دوستی دخترم با دوست همجنس بازش!

با سلام خدمت دوستان و کارشناسان محترم سایت.

من تقریبا دوسالی میشود که به سایت سر میزنم و از مطالبش استفاده میکنم که تا الان خیلی مفید بوده و بهم کمک کرده ولی الان مشکلی واسم پیش اومده که نیاز هست به عنوان یک تاپیک مستقل مطرح بشه .

من خانمی 40 ساله و شوهرم 44 ساله هر دو کارمند هستیم . دختری 15 ساله و پسری 6 ساله دارم. مشکل من با دخترم هست. تقریبا یک سال و نیمی هست که به خاطر شرایط سنی رفتارش خیلی تغییر کرده و مشکلات زیادی واسمون درست کرده و اما موضوعی که من و خیلی نگران کرده دوستیش با دختری همجنس باز هست.

امسال به اصرار خودش و مشورت با مشاور قرار شد در کنار دبیرستان به باشگاه ورزشی هم برود که با این دختر آنجا آشنا شده است. متاسفانه مدرسه شون هم نزدیک به هم هست و این دختر تاثیر زیادی روی فرزند من داشته به حدی که حتی حرف زدن ، لباس پوشیدن و ... اون رو تحت تاثیر قرار داده. من شماره های این دختر رو از توی گوشی فرزندم برداشتم و قصد دارم با خودش و مادرش صحبت کنم و از آنها بخواهم که به دختر من کاری نداشته باشند.

حالا نگرانی من از این است که با این کارم دخترم لجبازی کند و بیشتر به سمت اون کشیده شود. از شما دوستان و کارشناسان سایت خواهش می کنم من را راهنمایی کنید خیلی نگران فرزندم هستم.

با تشکر :72:

تماس گرفتن با اون دختر که فایده ای نداره. اون هم یک نوجوان مثل دختر شما.
اگر نتونید با دختر خودتون ارتباط برقرار کنید و قانعش کنید، فکر می کنید با دوستش می تونید؟!

تماس گرفتن با خانواده اش هم فقط در یک صورت ممکنه کمی برای شما فایده داشته باشه. اون هم این که خانواده اش واقعا تربیت دخترشون براشون مهم باشه و به تلفن شما اهمیت بدن.
اما احتمالات دیگه هم کنارش هست، ممکنه اون خانواده به خاطر مسائل فرهنگی، اقتصادی یا ... اصلا براشون مهم نباشه که شما چی می گین یا ندونند که چقدر اهمیت داره.

این چیزا تو این سن طبیعیه خانوم نگران نباش..

من خیلی دوستای اینطوری داشتم که با من دسوت معمولی بودن خیلی زیاد و هنوزم بعضی هاشون تماس دارن ..

شاید خنده دار باشه اما اونا همیشه سعی داشتن منو وارد این بازیا کنن یا تفکراتشونو تزریق کنن فیلم ها یا آهنگ هایی بهم میدادنکخ تفکرات نفرت از جنس مخالف و مرد و ... که خب روم تاثیر داشت اما گرایش یه چیز طبیعیه عوض شدنی نیست و نشد ..

اما این مساله ای نیست که بخوان با نشست و برخواست تزریق و خورد دیگران بدن که شما نگران باشی خدایی نکرده دختر شما دچار این بحران بشه ..

البته خیلی ها که تظاهر میکنن ل*ز*بین یا همجنگرا زن هستن در واقع نیست این طبیعت زن هاست که به هم گرایش عاطفی دارن چون خیلی خوب همدیگه رو درک میکنن اما خارج از این مساله نه اصلا خوب نیست..

دختر شما تو این سن این هیجانات رو تجربه میکنه و براش عادی میشه شما سعی کنید به جای نهی کردن دخترتون از دوستی با این دخترا رو قدرت و اراده دخترتون نسبت به خودش و همه چی تمرکز کنید ..

ممنون از اینکه وقت گذاشتید و نظرتون رو گفتید.
من با اینکه سعی می کنم نسبت به خیلی از کارها و رفتاراش توی این سن زیاد حساس نباشم ولی این موضوع خیلی من رو نگران کرده چون این قدر این دختر روش تاثیر گذاشته که اگر اون حالش خوب باشه دخترم هم حالش خوبه و اگر بد فرزندم هم ناراحت و غمگین :54:

مهمتر از همه اینکه توی درسهاش افت شدیدی داشته و مدام گوشی موبایل دستشه.

خواهش می کنم اگر مطلب خاصی به نظرتون میرسه دریغ نکنید خیلی نگران این موضوع هستم

این وظیفه منه که دخترم رو به سلامت از این سن بگذرونم. :323:

مادر مهربان سلام درسته دختر شما در سن حساسیه ولی یه دختر 15 ساله هم میتونه خوبو بدو تشخیص بده اول اینو بگم که شما از کجا اینقدر مطمئنید که این دختر همجنس بازه شاید این فقط تصور شما باشه ولی چون از اخلاق و رفتار و طرز لباس پوشیدن اون خوشتون نمیاد دوست ندارین با دخترتون دوست باشه . ولی این راهش نیست که دخترتونو از اینکار منع کنید یا با اون دختر و خانواده اش دعوا کنید اینجوری دخترتون لجباز تر میشه و روزبه روز از شما دورتر و به اون دختر نزدیکتر . پس بهتره سیاست به خرج بدید و خودتونو مخالف نشون ندید و به دخترتون نزدیکتر بشید توضیح ندادید شرایط و فرهنگ خانواده شما و اونا چه جوریه تا بهتر بشه کمک کرد.

خانم محترم شما مطمئنید که این دختر همجنس باز است ؟

والا در واقع دخترم این موضوع رو مستقیم به من نگفته. من از زن عموش که هم خودم هم دخترم بهش اعتماد داریم خواستم که باهاش صحبت کنه و به زهرا خانم گفته بود . و با توجه به توضیحاتی که داده بود ایشون متوجه شدن هر چند که خودش هم به صراحت گفته بود.

می خواستم بدونم دوستان چه تجربه هایی در برخورد با نوجوانهاشون دارن و در مواقعی که مثل این مورد من چطور با فرزنداشون صحبت می کنند و اونا رو متوجه اشتباهاتشون می کنند. الان موقعی هست که من باید نه گفتن و انتخاب درست کردن رو بهش یاد بدم خدایا خودت بهم کمک کن. :203:

خوانم دخترتون نماز میخونه؟

اگه هر کاری میکنه بزارید بکنه فقط این یه کار مهم رو اگه بهش یاد بدید تو کل زندگیش کمکش میکنه تو کل زندگیش ، من خودم از سر لج یه خط در میون میخونم اما واقا از تاثیرش راضیم هر کسی میدونه چقد میتونه کمک کنه ..

خانم الهه خوشبختی، خیلی خوب و قابل تحسینه که به فکر دخترتون هستین. من هم با شما موافقم و برخلاف بعضی از دوستان به نظرم توی این سن و سال دوستان

و ارتباطات میتونند تاثیر زیادی روی آدم بزارند و از طرفی هنوز خودش هم اونقدر بزرگ نشده که خوب و بد رو از هم تشخیص بده.

به نظر من اگر مطمئنید که دوستش همجنس بازه این موضوع خیلی مهمتر از اونی هست که اینجا از کسی کمک بگیرین. من میتونم روشی که به ذهنم میرسه رو بگم ولی

احتیاط میکنم چون از نظر من موضوع فوق العاده مهمی یه. حتما یک مشاور خوب پیدا کنین و حضوری ازش کمک بخواین.

بچه ها از بدو تولد همه چیزو در خانواده یاد میگیرن بخصوص دخترا از مادرشون مطمئن باشید شما هر جور باشید دخترتون هم همونجور خواهد بود رفتار شما در ذهن ایشون نهادینه میشه توجه کنید رفتارتون نه گفتارتون . یعنی طرز فکر و فرهنگ شما جزئی از فرهنگ ایشون هم میشه ولی گاهی وقتا دختر یه خانواده مذهبی غیر مذهبی از کار در میاد که باید ریشه یابی بشه اشکال کار از کجاست گاهی افراط بیش از حد فرد رو زده میکنه گاهی تناقضی که در گفتار و رفتار والدین میبینه باعثش میشه البته تاثیر دوست ناباب رو نباید نادیده گرفت . من متوجه نشدم شما چطور مطمئن شدید ایشون همجنس بازن؟ یعنی ایشون به کی گفته من همجنس بازم ؟ النای عزیز به نکته خوبی اشاره کردن شما نمی تونید ایشون رو از تمام افراد بیمار دنیا دور نگه دارید ولی میتونید با واکسن ایمنی ایشون رو تضمین کنید

دوستای گل ممنون از اینکه نظرتون رو گفتید .

درسته که بچه ها تربیت اصلیشون توی خونه است ولی قبول بفرمایید که مدرسه ، دوست ، اجتماع و محیطهایی هم که بچه ها باهاشون سر و کار دارند خیلی مهمه

و اما در جواب سوالات دوستان :

من و شوهرم هر دو نماز می خونیم ولی دخترم خیلی پایبند نیست که باز این هم به خاطر سنشه و ما اونو مجبور نمی کنیم.البته روزه می گیره و وقتی روزه می گیره نماز هم می خونه .

در مورد مطمئن بودن از این موضوع که همجنس بازه دخترم واسه زهرا خانم تعریف کرده بود که بچه ها رو این دختره می بره توی یکی از کلاسهای مدرسه که استفاده نمی شه و اونجا می بوستشون و ....


ببخشید دوستان واسه اینکه اصل مطلب به حاشیه نره امکانش هست نظرتون رو در مورد راههایی که می تونم دخترم و توجیح کنم که دوستی با این دختر دوستی درستی نیست رو به من پیشنهاد بدید.

از کارشناسهای سایت هم خواهش می کنم نظرشون رو بگن. ممنون

من برای اصل سوالتون چیزی نمی دونم
تربیت بچه ها واقعا سخت و حساس هستش.

یک مجموعه سخنرانی دارند دکتر هلاکویی در مورد تربیت فرزند
من گوش نکردم از محتواش اطلاع ندارم. اما چون در زمینه های دیگه صحبت هاشون را گوش کردم، فکر می کنم بد نباشه
شما به این سخنرانی گوش کنید. شاید کمکتون کنه.
سرچ کنید "تربیت فرزند دکتر هلاکویی" فایلهای صوتیش برای دانلود هست.
گروه بندی سنی داره.

در مورد اون دختر خانم شاید همجنس باز نیستند.
ببخشید که اینطور مطرح می کنم. به پسر دسترسی نداره، با دخترها نیازش را رفع می کنه.
البته به طور کلی رفتارش درست نیست و کاش والدینش می دونستند و کمکش می کردند.

شما هم اگر خواستید با دخترتون صحبت کنید حرفهایی که از زهرا شنیدید نگید.
چون اعتمادش را به زهرا از دست می ده. بهتر هست که منبع مورد اعتمادی توی خانواده داشته باشه.
هر چند بهتر بود این منبع شما بودید، نه زن عمو. ولی باز هم خوبه که کسی هست. نذارید بهش بی اعتماد بشه.

قربون شما مامان مهربون بشم.منم مثل شما مادرم ولی کم سن سوال و بی تجربه.از مامان خودم خیلی چیزا یاد گرفتم رو راست باشم این دردسر شما کاملا مثل دردسر منو مامانم هست مامانم زن جسور و زرنگی هست و خیلی راحت تونست منو از اون منجلاب بکشه بیرون هیچ وقت معنی کارهاشون رو نفهمیدم حالا که مادرم میفهمم.منم همچین مشکلی داشتم اگه به دردتان میخوره تعریف میکنم هم رفتار های مادرم هم برداشت های من از رفتارش و برعکس که مادرم پیروز اون جنگ شد و بدونه دخترشو نجات داد......

سلام
به نظرمن شرایط مهم وحساس هست وجای درنگ وتحقیق وشک وتردید نیست حتی اگه مطمین هم نباشید حس وگمان شما طلب میکندکه دخترتون روسریعترازاون فضا دورکنید حساسیت شرایط روحی همه نوجوانان دراین سن بسیارقابل تامل هست وا دشدن به این شرایط علاوه برمشکلات روحی وروانی وگوشه گیری ممکنه سبب بلوغ جنسی زودرس وتبعات بدی اون بشه پس دوتاپیشنهاد یکی اینکه سریعتریه محیط جذاب ویه دوست وسرگرمی جایگزین برایش پیداکنی بدون موضع گیری ودرگیری بطوریکه خودش هم نفهمه ببین علاقه هایش درچه زمینه هایی ست به ارتباطات فامیلی بیشترتوجه کنید براش بیشتروقت یذارید کمترین زمانی برای دخترتون نذاریدتابه دوستش بپردازه همچنین سعی کنین فعالیتهای گروهی واردش کنیدتاانفرادی... بعدهم حتما بایه مشاورخوب دراین موردمشورت کنید....

سلام , اگر دختر شما در ست بلوغ و یا نزدیک به سن بلوغ هست بهتره که هر چه سریعتر رابطه اش رو با اون دوست قطع کنید البته اگر مطمئن هستید که واقعا دوست دخترتون تمایلات همجنس گرایانه داره .... بهرحال شما میتونید با نزدیکتر شدن به دخترتون و دوست شدن خودتون با فرزندتون و سرگرم کردنش به ورزش یا موسیقی و مطالعه و تماشای فیلمهای سالم و غیره مجال و زمان فکرکردن و همراه بودن با دوست مورد نظر رو از دخترتون بگیرین و مسیر فکریش رو از این مسئله دور کنین
موفق باشین

- - - Updated - - -

سلام , اگر دختر شما در ست بلوغ و یا نزدیک به سن بلوغ هست بهتره که هر چه سریعتر رابطه اش رو با اون دوست قطع کنید البته اگر مطمئن هستید که واقعا دوست دخترتون تمایلات همجنس گرایانه داره .... بهرحال شما میتونید با نزدیکتر شدن به دخترتون و دوست شدن خودتون با فرزندتون و سرگرم کردنش به ورزش یا موسیقی و مطالعه و تماشای فیلمهای سالم و غیره مجال و زمان فکرکردن و همراه بودن با دوست مورد نظر رو از دخترتون بگیرین و مسیر فکریش رو از این مسئله دور کنین
موفق باشین

سلام ازleili janمی خوام که توضیح بدن....ممنون می شم...
الهه جان....من فقط می دونم که این دوره سنی گروه همسالان خیلی تاثیر داره ولی این که این دوستشون همجنس گران من هم نمی دونم ولی به نظرم اصلا با دوست دخترتون و دختر حرف نزنید که کار خراب تر میشه من توی دبیرستان مشاور بودم و می دیدم وقتی مادری مستقیم دوستای دخترش رو از رفت و آمد با او نهی می کرد یا به خانوادهای اونها تذکر می داد کار به پنهان کاری جلوی والدین می رسید و جالب بود بدونی که دو تا دوست جلوی چشمای ما مادر رو مسخره می کردن
یادم میاد سه تا از بچهای مدرسه هم جنس گرا بودن و وقتی والدین یکی از اونا که اصلیرتر بودن رو خواستن و موضوع رو سر بسته یهش گفتیم نزدیک بود کار به شکایت برسه که چرا به دخترم انگ می زنی و جالب بود که مدیر مدرسه به ما می گفت نذارید کسی بفهمه گندش در اد...
من نطرم این که در طرز لباس پوشین های او به خواست او همکاری کنید و گاهی بش تو فرم دادن تیپش کمک کنید وقتی این بحران تمام شه از او یک انسان ساختی نه یک مبارز

سلام لیلا جان ممنون می شم اگر تجربتون و در اختیارم بذارید. توی این مدت یه کم باهاش صحبت کردم و ضررهای دوستی با همچین افرادی رو بهش گفتم. احساس می کنم یه کم رابطش کمتر شده یا رفتارای دوستش رو داره بیشتر تجزیه و تحلیل میکنه. امیدم به خداست . ممنون عزیزم حتما تجربتون خیلی مفید میتونه باشه. :310:

لیلا جان عزیزم من همچنان منتظرم که از تجربیات ارزشمند شما استفاده کنم. قراره فرداد فرزندم با این دختر بیرون بره و هر طور که باهاش صحبت می کنم نمی تونم از این کار منصرفش کنم . البته شاید با تهدید و محدودیت بشه ولی دلم می خواد این راه رو واسه مراحل حساسی که دیگه غیر قابل کنترل می شه نگه دارم. ممنون می شم اگر دوستان بتونن به من کمک کنند. :72:

سلاممممم جواب ندادنم رو به پای مشغله‌های زیاد بزارید.ایشالا که همه چیز جور شده باشه و اون دختر خانومتون هم بی خیال اون بشه.بزارید از اول واستون بگم.یه روز تابستون داشتم میرفتم باشگاه اتفاقی وقتی خواستم فرم تو کوچه خوردم به یه دختر خانوم خیلی شیک خلاصه بعد فهمیدم اونم تو همون باشگاه ورزش میکنه اما یه قسمت دیگه.چند باری هم دیگه رو تو مسیر دیدیم تا اینکه یکم رابطه قوی تر شد تلفنامونو بهم دادیم و بیشتر در ارتباط شدیم. کل زندگیم فقط شده بود اون رفته رفته مدل موهایم مثل اون کوتاه میکردم اگه. هرکی میگفت ماست سفیده اون میگفت سیاه من باور میکردم واسم شده بود بت.تا اینکه به حساسیت مامانم رو این رابطه پی بردم.وقتی از دوستم جلو مامانم حرف میزدم با دقت چیزایی که ازش می‌گفتم گوش میکرد و هی اون وستا چندتا سوال میپرسید.تا اینکه هروقت میخواستم برام با اون بیرون یا دعوتش کنم خونه مامانم بهونه میاورد(بهونه نه این که اجازه نده)میخواست من شک نکنم.مامان من زن زرنگیه یه روز که میخواستم برام باشگاه مامانم به بهونه اینکه خونه باش الان فلانی میاد من برام یکم خرید کنم تو باش اگه اومد پشت در نمونه زود میام بعد تو برو.بعد فهمیدم اونروز رفته جلو باشگاه و به بهانه ثبت نام رفته تو و آمار گرفته به کسیم نگفته مامان منه.بعدش یه روز گفت لیلی جون احساس میکنم چاق شدم میخوام بیام باشگاه با اینکه من سرسختانه مخالف بودم اما اومد تو کل سمیرم بین من و دوستم راه میرفت احساس میکردم داره بطور نامحسوس چکم میکنه اما هیچ وقت به روم نزد.تا اینکه یه روز اومد تو اتاقم داشتم تلفنی با دوستم حرف میزدم گفت میخوام باهات حرف بزنم دیگه احتیاجی به باشگاه رفتن نداری مدرسه شروع شده باید بنشینی پای درکفرم گرفته بود میدونستم بخاطر اونه اینو میگه با کلی مخالفت و گریه زاری بازم اون برد تنها راه دیداری با دوستم قطع شد فقط تلفنی دوستم همش پرم میکرد که تو یه بچه ننه ای. 4تا بشقاب بشکن ببین مامانت چطور راضی میشه هر کاری میگفت میکردم ولی مامانم انگار نه انگار. خواستم از خونه فرار کنم احساس وابستگی بهش داشتم 1هفته دوریش واسم سخت بود.تا اینکه با هزار و یک دروغ مامانم رو پیچوندم رفتم پیش دوستم رفتم خونش.دوست من همجنس باز نبود متاسفانه دزد بودن.چون پدرم وضع مالیه خوبی داشت دوستیش با منو ادامه داد.از خونش مه اومدم بیرون رفتم سوپری سیگار بگیرم متاسفانه اون دختر منو به کشیدن سیگار عادت داده بود هر وقت منو میدید 2تا نخ سیگار روشن میکرد و می‌کشیدیم.تو سوپری دیدم کیف پولم نیست.شک کردم اما احتمال ندادم.یه روز که خواستم فرم باهاش بیرون مامانم گفت عزیزم دوستتو دعوت کن خونه منم که تعجب!!!!دعوت کردمش بعد اینکه رفت مامانم گفت لیلی کیف پول من روی میز بود ندیدی گفتم نه گفت عجیبه پیرامون راهم گم میشه تو کیفم به سیم کارت ایرانیکا بود زنگ زدم دیدم بوق میخوره یهو یکی گفت بله دیدم این صدای دوستانه اونجا بود که همه چیو فهمیدم مامان من هیچ چیزو مستقیم نگفت بلکه با کاراش و رفتارش منو از اون دور کرد مطمئن باشین اگه تو روم میگفت با این نگرد من حریص تر میشدم.شما هم غیر مستقیم حالیش کن نزار روش به روت باز بشه(ببخشید طولانی شد امیدوارم با دقت به نوشته هام مشکلتون حل بشه)

- - - Updated - - -

درضمن مامان من چند سری که من با دوستم میرفتم بیرون منو دنبال کرده بود سیگار ماشینمو دیده بود خدا میدونه اون موقع چه حسی داشت بعد کات کردن با اون دزد من با راهنمایی های مامانم در مورد ضرر سیگار تونستم واسه همیشه اونو ترک اونم بعد ها فهمیدم دوستم مصرف شیشه هم داشته شاید اگه رابطمان پیش میرفت منم معتاد میشدم اما خوب شد که اون موقع ها مامانم جلو قرارامونو میرگرفت هردفعه با یه بهونه اونو بهم میزد

نتونستم فقط با یه تشکر ازت تشکر کنم
خیلی ممنون که با جزییات توضیح دادی کاش می گفتی شما اون موقع چند سالت بود ؟