دیگه واقعا از پشیمانی و غصه خوردن پس از خرید هر چیزی خسته شدم

بخدا دیگه خسته شدم از این همه غم خوردن های الکی و واسه هیچ و پوچ باره و بارها هم این مشکل رو با همدردی در میان گذاشتم ولی هرکی اومد و فقط ابراز همدردی کرد و رفت و هیچکی نبود که یه راه حل منطقی بده و راهنمایی کنی بخدا دیگه از این همه پشیمانی و وسواس بعد خرید هر چیزی و این که بعد خرید هرچیز(از فلش و عینک گرفته تا لپتاپ و سرامیک ساختمان و...)جدیدا هم که واسه خواهرم گوشی اکسپریا z خریدم و الان میگم کاش وایمیسادیم و تا یه ماه دیگه z1 رو میخریدیم دوستان بخدا بعد پشیمانی خرید اون لپتاپی که تاپیکش رو زدم(حدود 2سال پیش) ولی دردی ازم دوا نشد دیگه یه روز نبوده که واقعا خوشحال باشم بعدشم که بحث سرامیک ساختمان پیش اومد که واسه اون هم تاپیک زدم اما حالا میبینم که مشکلم خیلی حاده چون هرچی میخرم بجای این که ازش استفاده کنم غصه میخورم شما رو تر خدا یه راهکاری بدید...روانشناسی خبره در همدان سراغ ندارید ؟؟؟که برم پیشش

mohammad اقا من یادمه یه تاپیکی شبیه این رو من پیگیری می کردم که خیلی راهکارای خوبی توش بود ولی مال دو سال پیش نبود چون من هم 5 ماه کمتر است که عضو شدم...
والا به نطر من شما خود باوری نداری خوب به جهنم که ضرر کنی یا نکنی به جهنم.....همه ما کم و بیش شبیه شماییم ولی از توقف فکر استفاده می کنیم....من چند وقت پیش یه ماشین ظرفشویی خریدم به شفارش دوستام و تایید مارک پیشنهادیشون....بعد که اینا اومدن خونمون دیدم من اون چیزی که مطابق با مال اونا باشه رو نخریدم و اعصابم کلی ریخت به هم ولی هر بار بش فکر می کنم میگم این که الان کار من رو راه می اندازه حالا چه اهمیتی داره که به کیفیتی که اونا می گن نباشه....هر بار هم که بش فکر می کنم حواسم رو پرت میکنم....
به هر حال این یه نوع وسواس است که شما گرفتارش هستی و باید به روان شناس مراجعه کنی تا به مرور درمان بشه....گاهی دارو درمانی هم میدن
دوست من دنیا محل گذر است مطمین باش هر کاری که تو الان می کنی به خصوص در ایران از انجام دادنش در اینده بهتر است ....

سلام آقا محمد

خب کاملا واضحه که شما وسواس دارید و باید به روانشناس مراجعه کنید در رابطه با انتخاب روانشناس هم یجورایی دارید وسواس به
خرج میدید، شما پیش یه روانشناس میرید اگه نتونست کمکتون کنه پیش یکی دیگه میرید اگه از دومی هم راضی نبودید پیش روانشناس بعدی و بعدی ... اوکی؟

و اینکه آقا محمد فرض کنید شما الان اون یک ماه رو صبر کردید و گوشی اکسپریا z1 رو برای خواهرتون گرفتید یعنی همین الان
اکسپریا z1 رو دارین، اوکی؟ خب که چی؟ بعدش چی؟ بعدش که اکسپریا z2 بیاد چیکار کنیم؟ اصلا هزاران مدل گوشی بهتر از اکسپریاz1 هست اینو چیکارش کنیم؟!!! بعدم مگه من یا شما همیشه باید بهترین چیزا رو داشته باشیم، اصلا بهترینی وجود داره؟ دست بالای دست بسیااااااااااااااااار است

شما تو این زمان و این لحظه دارید زندگی میکنید و خرید میکنید نه در آینده، اگه تو یکماه آینده زندگی میکردید حتما اکسپریا z1 رو
بگیرید، اینم بگم که من درکتون میکنم منم قبلا تو خرید کردن وسواس به خرج میدادم ولی الان اینجوری نیستم، زندگی این چیزا نیست محمد آقا، سعی کن به معنای عمیقتری از زندگی برسی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shabnam z

سلام آقا محمد

خب کاملا واضحه که شما وسواس دارید و باید به روانشناس مراجعه کنید در رابطه با انتخاب روانشناس هم یجورایی دارید وسواس به
خرج میدید، شما پیش یه روانشناس میرید اگه نتونست کمکتون کنه پیش یکی دیگه میرید اگه از دومی هم راضی نبودید پیش روانشناس بعدی و بعدی ... اوکی؟

و اینکه آقا محمد فرض کنید شما الان اون یک ماه رو صبر کردید و گوشی اکسپریا z1 رو برای خواهرتون گرفتید یعنی همین الان
اکسپریا z1 رو دارین، اوکی؟ خب که چی؟ بعدش چی؟ بعدش که اکسپریا z2 بیاد چیکار کنیم؟ اصلا هزاران مدل گوشی بهتر از اکسپریاz1 هست اینو چیکارش کنیم؟!!! بعدم مگه من یا شما همیشه باید بهترین چیزا رو داشته باشیم، اصلا بهترینی وجود داره؟ دست بالای دست بسیااااااااااااااااار است

شما تو این زمان و این لحظه دارید زندگی میکنید و خرید میکنید نه در آینده، اگه تو یکماه آینده زندگی میکردید حتما اکسپریا z1 رو
بگیرید، اینم بگم که من درکتون میکنم منم قبلا تو خرید کردن وسواس به خرج میدادم ولی الان اینجوری نیستم، زندگی این چیزا نیست محمد آقا، سعی کن به معنای عمیقتری از زندگی برسی:72:

---

باور کنید بارها و بارها تلاش کردم واسه این که برای این چیزای بی مورد غصه نخورم و بیخیال باشم ولی اصلا موفق نشدم....:81:

سلام اقای محمد را

این چند حالت میتونه داشته باشه

-شما کمالگرایی و تقریبا دنبال بهترین ها میگردیدو به وضع موجود راضی نیستی قانع نمیشی چون بهترین ها مطلق نیستن و نسبی ان. خیلی هم از خودت انتظار داری

در واقع کمالگرایان شخصیت های وسواسی دارند که کاملا در نوشته های شم علایم وسواس هست مشهوده

http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

http://www.hamdardi.net/thread-15051.html

چقدر درباره علت کارهای وسواسیت فکر کردی؟

هدفت از خریدن گوشی یا سرامیک و لپتاپ چیه؟

همشون برا اینن که ازشون استفاده کنی و در نهایت به اون حس ارامش برسی...اینطور نیست؟

بیشتر خودتو کنکاش کن ببین دنبال چی هستی که به وسواست دامن میزنه دنبال تایید دیگرانی؟ میخایی خیلی ازت تعریف کنن؟ میخای نفر اول باشی؟ نمیخایی هیچ نقصی در کار باشه؟
تنوع طلبی؟

- حالت دیگه ای که خیلی تو رفتار دیگران و احساساتشون مشاهده میشه اینه که گاهی افرادی که عزت نفس پایینی دارن و خودشونو قبول ندارن بعد ازینکه چیزی رو بدست میارن ازش خوششون نمیاد چون وصل شده به وجود خودشون ...

در مقابل این گروه کسانی هستند که بعد ازینکه چیزی رو متعلق به خودشون دونستند خیلی بهش ارج میدن طوری که دیگران هم ارزوی داشته های اونو میکنن..

فک کن ببین قبل ازینکه سرامیک یا لپتاپ و گوشی رو بخری چقدر دربارش مطمان بودی و دوسشون داشتی؟ بعد خرید این حس ایجاد شده؟

این سوالا رو هم جواب بدین لطفا:

چه چیزی در زندگیت هست که بهش میبالی؟ به چی افتخار میکنی؟

چقدر خودتو دوست داری؟

بهترین راه این هست که شما تو تالار مقالات رو بخونین فک کنین ببینین علت کارات به کدوم نزدیکه؟ کمال گرایی؟ وسواس بیش از حد؟ اعتماد به نفس پایین؟ یا هرعلت دیگه

بعد ازون میتونی با سوال دقیق و مساله مشخص حلش کنی.

البته اگه درباره اون سوالات جواب بدی و بیشتر از احساساتت و طرز فکرت بنویسی دوستان هم کمکت میکنن تا علتش مشخص بشه.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad-ra

باور کنید بارها و بارها تلاش کردم واسه این که برای این چیزای بی مورد غصه نخورم و بیخیال باشم ولی اصلا موفق نشدم....:81:

---

تلاش بدون زیربنا جواب نمیده غصه ای که میخوری دلیل داره نمیتونی با این جمله که "باشه دیگه غصه نمیخورم" خودتو اروم و قانع کنی.

باید زیربنای فکری غلطی که داری رو بهم بریزی باید ویرانش کنی و با افکار درست و متعادل جایگزین کنی

مثلا تو این فکر و اعتقادو تو ساخت فکریت داری:" من باید بهترین و بی عیب ترین باشم" اگه اینطور نباشی به تبع اون فکر ،احساس " ناکامی و سرخوردگی و غصه" ایجاد میشه.
میتونی جایگزین کنی با" من به اندازه خودم تلاشم رو میکنم و مطمانا کارم بدون عیب و نقص نخاهد شد و ایرادی خواهد داشت ولی با این وجود تلاش و انتخاب هام رو دوست دارم"
باز اگه نشد احساست میشه: " بازم از خودم ممنونم که تلاشم رو کردم و خوشحالم چون میدونم هیچ کاری و هیچ کسی بی عیب نیست" .

چون احساس از طرز فکر نشات میگیره و بخودی خود خاموش نمیشه . احساس، لایه سطحی افکار و اعتقادات ماست.

سلام اقای محمد را

این چند حالت میتونه داشته باشه

-شما کمالگرایی و تقریبا دنبال بهترین ها میگردیدو به وضع موجود راضی نیستی قانع نمیشی چون بهترین ها مطلق نیستن و نسبی ان. خیلی هم از خودت انتظار داری

در واقع کمالگرایان شخصیت های وسواسی دارند که کاملا در نوشته های شم علایم وسواس هست مشهوده

http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

http://www.hamdardi.net/thread-15051.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

چقدر درباره علت کارهای وسواسیت فکر کردی؟

---

خیلی زیاد. در واقع خیلی شبها فکرم بوده ولی به هیچ نتیجه ی درمان کننده ای نرسیدم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

هدفت از خریدن گوشی یا سرامیک و لپتاپ چیه؟

---

هدفم زیبا بودن و کارا بودن و جدید بودنشون بوده که این حسو دارم که به هیچکدوم از اینا بعد خرید نرسیدم/

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

همشون برا اینن که ازشون استفاده کنی و در نهایت به اون حس ارامش برسی...اینطور نیست؟

---

آره ولی برای من یکی اینطور نبوده بیشتر غصه ی زیبا نبودن یا جدید نبودنش رو خوردم تا اینکه ازشون استفاده ای داشته باشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

بیشتر خودتو کنکاش کن ببین دنبال چی هستی که به وسواست دامن میزنه دنبال تایید دیگرانی؟ میخایی خیلی ازت تعریف کنن؟ میخای نفر اول باشی؟ نمیخایی هیچ نقصی در کار باشه؟
تنوع طلبی؟

---

نمیدونم چرا ولی دقیقا تو همه چیز شدیدا دهن بین هستم:grief:و میخوام بهترین رو در مقابل دیگران داشته باشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

- حالت دیگه ای که خیلی تو رفتار دیگران و احساساتشون مشاهده میشه اینه که گاهی افرادی که عزت نفس پایینی دارن و خودشونو قبول ندارن بعد ازینکه چیزی رو بدست میارن ازش خوششون نمیاد چون وصل شده به وجود خودشون ...

---

دقیقا به نکاتی اشاره میکنید که همه شون تو وجودم بوده و هست:104:تر خدا همینطور به راهنمایی کردنتون ادامه بدید..
دقیقا عزت نفسم پایینه و خودمرو اصلا قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچک و بی عرضه نسبت به دیگران میدونم:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

در مقابل این گروه کسانی هستند که بعد ازینکه چیزی رو متعلق به خودشون دونستند خیلی بهش ارج میدن طوری که دیگران هم ارزوی داشته های اونو میکنن..

---

خیلی کسا رو میشناسم که اینطورن مثلا پسرعموم دقیقا اینطوریه و وقتی چیزی رو میخره دیگه اجازه نمیده کسی با نظرش اون رو پشیمان کنه بخدا طوری از چیزی که داره تعریف میکنه که آدم میگه بهترین چیز رو گرقته...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

فک کن ببین قبل ازینکه سرامیک یا لپتاپ و گوشی رو بخری چقدر دربارش مطمان بودی و دوسشون داشتی؟ بعد خرید این حس ایجاد شده؟

---

اون لحظه ی خرید آره دوستشون داشتم گرچند در انتخاب هم وسواس داشتم ولی دقیقا بعد 1روز حس بدی نسبت بههشون داشتم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

این سوالا رو هم جواب بدین لطفا:

1.چه چیزی در زندگیت هست که بهش میبالی؟ به چی افتخار میکنی؟

2.چقدر خودتو دوست داری؟

3.بهترین راه این هست که شما تو تالار مقالات رو بخونین فک کنین ببینین علت کارات به کدوم نزدیکه؟ کمال گرایی؟ وسواس بیش از حد؟ اعتماد به نفس پایین؟ یا هرعلت دیگه

---

1.در طی 4..5سال گذشته خیلی اون موقعها خودم رو قبول داشتم ولی در طی یک دو سال اینقدر خودم رو سرزنش کردم که دیگه به هیچ وجه خودم رو قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچیک میدونم

2.خیلی خیلی کم

3.هم کمال گرا هستم و هم کمبود اعتماد بنفس و هم وسواس...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

تلاش بدون زیربنا جواب نمیده غصه ای که میخوری دلیل داره نمیتونی با این جمله که "باشه دیگه غصه نمیخورم" خودتو اروم و قانع کنی.

---

دقیقا منم بدنبال دلیلشم تا بیشتر از این روزهای عمرم که حتی 1ساعت قابل بازگشت نیست رو بخاطر فکرهای پوچ از دست ندم که حس میکنم با راهنماییهای افرادی مثل شما به نتیجه برسم

خیلی ممنون که دردامو شناختید و دارید راهنماییم میکنید....

- - - Updated - - -

اگه میشه آدرس تاپیکی که گذاشتید رو بگید تا شاید اونجا با خوندن راه حل ها به نتیجه بهتری برسم

- - - Updated - - -

سلام اقای محمد را

این چند حالت میتونه داشته باشه

-شما کمالگرایی و تقریبا دنبال بهترین ها میگردیدو به وضع موجود راضی نیستی قانع نمیشی چون بهترین ها مطلق نیستن و نسبی ان. خیلی هم از خودت انتظار داری

در واقع کمالگرایان شخصیت های وسواسی دارند که کاملا در نوشته های شم علایم وسواس هست مشهوده

http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

http://www.hamdardi.net/thread-15051.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

چقدر درباره علت کارهای وسواسیت فکر کردی؟

---

خیلی زیاد. در واقع خیلی شبها فکرم بوده ولی به هیچ نتیجه ی درمان کننده ای نرسیدم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

هدفت از خریدن گوشی یا سرامیک و لپتاپ چیه؟

---

هدفم زیبا بودن و کارا بودن و جدید بودنشون بوده که این حسو دارم که به هیچکدوم از اینا بعد خرید نرسیدم/

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

همشون برا اینن که ازشون استفاده کنی و در نهایت به اون حس ارامش برسی...اینطور نیست؟

---

آره ولی برای من یکی اینطور نبوده بیشتر غصه ی زیبا نبودن یا جدید نبودنش رو خوردم تا اینکه ازشون استفاده ای داشته باشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

بیشتر خودتو کنکاش کن ببین دنبال چی هستی که به وسواست دامن میزنه دنبال تایید دیگرانی؟ میخایی خیلی ازت تعریف کنن؟ میخای نفر اول باشی؟ نمیخایی هیچ نقصی در کار باشه؟
تنوع طلبی؟

---

نمیدونم چرا ولی دقیقا تو همه چیز شدیدا دهن بین هستم:grief:و میخوام بهترین رو در مقابل دیگران داشته باشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

- حالت دیگه ای که خیلی تو رفتار دیگران و احساساتشون مشاهده میشه اینه که گاهی افرادی که عزت نفس پایینی دارن و خودشونو قبول ندارن بعد ازینکه چیزی رو بدست میارن ازش خوششون نمیاد چون وصل شده به وجود خودشون ...

---

دقیقا به نکاتی اشاره میکنید که همه شون تو وجودم بوده و هست:104:تر خدا همینطور به راهنمایی کردنتون ادامه بدید..
دقیقا عزت نفسم پایینه و خودمرو اصلا قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچک و بی عرضه نسبت به دیگران میدونم:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

در مقابل این گروه کسانی هستند که بعد ازینکه چیزی رو متعلق به خودشون دونستند خیلی بهش ارج میدن طوری که دیگران هم ارزوی داشته های اونو میکنن..

