-
ترک یک عادت بد
سلام
دختری 34 ساه هستم چون مجرد و بیکارم پس وقت زیادی دارم یکی دو سالی هستم که بیش اندازه از لپ تاب استفاده می کنم بیشتر هم خواندن کتاب مخصوصا رمان، به طوری که شبها بیدار می مونم و رمان میخونم و باعث اذیت اطرفیان و حتی خودم می شوم ( بی خوابی و افتادی پوست ) دلم میخواهد ترک کنم حداقل از خوابم نزنم گاهی وقتها دو یا سه ساعت می خوابم . لطفا کمکم کنید.
-
مینا جان رمان های پی دی اف میخونی؟
آخه رمان خونی اگه فک کنی هیچ سودی برات نداره.....میدونم لذت بخشه اما چون خودم ی سری معتاد بدوم اما الان ترک کردممممممممم
فک کن میشینی تخیلات و آرزوهای یآدم دیگه رو بخونی ........این خییییلی بده........:97:
-
خودمم می دونم بده ولی نمی تونم بذارم کنار البته بگم من از همین رمانا خیلی چیزا در مورد جامعه و اطرافیانم فهمیدم و دیدم نسبت به جامعه عوض شده قصدمم ترک رمان خوندن نیست بلکه میخوام تعادلی تو خوندنشون داشته باشم و از ساعت خوابم نزنم.
-
خب سعی کن ی ساعات مشخصی رو برای خوندن رمان انتخاب کنی.......
مثلن ... دیر شروع نکن ب خوندن..ساعت 10 شب تا 12..... که اینطوری به خوابت هم برسی.....
-
خوب مشکل منم همینه چون وقت آزاد زیاد دارم از صبح که بلند میشم لپ تاب روشن می کنم تا شب ساعت 1 یا 2 گاهی تا صبح البته یه چند ماهی سرکارم می رفتم لپ تاب با خودم می بردم و اونجا هم همینطور.
-
اوووووه! خب بازم برو سرکار یا بیشتر کتاب های رونشناسی بخون تارمان! لطفن منم کمک کن تو تاپیک چقدر محدودیت............
بیا اون جا
-
سلام، اصلن لطف رمان خوندن به کاغذیشه! چرا از کتابهای کاغذی استفاده نمیکنی با یک لیوان چای داغ کنار دستت؟! مسئله مالی برات مشکل سازه یا اینطوری برات جذابتره؟
-
سلام
این مدل اعتیاد و وابستگی به لپ تاپ و موبایل و... الان تو شرایط من و شما خیلی زیاد و همه گیر شده و شاید هر کدوم کم و زیاد یک مدلش داریم خود من گاهی حسابی به لپ تاپم به اینترنت و چند سال پیش به چت خیلی وابسته بودم
من راههایی که خودم رفتم برات میگم شاید تو نستی یک فکر جدید و راه مناسب بین اینها پیدا کنی
من گاهی قسم شرعی میخورم که مثلا یک مدت زمان مشخصی یک کاری را نکنم و تا میخواهم بروم سراغ ان کار مثلا چت یاد قسم خودم میافتم و واقعا انجانمش نمیدهم
الان دوره ای هست که دارم ریزه خوری را ترک میکنم و رزیم گرفتم یکی از کارهایی که میکنم این که مدام برای خودم مینویسم و تکرار میکنم :: من به رفتارهای خودم اگاهم::: این مرتب میگم و تجسم میکنم که ادمی هستم که کنترل رفتار خودم دارم و تا 80 درصد ریزه خواری ترک کردم (هر چند قبلش حسابی فکر کردم که چرا این همه ریزه خواری میکنم؟؟؟و و قتی سراغ خوردنی میروم فکر میکنم ... اوایلش یک کم سخت بود اما الان بهتر ... نوشتن افکار خیلی کمک کننده است... شما هم ببین چرا از دنیای واقعی میخواهی فاصله بگیری و همش تو رمان باشی؟؟؟ چه چیزی باعث میشه نخواهی برای اینده ات تلاش بیشتری کنی؟؟؟ چرا سر کار نمیری؟؟ درس نمیخونی؟؟ کلاسی ورزشی یک کار هنری احتماعی ؟؟؟؟
احساس میکنم تحمل و پذیزش این دوران طولانی مجردی (مثل خودم) برات سخت شده و در جبران ان به این موضوع که برات جذاب رو اوردی
نمیدونم چه چیزهایی برات سخت ؟؟ .و چرا مجردی؟؟؟ و چه قدر تلاش میکنی برای ازدواج؟؟ و اصلا علاقه ای داری؟؟؟؟
یک چیز دیگه هم هست
اسم تاپیکت گذاشتی ترک یک عادت بد :: پس اگه با تمام وجوذ به این حقیقت برسی که این کار بد مطمین باش ترکش اسان میشه
تو هنوز با تمام وجوذ بد بو دنش را نپذیرفتی و خوذت نسبت بهش شرطی نکردی
یک لیستی بنویس از تمام بدی های که افراط تو این کار برات به وجود میاره::: مثلا از بین رفتن سلامتی -هدر رفتن وقت --بیکار شدن--چاقی و بی تحرکی--ازار خانوداه--و.....
بعدش بنویس چه فوایدی داره ترکش و چه کارهایی میتونی بکنی و ...و اگه تا چند سال دیگه ترکش نکنی چی میشه و....
مرتب این حلقه را با تفکراتت قوی کن و هر زمان که دیدی داری افراط میکنی به همه اینها فکر کن
به یک نقطه عطفی میرسی که قادر به تغییر این وضع میشی و ...
من خودم هم این کارها را کردم برای مسایل خودم و خوب بوده
یادت باشه که میشه ادم به رفتارهای خوذش کنترل اگاهانه داشته باشه
نوشتن خیلی کمک میکنه به ادم تو کنترل رفتاراش
اصلا شاید بد نباشه نوشتن را امتحان کنی شاید با توجه به این همه کتابی که خوندی بتونی یک کتاب بنویسی......
برات ارزوی موفقیت دارم
-
تو اگه راه حل داری به ما بگو خخخ ( شوخی )
من خودمم قبلا خیلی پا کامپیوتر مینشستم این روزا همه نوجوون ها جوون ها این مشکل رو دارن دنیای مجازی توسط کسانی ساخته میشه که وقتشون رو صرف کاری های منطقی و درامد زایی و .. میکنن و ضررش و گرفتاریش برای ما کسانیست که از این چیزا استفاده میکنیم.
من نسبت به گذشته خیلی بهتر شدم
شما کار هایی که میکنی اینه:
1- سعی کن اول از همه تو اجتماع باشی چون دنیا مجازی انسان ها رو از دنیای واقعی دور میکنه پس جایگاه اجتماعیت رو حفظ کنی
2- همیشه برنامه های برای بیرون از خونه داشته باش ( ورزش ، کلاس ، گردش تفریح و ... )
3- اگه دانشجو هستید حتما درستون رو بخونید وقت برای درس خوندن تعیین کنید
حتما فیلم سر به مهر رو ببینید در مورد همین موضوعه و مشکلات کسی که از دنیای واقعی فاصله گرفته !!!!!
-
سلام چه حرفیه اخه :58:
درسته میگن ادمی حد و تعادل نداره هاااا
خوب یه چیزی دارید رو چرا می خوایید همون لحظه ازش استفاده کنید !!!!!!
زمین بدین به خودتون حتی اگه دلتون برای خودتون نمی سوزه برای لپ تاپتون بسوزه
این یه شوخی بود که عرض کردم ولی به نظر من برنامه ریزی و زمان دهی به کارهاتون شمارو می تونه در هر کاری رو به سوی جلو ببره
شما به تمومی کارهاتون از این به بعد زمان دهی کنید و زمیان مخصوصی رو از پیش به اون اختصاص بدید اشنالله که موفق خواهید شد
خوش باشید
-
سلام
خوب دوست خوبم این مشکل اکثر جوونای امروزی هست جوون که نه حتی بچه ها!!
بچه خواهر من 10سالشه..از مدرسه که برمیگرده گوشیشو میگیره دستش تا 2یا 3ساعت همش بازی!اخرش خواهرم با زور کتک ازش میگیره!
انگار همیشه باید یه چماق به دست بالا سرمون باشه!
ولی الان که کسی کاری به کارمون نداره ازادتریم وهر کاری می کنیم.
منم یه دوره مثل تو عاشق رمان های پی دی اف شدم.
هر روز صبح یکی میزدم به گوشیم وتا اخرش رو می خوندم.ومثل تو ممکن بود تا نصفه شب بیدار باشم.ولی خوندم من برای فرار از واقعیت توی اطافم بود.نمی خواستم به مشکلات واقعی خودم فک کنم.ذهنمو میبردم توی رمانها.....
بعد یه مدت دیدم من توی رویا زندگی میکنم.خیلی رویای شدم خیلی...نمیدونم چرا!!!
خوب باید ترکش میکردم.چون واقعا می خواستم ترک کنم گوشیمو عوض کردم.یه گوشی قدیمی که فقط میتونی باهاش زنگ بزنی!
کامپیوترم چون قدیمیه ولب تاپ ندارم روشن بودن اون نصفه شب باعث عصبانیت خانوادم میشد ومن راحت تونستم ترکش کنم.
اما خوب به اینترنت خیلی معتاد بودم.برای خودم برنامه ریختم.منم مثل تو یه جورایی صب تا شب جلو کامپیوتر بودم.کاری که کردم اینا بود
1-کامپیوترمو جمع کردم.گذاشتم توی جعبه هاش تا جلوی چشمم نباشه.گذاشتم گوشه کمد ویه پتو روشون کشیدم.تا یادم نیوفته..تا 25 روز تونستم مقاومت کنم وبیرونش نیارم.بعد 25 روز هم برای خودم برنامه ریختم هر روز صب 2ساعت...
2-منم مثل تو بیکارم ووقتم ازاد ...ولی اگه بخوایم می تونیم پرش کنیم.توی خونه گفتم پختن نهار بامن..این جوری صبح ها وقتم پره...بعد از ظهرم می رفتم ورزش...توی پارک...شبها هم یه هنر دستی از اینترنت یاد گرفته بودم با اون مشغول بودم تا خوابم بگیره.
3-همیشه کاری برای انجام دادن هست تا وقتتو پر کنه.مهم اینه که خودت بخوای ترکش کنی عزیزم.
خودت روش زندگیتو ودل مشغولیاتو بهتر از ما میدونی یه برنامه بریز بعد شروع کن.
توی پست بالا دیدم گفتی من خیلی چیزا از این رمان ها یاد گرفتم یع نصیحت از منو قبول می کنی؟
بیا اینو بپذیر که تا حالا خیلی چیزا یاد گرفتی وتا این مرحله بسه...بزار کمی توی محیط واقعی بچرخم واونا را به کار بگیرم.یاد گرفتم موردای جدید بمونه برای یه مدت دیگه...
راستش من این رمانهارو خیلی دور از واقعیت میدیدم اصلا با زندگی من خیلی فرق داشتن بیشتر حسرت می خوردم همینا باعث شد زودتر ترکش کنم.