راهنمایی در مورد طرز فکر و تجربه های من

با سلام به همهی کسانی که تاپیک منو می خونند:72:
وتشکر می کنم کسایی که جواب تاپیکمو می دن
من بی همدم 22 سالمه و لیسانس هستم و می خواستم تجربه های فردی ام رو اینجا بنویسم تا در موردشون نظر بدید وهم اینکه تجربه های خودتون رو برام بنویسید در ضمن به درست یا اشتباه بودن تجربه هام هم نظر بدید
تجربه ها:305:
1 اولین تجربه ای که دوست دارم بگم اینکه ، راز ی که گفته بشه دیگه راز نیست و من به این نتیجه رسیدم صمیمیت خوبه اما نبایدتو این صمیمیت رازی گفته بشه چونکه بعدا ممکنه بر علیه ات استفاده بشه
آنکه یک روز دوست توست ، زمانی امکان دارد که دشمت باشد و بالعکس . و من این تجربه رو به شخصه به دست آوردم که حرفی که میزنی باید احتمال بدی که .... پس حرفی بزنم که اگه هم گفته و فاش بشه به ضررم تموم نشه
2- اهل محبت بیش از اندازه و ظرفیت به طرف مقابلم نباشم که احترام وعزت نفس ام پایین میاد.
3- مستقل باشم و جرأت مند رفتار کنم
5- هیچ وقت مسائل و رازهای خانوادگی ام رو پیش کسی نگم.
6- موقع عصبانیت هیچ تصمیمی نگیرم
7- اشتباهم رو بپذیرم
8- گذشت زیادی خواری می آورد
یه سوال دارم
اگه الان بگن همه ی زندگی ات تا الان خواب بوده اسم اون خواب رو چی میزاری؟

سلام. بجز مورد 8 همه موارد بسیار صحیح و اندیشمندانه بود. مورد 8 هم کاملا رد نمیشه. بلکه در شرایطی درست و در شرایطی مردوده.
اسم خواب " بازی مسخره."

- - - Updated - - -

سلام. بجز مورد 8 همه موارد بسیار صحیح و اندیشمندانه بود. مورد 8 هم کاملا رد نمیشه. بلکه در شرایطی درست و در شرایطی مردوده.
اسم خواب " بازی مسخره."

به نظرم تاپیک خوبی هست اگه مدیر همدردی نظرشون مثبت باشه و بتونیم ادامه ش بدیم .

1.اگه من بخوام تجربمو بگم اول از همه اینه که هیچ وقت بد واسه کسی‌ نخوام چون هر وقت در حق کسی‌ بد جنسی‌ کردم هنوز چند ساعت ازش نگذشته بود نتیجشو دیدم (کلید اسرار !):311:


2.تجربه‌ی بعدیم اینه که حسرت زندگی‌ هیچ کسو نخورم چون هر کس به اندازهٔ خودش مشکل داره ،این رو مخصوصاً از وقتی‌ با اینجا آشنا شدم ملموس تر درک کردم و هرروز به خاطره همین زندگی‌ م خدا رو شکر می‌کنم. اصلا آدمه و مشکلاتش ،اصلا اگه مشکل نبود که ما همدردی نمیومدیم:43: (شوخی )


3.چیزی که واقعاً بهش اعتقاد دارم اینه که پول درسته که مهمه ولی‌ اصلا خوشبختی‌ نمیاره مطمئن باشین .اینو با همهٔ وجودم لمس کردم . شاید خیلیا آرزوی سفر خارجی‌ داشته باشن یا زندگی‌ تو یه خونهً بزرگ و یا کلی‌ پول ... ولی‌ به نظر من دل که خوش باشه یه اتاقم واست بهشته ، (چیزی که متاسفانه من تجربش نکردم .همه چی‌ داشتم اما دلم خوش نبود . تو جمع که باشم هیچ کس نمی‌فهمه چی‌ تو دلمه ولی‌ یه وقت به خودم میام میبینم ۲ ساعته که رفتم تو فکر،:47: )

4.واسه همین میگم نمی‌شه از رو وضع ظاهری کسی‌ زندگیشو قضاوت کرد ، کسی‌ چه می‌دونه من چه مشکلی‌ دارم؟همه فکر می‌کنن خوشبخت تر از من دیگه نیست !


5.و بعدی‌ام این که هیچ وقت نذارم کسی‌ از مشکلاتم با خبر بشه چون دلسوز تر از من واسه خودم کسی‌ نیست .




با مورد ۱ که عرض کردید کاملا موافقم چون لزومیم نداره همهٔ اسرار زندگیمونو فاش کنیم و بعد نگران از اینکه حالا آبروم مبادا که بره:81:

مورد ۲ امّ هم قبول دارم چون هر چیزی در حد اعتدال خوبه ، به قول معروف ( نیکی‌ چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند!)،

در مورد تجربه‌ی ۳ تا الی آخر هم کاملا موافقم مخصوصاً آخری که به نظرم گذشت بیش از حد مخصوصاً از حد خودمون ویژگی افراد منفعله.




در مورد سوال آخر هم درست منظورتون رو نگرفتم.اما اگه زندگی‌ به یه خواب تشبیه بشه من فقط کودکیم رو دوست داشتم ،اون وقت هایی که هیچ چیز نداشتیم اما از ته دل می‌خندیدیم ...

با سلام و درود فراوان خدمت آقا مجید و یکتای تنها ممنون از پاسخ هاتون:72:
تجربه های ارزنده ای رو مطح کردید که خیلی مفید هستند.تشکر:43:
یکتای تنهای عزیز منظورم این بود که اگه شما از خواب پاشید و ببینید همه ی زندگی ای که تا حالا انجام دادی خواب بوده اسم اون خوابتون رو چی می گذارید؟
دیگه چه چیزی رو انجام نمی دادی؟
ممنون از همه ی کسایی که تاپیکم رو مشاهده کردن و منتظر نوشتن تجربه هاتون تو تاپیکم هستم.
:325:

هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و آنکس هم که چنینی لیاقتی داشته باشد ، هیچوقت اشک ات را در نمی آورد.

نقل قول:

---

با سلام و درود فراوان خدمت آقا مجید و یکتای تنها ممنون از پاسخ هاتون:72:

---

:72::72:
اهان بله الان متوجه شدم ،۱.اشتباهی‌ که خیلی‌ ازش ضربه خوردم آشنا شدن با نامزد فعلیم‌ بود که مسیر زندگیم رو عوض کرد هیچ وقت نمی‌خوام تکرارش کنم
۲.اون قدر برای به دنیا اومدن خواهرم اصرار نمیکردم چون نتونستم زندگی‌ خوبی رو براش درست کنم
۳.دنبال رشتهٔ مورد علاقم میرفتم و دهان بین نبودم...

- - - Updated - - -

اسم خوابم رو میزارم دار مکافات
چون دارم چیز هایی رو میبینم که کاملا نتیجهٔ کار‌های خودمه...

سلام یکتای عزیز:72::72:
تشکر فراوان به خاطر پاسخ اتون:43:

- - - Updated - - -

با سلام :72:
لطفا تجربه هایی که چه در زندگی متاهلی وچه در نامزدی و چه با خانواده همسر و چه در خاستگاری و چه در.... دارید حتما بنویسید تا همه با هم از تجربیات همدیگر استفاده کنیم:72:
با تشکر فراوان
منتظر تجربه هاتون هستم:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی همدم

با سلام به همهی کسانی که تاپیک منو می خونند:72:
وتشکر می کنم کسایی که جواب تاپیکمو می دن
من بی همدم 22 سالمه و لیسانس هستم و می خواستم تجربه های فردی ام رو اینجا بنویسم تا در موردشون نظر بدید وهم اینکه تجربه های خودتون رو برام بنویسید در ضمن به درست یا اشتباه بودن تجربه هام هم نظر بدید
تجربه ها:305:
1 اولین تجربه ای که دوست دارم بگم اینکه ، راز ی که گفته بشه دیگه راز نیست و من به این نتیجه رسیدم صمیمیت خوبه اما نبایدتو این صمیمیت رازی گفته بشه چونکه بعدا ممکنه بر علیه ات استفاده بشه
آنکه یک روز دوست توست ، زمانی امکان دارد که دشمت باشد و بالعکس . و من این تجربه رو به شخصه به دست آوردم که حرفی که میزنی باید احتمال بدی که .... پس حرفی بزنم که اگه هم گفته و فاش بشه به ضررم تموم نشه
2- اهل محبت بیش از اندازه و ظرفیت به طرف مقابلم نباشم که احترام وعزت نفس ام پایین میاد.
3- مستقل باشم و جرأت مند رفتار کنم
5- هیچ وقت مسائل و رازهای خانوادگی ام رو پیش کسی نگم.
6- موقع عصبانیت هیچ تصمیمی نگیرم
7- اشتباهم رو بپذیرم
8- گذشت زیادی خواری می آورد
یه سوال دارم
اگه الان بگن همه ی زندگی ات تا الان خواب بوده اسم اون خواب رو چی میزاری؟

---

سلام دوست عزیز
1-من چنین تجربه نداشتم که رازی داشته باشم و اونو فاش کنم اما دوستان و اشنایان زیادی داشتم که برای من رازاهاشون رو تعریف میکردن و منم هیچ وقت اونا رو پیش کسی فاش نکردم.پس اگه طرف مقابل دهن قرص باشه میشه پیش اش رازهایی رو بیان کرد.
2-این مورد دقیقا تجربه کردم و متاسفانه به خاطرش ضربه خوردم محبت زیادی خوب نیست و فقط زمانی جواب میده که طرف مقابل چه دوست باشه چه فامیل و ...اونم به همین نسبت محبت اش رو نشون بده.این یکی از بدترین رفتارهای من هست و خیلی وقته تصمیم گرفتم و دارم خودمو عوض میکنم.اما هیچ وقت از محبت به خانواده گلم دریغ نکردم چون خیلی دوستشون دارم.
3-مستقل کامل نیستم و دوست ندارم بیشتر از این مستقل بشم اما دلم میخواد هرچی زودتر برم سرکار و از لحاظ مالی مستقل بشم.جرات مند بودن رو هم دوست دارم اما نیستم.
5-تا حالا راز خانودگی ام رو برای کسی نگفتم و با این مورد موافق هستم.
6-من متاسفانه زود جوش میارم اما دارم بهتر میشم و عصبانیتم کمتر شده ولی تصمیم گیری در عصبانیت برابری میکنه با نابودی .چند بار برام اتفاق افتاده متاسفانه.
7-همیشه انتقاد پذیر بودم و هروقت اشتباهی کردم پذیرفتم و سعی کردم جبران کنم و از اشتباهاتم درس گرفتم.دقیقا این مورد برام با موردی از خواستگاری برام پیش اومد و ازش درس گرفتم که به همه نمیشه اعتماد کرد .
8-گذشت رو دوست دارم و همیشه گذشت میکنم چون اینجوری روح خودم ارامش داره .
من و زندگی پر از تجربه.
ممنوم دوست خوبم .موفق باشید

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی همدم

با سلام به همهی کسانی که تاپیک منو می خونند:72:
وتشکر می کنم کسایی که جواب تاپیکمو می دن
من بی همدم 22 سالمه و لیسانس هستم و می خواستم تجربه های فردی ام رو اینجا بنویسم تا در موردشون نظر بدید وهم اینکه تجربه های خودتون رو برام بنویسید در ضمن به درست یا اشتباه بودن تجربه هام هم نظر بدید
تجربه ها:305:
1 اولین تجربه ای که دوست دارم بگم اینکه ، راز ی که گفته بشه دیگه راز نیست و من به این نتیجه رسیدم صمیمیت خوبه اما نبایدتو این صمیمیت رازی گفته بشه چونکه بعدا ممکنه بر علیه ات استفاده بشه
آنکه یک روز دوست توست ، زمانی امکان دارد که دشمت باشد و بالعکس . و من این تجربه رو به شخصه به دست آوردم که حرفی که میزنی باید احتمال بدی که .... پس حرفی بزنم که اگه هم گفته و فاش بشه به ضررم تموم نشه
2- اهل محبت بیش از اندازه و ظرفیت به طرف مقابلم نباشم که احترام وعزت نفس ام پایین میاد.
3- مستقل باشم و جرأت مند رفتار کنم
5- هیچ وقت مسائل و رازهای خانوادگی ام رو پیش کسی نگم.
6- موقع عصبانیت هیچ تصمیمی نگیرم
7- اشتباهم رو بپذیرم
8- گذشت زیادی خواری می آورد
یه سوال دارم
اگه الان بگن همه ی زندگی ات تا الان خواب بوده اسم اون خواب رو چی میزاری؟

---

سلام دوست عزیز
1-من چنین تجربه نداشتم که رازی داشته باشم و اونو فاش کنم اما دوستان و اشنایان زیادی داشتم که برای من رازاهاشون رو تعریف میکردن و منم هیچ وقت اونا رو پیش کسی فاش نکردم.پس اگه طرف مقابل دهن قرص باشه میشه پیش اش رازهایی رو بیان کرد.
2-این مورد دقیقا تجربه کردم و متاسفانه به خاطرش ضربه خوردم محبت زیادی خوب نیست و فقط زمانی جواب میده که طرف مقابل چه دوست باشه چه فامیل و ...اونم به همین نسبت محبت اش رو نشون بده.این یکی از بدترین رفتارهای من هست و خیلی وقته تصمیم گرفتم و دارم خودمو عوض میکنم.اما هیچ وقت از محبت به خانواده گلم دریغ نکردم چون خیلی دوستشون دارم.
3-مستقل کامل نیستم و دوست ندارم بیشتر از این مستقل بشم اما دلم میخواد هرچی زودتر برم سرکار و از لحاظ مالی مستقل بشم.جرات مند بودن رو هم دوست دارم اما نیستم.
5-تا حالا راز خانودگی ام رو برای کسی نگفتم و با این مورد موافق هستم.
6-من متاسفانه زود جوش میارم اما دارم بهتر میشم و عصبانیتم کمتر شده ولی تصمیم گیری در عصبانیت برابری میکنه با نابودی .چند بار برام اتفاق افتاده متاسفانه.
7-همیشه انتقاد پذیر بودم و هروقت اشتباهی کردم پذیرفتم و سعی کردم جبران کنم و از اشتباهاتم درس گرفتم.دقیقا این مورد برام با موردی از خواستگاری برام پیش اومد و ازش درس گرفتم که به همه نمیشه اعتماد کرد .
8-گذشت رو دوست دارم و همیشه گذشت میکنم چون اینجوری روح خودم ارامش داره .
من و زندگی پر از تجربه.
ممنوم دوست خوبم .موفق باشید

با سلام:72:ممنون ستیلای عزیز که جواب دادید:43:
می خوام چند تا دیگه تجربه رو بنویسم که منتظر نظرهاتون هستم:
1- اینکه قبل از ازدواج با نامزدت صادق باش ، یک دروغ در مورد خودت و یا خانواده ات باعث میشه که ازت سلب اعتماد بشه و درست کردن و اعتماد سازی دوباره نیاز به زمان خیلی طولانی داره
2- در دروازه رو میشه بست اما دهن مردم رو....خودم واقعا به این نتیجه رسیدم که هر کاری می کنی بازم....
3- وقتی دلت شکست به خدا پناه ببری
4- تو زندگی ات اهل سازش باشی ، مثل چوب نرمی که اهل سازشه و اگر چوپ خشکی باشی که انعطاف نداشته باشی در مقابل طوفان مشکلات میشکنی ، پس نرم و ملایم باش در مقابل طوفان مشکلات و بعضی از مشکلات رو بپذیر و باهاشون کنار بیا
5- بعضی از خطاهای اطرافیان را نادیده بگیر( شتر دیدی ندیدی)
6- همیشه تو جمع به خودت احترام بذار
7- همیشه احتمال بده با کسی که صمیمی هستی روزی دشمنت بشه
8- وقتی مردی از سر کار میاد خسته است و زمان مناسبی برای حرف زدن و سوالو جواب کردن نیست ، اجازه بده چند ساعتی استراحت کنه بعد.........
9- وقتی موقع حرف زدن طرف مقابل رو عصبانی کردی ، با آرامش جواب بده ( یعنی خودتم عصبانی نشو )
10- کاری نکن که از چشم کسی بیفتی ،
11- رعایت کن تا رعایت بشی
12- یک موضوع رو کش نده بعد صحبت کردن در موردش بحث رو تموم کن
بقیه اش به عهده شما خوانندگان عزیزه
لطفا همراهی کنید

سلام دوستان لطفا تجربه هاتون رو تو این تاپیک بنویسید
با تشکر حتما یادتون نره ها
منتظر نوشته هاتون هستم:305:

سلام
''من هیچ موقع از گفتن رازم به کسی پشیمون نشدم! چون تا طرفم رو نشناختم حرفی نزدم''




تجربه ای که من تو این 22 سال کسب کردم:

1_آدما پتانسیل اینو دارن که دقیقا 180 درجه مخالف چیزی باشن که نشون می دن , پس اگه مورد این طوری ببینم نباید شکه شم.
2_خدا اون وجودی نیست که نقطه ضعف هاتو پوشش بده , خودت باید به فکر خودت باشی.
3_جایی که حرفتو نمی فهمن نباید حرف بزنی!
4_اگه تو زندگی درجا بزنی می گندی (واضحه اما تو شرایطش باشی مبهم به نظر میاد)
5_اصلا اصلا اصلا نیاید کسی رو واسه خودت تو ذهنت بزرگش کنی و تا مقام خدایی بالا ببریش (بردمش بالا تو کلم منه گیج/ که بعدشم خودم بش دستم نرسید)
6_آدم اگه فکرش راحت باشه خوابشم میزونه , اختلال خواب اولین نشونه مشکل فکری و روحیه....
7_داداشای دیروز (رفقا) قطع به یقین دشمنای امروزن....!!!!!
8_عاشق یه زندونیه که در زندونش بازه اما می خواد عاشق باشه نصیحتش بی فایدس.
9_هیچ کس اندازه پدر و مادر دوستت نداره اما اون ها هم یه روزی ترکت می کنن و میرن زیره خاک (تلخ ترین حقیقت) دیگه وای به حال عشق های امروزی.
10_ عاشقا تو این دنیا بهم نمی رسن!
11_اگر کسی اعتراف کرد عاشقت شده بش یه لبخند بزن و یه نخ بکش...
12_بترس از فتـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـنه زن!

اسم خوابمو می زاشتم فیلتر قرمز :tongue: که بعد از رد شدن از فیلتر ممیزی تبدیل میشد به جنوب سرخ:heart:

:72::72::72:

با سلام خدمت جنوب سرخ عزیز :72:
ممنون از پاسخگوییتون
تجارب ارزنده ای بودن
تجربه های بعدی من:
1- مثبت اندیش باش اما زود باور نباش
2- چیزی و تجربه ای رو میدونی عملی کن چون خیلی چیزها رو میدنیم اما موقع عمل کم میاریم
3- هیچ وقت از رحمت خدا مئیوس نشویم
4- بعد ازدواج باید دور بعضی از علایقمان را دور بکشیم
5- غرور را با غرور می توان شکست
منتظر تجربه های شما دوستان عزیز هستم
لطفا همراهی کنید

بی‌ همدم جان می‌شه راجع ۵ توضیح بدی ؟نفهمیدم آخه...:325:


تجربه‌ای که می‌خوام بنویسم اینه که

۱.هرچیزی رو که واقعاً از ته قلب از :43:خدا:43: بخوای بهش میرسی‌ ،من الان در این ثانیه ۵ موردش(شفای خواهرم،مسافرتی‌ که هیچ وقت توی ذهنم نمی‌‌گنجید،بر گشت پدرم که بعد از این که کلی‌ گریه کردمو خوابم برد و چند ساعت بعد با صدای بابام بیدار شدم،و ...) اومد جلوی ذهنم می‌تونم هر کدومو اندازهٔ یک صفحه با حس اون لحظ‌ه ام و معجزه‌ای که خدا برام کرد توصیف کنم ،،،


۲.این که شب بتونی‌ سرتو روی بالش بذاری بدون اینکه کینهٔ هیچ کسی رو توش راه داده باشی‌ خیلی‌ مهمه ، من دارم سعی‌ می‌کنم ولی‌ هنوز ۱۰۰ درصد موفق نشدم


۳.فکر می‌کنم همدردی کلمه ایه که عمقشو باید درک کنیم ، یعنی‌ هر وقت دیدیم کسی‌ مشکل داره خودمونو جاش بذاریم اون وقته که میتونیم ۱۰۰ درصد کمک رو بهش بکنیم ، به نظر من همدردی یعنی‌ این ، نه فقط بازی با چند تا کلمه...:81:

سلام یکتای تنهای عزیزم:72:
واقعا تحت تاثیر حرفات قرار گرفتم خیلی جالب بودن خیلی :43:، یک دنیا تشکر ف با همشون موافقم
در مورد گزینه ی 5 می خوام بگم که : یکی از استادهامون همیشه این توصیه رو میکرد و من هیچ وقت برام قابل هضم نبود که چطور غرور رو میشه با غرور شکست تا اینکه بالاخره فهمیدم :
وقتی کسی در مقابل ات مغروره و خودش رو از تو بالاتر میدونه ، خودت رو پیشش کوچیک نکن و حالت چسبندگی بهش نداشته باش چون بیشتر مغرور میشه و شخصیت تو رو خورد می کنه ، اما اگر در مقابل غرورش تو هم مغرور باشی و برای خودت شخصیت قائل باشی ، چرا که تواضع زیاد پیش فرد مغرور هم او را مغرور تر می کند و هم غرورش تو را له می کند و تو هم با مغرور شدن در مقابل اینگونه افراد ، غرور آنها را میشکنی و نمی گزاری زیر غرورشان له شوی ( البته این مثال درمورد زندگی زناشویی صادق نمی باشد و فقط در روابط اجتماعی موثر است ) .. نمی دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه اما نمی دونم چرا توضیح اش برام سخته
می خوام یه مطلب بزارم امیدوارم که خوشتون بیاد:
به آرامی آغاز به مردن می کنی
به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر سفر نکنی ، اگر کتابی نخوانی ، اگر با اصوات زندگی گوشنکنی ف اگر از خودت قدر دانی نکنی ،
به آرامی آغاز به مردن می کنی ، زمانی که خود باوری را در خودت بکشی ، وقتی نگزاری دیگران به تو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن می کنی : اگر برده ی عادات خود شوی ، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی، اگر روز مرگی را تغییر ندهی ، اگر رنگ های متفاوت بر تن نکنی ، یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی ،
به آرامی آغاز به مردن می کنی : اگر شور و حرارت ، از احساسات سرکش ، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند و ضربان قلبت را تندتر می کنند دوری کنی
به آرامی آغاز به مردن می کنی ...اگر هنگامیکه با شغل ات و عشقت شاد نیستی
پابلوا نرودا

درست میگی‌ عزیزم انسان بدون غرور هیچه ،مخصوصاً وقتی‌ که برای یه آدم بی‌ ارزش خودتو کوچیک کنی‌ و غرورتم زیر پا بذاری اون وقته که دیگه چیزی برای از دست دادن نداری ...:47:

غرور در مقابل شخص متکبر عین تواضع و فروتنی است...

امیر مومنان علی(ع)

با سلام:72:
تجربیات دیگرم :
1- بعد ازدواج نباید اسرار خانوادگی رو به همسر گفت. باید خیلی راز دار بود مگر آن مواردی که دانستنش لازم است.
2- وقتی عصبانی هستی و کسیبهت متلک گفته و قصدش اینکه خوردت کنه ، عصبانی نشو و با حالت خونسردی جوابش رو بده ، این طوری موثر تره.
3- دل کسی رو نشکن ، گاهی یک کلمه و یک حرف ، قلب کسی را آنقدر می شکند که با هزاران کلمه و جمله هم قابل جبران نیست.
4- هیچ وقت نذار کسی به نقاط ضعف ات پی ببره . حتی اگه رو نقاط ضعفات انگشت بزارن و حسابی برن رو اعصابت ، نذار بفهمن که نقطه ضعفته.
5- دو طرفه به هر قضیه ای نگاه کن و فکر نکن همه مقصرند و در حق ات ظلم شده .
6- زن و شوهر دعوا کنند ، ابلهان باور کنند. یادم میاد قبلنا وقتی خواهر و یا برادرام تو زندگی شون اختلاف میفتاد ، خیلی ناراحت می شدم اما بعدا اونا اشتی می کردن و فقط حرص خوردن واسم می موند. ( البته إن شاء الله همه ی دعوا ها و کدوتها به آشتی تبدیل بشه )
7- چیزی که در حد توانت نیست انجام نده.
8- اینکه چیزی که وظیفه اتنیست ، وظیفه ی خودت ندون ، چونکه یه مدت که انجام بدی همه ازت انتظار دارن ، و اگر یک بار کوتاهی کنی ازت دلخور می شن ( مرگ اول به از صلح آخر )
9- در مقابل محبت ات انتظاری نداشته باش.
10- خودت روگول نزن، ما گاهی وقت ها خودمون رو گول می زینم و نمی خواییم واقعیت رو اونطور که هست قبول کنیم.
11- تو در دنیا یک نفری ، اما برای یک نفر تمام دنیایی
12- هیچ درمانی بهتر از داروی معنوی اثر نمی کند .
13- تفکر یا همه و یا هیچ رو کنار بزار
14- آخر همه چیز خوب تموم میشه و اگه نشد بدون هنوز آخرش نرسیده : چارلی چاپلین
اگه قرار باشه دنیا به عقب برگرده چه کاری رو انجام نمی داید؟
منتظر جواب و تجربه هاتون هستم:43:

- - - Updated - - -

ممنون جنوب سرخ عزیز:72:

- - - Updated - - -

ممنون جنوب سرخ عزیز :72:
حدیث گران بهایی بود:43:

سلام بی همدم
اسم خوابم ناامیدی و هدررفتن عمر
اگه دنیا به عقب برگرده تا این سنم هم که شده با هیچ پسری حتی پنهانی یا شیطانی یا هر جور دیگه حتی حرف هم نمیزدم حتی جواب اسمس هم نمیدادم حتی اسمس ناشناس و اشتباهی....همونطور که تا 25 سالگی با هیچ پسری حتی در حد حرف زدن هم نبودم
بچه ها جواب به اسمس منو بدبخت کرد .. روزی که از شدت تنهایی جواب دادم و در همه موردهایی که پیش اومد نخواستم بد باشه اما رابطه اخرش به جاهای افتضاحی کشیده شد
تجربه ها
1- هیچ چیز به اندازه اینکه همیشه سعی کنی به یاد خدا باشیی ادمو حفظ نمیکنه.. کافیه نخوای به خدا فکر کنی اونوقت از شیطان هم کمتر میشی
2- غرور کسی که دوستش داشتم و مستقیم بهش نگفته بودم رو با غرور خودم خورد کردم خودم واسه دل خودم مغرورانه باهاش برخورد کردم اما در کمال تعجب دیدم بعد 3 4 سال اعتراض کرد که چرا وقتی میبینی منو محل نمیذاری و ... کسی که عمرا فکر نمیکردم بی محلی من عصبیش کنه
3- مهربانی زیاد گند میزند به زندگی ادم !! چون همون ادم مورد 2 چون خواستم بهش ثابت کنم نه اصلا اینطور نیست توام مثل خانواده ت عزیزی و فلان... کم کم اسمس داد و منو از راه عادی زندگیم ودرس خودندنم انداخت و چون دوستش داشتم از یه شهر دیگه 7 ماه اس داد تا صبح بیدار میموندم که جوابشو بدم با محبت زیاد!! اهل تله سکس بود من جواب بد نمیدادم فقط بخاطر علاقه خاصم جواب میدادم. بعد 7 ماه دیدیمش گفت هیچ حس خاصی نبوده تو چرا بیدار میموندی حالا من اس میدادم تو چرا ج میدادی!!!
4- 9 ماه تنها موندم دوباره یه نفر ناشناس اس داد درددل کنه گفتم باشه و این تبدیل شد به اتفاقی که تا الان درگیرشم ...و اینبار دیگه کار به رابطه جنسی کشیده شد

بچه ها همه اینها نتیجه موارد زیر بود:
1- واسه خودم احترام قائل نبودم و خودمو دوست نداشتم
2- اعتماد بنفسم پایین بود
3- محبت زیاد و بیش از حد
4- فکر نکردن و از عقل استفاده نکردن
5- به یاد خدا نبودن و ناامیدی از بهتر شدن اوضاع

و الان حسرت میخورم که نمیتونم با افتخار بگم تا حالا حتی دست کسی بهم نخورده!!

سلام خانوم مجرد عزیز:72:
ممنون از پاسخ گویی ات.:43:
من یه تجربه ای دارم که نمی دونم بگم یا نه چون برای همه ی ادمها قابل صدق نیست اما در مورد بعضی افراد باید انجامش داد:


اینکه بعضی افرادو باید نشوند سر جاشون ، چونکه حریم خودشون و دیگران رو نمی شناسند و با توهین تحقیر باهات برخورد می کنند و هر چی از دهنشون در میاد بهت می گن و اگه خدای نکرده شما جواب بدی خون به پا می کنند
به نظرم باید قوی تر از طرف باشی و یک بار حسابی بنشونیش سر جاش و دیگه نذاری جرات توهین بهت روداشته باشه . مرگ یک بار شیون هم یک بار.
نظر یادتون نره
من اگه به گذشته بر میگشتم ، بهتر درس می خوندم و و قتم رو به بطالت نمی گذروندم
اسم خوابمم هم می ذاشتم : تلنگر

اره اون طرف شماره 1 رو مقصر همه موارد بعدی میدونم چون یه خنجر عمیقی به قلبم زده که.....
همیشه از رفتار من ایراد میگیرفت حتی بعد اون ماجرا.. اخه فامیلیم
منم بعد یک سال از تموم شدن ماجرامون دیگه برام مهم نیست چطور باهاش برخورد کنم حرفاشم نشنیده میگیرم بتونم با تیکه جوابشو میدم
نمیتونم نفرینش کنم اما نفرین کنم میگیره خودشم اینو گفته!!
کلا اره ادم نباید فکر کنه همیشه مقصر خودشه!!
تربیت والدین خیلی موثره.. نباید بچه رو با توهین و تحقیر و کتک بار اورد که بعدها نتونه به خودش احترام بذاره
کلا هم بگم تازه فهمیدم غرور واسه دختر لازمه
:305:

رابطه پنهانی خیلی خطرناکه. خیلی هم ضربه زننده.

رابطه تون را از والدینتون پنهان نکنید. سعی کنید تا جایی که ممکنه نزدیکانتون در جریان روابطتون با جنس مخالف باشند.
اینطوری هم اشتباه کمتری مرتکب می شید
هم مورد سواستفاده قرار نمی گیرید و طرف راحت بزنه زیر همه چیز و ...
هم اگر اتفاقی افتاد تنها نیستید. کسی هست که به حرفهاتون گوش بده و آرومتون کنه و کمک کنه از اون مرحله راحت تر بگذرید.

سلام خانوم مجرد عزیز:72:
گاهی وقتها کسی خنجری به قلبمون میزنه که هیچ وقت جاش خوب نمیشه ...هیچ وقت .از صمیم قلب درکت می کنم.:43:

- - - Updated - - -

با سلام
خدمت دوستان عزیز:72:
من تا چند هفته ای نیستم نظر و تجربه هاتون یادتون نره.
موفق باشید
راستی خانم مجرد عزیز، تا چند هفته ی دیگه فعلا خدا حافظ:43:

هیچ چیز درست نیست همه دروغ می گویند...
ما وجود خارجی نداریم و تنها در تصورات خودمان هستیم.

با سلام خدمت همه ی دوستان:72::72:
به نظرم اگه همه چیز اشتباه و طرح ذهنی بود باید چیزی در بیرون و جامعه هیچ اتفاقی نمی افتاد و همه چیز فکر بود
اینم بگم این یک شبهه اعتقادی فلسفی هست که حتما باید حل بشه
خوب از دوستان دو تا در خواست دارم
1- جواب دادن به شبهه آقا سعید
2- نوشتن تجربه هاتون
منتظرمممممممممممممممم:43::324 :

با سلام چرا کسی راهنمایی نمیکنه؟؟؟:54: