میخوا با همسرم بیشتر در مورد همه چیزصحبت کنم مثل خودش یه بارم من میخوام پیش قدم بشم....

سلام .متاسفانه تاپیک قبلیم بسته شده .....بقیه حرفامو اینجا میگم
دلم میخواد باشوهرم بیشتر حرف بزنم .البته ماخیلی صحبت میکردیم اما الان دو سه هفته ای میشه واسه حرف زدن وقت نذاشتیم .شوهرم در مورد همه چیزخیلی صحبت میکنه مثلا در مورد زندگی. رابطه خودمون .رفتارمون با بقیه و.....مشکل اینجاس من خیلی کم حرفم نمیدونم باید چی بگم در مورد چی صحبت کنم .مثلا امروز که میاد خونه دوس دارم بعد این مدت که حرفی نزدیم خودم پیش قدم بشم و دستشو بگیرم بشینیم حرف بزنیم اما هرچی فک میکنم چیز زیادی به ذهنم نمیرسه.چیزای که میخوام در موردش باهاش حرف بزنم رو میخوام رو کاغذ بنویسم و تمرین کنم رو اینکه چی جوری بگم.... اصلا دوس ندارم حرفی رو بزنم که ناراحت بشه. میشه لطفا راهنماییم کنید
البته شوهرم خیلی دوس داره من واسش حرف بزنم اما متاسفانه ....

درود بانو

همون اول بپر بغلش کن بوسش کن بهش بگو دوست دارم شوووووهری خوشگلم قربونت بشم منتظرت بودم بیای.بعدش کیفشو بگیر اهل چایی هست یا خوردنی لباساشو کمک کن در بیاره بهش بگو چه خبر چیکارا کردی امروز دیگه بشین گوش بده تموم شد بپر توی بغلش خودش حرف میاد قربون صدقش بری تموم شد رفت.

به چی علاقه داره بشین در موردش باهاش حرف بزن مثلا همون فیسبوک سرگرمی هستش در موردش بپرس در مورد علایقش بخصوص.مثلا من علاقم خبر اقتصادی و سیاسیه و فیلم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود بانو

همون اول بپر بغلش کن بوسش کن بهش بگو دوست دارم شوووووهری خوشگلم قربونت بشم منتظرت بودم بیای.بعدش کیفشو بگیر اهل چایی هست یا خوردنی لباساشو کمک کن در بیاره بهش بگو چه خبر چیکارا کردی امروز دیگه بشین گوش بده تموم شد بپر توی بغلش خودش حرف میاد قربون صدقش بری تموم شد رفت.

به چی علاقه داره بشین در موردش باهاش حرف بزن مثلا همون فیسبوک سرگرمی هستش در موردش بپرس در مورد علایقش بخصوص.مثلا من علاقم خبر اقتصادی و سیاسیه و فیلم.

---

سلام وممنون جناب خاله قزی.وقتی میاد خونه خسته نباشید بهش میگم چیزی دستش باشه ازش میگیرم .قربون صدقش میرم که رفته کار کرده کلی خسته شده و از این حرفا تا لباساشو عوض کنه همش پشت سرش میرم میاد میشینه واسش چایی میارم.میگم چه خبر واسم تعریف میکنه .اونم ازم میپرسه چه خبر چیکار کردی امروز منم واسش میگم.کلی بوسش میکنم تا اینجا کار هرروزم همینه.....
به نظرتون این چیزا رو بگم کافیه؟
البته شوهرم دوس داره در مورد خودمون و زندگیمونم زیاد صحبت کنیم و منم رو این یکم مشکل دارم مثلا خوب به حرفاش گوش میدم اما وقتی باید جواب بدم یا مثلا من حرف بزنم کم میارم نمیتونم مثل اون خوب حرف بزنم

واااااااااااا چه چیزا خدا شانس بده جدی جدی همه اینکارا رو انجام میدین؟!!!!!!!!!!

بابا ایولا کارت درسته:72::104:

در مورد حرف زدن یکچیزی بگم خیلی لازم نیست فکر کنی چی بگی فقط بگو حرف بیاد وسط مثل پول میمونه بقول معروف توی این مملکت پول پول میاره و حرف حرف میاره پشتش.هرچی شد بگو مثلا همین داستانای همدردی رو بگو مطالب جالبش رو یا کوکولوژی رو بگو بچه ها گذاشتن از فک و فامیلات و دوستات بگو هرکاری کردی تلویزیون چی شد خلاصه هرچی به ذهنت میرسه بگو.از خود حرف زدن مهمتر حس کنار هم بودنه فکر کنم شوووهرت عادت کرده همش قربون صدقش میری :311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

واااااااااااا چه چیزا خدا شانس بده جدی جدی همه اینکارا رو انجام میدین؟!!!!!!!!!!