---

خیلی کسا رو میشناسم که اینطورن مثلا پسرعموم دقیقا اینطوریه و وقتی چیزی رو میخره دیگه اجازه نمیده کسی با نظرش اون رو پشیمان کنه بخدا طوری از چیزی که داره تعریف میکنه که آدم میگه بهترین چیز رو گرقته...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

فک کن ببین قبل ازینکه سرامیک یا لپتاپ و گوشی رو بخری چقدر دربارش مطمان بودی و دوسشون داشتی؟ بعد خرید این حس ایجاد شده؟

---

اون لحظه ی خرید آره دوستشون داشتم گرچند در انتخاب هم وسواس داشتم ولی دقیقا بعد 1روز حس بدی نسبت بههشون داشتم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

این سوالا رو هم جواب بدین لطفا:

1.چه چیزی در زندگیت هست که بهش میبالی؟ به چی افتخار میکنی؟

2.چقدر خودتو دوست داری؟

3.بهترین راه این هست که شما تو تالار مقالات رو بخونین فک کنین ببینین علت کارات به کدوم نزدیکه؟ کمال گرایی؟ وسواس بیش از حد؟ اعتماد به نفس پایین؟ یا هرعلت دیگه

---

1.در طی 4..5سال گذشته خیلی اون موقعها خودم رو قبول داشتم ولی در طی یک دو سال اینقدر خودم رو سرزنش کردم که دیگه به هیچ وجه خودم رو قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچیک میدونم

2.خیلی خیلی کم

3.هم کمال گرا هستم و هم کمبود اعتماد بنفس و هم وسواس...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

تلاش بدون زیربنا جواب نمیده غصه ای که میخوری دلیل داره نمیتونی با این جمله که "باشه دیگه غصه نمیخورم" خودتو اروم و قانع کنی.

---

دقیقا منم بدنبال دلیلشم تا بیشتر از این روزهای عمرم که حتی 1ساعت قابل بازگشت نیست رو بخاطر فکرهای پوچ از دست ندم که حس میکنم با راهنماییهای افرادی مثل شما به نتیجه برسم

خیلی ممنون که دردامو شناختید و دارید راهنماییم میکنید....

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hhanie

mohammad
خوب به جهنم که ضرر کنی یا نکنی به جهنم.....همه ما کم و بیش شبیه شماییم ولی از توقف فکر استفاده می کنیم....
دوست من دنیا محل گذر است ....

---

بخدا بارها و بارها تلاش برای بیخیالی کردم ولی فایده نداشته ولی با کمک <فرشته مهربان> و خوبهایی مثل شما امیدوارم دیگه ریشه این فکرهای عبث ام رو بکنم و بندازم دریا تا بره و فکر ما رو از شر این پوچیها راحت کنه..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad-ra

سلام اقای محمد را

این چند حالت میتونه داشته باشه

-شما کمالگرایی و تقریبا دنبال بهترین ها میگردیدو به وضع موجود راضی نیستی قانع نمیشی چون بهترین ها مطلق نیستن و نسبی ان. خیلی هم از خودت انتظار داری

در واقع کمالگرایان شخصیت های وسواسی دارند که کاملا در نوشته های شم علایم وسواس هست مشهوده

http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

http://www.hamdardi.net/thread-15051.html


خیلی زیاد. در واقع خیلی شبها فکرم بوده ولی به هیچ نتیجه ی درمان کننده ای نرسیدم...


هدفم زیبا بودن و کارا بودن و جدید بودنشون بوده که این حسو دارم که به هیچکدوم از اینا بعد خرید نرسیدم/


آره ولی برای من یکی اینطور نبوده بیشتر غصه ی زیبا نبودن یا جدید نبودنش رو خوردم تا اینکه ازشون استفاده ای داشته باشم


نمیدونم چرا ولی دقیقا تو همه چیز شدیدا دهن بین هستم:grief:و میخوام بهترین رو در مقابل دیگران داشته باشم


دقیقا به نکاتی اشاره میکنید که همه شون تو وجودم بوده و هست:104:تر خدا همینطور به راهنمایی کردنتون ادامه بدید..
دقیقا عزت نفسم پایینه و خودمرو اصلا قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچک و بی عرضه نسبت به دیگران میدونم:302:


خیلی کسا رو میشناسم که اینطورن مثلا پسرعموم دقیقا اینطوریه و وقتی چیزی رو میخره دیگه اجازه نمیده کسی با نظرش اون رو پشیمان کنه بخدا طوری از چیزی که داره تعریف میکنه که آدم میگه بهترین چیز رو گرقته...


اون لحظه ی خرید آره دوستشون داشتم گرچند در انتخاب هم وسواس داشتم ولی دقیقا بعد 1روز حس بدی نسبت بههشون داشتم.



1.در طی 4..5سال گذشته خیلی اون موقعها خودم رو قبول داشتم ولی در طی یک دو سال اینقدر خودم رو سرزنش کردم که دیگه به هیچ وجه خودم رو قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچیک میدونم

2.خیلی خیلی کم

3.هم کمال گرا هستم و هم کمبود اعتماد بنفس و هم وسواس...


دقیقا منم بدنبال دلیلشم تا بیشتر از این روزهای عمرم که حتی 1ساعت قابل بازگشت نیست رو بخاطر فکرهای پوچ از دست ندم که حس میکنم با راهنماییهای افرادی مثل شما به نتیجه برسم

خیلی ممنون که دردامو شناختید و دارید راهنماییم میکنید....

- - - Updated - - -

اگه میشه آدرس تاپیکی که گذاشتید رو بگید تا شاید اونجا با خوندن راه حل ها به نتیجه بهتری برسم

- - - Updated - - -

سلام اقای محمد را

این چند حالت میتونه داشته باشه

-شما کمالگرایی و تقریبا دنبال بهترین ها میگردیدو به وضع موجود راضی نیستی قانع نمیشی چون بهترین ها مطلق نیستن و نسبی ان. خیلی هم از خودت انتظار داری

در واقع کمالگرایان شخصیت های وسواسی دارند که کاملا در نوشته های شم علایم وسواس هست مشهوده

http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

http://www.hamdardi.net/thread-15051.html


خیلی زیاد. در واقع خیلی شبها فکرم بوده ولی به هیچ نتیجه ی درمان کننده ای نرسیدم...


هدفم زیبا بودن و کارا بودن و جدید بودنشون بوده که این حسو دارم که به هیچکدوم از اینا بعد خرید نرسیدم/


آره ولی برای من یکی اینطور نبوده بیشتر غصه ی زیبا نبودن یا جدید نبودنش رو خوردم تا اینکه ازشون استفاده ای داشته باشم


نمیدونم چرا ولی دقیقا تو همه چیز شدیدا دهن بین هستم:grief:و میخوام بهترین رو در مقابل دیگران داشته باشم


دقیقا به نکاتی اشاره میکنید که همه شون تو وجودم بوده و هست:104:تر خدا همینطور به راهنمایی کردنتون ادامه بدید..
دقیقا عزت نفسم پایینه و خودمرو اصلا قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچک و بی عرضه نسبت به دیگران میدونم:302:


خیلی کسا رو میشناسم که اینطورن مثلا پسرعموم دقیقا اینطوریه و وقتی چیزی رو میخره دیگه اجازه نمیده کسی با نظرش اون رو پشیمان کنه بخدا طوری از چیزی که داره تعریف میکنه که آدم میگه بهترین چیز رو گرقته...


اون لحظه ی خرید آره دوستشون داشتم گرچند در انتخاب هم وسواس داشتم ولی دقیقا بعد 1روز حس بدی نسبت بههشون داشتم.



1.در طی 4..5سال گذشته خیلی اون موقعها خودم رو قبول داشتم ولی در طی یک دو سال اینقدر خودم رو سرزنش کردم که دیگه به هیچ وجه خودم رو قبول ندارم و خودم رو خیلی کوچیک میدونم

2.خیلی خیلی کم

3.هم کمال گرا هستم و هم کمبود اعتماد بنفس و هم وسواس...


دقیقا منم بدنبال دلیلشم تا بیشتر از این روزهای عمرم که حتی 1ساعت قابل بازگشت نیست رو بخاطر فکرهای پوچ از دست ندم که حس میکنم با راهنماییهای افرادی مثل شما به نتیجه برسم

خیلی ممنون که دردامو شناختید و دارید راهنماییم میکنید....

- - - Updated - - -


بخدا بارها و بارها تلاش برای بیخیالی کردم ولی فایده نداشته ولی با کمک <فرشته اردیبهشت> و خوبهایی مثل شما امیدوارم دیگه ریشه این فکرهای عبث ام رو بکنم و بندازم دریا تا بره و فکر ما رو از شر این پوچیها راحت کنه..

---

دوستان خواهشا بیشتر کمکم کنید امروز با کارایی که گفتید یه مقدار راحتتر شدم ولی اگه میشه بصورت ادامه دار راهنمایی و کمکم کنید تا از شر این بیماری روانی راحت بشم:72:

سلام
منم چند سال پیش مساله شما رو داشتم اما خیلی اذیتم نمیکرد.
گاهی میشد از خرید کالایی خیلی پشیمون میشدم.
با مشاور صحبت کردم وراهکار خوبی داد که تا مدتها انجام دادم وموفق شدم این پشیمونی افراطی رو از خودم دور کنم.

