم که میلیاردرند ولی شخصییتشون رو به هر چی می فروشند
خودت میگی کار داری ولی نیمه وقت
اونم خوبه

در خصوص سربازی و ارشد هم اگه خانواده خانوم متشخص و اصیل باشند با شما راه می ایند چون مشابه این موضوعات برای یکی از اشنایان اتفاق افتاده بوده

در اخر می خوام بهت بگم اگه اون خانوم رو شما شناخت داره پس گفتن صادقانه بهت بینهایت کمک می کنه ولی یادت باشه زمانی این گفتن جواب می دهد که قصدت ازدواج باشه هاااا
چون یه ادم متشخص تن به دوستی نمی ده

موفق باشی در تموم مراحل زندگیت

---

دوست من شکسته نفسی نفرما...همین که کمک کردی خیلی خوب بود ممنون..راستش ادما هر چی سن کمتری دارند انعطاف و اهداف بزرگرتر دارند و.. من سه سال پیش فکر میکردم 4 کارو میتونم به بهترین نحو همزمان انجام بدم هرچی سن میره بالاتر با حقایق بیش تر متوجه میشه ادم و.. بگزریم خودت تجربه میکنی منو یاد همون گذشته انداختی خیلی خوب بود ممنون..

راستی شما پیشنهاد دادی چی شد؟؟ایشون قبول کردند؟؟

این که گفتی دوستان کمک نکردند واقعا همین طوره من دلم خوش بود با راهنمایی بقیه انشالله به یه نتیجه ای میرسم..بازم از شما و همه ی دوستانی که وقت گذاشتند یه دنیا ممنونم..

نه راجب خونواده من مشکلی ندارم و اون کلا یه بحث دیگه ای بود.بحث غرور مردانم بود..

سلام
رفیق چرا داری وقتتو اینجا تلف میکنی
برو از طرف مقابل خواستگاری کن
مگه خانوادش خوب نیستن مگه دختر فهمیده ای نیست
یا دخترشونو بهت میدن با نمیدن

بجای اینکه این همه انرژی بذاری و سعی کنی ماها رو قانع کنی برو و اون دختر و خانوادشو قانع کن

باور کن بعضی خانواده ها هستند که به دلایل مختلف حاظرن دخترشون به عقد تو در بیارن
مثلا برای اینکه دخترشون به گناه نیوفته
یا میترسن از اینکه بمونه روی دستشون و بعدها خواستگار پیدا نشه
بعضی پدر مادرا که از صفر شروع کردن ممکنه درکت کنن و خودشونو جای تو بذارن

خود منم شرایطم یه جورلایی مثل خودته ولی بابت شرایطم اصلا ناراحت نیستم چون اینطوری میتونم یه دختر قانع و بساز پیدا کنم و دختری که بخاطر خود من بیاد جلو خیلی بهتر از دختریه که بخاطر پولم بیاد

کلی پسر شرایط تو رو دارن

تو که توی ذهن همکلاسی هات نیستی باور کن خیلیاشون مثل تو هستند (اصلا یبار مطالب این سایت رو بخون تا متوجه بشی خیلی ها مشکل تو رو دارن)

به نظر من دخترا باید مشکلات تو رو درک کنن

همه باید به این طرز فکر برسن که زندگیشونو از صفر و از هیچ شروع کنن

اگر دختر جواب منفی داد ناراحت نشو و سعیتو بکن چند سال دیگه وقتی شرایطت مهیا شد مجدد اقدام کنی
این روزا وضعیت ازدواج خیلی سخت شده و احتمال اینکه اون دختر تا چند سال دیگه ازدواج نکنه خیلی زیاده چون همه پسرای هم سن تو همین مشکلات رو دارن

تنها نکته منفی اینه که زیر بار مسئولیت و تعهدات خیلی سنگینی خواهی رفت
من خودم چون فهمیدم تحمل این بار سنگین کار من نیست خیلی شرایط سخت رو به جون خریدم ولی پیشنهاد ازدواج به کسی ندادم تا اوضاعم یکم رو براه بشه

توانایی مواجه با مشکلاتی مثل درس و سربازی و کار و ازدواج و ... برای من غیر ممکن بود و وقتی دیدم قرار بهترین سالهای زندگیم اینطوری سپری بشه با اینکه اون موقع مورد خوب زیاد دور و برم بود دور ازدواج رو خط کشیدم

فعلا با شرایط خیلی بهتر از تو (فقط بخاطر مشکل کار و اینکه مشکل سربازی و تحصیلات رو نداشتم) به بن بست خوردم

من که نتونستم ولی امیدوارم تو بتونی این موانع رو کنار بزنی

موفق باشی

نمی خواستم دوباره جواب بدم ولی چون در مورد من و دوران عقد قضاوت کردی میگم
نه اینکه تو دوران عقد خوشی نباشه ولی دوری که دوران عقده سخته
اینکه بخواهی برای همو دیدن و درکنار هم بودن برنامه بچینی اخرش سه ساعتم نتونی کنارش باشی سخته برای هردو
اینکه دوران عقد بزرگترا هی پیگیر عروسی هستند سخت میکنه مخصوصا اگه طولانی بشه که حرف و حدیثم میاد وسطتو دوران عقد تو اختیار کامل زن و زندگیتو نداری هنوز و اینم سختی هایی داره
و یسری چیزا که تا تجربه نکنی نمی فهمی منم عین تو فکر میکردم پس زود قضاوت نکن و نسخه برای من نپیچ
شما هم برو جلو ببین چی میشه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

سلام
رفیق چرا داری وقتتو اینجا تلف میکنی
برو از طرف مقابل خواستگاری کن
مگه خانوادش خوب نیستن مگه دختر فهمیده ای نیست
یا دخترشونو بهت میدن با نمیدن
بجای اینکه این همه انرژی بذاری و سعی کنی ماها رو قانع کنی برو و اون دختر و خانوادشو قانع کن
باور کن بعضی خانواده ها هستند که به دلایل مختلف حاظرن دخترشون به عقد تو در بیارن
یا میترسن از اینکه بمونه روی دستشون و بعدها خواستگار پیدا نشه
بعضی پدر مادرا که از صفر شروع کردن ممکنه درکت کنن و خودشونو جای تو بذارن
خود منم شرایطم یه جورلایی مثل خودته ولی بابت شرایطم اصلا ناراحت نیستم چون اینطوری میتونم یه دختر قانع و بساز پیدا کنم و دختری که بخاطر خود من بیاد جلو خیلی بهتر از دختریه که بخاطر پولم بیاد
کلی پسر شرایط تو رو دارن
تو که توی ذهن همکلاسی هات نیستی باور کن خیلیاشون مثل تو هستند (اصلا یبار مطالب این سایت رو بخون تا متوجه بشی خیلی ها مشکل تو رو دارن)
تنها نکته منفی اینه که زیر بار مسئولیت و تعهدات خیلی سنگینی خواهی رفت
من خودم چون فهمیدم تحمل این بار سنگین کار من نیست خیلی شرایط سخت رو به جون خریدم ولی پیشنهاد ازدواج به کسی ندادم تا اوضاعم یکم رو براه بشه

