سلام:72:
نمیتونم تو این دنیا باشم اما تنها بمونم.
من به عدالت خدا شک ندارم.اما جدا دیگه کشش ندارم که ادامه بدم...
عرضه ندارم کاری واسه خودم بکنم...
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام:72:
نمیتونم تو این دنیا باشم اما تنها بمونم.
من به عدالت خدا شک ندارم.اما جدا دیگه کشش ندارم که ادامه بدم...
عرضه ندارم کاری واسه خودم بکنم...
bird, یوسف گمگشته، earth و 42 تاپیک! شما 100 تا تاپیک دیگه هم باز کن به ما ربطی نداره اما میتونم بپرسم این تاپیکا چند درصد برات موثر بود؟ فقط برام سوال پیش اومده
سلام خانم یوسف گمگشته، باور کن ما هم وضعیت خوبی نداریم. تقریبا اکثر آدمهای اینجا مشکلات دارند که اینجان. و اگه بخوایم تسلیم بشیم
کلی دلیل میتونیم پیدا کنیم که ما رو قانع میکنه ادامه دادن این وضعیت بجز درد و رنج و بدبختی چیز دیگه ای نداره. ولی ما چاره ای جز ادامه دادن نداریم.
دیگه دو راه که بیشتر نیست. یا باید خودکشی کرد یا زندگی. من یکی که عرضه خودکشی ندارم. اگه شما هم اینطوری هستی بنابراین مثل من فقط یکراه داری:زندگی.
یه کار و مشغله ای برای خودت ایجاد کن. خیلی کار هست میشه انجام داد برای سرگرمی و همچنین امید پیشرفت. خودت رو جمع و جور کن. داری این دنیا رو از دست میدی.
سارا جان من دوست ندارم جوابتو بدم.
آقای توجیه این دنیا ودروغاش واسه من هیچ ارزشی نداره.میدونم همه اینجان ودرد دارن.میدونم باید خوب باشم. میدونم ...
اما تا کی؟چرا؟من خیلی بهتر از قبلم.حد اقل عادت ناپسندی رو که حس نمیکردم هیچوقت ترک کنم ترک کردم.البته میدونم فقط وفقط وفقط خدای خوبم کمکم کرد.
خیلی زاری والتماسش کردم نجاتم بده واونم نجاتم داد.با اینجا آشنا شدم وحرف زدم وسبک شدم وتونستم انگیزه پیدا کنم.
یکیو میخوام همدمم باشه واسش بمیرم واسم بمیره.نه اینکه اونقدبیچاره باشم که وقتی مورد توجه مردی قرار میگیرم خوشحال بشم اما به خاطر دینم میدونم که باید رعایت خیلی چیزارو بکنم وباز این احساسو میکشمو میکشمو میکشم.
اگر جوابی که به آقای توجیه دادم بخونید متوجه میشید چه تغییری کردم.
- - - Updated - - -
من نیومدم تایید یا انتقاد بشم. من مینویسم تا بهتر بشم.
- - - Updated - - -
دروغ بگم حالم خوبه شما مشکلتون حل میشه؟
اصلا من خوبم شما واسم ننویس.مجبور نیستی.
- - - Updated - - -
این دنیا واین تالار هم مال شما که بهش تعلق دارید.
منعطای اینجا رو به لقاش بخشیدم.
من با پست آخرتون و طرز برخوردتون جوابمو گرفتم ممنون!!!!! یادم نمیاد قبلا توی تاپیکاتون چیزی نوشته باشم. برای این پست هم گزارش پست خلاف رو بزنین چون برخلاف میل من به بحث کردن خیلی علاقه دارین و این خلاف قوانین اینجاست.
سارا جان اول از همه ازت معذرت میخوام که تند برخورد کردم.:203:
تمام تاپیکام واسه این بود که من کمبود محبت دارم وفکر کردم اینجا میتونه کمبود منو جبران کنه.فکر کردم همدمی پیدا میکنم که دوست خوبم باشه.همیشه همراهم باشه.
اشتباه کردم.من باید تنهایی رو تحمل کنم.
تو تمام تاپیکام موضوعو بزرگ کردم تا بتونم ترحم بقیه رو دریافت کنم.
من آدم خوبی نبودمو نیستم.
اما خیلی تنها بودمو هستم.
من نمیتونم بیشتر از این اینجا بمونم چون شاید خدای نکرده دل یکی دیگه رو هم شکوندم وبه عذابش گرفتار بشم.
همتون خوبید اما هیچکدوم همراه من نبودید.
امیدوارم هیچوقت مستاصل نشید وعاقبت همتون ختم به خیر بشه.
:72::72::72:این گلها هم تقدیم تمام شماها که یه جورایی رنجوندمتون.
خدا حافظ همتون.
خانم یوسف گم گشته،یه دخترمهربون،معتقد،عاطفی،سه ویژگی که ازمجموع تایپیکهای شما برداشت کردم،بهت تبریک میگم تونستی عادت ناپسند رو ترک کنی.این اول به همت خودت مربوطه دوم افتخاری برای تالارهست که حضورشما دراون باعث شده قدم مثبتی تو زندگیت برداری...باشناختی که من توی این تالارازشمابرداشت کردم بهتون پیشنهادمیکنم همون طناب ایمان رو بگیرید.فکرکنم اون نور بقیه مسیر روبهت نشون میده امیدوارم بتونی ایمانت روعمیق تروقلبی ترکنی اونقدر وارسته ت میکنه که نیازچندانی به محبت دیگران نمیبینی...
سلامی دوباره به یوسف عزیزم.http://www.freesmileys.org/emoticons...animal-059.gif
این رو درک می کنم. توجه دیگران، برای من هم ارزشمنده. (فکر می کنم منظور تو هم از ترحم، همون توجه هست.) فکر می کنم برای اکثر آدما همینطور باشه.
اما متوجه نمیشم چرا میگی که همراهت نبودیم؟ اینجا خیلی ها هستند که دوستت دارن، و تاپیک هات رو دنبال کردند، و با هرچه در توانشون بود، تلاش کردند شادی هات رو افزایش، و غم هات رو کاهش بدن. درسته؟http://www.thesmilies.com/love/10800000.gif
سلام.
از همتون ممنونم.
اشتباه کردم اما تنها شدم.
روزی که اینجارو ترک کردم خیلی تو فشار بودم چند روز همین فشارو تحمل کردم اما با وجود هزارتا ذکرو...نتونستم.
میدونم وقتی ایمانم ضعیف میشه توان مبارزه با شیطون در وجودم کم میشه.
خیلی تنهام.
نه برای اینکه کسی پیشم نیست.نه...فقط واسه اینکه توانم کم شده.توانم در برابر القاعات شیطان مطرود کم شده.
این روزا خواستگارای زیادی تماس گرفتن اما هیچکدوم واسه سنم نیومدن.منم که خیلی تو فشار بودم.
نمیدونم چرا نمیتونم درست تو راه مستقیم زندگی کنم.
تقصیر هیچکس نیست.فقط وفقط خودم گیجم.
نمیدونم شاید خواب دیشبم باعث شد کمی امید داشته باشم.
دیشب دوبار تو خواب دیدم بهم گفتن امام حسینو قسم بده به زهرا.
من زیاد چیزی نفهمیدم اما حس میکنم خدا نور امیدی واسم روشن کرده.نمیدونم چطور وکی؟اما فکر میکنم کمی صدای نالمو شنیده وبه بنده بدش نیم نگاهی کرده.
- - - Updated - - -
اون همکلاسیم که ایمیلشو گرفته بودم دیروز واسم ایمیل فرستاد که "ممنونم که به فکر منی"مشکل ...بود اینطوری فرستادم.
حالا اینو درجواب من فرستاده بود که گفته بودم تونستید واسه استاد بفرستید؟مشکل ارسال چی بود؟
تعجب کزدم چرا اینقدر صمیمی نوشته؟منم واسش نوشتم.سلام آقای ...فکر کنم سوءبرداشت شده من به فکر شما نبودم فقط خواستم بدونم چرا ارسال نمیشد؟
نمیدونم آخه چرا یک آدم اینقدر بی جنبه است؟
من اشتباهی کردم؟
سلام. بله کمی تند رفتید. بنده خدا مگر چی گفته بود که حالشو گرفتی؟ ایشون مگر به شما توهین کرده بوده. ازت تشکر کرده بوده. اینگونه رفتارها حتی از خواهران روحانی دیر و کلیسا هم دیده نمیشه.
من هم در چند روز گذشته گاهی به فکر شما و باقی کاربرای سایت می افتادم. قطعا دوستان دیگه هم در نبودت به فکرت بودن.
این یعنی پسر خاله شدن؟ نه به خدا اشتباه میکنی.
در مقابل تشکر و احترام بهتره رفتار مهربانانه ای داشت.
من به فکر شما نبودم، پس به فکر چی بودی که پی گیری کردی؟ به فکر اشکال کانکشن های اینترنتشون؟ یا ایراد خط تلفنشون؟
شما چرا همه چیز را سو برداشت می کنید.
مگه به فکر کسی بودن الزاما معنی عشق و عاشقی و علاقه خاص داره؟
می تونستی خیلی معمولی جواب بدی و اون جمله را هم کاملا نادیده بگیری.
اگر ایشون منظور خاصی داشته باشه، با معمولی جواب دادن شما متوجه می شه شما تمایلی ندارید.
راستی خوش اومدی.
می دونی تا حالا چند بار قهر کردی و برگشتی؟
لطفا بداخلاقی نکن و جوابمو تند نده. خب زود قهر می کنی دیگه http://www.kolobok.us/smiles/artists...o-koo_mini.gif
سلام،
یوسف جان این به فکر بودن، با اون به فکر بودنی که تو برداشت کردی فرق می کنه.
من وقتی یه همکلاسی یا استاد یا کارمند دانشگاه یا ... رو ببینم که قبلا به نوعی در جریان کارش قرار گرفته باشم، موقع احوال پرسی ازش میپرسم که آقای فلانی، فلان مشکل برطرف شد؟ فلان پروژه به کجا رسید؟ در فلان موردی که درگیرش بودید، تصمیم گرفتید؟ اینها همه نشون دهنده اینه که به اطرافیانم توجه دارم و مسائلشون توی ذهنم میمونه. و اون طرف هم طبیعتا چون انسان هست، خوشحال میشه که حالش پرسیده شده، و به نوعی قدردانی خودش رو ابراز میکنه. همکلاسی شما هم ازت تشکر کرده، همین.
درضمن یه سوال خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مهم هم دارم. چرا یه تاپیک مخصوص به روابطتت با پسرها نمیزنی که سوال های از این دست رو (که کم هم نیستند) در اون تاپیک مطرح کنی؟ یعنی اینقدر سخته که به این یه قانون احترام بگذاری و تاپیک هات موضوع مشخص، و عنوان واضحی داشته باشن؟
سلام من چند بار اتفاقی تاپیکاتون رو خوندم و این برداشتم بود که شما آدم مذهبی از نوع افراطی هستید!!! یکی براتون ایمیل فرستاده شمام اینقدر تند پاسخ دادید ببینید خواهر خوبم چرا اینقدر اعمال افراد رو برا خودتون طبق خواسته خودتون تعبیر می کنید؟؟ اگر دانشجو هستید باید اونقدر برخورد اجتماعی تون بالا باشه و ارتباطتون خوب باشه که نمونه یه آدم تحصیل کرده رو تداعی کنید. هر کسی هم که به شما نزدیک میشه حتما فکر نکنید قصد سوء دارن چون این افکار شماس که به آدما بدبینید الان زمان قدیم نیست که بخوانین خودتون و روابطتون رو با جنس مخالفتون محدود کنید و برا هر رفتار اونها فکر بدی بکنید شما فقط کافی نجابتتون رو حفظ کنید همین!!!! پس رو رفتارتون تجدید نظر کنید و عینک بدبینی رو از چشمتون بردارید تا بهتر بتونید با بقیه ارتباط برقرار کنید و این قدرهم در روابطتون به این مسائل فکر نکنید که آیا فلانی که اینطوری باهام حرف زد قصد صمیمیت داشت یا هر چی چون اینا بیشتر وقتا ساخته ذهن شماست و این افکارو از خودتون دور کنید و به دید همکلاسی بهش نگاه کنید
با تمام توضیحاتی که دادم باز هم میگید باید مهربونتر بودم؟
- - - Updated - - -
سلام شیدا جون.یادمه شما تو تاپیکام گاهی همراهم بودید.پس کمی منو میشناسید.این خیلی خوبه.چون بهتر درک میکنید چی میگم.
گاهی بله خیلی حساس میشم.
- - - Updated - - -
سلام شیدا جون.یادمه شما تو تاپیکام گاهی همراهم بودید.پس کمی منو میشناسید.این خیلی خوبه.چون بهتر درک میکنید چی میگم.
گاهی بله خیلی حساس میشم.
- - - Updated - - -
حتما اگر دوباره موردی پیش اومد یا اینکه سر فرصت یه تاپیک ایجاد میکنم.
قبول دارم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی کم یاد دارم.وباید خودمو واکسینه کنم.
- - - Updated - - -
سلام.ممنونم که واسم نوشتین.حرفاتونو خوندم وخیلی نکات خوبی داشت.اما من خیلی کم میدونم واسه همین بیشتر احتیاط میکنم.شاید کسی که از اول ارتباط معمولی بدون گناهو دیده بدونه باید چکار کنه.اما من هر کی دورو برم دیدم به قصدی ارتباط داشتن.ارتباط صمیمی سالم ندیدم.دوست دارم از همتون یاد بگیرم .پس اگر یه تاپیک ایجاد کردم دوست دارم کمکم کنید تا متوجه بشم.
خب اگه فکر می کنی داره از حدش فراتر می ره، کلا ارتباطت را باهاش قطع کن.
اگر مرد متاهلی به این شکل به شما چراغ سبز نشون می ده و شما برخورد تند می کنید اما ادامه می دید ( بهش می گی من به فکر شما نبودم، اما همچنان روابط کاری و ایمیلی نه چندان اجباری را ادامه می دید و قطع نمی کنید) می ذاره به حساب ناز کردن.
یوسف جان (خوشم می آد میشل با مزه صدات می کنه یوسف http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...oticons6/1.gif)،
مرد متاهل به قصد ازدواج که نزدیک نشده، به قصد سواستفاده است.
وقتی برخورد تند شما را می بینه ( که همراهش رابطه را ادامه هم می دید ) فکر می کنه داری ناز می کنی.
خوشحال هم می شه، رفتارش وقیح تر هم می شه.
پس اگر مطمئنی که منظوری داره
و اگر تذکر هم دادی (به هر شکلی ) و اهمیت نداده،
رابطه را باید صددرصد قطع کنی.
واله ما هم دانشگاه رفتیم درس خوندیم ( شدم مثل مامان بزرگها) اینقدر لازم نبود با همکلاسیها جیک تو جیک بشیم و کارهای مشترک بکنیم.
کارهای مشترک را هم توی محیط دانشگاه انجام می دادیم، تمام می شد.
مشکلات ما بیشتر کاری بود تا عاطفی.
پروژه 4 نفره بود، یکی فقط حرف می زد و کاری ازش نمی دیدی، یکی غیب می شد، یکی دو نفر هم کار را انجام می دادن. آخرش موقع نوشتن اسامی که می شد تازه اونی که اصلا نبود می خواست اسم دوستش را هم کنار بقیه اسامی اضافه کنه. یکی کار می کرد 5 نفر نمره می گرفتند. ولی کسی عاشق کسی نمی شد. تازه روابط خصمانه هم می شد http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...ticons6/10.gif
سلام. قطعا شما به خوبی از نیت اون فرد اطلاع دارید. اگر فرد متاهلی بیش از حد و خارج از چارچوب احترام و نزاکت رفتار کرد. بدون هیچگونه درنگی باید ترد بشه. هیچ توضیح و دلیلی هم نیاز نیست.
شاید بهتر بود من نوشته خودم رو اینجور تموم میکردم که: در مقابل تشکر و احترام بهتره رفتار محترمانه ای داشت.
نیاز نیست به افراد محبت کنید. اما لازمه به افراد پیرامون خود احترام بگذارید.
گاهی برخی از اشخاص به میزان شما حساسیت رعایت بکار بردن کلمات مناسب رو در صحبت کردن بکار نمیبرن. به عنوان مثال هنگام صحبت کردن با خانمهای محجبه از الفاظی مانند عزیزم. قربان شما. جانم. و نمونه های مشابه استفاده میکنن. البته با اینکه تاکید میکنم که من هم بکار بردن اینگونه کلمات رو برای خطاب قرار دادن یک خانم نا محرم چندان صحیح نمی بینم. اما بد نیست به این مسئله هم اشاره کنیم که برخی از افراد بدون در نظر گرفتن شرایط ، و بدون هیچ نیت خاصی و تنها از روی عادت از این کلمات استفاده میکنن.
از اینکه ممکنه گای از اوقات کلامم موجب بوجود آمدن آرامشی هر چند کوچک برای شما شده باشه. خوشحالم و حس خوبی دارم. این حس خوب موجب میشه بهتر افکارم رو متمرکز کنم.
آرزو میکنم در نوشته های بعدی خبر های خوبی از خود برای و دوستانتون داشته باشید.
موفق ، سلامت و دلشاد باشید.
سلام
خاطره جالبی بود.
نمیدونم.حس میکنم چون به پسرا توجه نمیکنم بیشتر دوست دارن نزدیک بشن.حوری پری که نیستم واسه خوشگلیم بیان جلو.ظاهر معمولی دارم وسعی میکنم ادبو رعایت کنم.
آخه این آقا تو کلاس هم هروقت سوالی از استاد میپرسیدم زودتر از استاد جوابمو میداد.طوری که استاد یه لبخندی به من میزد وساکت میموند تا اون حرفشو بزنه.حس میکردم چون اطلاعات زیادی داره میخواد منتقل کنه.اما با ایمیلایی که فرستاد ومشورتی که با شماها کردم فهمیدم فقط به قصد کمک نیست.
- - - Updated - - -
ممنون.