بابا ایولا کارت درسته:72::104:

در مورد حرف زدن یکچیزی بگم خیلی لازم نیست فکر کنی چی بگی فقط بگو حرف بیاد وسط مثل پول میمونه بقول معروف توی این مملکت پول پول میاره و حرف حرف میاره پشتش.هرچی شد بگو مثلا همین داستانای همدردی رو بگو مطالب جالبش رو یا کوکولوژی رو بگو بچه ها گذاشتن از فک و فامیلات و دوستات بگو هرکاری کردی تلویزیون چی شد خلاصه هرچی به ذهنت میرسه بگو.از خود حرف زدن مهمتر حس کنار هم بودنه فکر کنم شوووهرت عادت کرده همش قربون صدقش میری :311:

---

ممنون خاله قزی که بهم روحیه میدی واقعا انجام میدم واسم یه چیز عادی شده....این کارارو میکنم اما شوهرم به ظاهر نشون نمیده که خوشش میاد یا نه گاهی که حرف میزنیم میفهمم که دوس داره البته خیلی دوس دارم اونم دوس داشتنشو مثل من نشون بده

درود بانو رها 70

نه دیگه نشد جنس ما مردا با شما بانوان محترمه یکمقدار فرق میکنه توی بیان احساساتمون.بقول معروف فکر آخر سفره میرسی همه رو خوردن غذا یکم بیشتر نمونده باید به همون قانع باشیم رابطه با ما مردا همینه.

شما کار خودت رو کن ایشالله کم کم بهتر میشه بروز نمیده زیاد خیلی توجه نکن توی دلش داره بال بال میزنه و کیفور میشه.اینجوریه توی دلش ولی بروز نمیده :227:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود بانو رها 70

نه دیگه نشد جنس ما مردا با شما بانوان محترمه یکمقدار فرق میکنه توی بیان احساساتمون.بقول معروف فکر آخر سفره میرسی همه رو خوردن غذا یکم بیشتر نمونده باید به همون قانع باشیم رابطه با ما مردا همینه.

شما کار خودت رو کن ایشالله کم کم بهتر میشه بروز نمیده زیاد خیلی توجه نکن توی دلش داره بال بال میزنه و کیفور میشه.اینجوریه توی دلش ولی بروز نمیده :227:

---

البته شوهرمم حرف شما رو میزنه میگه من با عملم بهت نشون میدم و نمیتونم مثل تو اینجوری قربون صدقه ات برم.واسم دعا کنید امشب بتونم حرفای خوب بزنم تو دلش بشینه و خوشحالش کنم.... و البته من به حرفای قبلیتون در مورد فیس بوک گوش کردم و اون شب خیلی خوب بود حالم خوب نبود زودتر رفتم بخوابم بهش گفتم من میرم بخوابم شاید بهتر بشم اونم دستمو گرفت و گفت از اینکه پشت سیستمم ناراحت میشی گفتم خیلی دوس دارم پیشت بخوابم اما اگه خوابت نمیاد میتونی به کارت برسی و اونم تشکر کرد ...
شاید نباید بگم اما میگم چون شما راهنماییم کردی میخواستم بگم جواب گرفتم بازم ممنون

رها جان من معمولا در مورد یه اتفاقی که در فامیل افتاده حرف می زنم بعد شروع می کنم هی اون موضوع رو تحلیلش می کنم و به زندگیم ربطش می دم....و تمام مدت شوهرم گوش می کنه و حرفی نمی زنه ومثل تو گاهی فکر می کردم خوشش نمیاد ولی یه دفعه گفت من خستم تو حرف بزن اگه نزنی من دق می کنم.....

ممنون هانیه جان ممنون از راهنماییت در این مورد صحبت میکنم و میگم خیلی رفتارشون یا کارشون تو فلان موقعیت درست بوده دوس دارم اینطوری رفتار کنم بیشتر هم خودمو میگم چون دوس ندارم فک کنه میخوام مقایسه کنم یا بگم تو کارت اشتباهه خوبه مثل فلانی انجام بدی.در مورد خودم بیشتر تاکید میکنم اما درمورد شوهرم فقط میگم رفتار فلانی با زنش جالب بود خوشم اومد از کارش و......میدونی آخه شوهر من خیلی حساسه همش باید مواظب باشم منظور بد از حرفم نگیره و ناراحت بشه و.....

درود بانو رها70

دیشب یکهو یاد شما افتادم یه چیزی به ذهنم رسید برای یکی از دوستان اینو زدم برای شما هم میزنم.

به یکی از بزرگترین بازاریاب های آمریکا گفتن توی کی ناامید میشی که مشتری ازت خرید نکنه؟برگشت گفتش:

یا اون بیوفته بمیره یا من بیوفتم بمیرم

این جمله رو بارها و بارها بخون.دوست داری همسرت کنارت بخوابه خوب این خیلی عالیه پس تلاشت رو کن.امشب نشد مهم نیست دوباره برنامه بریز واسه فرداشب نشد بازم مهم نیست یه شب دیگه اینقدر برنامه ریزی کن تا موفق بشی.حتی یک دقیقه هم زودتر بیاد کنارت خودش یه موفقیت بزرگه.:104:

بزار یه روشی من بهت بگم.راستی تا یادم نرفته دوشب پیش که خیلی موفق نبودی.دیشب چی شد تعریف کن بینم تونستی موفق بشی یا نه؟

ایندفعه رفت پشت سیستم شما خواستی بری بخوابین برو پیش دست تو موهاش بکش نازش کن بودسش کن برو جلوش وایسا بگو شووووهر خوشگل من دلش واسه همسری ملوسش(از این حرفای میو میو بزن) تنگ نمیشه نمیخواد بیاد پیشش بخوابه.یکمم ناز و عشوش رو زیاد کن نهایت گفتش نه یه دلخوری کوچیک نشون باده با یه ادا بگو ای فیسبوک بد شوووهر خوشگلمو ازم گرفتی اصلا دوست ندارم.
خلاصه از اینکارا دیگه خودت رو لوس کن هرشب به یه روش برو جلو.

پ.ن: انصافا اگه خودم همسرم همین کارو کنه ها با کیبورد میکوبم تو فرق سرش :102:

ولی جواب میده امتحانش کن.تو که قرار نیست از رو بری درسته؟پس بلاخره موفق میشی فقط یکم طول میکشه همین.منتظرما تعریف کن چیکارا کردی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود بانو رها70

دیشب یکهو یاد شما افتادم یه چیزی به ذهنم رسید برای یکی از دوستان اینو زدم برای شما هم میزنم.

به یکی از بزرگترین بازاریاب های آمریکا گفتن توی کی ناامید میشی که مشتری ازت خرید نکنه؟برگشت گفتش:

یا اون بیوفته بمیره یا من بیوفتم بمیرم

این جمله رو بارها و بارها بخون.دوست داری همسرت کنارت بخوابه خوب این خیلی عالیه پس تلاشت رو کن.امشب نشد مهم نیست دوباره برنامه بریز واسه فرداشب نشد بازم مهم نیست یه شب دیگه اینقدر برنامه ریزی کن تا موفق بشی.حتی یک دقیقه هم زودتر بیاد کنارت خودش یه موفقیت بزرگه.:104:

بزار یه روشی من بهت بگم.راستی تا یادم نرفته دوشب پیش که خیلی موفق نبودی.دیشب چی شد تعریف کن بینم تونستی موفق بشی یا نه؟

ایندفعه رفت پشت سیستم شما خواستی بری بخوابین برو پیش دست تو موهاش بکش نازش کن بودسش کن برو جلوش وایسا بگو شووووهر خوشگل من دلش واسه همسری ملوسش(از این حرفای میو میو بزن) تنگ نمیشه نمیخواد بیاد پیشش بخوابه.یکمم ناز و عشوش رو زیاد کن نهایت گفتش نه یه دلخوری کوچیک نشون باده با یه ادا بگو ای فیسبوک بد شوووهر خوشگلمو ازم گرفتی اصلا دوست ندارم.
خلاصه از اینکارا دیگه خودت رو لوس کن هرشب به یه روش برو جلو.
خودمو لوس کنم بدتر قاطی میکنه از اون لحن حرف زدنا خوشش نمیاد
پ.ن: انصافا اگه خودم همسرم همین کارو کنه ها با کیبورد میکوبم تو فرق سرش :102:

ولی جواب میده امتحانش کن.تو که قرار نیست از رو بری درسته؟پس بلاخره موفق میشی فقط یکم طول میکشه همین.منتظرما تعریف کن چیکارا کردی:72:

---

ممنون جناب خاله قزی.راستش دیشب نشد وقتی اومد بعد کلی پذیرایی کردن ازش رفتم رو پاش نشستم گفتم شوهر جونی چیزی شده احساس میکنم ناراحتی اونم با یه حالتی که انگار حوصله حرف زدن نداره گفت نه .نه چیزی شده نه از کسی ناراحتم .هیچ فکر الکی نکن . فقط دو سه روزه خستم و فشار کاری رومه و ....منم که دیدم موقعیت خوبی نیس بوسش کردمو بدون هیچ حرفی فقط با یه لبخند بلند شدم رفتم دنبال کارم. واسش شیرو خرما گذاشتم گفت این حرکاتت یعنی چی من که حالم خوب نیس تو هم اینجوری میکنی .بعد فهمیدم اینکه چیزی نگفتم و لبخند زدم ناراحت شده راستش یه خورده قاطی کردو 5دقیقه گذاشتم فک کنه بعد رفتم پیشش گفت چی میخوای بدونی ....گفتم دیگه هیچی ازت نمیپرسم تا خودت بگی اما اینو بدون حواسم بهت هست و نگرانتم...اینو هم گفت که اگه میبینی تا دیر وقت پشت سیستم میشینم فقط میخوام ذهنم مشغول باشه و خسته شم و بخوابم...ام بعدش همه چی خوب بود شبم به موقع خوابیدیم نمیدونم شاید بهم حق داده یا نمیدونم ...نمیدونم فک میکنم الان فقط باید حالشو درک کنم و تا خوب نشه حرف دیگه ای نزنم ....:47: درسته چند شب پیش در اون رابطه موفق نبودم اما خیلی خوشحال شدم که تونستم حرفمو بزنم همونم کلی بهم انرژی داد

لطفاً هم دوستان راهنمایی دهنده دقت کنند که مراجع را به بیان مسائل خصوصی بین همسران نکنند و حریمها را در نظر داشته باشند ( اینجا یک مکان عمومی هست و خصوصی نیست ) هم مراجعین عزیز لازم نیست از روابط خصوصی بخصوص معاشقه ها چیزی بیان کنند .

کد دادن به افراد در راهنمایی ها بدون بیان حالات خصوصی کافیست .


با تشکر


این پست متعاقباً حذف خواهد شد

یعنی واقعا درود بر تو کارت درسته خیلی خوشم اومد از حرکتی که کردی واقعا عالی بودی :72::104:

خوب اگه شغلش بازاریه که حواست بهش باشه فعلا بازارا بدجور خوابیده یعنی فیل روش خوابدیه هااااااا من یکی هم شانس اوردم اومدن ازم یه خرید کردن خدا رو شکری سودش خوب بودش :323: باهاش هم حسی کن بزار بدونه کنارش هستی فقط توی خوشی که همسر نداری توی این مواقع هم یه همسر خوشگل و مهربون داره که اتفاقا خیلی هم دوسش داره :104:

************************************************** **********


اطاعت امر بانو فرشته مهربان :72:

[QUOTE=khaleghezey;320077]یعنی واقعا درود بر تو کارت درسته خیلی خوشم اومد از حرکتی که کردی واقعا عالی بودی :72::104:

خوب اگه شغلش بازاریه که حواست بهش باشه فعلا بازارا بدجور خوابیده یعنی فیل روش خوابدیه هااااااا من یکی هم شانس اوردم اومدن ازم یه خرید کردن خدا رو شکری سودش خوب بودش :323: باهاش هم حسی کن بزار بدونه کنارش هستی فقط توی خوشی که همسر نداری توی این مواقع هم یه همسر خوشگل و مهربون داره که اتفاقا خیلی هم دوسش داره :104: ممنون جناب خاله قزی :72: نه بازاری نیس کارمنده.

************************************************** **********


اطاعت امر بانو فرشته مهربان :72:

درود بانو

احتمالا مشکل کار یتوی ادارشه.

در هر حال حواست خیلی بهش باشه و ببینیم امشب چیکار میکنی.

