سلام :72:
امیدوارم حال همتون خوب باشه.
من تا حالا مطالعه زیادی در این زمینه داشتم اما حالا فکر میکنم باید کمی بیشتر به این موضوع فکر کنم وببینم چه فردی برای ازدواج با من مناسبه.یعنی چه خصوصیاتی داشته باشه تا منو خوشبخت کنه ومن هم اونو خوشبخت کنم؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام :72:
امیدوارم حال همتون خوب باشه.
من تا حالا مطالعه زیادی در این زمینه داشتم اما حالا فکر میکنم باید کمی بیشتر به این موضوع فکر کنم وببینم چه فردی برای ازدواج با من مناسبه.یعنی چه خصوصیاتی داشته باشه تا منو خوشبخت کنه ومن هم اونو خوشبخت کنم؟
سلام دوست خوبم. به نظرم بهتر نیست اولش یه بیوگرافی از خودتون ارائه بدین و یه شاخصها و الویتهایی که براتون مهمه رو یادداشت کنید؟؟؟ تا هر کی خواست جواب سئوالتونو بده با دید باز راهنمایی کنه :72:
دختر32ساله ام.
دانشجوی رشته مهندسی...
خودم به حجاب پایبندم اما خانوادم کمتر.
دوست دارم با انسان مومنی ازدواج کنم.اما نمیدونم چطور متوجه بشم که اینطوره.
با سلام
لینک زیر می تواند به شما کمک کند . البته نیاز دارید که اول خود را بشناسید و تیپ شخصیتی خود را متوجه بشید بعد ببینید چه تیپی مناسب شما هست :
http://www.hamdardi.net/thread-22741.html
سلام زمین عزیز!
ان شاالله که همسری شایسته و خوب مثل خودت پیدا کنی!:72:
کتاب ازدواج بدون شکست را هم بخون! کتاب خوبیه!(تو اینترنت سرچ کن)
اما برای انتخاب همسر باید به نکات زیر دقت کنی :
1)اعتقادات تقریبا هم سطح
2)توجه به مادر و خواهر پسر(در کل خانواده پسر)
3)وابسته نبودن پسر.که شامل استقلال فکری و اقتصادی میشه.
4)از نظر عاطفی باید شبیهت باشه.(اگه یکی خیلی عاطفی باشه و یکی کم عاطفه مشکلاتی شبیه بعضی از تاپیک های این تالار پیش میاد)
5)از نظر نیاز به تفریح و شادی
6)از نظر عصبی بودن و اخلاق
7)روحیات متناسب با تو باشه
8)درونگرا و برونگرایی
می گن سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ خیلی خوبه!(خودم هنوز وقت نکردم دانلود کنم!) اینم لینکش:
دانلود 23 ساعت سمینار دکتر فرهنگ درباره ملاکهای انتخاب همسر، کفویت،بلوغ،خواستگاری
عزیزم توی این ایام محرم من برات از ته دلم دعا می کنم که همسری که لیاقتت را داشته باشه نصیبت بشه!تو هم برام خیلی دعا کن!یادت نره ها!:72:
سلام فرشته مهربون.ممنونم لینکی که گذاشتید خیلی بهم کمک کرد.اما حالا که خودمو تقریبا شناختم باید چکار کنم؟چطور متوجه بشم خواستگارم چه ویزگی هایی داره؟
من شخصیت حساس ومهرطلب وکمی هم وابسته دارم.
- - - Updated - - -
سلام فرشته مهربون.ممنونم لینکی که گذاشتید خیلی بهم کمک کرد.اما حالا که خودمو تقریبا شناختم باید چکار کنم؟چطور متوجه بشم خواستگارم چه ویزگی هایی داره؟
من شخصیت حساس ومهرطلب وکمی هم وابسته دارم.
- - - Updated - - -
سلام مصباح الهدی عزیز.
ممنون به خاطر صحبتهای خوبت.سمینار دکتر فرهنگو کامل گوش دادم ونوشتم وازش استفاده کردم.مخصوصا در مورد نشانه های افراد معتاد کاملا درست بود.
- - - Updated - - -
سلام مصباح الهدی عزیز.
ممنون به خاطر صحبتهای خوبت.سمینار دکتر فرهنگو کامل گوش دادم ونوشتم وازش استفاده کردم.مخصوصا در مورد نشانه های افراد معتاد کاملا درست بود.
یکی از راه های شناختن افراد این است که سوالاتی که می پرسی این خصوصیات را داشته باشد :
- دقیق و ریز
- واضح و بدون ابهام
- جوابش تنها آره یا نه نباشد بلکه توضیحی هم باشد
شما وقتی می خواهید راجع به یک موضوع سوال کنید باید آن را به قسمت های مختلف تقسیم کنید و برای هر قسمت چند سوال با خصوصیاتی که گفتم طراحی کنید. اگر برای هر قسمت چند سوال باشد ، شانس شما بیشتر است. چون می توانید جواب ها را با هم مقایسه کنید و ببینید که تناقض دارد یا خیر. مثلا راجع به حجاب می خواهید بپرسید :
حجاب را به قسمت های زیر می توان تقسیم کرد :
- پوشش
- طرز حرف زدن و رفتار با نامحرم
- رفت و آمد و فعالیت های اجتماعی در محیط های مختلط
حالا راجع به پوشش می خواهی سوال کنی دوباره یک تقسیم بندی دیگر انجام می دهی :
- پوشش در هنگام کار
-پوشش هنگام ورزش و تفریح
- پوشش هنگام مهمانی و عروسی
- پوشش هنگام شب نشینی های خانوادگی
و....
خوب حالا فکر کن می خواهی راجع به پوشش در هنگام ورزش صحبت کنی چند سوال مطرح می کنید :
- پوشش یک خانم چادری هنگام ورزش باید چگونه باشد ؟ باید حتما چادر باشد یا لباس مناسب دیگری هم می تواند بپوشد ؟
خوب حالا راجع به پوشش هنگام عروسی یا مهمانی سوال می کنی :
مثلا می گویی من هنگام عروسی این جوری لباس می پوشم. خانواده شما چگونه اند؟
شما دوست دارید همسرتان هنگام عروسی چه لباسی بپوشد؟
و همین طور پیش می روی الا آخر.
سلام
ممنونم نوپو عزیز.
منظور من این بود با توجه به روحیات من چطور همسری واسم مناسبه؟
سلام earthعزیز
به نظر من، و همونطور که حتما خودت توی سی دی دکتر فرهنگ شنیدی، هر آدمی بهتره با هم سنخ خودش ازدواج کنه.
تا جایی که میشه شبیه به خودت باشه.
نه خیلی افراطی و وسواسی بشی که صد در صد شبیهت باشه.
نه اینکه بی خیال باشی و تفاوتهای فاحش رو ندید بگیری.
حتما شنیدی که دکتر میگه یه سری خط قرمز و زرد واسه خودت مشخص کن، وقتی کسی از این خطوط به سلامت عبور کرد، بقیه ویژگی هاش رو بررسی کن. تا 70 درصد شبیه خودت بود مورد خوبیه.
و البته بعضی از ویژگی ها هست که باید به دنبال مکملش باشی. یعنی مثلا اگه مردی سلطه جو هست، نباید به دنبال همسر سلطه جو بگرده. یک مرد سلطه جو، با خانمی که ذاتا سلطه پذیره میتونن سالها با خوشی در کنار هم زندگی کنن.
در این مورد مکمل، لینکی که فرشته داد خیلی خوب بود.
(برای اینکه بهتر روشن بشه موضوع، مثلاً درون گرا بودن و برون گرا بودن، یک ویژگی مکمل نیست. چون اگه یکی درون گرا و دیگری برون گرا باشه، تمام سیستم زندگیشون باهم فرق میکنه.)
خب پس تا اینجا معلومه دیگه.
ویژگی های خودت رو بشناس، اونها رو عیناً با چند درجه بالا یا پایین شدن، بذار بعنوان ویژگی های همسرت.
ویژگی هایی که به مکمل نیاز دارن و در درونت هستن رو هم بشناس. و مکملشون رو بذار توی ویژگی های همسرت.
حالا مساله کجاست؟
مشکلت اینه که چه سوالایی بپرسی تا متوجه ویژگی های شخصیتیش بشی؟
سلام:72:
ممنونم دختر مهربون.حرفات خیلی کاربردی ومناسب بود.
من میخوام بدونم با توجه به خصوصیاتی که از من سراغ دارید همسرآیندم از لحاظ ویزگی شخصیتی که فرشته مهربون گفتن باید چطور باشه؟خانوادش چطور؟مثلا خانواده مثل خانواده خودمو دوست ندارم(از لحاط اعتقادات)اما دوست دارم مهربون باشن مثل خانواده خودم.و...
خب تازه اگر خانوادش مومن باشن کمتر دوست داره با خانواده من تماس داشته باشه.چون خواهرام وعروسمون خیلی راحت لباس میپوشن.
من نتونستم خودمو راضی کنم که تو اون مراکز همسر یابی ثبت نام کنم.دوست شوهر خواهرم میخواد بیاد خواستگاری.شوهر خواهرم خیلی منو قبول داره.تلاش میکنه ازدواج کنم.امروز خواهرم گفت با دوستش که حرف میزده جریان طلاق مامانو بابامو گفته اونم گفته مامانم حساسه بگم بهش یا نگم؟شوهر خواهرمم گفته طلاق اونا به تو وخانوادت مربوط نمیشه اما من خواستم حرف نگفته ای نباشه.
حالا قراره تماس بگیرن.
راستش خصوصیات اخلاقی خودت که من زیاد نمیدونم. چون اینجا محیط مجازیه خیلی خصوصیات با خطا شناخته میشن. خیلی هاشون هم اصلا تو محیط مجازی قابل لمس و فهمیدن نیستن.
فکر میکنم خانواده و دوستا و آشناها منبع بهتری باشن برای پرسیدن این سوال.
اما اینجوری که توضیح دادی، پس بیشتر مساله اینجاست که خانواده ی شما شبیه خودت نیستن و این موضوع یه مقدار سختت شده.
هر جوری فکر میکنم، میبینم اگه پسری که مقید به مسائل مذهبی نباشه بیاد، به درد خودت نمیخور.
اگه مقید باشه بیاد، ممکنه نتونه با رفت و آمدهای خانوادگیت کنار بیاد!
مگر اینکه آقا پسر خودش هم خانواده ای داشته باشه شبیه خانواده شما و اعتقاداتی داشته باشه شبیه خودت. اینجوری دیگه بهترین حالته.
نمیگم حالت های اول و دوم اصلا به هیچ وجه امکان پذیر نیست. اما بالاخره همونطور که خودت گفتی، سختی های خاص خودش رو داره.
نمیدونم این سوال رو پرسیدم ازت یا نه.
اگه تکراری بود شرمنده.
امکان رفتن به مشاوره حضوری رو نداری؟ چه خودت تنها، چه در طی جلسات خواستگاری؟
میتونم برم مشاوره.
یعنی الان باید برم؟
- - - Updated - - -
یعنی قبل خواستگاری وازدواج؟
راستش بخاطر این گفتم که اگه توی یه جلسه مشاوره این مسائل (همین شرایطی که باعث نگرانیت شده. یکی نبودن اعتقاداتت با خانواده ت و ندونستن اینکه خانواده همسر آینده ت بهتره چه جوری باشن) مطرح بشه و ریز تر عنوان بشه، شاید راههای دیگه ای هم باشه.
کلا به نظر من، مشاوره رفتن، یه مقدار به ذهنیات آدم مسیر میده. مخصوصا اگه مثل الانت، بدونی سوالت از مشاور چیه.
پس بدیهیه اگه من جات بودم الان، فارغ از اینکه موردی باشه، میرفتم.
اما اگه اینجوری خوشت نمیاد، بذار اگه کیسی به جاهای مثبتی رسید برو.
بعد یه نکته دیگه اینکه ، زیاد این مساله رو بزرگ نکن تو ذهن طرف.
واقعیت رو بهش بگو چه جوری هست. اما بذار خودش تصمیم بگیره. بعضی وقتا آدم ناخودآگاه شرایطش رو با اغراق بیان میکنه، طرف هم که در جریان زندگی ما نیست، وحشت میکنه. (این کار از خودم هم سر زده. اینه که گفتم یه وقت اشتباه من رو انجام ندی)
حتما دوستان دیگه هم نظرات خوبی دارن.
من ذهنم زیاد قد نمیده.
امیدوارم زندگی خوبی پیش روت باشه.:72:
سلام.:72:
میبینم که این چند وقت کسی سراغی ازم نگرفته.
من دارم به جاهای خوب زندگیم میرسم.
1. پزشک غدد رفتم وگفت باید دو ماه دارو بخورم خوب بشم.
2. واسه ریاضی معلم خصوصی گرفتم.دوست داشتم دختر باشه اما پیدا نکردم.
3. واسه درسام دارم تلاشمو بیشتر میکنم.
4. ...
مساله جدید اینه که مامانم میگه باید با پسر خالت ازدواج کنی.اما اون 3سال ازمن کوچکتره.من سالی یک بار دیدمش.پدرش خیلی بدبینه ومن میترسم اونم همینطور باشه.یعنی نشونه هاشو داره.اما مساله اصلی واسه من سنشه.
- - - Updated - - -
سلام.:72:
میبینم که این چند وقت کسی سراغی ازم نگرفته.
من دارم به جاهای خوب زندگیم میرسم.
1. پزشک غدد رفتم وگفت باید دو ماه دارو بخورم خوب بشم.
2. واسه ریاضی معلم خصوصی گرفتم.دوست داشتم دختر باشه اما پیدا نکردم.
3. واسه درسام دارم تلاشمو بیشتر میکنم.
4. ...
مساله جدید اینه که مامانم میگه باید با پسر خالت ازدواج کنی.اما اون 3سال ازمن کوچکتره.من سالی یک بار دیدمش.پدرش خیلی بدبینه ومن میترسم اونم همینطور باشه.یعنی نشونه هاشو داره.اما مساله اصلی واسه من سنشه.
- - - Updated - - -
گاهی کودک درونم خیلی فعال میشه.مثل الان که دلش واسه شماها تنگ شده.دیگه نام نمیبرم تا حرفی پیش نیاد اما واقعا دلم تنگ شده.
منم زیاد نمیام اینجا چون دیگه حالو هوای اینجا مثل قبل صمیمی نیست.
امیدوارم همتون موفق باشید.:72:راستی من تو کلاس آزمایشگاه با پسرا حرف نمیزنم اما اونا میان از من وسیله میگیرن.من نمیخوام به هیچ پسری فکر کنم.حس میکنم همشون وقتی چشمامو میبینن حس میکنن میتونن راحت باشن.من نه اخم میکنم ونه باهاشون میخندم.یکی دوتا از پسرا همش میخوان ازم حرف بکشن.یه حرفی میزنن جواب بدم اما من اصلا دوست ندارم جواب پسرارو بدم وبیشتر باهام حرف میزنن.آخه میبینم که با دختر هم گروهیم که بهشون جواب میده چقدر بی مهابا وبد حرف میزنن.دائم همشون دستش میندازن.اون دختر درس خونیه اما حس میکنه باید باپسرا راحت باشه.اینا درددلام بود.
- - - Updated - - -
گاهی کودک درونم خیلی فعال میشه.مثل الان که دلش واسه شماها تنگ شده.دیگه نام نمیبرم تا حرفی پیش نیاد اما واقعا دلم تنگ شده.
منم زیاد نمیام اینجا چون دیگه حالو هوای اینجا مثل قبل صمیمی نیست.
امیدوارم همتون موفق باشید.:72:راستی من تو کلاس آزمایشگاه با پسرا حرف نمیزنم اما اونا میان از من وسیله میگیرن.من نمیخوام به هیچ پسری فکر کنم.حس میکنم همشون وقتی چشمامو میبینن حس میکنن میتونن راحت باشن.من نه اخم میکنم ونه باهاشون میخندم.یکی دوتا از پسرا همش میخوان ازم حرف بکشن.یه حرفی میزنن جواب بدم اما من اصلا دوست ندارم جواب پسرارو بدم وبیشتر باهام حرف میزنن.آخه میبینم که با دختر هم گروهیم که بهشون جواب میده چقدر بی مهابا وبد حرف میزنن.دائم همشون دستش میندازن.اون دختر درس خونیه اما حس میکنه باید باپسرا راحت باشه.اینا درددلام بود.
سعی کن خیلی عادی برخورد کنی هر جور که راحت هستی خودتو خیلی جدا نکن از اونا چون اینجوری بیشتر جلب توجه میکنی و اونا رو نسبت به ارتباط با خودت کنجکاوتر میکنی به خصوص پسرهارو!
پس راحت فقط در حد همکلاسی باهاشون رفتار کن محترمانه جوابشون بده خیلی اخم و تخم نکن خودتو قایم نکن راحت وریلکس باش تا اونا هم محترمانه رفتار کنن و به خودشون اجازه ندن رفتار غیر معقولانه داشته باشن!
امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشی عزیز:72:
در مورد سن باید بگویم در سنی که شما هستی یعنی سی سال و بالاتر ، دیگر آن فاصله سنی چندان مطرح نیست. بلکه برعکسش هم صادق است. اگر مرد حداقل بیست و هفت سال سن داشته باشد و با زنی ازدواج کند که یک الی دو سه سال از خودش بزرگتر باشد این ازدواج دوام بیشتری از ازدواج های دیگر خواهد داشت. اینها را دکتر شیری گفته است و می گوید طبق تحقیقات به این نتیجه رسیده است. پس راجع به سن باید بدانی که در این سن لازم نیست مرد بزرگتر باشد و حتی بزرگتر بودن تو به شرط اینکه مرد حداقل بیست و هفت سال داشته باشد برای زندگی بهتر است.
اما راجع به ازدواج فامیلی و بدبینی. هیچ کدام قابل اغماض نیست .
به نظرم اینکه به طور کلی بگوییم ازدواج فامیلی بد است کار درستی نیست. به نظرم باید مورد به مرود بررسی بشه و مزایا و معایبش ذکر بشه تا بشه تصمیم درستی گرفت. هر ازدواجی چه از نوع فامیلی و چه غریبه می تونه مشکلاتی همراه داشته باشه صمن اینکه می تونه از جهاتی مفید باشه. البته بعضی از مشکلات و یا مزایا مشترکند و بعضی خاصند.
- - - Updated - - -
earth جان در مورد کلاس هم به نظرم روش خودت درست است. مدتی با هم هم دانشگاهی خواهید بود و ترم و درس که تمام شود و ان پسرها هم که کمی بزرگتر و عاقل تر شوند این مسائل هم تمام میشود. اگر می بینی انها عفت کلام ندارند همین روش خودت را دنبال کن.
earthعزیز، ما به یادت هستیم. حتی اگه اینجا ننویسیم.:72:
خیلی خوشحال شدم دیدم نوشتی خوبی.
دوست شوهر خواهرت به کجا رسید جریاناتش؟
به خواستگاری رسید یا نه؟
چی شد یه دفعه بحث پسرخاله مطرح شد؟!
سلام دوستان خوب وهمیشه همراهم:72::72::72:
خیلی دوستتون دارم.
دختر مهربون عزیز:72:آبی بیکران عزیز:72:نوپوعزیز:72:دلجو-دلتنگ عزیز:72:وتمام دوستانی که مطالبمو میخونن وفقط تشکر میکنن:72: یا اصلا تشکر هم نمیکنن:72:از همتون ممنونم که احساس خوبی به من میدید وحس میکنم آدمهای خوب زیادن.
دختر مهربون عزیز دوست شوهر خواهرم واسم مهم نیست چون قیدشو زدم.
وقتی شوهر خواهرم بهش گفت مامانو بابام طلاق گرفتن گفته بود من حرفی ندارم اما مامانم واسش مهمه.
شوهر خواهرم بهش گفته بود نجابت دختر از همه چی مهمتره ومن تضمینش میکنم.
فعلا که شماره گرفته الانم که ماه محرمه وخانواده معتقدی هستن.
چند وقت تو همین فکرا بودم واز حرفش ناراحت شده بودم اما بعد یک خوابی دیدم که سجده شکر کردم واز همون روز اصلا از خدا ازدواج نمیخوام.فقط همین که سالمم ودارم به خوبی زندگی میکنم واسم کافیه.خداروشکر از دعاهای شما دوستان خوب ونازنینم ولطف بی حد خدای خوب ومهربان وبخشنده ام آرامش زیادتری دارم..وقتی میرم به مکان زیارتی ...اصلا حالم قابل توصیف نیست.
فقط خدا.فقط وفقط خدا مسبب این حال خوبمه.ازدواج هم اگر خودش صلاح دونست با یک آدم باایمان میخوام وگرنه این ازدواجهای بیخودی بی هدف به درد من نمیخوره.
فکر نکنید نیازی ندارم فقط خدا خودش آرومترم کرده.حس میکنم خودش دستمو گرفته.خداکنه لایق اینهمه لطفش باشم.
تو عمرم هیچوقت حال به این خوبی نداشتم.امیدوارم شماها هم تجربش کنید.
ملتمس دعای همه شما هستم.
واما جریان پسرخالم...
اونا تو شهر دیگه زندگی میکنن.من تا بحال به ازدواج با اون فکر هم نکردم.مامانم میگه اون پسر خوبیه وتو هم که یک آدم با ایمان میخوای اونم همینطوره.اما اون29سالشه.
پدرش آدم سالمیه اما یه اخلاقهایی داره که مامان بزرگم میگه اونم همینطوره. نه اینکه از فامیل دور بودن خیلی حساسن باهاشون شوخی میکنن میگن منظور بدی داشتن.اینطوری بدبینن.اما انصافا نمازاشو سر وقت میخونه ومثل خودم با بچه ها ارتباط خوبی داره.
- - - Updated - - -
من اینو میدونم آدمی که با بچه ها ارتباط خوبی داره رحم زیادی تو وجودشه.خودمو نمیگم فقط.هر کسو دیدم اینطور بوده.