عشق عمیق من ب کسی ک جایی تو زندگیش ندارم

http://www.qalameson.org/themes/4Qal...icon_quote.gif http://www.qalameson.org/themes/4Qal.../icon_edit.gif

اول از همه یک دنیا ممنونم که وقتتون رو به من دادین...من یه سوال ازتون دارم میخام یه موقعیتی رو براتون ترسیم کنم ازتون میخام بهم بگین اگه شما نقش اول این داستان بودین عکس العملتون چی بود؟ خانومی 3ساله شما رو دوست داره بی حد وحصر... هر روز صبحش با قرآن خوندن برای سلامتی شما شروع میشه شبش با ذکر...همیشه نگران حال شماست اول هر ماه براتون صدقه میده...همه بدیها و خوبی های شما رو ستایش میکنه و می پذیره چون معتقده هیچ آدمی بی عیب نیست...اگه بفهمه کوچکترین ناراحتی دارین حسابی بهم میرزه...در مقابل به دنبال به دست اوردن یا داشتنتون نیست مهم خوشبختی شماست حالا کنار هر زن دیگه ای اون همیشه دور می ایسته و مات زیبایی های شما میشه و حاضر نیست مزاحم زندگی شما بشه...یه عشق عمیق و بی توقع...حالا بهم بگین شما اگه بفهمین کسی اینطوری دوستتون داره چه حسی بهتون دست میده؟.....فقط بهتره یسری مسائل رو هم براتون روشن کنم 1)من میفهمم ازدواج با خاستن متفاوته وکلی فاکتور لازمه برای پیوند همشگی منظورم اینکه اگه یکی توی دنیا اینطوری شما رو بخاد چه حسی بهتون دست میده ؟بی اهمیته براتون یا هرچی 2)لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده3)تمنا میکنم عشق من رو قضاوت نکنین می دونم ک افراطیه ولی برای من قابل احترامه وسعتش همه قلبه منو گرفته ودست من هم نبوده من فقط سعی کردم رفتارمو کنترل کنم و مثل یک خانوم رفتار کنم و غرور دخترانم رو حفظ کنم....

نمی دانم چرا اینگونه است؟

وقتی نگاه عاشق کسی به توست

می بینی اما

دلت بسته به مهر دیگری است

بی اعتنا می گذری

و عاشقانه به کسی می نگری

که دلش پیش تو نیست
.................................................
عشقتون تا ابد محترمه ولی منم یه موقعیتی براتون ترسیم میکنم شما بهم بگید اگه تو این شرایط بودید چه عکس العملی داشتید!؟
شما یه پسری که فوق العاده تو زندگیت موفقی و تو دلت عشق یه دختر وجود داره که تمام وجودتو فراگرفته،اون دختر از دخترای دیگه زیباتر نیست،ولی برای تو بهترین و زیباترین دختر دنیاست،پول دار نیست اما تو حاضری همه دنیا رو به پاش بریزی تا احساس خوشبختی بکنه،تو 3 سال این عشق زیبا رو تو وجود خودت پرورش میدی و روز به روز این عشق پاک تر و خالص تر میشه،اما درست همین موقع که تو داری عشق پاک رو تجربه میکنی،متوجه میشی که یه دختر دیگه ای تو این دنیا دورادور تو رو دوست داشته و بدون اینکه به تو نزدیک باشه،عشق تو درون وجودش شعله پیدا کرده!حالا شما بگو اگه جای این پسر باشی تو این موقعیت کدوم دختر رو به عنوان عشق انتخاب میکنی؟

مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه


- - - Updated - - -

مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط negaham

ول از همه یک دنیا ممنونم که وقتتون رو به من دادین...من یه سوال ازتون دارم میخام یه موقعیتی رو براتون ترسیم کنم ازتون میخام بهم بگین اگه شما نقش اول این داستان بودین عکس العملتون چی بود؟ خانومی 3ساله شما رو دوست داره بی حد وحصر... هر روز صبحش با قرآن خوندن برای سلامتی شما شروع میشه شبش با ذکر...همیشه نگران حال شماست اول هر ماه براتون صدقه میده...همه بدیها و خوبی های شما رو ستایش میکنه و می پذیره چون معتقده هیچ آدمی بی عیب نیست...اگه بفهمه کوچکترین ناراحتی دارین حسابی بهم میرزه...در مقابل به دنبال به دست اوردن یا داشتنتون نیست مهم خوشبختی شماست حالا کنار هر زن دیگه ای اون همیشه دور می ایسته و مات زیبایی های شما میشه و حاضر نیست مزاحم زندگی شما بشه...یه عشق عمیق و بی توقع...حالا بهم بگین شما اگه بفهمین کسی اینطوری دوستتون داره چه حسی بهتون دست میده؟.....فقط بهتره یسری مسائل رو هم براتون روشن کنم 1)من میفهمم ازدواج با خاستن متفاوته وکلی فاکتور لازمه برای پیوند همشگی منظورم اینکه اگه یکی توی دنیا اینطوری شما رو بخاد چه حسی بهتون دست میده ؟بی اهمیته براتون یا هرچی 2)لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده3)تمنا میکنم عشق من رو قضاوت نکنین می دونم ک افراطیه ولی برای من قابل احترامه وسعتش همه قلبه منو گرفته ودست من هم نبوده من فقط سعی کردم رفتارمو کنترل کنم و مثل یک خانوم رفتار کنم و غرور دخترانم رو حفظ کنم....

---

"لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده" چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
چطور میشناسینش
کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟

عزیزم خوب درکت میکنم.

منم همین حس تو رو تجربه کردم از ی وابستگی خیلی شدید رسیدم به اینجا که فقط براش آرزو خوشبختی میکنم فکرش رو اصن نمیشه بیرون کرد اما خب اگه آدم واقا کسی رو دوست داشته باشه آزادش میزاره و میره !!! هر چی هست تو دلش خودش میریزه حتی احدی نباید بدونه مثل ی راز تو دلت میمونه ... اگه خدا بخواد بهترین آدم رو سر راهت قرار میده که مهر و محبتش باعث بشه اون ی خاطره بشه و براش ارزو خوشبختی کنی همین ...

