رابطه همكاري را چطور مديريت كنم وقتي ازدواجي فعلا در كار نيست.

سلام بر همه دوستان همدردي.
من چند وقتي هست با اينجا آشنام و راهنمايي دوستان رو ميخونم و واقعا كاربرديه.
حالا مسئله اي كه من باهاش مواجه هستم .
من حداقل 16 روزي هست يك رابطه سالم رو با نظر قطعيه منفي تموم كردم خيلي موضوعش پيچيده است ميترسم ياد آوري خاطرات بشه و فيلم ياد هندوستان كنه وگرنه ميگفتم شايد در يك فرصت مناسب همه ماجرا رو گفتم.
حالا من موندم چطور باهاش برخورد كنم چون تو اين مدت ايشون هم تماس گرفتن هم حضوري اومدن(به بهانه نه صحبت مستقيم راجع به موضوع) آخه مشكل ما اينه با هم رابطه كاري دوطرفه داشتيم ولي الان يك طرفه از سمت اون آقاي محترم داريم.
دوستانم هم كه از ماجرا باخبرن فك ميكنن من شديدا وابسته ايشونم همش بهم تذكر ميدن فراموشش كن.
حالا من چكار كنم چون مطمعنم دوباره ايشون ميان.اينطور نيست كه من ايشون رو در يك محيط ببينم حتما با خود من كار دارن كه ميان.منتظر همراهي سبزتان هستم.:310::310::310:
سوالي هم باشه پاسخ ميدم.

سلام خدمت صبوری جان عزیز.:72::72::72:دوست خوبم من فکر میکنم بهترین راه عادی رفتار کردن هست.مثل بقیه همکاراها و اقایونی که توی محیط کار باهاشون برخورد دارید.اگر متوجه شدید که ایشون بیشتر از یک همکار با شما رفتار صمیمی دارن شما با جدی رفتار کردن که در رفتار عادیتون نیست ایشون رو اگاه کنید .اونم یا میره و بر نمیگرده و رابطه کاری یکطرفه ایشون تموم میشه یا حداقل متوجه میشه که شما برای ایشون ارزشی قایل نیستید و دوباره نمیاد.

سلام صبوری عزیز،

دلیل جواب قطعی منفیت چیه؟ با توجه به تمایلی که ایشون نشون میدن، و سالم بودن ارتباطتون، شاید جای فکر مجدد باشه. بعضی وقتا فکر می کنیم بدون شک تصمیم درستی گرفتیم، اما طرفمون میتونه زاویه دیدمون رو طوری تغییر بده که ببینیم هنوز جای بررسی وجود داره.

این آقا همون فردی هست که یه تاپیک براش داشتی؟

سلام ستيلا و ميشل عزيز

نقل قول:

---

دلیل جواب قطعی منفیت چیه؟ با توجه به تمایلی که ایشون نشون میدن، و سالم بودن ارتباطتون، شاید جای فکر مجدد باشه. بعضی وقتا فکر می کنیم بدون شک تصمیم درستی گرفتیم، اما طرفمون میتونه زاویه دیدمون رو طوری تغییر بده که ببینیم هنوز جای بررسی وجود داره.

این آقا همون فردی هست که یه تاپیک براش داشتی؟

---

بله همون فرد هست.جلب اينجاست هچكي فكر نميكرد من در اين وضعيت و شرايط اين كار رو بكنم حتي مادر خودم.
ايشون هم فك كنم تصورشون اين بود من براي جلب توجه ايشون اين كار رو كردم چون چند روز بعد اعلام نظرم مجبور بودم براي تسويه باهاش تماس داشته باشم انقدر برخوردم عالي بود كه خودم هم مونده بودم ولي مشخص بود ايشون ناراحته ولي تصميمم جدي بود چون دو سال زمان كافيه هر اقدام جدي ميتونست انجام بده.

- - - Updated - - -

چند روز بعدش خودش با موبايلم تماس گرفته بود دو بار منم متوجه نشده بودم نه اينكه نخوام جواب بدم براي بار سوم با شماره ديگه با محل كارم تماس گرفت منم خيلي عادي برخورد كردم ايشون فكر كردن نشناختم كه تحويل نگرفتم .حتي وقتي حضوري اودن چون فرد ديگه اي حضور داشت و منم اصلا دوست نداشتم اون فرد سوم محل رو ترك كنه صحبت جدي پيش نيومد.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

سلام خدمت صبوری جان عزیز.

:72::72::72:

دوست خوبم من فکر میکنم بهترین راه عادی رفتار کردن هست.مثل بقیه همکاراها و اقایونی که توی محیط کار باهاشون برخورد دارید.اگر متوجه شدید که ایشون بیشتر از یک همکار با شما رفتار صمیمی دارن شما با جدی رفتار کردن که در رفتار عادیتون نیست ایشون رو اگاه کنید .اونم یا میره و بر نمیگرده و رابطه کاری یکطرفه ایشون تموم میشه یا حداقل متوجه میشه که شما برای ایشون ارزشی قایل نیستید و دوباره نمیاد.

---

ايشون هيچ رفتار صميمي ندارند.بخصوص با اين اوضاع ولي نميدونم چرا تصميمشون يكطرفه نميشه نه مثبت نه منفي.
چيزي كه مشخصه اينه ايشون احساس كردن علاقه اي از سمت من هست ولي من از علاقه ايشون هنوز مطمعن نشدم.چون رفتاراشون گاهي نشانه مثبت و گاهي نشانه منفي داره.
من با وجود علاقه اي كه داشتم اين تصميم رو گرفتم و واقعا كنار كشيدم.

صبوري خانم سلام
من زياد از ماجراتون خبر ندارم ولي هيچي نبايد زياد كش پيدا كنه همين رفتارتون كه تصميم جدي و قاطع و محترمانه گرفتي خيلي عاليه و ثبات رفتار اصلاً تغيير رفتار ندين فقط ممكن است اين قاطعيت و جديت شما مجدداً طرفتون را بيشتر راغب به تسخير و تصرف شما نمايد سريع موضع عوض نكنيد در موضعتون بمانيد و حتي اگر ممكنه ارتباطتون را به حداقل ممكن برسونيد تا بعدها هرچه پيش آيد رفتارتان كاملاً منطقي و مقتدرانه و جذاب است.موفق باشي عادي باشيد مثل بقيه آدمها باهاش رفتار كنيد و اجازه خارج از موضوع كاري بهش نديد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط صبوري

سلام ستيلا و ميشل عزيز

بله همون فرد هست.جلب اينجاست هچكي فكر نميكرد من در اين وضعيت و شرايط اين كار رو بكنم حتي مادر خودم.
ايشون هم فك كنم تصورشون اين بود من براي جلب توجه ايشون اين كار رو كردم چون چند روز بعد اعلام نظرم مجبور بودم براي تسويه باهاش تماس داشته باشم انقدر برخوردم عالي بود كه خودم هم مونده بودم ولي مشخص بود ايشون ناراحته ولي تصميمم جدي بود چون دو سال زمان كافيه هر اقدام جدي ميتونست انجام بده.

- - - Updated - - -

چند روز بعدش خودش با موبايلم تماس گرفته بود دو بار منم متوجه نشده بودم نه اينكه نخوام جواب بدم براي بار سوم با شماره ديگه با محل كارم تماس گرفت منم خيلي عادي برخورد كردم ايشون فكر كردن نشناختم كه تحويل نگرفتم .حتي وقتي حضوري اودن چون فرد ديگه اي حضور داشت و منم اصلا دوست نداشتم اون فرد سوم محل رو ترك كنه صحبت جدي پيش نيومد.

- - - Updated - - -


ايشون هيچ رفتار صميمي ندارند.بخصوص با اين اوضاع ولي نميدونم چرا تصميمشون يكطرفه نميشه نه مثبت نه منفي.
چيزي كه مشخصه اينه ايشون احساس كردن علاقه اي از سمت من هست ولي من از علاقه ايشون هنوز مطمعن نشدم.چون رفتاراشون گاهي نشانه مثبت و گاهي نشانه منفي داره.
من با وجود علاقه اي كه داشتم اين تصميم رو گرفتم و واقعا كنار كشيدم.

---

این جمله رو هیچ وقت فراموش نمیکنم و واقعا بهش اعتقاد دارم مردی که خواهان باشد تا پای جونش وایمیسته تا به مرادش برسه اما اگه هم نخواد هیچ راهی مانعش نمیشه.از اینکه واقعا کنار کشیدی بهت تبریک میگم:104::104::104: حالا شما کنار کشیدی.دو راه داره یا اینکه ایشون هم به شما علاقه داره و رسما خواستگاری میکنه یا اینکه اونم این موضوع رو تموم شده حساب میکنه .رفتارهای دو گانه اش چه مثبت و چه منفی اگه احساسی نسبت بهت داشته باشه حداقل سعی میکنه شما رو از دست نده هرچند میتونست در این دو سال این کار رو انجام بده.

نقل قول:

---

رفتارهای دو گانه اش چه مثبت و چه منفی اگه احساسی نسبت بهت داشته باشه حداقل سعی میکنه شما رو از دست نده هرچند میتونست در این دو سال این کار رو انجام بده.

---

ايشون بر حسب شناخت ادامه دادن يعني در اين مدت در حال شناخت من بودن بدون درگير كردن احساسات. حتما به نتيجه مثبت نرسيدن اقدام نكردن
پس فقط نتيجه منفي ميمونه منم زودتر نظرم رو الام كردم. ولي برخوردهاي بعد نظر من كاملا متفاوت با چيزي بود كه من انتظار داشتم.:161::161::161:
من فك ميكردم ايشون از خداشون هست من اين نظر رو بدم ولي از نظر من جا خوردن.

صبوری جان لطفا موضوع تاپیکتون رو عوض کنید تا قفل نشه. مثلا میتونی بذاری حضور مجدد آقایی که با هم رابطه کاری داشتیم.

سلام دوستان ممنون از راهنمايي و مراهيتون.
تازه تو اين چند وقت حس آزادي دارم و دارم به زندگي خودم ميرسم.با تصميمي كه خودم گرفتم كنار اومدم.
اما ميترسم تو اين چند وقت دوباره مراجعه كنه بحثش پيش بياد و من دوباره اين حس رهاييم رو از دست بدم
حتما مياد چون بار آخر گفت براي كارش مياد.
من چكار كنم كه حتي اگر راجع به موضوع صحبت پيش اومد بازم حس آزاديم از بين نره.
مشكل من اينه كه ما هيچ نقطه منفي در اشتراكات يا رابطمون نبوده كه بتونم سريع فراموش كنم.

صبوری جان آخه نمی فهمم بین شما که حرف و حدیث خاصی پیش نیومده. چرا این حس های عجیب و غریب میاد سراغت؟ خب فکر کن اونم

مثل خیلی های دیگه تعمیرکار اون بخشه که میاد تعمیر میکنه و میره. حالا پول نگرفته با هر نیتی اون بماند. تو که اصرار داشتی به پرداختش

پس چرا میخوای الکی ذهنتو مشغول کنی؟ تو که مسئول رفتارا و تصمیمات طرفت نیستی. تو کاری رو که درسته بکن.

- - - Updated - - -

گفتی فراموش آخه اصلا چرا از اول سعی کردی تو ذهنت حک کنی که اون از کاراش منظور خاصی داشته که حالا بخوای فراموشش هم بکنی.

شاید اصلا توهم زدی. اون که چیزی به صورت رودررو به شما نگفته. همش برمیگرده به تفکرات خود شما از تجزیه و تحلیل رفتارای اون آقا

نقل قول:

---

صبوری جان آخه نمی فهمم بین شما که حرف و حدیث خاصی پیش نیومده. چرا این حس های عجیب و غریب میاد سراغت؟ خب فکر کن اونم

---

ماجراي ما قصه هزار و يك شبه حتي بحث خواستگاري هم بين ما شده.:43::43::43::43::43:

خیلی آدما خیلی از کارا رو با خیلی از منظورای خاص انجام میدن و ما هم شاید از خیلی از کار خیلی از منظوری دیگه برداشت کنیم ولی تا

چیزی گفته نشده و حرفی رد و بدل نشده شما نمیتونید قاطعانه بگید اون آقا گفت منظور من اینه پس برای این راه حل چیه؟

ولي حتي يك پيام احساسي به هم نداديم.:311::311::311:

خب چرا موضوع رو تمام و کمال اینجا توضیح نمیدی تا بهتر بتونیم کمکت کنیم؟ من که از تاپیک قبلیت چیزی دستگیرم نشد.

خوب kamrجان هر سوالي هست بگو تا من جواب بدم نميدونم كجاش رو نفهميدي.

من تو تاپیک قبلیت حرفی از خواستگاری ندیدم. فقط گفتی یه آقایی میومد تعمیراتی منو انجام میداد. حالا به دلیل نگرفتن هزینه اش و نیتش که خبر نداشتم به چه دلیلی زنگ زدم و گفتم دیگه نمیخواد بیای ولی یه امانتی پیش من داره که زنگ زدم بیاد اونو ببره که نیومد. همین.

- - - Updated - - -

حالا کی حرف از خواستگاری و دوست داشتن بین شما شده دیگه من نگرفتم

نقل قول:

---

حالا مسئله اي كه من باهاش مواجه هستم .
من حداقل 16 روزي هست يك رابطه سالم رو با نظر قطعيه

منفي

تموم كردم

---

تو اون تايپيك من ميخواستم تكليف امانتيش رو روشن كنم كه بعد از حدود هشت ماه به اسرار من مجبور شدم بخرمش(:311::311:توفيق اجباري)چون مشاوره حضوري كه رفته بودم گفت هر طور شده حتما امانتي رو پس بده و ايشون هر بار به بهانه اي زير بار نمي رفت منم خريدمش.:311:
اين اواخر ازش خواستم حتما هر كاري برام انجام ميده حساب كنه كه بازم داشتم با همون برخوردها مواجه ميشدم بعدم يه بحث دو ساعته و چند روز بعد جواب قطعي منفي من.
و بحث ازدواج و شدن يا نشدنش يك سال مطرحه و ايشون به گفته خودشون شرايطشون كامل نيست و وقتي شرايطشون كامل نيست به خودشون اجازه نميدن از من بخوان منتظرشون بمونم و نظرشون اينه رابطه كاريمون ربطي به بحث ازدواج نداره.
منم چون اين دو موضوع رو مرتبط ميدونم بهشون گفتم ديگه هيچ بحثي با عنوان ازدواج بين ما نيست و رابطه كاري رو از سمت خودم با خريدن امانتيشون قطع كردم.
(من حس كردم فرد ديگه اي وارد زندگيشون شده و دنبال بهانه اي براي رفتن هستن براي همين فرار رو بر قرار ترجيح دادم. ولي در كمال ناباوري دو سه روز بعد از بحثي كه بينمون بود تماس گرفتن و چند روز بعد هم اومدن.)

این که کاری نداره. اگه جوابتون منفیه قاطعانه باهاش برخورد کنید. مقالات راجع به رفتارانه منفعلانه و قاطعانه رو خوندین انشاءاله.

در ضمن کاری خاصی هم نباید بکنید. بذارید تو توهمات خودش سیر کنه. دیگه به شما ربطی نداره.

نقل قول:

---

این که کاری نداره. اگه جوابتون منفیه قاطعانه باهاش برخورد کنید. مقالات راجع به رفتارانه منفعلانه و قاطعانه رو خوندین انشاءاله.

در ضمن کاری خاصی هم نباید بکنید. بذارید تو توهمات خودش سیر کنه. دیگه به شما ربطی نداره.

---

kamr جان دقيقا مشكل من همينجاست من احساسم رو هر چند اندك درگير اين ماجرا كردم(در حالي كه طرف مقابل با مهارت تونسته درگير نكنه احساسش رو) الان مشكلي ندارم ولي ميدونم وقتي دوباره ايشون مياد تا چند روز روحيه ام به هم ميريزه چون اگر موانع نبود انتخاب من براي ازدواج بود.

پس معلومه که تو توی توهم سیر میکنی و رفتارایی داشتی که اون از طرف شما خیالش راحت شده که تونسته کنترل احسسات کنه.

چون مردا اگه از طرف مقابل احساس به اینکه نکنه جوابش منفی باشه مدام خودشون رو به آب و آتیش میزنن ولی وقتی به هدفشون رسیدن و

طرف رو اسیر خودشون کردن تازه عاقلانه تصمیم میگیرند و ...

نقل قول:

---

پس معلومه که تو توی توهم سیر میکنی و رفتارایی داشتی که اون از طرف شما خیالش راحت شده که تونسته کنترل احسسات کنه.

چون مردا اگه از طرف مقابل احساس به اینکه نکنه جوابش منفی باشه مدام خودشون رو به آب و آتیش میزنن ولی وقتی به هدفشون رسیدن و

طرف رو اسیر خودشون کردن تازه عاقلانه تصمیم میگیرند و ...

---

من جواب منفي رو دادم و سر حرفم هستم .فقط نميدونم اگر باز موضوع مطرح شد چه برخوردي كنم البته جدي براي اقدام رسمي؟

سلام دوستان.
يه مشكل جديد.يه موضوعي هست كه بنا به وجدان كاري من بايد بهش زنگ بزنم ولي خودم اصلا دوست ندارم زنگ بزنم چكار كنم؟؟؟؟؟

درود بانو یعنی چی بنا به وجدان کاری باید بهش زنگی بزنی؟خوب نهایت یا بده یکی دیگه بهش خبر بده مثلا به همکار آقاش یا همکار خانومتون بگین بهشون برسونن ولی درکل از من میشنوی الکی احساسی رفتار نکن جوابت منفی بوده و خلاص تموم شد رفت چرا خودت رو اذیت میکنی؟!!!! مگه هرکی اومد خواستگاری آدم باید جواب مثبت بده که شما اینجوری داری خودت رو اذیت میکنی(گرچه توی این بی شوووهری هر کور و کچلی اومد بله رو بگین که کمبود اومده قرار سبد خواستگارم دولت درست کنه واسه دخترا) هههههههه شرمنده امروز یکم احساس بامزگی میکنن لطفا دلخور نشین

نقل قول:

---

درود بانو یعنی چی بنا به وجدان کاری باید بهش زنگی بزنی؟خوب نهایت یا بده یکی دیگه بهش خبر بده مثلا به همکار آقاش یا همکار خانومتون بگین بهشون برسونن ولی درکل از من میشنوی الکی احساسی رفتار نکن جوابت منفی بوده و خلاص تموم شد رفت چرا خودت رو اذیت میکنی؟!!!! مگه هرکی اومد خواستگاری آدم باید جواب مثبت بده که شما اینجوری داری خودت رو اذیت میکنی(گرچه توی این بی شوووهری هر کور و کچلی اومد بله رو بگین که کمبود اومده قرار سبد خواستگارم دولت درست کنه واسه دخترا) هههههههه شرمنده امروز یکم احساس بامزگی میکنن لطفا دلخور نشین

---

دقيقا مشكل همين جاست هم من هم ايشون در محل كارمون كارفرما هستيم منم همكار ديگه اي تا حالا نداشتم بهش بگم زنگ بزنه همكاراي ايشون رو هم نميشناسم .براي اين كار حتما بايد با موبايلشون تماس بگيرم.
جواب منفي من به خاطر اين نبود كه ايشون شرايط مد نظر منو ندارند به خاطر غرور بيجاي هر دومون بود.جالب اينجاست ايشون دقيقا منتظر همين تماس من هستند البته يكي دو هفته ديگه ولي يه مشكلي پيش اومده كه بايد زودتر اقدام كنند ولي هرچقدر فكر ميكنم نميتونم بهش زنگ بزنم .
هميشه وقتي به بن بست اينطوري مي خورم ميگم كاش رابطه عاطفيم با يكي بود كه هيچوقت مجبور نبودم بهش زنگ بزنم.
احتمال اين رو هم ميدم كه اين تماس رو بذاره جاي بهانه براي خبر گرفتن.

اگه واقعا لازمه که باهاش تماس بگیرید از دفترتون باهاش تماس بگیرید به هیچ وجه با موبایلتون تماس نگیرید.

نقل قول:

---

اگه واقعا لازمه که باهاش تماس بگیرید از دفترتون باهاش تماس بگیرید به هیچ وجه با موبایلتون تماس نگیرید.

---

هيچوقت با موبايلم تماس نمي گيرم چون شارژ نداره:311::311::311:
شوخي كردم من هيچوقت با موبايل باهاشون تماس نميگيرم حتي تماس هايي كه به موبايلم ميشه جواب نميدم نه اين كه نخوام متوجه نميشم.
چون شماره موبايلم شخصيه و ربطي به كارم نداره.

می شه این کلمه موضوع که بین شما بوده را توضیح بدید؟ چه موضوعی؟
شما راجع به خواستگاری صحبت کرده اید؟ یعنی چطوری؟ بعد می گین خواستگاری نکردند؟ بعد تازه جواب منفی هم دادی؟

خانم صبودی عزیز اصلا واضح صحبت نمی کنید تا دوستان بتونند اشکالات رفتاری رو متوجه بشوند و راهنمایی کنند.

چیزی که بنده متوجه شدم حق با دوستان شماست وشما از لحاظ ذهنی خیلی خودتون را درگیر ایشون کردید .

مراقب خودتون باشید واینقدر در مقابل ایشون ضعیف برخورد نکنید. همین که اینقدر ایشون تعلل نشون دادند البته اگر نیت خیری داشتند نشونه اینه که توانایی تصمیم گیری به موقع را ندارند و شما رو در آب نمک خوابوندن.

نميدونم چرا امروز كه بايد بهش زنگ ميزدم همش دنبال يه چيزي بودم كه اين تماس رو لغو كنه با همكاراي ديگم صحبت كردم گفتن بهتره زودتر اقدام كنه ممكنه بعدا مشكل ساز بشه حتي براي خود من ولي اعصابم به هم ميريزه چون احتمال داره اصلا اين مورد شامل حال ايشون نشه و واقعا بهانه براي تماس گرفتن تلقي بشه تا الان هي فرد ديگه اي بود تماس گرفته بودم و تموم شده بود اين يكي رو اعصابه.نميدونم چكارش كنم. بازم اين تماس احتمال داره شروع دور باطل باشه.

بابا زنگ بزن دیگه بزار هرجور دوس داره فکر کنه.فقط جوری نگو که فکر کنه نگرانش بودی بزار بدونه بخاطر ضرر مالی که بهتون وارد میشه اینو بهشون گفتی .الان زنگ نزنی خوب دفعه بعدی یه مشکلی پیش بیاد هر دفعه میخوای بیای بگی زنگ بزنم یا نزنم؟!!!!!!!!!!!!!! خدایی من که حسابم خالی واسه قرعه کشی ولی تو اسمم رو در بیار باهاش برم یه تور اروپاگردی با خانومم ثبت نام کنم یه چند هفته ای از همدردی دور بشم

بي نهايت جان موضوع ما با عنوان رابطه كاري شروع شد من اون موقع سابقم كم بود و برام اين رفتار ها جديد بود فكر مي كردم همه همين طور هستند ولي يك سال گذشت ديدم نه همه اينطور نيستند فقط ايشون اينقدر حمايت ميكنند و همه رو با عنوان همكاري پيش مي برند.يك سال پيش بحثمون شد و من خواستم اگر فقط رابطه همكاري هست ديگه تشريف نيارن ولي باز بهانه براي اومدنشون بود صحبت هاي ما به ازدواج رسيد به مشاوره قبل از ازدواج ولي با رعايت همه چهار چوب ها مادر منم در جريان بود از همون اول ايشون حتي عيدي و كادو تولد اوردن ولي زماني كه قرار بر مشاوره شد يكدفه همه چيز به هم ريخت شركتشون رو ارتقا دادن شغل دوم گرفتن دنبال فراهم كردن امكانات بهتر براي زندگيشون شدن ومشاوره كمرنگ شد منم ديدم ايشون اول مي خوان شرايط رو فراهم كنند بعد ببينن راطه ما به ازدواج ميرسه يا نه خودم رو رسما كنار كشيدم حتي در كمال ناباوري ايشون تسويه كردم ما يه رابطه كاري دو طرفه داشتيم كه با تسويه من يه طرفه شده الان .
جالب اينجاست ميگه اخلاقي نيست ازت بخوام به پاي من بموني (بعد اين مدت يادش افتاده).
حتي بار آخر كه بحث كرديم و من كنار كشيدم گفتن بگي نيام نميام ولي نميگم نميخوام.
در خواستنشونم اما و اگر هست.:311:

دوستان من واقعا به همفكري شما نياز دارم.ديشب تماس گرفتم خيلي خوشحال شد از تماس من يك ماه بود هيچ تماسي نداشتيم ولي من مثل غريبه ها صحبت كردم خيلي رسمي موضوع رو بهشون اطلاع دادم قرار شد پيگيري كنند تماس بگيرن كه اين كار رو نكردند.
من نمي دونم چطوري بين رابطه كاري و غير كاري مرز درست قائل بشم. فكر خودم حذف رابطه كاري بود ولي مساعلي پيش مياد كه واقعا گريزي نيست.

صبوری جان،
پیغامت را خوندم. کم و بیش هم در جریان تاپیکت بودم. اما خواستم بعد از خوندن تاپیکهای دیگه ات نظرم را بذارم که کمی طول کشید.
چند تا تاپیک مختلف داری که همه اش شبیه همینه. یعنی یک صفحه از یکیش را بخونی، کافیه. بیشتر از اون چیزی ننوشتی و دائم روزها و شرایط مختلف را تکرار می کنی و دور خودت می چرخی.


اون چیزی که من دستگیرم شد یه آقایی از همکارهای شما ازتون خواستگاری کرده و جواب شما مثبت بوده.
بعد از مدتی که مراحل آشنایی داشته پیش می رفته احساس کردی ایشون دیگه در مسیر شناخت و هدف ازدواج پیش نمی ره.
شما را یک گوشه ای نگه داشته و داره کارهای شخصی خودش را پیش می بره.
اون زمان باید براش یک ددلاین مشخص می کردی. یعنی اول خواستگاری باید این کار را می کردید. که 4 ماه،6 ماه ... یا هر مدتی دوره شناخت و طی این مراحل باشه و پایان مدت هر دو طرف نظرشون رابگن.

زمانی هم که حس کردید داره راجع به این موضوع سرد برخورد می کنه باید همین را بهش می گفتید.
یکی از بزرگترها باهاشون تماس می گرفت و می گفت که پایان این ماه نظرمون را اعلام می کنیم و تکلیف این خواستگاری معلوم می شه.

به هرحال الان اصلا واضح ننوشتید این مراحل چطور طی شد. چند ماه از شناخت می گذشت که شما قطعش کردید و ... بعد از چند تا تاپیک طولانی و نامفهوم، تازه توی صفحه قبل نوشتید که خواستگاری هم بوده و خانواده ها هم در جریان بودن و مشاوره هم می رفتید و ... اگر میخوای از تاپیکت نتیجه درست بگیری، باید موضوع را درست توضیح بدی.

در حال حاضر جواب رد دادید و از جوابی که دادید پشیمونید.
ایشون هم فعلا تمایلی به جدی کردن خواستگاریشون یا برگردوندن شما ندارند.

با شناختی که تو این مدت از شما داشتند و همینطور دوران خواستگاری و غیره و رفتارهای فعلی شما، می دونن هنوز شما مایلید. پس خیالش راحته که شما از دست نرفتید.

اینقدر نگو وجدان کاری،
مجبورم زنگ بزنم،
اومد محلش نذاشتم،
وسایلش را پست کردم برگردوند و ...

رابطه ات را کلا باهاش قطع کن.
همونایی که بهت گفتند اگر بهش زنگ نزنی ممکنه ضرر مالی کنه و ... چرا خودشون زنگ نزدند؟ شمایی که باهاشون مشورت کردی می گفتی سرم شلوغه یکیتون بهش خبر بدید.

شما مشکلی نداری جز این که رابطه را قطع کردی و پشیمونی.
اگر صددرصد مطمئنی که همه راههای ارتباطی را ببند و بشین سر زندگیت.

اگر هم پشیمونی، باز هم باید کاااامل رابطه را قطع کنی تا اون بدونه که دیگه نیستی و اگر می خواد قدم جلو بذاره.
اون آقا الان مطمئنه که تو هنوز هستی. اشتیاق از تمام رفتارهات می باره.

نظر کلی من این هست که باید رابطه ات کامل قطع بشه تا تکلیفت معلوم بشه.
هم برای خودت، هم برای ایشون.

نقل قول:

---

نظر کلی من این هست که باید رابطه ات کامل قطع بشه تا تکلیفت معلوم بشه.
هم برای خودت، هم برای ایشون.

---

متشكرم شيدا جان دقيقا هينطور هست كه ميگي.

- - - Updated - - -

سلام شيدا جان خيلي وقت بود منتظر نظرت بودم.
خيلي خوب متوجه شدي مشكلم چيه ولي مشكل الان من اون آقا يا اومدن و نيومدنش نيست من وقتي گذشته رو مرور ميكنم فقط اين سوال برام پيش مياد كجا رو اشتباه كردم كه اينطور شد؟؟؟؟؟
من هميشه سعيم بر برخورد محكم و منطقي با آقايون بوده در صورتي كه در جمع دوستان خودم خيلي راحت برخورد ميكنم .

خوب خداروشکر بانو صبور یهم به نتیجه رسیدن :72::323:

باز فردا نیای بگی مجبورم زنگ بزنم چیکار کنم.اگه پسری از یه دختر خوشش بیاد هرکاری میکنه بدستش بیاره مثل مرغ بال بال میزنه ولی اگه خیالش ازش راحت باشه میره توی فاز بیخیالی

نقل قول:

---

باز فردا نیای بگی مجبورم زنگ بزنم چیکار کنم.اگه پسری از یه دختر خوشش بیاد هرکاری میکنه بدستش بیاره مثل مرغ بال بال میزنه ولی اگه خیالش ازش راحت باشه میره توی فاز بیخیالی

---

جناب خاله قزي ممنون شما ميتونيد جواب سوالم رو به عنوان يك آقا بديد؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

سوال برام پيش مياد

كجا رو اشتباه كردم

كه اينطور شد؟؟؟؟؟
من هميشه سعيم بر برخورد محكم و منطقي با آقايون بوده در صورتي كه در جمع دوستان خودم خيلي راحت برخورد ميكنم .

---

بانو صبوری ببخشید یکم رک میگم

شما بانو شیدا بانو میشل صباح الهدی دخترای خیلی خوبی هستین توی نشوته هاتون یمشه دیدهم پخته هستین هم فهمیده و مهربان از چی میترسین شماها خدا خیرتون بده بخدا من اگه خونمون نزدیک منزل شماها بودا یا همکار بودیم با تفنگ وینچستر و دولول میزدمتون :311: آخه غم و غصتون چیه نیومد که نیومد فدای یه تار موی سرتون که نیومد چرا اصلا بهش فکر میکنی.چرا اینقدی خودتو دست کم میگیری خوبه شاغل هم هستی واللا من سر در نمیارم توی سر شماها چی میگذره بشین توی خونه مثل جنتلمن رفتار کن بزار بدو کنن دنبالت هی واسشون ناز کنی.من فقط اینو میگم بزار خودش بیاد اصلا بهش فکر نکن به هیچ عنوان

ولی اگه فکر میکنی بچه خوبیه یکم قلقلکش بده یه مثل ایتالیایی هست که میگه

عشق ترس از دادنه.

یه چو بندازی خواستگار خوب داری واست اومده خصوصیاتش خوبه و وضعشم خوبه و خانواده هم خوشش اومده حله خودش میاد جلو اگه نیاد که هیچی کلا بیخیالش بشی بهتره :18:

سلام جناب خاله قزي شما ميتونيد درخواست بديد اسمتون رو بذارن خال اوقلي(پسر خاله):310::310:
:310:
جناب خاله قزي منظورم اينه من چه رفتاري داشتم كه ايشون به خودشون اجازه دادن رابطه تا اينجا كشيده بشه ؟؟؟؟
چرا رابطه مادر حد يه رابطه همكاري نموند جالب اينجاست وارد فاز عاطفي و احساسي هم نشد.اگر اينها رو مي پرسم براي اينه قدم هاي بعدي زندگيم رو محكم تر بردارم.
اين تجربه باعث شد جرقه خواستگاري يكي از همكاراي خودم رو هم در ابتداي امر منتفي كنم و به طور واضح به فردي كه واسط بود بگم ما فقط همكاريم هيچ وقت زوج مناسبي نيستيم در صورتي كه من صحبتم با همكارم فقط يه صحبت جزعي در حد كار هست.
مشكل عمده من اينه در صنفي مشغول بكارم كه اكثرا آقا هستند و اونهايي هم كه خانوم هستند به پشتوانه همسرشون در اين شغل موندن .
من عقيدم بر اين بوده كار هيچ ربطي به جنسيت نداره وقتي كاري رو قبول كردي بايد همه مسئوليت هاش رو هم بپذيري .منم هم همين كار رو ميكنم.
در مورد اون آقا هم همينطور رفتار كردم تا يك سال اصلا فكر نمي كردم كه محبت هاش با منظور باشه .حتي وقتي فهميدم به جز رابطه كاري موضوع ديگه اي هست سعي كردم رابطه كاريم رو محدود و محدوتر كردم.
حتي پيشنهاد كار ايشون رو نپذيرفتم براي تبريك به شركت جديدشون نرفتم كه واقعا دلخور شدن و....
ولي بازم فكر ميكنم تجربه اولم بود ناپخته عمل كردم. ايشون داشتن روي من شناخت پيدا مي كردن وهمه رو ميذاشتن به پاي رابطه كاري واقعا به من سخت اومد وقتي ديدم ايشون از رابطه هدف داشتن و من نه.

عیب شما دخترا اینه خیلی فکر میکنین به یه موضوع نمیدونم چه اخلاقیه شماها دارین

خواستگاری اومده چون دختر خوبی هستی چون محکمی چون سنگینی چون قوی هستی چون شاغلی بازم بگم یا همینا کافیه؟شکا متوجه نشدی چون امادگیش رو نداشتی چون کار میکنین که کار کنین و مستقل باشین چون مثل بعضی خانوما نیستین که یمرن کار کنن تا شووووهر پیدا کنن همین و بس
بیشتر اومده جلو چون پسش زدی یه جمله پاچه خوارانه بگم البته مال زمان مجردیه خانومم ببینه شب با زیرشلواری پرتم میکنه تیو کوچه تا صبح لرز بزنم :311:

تو واسه من مثل یه مادیون سفید فوق العاده زیبا و سرکش میمونی که رام نشدنیه :58: البته جو نگیرتت این جمله رو به خیلی ها گفتم توی مجردی :311: دختر هرچی سرکش و مغرورتر جذابتره واسه بدست آوردنش مردا هرکار یمیکنن که قدرت خودشون رو بخودشون نشون بدن و ثابت کنن که مرد هستن و جذابیت دارن

والله خانوم خودم از 13 یا 15سالگی خواستگار داشت تا موقعی که منر فتم گرفتمش همون موقع هم 2 تا دیگه خواستگار داشت همزمان با خودم خیلیها رو هم ندیده رد میکردن.گرچه آخرش من نصیبش شدم طفلیو چی فکر میکرد چی شد :311: شماهم همینه.
مشکلی از طرف شما نیست جامعه ما جوش اینجوریه دختر خوب مثل شما کمه بجون خودم کمه اونم زرنگ بود زودی میخواسته بپره شما رو بگیره حالا به هر دلیلی نشده.واسه شما ولی محیط فقط کاری بوده زنا توی جامعه ما بنظرم خیلی بهتر از ما مردا کار میکنن و مخ اقتصادیشون بهتره چون مورد ظلم هم واقع شدن بیشتر کار میکنن تا خودشون رو نشون بدن شما هم مثل بقیه.بازم میگم بهش فکر نکن فقط یه چو بندازی خودت 50 50 هستی ولی خوبه و خانواده راضی هستن به گوشش برسه حله البته اینا در صورتیه که تازه پسر خوبی باشه و معیارهای شما رو داشته باشه وگرنه که هیچی این نشد یه بدبخت دیگه :58:

:311::311::311::311:خداييش حرفاتون مثل آب روي آتيش ميمونه.منم توي آخرين اتمام حجت هام بهش گفتم من از برادر خودم توقع ندارم كمكم كنه شما كه يه فرد غريبه ايد عمرا كمك بخوام.:311::311::311::311::311::311:

- - - Updated - - -

با كمكهاي شما و راهنمايي دوست خوبم شيدا جان به نتيجه رسيدم كاري كه كردم درست بوده حتي اگه هيچ وقت بازگشتي تو كار نباشه.:303::303::303:

صبوری جان،

پرسیدی اشکال کارت کجا بوده.
یه غیر از اشکالاتی که ممکنه در نحوه برخوردها و تماسهای شما در دوران شناخت و ... بوده،
فکر می کنم اشکال عمده کار شما این بوده که برای پایان دوران شناخت تاریخ تعیین نکرده بودید.

اگر همون ابتدا به ایشون می گفتید بعد از پایان سه ماه هر دو نظرمون را اعلام می کنیم، این مساله اینقدر طولانی نمی شد.
شما گفتید به خاطر غرورمون اینطور شد.
من فکر می کنم بخاطر انفعال شما و بی مسئولیتی ایشون.
شما در مورد خواستگاری و ... منفعل برخورد کردید. بعد که متوجه بی توجهی ها و رفتارهای غیرمسئولانه ایشون شدید، عصبانی شدید و رابطه را قطع کردید.
اما این کار را هم صحیح انجام ندادید که ایشون مطمئن بشه تمام شده است.
کارتون بیشتر شبیه قهر است تا قاطعیت در تمام شدن رابطه و موضوعی که بینتون بوده.

اونم همین حس را به رفتار شما داره.
فکر می کنه قهر کردید، کج دار و مریز نگهتون داشته و گاهی با تلفنی، لبخندی، ... خوشحالتون میکنه و از اون طرف هم داره به کار و زندگی خودش می رسه.