مشاور به من گفت تو باید دومرحله ای خرید کنی...
اولین بار فقط به اندازه پول رفتو برگشتت با خودت ببر.
حتما واسه خریدت هدف تعیین کن(خرید کیف یا...)
خوب همه مغازه هارو بگرد(هر جا که فکر میکنی جنس مورد نظرتو دارن).
اصلا به این فکر نکن زشته برم تومغازه ودست خالی برگردم.(فروشنده واسه خدمت رسانی به تو اونجاست)

درمرحله دوم وقتی مطمئن شدی جنس مورد نظرو پیدا کردی با خودت پول ببر وهمونو بخر.
نباید پولی که میبری بیشتر باشه تا وسوسه بشی جنس دیگه ای بخری.

این روش واسه من که خیلی جواب داد.الان دیگه وقتی پول زیادی هم دارم چیزی که لازم ندارم یا بهش فکر نکردم یا شک دارم نمیخرم.حتی اگر همه خرید کنن ممکنه من دست خالی برگردم چون اون جنسی که میخوام پیدا نکردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط earth

سلام
منم چند سال پیش مساله شما رو داشتم اما خیلی اذیتم نمیکرد.
گاهی میشد از خرید کالایی خیلی پشیمون میشدم.
با مشاور صحبت کردم وراهکار خوبی داد که تا مدتها انجام دادم وموفق شدم این پشیمونی افراطی رو از خودم دور کنم.

مشاور به من گفت تو باید دومرحله ای خرید کنی...
اولین بار فقط به اندازه پول رفتو برگشتت با خودت ببر.
حتما واسه خریدت هدف تعیین کن(خرید کیف یا...)
خوب همه مغازه هارو بگرد(هر جا که فکر میکنی جنس مورد نظرتو دارن).
اصلا به این فکر نکن زشته برم تومغازه ودست خالی برگردم.(فروشنده واسه خدمت رسانی به تو اونجاست)

درمرحله دوم وقتی مطمئن شدی جنس مورد نظرو پیدا کردی با خودت پول ببر وهمونو بخر.
نباید پولی که میبری بیشتر باشه تا وسوسه بشی جنس دیگه ای بخری.

این روش واسه من که خیلی جواب داد.الان دیگه وقتی پول زیادی هم دارم چیزی که لازم ندارم یا بهش فکر نکردم یا شک دارم نمیخرم.حتی اگر همه خرید کنن ممکنه من دست خالی برگردم چون اون جنسی که میخوام پیدا نکردم.

---

این راهکاری که شما میگی واسه قبل خریده ولی من الان لپتاپ سرامیک گوشی رو خریدم و حسرت و غصه میخورم و دیگه اینا قابل پس دادن نیست که بخوام دوباره بخرمشون.

نمیدونم اینجا چرا اینجوریه هر تاپیکی که میزنی یه نفر فقط یه بار میاد و راهنمایی میکنه و دیگه میره و دیگه پشت سرشم نگاه نمیکنه واقعا چرا؟؟؟؟:grief::grief::grief:

سلام محمد اقا.چطوری داداش من ؟ :72:

بنده تو تاپیک قبلی شما هم حضور داشتم.چه در اون تاپیک و چه اینجا دوستان راهنمایی های خوبی کردن.بخصوص فرشته مهربان در همون تاپیک.

خب جواب شما در یک کلام اینه : سخت نگیر.ولی مشکل اینه که نمیتونید سخت نگیرید چون متاسفانه بخاطر تعلل در انجام یه اقدام جدی این مشکل روز به روز با شما بزرگتر و قدرتمند تر شد.بنده هم با نظر خواهر خوبم شبنم خانم موافقم که شما حتی در انتخاب پزشکتون هم دارید سختگیری می کنید.

نقل قول:

---

نمیدونم اینجا چرا اینجوریه هر تاپیکی که میزنی یه نفر فقط یه بار میاد و راهنمایی میکنه و دیگه میره و دیگه پشت سرشم نگاه نمیکنه واقعا چرا؟؟؟؟:grief::grief::grief:

---

خب شما باید اول یه تغییراتی در رفتارت نشون بدی تا دوستان بیان و حرف جدیدی اگه دارن رو بزنن دیگه(یعنی دوستان تاثیر پذیری شما رو ببینن).گرچه بنده فکر می کنم شما مشکلت با این پست گذاری ها حل نمیشه.باید حتما حضوری برید پیش یه روان شناس و شاید در کنارش روانپزشک.

یه بار گفتم باز عرض می کنم.بنده نگران این نیستم که شما از خرید اکسپریا راضی هستی یا نه یا ..... !!! بنده نگران روزی هستم که شما ازدواج کنید و اون دختر بی خبر از همه جا رو مدام روی ترازو بذاری و با دیگران قیاس کنی.

الان که توفیق دارم و به لطف مدیر محترم پر رنگ شدم ، تاپیکتون رو تو لیست تاپیکهای نیازمند به حضور کارشناسان قرار میدم.امیدوارم هر چی زودتر مشکلتون حل بشه.

احتمالا منم همین یه پست رو میذارم.چون به جمله ای که بعنوان امضاء زدم زیر پستم معتقدم.


فقط خدا :72::72::72:

سلام


خدارو شکر شما زنده هستید ومیخواید زندگی کنید...
حتما در آینده باز هم به راهکاری نیاز دارید تا مثل الان حس پشیمونی نیاد سراغتون.

خب واسه لپ تاپ که میتونید ارتقاءبدید .
اما اگر فقط ظاهرشو میگید که من نمیدونم.


فقط خدا محترم امضا تون واسه این تالار به جاست اما خیلی تنده.

به این نتیجه رسیدم که حرفای منم از دسته اوله ونباید جزءدسته دوم باشم.

فرشته اردیبهشت خواهش میکنم کمک کنید چون مشکلات بنده رو تشخیص دادید و با ادامه دادن راهنماییتون شاید باعث خیری بشید و دعا بنده پشت سرتون باشه...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام اقای محمد را

این چند حالت میتونه داشته باشه

-شما کمالگرایی و تقریبا دنبال بهترین ها میگردیدو به وضع موجود راضی نیستی قانع نمیشی چون بهترین ها مطلق نیستن و نسبی ان. خیلی هم از خودت انتظار داری

در واقع کمالگرایان شخصیت های وسواسی دارند که کاملا در نوشته های شم علایم وسواس هست مشهوده

http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

http://www.hamdardi.net/thread-15051.html

چقدر درباره علت کارهای وسواسیت فکر کردی؟

هدفت از خریدن گوشی یا سرامیک و لپتاپ چیه؟

همشون برا اینن که ازشون استفاده کنی و در نهایت به اون حس ارامش برسی...اینطور نیست؟

بیشتر خودتو کنکاش کن ببین دنبال چی هستی که به وسواست دامن میزنه دنبال تایید دیگرانی؟ میخایی خیلی ازت تعریف کنن؟ میخای نفر اول باشی؟ نمیخایی هیچ نقصی در کار باشه؟
تنوع طلبی؟

- حالت دیگه ای که خیلی تو رفتار دیگران و احساساتشون مشاهده میشه اینه که گاهی افرادی که عزت نفس پایینی دارن و خودشونو قبول ندارن بعد ازینکه چیزی رو بدست میارن ازش خوششون نمیاد چون وصل شده به وجود خودشون ...

در مقابل این گروه کسانی هستند که بعد ازینکه چیزی رو متعلق به خودشون دونستند خیلی بهش ارج میدن طوری که دیگران هم ارزوی داشته های اونو میکنن..

فک کن ببین قبل ازینکه سرامیک یا لپتاپ و گوشی رو بخری چقدر دربارش مطمان بودی و دوسشون داشتی؟ بعد خرید این حس ایجاد شده؟

این سوالا رو هم جواب بدین لطفا:

چه چیزی در زندگیت هست که بهش میبالی؟ به چی افتخار میکنی؟

چقدر خودتو دوست داری؟

بهترین راه این هست که شما تو تالار مقالات رو بخونین فک کنین ببینین علت کارات به کدوم نزدیکه؟ کمال گرایی؟ وسواس بیش از حد؟ اعتماد به نفس پایین؟ یا هرعلت دیگه

بعد ازون میتونی با سوال دقیق و مساله مشخص حلش کنی.

البته اگه درباره اون سوالات جواب بدی و بیشتر از احساساتت و طرز فکرت بنویسی دوستان هم کمکت میکنن تا علتش مشخص بشه.

- - - Updated - - -



تلاش بدون زیربنا جواب نمیده غصه ای که میخوری دلیل داره نمیتونی با این جمله که "باشه دیگه غصه نمیخورم" خودتو اروم و قانع کنی.

باید زیربنای فکری غلطی که داری رو بهم بریزی باید ویرانش کنی و با افکار درست و متعادل جایگزین کنی

مثلا تو این فکر و اعتقادو تو ساخت فکریت داری:" من باید بهترین و بی عیب ترین باشم" اگه اینطور نباشی به تبع اون فکر ،احساس " ناکامی و سرخوردگی و غصه" ایجاد میشه.
میتونی جایگزین کنی با" من به اندازه خودم تلاشم رو میکنم و مطمانا کارم بدون عیب و نقص نخاهد شد و ایرادی خواهد داشت ولی با این وجود تلاش و انتخاب هام رو دوست دارم"
باز اگه نشد احساست میشه: " بازم از خودم ممنونم که تلاشم رو کردم و خوشحالم چون میدونم هیچ کاری و هیچ کسی بی عیب نیست" .

چون احساس از طرز فکر نشات میگیره و بخودی خود خاموش نمیشه . احساس، لایه سطحی افکار و اعتقادات ماست.

---

شما تو همه ی تاپیکا ی بار نظر میدید و دیگه پشت سرتون هم نگاه نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟
اگه میخواستید اینطوری راهنمایی کنید همون اولش کمک نمیکردی بهتر بود...

دوستان شما میگید برو پیش روانشناس من پارسال واسه همین مشکلی که تو این تاپیک نوشتم پیش روانشناس رفتم فایده نداشت(البته اون موقع خیلی کمتر بود و مثل الان حاد نبود)امسال هم حدود 2 ماه و خورده ای قبل پیش یکی دیگه رفتم اون هم فقط یه سری دارو داد و تمام و هیچ اثری هم تو این غصه خوردن بعد خرید هر چیزی نداشت الانم که حدود 10روزی هست که پیش یه روانشناس دیگه میرم که اونم با ابن که از قبلیا بهتر بوده ولی فقط حرفایی که خودم به خودم تو این 2 سال میگم رو بهم گفته و اصلا تو این ده روز (4جلسه)حالم بهتر نشده هیچ بدتر هم شده. . .آخه حرفم رو بکی بگم من الان زندگیم شده غصه خوردن بخدا حالا زدم تو خط غصه خوردن گوشی که واسه خواهرم گرفتم......نمیدونم این چه حس کوفتی ایه که تو وجودم ریشه دوانده و هر سعی و تلاشی میکنم فایده نداشته ....:54:

این سایت قبلنا خیلی خیلی بهتر بود ولی الان فکر میکنم هرکی که عشقتون بکشه جوابش رو میدین و هر کی هم که خوشتون نیاد جوابش رو نمیدید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad-ra

فرشته اردیبهشت خواهش میکنم کمک کنید چون مشکلات بنده رو تشخیص دادید و با ادامه دادن راهنماییتون شاید باعث خیری بشید و دعا بنده پشت سرتون باشه...

---

سلام دوباره
حدس میزنم که شاید نوشتمو نبینی ولی مینویسم
من معذرت میخام پیگیر تاپیکت بودم اما بدلایلی نمیتونستم بیام
بله من میفهم مشکل شما رو درک میکنم
و همون پست قبلی هم که نوشتم جواب توشون بود قرار بود درموردش تامل کنی و رو خودت کار کنی
اونا فقط سوال نبودن جواب هم بودن دقت نکردی؟؟!!
اونطور که معلوم بود مشکل شما ریشه در عزت نفس و اعتماد به نفست داره
باید خودت رو دوست داشته باشی تا بتونی متعلقات به خودت رو هم دوست بداری
فک کن ببین چطور میتونی برا خودت ارزشمند شی؟

- - - Updated - - -

درسته روانشناس میتونه راهنماییت کنه ولی بهترین روانشناس خودتی باید به شناخت برسی و بخایی با اراده باشی
در غیر این صورت نه تاپیک فایده داره نه مشاوری که پولای هنگفتی هزینش میکنی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام دوباره
حدس میزنم که شاید نوشتمو نبینی ولی مینویسم
من معذرت میخام پیگیر تاپیکت بودم اما بدلایلی نمیتونستم بیام
بله من میفهم مشکل شما رو درک میکنم
و همون پست قبلی هم که نوشتم جواب توشون بود قرار بود درموردش تامل کنی و رو خودت کار کنی
اونا فقط سوال نبودن جواب هم بودن دقت نکردی؟؟!!
اونطور که معلوم بود مشکل شما ریشه در عزت نفس و اعتماد به نفست داره
باید خودت رو دوست داشته باشی تا بتونی متعلقات به خودت رو هم دوست بداری
فک کن ببین چطور میتونی برا خودت ارزشمند شی؟

- - - Updated - - -

درسته روانشناس میتونه راهنماییت کنه ولی بهترین روانشناس خودتی باید به شناخت برسی و بخایی با اراده باشی
در غیر این صورت نه تاپیک فایده داره نه مشاوری که پولای هنگفتی هزینش میکنی.

---

از همون زمانی که استارت این تاپیک رو زدم شروع به تلاشهایی برای ایجاد تغییرات در خودم کردم و اگه موفقیت در این کار بین 0تا10 باشه و مینیمم موفقیت در تغییر دادن خودم 0 و ماکزیمم اش 10 باشه من الان در پله ی 1ام هستم...ولی یه چیزی اتفاق افتاده و متاسفانه اینه که به همه ی چیزای که نسبت بهش احساس پشیمانی دارم دیگه یه جور حسه تنفر پیدا کردم که نمیدونم چطوری میشه درمانش کرد ولی خوشبختانه رو بالا بردن اعتماد بنفس خودم خیلی موفق بودم که امیدوارم این تلاشها موقتی نباشه و ادامه دار باشه....

دقیقا همین مشکل باعث شده که تا الان بیدار باشم و هیچ جوری هم نمیتونم خودمو آروم کنم!! واقعا حیف از عمر ما که اینطوری برای غصه خوردن تلف شه!
یعنی هیچ درمانی به جز روانپزشک نیست؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sara 65

دقیقا همین مشکل باعث شده که تا الان بیدار باشم و هیچ جوری هم نمیتونم خودمو آروم کنم!! واقعا حیف از عمر ما که اینطوری برای غصه خوردن تلف شه!
یعنی هیچ درمانی به جز روانپزشک نیست؟

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sara 65

دقیقا همین مشکل باعث شده که تا الان بیدار باشم و هیچ جوری هم نمیتونم خودمو آروم کنم!! واقعا حیف از عمر ما که اینطوری برای غصه خوردن تلف شه!
یعنی هیچ درمانی به جز روانپزشک نیست؟

---

خانم من خودم تا یک هفته پیش با همین مشکل روبرو بودم تا این که مستند راز رو دیدم و با قانون جذب آشنا شدم و بعدش صحبت های استاد عباس منش رو در همین مورد گوش دادم که حتی قانون جذب در قرآن کریم هم اومده و با تغییر افکارم خدارو شکر دیگه مثل قبلآ ها نیستم البته بگم که بقول خود سید حسین عباس منش افکار ما مثل ملاتی که اینقدر ادامه دار بوده دیگه روی هم جمع شده و این افکار جدید رو اینقدر با تکرار کنیم تا دیگه با اون آدم و اون عقاید مزخرف مثل نامامیدی و غصه خوردن و حسرت خوردن های مسخره رها بشیم....فقط حتما حرفم رو جدی بگیرید تا مثل من دنیا تون زیر و رو بشه :321:

با سلام دوست عزیز این مشکل شما یه نوعی از وسواس فکریه منم دقیقا این مشکل و داشتم و دقیقا احساستون و درک می کنم منتها من بعد از خریدن چیزی علاوه بر پشیمانی به شدت ازش احساس تنفر هم می کردم با مراجعه به روانپزشک متوجه شدم که وسواس فکری دارم و با دارو مشکلم برطرف شد پیشنهاد می کنم به یه روانپزشک خوب مراجعه کنید

باور بفرمایید دیگه از خودم و از این طرز فکرم خسته شدم هرجا که میرم و نمای خانه ها رو میبینم اعصابم به هم میریزه که چه نمایی یود که زدیم اولاش میگفتم با گذشت زمان درست میشه ولی الان میبینم 1سال گذشته و هنوزم که هنوزه این فکر عذاب وجدان برای انتخاب نمای ساختمان(که واقعا هم جنس خوبی نیست) داره آزارم میده و دارم از درون شکسته میشم دیگه خوشم نمیاد برم بیرون چون بیرون رفتن همان و برگشتن و باز هم چشمم به نما خوردن و اعصاب خوردی همان...

:grief:
:203:

سلام
ببینید از چه زمانی تو زندگیتون دچار این مساله شدید؟شاید به خاطر آوردن اتفاقات اون زمان به رفع مساله کمک کنه.
هر عادت بدی از یه جا شروع میشه.
امیدوارم کمکی کرده باشم.

سلام اقای محمد
چرا با این اوصاف به روانپزشک مراجعه نمیکنی وهمچنان با سرامیک ها درگیری؟
گفتی روانشناس رفتی اینجاهم که دوستان راهنمایی کردن
یا حداقل میتونی عضو انجمن ازاد بشی واز مشاورین مشاوره بگیری!