عزیزززززم امیدوارم موفق باشی و زندگیت همیشه پر از شادی باشه ، چون عشق سوزاننده است :(

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

"لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده" چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
چطور میشناسینش
کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟

---

این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

"لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده" چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
چطور میشناسینش
کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟

---

این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط negaham

مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه


- - - Updated - - -

مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه

---

اول اینکه چطوری نوشتی اینجوری شده متنت!!!
دقیقا شما دختر دوم این قصه بودی.
یه جمله میگم باید بهش اعتقاد داشته باشی:عشق یک طرفه وجود نداره!!
یعنی وقتی کلمه ی عشق با مفهموم عمیقش به کار میره که دو طرفه باشه پس شما ابدن عاشق نیستی بلکه فقط به یه نفر علاقه داری با شدت زیاد!
من الان هر چی فک میکنم هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!(اگرم تو داستانی جمله ای که شما گفتی**عشقی دارم که دست سمتش دراز نمیکنم**مطرح بشه برای وقتیه که اون عاشق عشقشش رو به طرفش گفته باشه و بعد جواب رد گرفته باشه)
ببین این عشق وقتی عشقه که بخوای بدستش بیاری و برای بدست آوردنش از هیچ چیز نترسی،اون داستانی که من گفتم برای این بود که برای یه بارم که شده خودتو جای اون پسر بزاری بعدش بهت پیشنهاد بدم اگه واقعا عاشقی برو سفره ی دلتو پیش پسری که گفتی باز کن اگه تو این پیشنهاد کم ترین شکی کردی(که برم؟!نرم!؟)حتما عاشق نیستی
اگرم که رفتی باید بدونی این علاقه فقط ممکنه به خاطر یه موجود افسانه ای باشه که تو از اون پسر تو ذهنت ساختی چون این جور که گفتی اصن با اون پسر رابطه ی خاصی نداری!و اگه با واقعیت اون پسر رو به رو شدی و اون پسر همون موجود افسانه ای نبود میتونی پای اشتباهی که کردی واستی!!؟حتی ممکنه اون پسر فقط به خاطر همین ابراز علاقه ای که کردی یه افکار پلیدی برای سو استفاده از علاقت به ذهنش برسه چون اصلا هیچ علاقه ای بهت نداره!!بازم پای اشتباهی که کردی وای میستی!؟
عشقی که فقط تو فکر آدم باشه عشق نیست و هیچ عاشقی هم چنین کاری نمیکنه!
اینم بدون زندگی هم خشنه هم مهربون این دوتا تعریفم فقط باید خودت ازش بکنی یعنی وقتی تو به چیزی فک میکنی که فقط موجب افسردگیت میشه هیچ لذتی از زندگیت نمیبری پس سعی کن یا این موضوع رو فراموش کنی یا اینکه برو جلو و همه خطراتشم به جون بخر!!
میخوام نظرتو بگی در مورد چیزایی که نوشتم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط negaham

این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....

---

صفاتی که برای عشق ورزیدن میدید جالب نیست
من که اصلا فکر نمیکنم عشقتون عجیبه یا کور کورانه هستش !
همه حرف هاتون درسته
دوست داشتن دلیل خاصی نمیخواد
خیلی از مسائل که در مورد عشق بیان کردید رو قبول دارم

فقط نکته مهم اینه که همیشه روال بر اینه که مرد عاشق و زن معشوقه

چرا بصورت غیر مستقیم به طرف مقابلتون نمیگید که بهش علاقه مندید
نظر شخصی من اینه که هیچ وقت نباید دختر بصورت مستقیم ابراز علاقه کنه اما نباید از ابراز علاقه غیر مستقیم هم چشم پوشی کرد
(همون چراغ سبز معروف) که اگه درست اجرا بشه میتونه نتایج خوبی داشته باشه
منظورم سبک سری و کوچک کردن خود و .... نیست

بلکه دادن شانس به طرف مقابل تا در صورتی که احساس علاقه ای به شما داره بتونه بیانش کنه
و اگر علاقه ای نداره باعث میشه ذهنتون به آرامش برسه و دیگه بهش فکر نکنید

دنیا را بد ساخته اند.... کسی را که دوستش داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری، اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسید و این رنج است . زندگی یعنی این...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza 12

اول اینکه چطوری نوشتی اینجوری شده متنت!!!
دقیقا شما دختر دوم این قصه بودی.
یه جمله میگم باید بهش اعتقاد داشته باشی:عشق یک طرفه وجود نداره!!
یعنی وقتی کلمه ی عشق با مفهموم عمیقش به کار میره که دو طرفه باشه پس شما ابدن عاشق نیستی بلکه فقط به یه نفر علاقه داری با شدت زیاد!

---

این حرفتون اصلا پایه و اساس نداره !!! جدیدا مد شده که میگن عشق فقط دوطرفه است و این حرفا حالا نمیخوایم این بحث رو باز کنیم اما انواع دوست داشتن داریم مهم اینه که دوست داشتن واقعی باشه نه دوست داشتن تظاهری ، خیلی از عشق های دوطرفه که ازشون حرف زده میشه تنها ظاهریه و واقعی نیستند بعد ی مدت کوتاه مشخص میشه که همینطور بوده ...


پس عشق زلیخا به یوسف این همه سال چی بوده اونم معمولی بوده؟ و عشق سودابه ملکه دربار به سیاوش اونم چنیدن سال و سوختن و نابود شدن و مرگ به خاطر عشق چی بوده، احیانا اگه اهل مطالعه و اطلاعات عمومی نیستید دیگه شاهنامه رو که میشناسید ؟ !!! و کلی داستان و روایت دیگه هست که اینقدری پررنگ بوده که اثر خودش رو تو تاریخ ب جا گذاشته !!!!


ما انسان ها تا در جایگاه و موقعیت مقابل قرار نگیریم به هیچ وجه نمیتونیم در مورد اون شرایط اظهار نظر کنیم تنها میتونیم همدردی کنیم... حتی موقعیت این خانوم negaham هم همینطوره وقتی چنین قضاوت هایی در مورد ایشون میشه..!

نقل قول:

---

هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!