توانایی مواجه با مشکلاتی مثل درس و سربازی و کار و ازدواج و ... برای من غیر ممکن بود و وقتی دیدم قرار بهترین سالهای زندگیم اینطوری سپری بشه با اینکه اون موقع مورد خوب زیاد دور و برم بود دور ازدواج رو خط کشیدم

فعلا با شرایط خیلی بهتر از تو (فقط بخاطر مشکل کار و اینکه مشکل سربازی و تحصیلات رو نداشتم) به بن بست خوردم

من که نتونستم ولی امیدوارم تو بتونی این موانع رو کنار بزنی

موفق باشی

---

سلام .ممنونم بابت نظرت.میدونی چیه من وقت تلف نکردم چون تا بعد عید که نمی خوام کار خاصی بکنم.راجب نظر ها هم نه من نمی خوام کسی رو قانع کنم و.. من دارم تبادل نظر میکنم بعدش یه نظر مخالفی که درم میگم تا ببینم اون فردی که منو لطف کرده و راهنمایی کرده چه استدلالی داره اگه استدلالش مورد قبول باشه خب قطعا بهش عمل میکنم برام مثل یه فرضیه دیگه نمی مونه و میدونم با دلیل و منطق هستش.مثلا خیلی ها میگن بعد ازدواج خود به خود از لطف خدا شرایط مالی و کاریشون خیلی خوب شده و .. و این هم توجه دارم از اون چیزایی هستش که با عقل و منطق نشه بهش جواب داد و کاملا هم دیدم به چشم خودم مثل معجزه !!
دوست من کاش همه ی دخترا هم همین طور بودند البته من اون دختر رو خونوادش رو نمیشناسم ولی مسلما مشخصه چقدر خونواده ی خوبی هستند که چنین دختری رو تربیت کردند..اون دختر مورد توجه خیلی دیگه از دوستام هم بوده و این که هممون شرایط نداریم شده یه مزیت و گر نه شاید الان اونم ازدواج کرده بود به هر حال الان سوال اساسی من این هستش فکر میکنید اگه اون منو دوست داشته باشه ممکنه برام سه سال صبر کنه در واقع سه یا 4 سال عقد هم باشیم ؟؟

دوست من ببنید شما هم صبر کردید سربازی و درس تموم شه ؟؟درسته؟؟ ولی میگید به مشکل خوردید؟؟جالبه منم خیلی ها رو دیدم که با این دیدگاه پیش میرند بعدش میبینند تفاوتی نکرد و.. حلاا انشالله شما هم خدا برات یه مورد خوب در نظر گرفته
من در جواب منفی مشکلی ندارم درسته ناراحت نمیشم ولی جوابش منفی باشه دیگه به زور که نمی خوام یکی رو بخوام.ولی من میگم نظرش مثبته ترسم اینه به خاطر شرایط عقد مالی بهم جواب رد بدند ولی به احتمال زیاد بعد عید یه حرکتی بکنم ؟؟!!

منم میترسم از این که الان این مورد خوب دور و برم هست رو ول کنم وقتی به شرایط شما رسیدم اون مورد خوب رو نبینم !!!

راستی مثلا اگه اونا قبول کنند دخترشون ازدواج نکنه و.. من حاظرم دو سال دیگه هم عقد کنم فکر میکنید بهم اعتماد میکنند نشون بزاریم ؟؟
راستی من حاظرم برم زیر مسایل سخت و .. کلا سختی رو دوست دارم ولی میگم طوری نشه دیگه کلا زیر بارش بمونم زیر بار سختی ها !!!

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Naashena

نمی خواستم دوباره جواب بدم ولی چون در مورد من و دوران عقد قضاوت کردی میگم
نه اینکه تو دوران عقد خوشی نباشه ولی دوری که دوران عقده سخته
اینکه بخواهی برای همو دیدن و درکنار هم بودن برنامه بچینی اخرش سه ساعتم نتونی کنارش باشی سخته برای هردو
اینکه دوران عقد بزرگترا هی پیگیر عروسی هستند سخت میکنه مخصوصا اگه طولانی بشه که حرف و حدیثم میاد وسطتو دوران عقد تو اختیار کامل زن و زندگیتو نداری هنوز و اینم سختی هایی داره
و یسری چیزا که تا تجربه نکنی نمی فهمی منم عین تو فکر میکردم پس زود قضاوت نکن و نسخه برای من نپیچ
شما هم برو جلو ببین چی میشه!

---

دوست من گویا شما از من ناراحت شدید من خدایی ناکرده قصد جسارت و یا نارحتی شما رو نداشتم...شمایی که لطف کردی و وقت گذاشتی و نظر دادی....امیدوارم منو ببخشید...
دعا میکنم این شرایط شما بهتر شه..
راستش خدا نکنه خونواده ی هیچ دختری این قدر سخت بگیرند که حتی هفته ای سه ساعت هم نتونی همسرتو ببینی و خیلی عذابه ...حداقلش دیگه یه روز در هفته یا دوروز نهایتش که دیگه باشه...
میدونید دوران عقد هم تموم شه که این مشکلات تموم نمیشه باز طوری دیگه زندگی رو تلخ میکنند..
خدا کنه اون قدر این احترام هاو حرمت ها باشه و چنین شرایطی برای کسی اتفاق نیفته..
بازم ببخشید ناراحت کردم شما رو.

منم حرفای شما رو خوندم
چقدر خوبه که یه پسر به یه دختر خانم خیلی علاقه داره.
من وقتی سال سوم دانشگاه بودم یکی از دوستام که سال دوم بود با یکی از بچه های دانشگاه که سال سوم بود ازدواج کرد اون پسر هیچی نداشت سرباز ی هم نرفته بود و یه کار موقت داشت. یک سال تو عقد بودند بعد عروسی کردن.
بعد از عروسی داماد رفت سربازی خلاصه بگم الان شوهر دوستم یه شرکت داره با درامد خیلی خوب و یه دختر هم دارن.و خیلی خوشبختن. خدایش دوستم یه دختر نمونه بود هم تو درس و هم تو اخلاق. کاملا شرایط شوهرشو درک میکرد اصلا بهش سخت نگرفت چون از صمصم قلب دوستش داشت. قبل از ازدواج هم باهم دوست نبودند اون پسر از طریق یکی از دخترای متاهل کلاسشون از دوستم خواستگاری کرد اول دوستم مخالفت میکرد ولی بعد که یه کمی بیشتر در موردش سرچ کرد دید واقعا پسر خوبی و ارزششو داره با این شرایطش باهاش ازدواج کنه. تازه بعد عروسیشون که داماد سرباز بود دوستم هم ارشدشو خوند.
نظر من اینه که اگه واقعا یه پسر اهل کار هستی و می تونی یه شغل خوب پیدا کنی. بیا مثل شوهر دوستم اقدام کن. اول به یه خانم که ترجیحا متاهل باشه نظرشو در مورد ازدواج با شما بپرسه یا لااقل شرایط رو جوری فراهم کنه که شما با هم صحبت کنید قصد جدی خود رو در ارتباط با ازداوج با ایشون مطرح کن و شرایط شغلی و درامد هم براش توضیح بده ببین اصلا دختری هست که بتونه شما رو درک کنه یا نه.
دخترا اونچیزی که ظاهرشون نشون میده نیستن. مثلا گاهی اوقات یه دختر رو می بینی از رو ظاهرش فکر میکنی از اون دخترای کاملا سختگیر هستن ولی وقتی باهاشون صحبت میکنی می بینی که چقدر براحتی می تونند شرایط طرف مقابل رو درک کنه.
:72::72::72::72::72::72:

فدایی یار

من اصلا نمیخوام نظر بدم که خانواده دختر با شما راه میان یا نه !
میخوام به خودت بگم که حواستو جمع کن ...
کار و پول و خونه و ماشین به کنار ....
سربازی 24 ماه رو در پیش داری ، این اصلا چیزی نیست که بخوای راحت ازش بگذری ...
واقعا خیلی خیلی سخته که بخوای زن تو عقد داشته باشی و بری سربازی ، حتی اگه تو شهر خودت خدمت کنی !

کاش در این مرحله از زندگیت خاطرخواه نمیدشی ...
ولی به نظرم اگر الان اقدامی نکنی شاید تا همیشه حسرت بخوری ...
پس تلاشتو بکن از راه درستش ، نیتت هم خیره مطمئن باش هرچی به صلاحته اتفاق میوفته ...

ببین شما تا رسما اقدام نکنی و با خانواده دختر مستقیم آشنا نشوی جواب سوالهایت را نمی گیری. یه عده دوست دارند دوران نامزدی طولانی باشه یه عده دوست ندارند. یه عده قبول می کنند شوهرشان بعد از عروسی سربازی برود بعضی ها نه. کاملا بستگی به آدمش دارد. پس شما خواستگاری را انجام بده و از پیش داوری و حدس و گمان جدا پرهیز کن.
در مورد درس باید بگم خانواده من همه بعد از ازدواج تحصیلاتشان را تا ارشد و دکترا ادامه دادند و بچه هم داشتند. زن و شوهر می توانند باهم پیش بروند. باهم درس بخوانند و رشد کنند. به شرطی که هر دو یک هدف داشته باشند و سازگار باشند.
کار پاره وقت داری خیلی خوب است. شما اگر نگران درآمدت هستی می توانی کارهای غیر حضوری قبول کنی که در منزل انجام دهی. یعنی وقتی از سرکار و دانشگاه آمدی استراحت می کنی و بعد به آن کار غیر حضوری یا شغلت در منزل می پردازی. همچنین می توانی پیگیری کنی ببینی آیا در دانشگاه پروژه ای هست که در آن بتوانی شرکت کنی یا نه. همچنین الان حساب های بانکی زیادی هست برای افرادی مثل شما تا پس از چهار یا پنج سال پس انداز خوبی به دست آورند. پس شما حتما لازم نیست یک کار تمام وقت داشته باشی که درآمدت زیاد شود. راه های زیادی برای کسب درآمد بیشتر وجود دارد که باید یاد بگیری. یعنی بیشتر از اینکه اشتغال اهمیت داشته باشد، آموختن راه های مختلف پول درآوردن و پس انداز مهم است. این را به عینه تجربه کرده ام. پس نگران درآمدت نباش. اینکه می گویند خدا بعد از ازدواج کمک می کند یکی اش همین است. یعنی طرف به خاطر مسئولیتی که قبول کرده ذهنش فعال می شود و به دنبال راه های مختلف برای کسب روزی می گردد و افق های جدیدی را پیدا می کند که تا آن وقت به فکرش نرسیده بود.

اینکه قبل از خواستگاری یک تحقیقی انجام دهی خیلی فکر خوبی است.
به هر حال نترس و برو جلو.
می دانید من حس می کنم یک کمی اعتماد به نفس احتیاج داری. از کجا فهمیدم ؟ از اینجا که نقطه قوت خودت را نقطه ضعف می دانی. پسری که دنبال رابطه های حرام قبل از ازدواج نمی رود بی عرضه نیست . به هیچ وجه بی عرضه نیست. بلکه عاقل است و حساب زندگی را دارد. پاک بودن در این دوره زمانه یک گوهر ناب است . دخترهای خوب برایشان خیلی مهم است که همسرشان وقتی با آنها آشنا می شود پاک باشد و دخترباز نباشد. باور کن این امتیاز خیلی بزرگی است و می توانی رویش تکیه کنی.
در مورد خواستگاری هم یکی از دوستان راهنمایی خوبی کرد. می توانی از یک خانم همکلاسی متاهل کمک بگیری. اگر نمی خواهی کسی مطلع شود می توانی از مشاور دانشگاه کمک بگیری و اسرارت کاملا محفوظ می ماند.

به نظر منم برو جلو.. بعدها حسرت بخوری. بگووببین چی میگه، کیه... شاید اونطور که ظاهرش نشون میده هم نباشه. باید باهاش صحبت کنی و سوالات اساسی رو بپرسی ببینی نظرش چیه..
اگه دخترخوب و بسازی باشه وتوقعش کم باشه و توانایی ها تو بشناسه و بت تمایل داشته باشه... مطمئن باش صبرمیکنه، من خیلی این مواردو دیدم...
ولی باید اعتمادبه نفست و ببری بالا که بتونی خودتو نشون بدی و نظرشو جلب کنی...
دوس دارم ببینم چه دختریه و جوابش چیه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khavar sharq

منم حرفای شما رو خوندم
چقدر خوبه که یه پسر به یه دختر خانم خیلی علاقه داره.
من وقتی سال سوم دانشگاه بودم یکی از دوستام که سال دوم بود با یکی از بچه های دانشگاه که سال سوم بود ازدواج کرد اون پسر هیچی نداشت سرباز ی هم نرفته بود و یه کار موقت داشت. یک سال تو عقد بودند بعد عروسی کردن.
بعد از عروسی داماد رفت سربازی خلاصه بگم الان شوهر دوستم یه شرکت داره با درامد خیلی خوب و یه دختر هم دارن.و خیلی خوشبختن. خدایش دوستم یه دختر نمونه بود هم تو درس و هم تو اخلاق. کاملا شرایط شوهرشو درک میکرد اصلا بهش سخت نگرفت چون از صمصم قلب دوستش داشت. قبل از ازدواج هم باهم دوست نبودند اون پسر از طریق یکی از دخترای متاهل کلاسشون از دوستم خواستگاری کرد اول دوستم مخالفت میکرد ولی بعد که یه کمی بیشتر در موردش سرچ کرد دید واقعا پسر خوبی و ارزششو داره با این شرایطش باهاش ازدواج کنه. تازه بعد عروسیشون که داماد سرباز بود دوستم هم ارشدشو خوند.
نظر من اینه که اگه واقعا یه پسر اهل کار هستی و می تونی یه شغل خوب پیدا کنی. بیا مثل شوهر دوستم اقدام کن. اول به یه خانم که ترجیحا متاهل باشه نظرشو در مورد ازدواج با شما بپرسه یا لااقل شرایط رو جوری فراهم کنه که شما با هم صحبت کنید قصد جدی خود رو در ارتباط با ازداوج با ایشون مطرح کن و شرایط شغلی و درامد هم براش توضیح بده ببین اصلا دختری هست که بتونه شما رو درک کنه یا نه.
دخترا اونچیزی که ظاهرشون نشون میده نیستن. مثلا گاهی اوقات یه دختر رو می بینی از رو ظاهرش فکر میکنی از اون دخترای کاملا سختگیر هستن ولی وقتی باهاشون صحبت میکنی می بینی که چقدر براحتی می تونند شرایط طرف مقابل رو درک کنه.
:72::72::72::72::72::72:

---

دوست خوبم ازتون ممنونم...راستش این تیکه ی اخری رو که بولد کردم شما گفتید رو کاملا موافق هستم..اون خانم هم ظاهرا شاید این طور به نظر بیاد ولی فکر میکنم در عمل اصلا این طوری نیست و من فقط فکر میکنم..توی تاپیک خودتون هم اشاره کردم...راجب خواستگاری به نظر ما هم اگه خودم اقدام نکنم بهتره...من میتونم خواهرمو بفرستم یا حتی مادرمو و این بابت هم شکر خدا مشکلی ندارم شاید بعد عید انشالله اقدام کردم لطفا برام دعا کنید..ممنون نظرتونو گفتید....و ماجرای دوستتون باعث دلگرمیم شد البته هر چند اونا همش یه سال توی عقد بودند !!

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sobhan13

فدایی یار

من اصلا نمیخوام نظر بدم که خانواده دختر با شما راه میان یا نه !
میخوام به خودت بگم که حواستو جمع کن ...
کار و پول و خونه و ماشین به کنار ....
سربازی 24 ماه رو در پیش داری ، این اصلا چیزی نیست که بخوای راحت ازش بگذری ...
واقعا خیلی خیلی سخته که بخوای زن تو عقد داشته باشی و بری سربازی ، حتی اگه تو شهر خودت خدمت کنی !

کاش در این مرحله از زندگیت خاطرخواه نمیدشی ...
ولی به نظرم اگر الان اقدامی نکنی شاید تا همیشه حسرت بخوری ...
پس تلاشتو بکن از راه درستش ، نیتت هم خیره مطمئن باش هرچی به صلاحته اتفاق میوفته ...

---

ممنون دوست محترم..این طور که شما از سختی هاش گفتید یا خودتون خدایی ناکرده تجربه کردید یا به عینه دیدید..میدونیدچیه درسته من اون دختر رو خیلی دوست دارم ولی عاشق داغ نیستم..خب حیفم میاد دختر به این خوبی رو ول کنم هر چند میدونم شاید بعد ها باز هم از این دختر های خوب ببینم ولی خب هیچ چیز معلوم نیست مخصوصا اگه اون منو دوست داشته باشه..

راجب سربازی حالا شاید یه چند ماهی بهم کسری بخوره اون وقت چطور ؟؟

ممنونم گفتم انشالله بعد عید اقدام میکنم به امید خدا...

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

ببین شما تا رسما اقدام نکنی و با خانواده دختر مستقیم آشنا نشوی جواب سوالهایت را نمی گیری. یه عده دوست دارند دوران نامزدی طولانی باشه یه عده دوست ندارند. یه عده قبول می کنند شوهرشان بعد از عروسی سربازی برود بعضی ها نه. کاملا بستگی به آدمش دارد. پس شما خواستگاری را انجام بده و از پیش داوری و حدس و گمان جدا پرهیز کن.
در مورد درس باید بگم خانواده من همه بعد از ازدواج تحصیلاتشان را تا ارشد و دکترا ادامه دادند و بچه هم داشتند. زن و شوهر می توانند باهم پیش بروند. باهم درس بخوانند و رشد کنند. به شرطی که هر دو یک هدف داشته باشند و سازگار باشند.
کار پاره وقت داری خیلی خوب است. شما اگر نگران درآمدت هستی می توانی کارهای غیر حضوری قبول کنی که در منزل انجام دهی. یعنی وقتی از سرکار و دانشگاه آمدی استراحت می کنی و بعد به آن کار غیر حضوری یا شغلت در منزل می پردازی. همچنین می توانی پیگیری کنی ببینی آیا در دانشگاه پروژه ای هست که در آن بتوانی شرکت کنی یا نه. همچنین الان حساب های بانکی زیادی هست برای افرادی مثل شما تا پس از چهار یا پنج سال پس انداز خوبی به دست آورند. پس شما حتما لازم نیست یک کار تمام وقت داشته باشی که درآمدت زیاد شود. راه های زیادی برای کسب درآمد بیشتر وجود دارد که باید یاد بگیری. یعنی بیشتر از اینکه اشتغال اهمیت داشته باشد، آموختن راه های مختلف پول درآوردن و پس انداز مهم است. این را به عینه تجربه کرده ام. پس نگران درآمدت نباش. اینکه می گویند خدا بعد از ازدواج کمک می کند یکی اش همین است. یعنی طرف به خاطر مسئولیتی که قبول کرده ذهنش فعال می شود و به دنبال راه های مختلف برای کسب روزی می گردد و افق های جدیدی را پیدا می کند که تا آن وقت به فکرش نرسیده بود.

اینکه قبل از خواستگاری یک تحقیقی انجام دهی خیلی فکر خوبی است.
به هر حال نترس و برو جلو.
می دانید من حس می کنم یک کمی اعتماد به نفس احتیاج داری. از کجا فهمیدم ؟ از اینجا که نقطه قوت خودت را نقطه ضعف می دانی. پسری که دنبال رابطه های حرام قبل از ازدواج نمی رود بی عرضه نیست . به هیچ وجه بی عرضه نیست. بلکه عاقل است و حساب زندگی را دارد. پاک بودن در این دوره زمانه یک گوهر ناب است . دخترهای خوب برایشان خیلی مهم است که همسرشان وقتی با آنها آشنا می شود پاک باشد و دخترباز نباشد. باور کن این امتیاز خیلی بزرگی است و می توانی رویش تکیه کنی.
در مورد خواستگاری هم یکی از دوستان راهنمایی خوبی کرد. می توانی از یک خانم همکلاسی متاهل کمک بگیری. اگر نمی خواهی کسی مطلع شود می توانی از مشاور دانشگاه کمک بگیری و اسرارت کاملا محفوظ می ماند.

---

واقع اازتون ممنونم..خیلی نظرتون راه گشا بود برام...ممنون میشم به این سوالام هم جواب بدید..

یکی این که اون حسابی که گفتید میشه دقیقا بگید چه بانکی و چه حسابی هست چون میخوام برم حساب باز کنم برای وام و.. حدود سه سال دیگه هم باشه خوبه ؟؟

کارهایی که گفتید درامد در منزل و.. نهایتش من اگه چند تا پروژه درسی انجام بدم و مجبروم برم بیرون این که گفتید راه های درامدزایی توی خونه هست و.. ممنون میشم اگه میشه مثلا یه مثالی بزنید ؟؟

ممنون بابت اعتماد به نفسی که بهم دادید...راستی یه ماجرایی هست ... به هر حال اون دختر خانم مطمئن باشید که میدونند من اصلا اهل این جور کارها و رابطه باجنس مخالف نیستم پس این میتونه یه نقطه ی قوت باشه برای من چون میدونم که اون خانم هم این موضوع رو خیلی خوب میدونه..

راجب خواستگاری هم گفتم میتونم خواهرم رو بفرستم که متاهل هم هستند...به نظرتون یه روز موقع رفتن از دانشگاه ابجیم رو ببرم بهش بگه این طوری خوبه ؟؟ یا نه شماره خونشونو بگیریم زنگ بزنیم ..

انشالله بعد عید تحقیق هم میکنم...و به هر حال تصمیم گرفتم خواستگاری کنم لااقل عمری افسوس نمیخورم که بهش نگفتم و.. حتی اگه جوابشون منفی باشه ...ولی بعید میدونم نظر خودش فکر کنم مثبت باشه یه حسی بهم میگه...

بزام ازتون ممنونم این جا دوستان خوبی هستند که راهنمایی میکنند و فکر نمیکنم نیازی به مشاوره دانشگاه داشته باشم اخه خوبیت نداره یه پسر مجرد بره اون جا بقیه چی فکری میکنند

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط setare sorbi

به نظر منم برو جلو.. بعدها حسرت بخوری. بگووببین چی میگه، کیه... شاید اونطور که ظاهرش نشون میده هم نباشه. باید باهاش صحبت کنی و سوالات اساسی رو بپرسی ببینی نظرش چیه..
اگه دخترخوب و بسازی باشه وتوقعش کم باشه و توانایی ها تو بشناسه و بت تمایل داشته باشه... مطمئن باش صبرمیکنه، من خیلی این مواردو دیدم...
ولی باید اعتمادبه نفست و ببری بالا که بتونی خودتو نشون بدی و نظرشو جلب کنی...
دوس دارم ببینم چه دختریه و جوابش چیه

---

ممنونم..راستش من از نظر صحبت کردن با خودش و اعتماد به نفس و اینا مشکلی ندارم..اگه دارم نظر بقیه رو جویا میشم میخوام بهترین تصمیم رو بگیرم...
انشالله دعا کنید خوش خبر باشم منم حتما میام فرجام کارمو میگم...ازتون ممنونم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فدایی یار

ممنون دوست محترم..این طور که شما از سختی هاش گفتید یا خودتون خدایی ناکرده تجربه کردید یا به عینه دیدید..میدونیدچیه درسته من اون دختر رو خیلی دوست دارم ولی عاشق داغ نیستم..خب حیفم میاد دختر به این خوبی رو ول کنم هر چند میدونم شاید بعد ها باز هم از این دختر های خوب ببینم ولی خب هیچ چیز معلوم نیست مخصوصا اگه اون منو دوست داشته باشه..

راجب سربازی حالا شاید یه چند ماهی بهم کسری بخوره اون وقت چطور ؟؟

ممنونم گفتم انشالله بعد عید اقدام میکنم به امید خدا...

---

من سربازی رفتم و سختی هاشو تجربه کردم ...
اما مجرد بودم ... با این وجود خیلی سخت بود واقعا الان اگه بخوام تصور کنم که اون موقع زن تو عقد هم داشتم دیوانه میشم ! ولی نشدنی هم نیست باید سختی هاشو به جون بخری ...

ببین خدمت زمان من 18 ماه بود ، الان شده 24 ماه ... الان اصلا بحث این نیست که شما 24 خدمت میکنی یا 20 ماه یا 18 ماه ... حرف من اینه که هم واسه خودت هم برای خانمت بسیار سخت خواهد بود ...

موفق باشی

الان همه بانکها چه خصوصی چه دولتی همچین حساب هایی دارند. فقط کافیه بروید و از خودشان سوال کنید یا بروشور حساب های بانکی را مطالعه کنید. حتی می توانید به سایت اینترنتی بانکهای مختلف بروید و از آنجا اطلاعات کسب کنید. من یکی را می شناسم که با سیصد هزار تومان این حساب را افتتاح کرد در بانک پاسارگاد و ماهانه بیست هزار تومان پرداخت داشت. می گه آخر امسال پنج میلیون تومان بهش می دهند. یعنی اصل پولی که گذاشته به همراه سود. بانک مسکن حساب پس انداز مسکن جوانان دارد که کوتاه مدتش شش سال است و تا پانزده سال هم دارد. در پایان مدت مقدار مشخصی وام میدهند. به هر حال پیدا کردنش کار آسانی است. مهم این است که از تمام بانکهای شهرت تحقیق کنی و بعد با هم مقایسه کنید که کدام بهتر است.
کارهای توی خانه طیف های مختلفی دارد. مثلا با کامپیوتر. شما یک نرم افزار کاربردی مثل spss را یاد می گیرید به طور کامل. بعد توی اینترنت یا هر جای دیگری آگهی می دهید که کارهای آماری پروژه های دانشجویی یا شخصی را انجام می دهید. من خودم کار پروژه ام را به یکی از همین افراد واگذار کردم و نتیجه برای هردوی ما خوب بود بدون اینکه حتی یک بار همدیگر را ببینم. هم من کار خوب گرفتم و هم او پول خوب گرفت در عرض یک هفته یا کمتر. حتی وقتی من تماس گرفتم تهران بود و وقتی کار را تحویل داد از طریق ایمیل کیش بود. به هر حال باید ببنید با چه نرم افزاری راحت تر هستید و همان را یاد بگیرید. فتوشاپ هم گزینه خوبی است. همچنین کارهای تایپی با نرم افزارهای آفیس . مهم این است که به اندازه توانتان سفارش قبول کنید و به موقع تحویل دهید.
از کارهای دیگر تدریس خصوصی به دانش آموزان است که خیلی ها در منزل خودشان انجام می دهند.
همچنین خیلی ها برای کارهایشان نیاز به اطلاعاتی دارند که فقط از طریق اینترنت به دست می آید یا آسان ترین راهش اینترنت است. مثل تحقیق های دانشجویی. شما در سایت های علمی مثل نور مگ و مگ ایران و سایر سایت هایی که مقالات و نشریات کشور را آرشیو کرده اند اشتراک می گیرید و بعد این کارها را انجام می دهید. الان که دانشجو هستید سایت های بیشتری عضویت شما را می پذیرند و در واقع فرصت طلایی است.حتی می توانید در یک زمینه خاص این کار را بکنید و به اصطلاح کاربلد آن موضوع شوید. بعد آگهی می دهید و کارتان را شروع می کنید.
کارهای دیگر هم هست از قبیل کارهای مونتاژ و بسته بندی.
کارهای تخصصی تر هم هست . مثل ترجمه ویرایش صحافی نقشه کشی حسابداری طراحی دکوراسیون که دوره های کوتاه مدت تخصصی برایش هست.
در همین سایت یک پسر بیست و یک ساله را دیدم که با همین کارها که گفتم ماهی یک میلیون ( به گفته خودش ) درآمد داشت و با یک خانم بیست و سه ساله ازدواج کرد.
به نظر من اینکه خواهرت این کار را بر عهده بگیرد هم مطمئن تر است و هم محترمانه است .

