نمایش نسخه قابل چاپ
سلام سه سال ازازدواج ماگذشته بچه هم نداریم اخلاق شوهرم خوبه دوستم داره ولی یه مشکل بزرگ دارم اینکه وقتی باهم بحثمون میشه کاربه دعوامیکشه قهرمیکنه حرف نمیزنه نامن برم منت کشی وقتی هم میرم خودشومیگیره بی احترامی میکنه وبهش میگم چرعاذیتم میکنی میگه همینه که هست دیشب دعوامون شدولی تمیخام دیگه منت کشی کنم ازطرفی هم طاقت دوریشوندارم چه کارکنم
خواهش میکنم یکی بیادباهاش حرف بزنم خیلی تنهام کسی ورندارم به شماپناه آوردم
سلام ثمين جان خوش اومدي:72:
اميدوارم اينجا دوستان بتونن بهت كمك كنن. خوب از خودت بگو و از مشكلت. تا استادان و دوستان هم بهت جواب بدن
سلام من سه ساله ازدواج کردم رابطه ام باشوهرم خوبه ولی هروقت بحث ودعوایی بینمون پیش میاد قهرمیکنه حرف نمیزنه نامن برم منت کشی ولی به خدا خسته شدم تازه وقتی منت کشی میکنم بی احترامی میکنه وخودشومیگیره
سلام خانمی میشه یه کم بیشتر و واضحتر توضیح بدی؟ چند سالتونه؟ بچه دارین؟شغلتون؟ میزان تحصیلات؟ روابط خانوادگی؟ سطح طبقاتی خانواده ها؟
banoجان کجایید رفتی
میشه چند تا از مشکلاتتون رو مثال بزنید تا بهتر بشه راهنماییتون کرد؟
سلام عزیزم چهارساله ازدواج کردیم سه ساله خونه خودمون هستیم بچه نداریم من 25شوهرم30 سالشه من فوق دیپلم خانه دارشوهرم کارمندودانشجووسطح متوسطاصلا اشتباهشوقبول نمیکنه چون ازاول من رفتم منت کشی عادت کرده بعدش که آشتی میکنیم خیلی کن پیش میادخطاشوقبول کنه
عزیزم خب خودت که به مشکلت جواب دادی . بزرگترین اشتباه تو همینه که گفتی. «چون از اول من رفتم منت کشی عادت کرده»
ماتودوزان عقدخیلی مشکل داشتیم حتی کارم دشت به جدایی میکشیدولی باهمه سختی ااومدیم سرخونه زندگیمون الانم دوسش دارم ولی دلم نمیخادبرم منت کشی تازه وقتی گریه میکنم به جای دلداری دراطاقومیبنده میگه تاصبح گریه کن
چرا میری منت کشی؟ دلیل خاصی داره؟ خیلی وابسته ای؟
حالا چه کارکنم این عادتشوترک کنه خیلی دوسم داره ولی موقع دعواقهرمیگنه میگه همینه که هست وقتی بهش میگم قهرمال بچه هاست
- - - Updated - - -
تحمل قهروندارم دلم برای حرف زدن وشوخی هاش تنگ میشه دوست ندارم توخونمون ناراحتی باشه خیلی هم بهش وابسته ام البته وقتی قهرمیکنه باهام صدبرابر میشه
عزیزم خیلی کوتاه و کلی توضیح میدی لطفا مشکلت رو با مثال بگو اصلا معلوم شه ببینم مجبوری بری منت کشی یا نه؟
- - - Updated - - -
لطفا این تاپیکها رو بخون
http://www.hamdardi.net/OLD/thread-13138.html
http://www.hamdardi.net/thread-30734.html
من چندوقته میخام برم بافتنی ثبت نام کنم بعدقرارشدبرم اماچون شرایط مالی مون یکم بهم ریخته جواب کلی بهم نمیدادتا دوروز پیش گفتم بزم ثبت نام گفت هزینه رفت وامدش زیاد(قبلا اصلا اینطوری نبود)بعدمن گفتم مثلااینقدرمیشه بعدش گفت چرابامن اینجوری حرف میزنی اصلانمیزازم بری منم شروع کردم به گریه خلاصه اون شب باهاش حرف نزدم بعدش گفتم شایدپول ندارهاینجوری میگهه تادیروز اومدم باهاش حرف بزنم گفت اصلاهمینه که هست وصلاح نمیدونم ببین kamr به خاطراینکه به علاقه من اهمیت نمیده منم باگریه رفتم تواطاق شبم موقع خواب برای اولین بارجاشوجداکرد
عزیزم اولا مشکلت تا حدی نبوده که کارت به گریه و زاری بکشه. معلومه اونقدر با این حرکات بچه گانه اعصاب همسرت رو خرد کردی که حتی برای یه چیز به این بی اهمیتی جاشو هم جدا کرده. چرا ازش توضیح منطقی نخواستی؟ چرا خواستی با گریه مجبور به کاریش کنی؟ می بینی تا حرف پول زدی دعوا و دلخوری شروع شده. معلومه همسرت از وضعیت درآمدش و اوضاع فعلیش رنج میبره و با خودش گفته من تو چه وضعیم و خانمم تو چه فکریه؟ سعی کن حرف دلش رو بشنوی و تسکین دردهاش باشی نه اینکه با دلخوری و گریه حرفتو به کرسی بنشونی
- - - Updated - - -
اول از هرچیز از هرگونه بحث و جدل بر سر مسائل بی ارزش پرهیز کن و اصلا نذار پیش بیاد و اگر پیش اومد ادامه دهنده نباش و سکوت کن تا تموم بشه و کمی صبور باش . اینو بدون که هیچ مردی از بحث و جدل خوشش نمیاد پس بگذار که همسرت از حرف زدن با تو لذت ببره نه اینکه فراری باشه .
گفتین که از قهر همسرتون ناراحت میشین معلومه که همسرتون دقیقا اینو فهمیده و بهش نقطه ضعف دادین .
اگر احساس بی ارزشی میکنید دلیلش کار خودتون هست که وقتی اون قهر کرده منت کشی می کنید و بدونید که کار خودتون باعث این احساس بی ارزشی میشه .
شما یکم خودت رو کنترل کن و شخصیتت رو محکم کن گریه و حساس بودن کاری رو درست نمیکنه اگر میخوای این روند همسرت تغییر کنه اول از هرچیز باید خودتون تغییر رفتار بدین .
اول اینکه بحث و جدل نکنین و نگذارید پیش بیاد .
دوم اگر همسرتون قهر کرد شما منت کشی نکنین و از خودتون ضعف نشون ندین .
شما رفتار عادی تون رو داشته باشید چون شما قهر نکردین .
اگر دیدید خیلی داره طولانی میشه و غرورش اجازه نمیده بیاد جلو میتونین در کمال خونسردی بگین که هردو اشتباهاتی داشتیم و این قهر پیش اومد اما بهتره تمومش کنیم و دیگه بیشتر از این کشش ندیم و بعد از اون شما رفتارتون کاملا عادی باشه
- - - Updated - - -
مطمئننا چند بار که موقع قهر همسرتون این موارد رو رعایت کنید همسرتون هم به اشتباهاتش پی میبره و منتظر منت کشی شما نمی مونه
خانمی راستش منم مثله شما بودم.اما من تند تند قهرمیکردم زودم میرفتم آشتی.چون تاسرحد مرگ وابستش بودم.وابستگی ی مرضه.اون اصلأ اهل منت کشی نبود.برای مثال ده روز قهربودیم افتضاح بود وضعم هرچقد صبر کردم نیومد آخر خودم رفتم.ازت حواهش میکنم سر مسایل کوچیک قهرنکن چون میدونم شما چقد غصه میخورین از اخم شوهرتون قهر زیادی واسه مردا عادی میشه.اگه خدانکرده قهری پیش اومد رو خودت کار کن ی چند وقت صبر کن شوهرت خودش میاد.
ازهردوی شماعزیزاممنونم خخیلی حساس شدم راستش روم نمیشه بگم امشب چی شد غروب من حالم خوب نبودوقتی امدخونه اصلااهمیتی ندادفقط باعصبانیت گفت چته منم گفتم حالم بده بعدش گفت میخایبری. دکترجوابشوندادم تادادزدبعدش گفتم نه بعداماده شدبره بیرون منم کنترل خودموازدست دادم زدزیرگریه دادزدم گفتم همین قدربرات ارزش دارم دیگه ازت بدم میاد آمدورفت ساکت شودوباره گریموبدتر شدرفت بیرون ده دقیقه بهداومد خخلاصه جروبحث حسابی کردیم بهش گفتم باهام حرف بزن مثل آدم نه قهربعاش عصبی شدم زدم توصورت خودم اونم وقتی دیددوتازدتوگوشم گفت دیگه ازاین دیونه بازی هاثرنیار حالم بدترشدآب برام آوردبعدمادرش زنگ زدفهمید پاشد امدخونمون گفت چی شده منم فقط گفتم قهرمیکنه باهام حرف نمیزنه ولی الان ازاینکه گفتم خیلی پشیموتم به مادرشوهرم
- - - Updated - - -
دوستان گلم خیلی خوشحالم که باشمااشناشدم میدونیدهمش ازاین میترسم موقع قهرمون یکی زیرپاش بشینه وازدستم درش بیاره ولی خیلی بهش اعتماددارم اما بااین بی عقلی هام رابطمون بدترمیشه خواهش میکنم راهنمایی م کنید
سلام به همدردی خوش اومدین
ببینید تو دعوا حلوا که خیر نمیکنن بلاخره بین هر زنو شوهری هم کمو بیش ازین جور موارد گاهی پیش میاد این شمایید که باید شرایط رو مدیریت کنین و یه وقت کاری نکنین که شرایط بدتر بشه، سعی کنین همیشه اوضاع رو آروم نگه دارین
دوست عزیزمون راست میگن شما باید اول باهاش حرف میزدین مطمئن میشدین که از لحاظ مالی تو وضع مناسبی هست که شما رو بفرسته کلاس یا نه، نه اینکه باهاش قهر کنین تا حرف خودتون رو به کرسی بنشونین
اینکه به مادرشوهرتون مسئله رو گفتین بلاخره کاریه که شده و دیگه خودتون رو ناراحت نکنین و سعی کنید که مشکلاتتون رو همیشه داخل خونه نگه دارین و به دیگرون(دوست و آشنا) نگین که ممکنه بعضیا با نظرات کارشناسی نشده و نسنجیده و دخالت شما رو بفرستن تو چاه. و اینجا هم یه جای خوب برای مشورت گرفتن هست
شما بیشتر روی خودتون کار کنین و سعی کنین که آرامشتون رو حفظ کنین و تسلط بر خودتون رو بالا ببرید
ببینین طبق قانون سوم نیوتن:
هر عملی عکس العملی دارد.
شما اگه یه خورده رو اعمال خودتون تسلط داشته باشین مطمئن باشین نتیجه بهتری میگیرین
شما دقیقاً عکس پیشنهادات دوستان را انجام دادی و باز هم به دنبال راهنمایی هستی!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط ثمین جان
گریه/جر و بحث/کتک خوردن/کشیدن مشکل به بیرون از خانواده!
شما میدونی شوهرت از چه کاری بدش میاد دقیقاً همون کار را انجام میدی!!!
دفعه قبل جایش را جدا کرد! این دفعه هم دست رویت بلند کرد!
قراره با گریه کردن دفعه بعد چه برخوردی ازش ببینی؟!
ثمين جان عزيزم خواهرانه ازت ميخام خودتوكنترل كني نكن اينكارارو.من اين مسيرو رفتم. دقيقأ سر دندون دردم لج كردم بهش گفتم علاقه ات بهم فقط ی ادعای مسخره است.بعدش خودمو زدم.اما اون ففط سرشو تکون میداد وبهم میگفت تو روانی هستی کاش اونم میزد در گوشم کاش جلومو میگرفت اما نگرفت.آخرش رفتم تنها دکتر.عزیزم من این راهو رفتم تهش تاریکیه.خودتو کنترل کن بخدا میفهمم.دوسداری همیشه دوست داشتن شوهرت واست آشکار باشه.اما خب مردن دیگه.شوهرت تا ی حدی ظرفیت داره خدا نکرده ی وقت صبرش تموم میشه.اینروزا تو زندگی همه هست اما خودتوکنترل کن.رابطه توباخدانزدیک تر کن تا صبورتر شی خانومی.بعدش کاریه که شده اما دیگه نذارمادرشوهرت پی به مشکلاتت ببره.هرچی باشه مادره.مهرمادریش ناخواسته اونوطرف پسرش میبره وممکنه به خاطر علاقه به پسرش بهت چیزی بگه که کدورت پیش بیاد.باور کن من عاشق مادرشوهرم بودم اما الان دشمن خونی شدیم.پس با درایت عمل کن .روخودت کارکن .به خودت انرژی مثبت بده.به خودت برس.بهش محبت کن.بخدا وقتی اینقد دوسشداری حیقه زندگیو به کام هم تلخ کنید.راه رفته منو نرو الان توبرزخم دلم گرمای تنشو میخاد دلم ی ثانیه بغل کردنشو میخاد با لجبازیام سر یکسال نشده از دستش دادمو 11آبان سالگرد ازدواجمونه.موندم چجوری این بی کسیو تحمل کنم.پس از فردا روخودت کارکن.خودتوکنترل کن تا بشی ی فرشته واسه شوهرت.امیدوارم همیشه خوشبخت باشین.
سلام m-aloneوehsanکامل حق باشماست.شوهرم خیلی مهربونه هروقت هرچی خواستم برام فراهم کرده ولی تواین. شرایطمن نباید این کارومیکردم ولی اتفاق افتاد دیشب که مادرش اومدانکارکردم ولی ازچشمای پف کرده من فهمید راستش مادرش خیلی طرفداره منه ولی بازم میگه سعی کن تواشتی کنی شوهرت ازدستت نره درضمن من بهش نگفتم کتکم زده فقط گفتم قهرمیکنه حرف نمیزنه بچه ها چه کارکنم بهش اسمس ندم
به پیشنهاد kamr را عمل کن!
http://www.hamdardi.net/thread30982-2.html#post303683
ممنون که پیگیرهستید
پس شمامیگیدبااین اتفاقاتی که افتاده امروزاومدخونه عادی برخوردکنم انگارکه قهرنیستم ?فقط امروزبهش اس دادم نهارمیایی جواب داد که نه ولی مهم این بودکه جواب داد
توروخداتنهام نذارید من به غیرازخدا وشماکسی روندارم بامادرم که اصلانمیتونم مشکلمودرمیون بزارم دیروزهم بادوست صمیحیم وقتی داشتم صحبت میکردم بهم گفت چراشماهنوززندگیتون عادی نشه حالا درحالی که خودش تا چندوقته پیش باوجودداشتن بچه چقدرمشکل ودعواداشت ولی من همیشه براش سنگ صبوربودم به همین خاطردیگه نمیخام چیزی بهش بگم
درضمن مواقعی که باشوهرم دعوامیکنیم اول من قهرمیکنم چندساعت بهش محل نمیزارم بعدش که میام حرف بزنم دیگه اون قهرمیکنه ومیگه وقتی بی محلی میکنی وگریه همینه باتوجه به صحبت های شمادوستای عزیزم من بایدبیشترروخودم کارکنم که مشروبی محلی وگریه روبزارم کنار باورتون نمیشه یه ماه بودجه اصلانه قهری بدونه دعوای هروقت صحبت میکردیم تا من یه کوچولوناراحت میشدم سریع خودموجمع وجورمیکردم اونم باهام یه شوخی میکردتموم میشدمیرفت خودم میدونم تموم این فحش دادنش یاکتک زدنش تقصقرخودمه تواین سه سال 4 یا5 بارانی کاروکرده که ازعیدهصمیم گرفته بوددیگه دست روم بلندنکنه ولی دوبارخودم بس که گریه کردم دوتاسیلی بهم زد ولی بعدش خودش ناراحت میشه میادنازمومیکشه ولی چه فایده کاری که نبایدمیشه ولی تواین سه شب توی خواب همش منوبغل میکنه ولی مثلاکه خوابه درصورتی که میدونم بیداره
نه تنها قهر نباش که گرم و صمیمی هم باش و تحویلش بگیر! (ولی انتظار نداشته باش که یخ رابطه تان سریع آب بشه, یکم توجه نشون بده و خوش اخلاق و خوش برخورد و شاد و شنگول باش تا شوهرش از بودن در کنارت و حرف زدن باهات لذت ببره!)
آخه مرد بعد از خستگی کار روزانه به چه امیدی باید بیاد خونه؟ همین روی خوش همسرش، همین که ببینه یکی هست که منتظرشه و باهاش با احترام و محبت رفتار میکنه!
حتمافقط به قول شما خیلی طول میکشه یخش آب شه تازه اولش بی محلی بعدش میگه پامیشم میرم بیرون ولی میخام سعی کنم به هیچ عنوان نشکنم توروخدابرام دعاکنید امروزاشتی کنیم بعدش بیام خبرخوب بدم
ثمین جان کاملأ واضحه شما همو دوس دارین.امروز کاملأ عادی باروی گشاده باهاش برخوردکن.شادوشنگول بودنوفراموش نکن.آقای احسان حق دارن.چی وا3 ی مرد بهتر ازینه که یکی توخونه نگرانشه و با روی باز ازشون استفبال میکنه.بخدا میدونم این گریه لعنتی دس از سر بعضی از ماخانوما برنمیداره.اما خودتوکنترل کن.ایشاالله با خبرای خوب میای خانومی
- - - Updated - - -
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- سلام . من نمیدونم یا ما مرد نیستیم که با ما اینجوری برخورد نمیکنن یا این چیزهایی که شما میگین مال یک سیاره دیگه هست ؟؟ بابا این خانم فقط گریه کرده بعد شوهر سیلی زده تازه دوستان میفرماییند تقصیر خانم هست ؟؟ خانم باید هوای شوهر رو داشته باشه که خدای نکرده یه وقت بهشون بر نخوره. دوستان مشخصه وقتی یک مرد با زنش سرده جریان چیه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط ehsan_hamdardi
شما خانم ثمین جان خوش بحال شوهرتون ما باید بیایم پیش ایشون کلاس آموزشی که " چگونه با همسر خود رفتار کنیم تا آقا و سرور خانه شویم" . ببخشید سوال خصوصی میپرسم شما اهل کدوم شهر هستید؟
ببخشید منظورشما چی بودازاین که گفتیدوقتی یه مردبازنش سرده جریان چیه?
تهران هستم
دوستای خوبم ازاینکه بهم کمک کردیدتا آرامش پیداکنم واقعاممنونم باشوهرم خیلی منطقی صحبت کردم نه منت کشی اولش عصبی بودبعدش کمکم بهترشد بعدبهش گفتم کمکم کن این ضعفموبزارم کنار دیگه گریه نکنم بعد گفت دیگه نمیخام باتوبچه داشته باشم بغض گلوموگرفت ولی جلوی خودموگرفتم واقعاتونستم که گریه نکنم حتی نیم ساعت خیلی عادی برخوردکردم بعدش شام خوردیم بعدمیخاست بره بیرون آخه به خاطرشرایط اقتصادی محل کارشون چندماهه حقوق نمیدن به همین دلیل غروب که ازسرکارمیاد بعداستراجا میره مسافرکشی چاره ای نداریم دیگه خلاصه موقع رفتن بوسم کردچندتا وبعدگفت شوخی کردم میخاستم ببینم واقعاگریه زاریذرومیخای میخای بزاری کنار خلاصه دوستان گلم ازمشاورتون سپاسگذارم وخدا ان شاءالله مشکل همه رودرست کنه
خداروشکر ثمین جان.خیلی خوشحال شدم.آفرین خانومی رو خودت کارکن مطمئن باش موفق میشی،چه ی مرد چه ی زن هیچکدوم دوست ندارن با ی آدم ضغیف زندگی کنند.خداروشکر که شوهرت اینقد به فکر توو آیندته و حتی الانم رفته دنبال کار.قدرشو بدون شادباش و اونم شاد کن باشادیت بهش ثابت کن نه تنهامیتونی زن خوبی براش باشی.مادرخوبیم وا3 بچه تون میتونی باشی.توکل کن بخدا و با آرامش مشکلاتو حل کن موفق باشی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ثمین جان
خدا را شکر!
به نظر من نکات اصلی که دوستان تو راهنمایی هایشان گفتند را روی یک کاغذ بنویس و هر روز صبح بعد از بیدار شدن مرورش کن که هم در ذهن ات جا بگیره و هم اون روز بتونی بر اساس اون موارد عمل کنی!
موفق و خوشبخت باشید
ثمین جان من هم امید وارم همیشه شاد و خوش بخت باشید . در مورد سوالتون الان که زندگیتون داره خوب پیش میره نیازی به جواب این سوال نیست خیلی چیزهای که شما نوشتین از زندگی تون برای من عجیب اما مهم فقط آرامش و پایداری زندگی شما هست. موفق باشید.
- - - Updated - - -
ثمین جان من هم امید وارم همیشه شاد و خوش بخت باشید . در مورد سوالتون الان که زندگیتون داره خوب پیش میره نیازی به جواب این سوال نیست خیلی چیزهای که شما نوشتین از زندگی تون برای من عجیب اما مهم فقط آرامش و پایداری زندگی شما هست. موفق باشید.
درود
ثمین جان بنظرم از موضوعاتی ک میدونی به دعوا و قهر ختم میشه دوری کن، اگرم یهو خودتو وسط بحث دیدی با ی جمله عاطفی روندشو عوض کن مثلا بغلش کن بگو این موضوع ارزش ناراحتیتو نداره عزیزم و....
اما اگر کار ب قهر کشید تو رفتار معمولیتو داشته باش مثل بقیه روزا ک آشتی هستین رفتار کن ک قهرش کم رنگ بشه
با سلام
لطفاً یک عنوان مناسب طی گزارش از طریق دکمه گزارش پایین پستتان را ارسال فرمایید تا جایگزین شود . یا تاپیک جدید با عنوان مناسب که گویای مشکلتان باشد انتخاب فرمایید .
تاپیک شما تا زمان تغییر عنوان قفل می شود