مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در بهترین حالت تفاهم به خانه پدرزنم رفتیم و وفتی و من بیرون آمدم به زنم گفتم که تو خودت بعداً بیا خونه و اون هم گفت که من دلم برات تنگ میشه چرا اینجا نمی مونی تا با هم برگردیم و چون من کارداشتم زودتر رفتم چند ساعت بعد زنم زنگ زد و گفت که کجایی گفتم پیش مادرم و اون هم ناراحت شد و گفت من دیگه برنمی گردم ؟ الان 10 روزه که خونه پدرشه و من هم قسم خوردم تا خودش برنگرده نرم دنبالش . چاره چیست راهنماییم کنید .
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لجبازی کار بچه هاست اشتباه کردید چند تا اشتباه بزرگ اولا چرا به خواست خانومتون بیشتر اهمیت ندادی و خونه مادرزنت بیشتر نموندی؟دوما چرا وقتی رفتی خونه مادرت بهش اطلاع ندادی و گذاشتی اون از شما بپرسه و بعد بهش بگی؟سوما برای چی قسم خوردی که دنبالش نمیری؟آیا غیر از اینکه همسرته شریک زندگیته؟
یه دسته گل بگیر برو خونه مادر زنت ناز زنت رو بخر برش گردون خونه زنها بیشتر مواقع دعوا می کنن تا شوهرانشون نازشون رو بخرن مخصوصا حالا که خونه باباشه می خواد به مادرش نشون بده که شوهرش چقدر دوستش داره اونقدر که میاد و منتش رو میشکه باور کنید با این منتکشی نه تنها که چیزی رو از دست نمی دید بلکه همسرتون رو بیشتر از گذشته شیفته و شیدای خودتون می کنید الان وقت نشون داده علاقتون بهشه اگه الان نتونی بعد ها دیگه براش دوست دارم گفتناتون بی معنی و بی ارزشه
در پناه حق
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شايد خانم شما تصور كرده اند كه شما ايشان را دست به سر كرده ايد كه به خانه مادرتان برويد. بهتر نيست سوءتفاهم را رفع كنيد تا اينكه جبهه بگيريد. خودتان بهتر مي دانيد كه اگر رويتان به روي هم بازشود و اين جدل ها ادامه پيدا كند هيچ آينده خوشي نخواهد داشت.
كمي گذشت كافيست تا زندگي خود را به جهنمي تبديل نكنيد. بهتر است در اين تالار بگوئيد كه او چگونه رفتاري دارد و شما نيز با او چه رفتاري داشته ايد تا ايشان اين كار را كرده اند؟؟!!!
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من هم شما اشتباه کردید. فکر نمی کنم مادرزنتون همسرتون رو از شما گرفته باشه، شما نسنجیده عمل کردین و رفتارتون باعث این عکس العمل همسرتون شده. شما با بی توجهی به خواسته همسرتون و در جریان قرار ندادن ایشون از برنامه ای که دارین بهش بی احترامی کردین.
امیدوارم که خودتون رو جای اون خانم بگذارید و برید سراغشون
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام
دوست عزیز اشتباه نکن با لج ولجبازی فقط فاصله بین شما زیاد میشه وفرصت های بهتر زندگی کردن را از دست میدهی
زن ها موجوداتی احساسی هستن وزود دلشان از چیزی میشکند
پس بهتره زودتراین قهر وآشتی را کنار بگذارین
این شما هستین که باید 1 عمر درکنار هم دیگر زندگی کنین، پس از الان زندگی را با چیزهای بیهوده هدرندهین
که عمر به سرعت میگذرد
شما گذشت کنی ، خانم شما نیز میبخشد
موفق باشی
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزيز
فكر ميكنم شما دردوست داشتن همسرتون جانب افراط روپيش گرفتيد زنها اگه بدونند مرد عاشقشونه حساس ميشن وجانب عشوه وناز و... پيش ميگيرند واين ازنظرروحي مردو اذيت ميكنه الان خانم شما فهميده شما عاشقشي ناز ميكنه فقط راهش صحبت كردن ازنزديك وحل مشكل باخودشه مطمئنا" مادرزن شما بيكارنيست وداره درزياد كردن فاصله بين شما ازهيچ تلاشي فروگذارنميكنه نذار ادامه بده كلا زنها موجودات عجيبي هستن باصحبت كردن شرايط فرق خواهد كرد اگه اون برا رفتن تودلتنگ ميشه براديدارت هم دلتنگه ولي اگر به مادرشما حساسه اجازه فعاليت به هيچ كدامشان نده اينو يادت نره !!!!!!!
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این اشتباه که فکر کنید مادر زنتون همسرتونو از شما گرفته
ابراهیم عزیز شما خیلی تند رفتید
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Mr.Talabi-e ما ادمها قرار نیست همه رو با یه متر اندازه بگیریم تجربه های تلخ شخصی شما قرار نیست همه تجربه کنن
یه سئوال داشتم مادر شما مادره ولی مادر زنتون مادر نیست؟آیا همسرتون مثل شما نمی تونه نسبت به مادرش حساس باشه؟اگه برای شما اول مادرتونه بعد زندگی خودتون و همسرتونه پس برای همسرتون هم این وضعیت وجود داره
پس بشین کنج خونه و سماغ بمک که زندگی خوب و خوشی داشته باشی چون نمی دونی هرکسی در زندگی انسان یه جایگاهی داره که دیگری حق نداره جای اون رو بگیره و کسی که این اجازه رو به عزیزی از عزیزانش بده(مثل شما!!!!!)زندگیش همیشه با تشنج و دعوا و جنجال خواهد بود
مادر زن همون مادر شوهره و هیچکدوم بر دیگری ارجحیت ندارن مگر اونی که بیشتر محبت میکنه و گره ای از زندگی زن و شوهر باز کن حتی این گره کشایی با آروم کردن یکی از طرفین برای یه چند ساعتی باشه
در پناه حق
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم که این مشکل ( که البته از اول هیچ مشکلی نبوده و تبدیل به مشکل بزرگی شده) زودتر حل بشه. آقای rezgar هم خبری ندادن که آخرش چی کار کردن!
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این که من دنبال زنم نمی رم مگه اینکه خودش برگرده شکی نیست . ولی یک سری مسائل هست که من بازگو نکرده ام اولاً قبل از اینکه برم خونه مادرم به او گفتم . دوماً چون مادرزنم شوهرش را هیچ عددی حساب نمی کند میخواهد دخترش را اینطوری بار بیاورد . البته من با نظر آقای ابراهیم مواقم ولی کدامیک از شما که در خانه شوهرهایتان و در یک منزل چند طبقه با خانواده شوهرتون زندگی می کنید و هر دو روز به خونه پدرتون که 10 دقیقه ازشما دورن می ریوید ولی حاضر نیستید 10 پله بالا بروید و به خانه مادر شوهرتان سری بزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من مادر شوهرم دو قدمیم ولی دو سه روز یا بیشتر می شه که نرم پیشش
ولی هر روز به مامانم زنگ می زنم
انقدر حساس نباشید
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا میگن مادر رو ببین دختر رو بگیر؟
این نشون از وابستگی زیاد و عمیق مادر و دختره شما به ندرت می تونید دختری رو پیدا کنید که بعد از ازدواج با مادرش قهر باشه یا رابطشون بد باشه ولی به وفور دیده میشه که پسره بعد از ازدواج با خانواده اش مشکل داره
به این قضیه میشه اینجوری هم نگاه کرد که خدایی ناکرده مادر شما هم از لحاظ مادر شوهری کم نذاشته باشه آیا فکر می کنید اونوقت خانمتون باید هر روز بره پیش مادرتون؟؟!
درضمن اگه شما تصمیم گرفتید که نرید دنبال همسرتون و منتظرید که همسرتون خودش بگرده خونه پس کاری از دست اهالی تالار بر نمی یاد چون باید با همسرتون صحبت کنیم نه شما و ایشون هم که در دسترس نیستن!!!!
در پناه حق
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام.قبل از هرچیز:لطفا"اصلا"به حرفای این آقای ebrahim_talabi توجه نکن!حتما" خودش یه ضربه ای از طرف یه خانوم خورده که اینجوری میگه!!!!
حتما"الان خانومتون خیلی دلش واستون تنگ شده.واسش یه کادویکوچیک بخرو بهش بگو اگه اشتباهی کردم منو ببخش بیا بریم سرخونه زندگی خودمون باید بهش بگی نمیتونی بدون اون زندگیرو ادامه بدهی...شمام اینقد لجباز نباش...ضمنا"ببخشیدا البته حتما"مادرتون کاری کرده که خانومتون ازش دوری میکنه!100% همینجوره وگرنه ما خانوما بیخودو بیجهت از کسی بدمون نمیاد!همینکه داره مادرتونو توی یه منزل مسکونی تحمل میکنه باید روزی 1000000بار پاشو ببوسین!!!اینو جدی میگم من که هیچوقت به این ذلت تن نمیدم!!!
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینوهم بگم!!!خیلی حرص خوردم با خوندن این تاپیک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ebrahim_talabi
سلام دوست عزيز
فكر ميكنم شما دردوست داشتن همسرتون جانب افراط روپيش گرفتيد زنها اگه بدونند مرد عاشقشونه حساس ميشن وجانب عشوه وناز و... پيش ميگيرند واين ازنظرروحي مردو اذيت ميكنه الان خانم شما فهميده شما عاشقشي ناز ميكنه فقط راهش صحبت كردن ازنزديك وحل مشكل باخودشه مطمئنا" مادرزن شما بيكارنيست وداره درزياد كردن فاصله بين شما ازهيچ تلاشي فروگذارنميكنه نذار ادامه بده كلا زنها موجودات عجيبي هستن باصحبت كردن شرايط فرق خواهد كرد اگه اون برا رفتن تودلتنگ ميشه براديدارت هم دلتنگه ولي اگر به مادرشما حساسه اجازه فعاليت به هيچ كدامشان نده اينو يادت نره !!!!!!!
گل گفتي!!!
mr noghte sare khat!
امتحانش ضرر نداره. اين كارو كن متوجه مي شي براي يك مرتبه آب خوردن هم بايد از همسرت اجازه بگيري! اينقدر زن لوس! بچه كه نياورده بزرگ كنه! خانومها موجوداتي احساسي هستند! پس هر چي گفت مرد بگه چشم دل خانوم مبادا بشكنه. بابا جمع كنيد اين ادا و اصول رو. مسخرشو درآوردين.
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در خانه ای که زمین آن ، سقف روی سر خانواده ( پدر و مادر ) شما را به وجود آورده است ، بی اهمیتی در ارتباط و ایجاد رفت و آمد امری اشتباه است که دختران جوان به آن کاملا بی توجه بوده و برای فرار از این موضوع ، بهانه ای از جمله :............ می پردازند !
که در کش و مکش هایی که به وجود می اید ، پسر نمی داند حق با مادر اوست و یا همسر او ! و در این موقع سعی به غرغر کردن به سر همسر خود می شود .... که این خود کاری است درست ! نه به خاطر مادر-پسر بودن خیر ! به خاطر داشتن شریک زندگی که از بد روزگار باز هم شریک زندگی موقعیت را درک نکرده و به تلخی خواهد کشید ..... ! در این میان نمی توان مادرشوهران زهر دار و تیز زبان را نادیده گرفت که با گرفتن یک زن برای پسر خویش ، به گمان خود هوو به سر خود آورده و قصد به ریختن این موضوع دارند که بعد از هر انفجار و آتش بس متوجه می شوند که این کارشان درمانی موقت برای دردشان بوده ...ولی چاره اشان نمیشود ....
مقدمه چینی ها به نظر شما و یا تفسیر های بنده ، جالب است و قابل تقکر پس سر سری گذشتن کاری را درست نخواهد کرد ....
خانم و آقایی که برای سرو ناهار به منزل مادرخانم خود رفته اند ، با نگاه های بالا و پایین وزیر جنگ انگار می ایستند و دوبار باز می نشینند !
وزیر جنگ هایی ( مادر زن ) ، که سلطه ی خانواده را به دست گرفته اند و فرمان حمله صادر می کنند در قبل و اوایل زندگی مدام سرکوب همسر خویش می شدند و حال با آرام تر شدن مرد خانه که بهد از چند سال زندگی مشترک ایجاد می شود از فرصت استفاده کرده و درجه های سلطنتی را بر دوش خود نصب کرده و ولیعهد خود را دختر خویش می داند .... ( این مورد شامل 99 درصد خانم ها نمی شود :d)
......
کار شما را 100 درصد نمی توان نفی کرد دوست عزیز ، همانطور که رفتار همسرتان را 100 درصد تایید کرد . هر دوی شما مقصر هستید اما یکسان !
تمام این مقدماتی که در بالا گفته شد در ذهن شما و همسرتان نقش بسته و باعث بروز این مشکل شده است .
حال نیمی دیگر مقصران این داستان مادران هر دوی شما هستند ! جالب شد نه ؟
آری ، اول مادر دختر خانم - که به دختر نمی گویید به منزل خویش برو و به زندگی ادامه بده و این موضوعات کوچک را برای سرد شدن زندگی بهانه نکن ( که این خود سر دراز دارد برای گفتگو که باعث ایجاد این موضوع در ذهن دختر می شود که تقی به توقی برخورد می کند به خانه مادرش برود )
و دوم مادر شما ، که شما را برای آوردن همسرتان متقاعد نمی کند و به شما نمی گوید که در اول راه بهتر است کمی شکیبایی کنید و با این عروس کمی با ملایمت برخورد کنید .
در آخر به شما خواهم گفت : از مقدمات بالا هیچ گاه به همسر خود چیزی نگویید که برای او تصویر خوب در ذهن ایجاد نمیکند .
و برای همسرتان بیش از حد از اکسیر محبت استفاده نکنید تا تشنه دریافت آن باشد ... اما نمی توان بگویید چون من مرد هستم اصلا نمی روم و همسرم را نمی آورم ... دوست عزیز یک سوال : اگر شما همسرتان را به خانه نیاورید آیا شماره یک آژانس دارید که با بسته بندی که مادر زنتان کرده به خانه تان بفرستد ؟
موفق باشید
RE: مادرزنم زنم رو از من گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مساله اصلا پیچیده نیست. هیچ کدام کاری نکرده اید که بتوان نام اشتباه را بر رویش گذاشت. تنها سوءتفاهمی ساده پیش آمده است. یک راه ساده دارد. از تصمیم احساسی خود صرف نظر کرده به خانه پدر همسرتان رفته و برایشان توضیح دهید که دلتنگ مادرتان شده اید و به دیدارش رفته اید. نه ایشان می تواند شما را از دیدار خوانوادتان منع کند ونه شما باید این کار را بکنید.
اگر هردو با هم به ملاقات خانواده بروید چه بهتر در غیر اینصورت اشکال ندارد که گاهی به تنهایی به ملاقات خانواده بروید. البته این تصمیم که هرگز دنبالش نمی روم اصلا پایه منطقی ندارد.