با بدبيني و محدود كردن مي تونم زندگي كنم

سلام من يه خانم ٣٥ ساله هستم كه از شوهرم جدا شدم و يه پسر دارم كه با من زندگي مي كنه شوهرم دست بزن داشت و رواني بود جدا شدم الان مدت ٦ ماهه با يك پسر مجرد كه همكلاسيم هست اشنا شدم خيلي همديگر رو دوست داريم مي گه تا حالا عاشق نشدم ولي با تو عشق رو تجربه كردم فقط مشكل بدبيني داره هر جا برم بايد بهش بگم خونه رسيدم بايد بگم هر جا بخوام برم خودش بايد بياد منو ببره دايما فك مي كنه زنا خيانت مي كنن خيلي محدود كرده مي گه بايد با خودم باشي با هم كار كنيم از يه طرف شديدا دوستم داره و محبت مي كنه مي گه من نگران مي شم عصبي هم هست چند بار سرم داد كشيده و من گريه كردم ولي بلافاصله معذرت خواسته و كلي پشيمون شده مي گه همه زندگيم تو هستي نمي داره با دوستم يه بيرون برم ساعت مي ذاره كه بايد خونه باشم حالا واويلا اگه يه كم دير كنم موندم از يه طرف خيلي با محبته دوستش دارم ولي نمي دونم مي ترسم

قصد این آقا از رابطه با شما چیه؟
چند سالشونه؟

قصد شما از این رابطه چیه؟ آیا در مسیر هدفتون قرار دارید؟

درود بانو

نمیدونم درست میگم یا نه خواهشا اگه اشتباه میکنم بهم بگین و قبلش ازتون عذرخواهی میکنم

شوربختانه افرادی که توی خانواده ای زندگی میکنن در خانواده خودشون و یا اطرافیان که کسی یه اخلاق اشتباه و نابهنجار داره فکر میکنن طبیعیه و جالبه همسرشون رو هم از این تیپ افراد انتخاب میکنن و فکر میکنن بهترین کار تحمل کردنه ( البته اینو جایی خوندم ) بازم اگه دلخورتون کردم ببخشید :72:

رفتار شوهر اولتون اشتباه بوده این رفتار کاملا غلطه و نابجه شما فکر کنم عادت کردین به این رفتار وگرنه اولا دلیلی نداره اینکارو کنین وقتی پسرتون 6 سالشه که هر لحظه خدایی نکرده خانواده شوهرتون بتونن اقدام کنن گلپسرتون و شما رو ناراحت کنن و خدایی نکرده بخوان از همدیگه جداتون کنن

بعد جواب دادن به سوال بانو شیدا گرامی که بشخصه خیلی براشون ارزش و احترام قائلم میشه بگین چه مدته از شوهر قبلیتون جدا شدین؟

در هر صورت فعلا لطف کنین بهترین کار اینه یکمقدار صبور باشین بیشتر به نتایج اینکار فکر کنین و خودتون رو توی رابطه احساسی قرار ندین که هم خودتون و هم گلپسرت بیشترین ضربه رو از این رابطه های احساسی میخورین

حرف من کلیه قضاوت نمیکنم در مورد این آقا ولی بهتره کهب زارین هر چیزی از مسیر صحیح خودش پیش بره بهتره:72:

شما 35ساله داری فرزند چرا مثل دخترهای 18-19 ساله که تازه با یه پسر آشنا

شدن و تمام اختیارشونو به دستش دادن رفتار می کنی؟

به اون چه که شما کجا می رید با کی می رید کی میاید چه کار می کنید.

اون پسر دچار توهم شده،شما بهش دامن نزن به دنیای واقعی برشگردون.

جایگاهشو هم گوشزد کن.در نهایت اگر دیدی پارو از گلیمش فراتر می ذاره

بلاکش کن.هر چند ادامه این رابطه به هر نحوی به صلاح شما نیست،حتی

برای ازدواج هم با توجه به شرایطتوون مناسب نیست.

ممنون نمي دونم شايد من خيلي كوتاه مي ام و هر چي مي گه مي گم چشم تمام اختياراتم دست اونه مي گه هر كجا بري من مي ام مي برم من و اون تحصيلكرده هستيم و شغل خوبي داريم مي گه تو سا ده اي جامعه خرابه هم سن هستيم ولي به پسرم خيلي محبت مي كنه و مي گه خودم خوب بزرگش مي كنم دايما بايد بگم كه مثلا الان رفتم حموم يا رفتم هال چايي بخورم همه فيس بوك و اين چيز ها رو هم بستم تا شايد اطمينانش زياد بشه البته وقتي پيش خودش هستم زياد حساسيت نداره ولي وقتي دور مي شه دايما بهونه گيري مي كنه فك مي كنه همه دارن عليه اون توطيه مي كنن دايما نگرانه كه مبادا من غمگين بشم يا مريض بشم مي گه عاشقت شدم هر قدر منو بيشتر رعايت كني ارزشت زياد مي شه فقط بهم هر كجا مي ري اطلاع بده دروغ نگو من دنيا رو به پات مي ريزم نمي دونم خيلي مي ترسم به قول شما شايد عادت كردم به اين طرز رفتار ولي دلبستش شدم يه تكيه گاه خوب برام شده اينو مي دونم هيچ وقت تنهام نمي زاره ولي اين بد دلي هاش اذيتم مي كنه پيش خودم مي گه هر جور دوست داري بپوش ولي من وقتي نيستم رعايت كن

- - - Updated - - -

من حضانت پسرم رو تا ١٨ سالگي گرفتم حتي در صورت ازدواج ...حالا چرا شرايطش برا ازدواج مناسب نيست ؟ چون ازدواج نكرده ولي دوست دختر داشته

دوست عزیز شما یک بار تجربه یک زندگی تلخ رو داشتین...اینو بدونین این آقا وقتی به قول معروف خرش از پل بگذره مثل همسر قبلیتون دست بزن پیدا میکنه چون همونطور که خودش گفته زمانی شمارو بیشتر دوست داره که مطابق میلش رفتار کنین در غیر این صورت باشه قطعا خودش از ابزار دیگه ای مثل زندانی کردن شما در خانه و یا کتک زدن شما استفاده میکنه...در ضمن شما تا کی میخواید نقش آدمیرو بازی کنید که اون دوست داره و از خودتون خارج بشین...راستی شما چند وقت هست که جدا شدید؟

من سه ساله جدا شدم نه اصلا خيلي مهربون و خوش قلبه خيلي زياد ازارش به هيچ كس نمي رسه ما هر دو استاد دانشگاه هستيم درسته وقتي عصباني مي شه هر چي مي خواد مي گه ولي زود پشيمون مي شه از اين كه منو حمايت مي كنه و مثل يه مرد پخته هستش خيلي خوبه ولي مي گه من مالمو سفت مي چسبم با مادر و خواهرش هم اينطوره در ضمن پدرش فوت كرده و خواهرش و مادرشو نگه داشته و خيلي به اونا هم محبت مي كنه اهل هيچي نيست نه مشروب نه سيگار و نه دوست و غيره مي گه تو خوشگلي نمي خوام كسي نگات كنه از من بگيره من ارامش دارم به دلم نشستي البته خودش هم خوشتيپ و خو ش قيافست و دايما دخترا بهش گير مي دن مي گه چون تو خانمي با شخصيتي من عاشقت شدم ولي به حر فاي من اهميت بده منم هر كاري مي كنم و انصافا هر چي بگم از دستش بياد مي كنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط dilak

ممنون نمي دونم شايد من خيلي كوتاه مي ام و هر چي مي گه مي گم چشم تمام اختياراتم دست اونه مي گه هر كجا بري من مي ام مي برم من و اون تحصيلكرده هستيم و شغل خوبي داريم مي گه تو سا ده اي جامعه خرابه هم سن هستيم ولي به پسرم خيلي محبت مي كنه و مي گه خودم خوب بزرگش مي كنم دايما بايد بگم كه مثلا الان رفتم حموم يا رفتم هال چايي بخورم همه فيس بوك و اين چيز ها رو هم بستم تا شايد اطمينانش زياد بشه البته وقتي پيش خودش هستم زياد حساسيت نداره ولي وقتي دور مي شه دايما بهونه گيري مي كنه فك مي كنه همه دارن عليه اون توطيه مي كنن دايما نگرانه كه مبادا من غمگين بشم يا مريض بشم مي گه عاشقت شدم هر قدر منو بيشتر رعايت كني ارزشت زياد مي شه فقط بهم هر كجا مي ري اطلاع بده دروغ نگو من دنيا رو به پات مي ريزم نمي دونم خيلي مي ترسم به قول شما شايد عادت كردم به اين طرز رفتار ولي دلبستش شدم يه تكيه گاه خوب برام شده اينو مي دونم هيچ وقت تنهام نمي زاره ولي اين بد دلي هاش اذيتم مي كنه پيش خودم مي گه هر جور دوست داري بپوش ولي من وقتي نيستم رعايت كن

- - - Updated - - -

من حضانت پسرم رو تا ١٨ سالگي گرفتم حتي در صورت ازدواج ...حالا چرا شرايطش برا ازدواج مناسب نيست ؟ چون ازدواج نكرده ولي دوست دختر داشته

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط dilak

من سه ساله جدا شدم نه اصلا خيلي مهربون و خوش قلبه خيلي زياد ازارش به هيچ كس نمي رسه ما هر دو استاد دانشگاه هستيم درسته وقتي عصباني مي شه هر چي مي خواد مي گه ولي زود پشيمون مي شه از اين كه منو حمايت مي كنه و مثل يه مرد پخته هستش خيلي خوبه ولي مي گه من مالمو سفت مي چسبم با مادر و خواهرش هم اينطوره در ضمن پدرش فوت كرده و خواهرش و مادرشو نگه داشته و خيلي به اونا هم محبت مي كنه اهل هيچي نيست نه مشروب نه سيگار و نه دوست و غيره مي گه تو خوشگلي نمي خوام كسي نگات كنه از من بگيره من ارامش دارم به دلم نشستي البته خودش هم خوشتيپ و خو ش قيافست و دايما دخترا بهش گير مي دن مي گه چون تو خانمي با شخصيتي من عاشقت شدم ولي به حر فاي من اهميت بده منم هر كاري مي كنم و انصافا هر چي بگم از دستش بياد مي كنه

---

سلام :72:
اون قسمتی که رنگ آبی و قرمز داره اگه تو زندگی این اقا خیلی پررنگ باشه مشکله .
عشق و محدودیت !!
من فک میکنم شما به دلیل نیاز داشتن به یک حامی و پشتیبان حاضر شدید هرگونه رفتار این آقا رو تحمل کنید.
حد و مرزهای رابطه شما رعایت نشده .
شما یه پسر دارید باید بیشتر سنجیده رفتار کنید .

سلام بهتره موضوع رو طوردیگه ای هم نگاه کنیداین آقابادرنظرگرفتن شرایط شما داره خودش وقف شما میکنه وبه قول خودتون خیلی مهربون وبا مسئولیت هست چنانچه قصد دیگه ای داست باتوجه به شرایط شما نیازی نداشت اینقدرعمیق درگیرعاطفی و مسئولیتی بشه..... اما حساسیت های ایشان ازدومتظر ناشی میشه... یکی اینکه شمارو دوست داره دوما اینکه شما مطلقه هستیدوشرایط مابرای یه مطلقه یعنی هرلحظه خطروچشم داشت و..... چون شمامردی ویاخانواده ای درکنارتان نیست وچنین شرایطی دارین وازطرفی ایشون شرایطشون به نحوی است که دائما درکنارتان نیست پس دلواپسی هایی داردکه شمابایدبهش احترام بذاریدچون بازخورد شرایط خودتان وعشق ایشون به شما وشرایط جامعه برای زنان مطلقه است..... درکش کنیدوسعی کنید تخریکش نکنید مطمئنا نفع خوبی خواهیدبرد...

آیا حساسیت ایشون تنها نسبت به شما ست یا نسبت به خانوادش هم همینطوره (خواهر و مادرش)؟

رابطه شما در چه حدی است؟ آیا رفت و امد خانوادگی دارید که ایشون پسر شما رو دیده و با او ارتباط گرفته است؟

می شه چند نمونه از محبت هایی که به نظرتون اومده رو بیان کنید؟

آیا ایشون برای ازدواج با شما آشنا شدن؟ آیا ایشون تصمیم دارند در آینده ای نزدیک اقدام به ازدواج کنند ؟

آیا شما از نظر مالی شرایط بهتری از ایشون دارید؟

آیا شما معیارهای مشخصی برای ازدواج دارید؟

در پست هاتون اشاره ای به این نکردید که شما در این رابطه به دنبال چه هستید؟ ایا به ازدواج فکر می کنید یا یک رابطه دوستی ؟

با سلام

وقتی اکنون این هستند ، انتظار داشته باشید در آینده و بعد از ازدواج این رفتارها شدید تر هم بشود .

نشانه هایی از اختلال شخصیتی پارانوئیا در ایشون به نظر می رسد لذا حضوراً نزد یک مشاور بروید . ضمناً شما اکنون هیچ وظیفه ای ندارید تابع ایشون باشید چون تعهدی ندارید ، بهتره منفعل رفتار نکنید و ببینید در مقابل رفتار جرأتمندانه شما ایشون چگونه خواهند بود تا بهتر بشناسید


موفق باشید

ارتباط با پسرم داره چند بار بيرون رفتيم و باهاش ارتباط خوبي داره مي گه من با دوست دختر هاي قبليم اينجوري نبودم برام مهم نبودن ولي چون تو رو واسه خودم مي خوام حساسم و مي خوام فقط مال من باشي قصد ازدواج داريم و فعلا چون مقطع دكترا تحصيل مي كنه به چند ماه بعد موكول شده البته خونواده ها در جريان هستن وضع مالي خيلي عالي نداره در حد متوسط يعني خونه ماشين و امكانات داره و خيلي دست و دلبازه وضع مالي منم مثل اونه يه خونه به ماشين يه دفتر دارم و با پدر و مادرم زندگي مي كنم از محبت هايي كه كرده شديدا حمايتم مي كنه مي گه تو دست به هيچي نزن همه كارا رو من انجام مي دم هر چي بخوام برام فراهم مي كنه يا جايي برم خسته باشه منو مي بره مثل يه راننده هميشه هست كنارمه و اگه ناراحت باشم كلي مي خندونه تا اروم بشم با مامان و خواهرش هم اينجوريه خيلي روشون حساسه همه جونش به وجوده اونا بسته