---

حرفتون رو اصلاح میکنم: در واقع هیچ اطلاعات و درک درستی و داستان و فیلم و شعری ندیدم که در مورد عشق یکطرفه صحبت کرده باشه ...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

این حرفتون اصلا پایه و اساس نداره !!! جدیدا مد شده که میگن عشق فقط دوطرفه است و این حرفا حالا نمیخوایم این بحث رو باز کنیم اما انواع دوست داشتن داریم مهم اینه که دوست داشتن واقعی باشه نه دوست داشتن تظاهری ، خیلی از عشق های دوطرفه که ازشون حرف زده میشه تنها ظاهریه و واقعی نیستند بعد ی مدت کوتاه مشخص میشه که همینطور بوده ...


پس عشق زلیخا به یوسف این همه سال چی بوده اونم معمولی بوده؟ و عشق سودابه ملکه دربار به سیاوش اونم چنیدن سال و سوختن و نابود شدن و مرگ به خاطر عشق چی بوده، احیانا اگه اهل مطالعه و اطلاعات عمومی نیستید دیگه شاهنامه رو که میشناسید ؟ !!! و کلی داستان و روایت دیگه هست که اینقدری پررنگ بوده که اثر خودش رو تو تاریخ ب جا گذاشته !!!!


ما انسان ها تا در جایگاه و موقعیت مقابل قرار نگیریم به هیچ وجه نمیتونیم در مورد اون شرایط اظهار نظر کنیم تنها میتونیم همدردی کنیم... حتی موقعیت این خانوم negaham هم همینطوره وقتی چنین قضاوت هایی در مورد ایشون میشه..!



حرفتون رو اصلاح میکنم: در واقع هیچ اطلاعات و درک درستی و داستان و فیلم و شعری ندیدم که در مورد عشق یکطرفه صحبت کرده باشه ...

---

حرفتون درسه کاملا ولی منم دقیقا همین چیزا رو گفتم دیگه! نوشتم یادم نمیاد که همون معنی شخصی رو میده و نه عمومی
******

سودابه که هجوم اندیشه های شیطانی و هوس انگیز چشم عقل او را نابینا ساخته بود بی پروا سیاوش را به اندرون شیستان خود خواند. اما سیاوش که به وسیله ی رستم تربیت شده و مردی و آزادگی و درستی آموخته بود علاقه ای به رفتن به حرمسرا که ویژه ی زنان و همسران و کنیزان شاه است نشان نداد. سودابه وقتی با مقاومت سیاوش روبرو شد، چاره ای دیگر اندیشید به این امید که از راه تحریک احساسات کیکاووس به اندرون شبستان خود بکشاند.

دگر روز شبگیر سودابه رفت بر شاه ایران خرامید تفتبدو گفت کای شهریار سپاه که چون تو ندیده است خورشید و ماهنه اندر زمین کس چو فرزند تو جهان شاد بادا به پیوند توفرستش به سوی شبستان خویش بر خواهران و فغستان خویشهمه روی پوشیدگان را ز مهر پر از خون دلت و پر از آب چهرنمازش برند و نثار آورند درخت پرستش به بار آورند کیکاووس بی خبر و به دور از حیله های سودابه به گمان این که وی به خاطر عشق و علاقه مادرانه چنین پیشنهادی کرده است سخنانش را باور کرد. او در دیداری با سیاوش، از او خواست به شبستان سودابه برود و با او و سایرین دمساز شود و از آنها دیداری بکند.*****این نقد داستان سیاوشه! ولی باز هدفم رو میرسونه)
تو این مورد عشق(البته هوس بود پس بهتره با این خانوم مقایسه نشه!!)ابراز شد یا نه!؟
حتما داستان زلیخا رو هم میدونین دیگه من که فیلمشم دیدم!زلیخا عشقش ابراز کرد یا نه!؟
ببینید جمله ی داخل پرانتز رو هم من برای همین نوشتم خب!
بهتره همه ی متن رو با هم معنا کنید نه اینکه فقط جاهای خاصش رو!
بازم میگم هیچ عشقی تا ابراز نشه وجود نداره مگر اینکه دو طرفه باشه و این دو طرفه بودنم تا وقتی بیان نشه اصن فهمیده نمیشه!!
بعید بود از شما اینجوری عصبانی بشیدا!! :)

عصبانی نشدم ، لازم نبود ویکیپدیا رو بگردید دی: ... نظر شما محترمه :)

نقل قول:

---

تو این مورد عشق(البته هوس بود پس بهتره با این خانوم مقایسه نشه!!)ابراز شد یا نه!؟
حتما داستان زلیخا رو هم میدونین دیگه من که فیلمشم دیدم!زلیخا عشقش ابراز کرد یا نه!؟

---

من حرفی در مورد ابراز کردن یا نکردنش نزدم دقت کنید دوباره ی بار پست خودتون و من رو بخونید ، حرفا من خطاب به اون قسمتی بود که میگفتید این احساسات بی پایه و پوچه !!! چنین نیست
الان بحث الان سر این بود که این احساس شاید خیلی قوی تر از اون احساسات تظاهری دو طرفه باشه چون شما گفتی عشق یکطرفه وجود نداره !!! ،



درضمن برای ی دختر خیلی سنگینه که بخواد ابراز کنه ( حتی تو فرهنگ های دیگه هم همینطوره ) و اگه اینکارو کنه میگن خیلی شجاع یا به اصلاح خارجیا (Fearless) بی باکه چون خیلی بدبختیای بعد از اون رو ب جون میخره !!!
ابراز کردنش اصلا کار خوبی نیست چ به واسطه چ بی واسطه در کل اگه پسر بفهمه این دختر نسبت بهش احساس داره برخورد خوبی ( چه تو ذهنش چه تو رفتارش ) نمیکنه و خیلی خیلی کم هستند کسانی که بتونن خوب این موضوع رو تحلیل کنن ! حداقل تجربیات که اینو ثابت کرده!!

بهتره این بحث رو ادامه ندیم صاحب تاپیک دوست نداره بحث به انحراف کشیده بشه

چون شما اول شروع کردید بحثو به نظرم باید اجازه بدید من تمومش کنم
بهتر بود این جمله(لازم نبود ویکی پیدا رو بگردی) رو نمی نوشتید من میزارم رو حساب خنده ای که بعدش گزاشتید وگرنه یه جورایی توهین به من حساب میشه چون مثلا خواستید بگید که من اصن این داستانو نمیدونستم که در اینصورت باید بگم همه ی ما دبیرستان رفتیم که اگه یادتون باشه تو کتاب ادبیات همه این درس به نام سوگ سیاوش هست و انتظار نداشتی که من از کتابش عکس بگیرم بزارم رو سایت!!
منم برا همین گفتم که همه ی متن رو کنار هم معنا کنید که نگید بحث سر یه چیز دیگه بود(چیزایی که در جواب من نوشتید دقیقا رد چیزایی بود که من گفتم که بحث منم سر چیزی که الان میگید نبود!)
اما اینکه میگید برای یه دختر سخته منم تو متن اولم گفتم اینو که امکان داره چی بشه اگه این کارو بکنه!!ا در مورد ابراز علاقه ی دختر خانوما یه تاپیک دیگه بود که تو اون من نظرامو نوشتم و یه جورایی در مقابل نظر شمام در اون مورد
بعدم به نظرم خب خوب شد دیگه شاید این چیزایی که شما نوشتین به فکر اون خانوم هم رسیده باشه!ایشالا ناراحت نمیشه
من همینجا اعلام صلح میکنم :))

سلام والا من نمی فهمم مشکل شما دقیقاچیه؟
هم به طرف نزدیک نمی شی که به دستش بیاری
هم عاشقانه دوسش داری و از این که با کس دیگست ناراحت نمی شی
پس موضوع چیه؟
چه راهکاری می خوای؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza 12

اول اینکه چطوری نوشتی اینجوری شده متنت!!! ببببببfffبب

یه جمله میگم باید بهش اعتقاد داشته باشی:عشق یک طرفه وجود نداره!!
یعنی وقتی کلمه ی عشق با مفهموم عمیقش به کار میره که دو طرفه باشه پس شما ابدن عاشق نیستی بلکه فقط به یه نفر علاقه داری با شدت زیاد!
من الان هر چی فک میکنم هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!(اگرم تو داستانی جمله ای که شما گفتی**عشقی دارم که دست سمتش دراز نمیکنم**مطرح بشه برای وقتیه که اون عاشق عشقشش رو به طرفش گفته باشه و بعد جواب رد گرفته باشه)
ببین این عشق وقتی عشقه که بخوای بدستش بیاری و برای بدست آوردنش از هیچ چیز نترسی،اون داستانی که من گفتم برای این بود که برای یه بارم که شده خودتو جای اون پسر بزاری بعدش بهت پیشنهاد بدم اگه واقعا عاشقی برو سفره ی دلتو پیش پسری که گفتی باز کن اگه تو این پیشنهاد کم ترین شکی کردی(که برم؟!نرم!؟)حتما عاشق نیستی
اگرم که رفتی باید بدونی این علاقه فقط ممکنه به خاطر یه موجود افسانه ای باشه که تو از اون پسر تو ذهنت ساختی چون این جور که گفتی اصن با اون پسر رابطه ی خاصی نداری!و اگه با واقعیت اون پسر رو به رو شدی و اون پسر همون موجود افسانه ای نبود میتونی پای اشتباهی که کردی واستی!!؟حتی ممکنه اون پسر فقط به خاطر همین ابراز علاقه ای که کردی یه افکار پلیدی برای سو استفاده از علاقت به ذهنش برسه چون اصلا هیچ علاقه ای بهت نداره!!بازم پای اشتباهی که کردی وای میستی!؟
عشقی که فقط تو فکر آدم باشه عشق نیست و هیچ عاشقی هم چنین کاری نمیکنه!
اینم بدون زندگی هم خشنه هم مهربون این دوتا تعریفم فقط باید خودت ازش بکنی یعنی وقتی تو به چیزی فک میکنی که فقط موجب افسردگیت میشه هیچ لذتی از زندگیت نمیبری پس سعی کن یا این موضوع رو فراموش کنی یا اینکه برو جلو و همه خطراتشم به جون بخر!!
میخوام نظرتو بگی در مورد چیزایی که نوشتم!

---

ببخشید نمیدونم متن چرا اینقدر درهم شد....
خب دوست داشتن من یکرفست قبول دارم..اصلا اسمش عشق نیست؟قبول ولی مطمئنم خیلی قوی تر و پاکتر از خیلی از عشقای دوطرفه این دوره ست ....من هیچ تصور افسانه ای از اون آقا ندارم یعنی اصلا فرصتی برای این رویا بافی ها نداشتم خیلی زود از همون ماه های اول خصوصیتات اخلاقی از ایشون برام رو شد ک بد بودن خیلی بد...(دوست ندارم بازش کنم) ولی با همه اینها من دوستشون دارم ب همون شدت اولیه چراشم نمیدونم ...من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم ابراز کنم چون عین روز برام روشنه ک چی میشه ؟میشم همونی ک میخاد ی دوست دختر مثل همه دوست دخترای دیگشون در یک جمله" دوست داشتنه منو درک نمیکنن ازش استفاده میکنن ... "اصلا من نمیفهمم این بحثا برای چیه؟ من فقط ی سوال ازتون پرسیدم ولی شما ها همش دنبال شکافتن موضوعین...بحث بعدم حتما در مورد فراموشیشه من بعد از این همه وقت همه ی این حرفها رو از حفظم....من خاستم ک فراموش کنم ولی نشد نتونستم عرضه نداشتم یا هر چی...فکر میکنم اصلا نباید این سوال می پرسیدم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

عصبانی نشدم ، لازم نبود ویکیپدیا رو بگردید دی: ... نظر شما محترمه :)
[B]


من حرفی در مورد ابراز کردن یا نکردنش نزدم دقت کنید دوباره ی بار پست خودتون و من رو بخونید ، حرفا من خطاب به اون قسمتی بود که میگفتید این احساسات بی پایه و پوچه !!! چنین نیست
الان بحث الان سر این بود که این احساس شاید خیلی قوی تر از اون احساسات تظاهری دو طرفه باشه چون شما گفتی عشق یکطرفه وجود نداره !!! ،



درضمن برای ی دختر خیلی سنگینه که بخواد ابراز کنه ( حتی تو فرهنگ های دیگه هم همینطوره ) و اگه اینکارو کنه میگن خیلی شجاع یا به اصلاح خارجیا (Fearless) بی باکه چون خیلی بدبختیای بعد از اون رو ب جون میخره !!!
ابراز کردنش اصلا کار خوبی نیست چ به واسطه چ بی واسطه در کل اگه پسر بفهمه این دختر نسبت بهش احساس داره برخورد خوبی ( چه تو ذهنش چه تو رفتارش ) نمیکنه و خیلی خیلی کم هستند کسانی که بتونن خوب این موضوع رو تحلیل کنن ! حداقل تجربیات که اینو ثابت کرده!!