فکر کنم من خیلی مشکلات مختلفی دارم مثل همین حسرت خوردن های فراوران برای چیزهای مختلف ,تنها بودن و یا مشکل پام و ده ها مشکل دیگه که از همون حسرت های فراوون خسته شدم دیگه کارم این شده که وقتی خیابون میرم فقط نگاهم دنبال نما های ساختمونها و حسرت خوردن از نما زشت خونه خودمون هستش که واقعا این مورد بدجور اذیتم میکنه دیگه حوصله ای واسه هیچ کاری ندارم مثلا تابستون میخواستم برم یه کاری نیمه وقت پیدا کنم یا میخواستم در کلاسهای فنی حرفه ای شرکت کنم ولی قدرت انجام هیچکدومشو ندارم واقعا خیلی بی حوصله شدم و همین دیروز درسی رو که 2ترم قبل افتادم در این ترم هم افتادم تا همچنان ترم بعد سر یه کلاس تکراری برم گاهی اوقات پیش خودم میگم کاش میشد خونمون رو بفروشیم یا لپتاپ خواهرمو بدزدن تا زندگیم دیگه حسرتش از بین بره خلاصه من مثل یه مرده متحرک شدم و 2ساله که زندگی کردن یادم رفتن و فقط دارم روزهای زندگیم رو براحتی هدر میدم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad-ra

فکر کنم من خیلی مشکلات مختلفی دارم مثل همین حسرت خوردن های فراوران برای چیزهای مختلف ,تنها بودن و یا مشکل پام و ده ها مشکل دیگه که از همون حسرت های فراوون خسته شدم دیگه کارم این شده که وقتی خیابون میرم فقط نگاهم دنبال نما های ساختمونها و حسرت خوردن از نما زشت خونه خودمون هستش که واقعا این مورد بدجور اذیتم میکنه دیگه حوصله ای واسه هیچ کاری ندارم مثلا تابستون میخواستم برم یه کاری نیمه وقت پیدا کنم یا میخواستم در کلاسهای فنی حرفه ای شرکت کنم ولی قدرت انجام هیچکدومشو ندارم واقعا خیلی بی حوصله شدم و همین دیروز درسی رو که 2ترم قبل افتادم در این ترم هم افتادم تا همچنان ترم بعد سر یه کلاس تکراری برم گاهی اوقات پیش خودم میگم کاش میشد خونمون رو بفروشیم یا لپتاپ خواهرمو بدزدن تا زندگیم دیگه حسرتش از بین بره خلاصه من مثل یه مرده متحرک شدم و 2ساله که زندگی کردن یادم رفتن و فقط دارم روزهای زندگیم رو براحتی هدر میدم

---

خواهشا کمکم کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام اقای محمد
چرا با این اوصاف به روانپزشک مراجعه نمیکنی وهمچنان با سرامیک ها درگیری؟
گفتی روانشناس رفتی اینجاهم که دوستان راهنمایی کردن
یا حداقل میتونی عضو انجمن ازاد بشی واز مشاورین مشاوره بگیری!

---

سلام

همانطور که فرشته هم گفتند چرا به متخصص مراجعه نمی کنید؟
از چه زمانی دچار این مشکل شدید؟
از زندگی و رشته تحصیلی تان رضایت دارید؟
اوقات فراغتتون را چیکار می کنید؟ تفریح تون چیه؟ با دوستانتون چه قدر ارتباط دارید؟
و از لحاظ معنوی در چه سطحی هستید؟

به نظرم اول به متخصص مراجعه کنید و در کنارش سعی کنید عمیق تر به زندگی و اهدافتون نگاه کنید.
به این فکر کنید که چند سال دیگه تصمیم به ازدواج می گیرید و از الان باید مقدماتش را فراهم کنید و برای داشتن یک زندگی خوب و موفق باید از الان تلاش کنید.
به این فکر کنید که مارک و مدل لپ تاپ و موبایل و عینک اهمیت ندارد. مهم اینه که نیازی که شما دارید را برطرف کنه. در دنیای امروز که مدام همه چیز در حال تغییر و هر روز تکنولوژی پیشرفت می کنه هر چه قدر هم که بگردید و یک مدل خوب پیدا کنید باز چند روز بعد یک مدل بهتر وارد بازار میشه.
به نظرم برای انتخاب کالایی که مد نظر دارید مدام به دنبال مقایسه برتری انها بر یکدیدگر نباشید.
قبلش ببنید چه نیازی دارید و ان کالا را برای چه مصرفی می خواهید بخرید.
مثلا اگر کاربر معمولی هستید با یک لپ تاپ معمولی هم می تونید به امور کاری تون رسیدگی کنید و همین کافی است.......
اگه بخواهید بشینید و حسرت بخورید که علاوه بر دو سال پیش بقیه زندگی هم از دست میره.
و کمی هم به ان دنیا فکر کنید و کارهایی که باید می کردید و نکردید و.........
و در کنارش هم به نعمتهایی که در همین دنیا به خودتون حرام کردید فکر کنید.
به جای اینکه با دوستانتان برید بیرون و تفریح کنید و از زندگی تون لذت ببرید نشسته اید و مدام غصه الکی می خورید.
و به نظرم سری به انسانهایی که از لحاظ اقتصادی از شما در وضعیت پایین تری هستند بزنید و ببینید که چگونه زندگی می کنند و بعد به زندگی خودتون نگاه کنید.
خیلی ها در ارزوی داشتن یک موبایل یا لپ تاپ و..... هستند و ندارند و شما دارید و قدر نمی دونید.....
و خیلی ها وضع خیلی بدتری دارند.......
چند وقت پیش در سایت هلال احمر جستجو می کردم. دقیق یادم نیست که در کدام صفحه ان عکس را دیدم که لینکش را براتون بذارم(البته از این عکسها که زیاد).عکس یک یچه را به تصویر کشیده بود که در اثر زلزله همه چیز شان را از دست داده بودند و در هوای ازاد و بدون هیچ سقفی زندگی می کردند...... یخچال و تلویزیون در فضای باز بود نه در داخل خانه. یک سری به بهزیستی بزنید.....
و کمی هم با دوستان برید تفریح کنید و کم کم هم به فکر یافتن شغل و کسب درامد و فراهم کردن مقدمات اولیه ازدواج باشید. نمی خواهید پدر بشید؟
و از روش تنبیه و تشویق هم می تونید استفاده کنید. هر وقت که چیزی خردید و راضی نبودید برای اینکه خودتون را تنبیه کنید کاری که دوست دارید را انجام ندید و اگه جلوی این فکراتون ایستادید ان وقت اجازه کار مورد علاقه تون را دارید.
یکم درباره تهذیب نفس و تقویت اراده مطالعه کنید.
و همچنین به این فکر کنید ان دنیا می خواهید بگید که چگونه عمرتون را گذراندید؟
میدونید که اسراف گناه کبیره است پس انقدر اسراف نکنید.
http://www.hamdardi.net/thread-16409.html#post335007
http://www.hamdardi.net/thread-33704.html#post333153

اینهایی که گفتم هیچ کدومش نظر کارشناسانه نبود.
و بهتر در درجه اول به متخصص مراجعه کنید.

موفق باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط salehe92

سلام

همانطور که فرشته هم گفتند چرا به متخصص مراجعه نمی کنید؟
از چه زمانی دچار این مشکل شدید؟
از زندگی و رشته تحصیلی تان رضایت دارید؟
اوقات فراغتتون را چیکار می کنید؟ تفریح تون چیه؟ با دوستانتون چه قدر ارتباط دارید؟
و از لحاظ معنوی در چه سطحی هستید؟

به نظرم اول به متخصص مراجعه کنید و در کنارش سعی کنید عمیق تر به زندگی و اهدافتون نگاه کنید.
به این فکر کنید که چند سال دیگه تصمیم به ازدواج می گیرید و از الان باید مقدماتش را فراهم کنید و برای داشتن یک زندگی خوب و موفق باید از الان تلاش کنید.
به این فکر کنید که مارک و مدل لپ تاپ و موبایل و عینک اهمیت ندارد. مهم اینه که نیازی که شما دارید را برطرف کنه. در دنیای امروز که مدام همه چیز در حال تغییر و هر روز تکنولوژی پیشرفت می کنه هر چه قدر هم که بگردید و یک مدل خوب پیدا کنید باز چند روز بعد یک مدل بهتر وارد بازار میشه.
به نظرم برای انتخاب کالایی که مد نظر دارید مدام به دنبال مقایسه برتری انها بر یکدیدگر نباشید.
قبلش ببنید چه نیازی دارید و ان کالا را برای چه مصرفی می خواهید بخرید.
مثلا اگر کاربر معمولی هستید با یک لپ تاپ معمولی هم می تونید به امور کاری تون رسیدگی کنید و همین کافی است.......
اگه بخواهید بشینید و حسرت بخورید که علاوه بر دو سال پیش بقیه زندگی هم از دست میره.
و کمی هم به ان دنیا فکر کنید و کارهایی که باید می کردید و نکردید و.........
و در کنارش هم به نعمتهایی که در همین دنیا به خودتون حرام کردید فکر کنید.
به جای اینکه با دوستانتان برید بیرون و تفریح کنید و از زندگی تون لذت ببرید نشسته اید و مدام غصه الکی می خورید.
و به نظرم سری به انسانهایی که از لحاظ اقتصادی از شما در وضعیت پایین تری هستند بزنید و ببینید که چگونه زندگی می کنند و بعد به زندگی خودتون نگاه کنید.
خیلی ها در ارزوی داشتن یک موبایل یا لپ تاپ و..... هستند و ندارند و شما دارید و قدر نمی دونید.....
و خیلی ها وضع خیلی بدتری دارند.......
چند وقت پیش در سایت هلال احمر جستجو می کردم. دقیق یادم نیست که در کدام صفحه ان عکس را دیدم که لینکش را براتون بذارم(البته از این عکسها که زیاد).عکس یک یچه را به تصویر کشیده بود که در اثر زلزله همه چیز شان را از دست داده بودند و در هوای ازاد و بدون هیچ سقفی زندگی می کردند...... یخچال و تلویزیون در فضای باز بود نه در داخل خانه. یک سری به بهزیستی بزنید.....
و کمی هم با دوستان برید تفریح کنید و کم کم هم به فکر یافتن شغل و کسب درامد و فراهم کردن مقدمات اولیه ازدواج باشید. نمی خواهید پدر بشید؟
و از روش تنبیه و تشویق هم می تونید استفاده کنید. هر وقت که چیزی خردید و راضی نبودید برای اینکه خودتون را تنبیه کنید کاری که دوست دارید را انجام ندید و اگه جلوی این فکراتون ایستادید ان وقت اجازه کار مورد علاقه تون را دارید.
یکم درباره تهذیب نفس و تقویت اراده مطالعه کنید.
و همچنین به این فکر کنید ان دنیا می خواهید بگید که چگونه عمرتون را گذراندید؟
میدونید که اسراف گناه کبیره است پس انقدر اسراف نکنید.
http://www.hamdardi.net/thread-16409.html#post335007
http://www.hamdardi.net/thread-33704.html#post333153

اینهایی که گفتم هیچ کدومش نظر کارشناسانه نبود.
و بهتر در درجه اول به متخصص مراجعه کنید.

موفق باشید.

---

دلیل مراجعه نکردنم به روانشناس همینه که گفتم در واقع به یه حسی رسیدم که خنثی هستم و مثلا میگم فردا میرم روانشناس ولی روز موعود که میرسه میگم ولش کن پسفردا میرم و همینطوری ادامه داره...

به طور جدی از زمانی که لپتاپ رو واسه خواهرم خریدم و بعد یکسال که وقتی بین دو سرامیک شک داشتیم و خانواده میگفتن اونیکی سرامیک رو بخریم ولی به اصرار من نادان به فرشگاه دیگه ای رفتیم و یک سرامیک دیگه ای دیدیم که کاش نمیرفتیم و این شد که دومین سرامیک رو خریدیم و بعدش مطلع شدم که کیفیت دومیه خیلی پایینه مشکلات بنده و حسرتم شروع شد.(الان که این رو نوشتم تو دلم غوغایی ار حسرت و غصه ایجاد شد)

از زندگیم تا قبل این چیزا کم و بیش راضی بودم و از تحصیلم هم تقریبا راضیم

اوقات فراغتم متاسفانه به حسرت همین دو مورد میگذره و دوستان زیادی ندارم(در واقع دوستی صمیمی ندارم)

از لحاظ معنوی اگه منظورتون مسائل دینی هست در سطح متوسط هستم مثلا نمازم رو خیلی مرتبا و به موقع نمیخونم ولی از دوستی با جنس مخالف اکیدا متنفرم.

نمیدونم چه جوری بگم ولی در واقع بیشتر از این که مارک لپتاپ و این چیزا واسم مهم باشه و به اون خاطر غصه بخورم از حس حسرتی که همیشه میاد سراغم ناراحتم و غصه میخورم.. و هر روز که میگذره این حسرت ها مثل روز شفاف تر و بیشتر میشه

با سلام

نقل قول:

---

به طور جدی از زمانی که لپتاپ رو واسه خواهرم خریدم و بعد یکسال که وقتی بین دو سرامیک شک داشتیم

---

شما وقتی برای خودتون چیزی می خرید هم احساس ناراحتی می کنید و یا وقتی برای دیگران کاری را انجام می دهید؟ این احساس عذاب وجدان و احساس قبول مسئولیت بیش از حد نیست؟؟؟ به خاطر این نیست که مایلید کارهایی که بر عهده گرفتید را به نحو احسن انجام بدید و نشون بدید که توانایی انجام کارهایی که بر عهده می گیرید را دارید؟

نقل قول:

---

وقتی خیابون میرم فقط نگاهم دنبال نما های ساختمونها و حسرت خوردن از نما زشت خونه خودمون هستش که واقعا این مورد بدجور اذیتم میکنه دیگه حوصله ای واسه هیچ کاری ندارم

---

نقل قول:

---

وقتی بین دو سرامیک شک داشتیم و خانواده میگفتن اونیکی سرامیک رو بخریم ولی به اصرار من نادان به فرشگاه دیگه ای رفتیم و یک سرامیک دیگه ای دیدیم که کاش نمیرفتیم و این شد که دومین سرامیک رو خریدیم و بعدش مطلع شدم که کیفیت دومیه خیلی پایینه مشکلات بنده و حسرتم شروع شد.(الان که این رو نوشتم تو دلم غوغایی ار حسرت و غصه ایجاد شد)

---

1) دقیقا مشکل این سرامیک ها چیه؟ زشت یا کیفیتش پایین؟ این دو موضوع متفاوت!
2) خانواده به خاطر اینکه این سرامیک را گرفتید به شما ایراد گرفتند؟
3) اگه این منزل شخصی خودتون بود باز هم از این انتخاب همینقدر ناراحت می شدید؟

ممنون که کمک میکنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط salehe92

شما وقتی برای خودتون چیزی می خرید هم احساس ناراحتی می کنید و یا وقتی برای دیگران کاری را انجام می دهید؟ این احساس عذاب وجدان و احساس قبول مسئولیت بیش از حد نیست؟؟؟ به خاطر این نیست که مایلید کارهایی که بر عهده گرفتید را به نحو احسن انجام بدید و نشون بدید که توانایی انجام کارهایی که بر عهده می گیرید را دارید؟

---

برای خودم هم وقتی چیزی میخرم شاید ناراحت بشم اما شاید حداقل اون عذاب وجدان رو ندارم .
بیش از حد بودنش رو قبول دارم ولی نمیتونم به خودم بقبولونم که بیش از حد بزرگش کردم.
در جواب سوال سوم خیر.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط salehe92

1) دقیقا مشکل این سرامیک ها چیه؟ زشت یا کیفیتش پایین؟ این دو موضوع متفاوت!
2) خانواده به خاطر اینکه این سرامیک را گرفتید به شما ایراد گرفتند؟
3) اگه این منزل شخصی خودتون بود باز هم از این انتخاب همینقدر ناراحت می شدید؟

---

1.کمی زشت هست ولی کیفیتش خیلی پایینه
2.نه ولی پیش خودم هی میگم شاید به روم نمیارن
3.همونطور که گفتم ناراحت میشد ولی احتمالآ اون حس عذاب وجدان رو نداشتم

سلام

خواهش می کنم. کاری نمی کنم فقط انچه به ذهنم میرسه را میگم.
ببینید من روانشناسی نخوندم و نمی تونم راهکار علمی و تخصصی بهتون بدم.
اگه واقعا زندگی تون را دوست دارید همین حالا که این پست را می خونید قاطعانه تصمیم بگیرید که این مشکل را حل کنید.
و حتما به روانشناس مراجعه کنید.
ولی تا از روانشناس وقت بگیرید، می تونم ازتون خواهش کنم که 2 کار انجام بدید؟
1) برید با پدرتون درباره نمای منزل صحبت کنید و سعی کنید تا جایی که می تونید از احساساتتون و فکراتون براشون بگید. بهشون بگید از این بابت خیلی خیلی خیلی ناراحت هستید و عذاب وجدان دارید و هر روز که از جلوی منزل رد می شید خودتون را سرزنش می کنید.
اینگونه هم از احساس عذاب وجدانتون کم میشه و هم پدرتون بیشتر با شما و مشکلتون اشنا می شوند و بیشتر برای حل مشکل شما تلاش می کنند و از تجربه ها و دانسته های خودشون برای کمک به پسرشون استفاده می کنند.
2) برید با خواهرتون درباره لپ تاپی که جا لباسی روش افتاد و درش خراب شد، یکبار دیگه صحبت کنید و هر کاری که برای از بین رفتن این عذاب وجدانتون لازم هست انجام بدید. عذرخواهی کنید، ابراز پشیمانی کنید و........
یک بار برای همیشه خودتون را از این عذاب وجدانی که دارید خلاص کنید.

تا فکری هم به حال احساس ناراحتی و حسرت تان بکنید.

نقل قول:

---

نه ولی پیش خودم هی میگم شاید به روم نمیارن

---

از همدردی یاد گرفتم که ذهن خوانی ممنوع!
مگه شما پیشگو هستی که پیش خودت مدام این فکرا را می کنی؟
به جای اینکه پیش گویی می کنید برید رو در رو و شفاف باهاشون صحبت کنید و نظرشون را بپرسید و اگه از دستتون ناراحت هستند باهاشون صحبت کنید و از دلشون دربیارید و یکبار برای همیشه تمومش کنید.
و یکم به ذهنتون استراحت بدید و انقدر فکر نکنید.
یادمه معلم کلاس زبانم یکبار یک داستانی را برامون تعریف کردند.کامل یادم نیست چون برای خیلی وقت پیشه. ولی بخشی اش که مهم بود را یادمه. و ان اینکه وقتی یک لیوان اب را چند دقیقه در دستتون نگه میدارید هیچ اتفاقی نمی افته، وقتی برای یک ساعت نگه دارید دستتون درد می گیره ولی وقتی برای چند ساعت نگه دارید دیگه کم کم دستتون بی حس میشه و احساس کرخت شدن و فلجی بهتون دست میده. بعد در ادامه گفتند که ذهن هم همینطوره. وقتی برای مدت طولانی به یک موضوع فکر می کنید ذهنتون خسته و فلج میشه........

حالا هدفم از این حرفا چی بود؟ اینکه برادر گرامی انقدر درباره این موضوع ها فکر نکن.
هر کاری بکنید به جز فکر کردن درباره این موضوع ها.
:97::301::101::161::302::316::160::81:
دیگه شکلک پیدا نکردم! اگه کمه بگید بازم بذارم.

بیاید یک موضوع که براتون جالب هست را انتخاب کنید و هر وقت که این فکرها به ذهنتون امد، سریع جلوش بایستد و شروع به مطالعه درباره موضوع مورد علاقه تون کنید و یا هر کار دیگه که علاقه دارید.

بعد یک سوال دیگه. مگه شما نگفتید که به رشته تحصیلی تون علاقه دارید؟ پس چرا چند پست قبلتر گفتید که یک درس را 2 بار برداشتید و حالا باید برای بار سوم باز هم بخونیدش؟
شما که شاغل نیستی و با دوستان هم که میگین بیرون نمی رید، پس چیکار می کنید که وقت خوندن درسهای مورد علاقه تون را ندارید؟
صبح تا شب درباره نما و لپ تاپ فکر می کنید؟؟؟؟
بعد از اینکه با خانواده صحبت کردید و این احساس عذاب وجدان را از بین بردید، به خودتون مرد و مردونه فقط یک هفته یا حتی فقط یک روز قول بدید که به این موارد اصلا فکر نکنید.
و هر وقت این فکرا به سراغتون امد سریع فراموشش کنید و سرخودتون با یک کاری گرم کنید. مثلا خوندن همین درسی که تا حالا 2 بار برش داشتید و نخوندینش. اینجوری هم از این فکرا بیرون میاید و هم این درس را می خونید و ترم دیگه راحت هستید.
و یکبار دیگه تمام تاپیکهاتون را از اول تا اخر بخونید و ببیند که چه قدر خوب دوستان شما را راهنمایی کردند ولی شما چشم و گوش تان را بستی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

شما در این دنیا هرجا که برید ممکنه بهتر از اون هم باشه .. اونوقت تا کجا میخوای پیش بری ....... ؟ وسعت چقدر میشه .... ؟

فکر کن چند صباحی زندگی ارزش اینرا داره که این همه وسواس و سخت گیری و کمالگرایی خرابش کنه ...... ؟ ارزش اینو داره که 1 ساله زندگیت و آرامشت مختل شده ؟ مگر این دنیا و اسباب و وسائلش قرار نیست که فقط وسیله خدمات رسانی به ما باشه تا در آرامش زندگی کنیم و هدفمند پیش بریم .... آیا ارزش داره برای همین اسباب و ابزار دنیوی اصل وجود و سلامتی مون را به خطر بیاندازیم ؟.....


نمونه حرفهایی که زدم یعنی

تحلیل شناختی مسئله شما و تغییر نگرش به کمک این تحلیل شناختی که شما نیاز هست مدتی در مقابل هرچیزی که حسرتش را میخورید از این روش استفاده کرده و تحلیل کنید و اون موضو را کوچ و بی ارزش کنی و در مقابل سلامت و ارامش خود را مهم بدانید .... و با تکنیک توقف فکر از تمرکز و ادامه توجه به موضوع دست بردارید با هرجمله ای که روی شما اثر داره و توقف فکر را ایجاد می کند ... مثلاً جمله ای مثل « بی خیال بابا » یا « بسه دیگه حیف خودمم ، مهم اینه که سلامتی حاصله ، فدای سرم » و .... خود را مشغول کاری و برنامه کنید ....


در واقع مهمترین کار برای شما این است که ذهنتان را کنترل کنید و برای اینکار از راهکار های جناب sci در تاپیک بهار زندگی بهره ببرید

مهمتر از آن اینکه حتماً به یک روانشناس بالینی هم مراجعه کنید شاید روانکاوی و یا در صورت نیاز دارودرمانی را مدتی نیاز داشته باشید

---

نقل قول:

---

دوستان عاجزانه ازتون میخوام کمکم کنید

:54:

واسه مشکلی که گفته بودم به توصیه فرشته مهربان و خانوم مهرااد دو جلسه رفتم پیش روان شناس و با صحبتایی که کرد حالم بهتر شد و کم کم داشتم این عذاب وجدان و حسرت از نما ی خونمون رو فراموش میکردم

تا اینکه هفته پیش همسایه مون از همون نمایی که به خاطر فقط اشتباه اون موقع واسه خودمون نزدیم رو واسه نمای خونه خودشون زدن من حالم نه بدلیل حسادت بلکه برای حسرت و بیشتر عذاب وجدان چندین برابر خرابه و دیگه اصلا حال و روز خوبی ندارم هی پیش خودم میگم چی میشد اگه خونمون رو بفروشیم و بریم جای دیگه یا چی میشه که خودکشی کنم

---

ببینید عمل به توصیه های فرشته مهربان داشت جواب میداد که شما رهایش کردید.:97:
میشه ان زمان که به روانشناس مراجعه کردید را به یاد بیارید. به صحبتهایی که کردن فکر کنید. به حالتون که داشت خوب میشد فکر کنید و بعد قاطعانه برای حل مشکل اقدام کنید.
یا علی بگید و شروع کنید و مشکل را بعد از 2 سال حل کنید.

این بخشی از پست کاربر "فقط خدا" است که پارسال براتون گذاشته بودند:

نقل قول:

---

محمد جان،من نگران این نیستم که شما دو زار ضرر کردی.نگران این نیستم که لپ تاپی که خریدی بهترین لپ تاپ ممکن نبوده،نگران نمای خونتون هم نیستم ..... .

من نگران اینم که فردا وقتی ازدواج کردی زندگیت رو تبدیل به کابوس کنی.هم برای خودت هم برای اون بنده خدایی که با هزار امید بهت بله گفته.اصلا با این تفاسیر خیلی سخت میتونی یکی رو واسه ازدواج انتخاب کنی.بعدشم که خدا به داد برسه.

---

و من نگران اینم که 40 ساله دیگه که به عقب نگاه می کنید، چی می بینید؟
یک زندگی موفق؟ یا.......؟

با ارزوی موفقیت و حل مشکلتون:203::103:

سلام
من دو تا پیشنهاد دارم
از این به بعد هیچوقت نقش تصمیم گیرنده ی اصلی رو برای همچین خریدهایی به عهده نگیر. باهاشون برو و پیشنهاد خودتو بده اما همیشه تاکید کن که تصمیم گیرنده خودتونین و من فقط پیشنهاد میدم
دوم کاریه که خودم همیشه انجام میدم و اینه که همون لحظه خرید رو انجام نمیدم و حداقل یه شب بهش فکر میکنم! معمولا اگه همون لحظه بخرم پشیمون میشم اما اگه برم خونه و ذهنمو درگیر کرده باشه و بعدش چندجا دیگه رو ببینم اما هنوز دلم با اون اولی باشه حتما میرم اونو میخرم و هیچوقت پشیمون نمیشم! شاید به نظر بعضیا خنده دار بیاد اما برای ما که وسواس خرید داریم روش خیلی خوبیه. پیشنهاد salehe هم خیلی خوبه. انقدر توی خودت نریز با خانواده به شوخی یا جدی دربارش صحبت کن

خیلی خیلی از صحبتاتون ممنون:72: و واقعا من رو به فکر کردن وا داشته ایشالله دو سه روزی بر سر این صحبتهای گرانبهای شما فکر میکنم و به نتیجه که رسیدم با شما خوبان مطرح میکنم تا بیشتر کمکم کنید که از پس این مشکل بربیام:321: در این شبهای عزیز هم بنده ی حقیر رو دعا کنید