سلام. به نظر من اقدام کنید. درسته که همین الان شرایط ازدواجو ندارید، اما کی بهتون تضمین میده که توی اون تایمی که شما دست روی دست میزارید، فرد دیگه ای از اون خانم خواستگاری نمیکنه و ایشونو واسه همیشه از دست نمیدین؟ شما اگه جلو نرید 100% اونو از دست میدید، اما اگه جلو برید فقط 50% احتمال داره که از دستش بدین. نه؟
به علاوه اینکه ایشون یه












خانومن و احتمالا متوجه علاقتون شدن




ممکنه فقط منتظر اقدام


شما باشن. این دقیقا شرایطیه که من توش قرار دارم. اگه تاپیکمو بخونین متوجه میشین. اونوقت ایشون اگه متوجه علاقه شما شده باشن و دختر عاقلی هم باشن، بعد از یه مدت که ببینن شما جلو نمیرید، برای نجات زندگی و ذهن خودشون، ممکنه کلا شما رو از ذهنشون حذف کنن.


اینم بگم که من خودم زوجهایی رو دیدم که پسره موقع عقد هنوز سربازی نرفته بوده. یه مورد زوج خوشبختم سراغ دارم که دقیقا در آخر کارشناسی عقد کردن و 2سال عقد موندن،. الانم بعد از 6 7 سال بازم پسره سربازی نرفته! چون هنوز داره درس میخونه! اما خداروشکر خوشبختن. البته اینا حمایت مالی خانواده پسر هم پشتشون بود. ولی کلا میخوام بگم که اینکار شدنی هست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سمانه:)

سلام. به نظر من اقدام کنید. درسته که همین الان شرایط ازدواجو ندارید، اما کی بهتون تضمین میده که توی اون تایمی که شما دست روی دست میزارید، فرد دیگه ای از اون خانم خواستگاری نمیکنه و ایشونو واسه همیشه از دست نمیدین؟ شما اگه جلو نرید 100% اونو از دست میدید، اما اگه جلو برید فقط 50% احتمال داره که از دستش بدین. نه؟
به علاوه اینکه ایشون یه
خانومن و احتمالا متوجه علاقتون شدن
ممکنه فقط منتظر اقدام
شما باشن. این دقیقا شرایطیه که من توش قرار دارم. اگه تاپیکمو بخونین متوجه میشین. اونوقت ایشون اگه متوجه علاقه شما شده باشن و دختر عاقلی هم باشن، بعد از یه مدت که ببینن شما جلو نمیرید، برای نجات زندگی و ذهن خودشون، ممکنه کلا شما رو از ذهنشون حذف کنن.
اینم بگم که من خودم زوجهایی رو دیدم که پسره موقع عقد هنوز سربازی نرفته بوده. یه مورد زوج خوشبختم سراغ دارم که دقیقا در آخر کارشناسی عقد کردن و 2سال عقد موندن،. الانم بعد از 6 7 سال بازم پسره سربازی نرفته! چون هنوز داره درس میخونه! اما خداروشکر خوشبختن. البته اینا حمایت مالی خانواده پسر هم پشتشون بود. ولی کلا میخوام بگم که اینکار شدنی هست.

---

ممنونم سمانه خانم.امیدوارم باز هم منو کمک کنید.راستش دیگه اگه بخوام برم خواستگاری تردیدی ندارم و میخوام برم انشالله اگه خدا کمک کنه منو....

دقیقا من با رفتارهایی به ایشون نشون از علاقم دادم طوری که قضیه لوث نشه ولی اون مطمئنا فهمیده..ضمنا به موضوع مهمی تاکیید کردید این که اگه من کاری نکنم ممکنه منو از ذهنش دور بریزه !! چون که من باهاش هیچ کلاسی هم ندارم و شاید در دو ماه گذشته همش یه بار ایشون رو دیدم تازه اون ندید و طبیعتا میخوام منو به یاد داشته باشه ولی اگه کاری نکنم !!! از طرفی تا یه سال دیگه شرایطمو خیلی بهتر میشه و بعضی وقتا میگفتم یه سال دیگه اقدام کنم ولی ممکنه خیلی دیر شه و تصمیم دارم خواستگاری کنم همین امسال البته اگه اون فکری که توی ذهنم هست رفع بشه که بعد تاپیشکو میزنم...

بابت اون مورد های خوب که گفتید ممنونم امیدوار تر شدم.

ولی کاش منم میتونستم بفهمم قبل خواستگاری ته دل ایشون چه خبره و چقدر بساز هستند با شرایط من !!؟؟؟ ظاهرش که نشون میده دختر خوب و قانعی باشه ولی من میخوام مطمئن شم که بهترین راه فکر کنم همون خواستگاری باشه....

آقای فدایی یار لبته من سنم زیاد نیست و تجربه کمی دارم... ولی در حد خودم سعی میکنم چیزی که میدونمو بهتون بگم
اولا که به نظر من این خوبه که ببینید خونه طرفتون کجاست و از این طریق یه کمی پی به وضعیت رفاهشون ببرید. بعد اینکه به نظر من اول مادرتون رو جلو نفرستین... چون اینم ریسکه. به 2دلیل: 1 اینکه الان خیلی از دخترا پسری رو که به جای اینکه خودش سینه سپر کنه، یکی دیگه رو، مخصوصا مادرش رو، جلو بفرسته بی دست و پ میدونن. 2 اینکه شاید ایشون الان هیچ علاقه ای بهتون نداشته باشن، پس اگه مادرتون برای اولین بار جلو برن ممکنه جواب رد بشنوین
اما شما یه پسر هستین و این قابلیتو دارین که با رفتن به سمت دختری، اونو به خودتون علاقمند کنین. ( مثل ما دخترا نیستین که فقط باید منتظر شیم طرف بیاد جلو) خب از این شانستون استفاده کنین دیگه. اگه ایشون بهتون علاقمند باشن که خیلی عالیه، اگه هم نباشن شما میتونین علاقمندشون کنین! خیلی شانسش زیاده. البته من نمیگم که باهاش دوست شین ...!! اما خیلی مودبانه باهاش صحبت کنین یه بار و یه چیزایی بهش بفهمونین. بعد از اون یه بار دیگه هم برید و اجازه خواستگاری بگیرین. فقط یه نکته فوق العاده مهم ینه که جنتلمن باشین!! جنتلمن بودن یه مرد اکثر خانوم ها رو جذب میکنه ( کلا یه مرد اگه درطول زندگیش جنتلمن باشه همیشه واسه خانومش جذاب میمونه)
راجع به نگرانیتون درباره اینکه دختر بسازی هست یا نه، اکثر دخترا اگه به طرفشون علاقه داشته باشن حاضرن باهاش بسازن. البته اکثرشون زندگی مرفه رو ترجیح میدن مسلما! ولی در اوایل کار حاضرن بخاطر طرف از خیلی چیزا بگذرن. مهم ادامه زندگیه، که اونم شما میگین بعد از گرفتم مدرک ارشد میتونین شغل خوبی به دست بیارین و این مسائلو حل کنین
درباره اینکه خانوادشون قبول میکنن یا نه، بببینین خب داماد ایده آل هر خانواده ای کسیه که بتونه رفاه دخترونو تامین کنه. اما شرط ایده آل بودن که فقط این نیست، مسائل خیلی مهمتری هم هست دیگه. اگه شما اون مسائل مهمو داشته باشین، و اونا هم خانواده عاقل و فهمیده ای باشن، احتمالا قبول میکنن که دخترشون یه چندسالی توی رفاه کمتر زندگی کنه
منم برای شما بهترین تصمیم رو آرزو میکنم. ان شاءالله بهترین اتفاق بیفته در این رابطه

ممنونم سمانه خانم از وقتی که گذاشتید...من اصلا سن شناسنامه ای رو ملاک خیلی مهمی برای کمک گرفتن از بقیه نمیدونم به هر حال شما هر انچه به ذهنتون میاد و فکر میکنید بهم کمک میکنه رو بگید ممنون میشم ...از نظر من یه فرد چند تا سن داره که میتونه اون سن های دیگش خیلی متفاوت باشه با سن شناسنامه ای ....

راجب خونه اون ها واقعا ازتون ممنونم..بله انشالله اولین کاری که میکنم همین هستش ادرس خونشون رو میخوام گیر بیارم وببینم وضع مالی اون ها در چه سطحی هستش ولی مطمئنم خیلی بالاتر نیستند از ما ...و یه سری شرایط دیگشون ببینم چطوری هستش مثلا خواهر بزرگتر داره یا نه که مجرد باشه و...


ببینید من اون دختر رو با عقایدی مذهبی میبینم بعدش بگم شکر خدا اصلا از لحاظ اعتماد به نفس و این که برم از ایشون خودم مستقیم خواستگاری کنم هم هیچ مشکلی ندارم حتی راحت بهش ابراز علاقه هم بکنم و حتی به قول شما طوری رفتار کنم که ایشون به من علاقه مند تر هم بشند و حتی اینم برام راحته و راجب این زمینه ها عمری هست تحقیق کردم و میکنم با توجه به شناختی که از اون خانم و خودم دارم شکر خدا ولی
ولی من میگم حتی اگه اون دختر عاشق من هم باشه مگه قرار نیست حرف اول و اخر رو خونوادش بزنه ؟؟!! من میگم اگه خودم برم مستقیم خواستگاری کنم این طوری درسته دل دختر خانم رو بدست میارم چون از اهدافم میگم این که چرا ازش خوشم اومده و.. و.. ولی قبول کنید اون به خانوادش بگه همکلاسیش اونم توی خیابون ازش مستقیم خواستگاری کرده در نگاه اول که خوانودش منو نمیشناسند ممکنه ذهنیت منفی روی من پیدا کنند و توش گوش دخترشون اون قدر بخونند که همون ذهنیت مثبتی که من برای اون خانم میسازم رو هم از بین ببرند و بگن این چه پسری بوده به خودش اجازه داده از تو مستقیم خواستگاری کنه اونم توی خیابون خب خداییش هم توی خیابون شان درستی نداره حتی هر جایی

از طرفی میگم اگه از طرف خانواده اقدام کنم نه این که مامانمو ببرم مستقیم با اون دختر صحبت کنه بلکه مامانم با مامانش صحبت کنه و خواستگاری کنه این طوری میگم همون خونوادش خوشدون اون ذهنیت مثبت رو میسازند برای دخترشون مخصوصا این که اون دختر هم منو میشناسه و طبیعتا نظرش خیلی مثبت تر میشه
حالا با این استدلال هایی که گفتم بازم نظر شما این هست که اول خودم برم بهش پیشنهاد بدم ؟؟

راجب جنتلمن خب خداییش ممکنه برای هر کسی یه تعریفی داشته باشه من واقعا متوجه نشدم دقیقا چه رفتارهایی با این حال ممنونم...

از دعاتون هم ممنونم اگه بخوام برم خواستگاری تصمیمو گرفتم و دیگه به این که نمیدونم ماشین ندارم و.. فکر نمیکنم و حتی شرایط عقد طولانی !!! به قول شما شاید اون قدر خوبی های دیگه توی من ببینند که نداشتن سرمایه رو بتونه پوشش بده محتاج دعا و راهنمایی شما و سایر دوستان هم میباشم ..

خوشحال میشم به علت تشابه ای که در شرایط بوجود امده داریم به تاپیکم سر بزنید و کمک کنید پیشپاپیش باز هم ممنونم...از وفتی که میزارید ممنونم..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سمانه:)

بعد اینکه به نظر من اول مادرتون رو جلو نفرستین... چون اینم ریسکه. به 2دلیل: 1 اینکه الان خیلی از دخترا پسری رو که به جای اینکه خودش سینه سپر کنه، یکی دیگه رو، مخصوصا مادرش رو، جلو بفرسته بی دست و پ میدونن. 2 اینکه شاید ایشون الان هیچ علاقه ای بهتون نداشته باشن، پس اگه مادرتون برای اولین بار جلو برن ممکنه جواب رد بشنوین

---

جدی دخترا اینجورین ؟ اصلا فکر نمیکردم ؟ پس چرا میگن از طریق مادرمون باید واسه خواستگاری اقدام کنیم ؟

　
[FONT=Times New Roman]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط [/FONT

فدایی یار;323334]ممنونم سمانه خانم از وقتی که گذاشتید...من اصلا سن شناسنامه ای رو ملاک خیلی مهمی برای کمک گرفتن از بقیه نمیدونم به هر حال شما هر انچه به ذهنتون میاد و فکر میکنید بهم کمک میکنه رو بگید ممنون میشم ...از نظر من یه فرد چند تا سن داره که میتونه اون سن های دیگش خیلی متفاوت باشه با سن شناسنامه ای ....

راجب خونه اون ها واقعا ازتون ممنونم..بله انشالله اولین کاری که میکنم

ببینید من اون دختر رو با عقایدی مذهبی میبینم بعدش بگم شکر خدا اصلا از لحاظ اعتماد به نفس و این که برم از ایشون خودم مستقیم خواستگاری کنم هم هیچ مشکلی ندارم حتی راحت بهش ابراز علاقه هم بکنم و حتی به قول شما طوری رفتار کنم که ایشون به من علاقه مند تر هم بشند و حتی اینم برام راحته و راجب این زمینه ها عمری هست تحقیق کردم و میکنم با توجه به شناختی که از اون خانم و خودم دارم شکر خدا ولی
ولی من میگم حتی اگه اون دختر عاشق من هم باشه مگه قرار نیست حرف اول و اخر رو خونوادش بزنه ؟؟!! من میگم اگه خودم برم مستقیم خواستگاری کنم این طوری درسته دل دختر خانم رو بدست میارم چون از اهدافم میگم این که چرا ازش خوشم اومده و.. و.. ولی قبول کنید اون به خانوادش بگه همکلاسیش اونم توی خیابون ازش مستقیم خواستگاری کرده در نگاه اول که خوانودش منو نمیشناسند ممکنه ذهنیت منفی روی من پیدا کنند و توش گوش دخترشون اون قدر بخونند که همون ذهنیت مثبتی که من برای اون خانم میسازم رو هم از بین ببرند و بگن این چه پسری بوده به خودش اجازه داده از تو مستقیم خواستگاری کنه اونم توی خیابون خب خ
از طرفی میگم اگه از طرف خانواده اقدام کنم نه این که مامانمو ببرم مستقیم با اون دختر صحبت کنه بلکه مامانم با مامانش صحبت کنه و خواستگاری کنه این طوری میگم همون خونوادش خوشدون اون ذهنیت مثبت رو میسازند برای دخترشون مخصوصا این که اون دختر هم منو میشناسه و طبیعتا نظرش خیلی مثبت تر میشه
حالا با این استدلال هایی که گفتم بازم نظر شما این هست که اول خودم برم بهش پیشنهاد بدم ؟؟

..

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط myl

جدی دخترا اینجورین ؟ اصلا فکر نمیکردم ؟ پس چرا میگن از طریق مادرمون باید واسه خواستگاری اقدام کنیم ؟

---

ببینین من نمیگم دخترا بدشون میاد مادر طرف بره خاستگاریشون. ولی خب توی این زمونه بیشتریا دوست دارن که اول طرف خودشو یه کمی نشون بده. من که خودم اینجوری ام مگه اینکه طرف دیگه خیلی مذهبی باه و بافت خانوادش خیلی خیلی سنتی باشه. من نمیگم برید توی خیابون بگین خانوم لطفا با من ازدواج کنین! به نظر من توی همون محیط دانشگاهم میشه (الان توی دانشگاه ماشاالله بیشتر دختر و پسرا دارن باهم حرف میزنن، ولی اگه بازم میبینین برای ایشون یا شما بد میشه توی دانشگاه حرف بزنین، نمیدونم )
برید جلو و به یه بهونه ای باهاش، سر حرفو باز کنید، ازش اجازه بگیرید که اگه خودشون و خانوادشون اجازه میدن، به اتفاق خانوادتون برید خونشون خاستگاری. این که چیز بدی نیست. با خاستگاری توی خیابون خیلی فرق داره
ولی اگه یه دفعه واسه دفعه اول مادرتونو بفرستین و از قضا ایشون هیچ علاقه ای بهتون نداشته باشه، خب شانس خودتون رو واسه جلب علاقش سوخت کردین دیگه. اینجوری همون اول مامانش به مامانتون میگه نه و حتی نمیتونین تشریف ببرین خاستگاری. درسته؟ نظر من بازم همون نظر قبلیمه
بعدم ببینین اینجوری نیست که شما میگین. درسته که حرف اولو آخرو خانواده میزنن، ولی خانواده دخترشم درنظ میگیره. اگه ببینه دختر نظرش مثبته، خب یه کمی نرم تر نسبت به پسر فکر میکنن. ولی اگه دختره نظری نداشته باشه، یا نظرش منفی باشه، همونطور که گفتم خب از همون اول قبل از انکه جلسه خواستگاری شکل بگیره بگن نه
درباره اینکه خواهر بزرگتر داره یا نه هم به نظرمن حساس نشید. اگه نداشت که هیچی. ولی اگه داشت هم باز شما برید جلو. چون اولا ممکنه این موضوع براشون مهم نباشه (مثلا من خودم خواهر مجرد بزرگ دارم ولی همه اعضای خانوادم هروقت من بخوام ازدواج کنم ازم استقبال میکنن! )دوما اگه براشون مهم باشه، ممکنه بهتون بگن دختر ما فعلا به این دلیل ازدواج نمیکنه، و شما هم بهشون میگید که منتظر میمونید نوبت ازدواج ایشون برسه
اینا نظر منه. من خودم مذهبی هستم و اینارو میگم. ولی باز بستگی به فرهنگ مردم شهرتون هم داره. شاید من با فرهنگ متفاوتی دارم این نظراتو میدم. ولی درکل یه کم به نظرم شجاعانه عمل کنین. این خیلی خوبه که انقدر شرایطو در نظر میگیرید و بررسی میکنین، ولی حتی اگه بدترین شرایطم درنظر بگیریم، شما چون پسر هستید میتونین اگه بهتون جواب رد دادن بازم پافشاری کنین

- - - Updated - - -

درباره جنتلمن بودن، یه آقایی که سنگین باشه اما به وقتش لبخند بزنه و گرم برخورد کنه، شیک باشه، زیبا حرف بزنه (هم در لحن و صدا، هم در انتخاب کلمات ) موقع برخورد با خانوما حواسش به تفاوت روحیه اونا و حساسیت هاشون باشه ( که البته به دلایل فرهنگی و اعتقادی، این مورد یه کمی دارای استثنا میشه. مثلا من اگه ببینم مرد زندگیم حواسش به روحیه همه خانوما هست کلا با خاک یکی میکنمش! ولی درکل، باید نسبت به خانوم های مجاز اینجوری باشه، مخصوصا با همسر یا همسر آیندش، ضمن رعایت اصول اخلاقی )



همچین آقایی رو تقریبا میشه بهش گفت جنتلمن!