+من دارم از سر در گمی می میرم!
سلام دوستان.
من یه دختر 21ساله ام.من خیلی مشکل دارم.اونقدر که نمیدونم از کجا شروع کنم.فقط تو رو خدا زودتر کمکم کنید و منو از بلاتکلیفی نجات بدید.من خیلی ضعیفم!قدرت تصمیم گیری ندارم.1ساله که با یه پسر تو دانشگاه دوستم.خیلی پسر خوبیه و منو خیلی دوست داره اما ازم 4ماه کوچیکتره و خانوادش بر خلاف خانواده ی من کاملاً مذهبی و سنتین.قصد ازدواج داره.مامانم وقتی فهمید خیلی مخالفت کرد.میگه بچه ست.این حرفا براش زوده.تا اون بخواد تو رو بگیره پیر میشی!میگه خانوادش بهمون نمیخورن.بابام مخالف نیست.خودم حسابی سر در گمم.نمیدونم رابطه م باهاش درسته یا نه؟میترسم اشتباه کنم و بعداً پشیمون بشم.خیلی درگیرم.من یه خواستگاری دارم که شرایطش خوبه.مامانم خیلی دوست داره با اون ازدواج کنم.مامانم فکر میکنه بین من و اون همه چیز تموم شده.منم با این خواستگار مخالفتی نکردم. خواستگارمو به دوستم گفتم ازم خواسته یا بهش قول ازدواج حتمی بدم و از الان با مامانم سر خواستگارا مخالفت کنم و ردشون کنم،یا اونو ول کنم!خیلی شرایط بدی دارم.من دوسش دارم،اما منطقم یه کم بر خلاف احساسمه.خیلی پسر خوبیه.نمیدونم چی بهش بگم.الانم اگه مامانم بفهمه باهاشم منو میکشه.من باید شنبه بهش جواب بدم.تو رو خدا زودتر بهم بگید چی کار کنم.اون اصلاً راضی نمیشه رابطه شو باهام قطع کنه.اصلاً زیر بار نمیره.چی کار کنم؟
تازه خودم تو خونه کلی مشکل دارم.مامان و بابام در مرز طلاقن!این خواستگارمم فامیل مامانمه.الان قرار نیست منو بگیره.اما حرفش انگار جدیه.اونم پسر خوبیه.من تنهام.ببخشید اگه نامم طولانی و کسل کننده شد.این سایت آخرین امید من برای گرفتن یه تصمیم درسته.کمکم کنید.زودتر.....:54::302:
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
صدف عزیز اگه شما توی این شرایطی که الان گفتین تصمیمی نگیرید به نفعتون هست. امکان داره مشکلاتی که توی خانواده تون دارین، در تصمیم گیری شما تأثیر بد بگذاره.
شما قبل از اینکه به هر کدوم از این دو نفر فکر کنید بهتره که معیارهای خودتون رو مشخص کنید. بدون اینکه بخواین احساساتی بشین. بعد می تونید مطابقت بدین که کدوم شخص به معیارهای شما نزدیکتره.
شما الان 21 ساله هستی و شاید برای ازدواج فرصت های بهتر و بیشتری داشته باشی. اما نمی خوام در این مورد صحبت کنم چون هرکس بهتر از بقیه می دونه که کی وقت ازدواجشه. در مورد اون آقا پسری که گفتین توی دانشگاه باهاشون دوستین بهتره بیشتر دقت کنید. خیلی خیلی مهمه که دو خانواده از لحاظ مذهبی در یک سطح باشن از این قضیه سرسری نگذرید چون دچار مشکلات زیادی خواهید شد. یا باید شما به کل تغییر کنید یا همسرتون و یا اینکه هیچکدوم تغییر نکنید و تحمل کنید و سختی بکشید.
می ترسم به خاطر اختلاف پدر و مادرت تصمیم به ازدواج داشته باشی که این کار اصلا درست نیست، اگه دلیل یا یکی از دلایلش این قضیه است دست نگه دار و عجله نکن
:72:
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
شرايت تو شرايت تصميم گيري نيست عزيزم.اگه واقعا نمي خاهي دوستتو از دست بذي بهش بفهمون بايد صبر كنه.البته راه سختي رو انتخاب كردي.ولي اگه ميبيني دوستت نميتونه شرايت لازم فراهم كنه بهتره تمومش كني.ولي براي تصميمت عجله نكن.