موفقیت های کوچیک پلی است به سوی موفقیت های بزرگتر (جون خودم اگه نمره منفی نمیدادن میگفتم :جمله ای قصار از خودم):311:

رها جان برو جلو تو کارت درسته

سلام دوستان سر یه چیز خیلی مسخره دعوامون شده .....فک میکنم با بهترین حرفها هم نمیتونم شوهرمو راضی کنم که بابا منم باید در مورد چیزی که میپوشم نظر بدم حداقل یه بار خودم انتخاب کنم .امروز از اینکه دنبال عکس واسه مدل مانتوم بودم کلا قاطی کرد زد تو سروکله خودش و تهشم گفت تو لیاقت نداری بهت اهمیت بدم باید دست کسی می افتادی که براش مهم نباشه چی می پوشی
بهم میگه تا وقتی من زنده ام هرچی من بگم میپوشی وقتی مردم میتونی هر غلطی دلت خواست بکنی ....واقعا شوهر یعنی این؟همه اینجورین؟ واقعا نظر دادن در مورد چیزی که خودم میخوام بپوشم اینقبد از لیاقتم کم میکنه؟ هرچی بهش گفتم معذرت میخوام قبول نکرد میگه بهم بر خورده قانعم نکردی رفت بیرون نمیدونم وقتی اومد باید چیکار کنم مثل همیشه برم استقبالش!!!سنگین بخورد کنم!!!!!برم نازشو بکشم مثل همیشه!!!!؟واقعا موندم چیکار کنم!!!خدایا خودت کمکم کن

سلام خاله قزی نمیدونم پستامو میخونی یانه اما یه موفقیت دیگه شاید مسخره ام کنید اما باز خوشحالم چون اینجوری بهتر یاد میگیرم که چیجوری حرفمو بگم دیشب در مورد نظر دادنم بهش گفتم.خیلی آروم و با شوخی بهش گفتم خب پس نظر من چی میشه ؟منم هرچی انتخاب کنم تو میپوشی؟خنده اش گرفت احساس کردم خودش فهمید داره زور میگه.گفت من که همیشه نظرتو میپرسم دیگه چرا اینو میگی ...گفتم نه کلامن انتخاب کنم باز خندید گفت نه.....گفتم خب بهم حق بده منم زنم بعضی وقتا هوس میکنم یه چیزی که دوس دارم بپوشم ..دوباره خندید و به شوخی گفت توغلط میکنی دیگه از این هوسا نکن .اگه هم هوس کردی تو دل خودت نگه دار....بعدش گفت دیگه بهتره در موردش حرف نزنیم بیا همینجا تمومش کنیم......یعنی باز همه چیز مثل قبل اما همینکه گفتم شاید یکم روش فک کنه

درود بانو

اولندش خیلی روی این موضوع حساس شدین.
دومندش یه سوال مگه شما چجور تیپ یا مانتویی میپوشین؟آیا باز هستش و یا چسبان که ایشون به اینجور مانتوها علاقه ندارن یا خیلی رنگی ؟انتخاب ایشون چجوریه تیپ مانتویی که قبول داره
حالا سوای این موارد شوووووهرت خوشسلیقه هستش یا نه؟:72:

[QUOTE=khaleghezey;320670]درود بانو

اولندش خیلی روی این موضوع حساس شدین.
دومندش یه سوال مگه شما چجور تیپ یا مانتویی میپوشین؟آیا باز هستش و یا چسبان که ایشون به اینجور مانتوها علاقه ندارن یا خیلی رنگی ؟انتخاب ایشون چجوریه تیپ مانتویی که قبول داره
حالا سوای این موارد شوووووهرت خوشسلیقه هستش یا نه؟:72:
شوهرم خیلی خوش سلیقه اس. البته لباسایی که واسم انتخاب میکنه باید کیپ بدنم باشه اینجوری دوس داره .حتی اگه بخوام بدوزم هم نظر شوهرمه میگرده دنبال مدل و حتی رو نوع دوختشم حساسه که با چه نخی دوخته بشه و.....چون خواهرش واسم میدوزه....البته خواهرش به اون کوتاهی که شوهرم بگه یا تنگیشو قبول نمیکنه و یواشکی یکم به اندازه هاش اضافه میکنه

خوب خدا خیرت بده با این خواهر شوووهری که داری سعی کن کم کم برین جلو بابا دیگه شوووهر شما خیلی حساسه!!!!!!!!!!! والا من یکی مرد اینجور یتا حالا ندیده بودم بازم خداروشکر خوش سلیقه هستش.

خوب شما از این به بعد با خواهر شوووهرت هماهنگ باش بگو یه سری تغییرات کوچیک کم کم انجام بدن بقول معروف مثل همون داستان معروف غورباقه که انداختنش توی یه قابلمه زیر گاز رو کم کم زیاد کردن(البته این یه مثال بود خدایی نکرده قصد توهین یا بی احترامی اصلا نداشتم)

اتفاقا واسم خیلی جالبم بود مشکلتون اصلا هم خنده دار نیست که خدایی نکرده بخوام این جسارت رو کنم شما رو به سخره بگیرم.ولی توی این موارد بنظر من موفقیت های کوچیک هم خیلی خوبه باید یکم بیشتر صبور باشین:72:

[QUOTE=khaleghezey;320673]خوب خدا خیرت بده با این خواهر شوووهری که داری سعی کن کم کم برین جلو بابا دیگه شوووهر شما خیلی حساسه!!!!!!!!!!! والا من یکی مرد اینجور یتا حالا ندیده بودم بازم خداروشکر خوش سلیقه هستش.

خوب شما از این به بعد با خواهر شوووهرت هماهنگ باش بگو یه سری تغییرات کوچیک کم کم انجام بدن بقول معروف مثل همون داستان معروف غورباقه که انداختنش توی یه قابلمه زیر گاز رو کم کم زیاد کردن(البته این یه مثال بود خدایی نکرده قصد توهین یا بی احترامی اصلا نداشتم)

اتفاقا واسم خیلی جالبم بود مشکلتون اصلا هم خنده دار نیست که خدایی نکرده بخوام این جسارت رو کنم شما رو به سخره بگیرم.ولی توی این موارد بنظر من موفقیت های کوچیک هم خیلی خوبه باید یکم بیشتر صبور باشین:72:
ممنون خاله قزی میدونید چیه ؟آخه بیشتر وقتا میخرم تا اینکه بدوزم.درسته شوهرم خیلی خیلی حساسه همش باید مواظب باشم که یه چیز نگم که بهش بخوره .یا وقتی یه چیز انتخاب میکنه میگه این خوبه میگم آره خوبه شاید از ته دل خوشم نیاد اما قبول میکنم.....حرفتون درسته واسه همینه که سرکو چکترین حرفی که میتونم بهش بگم خوشحال میشم و میام مینویسم. واقعا انرژی میگیرم .

خواهر خوبم شوهر شما خیلی زیاد دوستتون داره خیلی هم خوش سلیقه ست و بهتون اهمیت میده و وقت میذاره و تازه نظر شما رو هم که میپرسه پس دیگه مشکلتون چیه . شمام اینقدر نگران ناراحت شدن ایشون نباشید اگه از چیزی واقعا خوشتون نیومد بهش بگید و علت اونو هم بگید اینطوری ایشون هم شاید متوجه اون ایراد بشه . مثلا وقتی براتون مانتو تنگ و کوتاه انتخاب میکنه بهش بگید منم اینو دوست دارم وجلو خودت دوست دارم اینجوری لباس بپوشم ولی برای بیرون و جلو نامحرم معذب میشم و بهتره مانتو گشادتری انتخاب کنم . ودر مورد انتخابهای ایشون هم بهتره شما نظر بدین مثلا شلوار قهوه ای خیلی بهت میاد شاید اولش اهمیت نده ولی کم کم یاد میگیره که تو زندگی نظر هر دوتاتون هم مهمه و باید در نظر گرفته بشه و اگه منطقیه باید اعمال بشه . رفتار جراتمندانه رو در پیش بگیرید.

ممنون آقای واحد درمورد لباساش نظر منو میپرسه.(تو پست قبلی گفتم .وقتی بهش گفتم کلا لباستو من انتخاب کنم می پوشی گفت نه )اما لباسای خودمو دوس داره کلا خودش انتخاب کنه.حتی لباسای دیگه فرقی نمیکنه.. ممنون از لطفتون کلا تصمیم گرفتم بیخیال این قضیه بشم و هرچی انتخاب کرد بپوشم حرفاتون کاملا درسته از شما و خاله قزی عزیز تشکر می کنم:72:

سلام عزيزم
ولي به نظر من اصلا درست نيست پس نظر و شخصيت و علاقه ي شما چي ؟ شما يك انسان با فهم و شعور و داراي قدرت انتخاب هستين نبايد از اين حق خودتون بگذرين

