سلام و خسته نباشید به همگی
بدون حاشیه میرم سر اصل مطلب
من به یه دختر خانومی به شدت علاقه دارم،این علاقه هم با توجه به شناخت کاملی که از ایشون بدست اوردم ایجاد شده...
میخواستم راهنماییم کنید که چطور بتونم در ایشون علاقه ای نسبت به خودم ایجاد کنم!؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام و خسته نباشید به همگی
بدون حاشیه میرم سر اصل مطلب
من به یه دختر خانومی به شدت علاقه دارم،این علاقه هم با توجه به شناخت کاملی که از ایشون بدست اوردم ایجاد شده...
میخواستم راهنماییم کنید که چطور بتونم در ایشون علاقه ای نسبت به خودم ایجاد کنم!؟
تو چه محیطی عاشقش شدید..
تو مهمونی ، تو خیابون یا تو دانشگاه
چون هر کدوم مسائل خاص خودشون را دارن؟
ببخشید اره درست می فرمایید باید بیشتر در مورد خودم میگفتم:
خب ببینید من الان 29 سالمه،رئیس یه شرکت صادرات فرشم یعنی از لحاظ مالی و شغلی هیچ کم و کسری ندارم
اون دختر خانوم هم تقریبا هم سن خودم هستن و یه وکیل فوق العاده،البته بگم که اون شرکت در اصل برای پدرم بود که باتوجه به بازنشتگی ایشون من رئیس اونجا شدم ولی خودم بعد از فارغ التحصیلی با دوستانم یه شرکت در زمینه ی محصولات الکترونیکی تاسیس کردیم که هنوزم دوستانم رو کمک میکنم البته یعنی میخوام بگم خود من فارغ التحصیل مهندسی الکترونیک از دانشگاه تهرانم و تقریبا از لحاظ تحصیلی هم در شرایطی هستم که اون خانوم به این بهانه منو رد نکنه!
خلاصه من به واسطه ی شغلم با این خانوم اشنا شدم و تو این یه سالی که با ایشون ارتباط دارم و میشناسمشون تقریبا با شخصیتشون اشنا شدم و علاقه مند به ایشون.
میخواستم کمکم کنید که بتونم ایشون رو به خودم علاقه مند کنم چون ایشون از هر لحاظی کامل هستن طبیعتا پیشنهادات بسیاری بهشون میشه و امکان داره خیلی راحت بنده رو رد کنن پس به خاطر همین اول میخوام که یه جوری ایشون رو به خودم علاقه مند کنم که بتونم جواب مثبت بگیرم
البته اینم اضافه کنم که خداوند چهره ی دلنشینی بهم داده که به خاطر همین چهره از طرف دختر خانوما خیلی مورد توجهم ولی خب دختر مورد علاقه ی من فقط همون دختره که ایشون هم از لحاظ ظاهری کامل هستن و با همه ی معیارای من مطابقت میکنن ،مثلا 10 سانت از من کوتاه ترن و خیلی چیزای دیگه(قد خودم 186 هست البته)
خلاصه میخوام بگم خلاصه هیچ مورد ظاهری و مادی نیس که ایشون بخوان بنده رو رد کنن برای همینه که میخوام دل ایشونو بدست بیارم...
با سلام و احترام
با جرات و جسارت به صورت رسمی برای خواستگاریشون اقدام فرمایید.
علاقمندی محصول شناخت و پس از فرایند بررسی های عملی تثبیت می شود. و تا شما اقدامی نکنید. بیشتر در حد یک پسر دیگری هستید که به او تمایل نشان می دهد.
دل ایشون را به چه منظوری بدست بیارید؟ برای ازدواج یا دوستی؟
اگر دوستی است که اینجا کسی به شما مشاوره نمی دهد.
اگر هم ازدواج هست که بهتره به صورت رسمی اقدام کنید.
نکته:معیارهاتون اگه برای ازدواج هست احتیاج به بازبینی اضطراری داره.