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
صدف عزیز اگه شما توی این شرایطی که الان گفتین تصمیمی نگیرید به نفعتون هست. امکان داره مشکلاتی که توی خانواده تون دارین، در تصمیم گیری شما تأثیر بد بگذاره.
شما قبل از اینکه به هر کدوم از این دو نفر فکر کنید بهتره که معیارهای خودتون رو مشخص کنید. بدون اینکه بخواین احساساتی بشین. بعد می تونید مطابقت بدین که کدوم شخص به معیارهای شما نزدیکتره.
شما الان 21 ساله هستی و شاید برای ازدواج فرصت های بهتر و بیشتری داشته باشی. اما نمی خوام در این مورد صحبت کنم چون هرکس بهتر از بقیه می دونه که کی وقت ازدواجشه. در مورد اون آقا پسری که گفتین توی دانشگاه باهاشون دوستین بهتره بیشتر دقت کنید. خیلی خیلی مهمه که دو خانواده از لحاظ مذهبی در یک سطح باشن از این قضیه سرسری نگذرید چون دچار مشکلات زیادی خواهید شد. یا باید شما به کل تغییر کنید یا همسرتون و یا اینکه هیچکدوم تغییر نکنید و تحمل کنید و سختی بکشید.
می ترسم به خاطر اختلاف پدر و مادرت تصمیم به ازدواج داشته باشی که این کار اصلا درست نیست، اگه دلیل یا یکی از دلایلش این قضیه است دست نگه دار و عجله نکن
:72:
کاملا با خانم شاد موافقم.
ببین من اصلا به تفاوت مذهبی و روحی دو خانواده دید خوبی ندارم. البته این نظر منه!
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
سلام.ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و راهنمایییم کردید.در مورد اختلاف مذهبی من اصلاً دید خوبی ندارم اما اون میگه مشکلی نیست و کنار میاد.واقعاً هم تو دوستیمون یه مقدار کنار اومده اما نمی دونم بعد از ازدواجم نظرش همینه یا نه؟راستش من عجله ای واسه تصمیمگیری ندارم چون الان قصد ازدواجم ندارم اما اون ازم قول میخواد شاید حق داره میخواد تکلیفش مشخص باشه و مطمئن باشه من بعداً با کس دیگه ای ازدواج نمیکنم اما من الان چی می تونم بگم؟اون ازم حتماً جواب می خواد.shadدرست میگه.شاید من میخوام از مشکلاتم تو خونه فرار کنم اما دلم نمی خواد خودم مشکلات بزرگتری ایجاد کنم.راستش من خودم بچه طلاقم.مامانمو نمیبینم.این مامانیم که میگم،نامادریمه.اما به گردنم حق مادری داره و من واقعاً به چشم مامانم نگاش می کنم.
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
سلام
اون اگه با اختلافات مذهبیتون کنار اومده به خاطر این بوده که می خواسته تو رو از دست نده و مطمئن باش وقتی به دستت بیاره بر میگرده به عقاید خودش بالاخره عمری اون جوری تربیت شده.بعدم شما که بچه ی طلاقید باید بهتر به این مسائل واقف باشید.زندگیتونو به پای احساسات زود گذر خراب نکنید و منطقی تصمیم بگیرید.
موفق و پیروز باشید
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
اساسا وقتی پسزری می خواد به هدفش برسه قبلش سعی می کنه هر کاری می تونه بکنه بعد که به هدفش رسید سعی می کنه اون هدف رو به ایده آل خودش نزدیک کنه یعنی هم خودش عوض میشه هم سعی میکنه شما رو عوض کنه البته همه اینطور نیستند و من خودم کسایی رو می شناسم که بخاطر زن مورد علاقه شون همه چیزشون رو عوض کردن ولی این در مورد تعداد کمی از آدما صادقه!
