فرار یک دختر از من

سلام
یک دختری را در دانشگاه دوست دارم منتها از رفتار های عجیبی که دارد تا 8 ماه هست که موفق به ارتباط نزدیک باهاش نشدم
این دختر در روستا زندگی می کند و متولد 72 هست و تا به حال با یک پسر در دانشگاه به واسطه دوستش ارتباط برقرار کرده و آن هم یک هفته طول نکشیده که پسره این رابطه را تمام کرده است چون ظاهرا دختر انگار نه انگار که راضی به برقرای ارتباط با یک پسر شده است یعنی محل نمی گذاشت به پسر .
چند بار حضورا سعی کردم که جریان رو من تعریف کنم که دوستش دارم ولی قسمت نمی شد هر دفه هم پدرش دنبالش می آمد در دانشگاه و موقعیت نمی شد که بگم
تا اینکه 8 ماه پیش مجبورا حضوی صحبت کردم و یک نامه ای بهش دادم 3 ماه تابستان گذشت و خبری نشد مهر ماه آمد و من مجددا در بیرون از دانشگاه دوباره باز هم درخواست دوستی کردم و باز هم نشد سپس یکی دو بار دسته گل روی ماشین باباش که با اون می اومد دانشگاه گذاشتم البته کار احمقانه دیگری انجام دادم اینکه یک دسته گل را در منزل شخصی باباش در حیاط گذاشتم و بعد از مدتی در دانشگاه من رو صدا کرد و در یک جمله کوتاه گفت یک بار دیگه تکرار بشه کمیته انضباطی می گم بعد من دنبالش افتادم که مجددا قضیه اصلی اینکه واقعا دوستش دارم رو بهش بگم و نشد مدتی گذشت گفتم که اوضاع آروم شه من مجددا همین 2-3 هفته پیش برای بار آخر دیدم و از سیر تا پیاز قضیه رو گفتم و بعد از اتمام بی جواب و چیزی سوار ماشین شد و زود رفت
نمی دانم واقعا دیگه چی کار کنم ...
خیلی رسمی توضیح دادم ببخشید
ولی خلاصه بگم خیلی دوستش دارم نه اینکه براش بمیرم ولی واقعا دختری هست که سر به زیر و پاکدامن و در کل کسی که ایده ال برای من هست احساس می کنم اون هم دوست داره منو ولی دودل هست و من بر این بابت نمی دونم چی کار کنم صبور بودم تا این زمان و هستم
شاید بخاطر شرایط محیط روستا که در آنجا زندگی می کند باعث شود که تا به حال موفق به ارتباط باهاش نشدم
دوستان یک راهنمایی کنید من رو اگر هم سوالی بود بپرسید که جواب بدم

واقعا فک میکنی داری کار درستی انجام میدی!!داری به بدترین شکل ممکن مزاحم دختر مردم میشی!!شاید فک میکنی که دختره داره ناز میکنه که میخوای بیشتر بهش نزدیک کنی خودتو ولی این ناز کردن نیس و باید قبول کنی دوست داشتن باید دو طرفه باشه پس تا وقتی علاقه ای از طرف ایشون ندیدی بهش نزدیک نشو دیگه!اگرم خیلی عاشقی برو خاسگاریش با خانواده وگرنه الان کارایی که کردی اون دختر 100 درصد در آینده هم دیگه بهت فکر نمیکنه

این کارایی که تو داری انجام میدی اسمش دوست داشتن نیس بلکه ببخشید حماقته سعی کن عاقلانه و مثل یه جنتلمن رفتار کنی، نوع رفتار با خانوما رو یاد بگیری!اخه این سمج بازیا چیه!!!

چطوری رفتی تو حیاط خونه مردم دسته گل گذاشتی؟
خونشون را از کجا بلد بودی؟
حالا این دسته گل برای چی بود؟ انتظار داشتی بعدش که دیدن شما دسته گل بردی چی کار کنند؟

سلام.
به نظر می رسه حق دارید به این خانم علاقه مند شده باشید. چون تنها با خوندن نوشته شما صبوری و نجابتشون رو تحسین کردم. من اگه جای اون دختر بودم حتما برخوردم جدی تر و حتی خشن تر از این بود.
اون رفتارهاش عجیب نیست. رفتار شما عجیبه. عذر می خوام اما از نظر قانونی و عرفی به این کار شما میگن مزاحمت! اللخصوص که بعد از تهدید شما به ارجاعتون به کمیته دانشگاه بازهم دنبالشون افتادید!!!!

سلام. پسر خوب شما چند سالتونه؟

آیا شرایط ازدواج رو دارید؟

قصدتون ازدواجه یا فقط دوستی؟

اگه قصدتون ازدواجه چند ماه یا سال دیگه میتونین ازدواج رو ترتیب بدید؟

وقتی این مطلب رو ارسال کردم
پشیمون شدم چون آن طور که باید و شاید نتونستم توضیح بدم و پیش بینی همچین برخوردی رو از شما افراد با تجربه رو کرده بودم .
آقای reza 12 لازم نیست شما به بنده طرز برخورد با دختر ها رو گوشزد کنید که یاد بگیرم تنها یک کار اشتباه رو قبول دارم که اون هم گل رو خونشون گذاشتم که او
من نمی دانم این ملت هر جا یکی مثل من رو می بینن سعی دارن همه بشینن رو سرش و سنگینی کنن روش که مبادا فک کنی سر بالاست و همه سوارش شن ( کلی گفتم )
متاسفم به خودم که مطلب رو در اینجا بازگو کردم
جای من نیستید و چیزی رو نمی بینید و تنها از روی توضیحات که خودم قبولشون ندارم دارید قضاوت می کنید
mahasty عزیز هر وقت حسی رو که من الان در حال حاضر دارم رو داشتین می فهمین من درواقع چی می گم نه اینکه از رو دو جمله حرف بیاین قضاوت کنین که رفتارم عجیبه
بهتره مطلب از اینجا پاک بشه .... چون واقعا حرفایی می زنید که ناحقی هست بیشترش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bb12

وقتی این مطلب رو ارسال کردم
پشیمون شدم چون آن طور که باید و شاید نتونستم توضیح بدم و پیش بینی همچین برخوردی رو از شما افراد با تجربه رو کرده بودم .
آقای reza 12 لازم نیست شما به بنده طرز برخورد با دختر ها رو گوشزد کنید که یاد بگیرم تنها یک کار اشتباه رو قبول دارم که اون هم گل رو خونشون گذاشتم که او
من نمی دانم این ملت هر جا یکی مثل من رو می بینن سعی دارن همه بشینن رو سرش و سنگینی کنن روش که مبادا فک کنی سر بالاست و همه سوارش شن ( کلی گفتم )
متاسفم به خودم که مطلب رو در اینجا بازگو کردم

---

شما اگه یکم شخصیت برای خودت قائل بودی و فقط یه قطره آداب اجتماعی رو بلد بودی،اینجوری نمیفتادی دنبال دختر مردم،شما حرفای خودتم قبول نداری!!!
شما کل کارات غلط بود نه فقط اون یه کارت!!
البته از اونجایی که شما تفکرت از پی غلطه من ترجیح میدم دیگه توضیح خاصی ندم وگرنه برات اثبات میکردم به هیچ وجه رفتار با خانوما رو بلد نیستی،البته خانوم به عنوان یه انسان شخیص نه یه بازیچه برای خوش گذرونی!!

سلام، آفرین چه دختر خوبی. خیلی ازش خوشم اومد.

bb12 پسر خوب، از من ناراحت نشی ولی از نظر من دو حالت بیشتر نداره: یا شما زیاد خوش تیپ و به قول دوستمون جنتلمن نیستی! یا اینکه ایشون دختر خیلی خوب و فهمیده ای است. اگه مورد دوم بود به جای دوستی بهش پیشنهاد ازدواج بده. هر چند برات خیلی زوده و الان باید مشغول کارهای دیگه باشی ولی من برعکس اکثر سایر دوستان در صورت علاقه واقعی و بررسی عاقلانه توسط خانواده ات و مناسب تشخیص دادن ایشون ازدواج در سنین شما رو خوب میدونم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bb12

وقتی این مطلب رو ارسال کردم
پشیمون شدم چون آن طور که باید و شاید نتونستم توضیح بدم و پیش بینی همچین برخوردی رو از شما افراد با تجربه رو کرده بودم .
آقای reza 12 لازم نیست شما به بنده طرز برخورد با دختر ها رو گوشزد کنید که یاد بگیرم تنها یک کار اشتباه رو قبول دارم که اون هم گل رو خونشون گذاشتم که او
من نمی دانم این ملت هر جا یکی مثل من رو می بینن سعی دارن همه بشینن رو سرش و سنگینی کنن روش که مبادا فک کنی سر بالاست و همه سوارش شن ( کلی گفتم )
متاسفم به خودم که مطلب رو در اینجا بازگو کردم

---

خب اگه قبول داری اون کارت اشتباهه چرا از من تشکر نکردی که فهمیدم اون کارت جای سوال داشته http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...ticons6/10.gif
حالا که با همه قهر کردی اقلا با من آشتی باش، بقیه تاپیک را بنویس ببینم قراره چطوری خواستگاری کنی از این خانم :72:

آقای bb اگه الان با چند تا انتقاد(چه به جا چه نا به جا) این قدر راحت جا بزنی؛چه طور می خوای به دختر مورد علاقت برسی؟
همه قصدشون کمک به شما بود



توجه!!!

دوستان ما چون اینجا کلی مطلب و تجربه خوندیم؛بعضی مطالب به نظرمون می رسه که خیلی بدیهیه! و طرفی که اومده مشاوره باید اینا را می دونسته!چرا ندونسته و گاهی حرص می خوریم.در صورتی که کسی که میاد مشاوره شاید دید بازی نداشته در مورد اون مساله!
و ما نباید یک دفعه آخر کار را بهش بگیم.چون براش هضمش سخته!مخصوصا اگه تو فاز هیجان و احساس باشه!و ممکنه گارد بگیره.

خواهشمندم گام به گام از مراجع سوال بپرسید.حتی اگه می دونید هم بپرسید.تا مراجع وارد اصل ماجرا بشه.و تا حدی متوجه کارها یش بشه.بعد بگید که فلان کار چرا بد بوده.و اینکه تاپیک های مشابه هم بدید خیلی خوبه.چون اعتماد مراجع به اینکه این حرف ها چقدر صحت داره بیشتر می شه.و یک اطلاع پایه ای میگره

سلام
دوست عزیز یکم صبور باشید بد نیست . دوستانی کهاینجا هستند نظراتشون رو بر پایه صحبت های کسی که مشکل را بیان کرده می گذارند وچون نمی شود تمام واقعیات و شرایط آغازکننده بحث رو از نوشته اش فهمید به همین دلیل به تجربیات و آگاهی های خودشون رجوعکرده و نقاط تاریک ماجرا را برای خودشان کامل می کنند . در اینصورت این شما هستیدکه باید از صحبت های دوستان نکات قابل استفاده برای شرایط خودتون را برداشت کرده وبه کار ببرید ، نه اینکه به سرعت حالت تدافعی به خودتون بگیرید (البته این مورد بخشدیگری از شرایط و شخصیت شما را نمایانکرد).
اگر اجازه دهید منم چند نکته خدمتتون عرض کنم :
1 – من دقیقا معنی و مفهوم اینکه آن دختر خانومرفتار های عجیبی دارند را نفهمیدم . اگر منظورتون این است که به راحتی به شما یادیگران روی خوش نشان نمی دهد و این امر برای شما عجیب می باشد ، این به احتمالزیاد نشان دهنده تفاوت فرهنگی و بینشی بین شما ها می باشد که شک نکنید در صورتازدواج می تواند برایتان مشکل ساز گردد .
2 – شما می گویید دختر سر به زیر و پاکدامنی هستپس چه توقع بیجایی دارید که به این شکل به شما پاسخ دهد . اگر واقعا قصد ازدواج دارید به صورت رسمی و نهتوسط خودتان اقدام خواهید کرد و خواهشا نگویید که الان شرایطش را ندارم و ... واگر نمی توانید این کار را بکنید بهتر است به دنبال ایجاد شرایط برای خودتان باشیدو نه اینکه بر روی هوا اقدام کنید .
3 – من در این سایت به افراد مختلف این نکته روگفتم و شما هم رویش ، که دوستان گرامی با خیال بافی در باره یک نفر و بدون شناختکافی و همه جانبه از او (که به تنهایی قادر به رسیدن به اینگونه شناخت نیستید واحتیاج به کمک با تجربه هاتون دارید) خود را وابسته احساسی به یک نفر نکنید و سپسنام عشق را بر روی این حالت نگزارید (چیزی شبیه اعتیاد) ، و به همین دلیل هم هست که از حس و حالتون صحبتمی کنید زیرا کششی قوی درونتان ایجاد شده که بر منطق تان چیرگی پیدا کرده است .
4 – فکر نکنید دوست داشتن یعنی با هم بودن ،پارک و سینما و ... رفتن و تفریح کردن ، گل گفتن و گل شنفتن و ... . دوست داشتنیعنی ثابت کردن اینکه شما توانایی اداره یک زندگی ، فائق آمدن بر مشکلات ، برنامهریزی برای زندگی ، قدرت راهبری یک خانواده به سمت اهداف متعالی تر و ... را داریدو تمام اینها نه با حرف و بلکه با عمل ثابت میشه و اولین مولفه برای رسیدن به اینشرایط صبور بودن می باشد و اگر این صبر در شما وجود ندارد این یعنی اینکه شما هنوزبه بلوغ کافی(در زمینه های مختلف) نرسیده اید و بهتر است که ابتدا خودتان رابپرورانید و نه در پی ایجاد یک رابطه و پروراندن آن باشید . البته اینها زمانیبرای افراد صادق است که آنها با هدف خیر قدم بردارند و نه اینکه در پی هوا و هوسبوده و حتی گاهی این هوای خود را لباس عشق پوشانده و خودشان را فریب دهند.
5 – در پایان یک نکته داخل پرانتز هم بگم (ازطرز نوشتن شما نا پختگی میباره ، البتهشاید توانایی انتقال تفکراتت را به درستی توسط نوشته و جملات نداری که امیدوارماینگونه باشد). یک سری حرف ها هم زدی مثلا اینکه گفتی "خیلی دوستش دارم نهاینکه براش بمیرم" یا "اون هم دوست دارهمنو ولی دودل هست " و ... و حتی قهر کردنت که نشان دهنده این است که شمااحساستون بر دیگر جنبه های وجودتون غلبه پیدا کرده (بزرگوار مراقب باش این حالتمیتونه برای خودت یا دیگران دردسر درست کنه).
امیدوارم پیروز و موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza 12