عذر می خوام با پست مدیر همزمان شد
جناب مدیر اگه منظور شما از اقدام رسمی برای خواسگاری رفتن با خانواده به خونه ی ایشون هست،،در این مورد عملی نیست وگرنه خودم 4 ماه پیش حتما اقدام کرده بودم،ببینید ایشون شخصیت بسیار خاصی دارن به طوری که اگه بدون هماهنگی با ایشون با خانواده به طور رسمی اقدام به خاسگاری کنیم این رو توهین به خودشون تلقی میکنن،ببینید جوری که من از دوستانشون شنیدم سر همین مساله ی خواسگاری گویا چند سال پیش همچین اتفاقی میفته یعنی یه پسری به خاسگاری ایشون میره البته در دوران دانشجویی،ولی خب ایشون به اون پسر جواب رد میده،بعد نمیدونم چرا و چطور ولی مثل اینکه همسایه ها و اطرافیانشون برای ایشون حرف در میارن و پسری که دوست داشته رو به خاطر همین حرف مردم از دست میده برای همین به هیچ وجه امکان خاسگاری رسمی و با خانواده قبل از اینکه بتونم دل ایشون رو بدست بیارم برای من وجود نداره و باید کاری بکنم که اول شخص ایشون اوکی بده
ببینید من به ایشون ابراز علاقه کردم و از اونجایی که متاسفانه هم جنسای من تو ابراز علاقه ی خالی بسیار حرفه ای هستن بازهم برای ایشون یه پسر معمولی مث بقیه ی کسانی هستم که ابراز علاقه میکنن،برای همین میخوام شما دوستان راهنمایی کنید که خاص بودن خودم در این ابراز علاقه رو به ایشون ثابت کنم.
بی نهایت:
ببینید به نظر اون تفاوت زیاد ازدواج و دوستی که شما میگید برای سنین خیلی کمتر از من هست وگرنه تو سن من دیگه دوستی در نهایت به ازدواج ختم میشه اگه واقعا اون دوستی برای شناخت طرف مقابل باشه!!
اگه منظورتون از معیار ازدواج بنده همون موضوع قدی بود که گفتم،باید عرض کنم نه نه،اونجا داشتم راجع به ظاهر میگفتم که اونو به عنوان مثال گفتم نه تنها معیار ازدواج بلکه فقط به عنوان یکی از معیار های ظاهری بنده برای انتخاب شخصی برای ازدواج وگرنه معیار من برای ازدواج چیزای خیلی مهم تری هستن مثل خانواده ی اصیل،اخلاق و رفتار خودشون و چیزهای خیلی مهمتری که بعضیاشون شخصیه و قابل ذکر در اینجا نیست به نظرم که البته هموطور که گفتم ایشون با به حدی اون معیار ها رو دارن که بنده ایشون رو همسر آینده ی خودم بدونم!ببینید من هر چی راجع به ظاهر و مادیات گفتم برای اینه که این موارد جز مهم ترین مسائل برای ازدواج هست و من فکر نمیکنم در این مورد مشکلی وجود داشته باشه و فقط باید کاری کنم که قلب ایشون رو هم مال خودم بکنم که در اینصورت دیگه مشکلی برای ازدواح وحود نخواهد داشت!!
(چون پدر من با این خانوم یه اشنایی دارن به همین خاطر از نظر خانواده ی خودم و ایشون با نداشتن مخالفت مطمئن هستم و فقط مشکل بدست آوردن دل ایشون هست،فقط همین)
بقیه دوستان هم خواهشا نظرات خودشون رو اعلام کنن گاهی اوقات نظراتی که خیلی علمی نباشن خیلی بیشتر میتونن مفیدتر واقع بشن چون به نظرم علم و مخصوصا علم روانشناسی بر اساس یه میانگین دسته ای ایجاد شدن و همیشه یه استثنا هایی هم وجود داره که شاید مورد من هم از اون موارد باشه و صحبت های دوستان بتونه خیلی مفید واقع باشه و من بتونم با کنار هم قرار دادن این نظرات علمی و تجربی که شما دوستان میفرمایید
نتیجه ای که میخوام رو بگیرم
ممنون
با سلام و احترام
یه مشاور، صرفا از یک جنبه نمی تونه به مسائل مراجعش نگاه کنه.:81:
شما الان این جنبه برایتان مهم هست که او به شما علاقمند بشه. و خیال می کنید که عالی میشه با هم ازدواج کنید.
ولی از نظر من علاقمند شدن ایشون فقط بخش کوچک کار هست.
بخش مهمتر اینست که اگر می خواهد این بین ازدواجی صورت بگیرد و شامل آن یک پنجم نباشید که طلاق می گیرند و شامل آن درصدی هم نباشید که طلاق عاطفی می گیرند و شامل آن درصدی هم نشوید که از ازدواج پشیمون می شوند. پس باید دقت کنید و زویا و جنبه های پوشیده ازدواج را هم با دقت نگاه کنید:
به عنوان مثال:
طرز تفکر و نگرش کسی که ما با آن ازدواج می کنیم یکی از معیارهای بسیار بسیار مهم در روند زندگیمون هست.
حالا یک دختری با این تحصیلات و با این سن بالا و با این جامعه گردی ، بر اساس یک تجربه ناقص در گذشته اش، مسیر همسرگزینی و خواستگاری را به صورتی مسدود کرده است. که یک خواستگار مناسب جرات خواستگاری هم به خودش نمی دهد.
یعنی این خانم نقص در شیوه تفکر دارد.
در آینده در این زندگی خیلی مسائل باید با همین تفکر حل شود. تفکری که با يک غوره سرديش ميکنه با يک مويز گرميش. می تونه دردسرهای بزرگی را در مسیر زندگی برای شما ایجاد کند.
جنبه دیگر:
معمولا در خانواده باید تصمیم گیری جمعی باشد.
خانمی قبل از ازدواج شما را غیر مستقیم واداشته است که به شیوه او خواستگاری کنید. خانمی که هنوز در ازدواج شما نیست. حالا بعد از ازدواج هم ممکن است نظرات دیگری حتی اشتباه داشته باشد. آیا بازهم به سبک او عمل می کنید؟ یا فکر می کنید بعد از ازدواج قدرت جابجا می شود و دست شما می افتد.
جنبه دیگر:
دختری که سن او 29 سال هست. اگر واقع بین باشد. باید بداند جمع زیادی از خواستگاران خود را ازدست داده است. حداقل تمام خواستگاران زیر 29 سال. از طرفی برای بچه آوری مطمئن فقط چند سالش باقی مانده است.
حالا با این وضعیت هنوز هم دید رومانتیک 14 سالگی به ازدواج دارد. پس این فرد را نباید سن شناسنامه ای او را فقط دید. بلکه رفتار احساسی او نشات گرفته از فیلمهای رومانتیک هست. نه واقعیت.
قبلا من نکته ای در مورد خانمهای خیلی قشنگ، یا پولدار ، یا با موقعیت اجتماعی بالا یا تحصیل کرده گفته ام. که ممکن است خودشان را یا خواستگارانش را به اشتباه بیندازد، در ذیل مجددا می آورم.
(خلاصه اینکه با جسارت و جرات به او بگویید که قصد ازدواج دارید و بخواهید که رسما به خواستگاریش بروید. اگر قبول نکرد. ادامه و اصرار شما نشان از وابستگی احساسی شما دارد و این می تواند فرایند زندگی و ازدواج شما را با مشکل روبرو کند.)
به نظرم ظاهرا خیلی بهم میاین...
ولی زندگی کردن با یک وکیل تا حدودی کار سختی هست...من خاله م وکیله تا حالا 3 بار طلاق گرفته البته نمیشه گفت همه اینجوری هستن ولی خب خاله من بخاطر شغلش با شوهر هاش!! مشکل داشت
در رابطه با بدست اوردن دل دخترا باید بگم من شخصا به عنوان یک دختر از پسرهایی که مدام دورو برم نباش و دسترسی بهشون سخت باشه خوشم میاد
جناب مدیر بابت توضیح مفصلتون خیلی ممنونم
ببینید اول اینکه به نظرم هر کسی روحیه ی خاص خودش رو داره و هر کسی هم امکان داره با توجه به اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده نسبت به یه موضوعاتی رفتارش خارج از حالت عادی باشه و این به نظرم طبیعی هست و نباید یک رفتار خاص ایشون در یک موضوع خاص رو به کلیه تصمیمات زندگی ایشون تعمیم بدیم مگر اینکه خلافش ثابت بشه که این ثابت شدن خلاف هم بازم برای همه هست چون هر کسی یه نقاط تاریکی تو زندگیش داره که میتونه در یه زمان خاص خودش رو نشون بده و فقط خاص مورد خانوم مورد علاقه ی من نیست،
بعدش باید خدمتون عرض کنم اون تقریبی که من در مورد سن ایشون گفتم خیلی تقریب بزرگی بود!!ایشون 26 سالشونه البته
خب ببینید دختری با شرایط ایشون با توجه به خانواده و شغل و جذابیتی که دارن نمیتونن خیلی راحت کسی رو به عنوان همسرشون قبول کنن و این مورد هم خاص شخص ایشون نیست و خودم هم دیدم دخترای دیگه ای که شرایط سختی رو برای ازدواج در نظر میگیرن!
ببینید حتما خودتون هم میدونید که حتی دخترایی هستن که اگر شوهرشون کوچک ترین لبخندی به یک خانوم دیگه بزنن اونو به منزله ی خیانت در نظر میگیرن و کل زندگی اجتماعی شوهرشون رو کلن قطع میکن و به نظر من این یعنی بردگی و خب این دختر خانوما کمتر پیش میاد که قبل از ازدواج چنین خلقیاتی رو از خودشون نشون بدن و فقط بعد از ازدواج اینا بروز میکنه،پس نمیشه تو اشنایی های قبل از ازدواج همه چی رو کاملا متوجه شد پس شانس هم گاهی باید با آدم یار باشه!!
اینکه فرمودید خواسته ی خودش رو قبل از ازدواج به من تحمیل کرده :به نظرم تو وجود هر دختری این حس فرمانده بودن وجود داره و هر دختری برای خودش یه خطوطی تعیین میکنه که حاضر نیست از اون خطوط رد بشه حالا برای بعضی این خطوط کاملا عاقلانس و برای بعضی هم شاید کمی غیر عقلی به نظر بیاد ولی باز هم در این صورت به نظرم اصلن نباید این مورد خاص رو که به نظرم دلیل قانع کننده ای هم براش داره به موضوعات دیگه تعمیم بدم
ببینید در مورد فیلم و احساسات رمانتیک اصلن نظر شما رو قبول ندارم چون هر فیلمی یا بر اساس تجربه ی واقعی نوشته شده یا یه عقلی و فکری فیلمانه یاونو روی ورق آورده و هر چیزی که با عقل جور در بیاد حتما میتونه واقعیت داشته باشه یا واقعیت پیدا کنه،حتی فیلمای علمی تخیلی که 100 سال پیش درست شدن و ابزاری که اون موقع فقط یه تخیل بوده الان واقعیت عینی داره و در مورد فیلم های رمانتیک هم که دیگه کاملا این فیلمها میتونن واقعی باشن و اگرم نباشن در طول زمان با دیده شدن این مدل فیلمها به واقعیتی تبدیل میشن چون هر کسی میتونه ویژگی های عشق در یه فیلمو متناسب با شرایط و ویژگی های خودش در نظر بگیره و حتی اون ها رو به عنوان معیاری برای ازدواجش در نظر بگیره ولی خب همه میدونن که فیلم نسخه ی آرمانی یک چیزو نشون میده و نه واقعیش رو و هم اینکه بازم تاکید کنم هیچ وقت و در مورد هیچ چیز من یک اخلاق خاص در یک مورد خاص رو هیچوقت به دیگر اخلاقیات ایشون تعمیم نمیدم >>یعنی در ذهن من جمله ی *یک مشت نشانه ی خروار است* وجود نداره!
منم بازم خدمتون عرض میکنم،من از قبل هم میدونستم که نمیتونم در ابتدا و قبل از بدست آوردن دل ایشون به طور رسمی و سنتی از ایشون خاسگاری کنم،پس قطعا نمیتونم پاسخ منفی به خواسگاری رسمی رو دلیلی برای گذشتن از ایشون در نظر بگیرم. و البته با من با ایشون اصلا خیلی صمیمی نیستم که بخوام وابستگی احساسی پیدا کنم،بلکه با عقل و منطق و البته با چاشنی احساس به این نتیجه رسیدم که ایشون میتونن همسر اینده ی من باشن
سلام
اول از همه براتون آرزوی موفقیت دارم. شناخت دقیق طرفین باید به دور از احساسات باشه چون بارها گفته شده دخیل کردن احساسات باعث نرسیدن به شناخت دقیق و اصولی خواهد شد.
شناخت منطقی و بر پایه اصول و معیار های اصلی در ازدواج باعث میشه که حتی تو دوران آشنایی هم بسیاری از مسایل روشن بشه البته اگر خودمون چشممون رو روی بعضی از مسایل نبندیم و ساده از کنارشون رد نشیم.
در ضمن یه فرد تا چه حد می تونه بعضی رفتار شو مخفی کنه؟ تا ابد؟؟؟ جوابش معلوم هست.
وارد کردن احساسات در شناخت هر چیز باعث نادیده گرفتن معایب و ضرر های اون خواهد شد.
واقعا ایشون به شما میگن نه!!
سلام و ممنون بابت نظرتون
در مورد احساسی که از کنترل خارج شده باشه کاملا حق با شماست ولی تا وقتی احساسی وجود نداشته باشه که دلبستگی شکل نمیگیره و به نظرم دو نفر با هم اشنا میشن که ببینن آیا این حس خوب بودن و آرامش رو میتونن کنار هم پیدا کنن که بعدش تصمیم قطعی رو برای ازدواج بگیرن البته بعد از چیزای مهم دیگه ای که باید فارغ از احساسات در موردشون تصمیم گرفت
در مورد خودم هم باید عرض کنم که من ایشون رو بررسی کردم و بعد از اینکه مطمئن شدم ایشون برای من ایده آل هستن به خودم گفتم که دیگه این دختر باید همسر آینده من باشه و میخوام کاری کنم که ایشون هم همین احساس رو نسبت به من پیدا کنن و میخوام که راهنماییم کنید که بتونم این کارو انجام بدم
و خب منم میدونم که نمیشه تا ابد آدم حقیقتشو مخفی کنه و البته شاید اصلا اون ویزگی خاص اخلاقی هم بعد از دلبستگی به کسی به وجود اومده باشه،منظور من این بود که نمیشه به طور کامل یه نفرو قبل از ازدواج شناخت که ما بخوایم طرف مقابلمونو قبل از ازدواج به طور کامل بشناسیم که بعد بگیم حالا که کامل شناختیمش باید ازدواج کنیم چون همیشه یه چیزایی ناشناخته ای در آدم وجود داره که در مواقع خاصی ظاهر میشه و نمیشه به طور قطع گفت که طلاق و طلاق عاطفی فقط به خاطر شناخت نادرست همسر قبل از ازدواجه چون قبل از ازدواج هیچ شناختی کامل نیست!!
سلام آقای روزگار تنهای
ببخشید من به عنوان یه دختر میگم این همه پیچوندن قضیه برای چی هست؟
اگه قطعا به عنوان همسر انتخابش کردید و میخواید بهتر بشناسیدشون پس اصلا نیازی نیست اینهمه شلوغش کنید،خیلی راحت و بی پرده ازشون خواستگاری کنید،اگه قصد ازدواج داشته باشه که نظرشو اعلام میکنه و توی چهارچوب درست پیش میره،اگه هم نداشته باشه که شما با هیچ برنامه ای نمتونید خودتونو توی دلش جا کنید.
این ویژگی هایی که از این دختر خانم بیان کردید احتمال خیلی زیاد داره که اصلا از این رفتار شما خوششون نیاد،پس بهتره مستقیما به خودشون بگید،در ضمن اعتماد به نفستون هم بالا ببرید این احساسات هم یکم پایین بیارید،شما هم شرایط خوبی دارید پس چیزی کم ندارید که اینطور نگران هستید.
موفق باشید
من یه دخترم و اگه همینطوری از پسری خوشم اومد که هیچ ... اگه نیومد دیگه نمیاد . یعنی اگه طرف هی بخواد خودشو به چشم من بیاره و توجه منو جلب کنه یا مثلا قرار خاصی هدیه ای هرچی ... من از اون خوشم نخواهد اومد. یعنی منظورم 10 درصد علاقه است که همینطوری و بدون کار خاصی بوجود میاد وطرف به دل ادم میشینه مابقی علاقه هم با شناخت بیشتر حاصل میشه
اگه به دل اون خانوم نشسته باشید که هیچ ، میرید بهش مثل یه جنتلمن میگید خانوم ... من علاقه مندم بیشتر با شما اشنا بشم (اینکه شناختتون واسه ازدواجه رو یه جوری تو حرفتون بگنجونید . یه جوری که تو ذوق نزنه )
همین! و به ایشون بگید که اگه شما هم موافقید بعد از شناخت نسبی، میتونیم خانواده ها رو هم در جریان بذاریم.
شما اول به ظاهرت برس و رفتارت هم بدون که اگه جلوش فیلم و نقش بازی کنی که مثلا خوب و بی عیب و کم عیب به نظر بیای شک نکن میفهمه و تو ذوقش میزنه
پس خودت باش خود محترمت! شوخی و صمیمیت اصلا نباشه
همدردی و سعی در ایجاد یه حس مشترک در مورد یه اتفاق مشترک هم جواب نمیده چون اگه اون خانوم حس شمارو نداشته باشه از ابراز صریح درونیات شما ، پس میزنه شما رو
- - - Updated - - -
پست من و اسمان ابی همزمان شد. :72:
ممنونم بابت نظراتتون
بازم تکرار میکنم ببینید من خیلی راحت و بی پرده به ایشون ابراز علاقه کردم ولی چون به این خانوم به دلیل جذایبتاشون از هر لحاظ پیشنهادات و ابراز علاقه های زیادی میشه من میخوام برای ایشون خیلی خاص تر باشم!و در مورد ایشون هم توضیح دادم که اون مدل خاسگاری رسمی که شما مد نظرتونه قابل اجرا نیست و من اول باید دل شخص ایشون رو بدست بیارم
شما یه دختری رو تصور کنید که 10 تا خاسگار با شرایط عالی براش پیدا میشه!خب شما که میگید باید یه علاقه ای همون اول به وجود بیاد برای این 10 نفر حتما اون مقدار علاقه ی کم هست و من میخوام بین این تعداد کم بهترین باشم،
من که میگم میخوام دل ایشون رو بدست بیارم منظورم با کارای سبک و بچه گونه و لودگی نیس وگرنه این کارا رو همه میتونن انجام بدن و به همین دلیلم هست که اومدم اینجا و راهنمایی خواستم که بهترین راه رو برای بدست آوردن دل این دختر پیدا کنم و اقدام کنم!
ببنید من متوجه نمیشم که چرا همگی روی چارچوب رابطه و روش خاسگاری از ایشون نظر میدید!!من اون مرحله رو کار ندارم و فقط میخوام دل ایشونو بدست بیارم همین!!اصن شما فکر کنید من خاسگاری کردم و ایشون جواب اولیه مثبت رو به من دادن،بعد از اینو برای من روشن کنید که چطور جواب نهایی مثبت رو از ایشون بگیرم و دل ایشون رو بدست بیارم!
راجع به ظاهر هم من خدمتون گفتم در این مورد مشکلی نیست اصلا(خواهر من یکی از بهترین طراحان مد تو ترکیه هستن و فک کنم 20 درصد لباسایی که خود شماها میپوشید طراحی ایشون باشه!و به خاطر همین منم یه جورایی با مد و شیک پوشی آشنا هستم و هیچ مشکلی در این مورد وجود نداره)
و اینکه من هیچوقت جلوی کسی فیلم بازی نکردم و همیشه خود حقیقیم رو نشون میدم و اصن دلیلی هم برای بازی کردن وجود نداره!
در مورد شوخی و اینها هم باید بگم به نظرم هر چیزی در جای خودش میتونه مفید باشه.
بابت لینکایی هم که معرفی کردید ممنونم،خیلی خوب بودن
اخه ببینید چون ما داریم اصولشو میگیم
پسر خوب مخ زنی رو (ببخشید این واژه رو به کار بردم اخه باحاله) تو که پسری باید بلد باشی:311:
ببین حرف من اینه که تو اگه بخوای دلشو بدست بیاری ایا باید کاری جز اینی که هستی بکنی؟ یعنی یه چیز علی حده و فوق برنامه؟
اگه اینجوریه اونوقت انرژیشو داری تا اخر عمر انرژی این دل بدست اوردن به طور ویژه رو داری؟ اگه نه نمیخوای یا لازم نیست کار خاصی بکنی که پس حله اصلا سوال بی معنی میشه
من واسه همین میگم نیازی نیست کار خاصی بکنی. ادب و احترام همیشه جواب میده اگه نده ببخشیدا طرف درکشو نداشته . بالاخره یا موقعیت تو از بقیه پسرا بالاتره که هیچ... اگه قبول نکنه تقصیر خودشه. یا موقعیت تو پایین تره که اگه مالی و .. باشه مهم نیست اگه رد کنه بازم مقصره . یا نه!! مشکل اینه که شخصیتت به دلش ننشسته که دیگه با هیچی درست نمیشه
کلا من از هر راهی میرم تهش اینه که کار خاصی نکنی
توجه کردن در حد معمول و تلاش برای جلب نظرشو رد نمیکنما .. میدونم بالاخره باید بفهمه تو بهش علاقه داری اما اون روشهای خاص مخ زنی رو من که دخترم بلد نیستم
ببخشید که جواب دادم فقط خواستم بدونی نسبت به مساله شما بی تفاوت نیستم
موفق باشی:72:
خیلی خیلی ازتون ممنونم
شاید شما راس میگین،به خاطر علاقه ای که به این خانوم دارم یکمی تو کارایی که در برابر ایشون انجام میدم وسواس بیشتری پیدا کردم!و زیادی دارم سخت میگیرم!
ببینید من تو ارتباط با خانوما مشکلی ندارم،حالا شاید به خاطر وضع مالی یا چهرمه ولی این خانوم اصن سرشتش فرق میکنه،شاید اگه یه بار دیگه با همه ی قلبم با ایشون صحبت کنم بتونم یه اوکی ازشون بگیرم...
پس از امروز باید بشینم رو تئوری مخ زنی خودم کار کنم که فک کنم از تئوری کدینگ اطلاعات مخابراتی سخت تر باشه!! شاید نتیجه داد d:
امیدوارم درست انتخاب کرده باشی و خوشبخت بشی :72:
خانوم مجرد از آرزوی خوبتون ممنونم،من الان دارم از پیش همون خانوم میام،فک کنم یه جورایی جواب مثبت رو ازشون گرفتم،واقعا هم کار خاصی نمیخواست به جز همون تئوری خاص d: شما دخترا واقعا پیچیده اید،فک کنم یه حسگر ویژه ی دل شناسی دارید که اگه کسی واقعا دلش با شما بود متوجه میشید !!!
خیلی خیلی موفق باشید
با توجه به راهنمایی کاملاً تخصصی مدیر همدردی و مقاومت مراجع و راه خود را رفتن و قطعاً پای تبعاتش ایستادن ، این تاپیک بیش از این نیاز به ادامه ندارد لذا قفل می شود
”من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویممراجع گرامی،
خواهی از سخنم پند گیر و خواهی ملال“
بنده به عنوان مشاور نظر تخصصی خودم را برای شما گفتم. اینکه شما به خاطر گرفتاری احساسی و وابستگی که دارید تمام قوای فکری و منطقی خود را صرف دفاع از احساسات خودتون می کنید را کاملا درک می کنم.
خلاصه گفتم که :بحث علاقمند کردن یک نفر در ازدواج اساسا کاربردش محدود به ارضاء احساسات موقتی هنگام همسر گزینی هست و برای ازدواج باید یک تعادلی مبتنی بر شناخت دو طرف باشد. و آنهم وقتی فرایندش استارت می خورد که خواستگاری انجام گیرد.
اگر شما ایشون را شناختید و مناسب می بینید. و
اگر خواستگاری کردید و ایشون هم شما را مناسب دیدند که مبارکه...
اما اینکه یک آقایی دغذغه اش این باشد که یک خانمی را علاقمند به خود بکند و آن خانم هم راه خواستگاری را بسته باشد ، از نظر ما عواقب پیشی بینی نشده در آینده دارد.
اینکه شما در مقام یک عاشق ، حسن های او را حسن و عیب های او را نیز حسن ببینید طبیعی هست. اما اگر به دیدگاه کسانی که فارغ از این احساسات هستند و منطقی نگاه می کنند بی توجه باشید، آنگاه باید پیامدهای احتمالیش را بچشید.