وقتي که خانوم خونه قهر مي کنه وميره خونه مادرش يه مرد چه بايد بکند؟:73:
اگر ممکنه با تاريخ اعلام کنيد مثلا يکساعت بعداز قهر ، :302: 12ساعت بعد :54: 24 ساعت بعد و...
نمایش نسخه قابل چاپ
وقتي که خانوم خونه قهر مي کنه وميره خونه مادرش يه مرد چه بايد بکند؟:73:
اگر ممکنه با تاريخ اعلام کنيد مثلا يکساعت بعداز قهر ، :302: 12ساعت بعد :54: 24 ساعت بعد و...
دوست عزيز
فكر نميكنيد بهتر باشه مشكلات را از بين ببريد تا اينكه به فكر اين باشيد كه بعد از قهر چكنيد.
زندگي مثل ديواز سفيديست و هر نزاع مثل ميخي كه در ان ديوار فرو ميرود.شايد شما با اشتي ورفع مشگل ميخ را از ديوار بيرون اوريد ولي جاي ميخ بر ديوار مي ماند.
اما اگه زمان مي خواهي بايد بگم رو ثانيه ها حساب كن.
سلام شما به یک شاخه گل به جمله زییا با همسر اشتی کنید موفق وشاد باشید
پا پیش بذارید
این مواقع یه شاخه گل معجزه می تونه بکنه
باتشکر از اظهارنظر دوستان
بالاخره مشکل تو زندگي پيش مياد. خيلي خوبه (ايده آله) که بشه از بروز مشکلات جلوگيري کرد اما وقتي پيش اومدچه بايد کرد؟
ضمن اينکه تو مورد مشابه شاخه گل که هيچ دسته گل هم توي سطل آشغال جا گرفت.:101:
بله. من هم وقتي ببينم كه زندگيم از پايه و اساس وضعش خرابه، اگر شوهرم واسم گلستان گل هم كه بخره قبول نمي كنم. در اين جور مواقع وقتي آدم ديگه كلافه مي شه و فكر مي كنه كه باز هم همين مشكل بارها و بارها قرار است اتفاق بيفتد عذر خواهي و گل و اين حرفها معني ندارد. بهتر است قبل از هر چيز به او اطمينان دهيد كه ديگر اين اتفاق نخواهد افتاد. وقتي مطمئن شود كه اين آخرين باري است كه با اين مشكل مواجه مي شود با شما آشتي خواهد كرد ولي امان از اينكه مجدداً تكرار شود. آنوقت ديگر به آشتي كردن او اطمينان نداشته باشيد چون ممكن است او دگير قهر نكند بلكه بخواهد تلافي كند. آنوقت زندگي شما به جهنمي تبديل خواهد شد.
سلام
در خونه دعوا پيش مي آيد ولي نبايد به بيرون كشيده ميشد شما بايد از رفتن خانمتان ممانعت مي كرديد و از او عذرخواهي ميكرديد تا كار به اينجا نكشد
نمي خواهم بيشتر ناراحتت كنم آب ريخته دوباره به جوي بازنمي گردد
چنان زندگي كن كه پشيمان نشوي
برادرت وم
اگه بخوای ساعات را حساب کنین خیلی زیاد میشه
بهتر نیست به جای اینکه بشینیم ثانیه ها را بشماریم دنبال راه حل باشیم برای خودمون وزندگیمون؟
چرا فکر این نمکنیم که لحظه ها چقدربه سرعت میگذرد وباید خوش باشیم
دوست عزيز ساغر،
بله منم موافقم که بايد راه حلي برا حل مشکل پيدا کرد. لازمه اين کار گفتگوست اما مساله اصلي عدم ايجاد يک مکالمه وهمفکري (درک متقابل) برا حل مشکله يا به عبارتي " شکست درمذاکره" .
هممون مي دونيم که بايد خوش باشيم ، ثانيه ها به سرعت ميگذرن وارزششو نداره ، چرا قهر وخلاصه ازاين حرفا.
اما من همفکري مي خوام ، چه بايد بکنم در زمانهاي مختلف بعد از بروز اين مشکل.
دوست عزيز Wem ،
نه من ناراحت نميشم ، ممنونم ازاينکه وقت گذاشتيد واوني که به ذهنتون ميرسه برا راهنمائيم ارسال کرديد.
خب اگه با ممانعت از خروج خونه کار به کتک کاري مي کشيد چي؟ آيا بهتر نبود ازهم فاصله مي گرفتيم تا آروم بشيم؟
ضمن اينکه من اينو آب ريخته نمي دونم ، تنها چيزي که راه حل نداره "مرگه !" .