شما اگه یکم شخصیت برای خودت قائل بودی و فقط یه قطره آداب اجتماعی رو بلد بودی،اینجوری نمیفتادی دنبال دختر مردم،شما حرفای خودتم قبول نداری!!! شما کل کارات غلط بود نه فقط اون یه کارت!! البته از اونجایی که شما تفکرت از پی غلطه من ترجیح میدم دیگه توضیح خاصی ندم وگرنه برات اثبات میکردم به هیچ وجه رفتار با خانوما رو بلد نیستی،البته خانوم به عنوان یه انسان شخیص نه یه بازیچه برای خوش گذرونی!!

---

ببخشید حقیقتو می گم شما جزو اون دسته آدم هایی هستید که با خواندن مقدمه یک کتاب آنچنان ادعای آدم عاقل و دانا رو می کنید که حتی وارد خواندن موضوع اون کتاب نمی شید اگر چه در مقدمه را می خوانند ولی اصل جریان دانستن موضوع کتاب و هدف و باطن مطالب اون کتابه بدون اینکه مطالب بنده رو بخوانید تنها با خوندن تیتر ماجرا وارد تاپیک می شید و سریعا رو کله بنده می شینید ( خیلی ببخشید که روک می گم چون کسایی مثل شما رو خیلی خوب می شناسم ) برای همین آدابم رو درست مطابق با آدب قابل فهم برای شما بازگو می کنم که بلکه شاید بفهمید بله قبول دارم خیلی کار احمقانه و کاملا غلط و اشتباه رو در مورد گذاشتن گل در حیاط کردم و واقعا از این کارم پشیمانم و کاش کاش می کنم که نمی کردم ولی دلیل بر این نمیشه و عرض کردم این کارم رو قبول ندارم نه همه کارام مثل اینکه جنابعالی نشستی رو مبل و داری فیلم نگا می کنی گذاشتین روی دور تند به آخر فیلم زود برسین فیلم که تمام شد ... بله! فیلم اصلا خوبی نبود تفکرات من یا کارایی که بنده انجام دادم چه غلط چه درست بنده اینجا تاپیک زدم اشتباه هم کردم زدم برای راهنمایی شما دوست با تجربه داستان رو برای بار دوم عرض می کنم که شاید بفهمید خیلی رسمی توضیح دادم و پشیمانم که اینجوری توضیح دادم شاید باید آن طور که قابل عدم سو تفاهم برای همه باشد تعریف می کردم که اگر این طور بود دو سه صفحه باید توضیحات می نوشتم که خیلی عذر می خوام کوتاه و رسمی بازگو کردم و در آخر گفتم که سوالی دارید بپرسید و تصورم این بود که افراد با تجربه حداقل سوالی می پرسن که من بتونم بهتر توضیح بدم برای آن فرد از کجا می دانستم که شما تشریف خواهید آورد تدارکات می دیدم مگر شما توضیح هم دارین که بدین؟ ابتدا شما آداب حرف زدن درست را یاد بگیرین اونوقت بیاین اون روی انسانیت بنده رو ببینید که چطوری حرف خواهم زد رو ببینید شما اگر قاضی مملکت باشید واقعا ندیده و نشنیده، متهم اعدام شود !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط toojih

سلام، آفرین چه دختر خوبی. خیلی ازش خوشم اومد. bb12 پسر خوب، از من ناراحت نشی ولی از نظر من دو حالت بیشتر نداره: یا شما زیاد خوش تیپ و به قول دوستمون جنتلمن نیستی! یا اینکه ایشون دختر خیلی خوب و فهمیده ای است. اگه مورد دوم بود به جای دوستی بهش پیشنهاد ازدواج بده. هر چند برات خیلی زوده و الان باید مشغول کارهای دیگه باشی ولی من برعکس اکثر سایر دوستان در صورت علاقه واقعی و بررسی عاقلانه توسط خانواده ات و مناسب تشخیص دادن ایشون ازدواج در سنین شما رو خوب میدونم.

---

یک انسانی که واقعا به روی حرفای بنده توجه نکرده و یک ذره خیلی کوچک به باطن جریان بنده پی برده است از جوگیر بودن دارم منفجر نمی شم و باور کنید به خاطر اینکه می دونم حرفای ناحق در حقم میشه متاسفم چون حکایت رو آن طور که باید و شاید تعریف نکردم و دوستان این طور برخورد کردند با بنده یعنی اعدام ! نمی خواهم اصل ماجرا رو تعریف کنم چون چند روز باید بشینم تایپ کنم خودم تموم میشم حرفام نه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

خب اگه قبول داری اون کارت اشتباهه چرا از من تشکر نکردی که فهمیدم اون کارت جای سوال داشته http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...ticons6/10.gif حالا که با همه قهر کردی اقلا با من آشتی باش، بقیه تاپیک را بنویس ببینم قراره چطوری خواستگاری کنی از این خانم :72:

---

بله تشکر می کنم که اشتباه بنده رو به رخم می کشید بقیه تاپیکی قرار نیست باشه این آخریش هست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

آقای bb اگه الان با چند تا انتقاد(چه به جا چه نا به جا) این قدر راحت جا بزنی؛چه طور می خوای به دختر مورد علاقت برسی؟ همه قصدشون کمک به شما بود توجه!!! دوستان ما چون اینجا کلی مطلب و تجربه خوندیم؛بعضی مطالب به نظرمون می رسه که خیلی بدیهیه! و طرفی که اومده مشاوره باید اینا را می دونسته!چرا ندونسته و گاهی حرص می خوریم.در صورتی که کسی که میاد مشاوره شاید دید بازی نداشته در مورد اون مساله! و ما نباید یک دفعه آخر کار را بهش بگیم.چون براش هضمش سخته!مخصوصا اگه تو فاز هیجان و احساس باشه!و ممکنه گارد بگیره. خواهشمندم گام به گام از مراجع سوال بپرسید.حتی اگه می دونید هم بپرسید.تا مراجع وارد اصل ماجرا بشه.و تا حدی متوجه کارها یش بشه.بعد بگید که فلان کار چرا بد بوده.و اینکه تاپیک های مشابه هم بدید خیلی خوبه.چون اعتماد مراجع به اینکه این حرف ها چقدر صحت داره بیشتر می شه.و یک اطلاع پایه ای میگره

---

خیلی ببخشید بنده تعریف نباشه از طرز نوشتن و طرز چطور کمک کردن کسی چه به صورت مجازی در اینترنت چه خارج زود می فهمم که نیت بدی دارد یا خوب جا نمی زنم ولی مطئنم حق و ناحق می کنن در گفتن و چسبوندن لاف به بنده و بنده نمی تونم راحت بشینم نگا کنم از اول اشتباه بود چون تردید داشتم در ارسال این ماجرا در سایت ..... از مدیریت خواشمندم تاپیک بنده رو به کل حذف کند و از دوستان عذر خواهی می کنم که هم وقت و سرتان را بی خودی خود به درد آوردم به جز دوستانی که از قصد بدشان به نظر بنده مطلع شدم - - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza 12

شما اگه یکم شخصیت برای خودت قائل بودی و فقط یه قطره آداب اجتماعی رو بلد بودی،اینجوری نمیفتادی دنبال دختر مردم،شما حرفای خودتم قبول نداری!!! شما کل کارات غلط بود نه فقط اون یه کارت!! البته از اونجایی که شما تفکرت از پی غلطه من ترجیح میدم دیگه توضیح خاصی ندم وگرنه برات اثبات میکردم به هیچ وجه رفتار با خانوما رو بلد نیستی،البته خانوم به عنوان یه انسان شخیص نه یه بازیچه برای خوش گذرونی!!

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط toojih

سلام، آفرین چه دختر خوبی. خیلی ازش خوشم اومد. bb12 پسر خوب، از من ناراحت نشی ولی از نظر من دو حالت بیشتر نداره: یا شما زیاد خوش تیپ و به قول دوستمون جنتلمن نیستی! یا اینکه ایشون دختر خیلی خوب و فهمیده ای است. اگه مورد دوم بود به جای دوستی بهش پیشنهاد ازدواج بده. هر چند برات خیلی زوده و الان باید مشغول کارهای دیگه باشی ولی من برعکس اکثر سایر دوستان در صورت علاقه واقعی و بررسی عاقلانه توسط خانواده ات و مناسب تشخیص دادن ایشون ازدواج در سنین شما رو خوب میدونم.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

خب اگه قبول داری اون کارت اشتباهه چرا از من تشکر نکردی که فهمیدم اون کارت جای سوال داشته http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...ticons6/10.gif حالا که با همه قهر کردی اقلا با من آشتی باش، بقیه تاپیک را بنویس ببینم قراره چطوری خواستگاری کنی از این خانم :72:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

آقای bb اگه الان با چند تا انتقاد(چه به جا چه نا به جا) این قدر راحت جا بزنی؛چه طور می خوای به دختر مورد علاقت برسی؟ همه قصدشون کمک به شما بود توجه!!! دوستان ما چون اینجا کلی مطلب و تجربه خوندیم؛بعضی مطالب به نظرمون می رسه که خیلی بدیهیه! و طرفی که اومده مشاوره باید اینا را می دونسته!چرا ندونسته و گاهی حرص می خوریم.در صورتی که کسی که میاد مشاوره شاید دید بازی نداشته در مورد اون مساله! و ما نباید یک دفعه آخر کار را بهش بگیم.چون براش هضمش سخته!مخصوصا اگه تو فاز هیجان و احساس باشه!و ممکنه گارد بگیره. خواهشمندم گام به گام از مراجع سوال بپرسید.حتی اگه می دونید هم بپرسید.تا مراجع وارد اصل ماجرا بشه.و تا حدی متوجه کارها یش بشه.بعد بگید که فلان کار چرا بد بوده.و اینکه تاپیک های مشابه هم بدید خیلی خوبه.چون اعتماد مراجع به اینکه این حرف ها چقدر صحت داره بیشتر می شه.و یک اطلاع پایه ای میگره

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط TikTak

سلام دوست عزیز یکم صبور باشید بد نیست . دوستانی کهاینجا هستند نظراتشون رو بر پایه صحبت های کسی که مشکل را بیان کرده می گذارند وچون نمی شود تمام واقعیات و شرایط آغازکننده بحث رو از نوشته اش فهمید به همین دلیل به تجربیات و آگاهی های خودشون رجوعکرده و نقاط تاریک ماجرا را برای خودشان کامل می کنند . در اینصورت این شما هستیدکه باید از صحبت های دوستان نکات قابل استفاده برای شرایط خودتون را برداشت کرده وبه کار ببرید ، نه اینکه به سرعت حالت تدافعی به خودتون بگیرید (البته این مورد بخشدیگری از شرایط و شخصیت شما را نمایانکرد). اگر اجازه دهید منم چند نکته خدمتتون عرض کنم : 1 – من دقیقا معنی و مفهوم اینکه آن دختر خانومرفتار های عجیبی دارند را نفهمیدم . اگر منظورتون این است که به راحتی به شما یادیگران روی خوش نشان نمی دهد و این امر برای شما عجیب می باشد ، این به احتمالزیاد نشان دهنده تفاوت فرهنگی و بینشی بین شما ها می باشد که شک نکنید در صورتازدواج می تواند برایتان مشکل ساز گردد . 2 – شما می گویید دختر سر به زیر و پاکدامنی هستپس چه توقع بیجایی دارید که به این شکل به شما پاسخ دهد . اگر واقعا قصد ازدواج دارید به صورت رسمی و نهتوسط خودتان اقدام خواهید کرد و خواهشا نگویید که الان شرایطش را ندارم و ... واگر نمی توانید این کار را بکنید بهتر است به دنبال ایجاد شرایط برای خودتان باشیدو نه اینکه بر روی هوا اقدام کنید . 3 – من در این سایت به افراد مختلف این نکته روگفتم و شما هم رویش ، که دوستان گرامی با خیال بافی در باره یک نفر و بدون شناختکافی و همه جانبه از او (که به تنهایی قادر به رسیدن به اینگونه شناخت نیستید واحتیاج به کمک با تجربه هاتون دارید) خود را وابسته احساسی به یک نفر نکنید و سپسنام عشق را بر روی این حالت نگزارید (چیزی شبیه اعتیاد) ، و به همین دلیل هم هست که از حس و حالتون صحبتمی کنید زیرا کششی قوی درونتان ایجاد شده که بر منطق تان چیرگی پیدا کرده است . 4 – فکر نکنید دوست داشتن یعنی با هم بودن ،پارک و سینما و ... رفتن و تفریح کردن ، گل گفتن و گل شنفتن و ... . دوست داشتنیعنی ثابت کردن اینکه شما توانایی اداره یک زندگی ، فائق آمدن بر مشکلات ، برنامهریزی برای زندگی ، قدرت راهبری یک خانواده به سمت اهداف متعالی تر و ... را داریدو تمام اینها نه با حرف و بلکه با عمل ثابت میشه و اولین مولفه برای رسیدن به اینشرایط صبور بودن می باشد و اگر این صبر در شما وجود ندارد این یعنی اینکه شما هنوزبه بلوغ کافی(در زمینه های مختلف) نرسیده اید و بهتر است که ابتدا خودتان رابپرورانید و نه در پی ایجاد یک رابطه و پروراندن آن باشید . البته اینها زمانیبرای افراد صادق است که آنها با هدف خیر قدم بردارند و نه اینکه در پی هوا و هوسبوده و حتی گاهی این هوای خود را لباس عشق پوشانده و خودشان را فریب دهند. 5 – در پایان یک نکته داخل پرانتز هم بگم (ازطرز نوشتن شما نا پختگی میباره ، البتهشاید توانایی انتقال تفکراتت را به درستی توسط نوشته و جملات نداری که امیدوارماینگونه باشد). یک سری حرف ها هم زدی مثلا اینکه گفتی "خیلی دوستش دارم نهاینکه براش بمیرم" یا "اون هم دوست دارهمنو ولی دودل هست " و ... و حتی قهر کردنت که نشان دهنده این است که شمااحساستون بر دیگر جنبه های وجودتون غلبه پیدا کرده (بزرگوار مراقب باش این حالتمیتونه برای خودت یا دیگران دردسر درست کنه). امیدوارم پیروز و موفق باشی

---

دوست عزیز معلومه شما هم مثل دیگران عنوان تاپیک رو نگا کرده و سریعا دست به کی بورد می شود از طرز نوشتنتون کاملا آشکار هست که تند تند تایپ می کنید و غلط بودن املای کلمات براتون مهم نیست مهم اینه که بنده رو له کنید و برچسب نادان و بی فرهنگ و ناپختگی به بنده بزنید و وصلام و در آخر پیروز و موفق باشید این نشد قبل از نوشتن خواهشا برین جواب هایی که به دوستان دادم رو مطالعه کنید سپس اینجا برای بنده بند به بند با شماره گذاری برای بنده امر و نهی و نصحیت بکنید بنده الان ناراحتم و این طور جواب رو می دهم می خواهید تصور کنید نا پخته ام می خواهید تصور کنید آداب حرف زدن رو بلد نیستم چند بار عرض کردم پشیمانم که مطلب رو در اینجا بازگو کردم پشیمانم که آن طور شاید و باید توضیح ندادم علت دارد! در جواب هام پیدا می کنید بنده دچار یک موقعیت حق و نا حقی شدم و هر کسی که از سر راه می رسد حرفایی مثل حرفای شما و غیره به بنده می گوید معمولا انسان های روی این کره خاکی همشون قاضی هستند وقتی محکومی را ببینند آنچنان تحقیر و شخصیتش رو خورد می کنند که آن فرد از حالت نرمال خود خارج می شود حالا چه گناه کار باشد چه بی گناه بنده هم دوست ندارم اینطوری صحبت کنم که شخصیت بنده زیر سوال رود ولی به حق ناحقی طاقت ندارم این یه طرف افراد و نیتشان رو به خوبی می فهمم طرف دیگر و در آخر حکایت بنده این طور نبود که توضیح دادم و نمی خوام هم مجددا توضیح بدم که اگر این طور شود به جای بند و شماره گذاشتن به بنده حرفی برای گفتن نمی تونید داشته باشید چون واقعا دوستش دارم و کارهایی که کردم برای بنده پشیمانی نیاوره الا اون کاری که خودم اعتراف کردم که غلط بوده و هر کاری کردم نسبت به حسیات و رفتار و حرکات دختر انجام دادم و نشانه های امیدواری در طی این مدت بوده که کارهام ادامه یافته ، تحقیق های که کردم و به نتایجی که رسیدم و حتی نشانه هایی در دوستان ایشون دیدم که دال اثبات دودل بودنش می باشد وگرنه بنده از ایجاد مزاحمت برای هر کسی چه مذکر چه مونث بیزارم و برعکس دوستش دارم و تلاش می کنم نیتم رو بهش ثابت کنم ولی تا یک حد که نه من روحم و شخصیتم تخریب شود و نه ایشون واقعا و واقعا مزاحم بودن بنده رو در تصور خود داشته باشد تمام دوستان دیگر خواهشا نه راهنمایی بکنید و نه نصیحتی من از همه تشکر می کنم که تجربیات بسیار مفیدشان را در اختیار بنده گذاشتن موفق باشید

دوست گرامی؛
ضرب مثل معروفی هست که میگه تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. اگر با هر کسی هر طور رفتار میشه باید علتش رو در خودش جستجو کنه. این حرفم کلی هست و کاری ندارم که شما چطور آدمی هستین و قضاوت هم نمی کنم.

اما حرفی که مستقیما به شما میزنم اینه که اگر شرایط ازدواج رو دارید خیلی رسمی از ایشون خواستگاری بکنید. اگر شرایطش رو ندارید به جای درگیر کردن ذهنتون با این خانم به دنبال مهیا کردن شرایط باشید. به قولی هر چیزی یه راهی داره و راه رسیدن به این خانم از طریق مراسم رسمی خواستگاری هست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bb12

دوستان دیگر خواهشا نه راهنمایی بکنید و نه نصیحتی من از همه تشکر می کنم که تجربیات بسیار مفیدشان را در اختیار بنده گذاشتن موفق باشید

---

بنا به درخواست مراجع تاپیکش قفل می شود.






=============
پاورقی:
از اعضایی که قصد راهنمایی و کمک به مراجع دارند خواهش می کنیم قبل از اینکه پاسخ دهند حتما تاپیک آفت های مشاوره را به دقت مطالعه کنند و در جواب دادن به مراجع طبق آن عمل کنند.
به هر حال هر کسی که قصد مشورت دارد به این معنی هست که خودش قبول کرده است که از فکر دیگران استفاده کند و فکر خودش را برای حل مشکل ناکافی تشخیص داده است. از یک طرف نمی توان اشتباهات مراجعی را تایید کرد چون در آن صورت تکرار می کند. و از یک طرفی هم نمی توان مستقیما به او حمل کرد. چون او احساس دوستی و همدلی از طرف شما نخواهد کرد. و اگر مراجع نتوان به شما اعتماد کند، هر چه هم محتویات خوبی به او بدهید او از خود دفاع نشان می دهد. چون شما را دوست نخواهد دید.
این تاپیک نشان می دهد که دوستان به اندازه کافی نتوانستند با مراجع همدلی و هم حسی داشته باشند. و او شما را در حسی دیده است که به او حمله کرده اید. نه کسی که دست دراز کرده که دست کسی را بگیرد.
البته بعضی دوستان هم انصافا معتدل و خوب عمل کرده اند.