رها جان منم مثل شما خانم هستم ولی برخلاف شما همسرم اصلا در مورد لباس و این چیزا نظر نمیده با اینکه دوست دارم نظر بده اصلا هم خوش سلیقه نیست اگر هم نظر بده نظر خیلی ضایعی میده ولی با این حال دوست دارم نظرشو بدونم ولی اون میگه هرچی خودت دوست داشتی البته در مورد لباس خودش هم دوست داره خودش انتخاب کنه ولی در مورد مسائل دیگه با همفکری هم انجام میدیم در مورد لباسهای شمام احساس میکنم شما بدت نمیاد ایشون انتخاب کنه چون سلیقه اشو هم دوست داری . در مورد حرف زدن هم مثل شما هستیم با اینکه همدیگه رو دوست داریم و مشکلی تو زندگی نداریم ولی کلا حرف زیادی برای گفتن نداریم و هر دو کم حرف هستیم و این بعضی وقتا خیلی آزار دهنده میشه ایشون انتظار داره من حرف بزنم و اون گوش کنه و منم انتظار دارم اون حرف بزنه .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط واحد

رها جان منم مثل شما خانم هستم ولی برخلاف شما همسرم اصلا در مورد لباس و این چیزا نظر نمیده با اینکه دوست دارم نظر بده اصلا هم خوش سلیقه نیست اگر هم نظر بده نظر خیلی ضایعی میده ولی با این حال دوست دارم نظرشو بدونم ولی اون میگه هرچی خودت دوست داشتی البته در مورد لباس خودش هم دوست داره خودش انتخاب کنه ولی در مورد مسائل دیگه با همفکری هم انجام میدیم در مورد لباسهای شمام احساس میکنم شما بدت نمیاد ایشون انتخاب کنه چون سلیقه اشو هم دوست داری . در مورد حرف زدن هم مثل شما هستیم با اینکه همدیگه رو دوست داریم و مشکلی تو زندگی نداریم ولی کلا حرف زیادی برای گفتن نداریم و هر دو کم حرف هستیم و این بعضی وقتا خیلی آزار دهنده میشه ایشون انتظار داره من حرف بزنم و اون گوش کنه و منم انتظار دارم اون حرف بزنه .

---

دوست عزیزم معذرت میخوام فک کردم آقا هستی.امیدوارم ناراحت نشی عزیزم.همسر من برخلاف همسر شما خیلی صحبت میکنه و دوست داره منم مثل خودش همش بنشونمش باهاش حرف بزنم.خوشحالم که مشکلی تو زندگیتون ندارین.مشکلات ما هم خیلی کوچیکه احساس میکنم خودمون باعث میشی که بزرگ بشه و از هم دور بشیم همسر من خیلی حساسه و من هرحرفی که بزنم زود ناراحت میشه وقتی هم میگم منظورم این بود یا اون چیزی که تو فکر میکنی منظورم نیس میگه یاد بگیر خوب حرف بزنی و من با منظورت کاری ندارم مثلا بهش گفتم نمیدونم واسه فردا نهار چی واست درست کنم؟ کلی بهش برخورد قهر کرد عصبانی شد و.......خیلی خیلی حساسه گاهی احساس میکنم من اصلا حرف زدن بلد نیستم.همش میگه من راننده آژانست نیستم.من سوپرمارکت سرکوچه نیستم بامن درست صحبت کن.حواسم خیلی بهش هستش واسه همین استرسم زیاد شده و همش میترسم چیزی بگم که ناراحت بشه چون اون موقع باید کلی حرف بخورم که خیلی رو اعتماد به نفسم تاثیر داره.


- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hajes

سلام عزيزم
ولي به نظر من اصلا درست نيست پس نظر و شخصيت و علاقه ي شما چي ؟ شما يك انسان با فهم و شعور و داراي قدرت انتخاب هستين نبايد از اين حق خودتون بگذرين

---

ممنون دوست عزیزم نظرت درسته.:72:اما میدونی فک میکنم زندگیم اونقد مهم هستش که بخاطرش از چیزای کوچیک بگذرم .فک میکنم باید چیزی رو بپوشم که همسرم خوشش بیاد.پس وقتی این کار من خوشحالش میکنه بخاطر آرامش خودم وهمسرم اینکارو میکنم فک میکنم ارزشش خیلی بیشتر از بحث و دورشدن از همدیگه اس.البته منم قبلا مثل شما فک میکردم چند روزیه نظرمو عوض کردم :43: