بی توجهی شوهرم به من در برابر خانواده اش...
سلام دوستان منو شوهرم دوساله ازدواج کردیم شوهرم 27و منم 21 و دور از خانواده خودمو شوهرم زندگی می کنیم زندگیمون خوبه اخلاق خوبی داره مهربونه هر کار بخوام اگه بتونه برام انجام میده با اینکه خانواده ام زیاد شوهرمو دوس ندارن ولی شوهرم باهاشون مهربونه و احترامشونو نگه میداره ولی همه مشکلات ما از روززی شروع میشه که بخوایم بریم شهرستان وقتی که میریم اونجاشوهرم اخلاقش از این رو به اون رو میشه دیگه منو تحویل نمی گیره وبراش مثل یه غریبه میشم و قثط خرف خواهراش براش مهم میشه و به حرفای من توجهی نمی کنه وقتی هم به رفتارش اعتراض می کنم میگه تو همیشه با منی ولی من خانواده ام رو بعداز مدتها دیدم ومنم خیلی بهش گیر میدم و ما هر وقت که میریم شهرستان و برمی گردیم شوهرم نسبت به من خیلی سرد میشه ومدتها طول می کشه تا به حالت عادی برگرده چندوقت دیگه قراره بریم شهرستان می ترسم دوباره همون قضیه تکرار بشه خواهش می کنم اگه میشه کمک کنید
- - - Updated - - -
کسی نیست کمکم کنه فرشته مهربون بالهای صداقت جناب SCI کمکککککککککک...