شوهرم بی خیاله

با سلام دوستان عزیز
من یه سوال داشتم میخواستم ببینم شما در این موقعیت باشید چیکار میکنید و چه کاری بهتره؟
من الان 1سال و نیم که عقدم تو این مدت خانواده شوهرم هیچ خرجی نکردن، خرج عروسی کوچیکی هم که گرفتیم همسرم داد
ما روز خواستگاری باهاشون سر خونه شرط کردیم و قرار شد خونه برامون تهیه کنند(خوبه حداقل این گفتیم) البته ما روز اول درست


نشناختیمشون فکر میکردیم میخوان واسه خودمون بخرن اما حالا فهمیدم تازه بخرن بدن توش بشینیم هم هنر کردن
مادرشوهرم کلی چول داره اما دلش نمیاد واسه پسرش کاری کنه
پدرشوهرمم یه خونه بزرگ داره
حالا میخوام یه مدت خونشون نرم هر جا هم مهمونی بود نرم که یکم تحت فشار قرار بگیرن زودتر یه کاری بکنن
به نظرتون درسته؟
البته این هم بگم که ما مسئولیت پذیریمون خیلی زیاده و فکر کنم مشکل همین جاست
حالا داریم تلاش میکنیم که با کلی قرض یه خونه کوچیک بگیریم واسه سرمایه اما همسرم هیچ کاری نمیکنه میگه میخوام کمترین دخالت تو این


قضیه داشته باشم
خیلی حرصم میگیره که همش من باید به فکر باشم
نمیدونم چیکار کنم خیلی موقعها میگم جدا شم راحت بشم
آدم انقدر بی مسئولیت
از طرفی هم میگم شاید مشکل از خودم
میخوام یه مدت هیچ کاری باهاش نداشته باشم ببینم میخواد چیکار کنه
خواهشا راهنماییم کنین

سلام عزیزم :72:

لطفا بنویسید شما و همسرتان چند سالتان است ؟
یعنی روز خواستگاری پدر و مادر همسرتان دقیقا گفتند خودشان خانه را برای شما تهیه می کنند؟
همسرتان خودش چه پیشنهادی دارد برای این که شما سر خانه و زندگی تان بروید؟ به نظرش چه کار باید کرد؟
:43:

خانم مینا ، از همین اول زندگی داری اشتباه می روی ها
اینکه خونه تهیه کنید ، سرمایه جور کنید ، همش شما به فکر باشید همش شما مسئولیت پذیر باشید ، باعث می شود ، همسرتون از حمایت های افراطی شما ، درماندگی بیاموزد
و از اینی هم که هست بی خیال تر و بی مسئولیت تر شود
شما متمرکز شو روی وظایف خودت، روی مسائل خودت، و با شوهرت هم بسیار مهربان باش ، با ایشون هم حسی داشته باش ، با همسرت رابطه قوی برقرار کن، بهش روحیه بده، اعتماد به نفسش رو ببر بالا، بهش ارزش بده
خواسته ات رو هم (مستقل زندگی کردن) را محترمانه ازش بخواه، و قاطعیت هم داشته باش ، اما سختگیر نباش ، انعطاف داشته باش
نکته دوم ) این چه فکری هست که می گویی "مادرشوهرم پول داره ، اما به پسرش نمی دهد"
چرا از دیگران انتظار داری ... شما در موقع خواستگاری گفته اید که تامین خانه با آنها باشد ، اگر در خصوص نحوه خریدن و یا مالکیت خانه در آن زمان توافقی نکرده اید ، سعی کنید جوری رفتار کنید که این مساله باعث دلخوری و کدورت نشود

سرمایه شما همسرت و خودت هستی ، سعی کن با همدلی هم زندگی تون رو بسازید

مرسی از راهنماییهاتون، واقعا ممنون
من 24 سالمه و شوهرم 30 سال
مادرشوهرم نه به نظر من که اصلا دلش نمیخواست اما پدر شوهرم میگفت حمایت میکنیم
چندین بار خانواده من باهاشون صحبت کردن
دیگه خسته شدم همه منتظرن ما بریم سر خونه زندگیمون
همسرم کارمنده و بیشتر حقوقش قسط میده
زیاد خرج عروسی نکردیم اما کلا وقتی اومد خواستگاری پول نداشت
پیشنهادی نداره میگه باید منتظر بمونیم
به نظر من بیخیاله، یعنی اگرم فکری میکنه کاری نمیکنه
بهش میگم برو سر کار میگه تو حقوق میگیری به من میگی برو کار دوم!!!


همش اونایی که وضع زندگیشون خوب نیست و با خودمون مقایسه میکنه میگه ببین اونا چه جوری زندگی میکنن
من آدم پر توقعی نیستم، دوستام هم این میگن
اما دوس دارم تمام تلاشم تو زندگی بکنم و به هر چی میخوام برسم

- - - Updated - - -

مرسی از راهنماییهاتون، واقعا ممنون
من 24 سالمه و شوهرم 30 سال
مادرشوهرم نه به نظر من که اصلا دلش نمیخواست اما پدر شوهرم میگفت حمایت میکنیم
چندین بار خانواده من باهاشون صحبت کردن
دیگه خسته شدم همه منتظرن ما بریم سر خونه زندگیمون
همسرم کارمنده و بیشتر حقوقش قسط میده
زیاد خرج عروسی نکردیم اما کلا وقتی اومد خواستگاری پول نداشت
پیشنهادی نداره میگه باید منتظر بمونیم
به نظر من بیخیاله، یعنی اگرم فکری میکنه کاری نمیکنه
بهش میگم برو سر کار میگه تو حقوق میگیری به من میگی برو کار دوم!!!


همش اونایی که وضع زندگیشون خوب نیست و با خودمون مقایسه میکنه میگه ببین اونا چه جوری زندگی میکنن
من آدم پر توقعی نیستم، دوستام هم این میگن
اما دوس دارم تمام تلاشم تو زندگی بکنم و به هر چی میخوام برسم

- - - Updated - - -

راستی واسه این خونه ای که میخوایم بگیریم 90% خوانواده من میخوان کمک کنن
منم میخواستم تا همه قرضها خودم از حقوقم بدم تا همسرم رو من دیگه حساب نکنه
نمیدونم کار درستی؟
میخوام باهاش صحبت کنم بره درست و حسابی کار کنه
میشه بگین چی بگم؟

عزیزم قسطی که همسرت باید از حقوقش بپردازد برای چه کاری است؟:72:

برای همه چیز: خرید سرویس و خرج عروسی و وام ازدواج
کلا وام میگیره
میخوام بدونم اینکه رفت و آمد نکنم باهاشون درسته؟
باعث میشه یه تلنگری باشه؟

- - - Updated - - -

چرا کسی جواب نمیده؟

لطفا یکی جواب بده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

با سلام دوستان عزیز
من یه سوال داشتم میخواستم ببینم شما در این موقعیت باشید چیکار میکنید و چه کاری بهتره؟
من الان 1سال و نیم که عقدم تو این مدت خانواده شوهرم هیچ خرجی نکردن، خرج عروسی کوچیکی هم که گرفتیم همسرم داد
ما روز خواستگاری باهاشون سر خونه شرط کردیم و قرار شد خونه برامون تهیه کنند(خوبه حداقل این گفتیم) البته ما روز اول درست


نشناختیمشون فکر میکردیم میخوان واسه خودمون بخرن اما حالا فهمیدم تازه بخرن بدن توش بشینیم هم هنر کردن
مادرشوهرم کلی چول داره اما دلش نمیاد واسه پسرش کاری کنه
پدرشوهرمم یه خونه بزرگ داره
حالا میخوام یه مدت خونشون نرم هر جا هم مهمونی بود نرم که یکم تحت فشار قرار بگیرن زودتر یه کاری بکنن
به نظرتون درسته؟
البته این هم بگم که ما مسئولیت پذیریمون خیلی زیاده و فکر کنم مشکل همین جاست
حالا داریم تلاش میکنیم که با کلی قرض یه خونه کوچیک بگیریم واسه سرمایه اما همسرم هیچ کاری نمیکنه میگه میخوام کمترین دخالت تو این


قضیه داشته باشم
خیلی حرصم میگیره که همش من باید به فکر باشم
نمیدونم چیکار کنم خیلی موقعها میگم جدا شم راحت بشم
آدم انقدر بی مسئولیت
از طرفی هم میگم شاید مشکل از خودم
میخوام یه مدت هیچ کاری باهاش نداشته باشم ببینم میخواد چیکار کنه
خواهشا راهنماییم کنین

---

اگر بخاطر مال و اموال والدین شوهرتان به او بله دادید ضرر کردید!

اتفاقاً شووهرتان مسئولیت‌پذیر است که حاضر نیست مالی از پدر و مادرش بگیرد و بیارد تو زندگی مشترکتان!

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

مرسی از راهنماییهاتون، واقعا ممنون
من 24 سالمه و شوهرم 30 سال
مادرشوهرم نه به نظر من که اصلا دلش نمیخواست اما پدر شوهرم میگفت حمایت میکنیم
چندین بار خانواده من باهاشون صحبت کردن
دیگه خسته شدم همه منتظرن ما بریم سر خونه زندگیمون
همسرم کارمنده و بیشتر حقوقش قسط میده
زیاد خرج عروسی نکردیم اما کلا وقتی اومد خواستگاری پول نداشت
پیشنهادی نداره میگه باید منتظر بمونیم
به نظر من بیخیاله، یعنی اگرم فکری میکنه کاری نمیکنه
بهش میگم برو سر کار میگه تو حقوق میگیری به من میگی برو کار دوم!!!


همش اونایی که وضع زندگیشون خوب نیست و با خودمون مقایسه میکنه میگه ببین اونا چه جوری زندگی میکنن
من آدم پر توقعی نیستم، دوستام هم این میگن
اما دوس دارم تمام تلاشم تو زندگی بکنم و به هر چی میخوام برسم

- - - Updated - - -

مرسی از راهنماییهاتون، واقعا ممنون
من 24 سالمه و شوهرم 30 سال
مادرشوهرم نه به نظر من که اصلا دلش نمیخواست اما پدر شوهرم میگفت حمایت میکنیم
چندین بار خانواده من باهاشون صحبت کردن
دیگه خسته شدم همه منتظرن ما بریم سر خونه زندگیمون
همسرم کارمنده و بیشتر حقوقش قسط میده
زیاد خرج عروسی نکردیم اما کلا وقتی اومد خواستگاری پول نداشت
پیشنهادی نداره میگه باید منتظر بمونیم
به نظر من بیخیاله، یعنی اگرم فکری میکنه کاری نمیکنه
بهش میگم برو سر کار میگه تو حقوق میگیری به من میگی برو کار دوم!!!


همش اونایی که وضع زندگیشون خوب نیست و با خودمون مقایسه میکنه میگه ببین اونا چه جوری زندگی میکنن
من آدم پر توقعی نیستم، دوستام هم این میگن
اما دوس دارم تمام تلاشم تو زندگی بکنم و به هر چی میخوام برسم

- - - Updated - - -

راستی واسه این خونه ای که میخوایم بگیریم 90% خوانواده من میخوان کمک کنن
منم میخواستم تا همه قرضها خودم از حقوقم بدم تا همسرم رو من دیگه حساب نکنه
نمیدونم کار درستی؟
میخوام باهاش صحبت کنم بره درست و حسابی کار کنه
میشه بگین چی بگم؟

---

وقتی شوهرتان میره سر کار و کلی هم وام گرفته و قسط میده بعد چطور میگی مسئولیت‌پذیر نیست!

شما برای داشتن خانه‌ایی که بعضی زوجها بعد از 20 سال زندگی مشترک هم نتونستند بخرند چرا شوهرت و خانواده‌اش را میخواهی زیر فشار بگذاری!

من اگر جای شما بودم چشم‌ام را بر مالی که سهم و حق من و نتیجه کار من نیست میبستم و حاضر میشدم چند سال اول را در یک خانه اجازه‌ایی یک زندگی ساده‌ایی را شروع کنم و کم کم و سال به سال کمی وضعیت زندگیمان را بهتر میکردم این کاری است که اکثر زوجها در سالهای اول زندگیشان میکنند!

باور کنید من بعنوان یک مرد کمک گرفتن مالی از دیگران را تحقیر خودم میدانم و حاضرم ساده زندگی کنم ولی صدقه و کمک مالی از کسی نگیرم!

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

برای همه چیز: خرید سرویس و خرج عروسی و وام ازدواج
کلا وام میگیره
میخوام بدونم اینکه رفت و آمد نکنم باهاشون درسته؟
باعث میشه یه تلنگری باشه؟

---

نه فقط نشون میده به مال و اموال و رفاه در زندگی‌ات بیشتر از شوهرت اهمیت میدی و برای این با ایشان ازدواج کردی! (حتی اگر قصدت این نبوده، قهر کردن بخاطر ندادن چیزی از پول‌های‌شان به شما همین را نشان میده!)

عزیزم به نظرم همسر شما بی خیال و بی مسئولیت نیستند. به هرحال اگر خواسته ای دارید با محبت صحبت کنید وجواب بشنوید بهتر است از این که قهر کنید و رفت و آمد نکنید. اصلا به فکر رفت و آمد نکردن برای تحت فشار قرار دادن ایشان نباشید. ازعلاقه ایشان و خانواده شان به شما کم می کند.:72::72:

ممنون که جواب دادین
من شوهرم خیلی دوس دارم و پشیمونم نیستم اگه کمک نکنن هم دیگه هیچ کاری باهاشون ندارم
شما وضعیت من نمیدونید اما ما همه جوره کوتاه اومدیم
من به خاطر سختی هایی که داره نمیخوام برم خونه اجاره ایی
خودم شاغلم همه جوره هم از خودم مایه میزارم
خانوادم‌ هم حاضرن همه جوره کمک کنن که راحت زندگی کنیم
حتی چون مادر شوهرم پولش کم بود و میخواست خونه بخره خانواده من گفتن یک سوم پولش ما میدیم مثلا 2 دونگ خونه به نام ما، برن بشینن تو خونه
البته خودشون میخواستم بخرن بدن توش بشینیم
بعد دوباره خانوادم‌ من پیشنهاد دادن مثلا 100 تومن بدین ما براشون با قرض و قسط و ... خونه بخریم
اما اونا حاضر نیستن یه قرونم کمک کنن
پدر شوهر و مادرشوهرم حساب کتابشون جداست و سر پول زیاد دعواشون میشه
کلا زیاد مادین
در صورتی که ما اینجوری نیستیم و خانواده من هر چند وظیفشون نیست حاضرن همه جوره کمک کنن
تو خانواده خودشونم اینکار میکنن که خونه خریدن دادن پسرشون نشسته
یعنی واقعا این انتظار زیادیه تو این دوره زمونه؟


دور و ور ما همه اینکار میکنن
اونا هم روز اول قول دادن و قبول کردن
قبلا رفته بودم پیش روانشناس و واسش تعریف میکردم فکش افتاده بود بس که ما کوتاه اومدیم
لطفا راهنمایی کنید یعنی دارم اشتباه میکنم؟

به این سئوال من جواب بده :

اگر خانواده‌اش حاضر نشوند برایتان خانه بخرند میخواهی چه چه کار کنی؟

ممنون که جواب میدین
هیچی میریم اجاره میکنیم
البته خونشون گذاشتند واسه فروش هنوز فروش نرفته گفتند یا میخریم توش بشینین یا پول رهن میدیم
همسرم هم جای اجاره نداره
البته من با همسرم مشکل ندارم باهاش بیرون میرم، خونشون و مهمونی نمیخوام برم
واقعا من پر توقعم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

ممنون که جواب میدین
هیچی میریم اجاره میکنیم
البته خونشون گذاشتند واسه فروش هنوز فروش نرفته گفتند یا میخریم توش بشینین یا پول رهن میدیم
همسرم هم جای اجاره نداره
البته من با همسرم مشکل ندارم باهاش بیرون میرم، خونشون و مهمونی نمیخوام برم
واقعا من پر توقعم؟

---

به نظر من بله،


شما از همسرتان در حد توان‌اش انتظار داشته باشید و از خانواده‌اش هیچ انتظاری نداشته باشید تا زندگی به کام خودتان و شوهرتان شیرین بشه!

در غیراینصورت آنقدر بیخودی حرص میخوری که هم به جسم‌ات آسیب میزنی و هم به روحت و هم همسرت را از خودت دور میکنی!

پس صحبتهای روز اول خواستگاری چه فایده ای داره؟
اگر قرار نبود کاری بکنن نباید روز اول میگفتن شاید ما نامزد میموندیم یا . . .
یعنی شما ندیدین خانواده ای که واسه پسرشون کاری بکنن؟
وقتی توان مالی دارن این انتظار زیادیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

پس صحبتهای روز اول خواستگاری چه فایده ای داره؟
اگر قرار نبود کاری بکنن نباید روز اول میگفتن شاید ما نامزد میموندیم یا . . .
یعنی شما ندیدین خانواده ای که واسه پسرشون کاری بکنن؟
وقتی توان مالی دارن این انتظار زیادیه؟

---

یک سئوال دیگه : اگر روزهای خواستگاری پدر و مادرشان این ثروت را نداشتند یا این قول را به شما نمی‌دادند آیا حاضر به ازدواج با این آقا بودید یا نه؟ (لطفاً صادقانه جواب بدهید!)

- - - Updated - - -

لطفاً یک کلمه‌ایی جواب بدهید: آری یا نه!

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

پس صحبتهای روز اول خواستگاری چه فایده ای داره؟
اگر قرار نبود کاری بکنن نباید روز اول میگفتن شاید ما نامزد میموندیم یا . . .
یعنی شما ندیدین خانواده ای که واسه پسرشون کاری بکنن؟
وقتی توان مالی دارن این انتظار زیادیه؟

---

بله میتونند این لطف را در حق پسر و عروسشان کنند ولی مجبور نیستند این لطف را کنند و اگر این لطف را نکردند کسی حق نداره به انها اعتراضی کنه یا با قهر کردن بخواهد به لطف نکردن آنها اعتراضی کنه!

ممنون از جوابتون
بله
قبلا هم گفتم، فرقی نمی کرد اما چون چندین بار سر این موضوع صحبت کردیم و قول دادن و میتونن من این انتظار دارم و ما الان 1 سال منتظریم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

ممنون از جوابتون
بله
قبلا هم گفتم، فرقی نمی کرد اما چون چندین بار سر این موضوع صحبت کردیم و قول دادن و میتونن من این انتظار دارم و ما الان 1 سال منتظریم

---

یک سئوال دیگه : وضعیت مالی والدین شما بهتر است یا والدین شوهرتان؟

تقریبا مثل همیم پدر و مادرش بزاریم رو هم از ما بهترن، اما خسیس
البته دور از جون اگه ارث بهشون برسه که بیشترم میشه:203:

مینا جان

من چند روز قبل برای شما یک پست طولانی نوشتم و حتی بعد از چند دقیقه برگشتم و ویرایش کردم اما نمی دونم چرا نیست. همون مطالب را دوباره می نویسم.


اولین و مهم ترینش توصیه همیشگی مدیر همدردی به خانمهایی با مشکلات مشابه شماست. این که زن باش و به وظایف خودت برس.
در مسائل اقتصادی شوهرت دخالت نکن. همسر شما جمله ای به شما گفته که به نظر من خطرناکه. "بهش میگم برو سر کار میگه تو حقوق میگیری به من میگی برو کار دوم!!!"
همسر شما در خانواده ای بزرگ شده که حساب و کتاب مادی بین پدرمادرش زیاد بوده
برای تغییر این رفتار و تفکر باید در این زمینه با مهارت و دقت جلو بری.پست های این لینک مخصوصا صحبتهای مدیر همدردی را بخون.تاپیکهای خانم she را بخون.هنر زن بودن تونی گرنت را بخون ( قسمتهاییش آنلاین موجوده )مثل یک مرد فکر کن مثل یک زن رفتار کن را بخون ( آنلاین هست)

این دوتا کتابی که بهت گفتم نویسنده هاش ایرانی نیست. می خوام بهت بگم که این نه یک تفکر سنتی و نه یک تفکر محض ایرانی است.
این مربوط به خلقت انسان است. به شوهرت اجازه بده و مجبورش کن که مرد زندگیت باشه.
وظایف و مسئولیتهای مرد خانواده را به عهده نگیر.
خودت را با حرص خوردن در مورد این مسائل عصبی و غرغرو و پیر و افسرده نکن.

هیچ کس از حمایت شدن بدش نمی آد.
این که کار کنی یا از طریق خانواده ات باری از دوش همسرت برداری حتما با استقبال مواجه می شه.
اما در بلند مدت اثرات مخربش را روی رابطه تون می بینی.به نظر من مشکل شما فراتر از زیر قول و قرارهای خواستگاری زدن است و اگر با درایت حلش نکنی تا همیشه با شماست.

سلام
فکرميکنم وابستگي درابتداي زندگي وچشمداشت به کمک هاي ديگران وانتظار هاي خاص موجب پايين آمدن عزت نفس شما وهمسرتان ميشود جداي ازاينکه مانع از پرورش يافتن روحيه تلاش وکوشش براي استقلال مالي ميگردد ....... اگر ديگران بما کمک کنن لطف کردن چه داشته باشن وچه نداشته باشن واگر کمک نکردن کوتاهي صورت رگفته است ...مفهوم زندگي مشترک يعني ساختن وساختن با سفارش دادن خيلي فرق ميکنه شما به عشق وعلاقه بهم درآغاز يه زندگي مشترک هستيد که پايه پايه هاي زندگي اش بايد جاي پاي خودتون رو ببينيد الان شرايط به نحوي است که خانواده ها توان کمک هاي آنچناني ندارن تازه خيلي هاشون هم براي خرج عروسي هم از پسرخودشون توقع دارن تازه فرزندان ديگري هم در خانواده هستند که ممکنه چنين توقع هايي بکنن ......بهرصورت دست برزانوي خودتون بگيريد وبلند شيد تا شان وشخصيت خودتون حفظ بشه مطمئن باش تکيه کردن به کسي غير از همسر درزندگي مشترک تبعاتي داره که کمترين اش نفوذ وتحت تاثير قرارگرفتن کانون خانواده با عامل بيروني است ............. همه زندگي ها همينطوري شکل گرفته شما هم يکي مثل بقيه !! براتون آرزوي خوشبختي ميکنم

کمک مالی گرفتن از دیگران یعنی چراغ سبز نشان دادن به آنها برای دخالت کردن در زندگی‌تان تا آنها به جای تو شوهرت برای زندگی‌تان تصمیم بگیرند!

یه خونه میخوان بخرن بدن چند سال توش بشینیم انقدر کار زیادیه واقعا!!!؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mina1392

یه خونه میخوان بخرن بدن چند سال توش بشینیم انقدر کار زیادیه واقعا!!!؟

---

یک سئوال : برای خرید همان خونه که کار زیادی هم نیست! تو و شوهرت باید چند سال کار کنید و پس انداز کنید تا بتونید آن خانه را بخرید؟

شما پر توقع نیستید اصلا.

خیلی پرتوقع هستید!

خوب کمکه دیگه
پس بقیه چه جوری اینکار میکنند؟
نمیدونم چرا از این زاویه میبینید
کسی داره گفته نباید به بچش کمک کنه

- - - Updated - - -

روز اول صحبت کردیم حالا ما هم منتظر موندیم!!!!!!

اونها اگه مایل باشند کمک می کنند. اگر مایل نباشند نمی تونید مجبورشون کنید.

با توجه به این که پدر و مادرش در مسائل مالی از هم جدا هستند انتظار نداشته باشید به شما کمک کنند. معلوم هست که در این زمینه ها سخت گیر هستند.
حرفی که در خواستگاری زده شده اگر ثبت نشده باشه اعتباری بهش نیست.
تاپیک غزل را خوندی؟ نظر مدیر همدردی را دیدی؟

این تاپیکها را هم بخوان. مشکلشون مشابه شماست.



http://www.hamdardi.net/OLD/thread-21432.html

http://www.hamdardi.net/OLD/thread-21436.html

غصه ی نداشتن خونه!
مشکل با پدرشوهر بر سر اخلاق عجیب و قول ها و مهریه

خانم عزیز شما واقعا پر توقعی.خانواده اش دوست ندارن براتون خونه بخرن زوری که نمیشه.شاید به نظر تو خونه خریدن که کمک چندانی نیست ولی برای اونها که سالها تلاش کردن تا اون پولها رو بدست بیارن خوب معلومه زیاده.شما برید خونه اجاره کنید و توش زندگی کنید اگه بعدا خریدن برید اونجا اگه نه هم توخونه خودتون بمونید.الان تو این وضعیت نمیشه انتظارهای زیادی از مردم داشت.(ماهم وضع مالیمون خوبه ولی خدایی از وقتی داداشم نامزد کرده ما یه هزارتومنی هم از خودمون برای دختره خرج نکردیم حتی خرج عروسی رو هم خودبرادرم جور کرده.یعنی خودشون نخواستند میگن بزارید از اول بفهمیم سختی های زندگی رو)

مرسی شیدا جان که وقت گذاشتی
کتابهایی که گفتی حتما میخونم مثل یک مرد دانلود کردم که بخونم
اما اگه میشه یکم راهنمایی میکنی که چیکار کنم؟ رفتارمو چه جوری تغییر بدم؟

مینا جان من مشاور نیستم و تخصص در این زمینه ندارم.
اما بر اساس تجربه ام و نمونه هایی که در تالار دیدم و توصیه همیشگی مدیر همدردی،
می دونم که مردی که حمایت مالی بشه ضعیف میشه
اگر تنبل باشه و از خدا خواسته که همیشه منتظر می مونه که شما کار کنی و کمکش کنی،
از والدینت بگیری و بهش بدی و ...

این لطفهای مکرر شما، بعدها می شه جزو وظایفتون.
اگر دو سال دیگه یکی از وامهاش را نتونه تسویه کنه، از شما می خواد بری از پدرت قرض بگیری بیاری ( چون بارها پدرت کمک کرده)
اگر بگی روت نمی شه یا نخوای دیگه اینقدر کمک کنی همین می شه باعث دعوا و اختلاف و ....

اگر هم مرد مغروری باشه و براش سخت باشه این کمکها و حمایتها،
از این که بخاطر مسائل مالی غرورش زیر سوال می ره سختش می شه و این تحقیر شدنها را توی رابطه اش با شما نشون می ده.
از این که نتونسته مرد کامل و حامی خانواده باشه احساس حقارت می کنه و نتیجه اش می شه آزار شما در زندگی.

ممکن هست در بلند مدت هم برای این که غرور مردانه اش حفظ نشده و تکیه گاه خوبی نبوده
دنبال این باشه که تکیه گاه زن دیگری بشه و این نیاز خودش را (حمایت از یک زن) در جای دیگری جبران کنه.

من یه پیشنهاد دارم که نمی دونم تا چه حد درست هست و شدنی
ولی اگر پدرمادر شما خیلی مصر هستند که توی خونه اجاره ای نباشید و راحت باشید
می تونند یک خونه بخرند و شما اون را اجاره کنید. تا زمانی که خونه بخرید مستاجر والدینتون باشید.
اینطور دیگه نیاز به جابه جایی هرساله ندارید. در عین حال چون اجاره می دید همسرت هم حواسش به زندگیش هست و زیادی خوش به حالش نمی شه که یه خونه مجانی گیر آورده نشسته (اگر اهل سواستفاده باشه )
البته این کار هم مشکلات خاص خودش را داره. ولی اگر همسرتون مرد فهمیده ای باشه
شاید روش بدی نباشه برای این که چند سالی مستاجر والدینت باشید و انشاله بعدش خودتون خونه بخرید یا شاید پدرشوهر خونه اش حاضر شد و شما رفتید خونه ای که قول دادند.

شیدا جان کتابی که گفتی خوندم واقعا مفید بود، ایشالا از این به بعد سعی میکنم تو زندگیم به کار ببندم
از راهنماییهات ممنونم