دانه خانم
اگه زندگي از پايه واساس خراب باشه ، بله حق با شماست.
اما اينطورنيست ، نقاط تفاهم زيادي تو زندگيمون وجود داره اما نمي دونم چرا همسرم مدام دوست داره بگه ما با هم تفاهم نداريم !
ممنون اززنگ خطري (تلافي) که اعلام کردي.
حل مشکل یا پیدا کردن راه حل مشکل و ایجاد حس اطمینان به طرف مقابل که می خواهی این مشکل حل بشه و سعی می کنی که این بار آخر باشه دیگه تکراری در کار نخواهد بود بعدشم یکم خرج کردن احساسات و رمانتیک بودن برای بار اول صد در صد چاره سازه ولی برای بار دوم باید موضوع رو شرح بدی تا بشه یه پیشنهادی داد
در مورد زمانش بعضی مواقع باید این اجازه رو به طرف مقابلت و به خودت بدی که زمان از روی قضیه بگذره تا به ارامش یا حداقل ثبات برسی و در بعضی موارد حتی تاخیر یه دقیقه ای مشکل رو سخت تر و بغرنجتر میکنه این زمانی که شما می خواهید بدونید وابسته به خیلی مسائل هستش و مهمترین اون روحیه طرف مقابلته
در پناه حق
salam
shayad ba kami sabr forsati baraye shoma va hamsaretun ijad beshe ta kami arum beshid . va dar mord moshkeletun bishtar fekr konid va behtarin tasmim ro begirid
albate age betunid ba shakhse morde etminani mashvart konid va az un komak begirid kheili behtare
ama ino bedonid moshkele shoma khili amigho o rishei hast chon khanomha hargez baraye masaele va moshkelate sathi manzel ro tark nemikonan
مرسي ازشما ناديا
اتفاقا پيشنهاد من هم مراجعه به يه روانشناس هست اما اگه همسرم قبول نکنه چيکارميتونم بکنم.؟
فکر ميکنيد همه خانمها مث هم هستند که برا مشکلات سطحي قهر نمي کنند؟
البته حالا دارم به اين موضوع فکر مي کنم اما چطور ميشه اون مشکل عميقو فهميد؟
faghat ba bayane harfhaye nagofte
chizhaei ke moddathast hamsare shoma ro azar mide va baes shode dige tahamole ozae feli ro nadashte bashe.
حالا همسر شما الان قهر کرده رفته یا دارین همینطوری می پرسین؟
ارتباطتون با همسرتون به چه شکله؟ تا به حال با هم درد دل کردین؟ تا حالا شده در مورد مسائلی که باعث دلخوری یا سوءتفاهم میشه صحبت کنید؟ شما خودتون وقتی که بحثتون میشه چه وضعیتی دارین، یعنی عصبی میشید یا می تونید خودتون رو کنترل کنید؟چرا همسرتون به جای اینکه به شما پناه بیاره از خونه میزنه بیرون؟
البته در مورد سوال آخریم من نمی خوام شما رو متهم کنم. شاید مشکل رفتار شما باشه و شاید هم همسرتون. چرا وقتی که بحثتون میشه وقتی که همسرتون می خواد منزل رو ترک کنه بهش نمی گین بمون؟ شاید همسرتون منتظر شنیدن همچین جمله ای باشه. چرا قبل از اینکه کار به اینجا بکشه بهش پیشنهاد نمی دین که با هم برین بیرون تا کمی هوا بخورین؟
به نظر من هم بهتره با یه مشاور مشورت کنید. بهتره مسائل توی خونه و توی یک حریم خصوصی حل بشه، با همسرتون صحبت کنید و ازش بخواین به خاطر زندگیتون همراه شما به مشاور مراجعه کنه.
امیدوارم موفق باشید
:72:
دوست گرامي ، شاد
بله فعلا قهرکرده ، رفته.
قبلا خيلي با هم حرف مي زديم اما نتايجش عموما به دعوا وجروبحث شديدترکشيده مي شد. کم پيش ميومد که درمورد مساله اي که باعث دلخوري مي شد صحبت سالمي داشته باشيم چون بعد ازبيان مشکل ازسوي من ايشون يا نمي پذيرفت يا قهر ميکرد (البته نه اينکه بره خونه مامانش)
درمواردي که بحثمون ميشه ، بله من عصبي مي شم ونمي تونم خودمو کنترل کنم . دليلشم گريه کردناشه. يعنع وقتي گريه ميکنه يا اصلا جوابمو نمي ده حسابي عصبي مي شم.
بعد ازاينکه بحثمون ميشه ، گاهي من وگاهي اون برا قدم زدن ،خونه رو ترک مي کنيم اما بعضي مواقع او خونه نمياد. با هم نميريم مبادا تو کوچه وخيابون باز حرفمون بشه.
حس پذيرش اصلا نداره ، يا مي پذيره وبروز نمي ده. نمي دونم.
توی این مدت برای برگردوندن خانمتون کاری نکردین؟
معمولا این جور اشخاص نیاز به یه فرد سوم دارن، کسی که غیر از شما باشه و وابستگی هم به شما نداشته باشه. من با اینکه خودم از مداخله شخص سوم زیاد خوشم نمیاد (البته اگه مشاور باشه چرا) ولی شما می تونید از مادر ایشون یا هرکسی که ببهش اعتماد داره بخواین که باهاشون صحبت کنه و ایشون رو راضی کنه که به مشاور مراجعه کنن.
احتمالا وقتی ایشون گریه می کنن شما اونقدر عصبانی میشین که با حرفا و عکس العمل هاتون باعث رنجش بیشتر ایشون می شین. می خوام ازتون یه چیزی رو امتحان کنید. وقتی که گریه می کنن یه لحظه خودتون رو کنترل کنید، سعی کنید آروم ایشون رو بغل کنید و بهش آرامش بدین. معمولا خانمها در جر وبحث ها وقتی گریه می کنن که احساس می کنن حقشون ضایع شده و هیچ حامی و پناهی ندارن. شما بهشون این اطمینان رو بدین که کنارشون هستین. مطمئن هستم که زود آروم میشن و می تونید در آرامش با هم صحبت کنید.
یا چرا از نوشتن استفاده نمی کنید؟ یه دفتر بردارید و هر کدوم دلخوریهاتون رو توش بنویسید. در آرامش حرفهای هم رو بخونید و در آرامش جواب بدین.
:72:
سلام.
من الان در موقعيت همسر شما هستم و از شوهرم انتظار دارم من رو درك كنه و سعي كنه با همدردي وتلاش براي جبران توهيني كه بهم شده به من نشون بده كه واقعا به من علاقمنده و حاضره براي حفظ زندگيمون فداكاري كنه نه اينكه همش بگه چيزي كه نشده ،مساله اي كه نبوده و ...از گل گرفتن و گفتن جملات زيبا مهمترهمدردي و درك طرف مقابله ،البته به نظر من.
براتون آرزو مي كنم تا الان كه اين رو مي نويسم همسرتون در كنارتون باشه.شما هم دعا كنيد مشكل زندگي ما هم حل بشه.
دوست گرامي ، شاد
چرا با مشاور صحبت کردم واون هم با همسرم صحبت کرده ، درحال تلاش براي رفع کدورتيم.
توصيه هاتون رو انجام خواهم داد. دنبال اقدامات صحيح وعاقلانه در اين مدت قهر هستم. برا همين نوشتم که در ساعات مختلف بعد از قهر چه بايد کرد.
بازم ممنونم از همراهيتون.
دوست گرامي ، ساغر
بنظرمن نکته همينه اگه اينو بفهمم خيلي از مسائل حله. راستي چرا شما (خانمها) تلاش نمي کنيد که درک کنيد. چرا خانمها قهر مي کنند تا درک بشن؟ آيا تو مشکلي که دارين فقط به شما توهين شده آيا توهين نکرديد؟(ببخشيد اينارو ميگم ، تا بشه يه مطالبي رو از ديد طرف مقابل فهميد)
باور کنين تو موارد مشابه قبلي همش من بودم که شروع به صحبت کردم (معتقدم زن وشوهر نبايد قهر کنند ، جروبحث وبروز احساسات اشکال نداره اما قهر هرگز!) ، برا اون بخش از اشتباهات که مقصر بودم عذرخواهي کردم ، گل گرفتم ، نوازش کردم ، کلي مطالعه کردم ، مقالات مختلف رو جستجووانتخاب کردم ، شخصيتمو خرد کردم ... ( که ازاين آخري ديگه خسته شدم)
شايد خيلي فداکاري نکرده باشم اما بعد از اين جروبحثها گذشتم زياد بوده ،گفتم بالاخره پيش اومده مساله اي (البته اون بي احتراميهائي که بهم شده رو ميگم) نيست.
منم براتون دعا مي کنم . مي دونم موقعيت خيلي بديه. از اقداماتي که برا حل مشکلتون مي کنيد برام بنويس.
سلام.از توجه و صحبت شما ممنونم.درسته حق با شماست .درک کردن باید متقابل باشه.اما مساله ما اینه که من نهایت اعتماد رو به همسرم داشتم و همه سعیم این بود که از ابتدای عقدمون هیچوقت مسایل زندگیمون پیش خونواده ها مطرح نشه به ویژه اینکه حساسیتهای خاصی وجود داشت.اما حالا فهمیدم که شوهرم زیرکانه و با اینکه به ظاهر آدم کم حرفیه ،گاهی حتی جزییات زندگیمون رو هم به مادرش انتقال می داده و در نتیجه همین کارهاش باعث شد مادرش به شدت به من و خونواده ام توهین کنه.من هیچ وقت به اونها بی احترامی نکردم ولی اونها حرمتم رو شکستند و در نهایت وقاحت مادرش با من حرف زد،درحالیکه خیلی هم ادعای بزرگوار بودن و متشخص بودن می کنند.کلا از اول هم هیچ وقت یاور زندگی ما نبودند اما حالا دیگه همه چی رو به حد آخر رسوندن.ما در شهر خانواده همسرم و جدای از خانواده ام زندگی می کنیم و اینقدر این موضوع برام سنگین بود که دیگه دوست ندارم با اونها در یک شهر باشم،چون شوهرم خیلی روی خونواده اش حساسیت داره و حتی حاضر نیست به خاطر زندگیش و زن وبچه اش یک کلمه هم به اونها اعتراض کنه.شاید باورتون نشه ولی تنها کاری که توی این سه چهار هفته کرده اینه که مرتب smsمیزنه که بیام دنبالت؟! مامانش هم همه حرفایی رو که زده انکار کرده.تازه برعکس هم شده تا یک حرفی می زنم شوهرم بهم میگه مامانت بهت یاد داده!ضمن اینکه با این کار شوهرم اعتمادم رو بهش از دست دادم و احساس می کنم همه اسرار زندگیمون رو گذاشته کف دست مامانش.اینم آخر و عاقبت رازداری و اعتماد من در زندگیم که حالا با یک بچه 4 ماهه باید وضعیتم اینجوری باشه.
من نمی دونم مشکل شما چیه.ولی به نظر می رسه شما آدم فهمیده ای هستید و به زندگیتون علاقمندید.پس حتما خدا به پاس تلاشی که برای زندگیتون می کنید راه حلی بهتون نشون میده.توصیه می کنم با همسرتون صحبت کنید یا از یک واسطه مطمئن کمک بگیرید ببینید برای بازگشت به خونه چه انتظاری از شما داره.اینجوری شاید بهتر بتونید به توافق برسید.امیدوارم به حق این ماه مبارک خدا مشکل همه زندگیها رو حل کنه.
قابل توجه کليه عزيزان که تو اين مدت با بنده همدردي يا بهتره بگم همفکري کردند.
به لطف الهي مشکل بنده چند روزيه که حل شد. باورتون نمي شه حتي بدون اينکه شخصيتمون خراب بشه . اينارو بعنوان يه تجربه مي نويسم خوشحال ميشم اگه برا دوستان قابل استفاده باشه.
اما نظر مشاور اين بود که ""يه سري به خونه مادرخانمت بزن. بدون اينکه بخواي خانمت رو بياري خونه. ارتباطتو با مادرخانمت وخونواده همسرت قطع نکن.""
طبيعي بود اول همسرم حتي از اطاق هم بيرون نيومد. اما موقع افطار بالاخره سلام واحوالپرسي . وبعدش هم بدون اينکه خيلي مطالب گذشته رو ياد آوري کنيم (چون هنوز مشکل ارتباطيمون سرجاشه) ازاون حالت قهر اومدش بيرون.
فردا صبح هم من رفتم شرکت. بعد هم همسرم اومد خونه .
هر دو اينو فهميديم که بايد خيلي صبور باشيم.بايد بتونيم خودمونو واعصابمونو کنترل کنيم. خب تنها مشکلي که الان وجود داره وبايد راه حلي براش پيدا کرد اينه که وقتي دوباره جروبحثمون شد چيکار بايد بکنيم. چطوري بايد انتقاد بکنيم ، اگه ازچيزي دلخورشديم چه جوري بيانش کنيم و...
دوست عزیز بهتون تبریک می گم:73:
امیدوارم آرامش واقعی به زندگیتون برگرده و بتونید به کمک همدیگه زندگی خوب و قشنگی داشته باشید :72:
دوست عزيز ساغر-h
منم اول ازخدا ميخوام يه لطفي به شما وهمه ماها بکنه که يادبگيريم وبتونيم خودمون مشکلاتمونو حل کنيم.
اگه همسرتون وخانوادشون ذاتا ادماي بدي نيستند واگه همسرتو دوست داري، با اين دوتا اگه يه توصيه مي کنم شاهکار ميکنه ،
سعي نکنين درمقابل خانوادش قرار بگيرين يعني تو موقعيتائي که پيش مياد همسرتون مجبور بشه بين شما وخانوادش (احتمالا فقط مادرشون) يکي روانتخاب کنه وبخواد به يکي ازشما حق بده.
همه دوست دارن درک بشن چون از ديدخودشون به قضيه نگاه ميکنن . اين رو بدون مردهائي که پدرومادرشون رو دوست دارن حتما همسر وفرزندشون رو هم دوست دارن ورو اونها هم حساسيت دارن.
همين که مامانش همه اون توهينهائي رو که کرده منکرشده يه جور عذرخواهيه.
حالا بد نيست همون پيشنهاديو که به من داديد برا زندگيتون امتحان کنيد (يعني سرفرصت انتظاراتي رو که ازهمسرتون داريد رو بهش بگين) لازمه اين کار هم اينه که اول آشتي کنين. پس:
" آشتي کنين"
دوست عزيز ناديا
مرسي ، من هم همه خوبيهارو براتون آرزو مي کنم.
خیلی خوشحال شدم از اینکه به بهترین شکل این مشکل حل شد. در مورد مسئله ای که بیان کردین به نظر من کار درست اینه که به مراجعه به مشاور ادامه بدین و با کمک و راهنمایی اون بتونید یه راه منطقی و درست برای بیان انتقاداتتون پیدا کنید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
واقعا خوشحالم وازاعماق وجودم براتون آرزوی خوشبختی دارم
به این فکر نکنین که بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
به این فکر کن که چه روزهای خوبی را باید با هم دیگه سپری کنین
ان شالله که مشکل تمام دوستان به خوبی حل شود
موفق باشی
از اینکه مشکل شما رو حل شده می بینم خیلی خوشحالم.ای کاش همسر من هم یکی از این کارهایی که شما برای آشتی با خانمتون کردین انجام داده بود تا من هم متقابلا برای برگشت به زندگیم اقدام کنم. او فقط هر روز با موبایلش پیغام میده بیام دنبالت؟ اما حاضر نیست تا مطمئن نشده این نیم ساعت راه رو به خاطر من و بچمون بیاد و از اون بدتر اینکه رابطه اش با مامانم خیلی خرابه و می دونم که حتی اگر بیاد پاشو تو خونه ما نمی گذاره!من مشکلم رو توی تاپیک دیگه ای با عنوان «بازگشت به زندگی = ادعای بیشتر خانواده همسرم،دیگر به او اعتماد ندارم
»کامل توضیح دادم.اگر بتونید با مطالعه اون کمکم کنید خیلی خوشحال میشم.براتون آرزوی خوشبختی و داشتن روزهای خوب در کنار همسرتون دارم.راستی به نظر من تا دوباره بحثتون نشده دوستانه با هم صحبت کنید و حتی برای زمانهای دعوا یه قرارهای رفتاری با هم بگذارید.موفق باشید.
ساغر به مطلب بسیار قشنگی اشاره کرد با همسرتون یه قرارهای رفتاری بذارید که مثلا تحت هیچ شرایطی به عنوان قهر از خونه خارج نشید و اگه خارج شدید به منزل اقوام و دوستانتون نرید
در پناه حق
دوستان عزيز شاد، سمي ، ساغر ونقطه
از اظهار لطف ومحبتتون ممنونم .
شروع بحثمون که با دعوا نيست ،درطول صحبت به دعوا مي رسه. فکر کنم حتما بايد درکنار مشاور باهم گفتگو کنيم تا به قرارهاي رفتاري که اشاره کرديد برسيم. دنبال تاپيک شما هم ميگردم ساغرخانم.وبرا شما (نقطه سرخط) هم کلي مطلب دارم. اگه بشه فايل رو به مطلبمون Attach کنيم خيلي خوبه. نمي دونم مديرهمدردي بايد برا ضميمه کردن فايل راهنمائي کنند يا سايرين؟