من ایشون رو نمیشناسم و این شما هستید که باید تشخیص بدید چه جوریه!
ولی بنظر من اگه اون مذهبیه بهتره شما به اون شبیه تر بشید تا اون به شما !این واسه شما بهتره(البته اگه خشکه مقدسه از نظر من هیچ ارزش ازدواج نداره ولی بنظر نمیاد اینطور باشه.)
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
صدف عزیز شما مجبور نیستی از حالا قول بدی. از کجا معلوم که تا چند سال آینده همین احساس بینتون باقی مونده باشه؟ از کجا معلوم که توی این چند سال شخص مناسب تری سر راهت قرار نگیره؟ به نظر من خودتو مجبور به کاری نکن. اگه قبول نکرد بهتره (البته هر طور خودت می دونی) اما بهتره که ارتباطت رو باهاش قطع کنی.
عزیزم درست فکر کن الان زمان مناسبی برای این کار نیست:72:
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
صدف عزیز به نظر من با توجه به اینکه شما مادر ناتنی دارید و خواستگارتون فامیل مادرتون هست بهتره به خواستگارتون جواب مثبت بدی چون با این کار میتونی دو نفر رو داشته باشی هم مادر عزیزتون هم خواستگارتون رو و در مورد دوستتون بگم که باید بهش بگی که اگر شما رو دوست داره باید بیاد خواستگاری شما تا خانواده شما هم با ایشون و خانوادشون آشنا بشن و نظرشون رو بگن , از کجا معلوم که مادر و پدر ایشون موافقت کنن و بیان خواستگاری ؟ به گفته خود شما ایشون خانواده مذهبی دارن پس در نظر داشته باشید اینجور خانواده ها برای خواستگاری رفتن خیلی سختگیرن و تا دیر نشده از این دوستتون فاصله بگیرید تا خدایی نکرده پشت سرتون حرف در نیارن در جریان هستید که ؟ دیگه شما خواستگار دارید و دیگران به رفتار شما توجه بیشتری میکنند و اینکه ایشون میگن میتونن با مسائل و مشکلات بسازن از روی بی تجربگی هستش من خودم همسن شما هستم و یادمه از اینجور حرفها زیاد زدم و میزنم بعدش که بهشون خوب فکر میکنم می بینم دارم اشتباه می کنم بعضی از خصوصیات اخلاقی هستن که نمیشه تغییرشون داد یا خیلی سخته چون از همون کودکی توی رفتاره ما نفوذ کردن , در آخر بگم که اگر ایشون رو دوست دارید باز هم همین کارو انجام بدید چون ایشون پا پیش میزارن و الا دیگه نمیان خواستگاری , شاید 7و8 ساله دیگه بیان که اونموقع دیگه لطفی نداره , براتون آرزوی موفقیت می کنم .
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
سلام.ممنونم از همه تون.من بهش گفتم که رابطه مونو قطع کنیم.اما حالا میگه صبر میکنه تا من تو شرایط بهتری تصمیم بگیرم.به هیچ قیمتی حاضر نیست جدا شه.نمیفهمم این عشقه یا صرفاً ترس از تنها شدن؟طبق حرفای شما که خیلیم منطقین من میدونم الان باید چی کار کنم.اما خیلی سخته.خوب منم درگیر احساساتم میشم.امیدوارم بتونم کار درستی بکنم.برام دعا کنید.شرایطم بده.هم از نظر احساسی هم خانوادگی.کم آوردم.
RE: من دارم از سر در گمی می میرم!
هیچ کس بعد از 205 سال یا بیشتر نمی تونه خودش رو تغییر بده و باید طرفین همین جوری هم رو قبول کنن. باید دید طرف چه خصوصیاتی داره نکات مثبتش چیه بعد ؟بعد می شه تصمیم گرفت که ایا ارزششو داره یا نه. البته اگه خودش هم مثل خانواده اش فکر می کنه اصلا پیشنهاد نمی کنم این رابطه به ازدواج ختم بشه چون بعد از یک مدتی از ازدواج تازه این مشکل خودش رو نشون می ده.