چرا دختر حق نداره عشقش رو ابراز کنه؟

سلام دوستان ، یه سوال و مساله ای هست که خیلی ذهن منو درگیر خودش کرده و اونم اینه که چرا تو جامعه ما مرد باید نیاز کنه و دختر با ناز باید اونو قبول کنه ؟ آخه از کجا معلوم دختر از کسانی که میان سمتش خوشش بیاد یا نه ، باید به زور قبول کنه و تظاهر کنه که آره دوسش داره اما شاید ته دلش کس دیگه ای رو میخواسته ، همین میشه که تو خیلی جاها و همین تالار میشنویم بعد ازدواج خیانت میکنن و شوهرشون هم انتظار داره که همسرشون طبق دستور و اطلاعت اونا باشه ، یعنی انتظار دارن دختر باب میل اونا زندگی کنن ..


این مساله زندگی منو درگیر کرده من کسانی که میان سمتم رو با تحقیر و با تندی رد میکنم ولی بازم هستن کسانی که میگن از تو خوشمون میاد ( البته هدفشون معلومه چیه و سر همین گارد میگیرم جلوشون ) اما خیلی برام سنگینه و نمیتونم درک و هضم کنم و خیلی برام زور داره تنها کسی رو به این خاطر که از من خوشش میاد قبول کنم و تحملش کنم فقط به این دلیل که اون از من خوشش میاد؟ پس چرا من حق نداشتم از کسی خوشم بیاد؟ چرا طرد شدم؟ ، چون عقده شده تو دلم من فقط عاشق یه نفر بودم اونم از نوجوانی و هنوزم نتونستم کامل فراموشش کنم و یکی از آشناها بود و این عقده میجوشه وقتی یادم میفته چطور منو طرد کرد و تحقیرم کرد فقط به این خاطر که فهمید من چقدر دوستش داشتم ..


سر همین موضوع خیلی عصبی میشم ، شاید پست های منو ببینید متوجه میشید که چقدر جبهه داره نسبت به مرد ها حساس شدم ، نا خود آگاه از کسانی که میان سمتم متنفر میشم ..
با این اتفاق ها تصمیم گرفتم تنها بمونم و هیچ وقت هم ازدواج نکنم چون من آدمیم که تاثیر پذیری زیادی از محیط و آدمهای اطرافم دارم و نمیتونم تحمل کنم - فقط تصمیم گرفتم تنها بمونم و رو شغلم تمرکز کنم ، درسته که الان خیلی جوون و خام هستم اما خب حق دارم از آیندم بترسم و نگران باشم..

این مشکل فقط مال منه من اینطوریم؟ من مشکل دارم؟

سلام
این اتفاق واسه منم افتاد ، ابراز عشق رو میگم نتیجه اش هم مثل تو بود
اما من کسی بگه دوستم داره واقعا البته نه واسه چیزای دیگه، میپذیرم ... با اینکه هنوز اونو دوست دارم اما محاله زندگیمو فدای اون کنم
من 10 سال عاشقش بودم و از دیدنش قلبم به تپش میفتاد یه جور تابلوئی بهش توجه میکردم و محبت
اما میشه دیگرانی رو هم دوست داشت

نمیدونم شما و دوستای خودم و کسانی رو دیدم که به من میگفتن سعی کن بری سمت کسی که اون از تو خوشش میاد ، اما من نمیتونم واقا نمیتونم این قابل درک نیست و نمیدونم چرا بقیه دخترا همچین کاری میکنن نمونش رو زیاد دیدم تو آشناها و اطرافیان و دوستان
من بمیرم حاضر نیستم صرفا جهت اینکه کسی خوشش میاد قفل و رنجیز بندازم گردن خودم و برم زیر دست کسی که اصلا هیچ حسی نسبت بهش ندارم ..

امیدوارم با تنهایی خودم کنار بیام.. :(

النا خانوم
به همون دلیلی که وقتی یه پسر از دختری خوشش میاد و دختر حق داره اونو رد کنه یه پسر هم میتونه چنین کاری بکنه دیگه
من نفهمیدم مشکل شما چیه الان !!شما از یکی خوشت میومد اونم قبول نکرد خیلی طبیعی ..انتظار نداری که چون تو دوسش داشتی اونم فوری بگه بفرمااا
درسته؟؟!
در ضمن به طور کلی پسرا از همه دخترا در نگاه اول خوششون میاد خب وقتی کسی میگه برو طرف پسری که دوستت داره!یعنی اول ببینش بعد اگه تو هم خوشت اومد برو طرفش که بشناسیش دیگه!
نه که به زور برو جلو چون که اون پسره تو رو دوس داره ،یا شما منظور اونی که بهت اون حرف رو زده بد متوجه شدی یا اینکه اون طرف یکمی مشکل داشته که گفته حتی اگرم کسیو دوس نداری برو جلو
اصن دوست داشتن و اینا یه چیز طبیعیه من نمیفهمم چرا باهاش مشکل داری!!؟؟دخترایی که تفکر شما رو دارن که وقتی کسی بهشون اهمیت بده اون طرفو از خودشون دور میکنن اخرش تنها میمونن که این اصلا خوب نیس،تنها راهشم اینه که فکرتو عوض کنی و سعی کنی آدما رو دوست داشته باشی با تفاوت هاشون
تا وقتی دو نفر از هم خوششون نیاد که چیزی پیش نمیره ماشالا الان دختران که از پسرا خوششون میادو دیگه ول نمیکنن!!!هنوزم دقیق متوجه نشدم که چرا شما مشکل داری با این مساله!!!!
یه چیزی دیگم بگم تو این سایت اگه بیشتر مطالبشو ببینی برای پسرایی که یا شکست عشقی خوردن یا جواب رد گرفتن از دختر مورد علاقشون یا این جور چیزا پس طبیعیه که اگه یه دخترم بخواد اول ابراز عشق کنه ممکنه جواب رد بگیره پس الکی فکر خودتو درگیر چیزای اینجوری نکن
این جملتم که گفتی:((خیلی برام زور داره تنها کسی رو به این خاطر که از من خوشش میاد قبول کنم و تحملش کنم))
اصن خیلی عجیبه!!این آشنایی باید از یه جایی شروع بشه دیگه :) تا وقتی یکی از دو نفر اول از هم خوششون نیاد که ازدواجی شکل نمیگیره،اصن وقتی تو کسیو دوس نداشته باشی قرار نیس تحملش کنی!اصن فکرت از بیس اشتباهه

خانم النا، واضحه که نه پسری باید بدون علاقه وارد رابطه ازدواج با دختری بشه و نه دختری هم همچنین نباید اینکارو انجام بده. این موضوع ربطی به عنوان تاپیک نداره.

النا جان مشکل ابراز علاقه دختر نیست. مشکل اینه که خیلی از پسرا مخصوصا توی سنای پایین بلد نیستن چطور مودبانه رد کنن یا جنبه ندارن. وگرنه یه کم سنشون بره بالا درکشون هم می ره بالا. دیگه محترمانه رفتار می کنن. نمی خواد به خاطر اینکه یه پسر با سن کمش بلد نبوده چطور نظرشو بگه خودتو یه عمر تنهایی بدی. درکش کن که جوون بوده و پخته نبوده. بقیه راه و زندگیتو ادامه بده. توقف نکن.

منظور منو متوجه نشدید دوستان .. من اینقدر مشکلات بقیه رو میبینم نا امید میشم به این نتیجه رسیدم که آدم باید یکی از این دو راه رو انتخاب کنه:

1- ازدواج با کسی که عاشقه
2- ازدواج با کسی که معشوقشه

چون اکثر پسرا میگن ما بدمون میاد دختر به ما ابراز علاقه، یعنی شرایط طوریه که اگه دختری عاشق بشه هیچ وقت نباید ابراز کنه و تو دل خودش نگه داره و درصد کمی احتمال داره اون پسر بیاد سمتش و رابطه دو طرفه بشه ، که اگه پسر بفهمه که دختر عاشقشه ازش زده میشه ، کلا طوری شده که اکثر آقایون جنبه اینکه کسی دوستشون داشته باشه و عاشقشون باشه رو ندارن !!!!!! ( اینو یه مشاور تو مقالش نوشته بود که هرگز ابراز علاقه نکنید دخترا )

- - - Updated - - -

مشاور: دختری به من مراجعه کرد و گفت: پسری در دانشگاه است که به او علاقه دارم. فکر می کنم او هم مرا دوست دارد ولی نمی دانم چرا اقدامی نمی کند و نمی دانم با حالت انتظار بدی که دارم چه کنم. حس می کنم دو سال است که من را زیر نظر دارد، اما ابراز نمی کند. می خواهم به من کمک کنید. من اینجا ثبت نام می کنم و فقط می خواهم با او صحبت کنید.
این مشاور ادامه می دهد: دانشجوی مورد نظر را به دفتر دعوت کردیم و با او صحبت کردیم. از او پرسیدیم که به کسی علاقه دارد یا نه و او جواب مثبت داد و اشاره کرد که شخص مورد نظر یکی از همکلاسی هایش است.
ما به او توضیح دادیم که ازدواج بین یک دختر و پسر که به هم کشش و علاقه ای دارند و مشترکات گوناگونی بین آنهاست صورت می گیرد. طبق آنچه عرف است همیشه پسر از دختر خواستگاری می کند، اما این بار یکی از همکلاسان شما خواسته است ما واسطه شویم و از شما بپرسیم که به او علاقه مند هستید یا نه.
وقتی منطقی از ما خواست که او را معرفی کنیم و گفت که مشکلی با این موضوع ندارد ما نام او را فاش کردیم. وقتی نام او را گفتیم چهره اش سرخ شد و از عصبانیت کاغذی را که در دستش تاشده بود مچاله کرد و به هم فشرد. مدتی سکوت کرد و بعد گفت: نه من تمایلی ندارم با ایشان روبه رو شوم چه برسد به این که ازدواج کنم.
این مشاور ادامه می دهد: حس کردم این همان دختری است که او دوستش داشته بعد از مدتی صحبت گفت: این همان دختر است اما با این کار از چشمم افتاد. او می توانست کمی صبر کند خودم بالاخره از او خواستگاری می کردم. اگر او اینقدر کم طاقت و جسور باشد برای من گزینه مناسبی نیست. برای من سنت ها مهم هستند و می خواستم رفتارهای او را زیر نظر بگیرم و بدانم او گزینه مناسبی است یا نه، اما با این رفتاری که کرد ترجیح می دهم فکر او را از سرم بیرون کنم.

- - - Updated - - -

سلام ...اولا هرگز چیزی را که برای خود نمی پسندید برای دیگران هم نپسندید...تحقیر و تندی با دیگران ولو رفتارشان خطاکارانه بوذه باشد مکافات بدی برایتان خواهد داشت پس این کار را نکنید بلکه همیشه تصویری خوب و انسانی از خود در ذهن دیگران از خود به جای بگذارید که شخصیت شما ارزش بزرگ منشی را دارد.!
خیلی برام زور داره تنها کسی رو به این خاطر که از من خوشش میاد قبول کنم و تحملش کنم فقط به این دلیل که اون از من خوشش میاد؟ پس چرا من حق نداشتم از کسی خوشم بیاد؟ چرا طرد شدم؟ ، چون عقده شده تو دلم من فقط عاشق یه نفر بودم اونم از نوجوانی و هنوزم نتونستم کامل فراموشش کنم و یکی از آشناها بود و این عقده میجوشه وقتی یادم میفته چطور منو طرد کرد و تحقیرم کرد
فقط به این خاطر که فهمید من چقدر دوستش داشتم

در ضمن عشق و علاقه دوجنس مخالف امری ذاتی و از مقدرات الهی است . آیا شخص مقابلتان دست خودش بوده و عاشق شما نبود؟ آیا اساسا وقتی کسی دیوانه وار عاشق کسی دیگر است یا بالعکس نسبت به دیگری هیچ حسی ندارد این خداست که مهر را میکارد یا خود انسان تلاشی میکند؟ ..
ببینید یک لحظه تکبر را کنار بگذارید و به این فکر کنید که آیا شخص مقابل دست خودش بوده که به من علاقه ندارد یا خداوند مهر تو را در دلش نگذاشته است! نتیجه ای که خود من دیر به آن رسیدم این است که وقتی تو با یک نگاه عاشق می شوی جوشش آن عشق از خداست یا از روحیات توست که شاید گاهی الهی نباشد! در هر حال شخص معشوق تقصیر زیادی ندارد که به تو علاقه مند نیست....البته تحقیر و بی ادبی ایشان ناشی از روح کوچک و فاقد ارزش ایشان است که شما بایدعکس آن رفتار کنید تا انتقامت را از شیطان دنیا بگیری و کسی را خشنود کنی که دستش بالای همه دست هاست! اما هیچ وقت عشق زوری از خدا نخواه وگرنه چند سال دیگر این تایپیک را شخصی در مورد شما خواهد گذاشت: به خانمم علی رغم تفاهم کامل روحی اخلاقی و حتی فکری هیچ علاقه ای ندارم!!! از سرگذشت ناخوشایند دیگران درس بگیر و زانوی غم بغل نگیر و قبل از اینکه عقده های روحی تان ناشی از شکست عاطفی در آینده شما را گریبانگیر یک تصمیم احساسی و نادرست و ویرانگر کند خود را بیابید و تحت نظر یک روانکاو درمان گذشته را آغاز کنی....از اینکه عشقتان شما را دلسوزانه نخواست و گرفتارش نشدید خدا را شکر کن و خودت را دوست داشته باش شما لایق انسانی شریف تر و برتر هستید.برایتان بهترین زندگی را آرزومندم!:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

منظور منو متوجه نشدید دوستان .. من اینقدر مشکلات بقیه رو میبینم نا امید میشم به این نتیجه رسیدم که آدم باید یکی از این دو راه رو انتخاب کنه:

1- ازدواج با کسی که عاشقه
2- ازدواج با کسی که معشوقشه

چون اکثر پسرا میگن ما بدمون میاد دختر به ما ابراز علاقه، یعنی شرایط طوریه که اگه دختری عاشق بشه هیچ وقت نباید ابراز کنه و تو دل خودش نگه داره و درصد کمی احتمال داره اون پسر بیاد سمتش و رابطه دو طرفه بشه ، که اگه پسر بفهمه که دختر عاشقشه ازش زده میشه ، کلا طوری شده که اکثر آقایون جنبه اینکه کسی دوستشون داشته باشه و عاشقشون باشه رو ندارن !!!!!! ( اینو یه مشاور تو مقالش نوشته بود که هرگز ابراز علاقه نکنید دخترا )

- - - Updated - - -

مشاور: دختری به من مراجعه کرد و گفت: پسری در دانشگاه است که به او علاقه دارم. فکر می کنم او هم مرا دوست دارد ولی نمی دانم چرا اقدامی نمی کند و نمی دانم با حالت انتظار بدی که دارم چه کنم. حس می کنم دو سال است که من را زیر نظر دارد، اما ابراز نمی کند. می خواهم به من کمک کنید. من اینجا ثبت نام می کنم و فقط می خواهم با او صحبت کنید.
این مشاور ادامه می دهد: دانشجوی مورد نظر را به دفتر دعوت کردیم و با او صحبت کردیم. از او پرسیدیم که به کسی علاقه دارد یا نه و او جواب مثبت داد و اشاره کرد که شخص مورد نظر یکی از همکلاسی هایش است.
ما به او توضیح دادیم که ازدواج بین یک دختر و پسر که به هم کشش و علاقه ای دارند و مشترکات گوناگونی بین آنهاست صورت می گیرد. طبق آنچه عرف است همیشه پسر از دختر خواستگاری می کند، اما این بار یکی از همکلاسان شما خواسته است ما واسطه شویم و از شما بپرسیم که به او علاقه مند هستید یا نه.
وقتی منطقی از ما خواست که او را معرفی کنیم و گفت که مشکلی با این موضوع ندارد ما نام او را فاش کردیم. وقتی نام او را گفتیم چهره اش سرخ شد و از عصبانیت کاغذی را که در دستش تاشده بود مچاله کرد و به هم فشرد. مدتی سکوت کرد و بعد گفت: نه من تمایلی ندارم با ایشان روبه رو شوم چه برسد به این که ازدواج کنم.
این مشاور ادامه می دهد: حس کردم این همان دختری است که او دوستش داشته بعد از مدتی صحبت گفت: این همان دختر است اما با این کار از چشمم افتاد. او می توانست کمی صبر کند خودم بالاخره از او خواستگاری می کردم. اگر او اینقدر کم طاقت و جسور باشد برای من گزینه مناسبی نیست. برای من سنت ها مهم هستند و می خواستم رفتارهای او را زیر نظر بگیرم و بدانم او گزینه مناسبی است یا نه، اما با این رفتاری که کرد ترجیح می دهم فکر او را از سرم بیرون کنم.

---

سلام دوست عزیز .منم خیلی وقته این سوال برام پیش اومده که چرا اقایون ( البته ببخشید قصد توهین به اقایون رو ندارم و از همه اقایونی که این جمله بنده رو میخونن پیشاپیش عذر خواهی میکنم ) ظرفیت اینکه دختر بهشون ابراز علاقه کند هرچند خود اقا هم علاقه رو داره و خودش هم شروع کننده هست (و فرض بنده بر نیت خیر است نه روابط هیچ و پوچ) اما سر اخر خود اقا زده میشود؟؟؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

منظور منو متوجه نشدید دوستان .. من اینقدر مشکلات بقیه رو میبینم نا امید میشم به این نتیجه رسیدم که آدم باید یکی از این دو راه رو انتخاب کنه:

1- ازدواج با کسی که عاشقه
2- ازدواج با کسی که معشوقشه

چون اکثر پسرا میگن ما بدمون میاد دختر به ما ابراز علاقه، یعنی شرایط طوریه که اگه دختری عاشق بشه هیچ وقت نباید ابراز کنه و تو دل خودش نگه داره و درصد کمی احتمال داره اون پسر بیاد سمتش و رابطه دو طرفه بشه ، که اگه پسر بفهمه که دختر عاشقشه ازش زده میشه ، کلا طوری شده که اکثر آقایون جنبه اینکه کسی دوستشون داشته باشه و عاشقشون باشه رو ندارن !!!!!! ( اینو یه مشاور تو مقالش نوشته بود که هرگز ابراز علاقه نکنید دخترا )

- - - Updated - - -

مشاور: دختری به من مراجعه کرد و گفت: پسری در دانشگاه است که به او علاقه دارم. فکر می کنم او هم مرا دوست دارد ولی نمی دانم چرا اقدامی نمی کند و نمی دانم با حالت انتظار بدی که دارم چه کنم. حس می کنم دو سال است که من را زیر نظر دارد، اما ابراز نمی کند. می خواهم به من کمک کنید. من اینجا ثبت نام می کنم و فقط می خواهم با او صحبت کنید.
این مشاور ادامه می دهد: دانشجوی مورد نظر را به دفتر دعوت کردیم و با او صحبت کردیم. از او پرسیدیم که به کسی علاقه دارد یا نه و او جواب مثبت داد و اشاره کرد که شخص مورد نظر یکی از همکلاسی هایش است.
ما به او توضیح دادیم که ازدواج بین یک دختر و پسر که به هم کشش و علاقه ای دارند و مشترکات گوناگونی بین آنهاست صورت می گیرد. طبق آنچه عرف است همیشه پسر از دختر خواستگاری می کند، اما این بار یکی از همکلاسان شما خواسته است ما واسطه شویم و از شما بپرسیم که به او علاقه مند هستید یا نه.
وقتی منطقی از ما خواست که او را معرفی کنیم و گفت که مشکلی با این موضوع ندارد ما نام او را فاش کردیم. وقتی نام او را گفتیم چهره اش سرخ شد و از عصبانیت کاغذی را که در دستش تاشده بود مچاله کرد و به هم فشرد. مدتی سکوت کرد و بعد گفت: نه من تمایلی ندارم با ایشان روبه رو شوم چه برسد به این که ازدواج کنم.
این مشاور ادامه می دهد: حس کردم این همان دختری است که او دوستش داشته بعد از مدتی صحبت گفت: این همان دختر است اما با این کار از چشمم افتاد. او می توانست کمی صبر کند خودم بالاخره از او خواستگاری می کردم. اگر او اینقدر کم طاقت و جسور باشد برای من گزینه مناسبی نیست. برای من سنت ها مهم هستند و می خواستم رفتارهای او را زیر نظر بگیرم و بدانم او گزینه مناسبی است یا نه، اما با این رفتاری که کرد ترجیح می دهم فکر او را از سرم بیرون کنم.

---

سلام دوست عزیز .منم خیلی وقته این سوال برام پیش اومده که چرا اقایون ( البته ببخشید قصد توهین به اقایون رو ندارم و از همه اقایونی که این جمله بنده رو میخونن پیشاپیش عذر خواهی میکنم ) ظرفیت اینکه دختر بهشون ابراز علاقه کند هرچند خود اقا هم علاقه رو داره و خودش هم شروع کننده هست (و فرض بنده بر نیت خیر است نه روابط هیچ و پوچ) اما سر اخر خود اقا زده میشود؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستیلا

سلام دوست عزیز .منم خیلی وقته این سوال برام پیش اومده که چرا اقایون ( البته ببخشید قصد توهین به اقایون رو ندارم و از همه اقایونی که این جمله بنده رو میخونن پیشاپیش عذر خواهی میکنم ) ظرفیت اینکه دختر بهشون ابراز علاقه کند هرچند خود اقا هم علاقه رو داره و خودش هم شروع کننده هست (و فرض بنده بر نیت خیر است نه روابط هیچ و پوچ) اما سر اخر خود اقا زده میشود؟؟؟

---

چون فقط تو جامعه ما اینطوریه ، فقط باید منتظر باشی و از بین کسایی که از تو خوششون میاد ببینی چیزی باب میل تو گیرت میاد یا نه

اصولا دختر تو فرهنگ ما اینطوره

نه حق داره عشقشو ابراز کنه
نه حق داره سفره دلشو باز کنه
اجتماع واسه اون مثل جهنه
ولی اشتباه نکن فقط اونه که مریمه ( مقدسه )


امیدوارم همه عاقبت بخیر بشن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

چون فقط تو جامعه ما اینطوریه ، فقط باید منتظر باشی و از بین کسایی که از تو خوششون میاد ببینی چیزی باب میل تو گیرت میاد یا نه

اصولا دختر تو فرهنگ ما اینطوره

نه حق داره عشقشو ابراز کنه
نه حق داره سفره دلشو باز کنه
اجتماع واسه اون مثل جهنه
ولی اشتباه نکن فقط اونه که مریمه ( مقدسه )


امیدوارم همه عاقبت بخیر بشن

---

سلام دوست عزیز.من اینو نمیپذیرم که دختر هیچ حقی نداره و به نظر بنده دختر میتونه در جامعه خیلی رسا و شیوا حرفشو بزنه و انتخاب کنه.سوال من این هست که چرا با اینکه اقا علاقه داره و به قصد ازدواج جلو میاد بعد از مدتی بدون هیچ دلیلی راهشو میگیره و میره(البته فردی که دنبال هوس و... هست رو نمیگم).خودمون باید برای خودمون ارزش قایل باشیم تا بتونیم اتنخاب درستی داشته باشیم.دین اسلام دین کاملی هست و برای زن ارزش بسیاری قایل هست.

النا جان، :72:

کی گفته دختر "حق نداره" ابراز عشق کنه؟؟

دختر کاملا این حق رو داره، پسر هم "حق داره" هر نوع واکنشی به این ابراز عشق نشون بده.

همونطور که وقتی پسرا ابراز عشق می کنن، ما دخترا "حق داریم" هر واکنشی که صلاح دیدیم یا دوست داشتیم، به اینکارش بدیم.

:72:

حرفاتون درسته دوستان ، اما با توجه به تجربیات و واکنش های آقایون نتیجش این بوده که اکثر آقایون اکثر حتی اگه کسی که میلی داشته باشه ، اگه در مقابل آقایون ابراز عشق صورت بپذیره از چشمشون می افتی ،درصد کمی منطقی برخورد میکنن و درصد کمی از این درصد کم متقابل جلو میان و میپذیرن - و شناخت اینکه طرف مقابل جزو اون درصد کم منطقی و فهمیده هست خیلی مشکله و عقل حکم میکنه چنین کاری نکنی ..

غیر از اینه؟

خانوم النا
اصن اینجوری فک نکنید
مشکل شما اینه که نمیخواید قبول کنید پسرا هم مث دخترا حق دارن جواب رد بدن
اصن یه چیزی(یه پیشنهاد خیلی عجیب)
از فردا برو تو محل کار یا خیابون از پسری که خوشت اومد سعی کن باهاش ارتباط بگیری ببینی چی میشه!! تجربس دیگه!
به نظرم درون شما یه تضادای وجود داره که باید اول با خودت حلشون کنی و هیچ رابطه ای هم جامعه اینا نداره،شما هم میخوایت چیزایی که تو فرهنگ قدیمیه این مردمه داشته باشی هم میخوای مدرن باشی که خب این دوتا نمیشه طبیعتا
برای یه بارم که شده تو سعی کن از پسری که خوشت اومد بهش پیشنهاد اشنایی بدی ولی با شناخت کامل و دقیق درست مث ما پسرا که اگه برای ازدواج کسی رو بخواین هزار تا چیزو سبک سنگین میکنیم که چطوری به دختره پیشنهاد بدیم که جواب رد نگیریم
دیدم خیلی از دخترا رو که اول پیشنهاد دادن و الانم خوشبختن نمونش یکی از دوستای خودم که همسرش اول پیشنهاد ازدواج بهش داد
به نظرم بعضی از خانوما که میگن پسرا جنبه ندارن برای همینه که تو انتخاب دقت نمیکنن مث خیلی از ما پسرا که خیلی راحت شکست عشقی میخوریم

سلام
فکر می کنم تجربه تلخی که داشتین تا حدی به نحوه رفتار خود شما برمی گرده. حدس می زنم رفتین و خیلی رک چیزایی با این مضمون گفتین آقای... من شما رو دوست دارم. عاشقتون هستم و تمایل دارم باهاتون ازدواج کنم!

توجه کنین که حتی پسرا هم معمولا به همین راحتی حرف دلشون رو نمی زنن. یعنی یا اونقدر صبر می کنن تا مطمئن بشن جواب رد نمیشنون، یا تحمل شنیدن جواب رد رو دارن و براشون مهم نیست یا اینکه براشون میشه یه تجربه تلخ مثل مال شما!
درحالی که میشه با کمی صبر و ظرافت کاری کرد که خود شخص مقابل اول درخواست کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahasty

سلام
فکر می کنم تجربه تلخی که داشتین تا حدی به نحوه رفتار خود شما برمی گرده. حدس می زنم رفتین و خیلی رک چیزایی با این مضمون گفتین آقای... من شما رو دوست دارم. عاشقتون هستم و تمایل دارم باهاتون ازدواج کنم!

---

نه :| اینطور نبود اینقدر هم ساده و خام نیستم من به بهترین شکلی که میشد گفت بهش فهموندم و وقتی مطمئن شد واکنش نشون داد و منو رسوا کرد و همه به خاطر احساسام سرزنشم کردن
اگه اینطوری اینقد رک بودم شاید الان زنده نبودم :دی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

سر همین موضوع خیلی عصبی میشم ، شاید پست های منو ببینید متوجه میشید که چقدر جبهه داره نسبت به مرد ها حساس شدم ، نا خود آگاه از کسانی که میان سمتم متنفر میشم ..

---

افتخار کن سالمی و طرز فکرت درسته، من با طرز فکر فمنیسم و چیز های دیگه بقیه رو همه رو قبول ندارم حد تعادل ، شما خوبه که باور کردید که کالا نیستید.

http://www.hamdardi.net/thread31611-2.html#post312913

النا من منظورت رو میفهمم درکت میکنم تقریبا ولی نه کاملا چون پسرم
تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم ولی حالا که تو مطرح کردی یه چیزی به ذهنم رسید که میگم
انگار یه جورایی حق با شماست چون وقتی یه پسر قصد ازدواج میکنه میگرده مناسب ترین دختر با توجه به معیار هاش از بین دختر هایی که میشناسه انتخاب میکنه و بعد میره خواستگاریش
ولی ممکنه معیار دختر با پسر سازگاری نداشته باشه و یا ازش خوشش نیاد و بهش جواب رد میده بعضی وقت ها هم به خاطر شرایط اجتماع و اصرار خانواده تن به ازدواج بده
ولی تو جامعه ما عرف نیست که دختر از پسری که ازش خوشش میاد و با معیار هاش مناسبه خواستگاری کنه !
حتی به طور غیر مستقیم هم بخواد جلب توجه کنه اکثر پسر ها ( نمیگم همه) ممکنه واکنش خوبی نشون ندن
به نظر من شما سعی کن تو روابطه ات با جنس مخالف اینجوری نباشه که اونارو از خودت طرد کنی و جبهه بگیری واسشون سعی کن اعتدالو رعایت کنی و خوش برخورد باشی

سلام

این پاسخ مدیر همدردی است در رابطه با عنوان تاپیک شما

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ویدا@

سلام

به تالار همدردی خوش آمدید.

پست مدیر همدردی رو برات میزارم و امیدوارم بدردت بخوره.

جواب شما بطور کلی مثبت است یعنی اشکالی نداره.
اما نکات ظریفی دارد که نباید از چشم دور بماند.
- خواستگاری با ایجاد ارتباط عاطفی فرق دارد. در فرهنگ ما خواستگاری یعنی به صورت رسمی خواستن خود را نسبت به همسر آینده چنان اعلام کنید که در پی آن هر دو طرف در صورت مثبت بودن نظرشان ، مراسم ازدواج صورت گیرد. ( پس اینکه یک طرفه به یکی اعلام دوست داشتن بکنیم ، خواستگاری یا ازدواج نیست و صرفا اطلاع رسانی است)
- از آنجا که معمولا روحیه آقایون چنین است که در صورت تمایل به فردی به او یا خانواده او اعلام کرده و پیگیری جهت ازدواج می کنند، باید اگر قصد دارید مثل آقایون خواستگاری کنید این مطالب را بدونید
الف) احتمالا آن آقا به شما میلی نداشته که آنقدر بی خیال بوده تا شما پا پیش بگذارید. ب) باید مثل آقایون تحمل نه شنیدن را داشته باشید و از این بابت با آن کنار بیایید و فکر نکنید شکسته شده اید.
ج) تصمیم شما پس از شناخت انجام پذیرفته باشد نه بعد از احساسی که رنگ شناخت به خود گرفته باشد.
د) اگر بتوانید از طریق رابطی نظر او را جویا شوید مثل خواهر، دوست یا ....، که ایشان اصلا چه نظری به شما دارد، بهتر است.
هـ ) به هر حال اگر کاری متفاوت از دیگران انجام می دهید باید شناختی متمایز از دیگران داشته باشید و قدرت تحمل احتمالی با بعضی مسائل را داشته باشی.
و) طرف مقابل بسیار مهم است. اینکه چه افکار، چه شخصیتی، چه احساسی و ... ، دارد. در غیر این صورت ممکن است اقدام شما نتیجه عکس دهد.

---

پس پسرا هم حق رد کردن کسی رو دارن که ابراز علاقه کرده حالا اگه تند و با لحن بد این کارو کردن نشان از شخصیت ایشون داشته و لازم یاداوری کنم کم نیستن دخترایی هم که ازین رفتارها دارن اونا هم به تندی بعضی از خاستگاراشونو رد می کنن مثل خود شما.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

حرفاتون درسته دوستان ، اما با توجه به تجربیات و واکنش های آقایون نتیجش این بوده که اکثر آقایون حتی اگه کسی که میلی داشته باشه ، اگه در مقابل آقایون ابراز عشق صورت بپذیره از چشمشون می افتی ،درصد کمی منطقی برخورد میکنن و درصد کمی از این درصد کم متقابل جلو میان و میپذیرن - و شناخت اینکه طرف مقابل جزو اون درصد کم منطقی و فهمیده هست خیلی مشکله و عقل حکم میکنه چنین کاری نکنی ..

غیر از اینه؟

---

چندتا سوال: گفتین اکثریت؟تجربیات؟ کدوم اکثریت و کدوم تجربیات؟ جامعه اماری شما چند نفر از مردها بوده که چنین نتیجه ای گرفتید؟ چند بار مستقیم به یه مرد ابراز علاقه کردید و اون با وجود علاقه به شما(هوس نه) شمارو رد کرده؟ کی اینو گفته؟ اون داستانی هم که نوشتین هیچ چیزیو ثابت نمی کنه به نظرم پسر یا مردی که از خانمی خوشش بیاد و به خاطر ابراز علاقه یه خانم ازش زده بشه مشکل رفتاری داره و اول باید مشکلشو با خودش حل کنه.

چیزی که شما میگین مربوط به اشنایی و ابراز علاقه برای ازدواج و زندگی مشترک نیست.

این طبیعیه که انسان کنجکاوی ذر جنس مخالفشو دوست داره و به نظر من این کنجکاوی در پسرها بیشتره. وقتی که یه پسر برای دوستی به سمت دختری میره در حقیقت میخواد اون کنجکاوی که در وجودش شکل گرفترو ارضا بکنه خب حالا اگه یه دختر زودتر اقدام کرد کنجکاوی پسر ارضا میشه و دیگه تمایلی به اون دختر نداره و ترجیح میده که بره سراغ دخترای دیگه.

اینکه دوستان میگن مردها منطقی برخورد نمی کنن و یا سو استفاده می کنن یا جنبه ندارن همه یه معنی میده که اون شخص یا شمارو دوست نداشته و بنا به شخصیت حقیرش طرف مقابلو خرد میکنه یا اگر دوست داشته هیچوقت به چشم یه همسر واقعی و شریک زندگی به او نگاه نکرده و فقط اونو برا چند ماه دوستی وچیزای دیگه میخواسته.

خود شما تصور کن مردی شما رو برای ازدواج و شریک زندگی دوست داشته باشه و شما هم همین طور حالا به نظر شما جایی برای اینکه کی زودتر ابراز احساسات کنه باقی میمونه؟پیوند مقدس ازدواج و عشق واقعی چیزی ورای اینهاست که تصور می کنید.


نتیجه: شما حق ابراز علاقه داری ولی چون یک چیز متفاوت با اجتماست تبعاتی داره که باید بپذیرید مثل طرد شدن و ...

چیزهایی که شما گفتین فقط برای هوس های زود گذر صادقه نه عشق واقعی.

موفق باشید:72::72:

نقل قول:

---

چیزهایی که شما گفتین فقط برای هوس های زود گذر صادقه نه عشق واقعی.

---

درسته ، در این شک نیست ، اجازه بدید یکمی روشن تر حرفای دلم رو بگم:

این رابطه فقط دوستی معمولی بود که همکلاسی بودیم ... و قراره دوباره بیاد آموزشگاه ما و کلاسش دقیقا بعد از کلاس ماست ، من رفتارم عادیه نه طوری که ضعف نشون بدم غش کنم و نه طوریه که بخوام توهینی کنم رفتارم سرد و عادیه ...


من در اشتباه بودن این رابطه شکی ندارم و قبول کردم اشتباه کردم و برای من تموم شده است ، اما نتایجی که گرفتم آزار دهنده بود و باعث شد من این تاپیک رو بزنم ..
نیاز ما دخترا نیاز عاطفیه و من وقتی میگم ممکنه تنها بمونم به این خاطره که میترسم هیچ مردی پیدا نشه که بتونه یه خانوم رو کامل درک کنه و تنها وابستگی که مرد به زن داره نیاز جنسی هست ، بارها شده آقایون میگن ما با دوستای همجنس خودمونم خوشیم چرا نیاز عاطفی رو از زن دریافت کنیم... ، یعنی ما باید معامله کنیم؟ نیاز جنسی در برابر نیاز عاطفی خب این یکمی فکر ادم رو ازار میده

همین آقایی که احساسات منو مسخره میکرد ، میل شدید جنسی داشتند و هنوزم دارند و احساس میکنم به این خاطر منو تحقیر کرد که من پا به پاش راه نیومدم و جلوش گارد گرفتم که در مورد این مسائل حریم حفظ کنه اما اون تنها موضوعی که خوشش میومد همین چیزا بود ، و من از این بابت ناراحت بودم که ایشون به من رک و غیر مستقیم فهموند که در صورتی نیاز عاطفی برطرف میشه که نیاز ایشون برطرف بشه و من از این بابت ناراحت بودم ...

و قبول کردم که اشتباه کردم و خوشحالم به خاطر یه مدت کوتاه وابستگی ارزش تن و روحم رو پایین نیاوردم ..

مشکل دیگه من در واقع همینه من میترسم همه مردا اینطوری باشن ، والا من داداشم رو دیدم ، پسر دایی ها پسر عمو هام رو دیدم اقایونی که اینجا پست میزارن رو دیدم و به این نتیجه رسیدم تقریبا آقایون اصلا و ابدا نمیتونن درک کنن احساسات خانم ها چگونه است و چه انتظاراتی دارند ولی در مقابل انتظارات خودشون بایستی در اولیت باشه و یا حتی از نون شب براشون واجب تره ، وقتی خانومی از شوهرش دلگیره و انتظاراتش برآورده نشده چطور میتونه تن به خواستش بده ، این یکمی ننفرت انگیز و خودخواهانه به نظر میرسه.

البته شاید فقط من اینطوری فکر میکنم... میشه جواب این حرف ها رو بدید..

گر می خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد اول اینو تو زندگیت یاد بگیر
در ضمن یه خورده روانشناسی مرد بخون بعد می فهمی چرا قدم اول برای یه مرد برداشتن نادرسته چون مخالف روانشناسی عشقیش محسوب می شه نه بی ظرفیت بودن .مردا دوست دارن جون بدن بعد یکی رو به دست بیارن بعد دوسش داشته باشن کتاب به دست بیار و نگه اش دارو بخون واست خوبه اگه پیداش نکردی بگو pdf واست می فرستم عزیزم

بلاخره این فرهنگ جامعه ماست.من موافق این فرهنگ نیستکم و اگه ی روز ی دختر بهم پیشنهاد میداد خیلی منطقی برسی میکردم و محترمانه جواب + یا - میدادم. اما فرهنگ این موضوع تو جامعه ما پذیرفته نیست وتو هم نمیتونی مخالف جهت اب شنا کنی. شاید بچه های ما تو این زمینه مشکلی نداشته باشن

نظرات همه دوستان محترمه ،

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط simai

گر می خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد اول اینو تو زندگیت یاد بگیر
در ضمن یه خورده روانشناسی مرد بخون بعد می فهمی چرا قدم اول برای یه مرد برداشتن نادرسته چون مخالف روانشناسی عشقیش محسوب می شه نه بی ظرفیت بودن .مردا دوست دارن جون بدن بعد یکی رو به دست بیارن بعد دوسش داشته باشن کتاب به دست بیار و نگه اش دارو بخون واست خوبه اگه پیداش نکردی بگو pdf واست می فرستم عزیزم

---

خیلی ممنون ، کتاب رو بهتر نیست بزاریم همینجا تا همه استفاده کنن؟ آخه من نمیتونم پیغام بدم یا ایمیل بزارم خلاف قوانینه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

درسته ، در این شک نیست ، اجازه بدید یکمی روشن تر حرفای دلم رو بگم:

این رابطه فقط دوستی معمولی بود که همکلاسی بودیم ... و قراره دوباره بیاد آموزشگاه ما و کلاسش دقیقا بعد از کلاس ماست ، من رفتارم عادیه نه طوری که ضعف نشون بدم غش کنم و نه طوریه که بخوام توهینی کنم رفتارم سرد و عادیه ...


من در اشتباه بودن این رابطه شکی ندارم و قبول کردم اشتباه کردم و برای من تموم شده است ، اما نتایجی که گرفتم آزار دهنده بود و باعث شد من این تاپیک رو بزنم ..
نیاز ما دخترا نیاز عاطفیه و من وقتی میگم ممکنه تنها بمونم به این خاطره که میترسم هیچ مردی پیدا نشه که بتونه یه خانوم رو کامل درک کنه و تنها وابستگی که مرد به زن داره نیاز جنسی هست ، بارها شده آقایون میگن ما با دوستای همجنس خودمونم خوشیم چرا نیاز عاطفی رو از زن دریافت کنیم... ، یعنی ما باید معامله کنیم؟ نیاز جنسی در برابر نیاز عاطفی خب این یکمی فکر ادم رو ازار میده

همین آقایی که احساسات منو مسخره میکرد ، میل شدید جنسی داشتند و هنوزم دارند و احساس میکنم به این خاطر منو تحقیر کرد که من پا به پاش راه نیومدم و جلوش گارد گرفتم که در مورد این مسائل حریم حفظ کنه اما اون تنها موضوعی که خوشش میومد همین چیزا بود ، و من از این بابت ناراحت بودم که ایشون به من رک و غیر مستقیم فهموند که در صورتی نیاز عاطفی برطرف میشه که نیاز ایشون برطرف بشه و من از این بابت ناراحت بودم ...

و قبول کردم که اشتباه کردم و خوشحالم به خاطر یه مدت کوتاه وابستگی ارزش تن و روحم رو پایین نیاوردم ..

مشکل دیگه من در واقع همینه من میترسم همه مردا اینطوری باشن ، والا من داداشم رو دیدم ، پسر دایی ها پسر عمو هام رو دیدم اقایونی که اینجا پست میزارن رو دیدم و به این نتیجه رسیدم تقریبا آقایون اصلا و ابدا نمیتونن درک کنن احساسات خانم ها چگونه است و چه انتظاراتی دارند ولی در مقابل انتظارات خودشون بایستی در اولیت باشه و یا حتی از نون شب براشون واجب تره ، وقتی خانومی از شوهرش دلگیره و انتظاراتش برآورده نشده چطور میتونه تن به خواستش بده ، این یکمی ننفرت انگیز و خودخواهانه به نظر میرسه.

البته شاید فقط من اینطوری فکر میکنم... میشه جواب این حرف ها رو بدید..

---

خانوم النا خب قضیه اگه این بوده که خب خیلی طبیعیه اگه از همون اول دلیل طرز برخورد ایشون با خودتون رو میگفتید منم از همون اول میگفتم که::
همه ی خانوما توجه توجه: اگه تو دوستی با یه پسری از حالت عادی خارج بشین و اینقد باهاش صمیمی بشین که کار به موضوعات جنسی کشیده بشه و اون وقت شما به این نتیجه برسید که دیگه خیلی داره میره جلو و اونجا جلوی پیشرفت تو موارد جنسی رو بگیرید،میشه گفت وحشتناک ترین کار ممکن رو با اون پسر انجام دادید که اون پسر 100 درصد بسیار بسیار بد باهاتون برخورد میکنه، اصن شک نکنید!! و در این مورد یا باید باهاش تا ته خط برید که بازم آخرشم ازتون زده میشه یا اینکه باید دیگه بی خیالش بشی!!
خانوم النا نمیدونم شما با این ایشون تا کجای این موضوعات جنسی(شامل خیلی چیزاس)پیش رفتید ولی در هرصورت حتما یه جورایی ابتدای کار راه رو برای ایشون باز گذاشتید که آخرش باهاتون بد رفتار کرد:تو روابط بعدیتون به پسرا در این مورد هیچ راه عبوری نشون ندید و همون اول راهو قطع کنید وگرنه بازم نتیجه همینه حتی اگه پاک ترین پسر دنیا رو با خودتون همراه داشته باشید!!!
پس به نظر من بهتره دیگه نگید که پسرا جنبه ندارن درمورد ابراز علاقه ی ابتدایی دختر خانومااا،چون موضوع شما هیچ ربطی به این مورد نداشت که این طور نتیجه گرفتید!!بلکه چیزی بود که بالا گفتم و اون نقطه ضعف هر پسریه از لحاظ عاطفی که وقتی به اون نقطه برسه دیگه باید احساسات و نیاز عاطفی خودتون رو فنا شده بدونید،(یه توصیه::حتی اگه دوباره برگشتو بهت التماسم کرد دیگه باهاش رابطه نداشته باش)
اگه به شخصیت طرفتون دقت کنید راحت میتونید پا پیش بزارید بدون هیچ مشکلی

یک جمله از دکتر علی شریعتی در این مورد هست که جواب سوال شماست البته متنشو دقیق یادم نیست اما محتواش اینه :
همیشه عاشق کسی میشویم که به ما تمایلی نداره وخودش هم عاشق کسیه که به اوتمایلی نداره
بعبارتی ما دنبال دست نیافتنی ها هستیم
شما به خودتون حق میدید که هر کسی که میگه عاشقتونه رو از خودتون دور کنید چون عاشق یه پسر بودید و هستید
پس چطور به اون پسر حق نمیدید که عاشق یه دختر دیگه باشه
شما با اینکارتون رفتار همون پسر رو در حق عده ی زیادی انجام میدید : یعنی اونها هم به این نتیجه میرسن که حالا که دختری هست که ما عاشقش بودیم ولی با تندی با ما رفتار کرد پس ما هم با دختری ازدواج کنیم که ازش خوشمون نمیاد ولی بعد از ازدواج بهش خیانت کنیم

نمیدونم چرا دختر ها فکر میکنن که پسر ها دل ندارن مگه قصه عشق مجنون یا فرهاد رو نشنیدین
به نطر من پسرها از دختر ها عاطفی ترن فقط بدلیل ذاتشون مجبورن توی خودشون بریزن

این کتاب آپلود نمی شه نمی دونم چرا زیپ هم کردم ولی error میده چی کار کنم الان خیلی دوست دارم دخترا اینو بخونن

کتاب رو جایی آپلو کنید که فایل زیپ پشتیبانی کنه ، پرشین گیگ یا سایت های آپلودی که پشتیبانی کنه تو گوگل بزنید آپلود فایل زیپ

کتاب رو حتما بزارید خیلی کنجگاوم و دوست دارم بخونم.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza 12

خانوم النا خب قضیه اگه این بوده که خب خیلی طبیعیه اگه از همون اول دلیل طرز برخورد ایشون با خودتون رو میگفتید منم از همون اول میگفتم که::
همه ی خانوما توجه توجه: اگه تو دوستی با یه پسری از حالت عادی خارج بشین و اینقد باهاش صمیمی بشین که کار به موضوعات جنسی کشیده بشه و اون وقت شما به این نتیجه برسید که دیگه خیلی داره میره جلو و اونجا جلوی پیشرفت تو موارد جنسی رو بگیرید،میشه گفت وحشتناک ترین کار ممکن رو با اون پسر انجام دادید که اون پسر 100 درصد بسیار بسیار بد باهاتون برخورد میکنه، اصن شک نکنید!! و در این مورد یا باید باهاش تا ته خط برید که بازم آخرشم ازتون زده میشه یا اینکه باید دیگه بی خیالش بشی!!
خانوم النا نمیدونم شما با این ایشون تا کجای این موضوعات جنسی(شامل خیلی چیزاس)پیش رفتید ولی در هرصورت حتما یه جورایی ابتدای کار راه رو برای ایشون باز گذاشتید که آخرش باهاتون بد رفتار کرد:تو روابط بعدیتون به پسرا در این مورد هیچ راه عبوری نشون ندید و همون اول راهو قطع کنید وگرنه بازم نتیجه همینه حتی اگه پاک ترین پسر دنیا رو با خودتون همراه داشته باشید!!!
پس به نظر من بهتره دیگه نگید که پسرا جنبه ندارن درمورد ابراز علاقه ی ابتدایی دختر خانومااا،چون موضوع شما هیچ ربطی به این مورد نداشت که این طور نتیجه گرفتید!!بلکه چیزی بود که بالا گفتم و اون نقطه ضعف هر پسریه از لحاظ عاطفی که وقتی به اون نقطه برسه دیگه باید احساسات و نیاز عاطفی خودتون رو فنا شده بدونید،(یه توصیه::حتی اگه دوباره برگشتو بهت التماسم کرد دیگه باهاش رابطه نداشته باش)
اگه به شخصیت طرفتون دقت کنید راحت میتونید پا پیش بزارید بدون هیچ مشکلی

---

ببینید ، رفتارش تا قبل از اون طوری نبود که من فکر کنم از من خوشش نمیاد رفتارش اینو نشون نمیداد ، اون میومد دنبال من همیشه میومد دانشگاه میومد کلاس و تقریبا هر روز با من هماهنگ میکرد و کارای منو انجام میداد ، خب من پیش خودم گفتم اخه یه آدم معمولی که اینکارارو نمیکنه ما با هم دوست صمیمی بودیم که من علاقه ام بهش از دوست بیشتر بود..
بعدش اون پسر سعی کرد به من نزدیک بشه، از مسائل و جک ها و حرف زدن در مورد این چیزا گرفته تا تعریف کردن و .. ، همیشه هم نگاهی منحرف و یه جورایی تشنه داشت مخصوصا جلو من اینطوری تابلو رفتار میکرد که من بفهمم چی به چیه ، سعی کرد به من نزدیک بشه و به اندامم دست بزنه و حتی دستش رو آورد اما من جلوش رو گرفتم و نذاشتم اینکارو انجام بده و گفتم نمیخوام و هفته بعدش سر مساله کوچیک گفت من اصلا ازت خوشم نمیاد میدونستم تو عوض بشو نیستی ، منم پیش خودمم فکر میکردم اخه منظورش چیه که عوض بشو نیستم، اون چون میدونست من دوسش دارم از این علاقه من سو استفاده کرد و توقع داشت به واسطه علاقه ای که بهش دارم خودمو براش فدا کنم - گرنه من به هیچ کس حتی اجازه نمیدم حتی باهام حرف بزنه خیلی سرد و بی اعتنا نسبت به بقیه ام طوری که مامانم میگه خیلی رفتارت با مردم بده زبونت نیش داره مثل عقرب میمونی- اما این مورد مثلا فرق داشت ..

درسته عنوان رو درست نزدم ، اما نمیدونم حرفامو چطوری بگم
راستش خب یه جورایی سوال و معضل من این بود که ما دخترا نیاز عاطفی داریم و این عشقی که من داشتم هم همین نیاز بود اما انگار هیچ پسری این مورد رو نمیپسنده و هیچ پسری در مقابل نیاز عاطفی نداره ، اگه داشته باشه نیاز جنسی آقایون صد برابر از نیاز عاطفیشون بیشتر و بیشتره و به نیاز عاطفیشون زور میگه... این تفکر در من بوجود اومده مردی که ما تو خیالمون میسازیم وجود خارجی نداره و نیست نگردیم بهتره ..

به همین خاطر هر کس که بخواد نزدیکم بشه تو ذهنم این میاد که این از من خوشش نمیاد، از بدن و قیافه و جسم من خوشش میاد منم ناخودآگاه از متنفر میشم :( ...

الان خیلی ناراحتی و نمی تونی قضایارو واضح ببینی ولی اینطوری که فکر می کنی نیست یه نفرو نمی شه به همه تعمیم داد اون فرد اینجوری بوده تمام و مطمئن باش اون قدر از چشت میفته که بعدها هیچ حسی بهش نخواهی داشت و فراموشش می کنی اصلا یادت نمیاد دیگه بی خیالش باش و به ساختن روح و روان خودت فکر کن هر قدر درباره این موضوع حرف بزنی تموم نمی شه واست سکوت کن و خودتو مقصر ندون یه تجربه بود دیگه دربارش حرف نزن اصلا همین که برگشتی تو سایت یه مطلب جدید بنویس با این عنوان که چطور از نو شروع کنم و آرامش سابقمو داشته باشم دوست دارم دفعه بعد که میام اینجا درباره این موضوع راهنماییت کنم دختر جوووووون کتاب یه جا آپلود می کنم خبرشو می دم بهت خبر مرگش ولش کن یه به درک بگو تموم شه

ابراز علاقه یا خواستگاری دختر از پسر مشکلی نداره و می تونه صورت بگیره اما خب عرفا پسر ها خواستگاری می کنند.

مسئله مهم اینجاست عکس العمل مرد ها در مورد ابزار علاقه یا خواستگاری نسبت به خانم ها خیلی متفاوته. خانم ها اکثرا با معیار های منطقی یا غیر منطقی شون دنبال این هستن که بالاخره یک روزی با یک نفر ازدواج کنند.
ولی اقایان اینطوری نیستند و ممکن هستش به دلایل مختلف (اعم از اقتصادی ، شغلی ، تحصیلی و... ) تن به ازدواج برای یک مدت مشخص یا برای همیشه ندهند. برای همین اگر دختری از پسری خواستگاری یا ابزار علاقه کنه احتمال جواب منفی بیشتر از حالت خواستگاری پسر از دختر است.

مگر اینکه پسر مورد نظر قصد ازدواج یا تشکیل خانواده داشته باشه و کسی هم تو زندگیش نباشه ، اون موقع برای اشنایی بیشتر جواب مثبت میده ( ولی این موارد خب زیاد نیستند.)


-----------------------------------------------

البته قضیه خانم Elena1994 یکم متفاوت هستش از گفته بالا.

اول اینکه شما زیاد در مورد ارتباط تون صحبت نکردید تا اینکه در پست بالا گفتین که شخص مورد علاقه تون همیشه دنبال تون می اومده و شما فکر می کردی اون به شما علاقه زیادی داره و می تونم بهش ابراز علاقه کنم! بعد می فرمایین که اون شخص قصد تماس فیزیکی را داشته و....

خب سوال اینجاست که چطور شما به همچین شخصی می خواستین ابزار علاقه کنین؟ و فراموش کردنش براتون سخته؟

من اولش با توجه به پست اولت فکر کردم که اتباط خیلی کمی با اون اقا داشتین و بهش ابراز علاقه کردین و جواب منفی شنیدین اما بعد از توضیح بیشتر تون ظاهرا ارتباط تون زیاد بوده!
با توجه به توضیحاتت مشخص هستش که فرد مقابل بیشتر دنبال دوستی زود گذر و تماس فیزیکی بوده که با ابراز علاقه شما هم ظاهرا فکر کرده که می تونه به خواستش اش برسه.

سلام
منم این سوال مدتهاست که ذهنمو مشغول کرده. تمام پسرهای فامیل ما حتی اگه شغل و کار و تحصیلات و قیافه و خانواده درست حسابی نداشتن تونستن همسر خوبی اختیار کنن. درسته که خواستگاری رفتن و خواستگاری کردن خیلی مرارت داره ولی بالاخره عاقبت جوینده یابنده بود. آخرش میتونن ظرف یک سال مورد مناسب رو پیدا کنن ولی ما باید سالها بشینیم تا شاید یکی از ما خوشش بیاد. کلا باید این حقیقت رو بپذیریم که با فرهنگ و شرایط و تربیت کنونی ما، پسرها بسیار انتخاب گرتر هستند نسبت به دخترها. چون خواستگاری کردن اونها شکستن عرف محسوب نمیشه ولی ما باید صبر کنیم. صبرف صبر، صبر و درنهایت هم ممکنه هیچ چیزی نصیبمون نشه. خیلی غمگینم، خیلی. این سوالی هست که چند ساله ذهن منو درگیر کرده. هرگز نتونستم مورد مناسبی پیدا کنم و تلاشهایی هم که داشتم هیچ کدوم به ثمر ننشسته. اگرچه که واسشون خیلی انرژی گذاشتم و سعی کردم با مطالعه با عقل و علمی اقدام کنم. خوش به حال پسرا!!!! آخه تو این دوره زمونه ای که دخترها هم مثل پسرها باید در صحنه کار و تحصیل بچنگن چرا واسه ازدواجشون مثل 100 سال پیش عمل میشه؟ یعنی باید یا پسر و یا خانوواده پسر منت بگذارن و از اون دختر خواستگاری کنن؟؟؟!!!!!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Elena1994

کتاب رو جایی آپلو کنید که فایل زیپ پشتیبانی کنه ، پرشین گیگ یا سایت های آپلودی که پشتیبانی کنه تو گوگل بزنید آپلود فایل زیپ

کتاب رو حتما بزارید خیلی کنجگاوم و دوست دارم بخونم.

- - - Updated - - -




ببینید ، رفتارش تا قبل از اون طوری نبود که من فکر کنم از من خوشش نمیاد رفتارش اینو نشون نمیداد ، اون میومد دنبال من همیشه میومد دانشگاه میومد کلاس و تقریبا هر روز با من هماهنگ میکرد و کارای منو انجام میداد ، خب من پیش خودم گفتم اخه یه آدم معمولی که اینکارارو نمیکنه ما با هم دوست صمیمی بودیم که من علاقه ام بهش از دوست بیشتر بود..
بعدش اون پسر سعی کرد به من نزدیک بشه، از مسائل و جک ها و حرف زدن در مورد این چیزا گرفته تا تعریف کردن و .. ، همیشه هم نگاهی منحرف و یه جورایی تشنه داشت مخصوصا جلو من اینطوری تابلو رفتار میکرد که من بفهمم چی به چیه ، سعی کرد به من نزدیک بشه و به اندامم دست بزنه و حتی دستش رو آورد اما من جلوش رو گرفتم و نذاشتم اینکارو انجام بده و گفتم نمیخوام و هفته بعدش سر مساله کوچیک گفت من اصلا ازت خوشم نمیاد میدونستم تو عوض بشو نیستی ، منم پیش خودمم فکر میکردم اخه منظورش چیه که عوض بشو نیستم، اون چون میدونست من دوسش دارم از این علاقه من سو استفاده کرد و توقع داشت به واسطه علاقه ای که بهش دارم خودمو براش فدا کنم - گرنه من به هیچ کس حتی اجازه نمیدم حتی باهام حرف بزنه خیلی سرد و بی اعتنا نسبت به بقیه ام طوری که مامانم میگه خیلی رفتارت با مردم بده زبونت نیش داره مثل عقرب میمونی- اما این مورد مثلا فرق داشت ..

درسته عنوان رو درست نزدم ، اما نمیدونم حرفامو چطوری بگم
راستش خب یه جورایی سوال و معضل من این بود که ما دخترا نیاز عاطفی داریم و این عشقی که من داشتم هم همین نیاز بود اما انگار هیچ پسری این مورد رو نمیپسنده و هیچ پسری در مقابل نیاز عاطفی نداره ، اگه داشته باشه نیاز جنسی آقایون صد برابر از نیاز عاطفیشون بیشتر و بیشتره و به نیاز عاطفیشون زور میگه... این تفکر در من بوجود اومده مردی که ما تو خیالمون میسازیم وجود خارجی نداره و نیست نگردیم بهتره ..

به همین خاطر هر کس که بخواد نزدیکم بشه تو ذهنم این میاد که این از من خوشش نمیاد، از بدن و قیافه و جسم من خوشش میاد منم ناخودآگاه از متنفر میشم :( ...

---

منم برا همین میگم که باید تو انتخابتون دقت کنید،شما خودتونم میگید جلوی شما یه جور خاص رفتار میکرد که نیتشو بهتون نشون بده!!جای تعجبه که شما چرا با اینکه اینو متوجه میشدید بازم جلوشو نمی گرفتید(همونیه که گفتم همون اول جلوشو بگیرید).ببینید با این کار شما اون با خودش فکر کرده که شما مخالفتی ندارید یه جورایی برا همینم تو ذهنش برای شما برنامه ها چیده ،درست مث شما دختر خانوما که یه تصویر سازی از کارهای مورد علاقتون انجام میدید ولی خب نوع تصویر سازی ایشون فرق داشته،خلاصه وقتی این تصویر سازیا اتفاق بیفته و بعدش همه چی فروبریزه حتما شما هم قبول دارید که دیگه نمیشه درستش کرد حالا شما دخترا یه طور و اون پسر هم یه طور
ببینید تو پسرا خب طبیعیه واقعا یه سریا هستن به خاطر جسم دختر باهاش ارتباط برقرار میکنن ولییی درست مثل بعضی دختر خانوما که فقط برا پول با پسرا ارتباط برقرار میکنن!!
به نظرم بهتره زیاد به این چیزا فکر نکنید و فقط این تجربه یه درس عبرت براتون بشه که با نیاز جنسی آقایون به هیچ وجه شوخی نکنید(به نظرم کار شما از روی بی اطلاعی بود که بعد از مدتی مخالفت نکردن یهو برای خواسته ی اصلی اون پسر مخالفت کردید!!وگرنه باید همون اول محکم جلوش در میومدید!)حالا هم این اتفاق رو تعمیم ندید به همه ی پسرا(مث قضیه پول دوستی بعضی دخترا که نمیشه تعمیمش داد).بهترین کار اینه که برید تو اجتماع با یه طرز فکر دیگه و با اعتماد به نفس بالا و ارزش قائل شدن برای خودتون(که شما هم حق انتخاب دارید)
به اینم کار نداشته باشید که دیگران چی فک میکنن!شما که برای دیگران زندگی نمیکنید!؟جوری زندگی کن که لذت میبری،همین مهمه
میدونی چرا بین انگشتای دست فاصله هست؟چون یه روزی یه دستی پیدا بشه و این فاصله رو پر کنه! پس نگران نباش چون حتما یه روزی با یه نفری بهترین عشق رو تجربه میکنی فقط باید روی خرج کردن احساساتت تا قبل از اون اتفاق دقت کنی که بعدش این مشکلات براتون پیش نیاد.
این فیلمم اگه تونستید ببینید::The First Time شخصیت اولش یه دختریه که اخلاق خاصی داره و البته یه جورایی مث خودتون!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza 12

منم برا همین میگم که باید تو انتخابتون دقت کنید،شما خودتونم میگید جلوی شما یه جور خاص رفتار میکرد که نیتشو بهتون نشون بده!!جای تعجبه که شما چرا با اینکه اینو متوجه میشدید بازم جلوشو نمی گرفتید(همونیه که گفتم همون اول جلوشو بگیرید).ببینید با این کار شما اون با خودش فکر کرده که شما مخالفتی ندارید یه جورایی برا همینم تو ذهنش برای شما برنامه ها چیده ،درست مث شما دختر خانوما که یه تصویر سازی از کارهای مورد علاقتون انجام میدید ولی خب نوع تصویر سازی ایشون فرق داشته،خلاصه وقتی این تصویر سازیا اتفاق بیفته و بعدش همه چی فروبریزه حتما شما هم قبول دارید که دیگه نمیشه درستش کرد حالا شما دخترا یه طور و اون پسر هم یه طور
ببینید تو پسرا خب طبیعیه واقعا یه سریا هستن به خاطر جسم دختر باهاش ارتباط برقرار میکنن ولییی درست مثل بعضی دختر خانوما که فقط برا پول با پسرا ارتباط برقرار میکنن!!
به نظرم بهتره زیاد به این چیزا فکر نکنید و فقط این تجربه یه درس عبرت براتون بشه که با نیاز جنسی آقایون به هیچ وجه شوخی نکنید(به نظرم کار شما از روی بی اطلاعی بود که بعد از مدتی مخالفت نکردن یهو برای خواسته ی اصلی اون پسر مخالفت کردید!!وگرنه باید همون اول محکم جلوش در میومدید!)حالا هم این اتفاق رو تعمیم ندید به همه ی پسرا(مث قضیه پول دوستی بعضی دخترا که نمیشه تعمیمش داد).بهترین کار اینه که برید تو اجتماع با یه طرز فکر دیگه و با اعتماد به نفس بالا و ارزش قائل شدن برای خودتون(که شما هم حق انتخاب دارید)
به اینم کار نداشته باشید که دیگران چی فک میکنن!شما که برای دیگران زندگی نمیکنید!؟جوری زندگی کن که لذت میبری،همین مهمه
میدونی چرا بین انگشتای دست فاصله هست؟چون یه روزی یه دستی پیدا بشه و این فاصله رو پر کنه! پس نگران نباش چون حتما یه روزی با یه نفری بهترین عشق رو تجربه میکنی فقط باید روی خرج کردن احساساتت تا قبل از اون اتفاق دقت کنی که بعدش این مشکلات براتون پیش نیاد.
این فیلمم اگه تونستید ببینید::The First Time شخصیت اولش یه دختریه که اخلاق خاصی داره و البته یه جورایی مث خودتون!!

---

ممنون ..

راستش من قبلا خبر نداشتم که قصدش متفاوته ، فکر میکردم مثل من فکر میکنه ( دقیقا همونطور که دخترا فکر میکنن پسرا عاطفی ان و پسرا فکر میکنن دخترا میل جنسی بالایی دارن ) .. دروغ چرا من حتی نمیدونستم آقایون و جنس مذکر میل جنسیشون خیلی خیلی ضروری و بالاست طوری که براشون مثل نون شب میمونه من این چیزا رو نمیدونستم و الانشم اصلا نمیتونم درک کنم.
وقبول دارم که اشتباه کردم و الانم حواسم هست و اصلا حسرت گذشته رو نمیخورم چون دقیقا این از همون دسته ایه که علاقه به برقراری رابطه بدنی با دخترا داره و وقتی میبینم همچین آدمی بوده پیش خودم میگم بهتر شد که تموم شد، کسی که برا بدن خودش ارزش قائل نشه به درد لا جرز دیوار میخوره و بی ارزشه ، چون واقا بی ارزشه دست یابی به اون برا دخترا تنها به قیمت یه ذره آرایش کردنه و عشوه اومدنه بقیش رو خودش اتوماتیک وار بدون اراده میاد جلو - برام مهم نیست دیگه و خوشحالم فهمیدم ،البته که اون آقا همچنان رو تصمیمش مسممه انگار که این کار من باعث شد احساس شکست کنه این رو از طریق همکلاسیای دانشگاهی شنیدم اما هیچ ربطی به من نداره اگه تو ذوقش خورد به درک که خورد ، همونطور که احساسات من به اون ربطی نداشت اما من دیگه حواسم هست چطوری برخود کنم

منظور من از حرفام این نبود که پسرا همشون اینطورین ولی اکثریتشون اینطورین ، همونطور که اکثر دخترا پول پرست و آهن پرست شدن - ولی من معیار ها و تصمیمات خاص خودمو دارم که فعلا حتی فکر کردن بهشون برام زوده ممنون از حرفاتون خیلی کمک کرد.