بهتره این بحث رو ادامه ندیم صاحب تاپیک دوست نداره بحث به انحراف کشیده بشه

---

اول از همه خیلی ازتون ممنونم بخاطر حرفای قشنگتون ...چقدر خوب فهمیدین من چی میگم...من هرچه توضیح میدم بی فایدست من دنبال حل این موضوع نیستم یعنی حلی براش وجود نداره ولی دوستان بیشتر ب این بعد توجه کردن مهم نیست... حرف شما کاملا درسته آقایون کمی جنبه همچین حرفی رو دارن آدم قصه من هم اصلا گنجایش همچین حرفی رو نداره متاسفانه ...بازم ممنون بخاطر حرفای آروم کنندتون

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

عصبانی نشدم ، لازم نبود ویکیپدیا رو بگردید دی: ... نظر شما محترمه :)
[B]


من حرفی در مورد ابراز کردن یا نکردنش نزدم دقت کنید دوباره ی بار پست خودتون و من رو بخونید ، حرفا من خطاب به اون قسمتی بود که میگفتید این احساسات بی پایه و پوچه !!! چنین نیست
الان بحث الان سر این بود که این احساس شاید خیلی قوی تر از اون احساسات تظاهری دو طرفه باشه چون شما گفتی عشق یکطرفه وجود نداره !!! ،



درضمن برای ی دختر خیلی سنگینه که بخواد ابراز کنه ( حتی تو فرهنگ های دیگه هم همینطوره ) و اگه اینکارو کنه میگن خیلی شجاع یا به اصلاح خارجیا (Fearless) بی باکه چون خیلی بدبختیای بعد از اون رو ب جون میخره !!!
ابراز کردنش اصلا کار خوبی نیست چ به واسطه چ بی واسطه در کل اگه پسر بفهمه این دختر نسبت بهش احساس داره برخورد خوبی ( چه تو ذهنش چه تو رفتارش ) نمیکنه و خیلی خیلی کم هستند کسانی که بتونن خوب این موضوع رو تحلیل کنن ! حداقل تجربیات که اینو ثابت کرده!!

بهتره این بحث رو ادامه ندیم صاحب تاپیک دوست نداره بحث به انحراف کشیده بشه

---

اول از همه خیلی ازتون ممنونم بخاطر حرفای قشنگتون ...چقدر خوب فهمیدین من چی میگم...من هرچه توضیح میدم بی فایدست من دنبال حل این موضوع نیستم یعنی حلی براش وجود نداره ولی دوستان بیشتر ب این بعد توجه کردن مهم نیست... حرف شما کاملا درسته آقایون کمی جنبه همچین حرفی رو دارن آدم قصه من هم اصلا گنجایش همچین حرفی رو نداره متاسفانه ...بازم ممنون بخاطر حرفای آروم کنندتون

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

صفاتی که برای عشق ورزیدن میدید جالب نیست
من که اصلا فکر نمیکنم عشقتون عجیبه یا کور کورانه هستش !
همه حرف هاتون درسته
دوست داشتن دلیل خاصی نمیخواد
خیلی از مسائل که در مورد عشق بیان کردید رو قبول دارم
ا
فقط نکته مهم اینه که همیشه روال بر اینه که مرد عاشق و زن معشوقه

چرا بصورت غیر مستقیم به طرف مقابلتون نمیگید که بهش علاقه مندید
نظر شخصی من اینه که هیچ وقت نباید دختر بصورت مستقیم ابراز علاقه کنه اما نباید از ابراز علاقه غیر مستقیم هم چشم پوشی کرد
(همون چراغ سبز معروف) که اگه درست اجرا بشه میتونه نتایج خوبی داشته باشه
منظورم سبک سری و کوچک کردن خود و .... نیست

بلکه دادن شانس به طرف مقابل تا در صورتی که احساس علاقه ای به شما داره بتونه بیانش کنه
و اگر علاقه ای نداره باعث میشه ذهنتون به آرامش برسه و دیگه بهش فکر نکنید

دنیا را بد ساخته اند.... کسی را که دوستش داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری، اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسید و این رنج است . زندگی یعنی این...

---

ممنون از پیشنهادتون ولی ممکن نیست ...ایشون یک سالی پیگیر دوست شدن با من بودن ...کلا روابط آزاد زیادی دارن منتهی برای من این مسائل مطلقا تعریف نشده بود اهلش نبودم/نیستم ...هیچوقتم دچار شک نشدم ولی در مورد اون شک کردم دلم میخاستش خیلی هم میخاستش اون زمان من تازه 19 ساله شده بودم بعد از هر اصرارشون کلی یکی بدو میکردم با خودم نهایتا دلم حریف خط قرمزهام نشد و اونم خسته شد...اگه یک سال پیگیرم بودن بخاطر این بود ک کسی بهشون ن نمیگفت ومن براشون جالب شده بودم (چهره زیبایی دارن و یسری خصوصیت ظاهری خوب ولی اخلاقا ضعفای پررنگ زیادی دارن) اون منو برای دوستی میخاست دوستی با روابط کامل میفهمین؟ "مال من باش هرچی بخای بهت میدم"...حالا اگه شما جای من بودین چه میکردین؟براش از عشق بزرگتون میگفتین؟ک لهش کنه؟این عشق ...این احساس برای من حرمت داشت/داره نمیخاستم ناپاک بشه .....من الان ب22 سالگی رسیدم و هنوز همونقدر یا حتی بیشتر دوستشون دارم لطفا از فراموشی برای من حرف نزنین من این راهو رفتم و خسته تر از قبل برگشتم سر جای اولم....من اصلا بحثم حل این درد نیست فقط میخاستم ببینم "ی آقا اگه بفهمه کسی اینطوری توی دنیا دوستش داره چ حسی بهش دست میده؟"ک الان الان فکر میکنم اصلا نباید می پرسیدم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hhanie

سلام والا من نمی فهمم مشکل شما دقیقاچیه؟
هم به طرف نزدیک نمی شی که به دستش بیاری
هم عاشقانه دوسش داری و از این که با کس دیگست ناراحت نمی شی
پس موضوع چیه؟
چه راهکاری می خوای؟

---

مشکلی وجود نداره من ی سوال پرسیدم ک کسی بهش توجهی نکرد....فقط خاستن حلش کنن من راهکار نمیخاستم ...من فقط پرسیدم اگه "هر کدوم از آقایونی ک این متنو میخونن بفهمن کسی توی دنیا اینطوری دوستشون داره چ حسی بهشون دست میده"

عزیزم الان برای همه گنگ و نمیدونن دقیقا تو چه راهکاری میخوای !!!

شاید علت اصلی اینکه تاپیک رو زدی توقع حس همدردی از بقیه داری حست شاید همدردی باشه ، شاید خیلی ها نتونن درک کنن و سرزنشت کنن که این حس خیلی بدیه چون احساس میکنی اطراف پر از آدمه اما تو تنهاترینی بین این همه ادم، خیلیا شاید بگن زود فراموشش کن از دلت بیرونش کن ، اما بنظر من عزیزم باید این رو بدست قدرتمندترین عنصر یعنی زمان بسپاری تو اینکارو بکن مطمئننا در اثر گذشت زمان خیلی خوب باهاش کنار میای و در آخر برات میشه ی خاطره خوب و قتی یادش میفتی براش آرزو خوشبختی میکنی ...

یه چیزی هست که خودم بعد از این همه وقت دارم بهت میگم : " ی آدم هیچ وقت ارزش اینو نداره که بخوای خودتو بخاطرش اذیت کنی و ذره ذره آب بشی " من میدونم این دست خود آدم نیست منم درگیر این مشکلات هستم اما عزیزم باید فقط تحمل کنی و قوی باشه ، خوبیش اینه که از تو ی آدم خیلی قوی میسازه !!!

در هر حال فقط بسپارش به دست گذر زمان درسته شاید حکمت خدا باشه هیچ وقت نمیشه چیزی رو از خدا بزور خواست چون پشیمونی داره ، برات آرزو خوشبختی میکنم...

من خودم اگه یه دختر اینطوری عاشق من شده باشه اصلم خوشم نمیاد (منی که فکر نکنم نصف جذابیت ها و زیبایی های اون مرد رو داشته باشم حالا وای بحال اون طرف)
شما خودتم جواب سوالتو میدونی وقتی میگی بخاطر نه گفتن من یک سال دنبالم بوده مطمئن باش اگه بله گفته بودی دیگه این اسرار از اون پسر نبود و وقتی باهات رابطه جنسی برقرار میکرد بعد از چند روز دیگه سراغتو نمیگرفت
مردها یه چیزی توی ذاتشونه که تنوع طلبن و اگه زیبایی یا ثروت زیادی داشته باشن براشون احمقانه هستش که ازدواج کنن و تعهد و مسئولیت داشته باشن
متاسفانه این فقط شما نیستی که عاشق اون پسره کلی دختر هستند که هر کدوم برای اون پسر جذابیت خاص خودشونو دارن یکی چشماش رنگیه یکی دیگه ابروهاش قشنگه یکی دیگه بینیش و ...
اون پسر وقتی انقدر زیباست و میتونه هر دختری رو داشته باشه چرا باید فقط به یکی بسنده کنه
اگرم بخواد فقط به یکی قانع باشه باید اون دختر خیلی خیلی خوشگل باشه و پر از جذابیت

نکته ناراحت کننده در مورد شما خوندن قرآن برای سلامتی این پسره

یکی از اساتید ما یکی از محیط های شهر ما رو مثال میزد که پر از باغه و از دور بسیار زیباست
هر کسی اونجا رو میبینه دلش ضعف میکنه و آرزو میکنه کاش فقط چند روز اونجا زندگی میکرد
اما وقتی میری توی اون باغ ها میفهمی چه خبره
یجای خاکی پر از تیغ و پشه و حیوانات موزی بدون هیچ امکاناتی نه آب سالم هست نه محلی برای استراحت بدور از مورچه و...
بعد از دوساعت دلت میخواد هر طور شده با هر وسیله ای برگردی شهر
و فقط اون محیط از دور قشنگه

پسر قصه شما هم مثل همون محیطه از دور خیلی قشنگه ولی وقتی با هاش ازدواج کنی میفهمی که چقدر اشتباه فکر میکردی

امیدوارم جواب سوالتو داده باشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط negaham

اصلا من نمیفهمم این بحثا برای چیه؟ من فقط ی سوال ازتون پرسیدم... فقط میخاستم ببینم "ی آقا اگه بفهمه کسی اینطوری توی دنیا دوستش داره چ حسی بهش دست میده؟"

---

سلام، من معمولا توی این تاپیکهایی که شما گوگوری مگوری ها در مورد عشق و اینجور چیزها بحث میکنین نظر نمیزارم ولی خب الان احساس کردم یه چیزی بگم چون برای بقیه تاپیکها چیزی به ذهنم نرسید!

اتفاقا الان اینو گفتم دیدم خیلی هم مرتبط شد با موضوع شما!! دقیقا قصه این عشقی که شما میگی هم همینه. یعنی آدم جای دیگه ای برای ابراز عشقش پیدا نکرده. وگرنه این موضوع اینقدر براش کشدار و ادامه دار نمیشد. قصه اون آقای خوش تیپ و جذاب هم همینه. یعنی همه ازش میخوان بیاد توی تاپیک شون نظر بده. مشتری برای ابراز علاقه و دوست داشتن و دوست داشته شدن زیاد داره نیازی نداره به یک مورد معمولیش بسنده کنه.

خلاصه اینکه جواب سوال شما به نظر من اینه:

اگه اون آقا کسی باشه که جای دیگه ای برای ابراز دوست داشتنش و ارضای نیازهاش پیدا نکرده باشه به احتمال زیاد ازتون استقبال میکنه و سعی میکنه جدی شما رو بررسی کنه.

اگه اون آقا کسی باشه که هزار نفر دیگه مثل شما دنبالشن و نیازی به شما نداشته باشه خب تحویل تون نمیگیره چون بهتر از شما حتما سراغ داره وگرنه دفعه قبل بعد از اون همه پیگیری که شما بهش توجه نکردی حتما اگه شما رو مناسب میدید برای ازدواج بهتون پیشنهاد میداد.

یا من درست نمی تونم توضیح بدم چی میگم یا شما به متن های من توجهی نمی کنین ...من نمیخام از دید اون بهم جواب بدین ...من یک کلمه گفتم زیباست نگفتم ک یوسف هستن!!یه زیبایی عادی (از دید آدم بی طرف میگم، والا دید من ک مشخصه! ) شما برای من چیو میخاین اثبات کنین؟ک ولم میکردن؟ک آدم ازدواج نبودن؟ک ازدواج موفقی نمی شد؟من ک خودم گفتم عکس العملشون چی میتونست باشه.. نیازی نیست شما پیش بینیش کنین....شما واقعا تفاوت منو با این خانومایی ک میشمارین برام درک نمی کنین؟اونا دوستش دارن در کنارشم میخان مال اونها باشه...ک از داشتنش لذت ببرن....همون عشقی ک ابراز میشه تا ب نتیجه ای برسه...من میگم میخام فقط شاد و سلامت باشه همین همین همین ....خب این خاستن کجاش اذیت کنندست برای شما "آقای1234567" میشه بگین برام؟ چرا قرآن خوندن من ناراحت کنندست؟!من اینکارو برای راحتی خیال خودم انجام میدم ... من دوستش دارم ونگرانش هستم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

عزیزم الان برای همه گنگ و نمیدونن دقیقا تو چه راهکاری میخوای !!!

شاید علت اصلی اینکه تاپیک رو زدی توقع حس همدردی از بقیه داری حست شاید همدردی باشه ، شاید خیلی ها نتونن درک کنن و سرزنشت کنن که این حس خیلی بدیه چون احساس میکنی اطراف پر از آدمه اما تو تنهاترینی بین این همه ادم، خیلیا شاید بگن زود فراموشش کن از دلت بیرونش کن ، اما بنظر من عزیزم باید این رو بدست قدرتمندترین عنصر یعنی زمان بسپاری تو اینکارو بکن مطمئننا در اثر گذشت زمان خیلی خوب باهاش کنار میای و در آخر برات میشه ی خاطره خوب و قتی یادش میفتی براش آرزو خوشبختی میکنی ...

یه چیزی هست که خودم بعد از این همه وقت دارم بهت میگم : " ی آدم هیچ وقت ارزش اینو نداره که بخوای خودتو بخاطرش اذیت کنی و ذره ذره آب بشی " من میدونم این دست خود آدم نیست منم درگیر این مشکلات هستم اما عزیزم باید فقط تحمل کنی و قوی باشه ، خوبیش اینه که از تو ی آدم خیلی قوی میسازه !!!

در هر حال فقط بسپارش به دست گذر زمان درسته شاید حکمت خدا باشه هیچ وقت نمیشه چیزی رو از خدا بزور خواست چون پشیمونی داره ، برات آرزو خوشبختی میکنم...

---

فکر میکنم کلا زدن این تاپیک اشتباه بود...بله زمان عنصر مهمیه ...گذر زمان ب آدم یاد میده چطور کنترل کنه اوضاع رو و کنار بیاد با همه چی...وضعیتی ک من تقریبا توش قرار دارم ...من میخاستم فقط ببینم دید آقایون ب این قضیه چیه همین... ن راهکاری میخاستم و ن راهکاری غیر از پذیرش شرایط و کنار اومدن وجود داره

دختر خوب عجب سوالی پرسیدی
من الان دیگه کاملا فهمیدم چی گفتی
خب هر کسی یه حس متفاوت ممکنه داشته باشه بعد از اینکه بفهمه شما انقدر بی حد و حصر عاشقش هستین
یکی ممکنه احساس مشمئز کننده ای بهش دست بده
یکی ممکنه از شادی اشک توی چشمهاش جمع بشه
مگه مرد ها کامپیوترن و همه مثل هم هستن
(من یه سوال ازتون میپرسم حتما جواب بدید : من یه دختریو دیوونه وار دوست دارم خیلی زیباست وقتی میبینمش قلبم میخواد از سینم بزنه بیرون به نظر شما اگه من احساسمو بهش بگم چه حسی بهش دست میده ؟)
هیچکی نمیتونه جای اون طرف باشه

من بهتون پیشنهاد کردم حتما موضوع رو با فرد مورد نظر در میان بگذارید
اینطوری خودتون متوجه میشید که چه احساسی بهش دست میده
ممکنه طرف از شدت شوق و ذوق گریش بگیره ممکن هم هست با بیتفاوتی از کنارت رد بشده و در بدترین حالت ممکنه مسخره ات کنه و هزار نوع رفتار دیگه
شما از چی این ماجرا میترسید که بهش نمیگید چقدر عاشق طرف مقابل هستید ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

دختر خوب عجب سوالی پرسیدی
من الان دیگه کاملا فهمیدم چی گفتی
خب هر کسی یه حس متفاوت ممکنه داشته باشه بعد از اینکه بفهمه شما انقدر بی حد و حصر عاشقش هستین
یکی ممکنه احساس مشمئز کننده ای بهش دست بده
یکی ممکنه از شادی اشک توی چشمهاش جمع بشه
مگه مرد ها کامپیوترن و همه مثل هم هستن
(من یه سوال ازتون میپرسم حتما جواب بدید : من یه دختریو دیوونه وار دوست دارم خیلی زیباست وقتی میبینمش قلبم میخواد از سینم بزنه بیرون به نظر شما اگه من احساسمو بهش بگم چه حسی بهش دست میده ؟)
هیچکی نمیتونه جای اون طرف باشه

من بهتون پیشنهاد کردم حتما موضوع رو با فرد مورد نظر در میان بگذارید
اینطوری خودتون متوجه میشید که چه احساسی بهش دست میده
ممکنه طرف از شدت شوق و ذوق گریش بگیره ممکن هم هست با بیتفاوتی از کنارت رد بشده و در بدترین حالت ممکنه مسخره ات کنه و هزار نوع رفتار دیگه
شما از چی این ماجرا میترسید که بهش نمیگید چقدر عاشق طرف مقابل هستید ؟

---

دیگه داشتم واقعا ناامید میشدم از اینکه بتونم منظورمو برسونم...بله سوال من همینه....ن من فکر نمیکردم ب ی جواب واحد می رسم میخاستم اون جوابی ک اکثرا میدن رو قبول کنم ...شما درست میگین من اگه بخام ب جواب واقعی برسم باید از خودشون بپرسم ولی مسئله اینجاست ک بعد اینهمه وقت من نمیدونم ایشون منو خاطرشون هست یا ن؟بدون اینکه خودمو معرفی کنم هم بعید میدونم حاضر بشن جوابی ب من بدن...ولی در کل حرفتون رو قبول دارم ...واما سوال شما خب من فکر میکنم عموما آدما صرف نظر از جنسیتشون از اینکه دوست داشته بشن بدشون نیاد حالا اگه این دوست داشتن خیلی زیاد بشه ولی مشکلی براشون پیش نیاره یعنی مزاحمتی برای زندگی اونها پیش نیاره این عاشق ...حس خوبی بهشون میده شاید ابراز نشه ...شاید خودشون رو بیتفاوت نشون بدن یا حتی رفتار بدی نشون بدن ولی بدشون نمیاد ..این رفتار هم دلیل داره چون میترسن چون کسی ک اینقدر دوستشون داره رو غیر قابل کنترل میدونن وفکر میکنن اگه روی خوش بهش نشون بدن طرف بخاد خودشو تو زندگیشون جا کنه البته من حالتی رو درنظر گرفتم ک معشوق ب عاشق هیچ حسی نداره بی تفاوته (اگه ازش بدش بیاد یا ن خوشش بیاد عکس العمل واضحه)...خانوما چون احساسی ترن ممکنه برخورد نرمتری نشون بدن البته استثنا هم داریم

سلام
میشه بگید چند سالتونه ؟

خب این کاملا به آدمش بستگی داره،

ولی فکر می کنم اگر به کسی علاقه خاصی نداشته باشی اگر مطلع بشی که دوستت داره یه حالت معذب و بدی پیدا می کنی.
نگاهت هم به طرف مقابل کمی بد می شه. مثل کسی که خودش را تحقیر کرده و ارزشش برات کم شده.

کسی از مورد توجه بودن یا دوست داشته شدن بدش نمی آد،
اما وقتی شکل خاص به خودش بگیره، مثل این علاقه ای که شما به اون آقا دارید، دوست داشتنی نیست. ندونه بهتره.
برای خودش حالت سردرگمی ممکنه ایجاد کنه و از این که کسی اینقدر دوستش داره، بدش بیاد و گیج بشه.
از اونطرف نگاهش به شما هم تحقیر آمیز یا دلسوزانه می شه.

نظرم خیلی شخصی و غیر قابل تعمیم است.
شما هم که از آقایون نظر خواسته بودید شاید این توضیحات خیلی به دردتون نخوره.
مخصوصا که سیستم آقایون در این زمینه ها کلا با خانمها فرق داره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sara124

سلام
میشه بگید چند سالتونه ؟

---

سلام...22سالمه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

خب این کاملا به آدمش بستگی داره،

ولی فکر می کنم اگر به کسی علاقه خاصی نداشته باشی اگر مطلع بشی که دوستت داره یه حالت معذب و بدی پیدا می کنی.
نگاهت هم به طرف مقابل کمی بد می شه. مثل کسی که خودش را تحقیر کرده و ارزشش برات کم شده.

کسی از مورد توجه بودن یا دوست داشته شدن بدش نمی آد،
اما وقتی شکل خاص به خودش بگیره، مثل این علاقه ای که شما به اون آقا دارید، دوست داشتنی نیست. ندونه بهتره.
برای خودش حالت سردرگمی ممکنه ایجاد کنه و از این که کسی اینقدر دوستش داره، بدش بیاد و گیج بشه.
از اونطرف نگاهش به شما هم تحقیر آمیز یا دلسوزانه می شه.

نظرم خیلی شخصی و غیر قابل تعمیم است.
شما هم که از آقایون نظر خواسته بودید شاید این توضیحات خیلی به دردتون نخوره.
مخصوصا که سیستم آقایون در این زمینه ها کلا با خانمها فرق داره.

---

ممنون از نظرتون...با ی جاهایش مخالفم دوست داشتن هیچوقت حقارت نمیاره اون رفتار ماست ک باعث این تحقیر میشه...بعله اگه اون آقا علاقه ای نداشته باشه و من مدام ب روشهای مختلف جلوشو سبز شم ...سعی کنم اونو متوجه خودم کنم ...مدام از علاقه بی پایانم بگم این وسط هم هی ماتم زده خودمو نشون بدم خب ن اذیت میشه...من هیچوقت همچین کارایی نمی کنم و ن کردم... زمانی ک امکان دیدنشون رو بصورت مستقیم داشتم برخوردم و نگاهم(من اصلا نمیتونم بهشون خیلی نگاه کنم)خیلی سرد ومعمولی بود... الانم ک نزدیک 2 ساله اصلا برخورد مستقیم باهاشون ندارم.....اون معذب بودن در حالتی هست ک دو نفر مدام برخورد داشته باشن....با این قسمت حرفتون ک از جوابای سایر آقایون ب جواب درست نمیرسم کاملا درسته ....قبول دارم نباید میپرسیدم

ممنونم از همه دوستانی ک نظر دادن ...خب من بعد ار این بحثا ب این نتیجه رسیدم ک یا باید بیخیال جواب این سوال بشم یا ک از خودشون بپرسم ...هر چند من فکر نمیکردم ک کسی از این نوع دوست داشتن بدش بیاد ولی با این بحثا ب این نتیجه رسیدم ک حقیقت چیزی چز اینه...بهر حال ممنونم فکر میکنم دیگه حرفی نمونده و بهتره تاپیک بسته شه

پست اولتون خوندم....یاد کارای خودم نسبت به پسر مورد علاقه اکنونم افتادم........وقتی میگه مریضم تب میکنم هر پنجشنبه براش سوره یاسین میخونم برای افزایش رزق روزیش سوره ملک میخونم......یه روز روزه ی قضا داشت هی امروز فردا میکرد که بگیره انگار که من قضا داشتم هرروزبهش تاکید میکردم حتی بهش گفتم اگه ازلحاظ شرع مشکلی نداشت من به جات میگرفتم همیشه براش مطالب درمورد سلامتی ایمیل میکردم همیشه سرنماز دعاش میکردم ...........مادخترا خیلی دل رحم هستیم نمیدونم این کارها رو ازسر دوست داشتن و دل سوزی برایکی میکنیم سزاوارشه یا خیر؟؟؟