جواب رد به پیشنهاد آشنایی من

سلام
2 ماه پیش اومدم اینجا و برای راهنمایی از شما موضوع زیر رو باز کردم:
عکس العمل دخترها در قبال اظهار علاقه ناگهانی

راستش من بالاخره حرفم رو زدم ولی طرف مقابل جواب رد داد.
میگه من آمادگی و شرایط این مسائل رو ندارم.
من کاملا براش شرح دادم که هدفم دوستی و اینجور چیزها نیست و فقط در حد یه آشنایی ابتدایی.
راستش چندبار هم محترمانه باز شرایط رو براش توضیح دادم ولی همچنان میگه فعلا اینجور برنامه ای برای خودش و زندگیش نداره.

مشکل من اینجاست مستقیم نمیگه نه چون از تو خوشم نمیاد یا هر چیز دیگه ای.میگه نه چون فعلا نمیخواد!
حالا تکلیف من چی میشه، من واقعا همه تلاشم رو کردم و خیلی وقته ذهنم درگیر این موضوعه.
الان باید چی کار کنم؟
مطمئنم نمیتونم فراموشش کنم چون واقعا دختر خوبیه و تا به حال کسی به این خوبی ندیدم.
از طرفی نمیتونم بیشتر از این اصرار کنم.
البته من اشتباهاتی هم داشتم، مثلا همه حرف های دلم رو صاف و صادقانه بهش گفتم.گفتم خیلی وقته ذهنم درگیرته.یکی بهم میگفت وقتی دختری بفهمه یه پسری اینقدر دنبالشه تاقچه بالا میزاره.
حالا شما دوستان راهنماییم کنید چی کار کنم.
ممنون

آقای آسادو الان خیلی از دخترها دوست ندارند در سنین اوایل جوانی ازدواج کنند. خوب می دانید که ازدواج جدی است و چقدر فشار عصبی به آدم می آورد تا شرایط درست شود و همه چیز سرجای خودش بیاید. از خواستگاری و دوران آشنایی این فشار شروع می شود تا خرید عروسی و جهیزیه عروس و بعد از عروسی. تازه بعد از عروسی مشکلات با خانواده همسر و اختلاف نظر با همسر. بعد هم بارداری و زایمان و نگهداری بچه و همزمان انجام دادن کارهای خانه و همسر داری.
خوب الان خیلی از دخترها ترجیح می دهند درسشان را بخوانند و در خانه پدری خود راحت زندگی کنند و تفریح بروند با خانواده و دوستان و کلا بدون دغدغه جوانی کنند.
چیز غریبی هم نیست این موضوع. الان ازدواج اولویت اول دختران نیست. دخترها ترجیح می دهند وقتی به اندازه کافی جوانی کردند و درسشان تمام شد و شغلی پیدا کردند و موقعیت ثابت به دست آوردند بعد ازدواج کنند. به هر حال خانم ها قبل از ازدواج آزادی هایی دارند که بعد از ازدواج ندارند. خیلی ها می گویند درس و ازدواج با هم. اما حقیقت این است که بعد از ازدواج خیلی ها از درس خواندن محروم می شوند به هر دلیلی و خیلی ها موقعیت های خوب اشتغال را که در دوران مجردی داشتند بعد از ازدواج نخواهند داشت .
بعدش هم همان طور که گفتم بعد از ازدواج مسایل خانوادگی و اختلافات بسیار زیاد است و دخترها ترجیح می دهند خودشان را تا مدتی درگیر این مسایل نکنند.

پس شما برو دنبال دختری که درسش تمام شده ، سنش خیلی جوان نیست ، وضعیت اشتغال یا خانه داری اش مشخص شده است و برای ازدواج آمادگی ذهنی و روانی دارد و راحت می تواند فشار ازدواج را تحمل کند. :305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

آقای آسادو الان خیلی از دخترها دوست ندارند در سنین اوایل جوانی ازدواج کنند. خوب می دانید که ازدواج جدی است و چقدر فشار عصبی به آدم می آورد تا شرایط درست شود و همه چیز سرجای خودش بیاید. از خواستگاری و دوران آشنایی این فشار شروع می شود تا خرید عروسی و جهیزیه عروس و بعد از عروسی. تازه بعد از عروسی مشکلات با خانواده همسر و اختلاف نظر با همسر. بعد هم بارداری و زایمان و نگهداری بچه و همزمان انجام دادن کارهای خانه و همسر داری.
خوب الان خیلی از دخترها ترجیح می دهند درسشان را بخوانند و در خانه پدری خود راحت زندگی کنند و تفریح بروند با خانواده و دوستان و کلا بدون دغدغه جوانی کنند.
چیز غریبی هم نیست این موضوع. الان ازدواج اولویت اول دختران نیست. دخترها ترجیح می دهند وقتی به اندازه کافی جوانی کردند و درسشان تمام شد و شغلی پیدا کردند و موقعیت ثابت به دست آوردند بعد ازدواج کنند. به هر حال خانم ها قبل از ازدواج آزادی هایی دارند که بعد از ازدواج ندارند. خیلی ها می گویند درس و ازدواج با هم. اما حقیقت این است که بعد از ازدواج خیلی ها از درس خواندن محروم می شوند به هر دلیلی و خیلی ها موقعیت های خوب اشتغال را که در دوران مجردی داشتند بعد از ازدواج نخواهند داشت .
بعدش هم همان طور که گفتم بعد از ازدواج مسایل خانوادگی و اختلافات بسیار زیاد است و دخترها ترجیح می دهند خودشان را تا مدتی درگیر این مسایل نکنند.

پس شما برو دنبال دختری که درسش تمام شده ، سنش خیلی جوان نیست ، وضعیت اشتغال یا خانه داری اش مشخص شده است و برای ازدواج آمادگی ذهنی و روانی دارد و راحت می تواند فشار ازدواج را تحمل کند. :305:

---

درسته گفتم قصدم دوستی نیست ولی نمیخوام همین فردا که ازدواج کنم، خودش هم میدونه حداقل 2 سال دیگه قراره مستقل بشیم.تو این مدت هم اول آشنایی خودمون و آشنایی در بستر خانواده ها.

مطمئن باش اگه میتونستم همین کار رو میکردم.ولی واقعا تا به حال دختری رو که با معیارهای من بخونه ندیده بودم.تا به حال هم هیچ وقت دنبال دوست دختر نبودم چون واقعا کسی رو ندیدم که اون چیزی باشه که من میخوام.و همچنین به ثباتی که الان دارم نرسیده بودم که بخوام یکی دیگه رو وارد زندگیم کنم.
این دختر هم فوق العاده دختر خوبیه از همه نظر، من از شما دنبال یه راهکار برای همین میگردم.
اصلا ممکنه چون فهمیده خیلی میخوامش اینجوری خودش رو گرفته باشه؟
اینکه میگه الان قصد آشنایی نداره من باید کلا فراموش کنم به نظرتون یا باید بزارم چند ماه دیگه دوباره پیشنهاد بدم یا همین الان باهاش صحبت کنم شاید نظرش عوض شه؟
چون خیلی از دخترها رو دیدم گفتن آمادگی نداریم و اینا و بعد مدت کوتاهی با اصرار طرف تغییر نظر دادن.

اینکه شما او را انتخاب کرده اید کافی نیست. او هم باید شما را بخواهد و دوست داشته باشد. من فکر نمی کنم درست باشد یک مرد بی جهت غرورش را خرد کند و به دختری که اعتنایی به او ندارد اصرار کند که دوستش داشته باشد.

البته می دانم وقتی آدم مانعی می بیند برای رسیدن به خواسته اش بیشتر مصمم می شود. اما نباید بگذارید احساسات شما را به جلو هل دهد. شما چندین بار با این خانم صحبت کرده اید و توضیح داده اید. اما این خانم جوابش هر دفعه همین بوده است.
بنابراین اگر بیشتر از این اصرار کنید هم شخصیت خودتان را خرد می کنید هم اینکه به شما برچسب می زنند و می گویند خیلی گیر است.

به انتخاب دختر خانم اعتماد کنید و بدانید اگر شرایطش مناسب بود و شما را می خواست جواب رد نمی داد. مردم نمی توانند همه چیز زندگی شان را برای ما توضیح دهند.
همچنین بدانید که این خانم به شما لطف کرده است و بسیار حرمت شما را نگه داشته است. پس شما هم باید همین طور باشید و به خواسته او احترام بگذارید.
چه لطفی کرده است ؟ همین الان در این سایت بگردید و ببینید چند پسر جوان در دام سوء استفاده دختران افتاده اند. آنها به دختری پیشنهاد داده اند و دختر شرایطش مناسب نبوده است. اما دیده اند می توانند از این پسرها استفاده کنند و بهره لازم را برای تفریح و خوشگذرانی ببرند و کلی پسرها برایشان خرج می کنند و لباس های قشنگ می خرند با کادوهای ولنتاین.
پس از فرصت استفاده کرده اند و با اینکه نمی خواستند ازدواج کنند و شرایط مناسب نداشتند جواب مثبت دادند به پیشنهاد. بعد از مدتی هم که خوب خوشی کردند به بدترین شکل ممکن پسر را قال گذاشتند.

خوب اما این خانم به شما احترام گذاشت و از شما سوء استفاده نکرد و صریحا و با صداقت حرفش را زد و تکلیف شما را معین کرد. پس شما قدردان باشید. قدردان این فرصت خوب که تکلیف شما معین شده است و می توانید به دنبال کیس مناسب خودتان بگردید و بی خودی وقتتان تلف نمی شود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

اینکه شما او را انتخاب کرده اید کافی نیست. او هم باید شما را بخواهد و دوست داشته باشد. من فکر نمی کنم درست باشد یک مرد بی جهت غرورش را خرد کند و به دختری که اعتنایی به او ندارد اصرار کند که دوستش داشته باشد.

البته می دانم وقتی آدم مانعی می بیند برای رسیدن به خواسته اش بیشتر مصمم می شود. اما نباید بگذارید احساسات شما را به جلو هل دهد. شما چندین بار با این خانم صحبت کرده اید و توضیح داده اید. اما این خانم جوابش هر دفعه همین بوده است.
بنابراین اگر بیشتر از این اصرار کنید هم شخصیت خودتان را خرد می کنید هم اینکه به شما برچسب می زنند و می گویند خیلی گیر است.

به انتخاب دختر خانم اعتماد کنید و بدانید اگر شرایطش مناسب بود و شما را می خواست جواب رد نمی داد. مردم نمی توانند همه چیز زندگی شان را برای ما توضیح دهند.
همچنین بدانید که این خانم به شما لطف کرده است و بسیار حرمت شما را نگه داشته است. پس شما هم باید همین طور باشید و به خواسته او احترام بگذارید.
چه لطفی کرده است ؟ همین الان در این سایت بگردید و ببینید چند پسر جوان در دام سوء استفاده دختران افتاده اند. آنها به دختری پیشنهاد داده اند و دختر شرایطش مناسب نبوده است. اما دیده اند می توانند از این پسرها استفاده کنند و بهره لازم را برای تفریح و خوشگذرانی ببرند و کلی پسرها برایشان خرج می کنند و لباس های قشنگ می خرند با کادوهای ولنتاین.
پس از فرصت استفاده کرده اند و با اینکه نمی خواستند ازدواج کنند و شرایط مناسب نداشتند جواب مثبت دادند به پیشنهاد. بعد از مدتی هم که خوب خوشی کردند به بدترین شکل ممکن پسر را قال گذاشتند.

خوب اما این خانم به شما احترام گذاشت و از شما سوء استفاده نکرد و صریحا و با صداقت حرفش را زد و تکلیف شما را معین کرد. پس شما قدردان باشید. قدردان این فرصت خوب که تکلیف شما معین شده است و می توانید به دنبال کیس مناسب خودتان بگردید و بی خودی وقتتان تلف نمی شود.

---

خیلی ممنونم.
فکر کنم حداقل به این نتیجه رسیدم که فعلا بهتره دیگه ادامه ندم.تا همینجا هم زیادی غرور خودم رو زیر پا گذاشتم.
ولی به نظر شما من کلا فراموشش کنم و از زندگیم حذفش کنم یا ارتباطم رو در حد خیلی کمی نگه دارم و مثلا ۶ ماه بعد دوباره مطرح کنم؟
اینم در نظر بگیرید ایشون نگفته من شما رو نمیخوام (البته شاید منظورش همین بوده) بلکه گفته الان نمیخوام درگیر این مسائل بشم.
این مورد از هر نظر برای من ایده آله و درسته کمی احساساتی شدم ولی مطمئنم دقیقا همون کسیه که همیشه میخواستم.

شما از کجا می دانید دقیقا همان است که می خواستید ؟ می توانید توضیح دهید ؟
چطور به این نتیجه رسیده اید ؟ مگر آشنایی دیگری خارج از دانشگاه با او دارید ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

شما از کجا می دانید دقیقا همان است که می خواستید ؟ می توانید توضیح دهید ؟
چطور به این نتیجه رسیده اید ؟ مگر آشنایی دیگری خارج از دانشگاه با او دارید ؟

---

بله.
راستش خیلی نمیتونم توضیح بدم ولی شناخت من از ایشون زیاده.
مشکل اینجاست این دختر زیادی خوبه، من هر کس دیگه ای هم باشه ناخودآگاه با این مقایسه میکنم و یه جورایی ناامید میشم.
حالا شما چطور میگید کلا فراموشش کنم و به سراغ یه کیس دیگه برم؟
جدای از ضربه روحی که میخورم بعدا بحث مقایسه هم پیش میاد و زندگیم رو نابود میکنه.
حالا فراموشش کنم و تبعاتش رو بپذیرم یا چندماه دیگه دوباره مطرح کنم؟البته اون هم مشکلات خاص خودش رو داره، اگه باز نه بگه خیلی ضربه میخورم.ولی خودم احساس میکنم مورد اول بیشتر برام مشکل ساز بشه در آینده.

- - - Updated - - -

این موضوع واقعا برای من مهمه.
لطفا اگه کسی از مدیرهای سایت میبینه لطف کنه من رو راهنمایی کنه.

سلام. راهکاری ندارم. اما به نظر من اگه ایشون گفتن شرایط خودشون مناسبه ازدواج نیست شما هم ادامه و راهکار رو بر همین اساس بذارین و فکرای دیگه ای نکنین. اصلا معنیش این نبوده که خودشونو گرفتن یا اینکه از شما خوششون نیومده. بنابراین اگه ایشون براتون مهم هستن می تونین از مشاور یا کسی که بتونه کمک کنه راهکار بخواین که ببینین چطور ادامه بدین.
این نظر منه. ممکنه اشتباه باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

سلام. راهکاری ندارم. اما به نظر من اگه ایشون گفتن شرایط خودشون مناسبه ازدواج نیست شما هم ادامه و راهکار رو بر همین اساس بذارین و فکرای دیگه ای نکنین. اصلا معنیش این نبوده که خودشونو گرفتن یا اینکه از شما خوششون نیومده. بنابراین اگه ایشون براتون مهم هستن می تونین از مشاور یا کسی که بتونه کمک کنه راهکار بخواین که ببینین چطور ادامه بدین.
این نظر منه. ممکنه اشتباه باشه.

---

سلام
ممنونم.
منم برای همین اومدم اینجا مطرح کردم که بلکه مدیرها بیان راهنماییم کنن ولی مثل اینکه خیلی به کاربرهای عادی بهایی داده نمیشه!

شما اگر بخواهی برای این خانم صبر کنی ممکن است دو سال دیگر نظرش عوض شود ممکن است نشود. به هر حال داری ریسک می کنی. چون اگر بخواهی صبر کنی هم باید دلت را پیش او نگه داری و هم فرصت های دیگر را نادیده بگیری تا یکی دوسالی بگذرد. خوب اگر جواب مثبت داد که خوب است اما فرض را بر این بگذاریم که جواب منفی بدهد. آن وقت شما هم فرصت هایتان از دست رفته است و هم وابستگی عاطفی پیدا کرده ای و شکست عشقی می خوری. و ممکن است هیچ گاه نتوانی دختری را که با او ازدواج می کنی دوست داشته باشی و همه اش بگویی این خانم چیز دیگری بود.

حالا با توجه به همه اینها خود شما باید تصمیم آخر را بگیری. کسی نمی تواند برای شما تکلیف معین کند. کاربرها فقط راهنمایی می کنند.

سلام آقای اسدو، نمیدونم من این روزها دچار مشکل شدم که همه چی رو عجیب غریب میبینم و با خیلی از نظرها مخالفم و البته همچنین خیلیها باهام

مخالفن یا واقعا بعضی از این حرفا زیاد منطقی نیست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

آقای آسادو الان خیلی از دخترها دوست ندارند در سنین اوایل جوانی ازدواج کنند. خوب می دانید که ازدواج جدی است و چقدر فشار عصبی به آدم می آورد تا شرایط درست شود و همه چیز سرجای خودش بیاید. از خواستگاری و دوران آشنایی این فشار شروع می شود تا خرید عروسی و جهیزیه عروس و بعد از عروسی. تازه بعد از عروسی مشکلات با خانواده همسر و اختلاف نظر با همسر. بعد هم بارداری و زایمان و نگهداری بچه و همزمان انجام دادن کارهای خانه و همسر داری.
خوب الان خیلی از دخترها ترجیح می دهند درسشان را بخوانند و در خانه پدری خود راحت زندگی کنند و تفریح بروند با خانواده و دوستان و کلا بدون دغدغه جوانی کنند.
چیز غریبی هم نیست این موضوع. الان ازدواج اولویت اول دختران نیست. دخترها ترجیح می دهند وقتی به اندازه کافی جوانی کردند و درسشان تمام شد و شغلی پیدا کردند و موقعیت ثابت به دست آوردند بعد ازدواج کنند. به هر حال خانم ها قبل از ازدواج آزادی هایی دارند که بعد از ازدواج ندارند. خیلی ها می گویند درس و ازدواج با هم. اما حقیقت این است که بعد از ازدواج خیلی ها از درس خواندن محروم می شوند به هر دلیلی و خیلی ها موقعیت های خوب اشتغال را که در دوران مجردی داشتند بعد از ازدواج نخواهند داشت .
بعدش هم همان طور که گفتم بعد از ازدواج مسایل خانوادگی و اختلافات بسیار زیاد است و دخترها ترجیح می دهند خودشان را تا مدتی درگیر این مسایل نکنند.

پس شما برو دنبال دختری که درسش تمام شده ، سنش خیلی جوان نیست ، وضعیت اشتغال یا خانه داری اش مشخص شده است و برای ازدواج آمادگی ذهنی و روانی دارد و راحت می تواند فشار ازدواج را تحمل کند. :305:

---

خوب اینها که دقیقا دلایلی است که یک خانمی که خواستگار خوبی نداشته برای خودش ردیف میکنه، ربطی به جوانی و طرز فکر خانمها و ... نداره .


آقای اسدو، شما هم در جواب خانم نوپو که گفتن شما از کجا میدونی این دقیقا همونیه که شما میخوای؟ گفتی:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asado

راستش خیلی نمیتونم توضیح بدم ولی شناخت من از ایشون زیاده. مشکل اینجاست این دختر زیادی خوبه، من هر کس دیگه ای هم باشه ناخودآگاه با این مقایسه میکنم و یه جورایی ناامید میشم.
حالا شما چطور میگید کلا فراموشش کنم و به سراغ یه کیس دیگه برم؟
جدای از ضربه روحی که میخورم بعدا بحث مقایسه هم پیش میاد و زندگیم رو نابود میکنه.
حالا فراموشش کنم و تبعاتش رو بپذیرم یا چندماه دیگه دوباره مطرح کنم؟البته اون هم مشکلات خاص خودش رو داره، اگه باز نه بگه خیلی ضربه میخورم.ولی خودم احساس میکنم مورد اول بیشتر برام مشکل ساز بشه در آینده.

---

من واقعا اینروزها توی این خط افتادم که به آدمها گیر بدم یا واقعا این حرفها عجیب و غریبن؟!

آقای توجیه من خودم تا پایان دوران لیسانس خواستگار راه نمی دادم.اتفاقا خیلی هم خواستگار خوب داشتم ولی دوست داشتم کنکور فوق قبول بشم.
چون درسم واقعا خوب بود.

آقای آسودا دختر خوب بودن برای خوشبختی ضروری است ولی کافی نیست!
شرط های دیگر هم لازمه.که به نظر من خواستن و به دل نشستن طرفین واقعا ضروریه.
شما دوست دارید با یک دختر خوب ازدواج کنید ولی اون شما را هیچ وقت دوست نداشته باشه؟ و تو دلش بگه که ای کاش با شما ازدواج نمی کرده؟
این طوری بدون محبت دوطرفه به نظرتون خوشبخت می شید؟
شما حق دارید با کسی ازدواج کنید که شما را دوست داشته باشه!و او هم حق داره با کسی ازدواج کند که دوستش داشته باشد.(و برعکس)

ببینید هیچ کس کامل نیست. همه کم و بیش نقص هایی داریم و در زندگی مشلات زیادی وجود دارد. اگر طرفین همدیگر را دوست داشته باشند عیب های یکدیگر را کمتر می بینند و مشکلات را راحت تر تحمل می کنند.
اما در غیر این صورت ممکن است سر مسائل جزئی صبرشان لبریز شود و طرفین با هم اصطکاک بیشتری پیدا کنند.
حتی ممکنه اگر دختری شما را دوست نداشته باشه و براتون ارزش قائل نباشه یک خصوصیت معمولی شما را یک عیب بزرگ ببینه.این طوری دوست دارید؟

دنبال دختری باشید که برای شما ارزش بالایی قائل شود.که دوست داشته باشد شما مرد زندگیش باشید.که دوست داشته باشد شما تکیه گاهش باشید.
زندگی تشکیل دهید که در آن زندگی به عنوان مدیر خانواده احترام داشته باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

آقای توجیه من خودم تا پایان دوران لیسانس خواستگار راه نمی دادم.اتفاقا خیلی هم خواستگار خوب داشتم ولی دوست داشتم کنکور فوق قبول بشم.
چون درسم واقعا خوب بود.

آقای آسودا دختر خوب بودن برای خوشبختی ضروری است ولی کافی نیست!
شرط های دیگر هم لازمه.که به نظر من خواستن و به دل نشستن طرفین واقعا ضروریه.
شما دوست دارید با یک دختر خوب ازدواج کنید ولی اون شما را هیچ وقت دوست نداشته باشه؟ و تو دلش بگه که ای کاش با شما ازدواج نمی کرده؟
این طوری بدون محبت دوطرفه به نظرتون خوشبخت می شید؟
شما حق دارید با کسی ازدواج کنید که شما را دوست داشته باشه!و او هم حق داره با کسی ازدواج کند که دوستش داشته باشد.(و برعکس)

ببینید هیچ کس کامل نیست. همه کم و بیش نقص هایی داریم و در زندگی مشلات زیادی وجود دارد. اگر طرفین همدیگر را دوست داشته باشند عیب های یکدیگر را کمتر می بینند و مشکلات را راحت تر تحمل می کنند.
اما در غیر این صورت ممکن است سر مسائل جزئی صبرشان لبریز شود و طرفین با هم اصطکاک بیشتری پیدا کنند.
حتی ممکنه اگر دختری شما را دوست نداشته باشه و براتون ارزش قائل نباشه یک خصوصیت معمولی شما را یک عیب بزرگ ببینه.این طوری دوست دارید؟

دنبال دختری باشید که برای شما ارزش بالایی قائل شود.که دوست داشته باشد شما مرد زندگیش باشید.که دوست داشته باشد شما تکیه گاهش باشید.
زندگی تشکیل دهید که در آن زندگی به عنوان مدیر خانواده احترام داشته باشید.

---

سلام،خانم مصباح الهدیبه نکته خوبی اشاره کردید،به نظر شما از کجا میشه فهمید یک دختر واقعا ازشما خوشش اومده و شما رو به عنوان همسر انتخاب کرده نه از سر اجبار،منظورم از اجبار مثلا یک دختر به هر دلیلی خواستگار نداره،حالا یه خواستگار براش پیدا میشه و بدون اینکه به دلش بشینه و به دلیل ترس از تجرد به اقا بعله میگه(با فرض اینکه اون دختر به دل پسر نشسته باشه) خب این قضیه رو چه جور میشه فهمید تا بعدا مشکلات تو زندگس پیش نیاره،کما اینکه الان توی همین تالار خیلی میبینم که خانم موضوع زده که شوهرم خوبه زندگی ارومی داریم و... اما انتخابم اشتباه بوده،این مسئله برای خود من الان معضل شده از کجا میشه فهمید !!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

سلام،خانم مصباح الهدیبه نکته خوبی اشاره کردید،به نظر شما از کجا میشه فهمید یک دختر واقعا ازشما خوشش اومده و شما رو به عنوان همسر انتخاب کرده نه از سر اجبار،منظورم از اجبار مثلا یک دختر به هر دلیلی خواستگار نداره،حالا یه خواستگار براش پیدا میشه و بدون اینکه به دلش بشینه و به دلیل ترس از تجرد به اقا بعله میگه(با فرض اینکه اون دختر به دل پسر نشسته باشه) خب این قضیه رو چه جور میشه فهمید تا بعدا مشکلات تو زندگس پیش نیاره،کما اینکه الان توی همین تالار خیلی میبینم که خانم موضوع زده که شوهرم خوبه زندگی ارومی داریم و... اما انتخابم اشتباه بوده،این مسئله برای خود من الان معضل شده از کجا میشه فهمید !!!

---

سلام آقای samanft
برای من هم این موضوع واقعا معضله به عنوان یک دختر که طرفم منو واقعا بخواد!
خودم یک راه حلی پیدا کردم.

بعد از چند جلسه آشنایی در مورد این موضوع نظر خواستگارم را می پرسم.
مثلا یک بار به یکی از خواستگارام گفتم:
من در مورد مساله ازدواج مطالعاتی داشتم و متاسفانه یکی از دلایل طلاق بین زوجین این بوده که خواستگاری تا چند مرحله پیش رفته ولی یکی از طرفین توی رودرواسی گیر کرده و با اینکه طرف مقابلش به دلش ننشسته بوده به امید اینکه بعدا به دلش میشینه ازدواج کرده.ولی بعدها این به دل نشستن اتفاق نیفتاده و منجر به طلاق شده.خواستم نظرتون را در این مورد بدونم.

می دونید وقتی از خواستگارم این سوال را پرسیدم,ایشان در جواب گفت:
من حتی اگر شب عقد هم متوجه بشم که اشتباه کردم جواب منفی می دم!
این سوال و این پاسخ خیلی به من کمک کرد:
1)خیالم راحت شد که اون آقا من را از روی رودرواسی انتخاب نمیکند
2)خودم هم می تونم بعد از حتی چندین جلسه بدون عذاب وجدان جواب منفی بدم.(چون وقتی خودش در مورد خودش همچین چیزی گفته...)

یک چیز دیگه اینکه از خصوصیاتی که دوست دارد همسر آینده اش داشته باشد بپرسید و از خصوصیاتی که آنها را دوست ندارد هم بپرسید و تطابق آن را در خودتان ارزیابی کنید.

معمولا دختری که برای خودش معیار دارد و برای ازدست دادن خواستگار هول نیست به راحتی جواب بله نمی دهد و چند جلسه طرف را می کشاند و سوالات مختلف می پرسد.و جواب سوالات برایش مهم هست.حتی از جلسه قبل هم می پرسد که مثلا شما تو جلسه قبل گفته بودین .....

به نظر من دوران آشنایی واقعا مهم هست.

ای کاش یه تاپیکی در این مورد می تونست باز بشه و به انجمن آزاد نره(چون حالت نظر سنجی داره) و همه بیان نظرات و راهکارهاشون را بگن.

- - - Updated - - -

:303:یه چیز دیگه که در خواستگاری هام رعایت می کنم اینه که بعد از چند جلسه از خواستگارم می پرسم:
لطفا احساسات و نکات مثبت و منفی این ازدواج را بفرمایید.
حتی یه بار من اینو به صورت ایمیل پرسیدم که طرفم وقت برای فکر کردن داشته باشه.
یه بار هم گفتم اگه اشکالی نداره جلسه بعدی هردومون به صورت کامل جواب هامون را بیاریم.

اون وقت از روی نکات مثبت و منفی که طرف مقابل ذکر می کنه و لحنش به راحتی احساسشون را نسبت به خودتون حس می کنید.
مثلا یکی تو نکات مثبتش نوشته بود: هر دومون مهربونیم و احساس من اینه که می تونیم لحظات لذت بخشی کنار هم داشته باشیم.
تو نکات منفی هم یکی دو مورد نوشته بود و آخرش گفت البته فکر نمی کنم که این موضوع اصلا مهم باشه!
(که البته بعدا دیدم چقدرم برای من مهم بوده!)

دوست من ی همچین مشکلی منم داشتم البته ن دقیقا مثل شما ولی تو بعضی شرایط مثل هم هستیم برو به تاپیک من دوستان ی سری راهنماییهارو کردن در این مورد بخون شاید کمکت کنه
ی مدت دختری رو میخواستم ولی........

آقای آسودا این تاپیک را هم مطالعه کنید خوبه:
معیارها کامل است اما باز هم جواب منفـی می شنوم !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

سلام آقای samanft
برای من هم این موضوع واقعا معضله به عنوان یک دختر که طرفم منو واقعا بخواد!
خودم یک راه حلی پیدا کردم.

بعد از چند جلسه آشنایی در مورد این موضوع نظر خواستگارم را می پرسم.
مثلا یک بار به یکی از خواستگارام گفتم:
من در مورد مساله ازدواج مطالعاتی داشتم و متاسفانه یکی از دلایل طلاق بین زوجین این بوده که خواستگاری تا چند مرحله پیش رفته ولی یکی از طرفین توی رودرواسی گیر کرده و با اینکه طرف مقابلش به دلش ننشسته بوده به امید اینکه بعدا به دلش میشینه ازدواج کرده.ولی بعدها این به دل نشستن اتفاق نیفتاده و منجر به طلاق شده.خواستم نظرتون را در این مورد بدونم.

می دونید وقتی از خواستگارم این سوال را پرسیدم,ایشان در جواب گفت:
من حتی اگر شب عقد هم متوجه بشم که اشتباه کردم جواب منفی می دم!
این سوال و این پاسخ خیلی به من کمک کرد:
1)خیالم راحت شد که اون آقا من را از روی رودرواسی انتخاب نمیکند
2)خودم هم می تونم بعد از حتی چندین جلسه بدون عذاب وجدان جواب منفی بدم.(چون وقتی خودش در مورد خودش همچین چیزی گفته...)

یک چیز دیگه اینکه از خصوصیاتی که دوست دارد همسر آینده اش داشته باشد بپرسید و از خصوصیاتی که آنها را دوست ندارد هم بپرسید و تطابق آن را در خودتان ارزیابی کنید.

معمولا دختری که برای خودش معیار دارد و برای ازدست دادن خواستگار هول نیست به راحتی جواب بله نمی دهد و چند جلسه طرف را می کشاند و سوالات مختلف می پرسد.و جواب سوالات برایش مهم هست.حتی از جلسه قبل هم می پرسد که مثلا شما تو جلسه قبل گفته بودین .....

به نظر من دوران آشنایی واقعا مهم هست.

ای کاش یه تاپیکی در این مورد می تونست باز بشه و به انجمن آزاد نره(چون حالت نظر سنجی داره) و همه بیان نظرات و راهکارهاشون را بگن.

- - - Updated - - -

:303:یه چیز دیگه که در خواستگاری هام رعایت می کنم اینه که بعد از چند جلسه از خواستگارم می پرسم:
لطفا احساسات و نکات مثبت و منفی این ازدواج را بفرمایید.
حتی یه بار من اینو به صورت ایمیل پرسیدم که طرفم وقت برای فکر کردن داشته باشه.
یه بار هم گفتم اگه اشکالی نداره جلسه بعدی هردومون به صورت کامل جواب هامون را بیاریم.

اون وقت از روی نکات مثبت و منفی که طرف مقابل ذکر می کنه و لحنش به راحتی احساسشون را نسبت به خودتون حس می کنید.
مثلا یکی تو نکات مثبتش نوشته بود: هر دومون مهربونیم و احساس من اینه که می تونیم لحظات لذت بخشی کنار هم داشته باشیم.
تو نکات منفی هم یکی دو مورد نوشته بود و آخرش گفت البته فکر نمی کنم که این موضوع اصلا مهم باشه!
(که البته بعدا دیدم چقدرم برای من مهم بوده!)

---

ممنون،جواب خوبی دادید،اخه من با یک خانم جهت ازدواج اشنا شدیم،ایشون یک ویژگی رو گفتن که من جواب دادم من اون چیزی که شما میگید رو ندارم،بعد از صحبتهای جلسه اول و در پایان من به ایشون گفتم این چیزی که شما گفتید ممکنه بعد از ازدواج برای شما یه معضل بشه،ایشون هم با شک و تردید گفتن نمیدونم شاید همینجور باشه که شما میگید،و برای من این موضوع تمام شده بود(طبق همون صحبتهای جلسه اول) که ایشون مجددا فردای اون روز به بنده پیامک زدن و نظر من رو درباره جلسه اول خواستن و من هم به ایشون گفتم ازدواج چیزی نیست که به راحتی بشه ازش عبور کرد و اشتباه درش راهی نداره، من یکی از ملاکهای اصلی شما رو نداشتم که ایشون جواب ادن من دیشب خیلی فکر کردم و دیدم ویژگیهای دیگه شما بیشتره،و...........در هر صورت من گفتم نظرم منفی هستش،حالا بعد از اون خیلی نسبت به این مسئله حساس شدم و اصلا دوست ندارم با کسی که ازدواج میکنم اون شخص بخاد از روی اجبار و.. باهام ازدواج کنه،ازطرفی اهل دوستی هم نیستم که طرفمو بخام خوب بشناسم،به نظرم راهکار شما یکی از راهکارهای خوبی هست تو این مسئله و از طرفی حداقل قبل ازنهایی شدن 12 جلسه طرفین با هم از کوچکترین مسئله تا بزرگترین اون صحبت کنند و طبق اون تصمیم بگیرند که این ازدواج درست هست یا نه،البته به نظر من بعضی از خواستگاریها و اشناییها به جلسه دوم هم کشیده نمیشه و مهمترین بخش اشنایی برای ادامه دادن 3 جلسه اول هستش که ببینی طرفت وِزگیهایی که میخواهی رو داره که باهاش بیشتر ادامه بدی یا نه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

ممنون،جواب خوبی دادید،اخه من با یک خانم جهت ازدواج اشنا شدیم،ایشون یک ویژگی رو گفتن که من جواب دادم من اون چیزی که شما میگید رو ندارم،بعد از صحبتهای جلسه اول و در پایان من به ایشون گفتم این چیزی که شما گفتید ممکنه بعد از ازدواج برای شما یه معضل بشه،ایشون هم با شک و تردید گفتن نمیدونم شاید همینجور باشه که شما میگید،و برای من این موضوع تمام شده بود(طبق همون صحبتهای جلسه اول) که ایشون مجددا فردای اون روز به بنده پیامک زدن و نظر من رو درباره جلسه اول خواستن و من هم به ایشون گفتم ازدواج چیزی نیست که به راحتی بشه ازش عبور کرد و اشتباه درش راهی نداره، من یکی از ملاکهای اصلی شما رو نداشتم که ایشون جواب ادن من دیشب خیلی فکر کردم و دیدم ویژگیهای دیگه شما بیشتره،و...........در هر صورت من گفتم نظرم منفی هستش،حالا بعد از اون خیلی نسبت به این مسئله حساس شدم و اصلا دوست ندارم با کسی که ازدواج میکنم اون شخص بخاد از روی اجبار و.. باهام ازدواج کنه،ازطرفی اهل دوستی هم نیستم که طرفمو بخام خوب بشناسم،به نظرم راهکار شما یکی از راهکارهای خوبی هست تو این مسئله و از طرفی حداقل قبل ازنهایی شدن 12 جلسه طرفین با هم از کوچکترین مسئله تا بزرگترین اون صحبت کنند و طبق اون تصمیم بگیرند که این ازدواج درست هست یا نه،البته به نظر من بعضی از خواستگاریها و اشناییها به جلسه دوم هم کشیده نمیشه و مهمترین بخش اشنایی برای ادامه دادن 3 جلسه اول هستش که ببینی طرفت وِزگیهایی که میخواهی رو داره که باهاش بیشتر ادامه بدی یا نه

---

خواهش می کنم.
البته این موردی که شما گفتین احتمالا خوب نبوده.چون خودش اون هم با روش پیامک تنها بعد از یک جلسه پیگیری کرده.که دور از شان یک دختره.(به نظر من)

اما به صورت کلی نکاتی را خدمتتون عرض کنم(که در مورد من تا حالا صدق کرده):
1) احساسات خانم ها پیچیده تر است.
2)من خودم به شخصه جلسه اول نمی تونم دقیقا بگم که آیا از این آقا خوشم میاد یا نه. معمولا بعد از دو یا سه جلسه احساسم جهت پیدا می کنه و واقعیت پیدا می کنه.
شده که جلسه اول از کسی خوشم نیاد ولی تو جلسات بعد با شناخت بیشتر احساسم مثبت بشه.حتی شده جلسه اول احساس بدی نداشتم اما جلسات دوم با شناخت بیشتر احساسم منفی بشه. شده هم که از کسی بی هیچ دلیلی خوشم نیاد(حتی بعد از سه جلسه.)

البته شاید در مورد من به این دلیله که می خوام احساساتم از روی شناخت واقعی باشه.

اینو خواستم بگم که یه موقع برای موارد بعدی از روی احساسات اولیه فرد مورد نظر زود قضاوت نکنید که شاید من به دلش ننشستم و از روی اجبار می خواد ازدواج کنه. تردید داشتن در جلسات اول و دوم نرماله و اتفاقا نشانه اینه که طرف داره فکر می کنه و همین طوری نمی خواد جواب بده.

نکاتی را که گفتم برای وقتی است که صحبت های مهم به هم گفته شده و معیارهای همو بیشترش را دارید و می خواهید تقریبا جمع بندی داشته باشید.که جمع بندی صحیح به نظر من مهمترین مرحله تصمیم گیریه.

این را هم در نظر داشته باشید که هیچ وقت موردی پیدا نمیشه که تمام معیارهای آدم را داشته باشه(چه خانم چه آقا).
و این اولویت بندی معیارها برای هر شخص تو جمع بندی مهمه.و باید به اولویت های طرف مقابل بیشتر از خود معیارها توجه کنید.

یک سوال دیگر هم تازه طرح کردم که می خوام از خواستگار بعدیم بپرسم(گفتم شاید به درد شما هم بخوره)
شما اگر طرف مقابلتون چه ویژگی هایی نداشته باشه شما حاضر نیستید باهاش ازدواج کنید؟
مثلا اگه خواستگارم این سوال را از من بپرسه من می گم اگه حتی طرف مقابلم تمام معیار هام را داشته باشه فقط عاطفی نباشه؛با آن شخص ازدواج نمی کنم.
برام جواب طرف مقابلم هم مهمه.این سوال را از خودتون هم حتما بپرسید این طوری راحت تر معیارهای خودتون و طرف مقابلتون را اولویت بندی می کنید.

موفق باشید:72: دعا کنیم هممون بهترین ازدواج را داشته باشیم.

- - - Updated - - -

الان می دونید چی فکر می کنم؟
فکر می کنم اگر خواستگار من این سایت را بخونه یا اصلا عضو این سایت باشه به راحتی منو تو جلسات خواستگاری می شناسه!!!!
چون دقیقا همینا را می پرسم!:311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

خواهش می کنم.
البته این موردی که شما گفتین احتمالا خوب نبوده.چون خودش اون هم با روش پیامک تنها بعد از یک جلسه پیگیری کرده.که دور از شان یک دختره.(به نظر من)

اما به صورت کلی نکاتی را خدمتتون عرض کنم(که در مورد من تا حالا صدق کرده):
1) احساسات خانم ها پیچیده تر است.
2)من خودم به شخصه جلسه اول نمی تونم دقیقا بگم که آیا از این آقا خوشم میاد یا نه. معمولا بعد از دو یا سه جلسه احساسم جهت پیدا می کنه و واقعیت پیدا می کنه.
شده که جلسه اول از کسی خوشم نیاد ولی تو جلسات بعد با شناخت بیشتر احساسم مثبت بشه.حتی شده جلسه اول احساس بدی نداشتم اما جلسات دوم با شناخت بیشتر احساسم منفی بشه. شده هم که از کسی بی هیچ دلیلی خوشم نیاد(حتی بعد از سه جلسه.)

البته شاید در مورد من به این دلیله که می خوام احساساتم از روی شناخت واقعی باشه.

اینو خواستم بگم که یه موقع برای موارد بعدی از روی احساسات اولیه فرد مورد نظر زود قضاوت نکنید که شاید من به دلش ننشستم و از روی اجبار می خواد ازدواج کنه. تردید داشتن در جلسات اول و دوم نرماله و اتفاقا نشانه اینه که طرف داره فکر می کنه و همین طوری نمی خواد جواب بده.

نکاتی را که گفتم برای وقتی است که صحبت های مهم به هم گفته شده و معیارهای همو بیشترش را دارید و می خواهید تقریبا جمع بندی داشته باشید.که جمع بندی صحیح به نظر من مهمترین مرحله تصمیم گیریه.

این را هم در نظر داشته باشید که هیچ وقت موردی پیدا نمیشه که تمام معیارهای آدم را داشته باشه(چه خانم چه آقا).
و این اولویت بندی معیارها برای هر شخص تو جمع بندی مهمه.و باید به اولویت های طرف مقابل بیشتر از خود معیارها توجه کنید.

یک سوال دیگر هم تازه طرح کردم که می خوام از خواستگار بعدیم بپرسم(گفتم شاید به درد شما هم بخوره)
شما اگر طرف مقابلتون چه ویژگی هایی نداشته باشه شما حاضر نیستید باهاش ازدواج کنید؟
مثلا اگه خواستگارم این سوال را از من بپرسه من می گم اگه حتی طرف مقابلم تمام معیار هام را داشته باشه فقط عاطفی نباشه؛با آن شخص ازدواج نمی کنم.
برام جواب طرف مقابلم هم مهمه.این سوال را از خودتون هم حتما بپرسید این طوری راحت تر معیارهای خودتون و طرف مقابلتون را اولویت بندی می کنید.

موفق باشید:72: دعا کنیم هممون بهترین ازدواج را داشته باشیم.

- - - Updated - - -

الان می دونید چی فکر می کنم؟
فکر می کنم اگر خواستگار من این سایت را بخونه یا اصلا عضو این سایت باشه به راحتی منو تو جلسات خواستگاری می شناسه!!!!
چون دقیقا همینا را می پرسم!:311:

---

:311: اخه بشناسه و بخاد تقلب کنه که بازم فایده نداره،مهم حقیقته نه تظاهر،ضمنا سوال اخرتون هم خوبه اما کاش به جای ویژگیها مینوشتید ویزگی یا ویژگی های کلیدی که سوالتون کلی نباشه و یه جورایی جوابهای قبلی رو فیلتر کنه،ضمنا خانم مصباح الهدی به دل نشستن شامل چه چیزهایی میشه،اینکه میگن طرف به دل بشینه مسلما فقط ظاهر نیست،این به دل نشستن از دید دخترا چیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

:311: اخه بشناسه و بخاد تقلب کنه که بازم فایده نداره،مهم حقیقته نه تظاهر،ضمنا سوال اخرتون هم خوبه اما کاش به جای ویژگیها مینوشتید ویزگی یا ویژگی های کلیدی که سوالتون کلی نباشه و یه جورایی جوابهای قبلی رو فیلتر کنه،ضمنا خانم مصباح الهدی به دل نشستن شامل چه چیزهایی میشه،اینکه میگن طرف به دل بشینه مسلما فقط ظاهر نیست،این به دل نشستن از دید دخترا چیه؟

---

البته من نظرات شخصی خودم را می گم.ممکنه برای یک دختر دیگه جور دیگه ای باشه.
به طور کلی نشونه های به دل نشستن توی تاپیک زیر هست:
از کجا بفهمیم کسی را دوست داریم ؟

1)از نظر ظاهر و رفتار
که توی این تاپیک نظرم را نوشتم: چگونه شخصیتی مردانه و جذاب داشته باشم.

2)صدا و صحبت کردن
مثلا صدای مردانه برام جذابه. صدایی که توش متانت باشه.صدایی که توش آرامش و حیا باشه.
صحبت کردنی که با اعتماد به نفس باشه ولی در عین حال اصلا غرور و تکبر توش نباشه.تند و سریع صحبت نکند.

3)نگاه
حتما باید با حیا باشه.جلسه اول برام مهمه که شرم از نگاه کردن به من را درش حس کنم.خیره نشه!

4)احساس مردانگی و تکیه گاه بودن.

5)بفهمم برای من ارزش قائله

6)نزدیک بودن عواطفش به من.اما نه اینکه احساسات زنانه داشته باشه.

7)احساس کنم از من باهوش تره.مثلا دوست دارم یه آقا سوال هایش را هر جلسه مرتب روی برگه بنویسد و بیاورد.شیوه سوال پرسیدن مثلا لحنش که حالت باز جویی نداشته باشه و نکاتی که براش مهمن تو زندگی به من هوش اون آقا را نشون میده.(اما متاسفانه آرزو به دل من موند که یکی از من سوالات خوب بپرسه.همش من می پرسم.که حس خوبی ندارم)
مثلا ببینم اهل مطالعه و مشورته.خیلی چیزای دیگه...
8)شاداب و با نشاط بودن(سرزنده باشه اما نه مثل بچه ها)

9)معنویت را درش حس کنم.

10)نوع کلماتی که استفاده می کنه.مثلا من دوست دارم با من که یک خانم نامحرمم رسمی صحبت کنه.مودبانه باشه .

11)پیگیری هایی که پای تلفن می کنه.مثلا مادرشون روز بعد زنگ بزنن و از بابت پذیرایی و ... تشکر کنن و مودبانه نظر منو برای اینکه آیا حاضرم جلسه بعدی هم با هم داشته باشیم یا نه را بپرسن.
12)حس کنم حرف های منو می فهمه.احترام قائله. وسط حرف من نمی پره. با لبخند کمرنگی و با حرکت سر بعضی نظرات منو تایید می کنه.

13)مطمئن بشم به اختلاف نظرات احترام می ذاره.بعدا تو زندگی سر یک اختلاف دادو بیداد نمی کنه.

15)نسبت به پدر مادرش احترام ویژه ای قائل بشه.اما وابسته نباشه

امیدوارم کمکتون کرده باشم.
برام دعا کنید

یکم بحث تاپیک منحرف شد ولی بحث خوبی شد که فردا باید بیام سر صبر بخونم شاید در آینده به دردم خورد.
از همه هم که راهنمایی میکنن ممنونم.اون 2 تا تاپیک هم که معرفی شد حتما میخونم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

آقای توجیه من خودم تا پایان دوران لیسانس خواستگار راه نمی دادم.اتفاقا خیلی هم خواستگار خوب داشتم ولی دوست داشتم کنکور فوق قبول بشم.
چون درسم واقعا خوب بود.

آقای آسودا دختر خوب بودن برای خوشبختی ضروری است ولی کافی نیست!
شرط های دیگر هم لازمه.که به نظر من خواستن و به دل نشستن طرفین واقعا ضروریه.
شما دوست دارید با یک دختر خوب ازدواج کنید ولی اون شما را هیچ وقت دوست نداشته باشه؟ و تو دلش بگه که ای کاش با شما ازدواج نمی کرده؟
این طوری بدون محبت دوطرفه به نظرتون خوشبخت می شید؟
شما حق دارید با کسی ازدواج کنید که شما را دوست داشته باشه!و او هم حق داره با کسی ازدواج کند که دوستش داشته باشد.(و برعکس)

ببینید هیچ کس کامل نیست. همه کم و بیش نقص هایی داریم و در زندگی مشلات زیادی وجود دارد. اگر طرفین همدیگر را دوست داشته باشند عیب های یکدیگر را کمتر می بینند و مشکلات را راحت تر تحمل می کنند.
اما در غیر این صورت ممکن است سر مسائل جزئی صبرشان لبریز شود و طرفین با هم اصطکاک بیشتری پیدا کنند.
حتی ممکنه اگر دختری شما را دوست نداشته باشه و براتون ارزش قائل نباشه یک خصوصیت معمولی شما را یک عیب بزرگ ببینه.این طوری دوست دارید؟

دنبال دختری باشید که برای شما ارزش بالایی قائل شود.که دوست داشته باشد شما مرد زندگیش باشید.که دوست داشته باشد شما تکیه گاهش باشید.
زندگی تشکیل دهید که در آن زندگی به عنوان مدیر خانواده احترام داشته باشید.

---

خانم مصباح الهدی شما کاملا درست میگید.باید 2 طرف به دل هم بشینن.
ولی خوب ایشون تا جایی که من میدونم قبلا هم خواستگارها و پیشنهاد های آشنایی رو رد کرده.
نمیخوام بگم من خیلی خوبم و اینا ولی حداقل چیزی که اطرافیانم میگن اینه.البته یه سری نقص ها هم دارم که همیشه سعی میکنم بهتر بشم.
حالا من از کجا بفهمم جوابی که داده دقیقا چه معنی میده؟از کجا بفهمم من به دلش نشستم یا نه.یا در آینده میشینم یا نه.
از کجا بفهمم وقتی شرایطش طوری شد که آمادگی پیدا کرد حاضره به پیشنهاد من فکر کنه یا جوابش به من نه هست.هرچند با اینکه چندبار پیشنهادم رو مطرح کردم هربار خیلی محترمانه رد کرد.
به قول خانم نوپو شاید 2 سال گذشت و باز جواب نه داد.
ولی مشکل اینجاست من کلا سختگیر هستم و اگه یه نفر با یکی از ویژگی های مدنظر من نخونه حتی حاضر نیستم بهش فکر کنم (یکی از خصوصیات بد من) و همینه که بعد این همه سال این اولین کسیه که میبینم دقیقا همه چیزهایی که میخواستم داره و به دلم هم میشینه.
میترسم اگه از این مورد دست بکشم نتونم کسی رو پیدا کنم.
راستش تو این چند بار صحبت خیلی غرورم رو شکستم و یکی دو جا زیادی احساساتی شدم و حرفهایی زدم که نباید میزدم.چون اولین بار بود که با یه خانم در باره این مسائل صحبت میکردم بی تجربگی کردم.

صفحه فیس بوک دارد ؟ اگر داشته باشد شاید بتوانی اطلاعات بیشتری از او به دست بیاوری. البته منظورم ارتباط فیس بوکی نیست.بلکه فقط یک نگاه به صفحه اش می اندازی ببینی خودش را چطور آدمی معرفی کرده است. اگر هم یک خانم در خانواده ات داری که صفحه فیس بوک دارد می توانی از این خانم استفاده کنید تا غیر مستقیم و از طریق صحبت دوستانه نظرش را جویا شود. فکر می کنم این روش چون شناخته نمی شوی جواب دهد و تبعاتی نداشته باشد.

- - - Updated - - -

خانم ها معمولا راحت ترند با هم و چیزهایی به هم می گویند که به مردها نمی گویند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

صفحه فیس بوک دارد ؟ اگر داشته باشد شاید بتوانی اطلاعات بیشتری از او به دست بیاوری. البته منظورم ارتباط فیس بوکی نیست.بلکه فقط یک نگاه به صفحه اش می اندازی ببینی خودش را چطور آدمی معرفی کرده است. اگر هم یک خانم در خانواده ات داری که صفحه فیس بوک دارد می توانی از این خانم استفاده کنید تا غیر مستقیم و از طریق صحبت دوستانه نظرش را جویا شود. فکر می کنم این روش چون شناخته نمی شوی جواب دهد و تبعاتی نداشته باشد.

- - - Updated - - -

خانم ها معمولا راحت ترند با هم و چیزهایی به هم می گویند که به مردها نمی گویند.

---

صفحه فیس بوک داره و راجع به اطلاعات هم هر چی میشده کسب کردم و بیش از این دیگه نمیشه.اون روش شما هم تا حدی اجرا کردم قبلا.
ولی متاسفانه معیارهاش رو نتونستم خیلی بفهمم.
الان نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت.
نمیدونم اگه مثلا میگفت نه من از تو خوشم نمیاد بهتر بود یا الان که گفته فعلا تصمیم به درگیر شدن تو این مسائل ندارم و معلوم نیست کی تصمیم بگیرم!

ببینید معیارهایش مهم نیست. باید این موضوع روشن شود که آیا اصلا ازدواج دوست دارد یا نه ؟ اصلا از مردها خوشش می آید یا بدبین است؟ خانواده را می پسندد یا دوست دارد مستقل باشد؟ اگر اینها را متوجه شوید تا حدودی وضعتان روشنتر می شود. معیارها مال مرحله بعدی است. او که شما را نمی شناسد که بگوید با معیارهای من مطابقت ندارید. آیا درست است یا شناختی از شما دارد ؟
به هر حال نگرش های کلی اش خیلی مهم تر از معیارها است. چون معیار بر اساس نگرش کلی و جهان بینی است.
خوب حالا چه اطلاعاتی از این طریق به دست اورده اید. بگویید شاید به درد راهنمایی بخورد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asado

خانم مصباح الهدی شما کاملا درست میگید.باید 2 طرف به دل هم بشینن.
ولی خوب ایشون تا جایی که من میدونم قبلا هم خواستگارها و پیشنهاد های آشنایی رو رد کرده.
نمیخوام بگم من خیلی خوبم و اینا ولی حداقل چیزی که اطرافیانم میگن اینه.البته یه سری نقص ها هم دارم که همیشه سعی میکنم بهتر بشم.
حالا من از کجا بفهمم جوابی که داده دقیقا چه معنی میده؟از کجا بفهمم من به دلش نشستم یا نه.یا در آینده میشینم یا نه.
از کجا بفهمم وقتی شرایطش طوری شد که آمادگی پیدا کرد حاضره به پیشنهاد من فکر کنه یا جوابش به من نه هست.هرچند با اینکه چندبار پیشنهادم رو مطرح کردم هربار خیلی محترمانه رد کرد.
به قول خانم نوپو شاید 2 سال گذشت و باز جواب نه داد.
ولی مشکل اینجاست من کلا سختگیر هستم و اگه یه نفر با یکی از ویژگی های مدنظر من نخونه حتی حاضر نیستم بهش فکر کنم (یکی از خصوصیات بد من) و همینه که بعد این همه سال این اولین کسیه که میبینم دقیقا همه چیزهایی که میخواستم داره و به دلم هم میشینه.
میترسم اگه از این مورد دست بکشم نتونم کسی رو پیدا کنم.
راستش تو این چند بار صحبت خیلی غرورم رو شکستم و یکی دو جا زیادی احساساتی شدم و حرفهایی زدم که نباید میزدم.چون اولین بار بود که با یه خانم در باره این مسائل صحبت میکردم بی تجربگی کردم.

---

سلام آقای آسودا
ببخشید که تاپیکتان را منحرف کردیم.
ببینید شما خودتان قبول دارید که در زمینه خواستگاری بی تجربه هستید.درسته؟

من به عنوان کسی که در این زمینه تجربه زیادی دارم حس می کنم ایشان شما را نپسندیدن.شاید به دلشون ننشستین.
من خودم وقتی جواب رد می دم خیلی با احتیاط جواب می دم.مثلا شده که کسی را به دلیل اختلاف تحصیلی نپسندیدم ولی مادرم پای تلفن گفتند که دخترم فعلا قصد ازدواج نداره.

به نظر من احساس شما کاذب هست.از این نظر که فکر می کنید همین دختر فقط مناسب شماست.البته من مطمئنم که حتما دختر خوبیست.اما باور کنید دختران خوب دیگه ای هم هست.کیمیا که نیست.نمونه اش خود من!:311:

ببینید من هم خواستگاری داشتم(اولا که بی تجربه بودم) هم ایشون منو پسندیدن هم من.اما به دلیل خانواده ها آشنایی ادمه پیدا نکرد.من فکر می کردم که دیگه مثل اون پیدا نمیشه.چون اولین کسی بود که با معیارهای من مچ شد.اما الان که خواستگارهای بیشتری داشتم؛خدا را شکر می کنم.چون تازه معیارهام کاملا شکل گرفته و تازه فهمیدم چی می خوام و چیا برام مهمن!الان اگر زمان به اون خواستگار برگرده جوابم منفی است.

به نظرم مطالعه و تجربتون را بالا ببرید و ذهنتون را معطوف بر یک شخص خاص نکنید.بلکه ذهنتون را معطوف به معیارهاتون بکنید.

اما با این حال برای راحت شدن خیالتون از اینکه آیا این خانم فعلا قصد ازدواج نداره یا داره ولی از شما خوشش نیومده؛یه پیشنهاد دارم:

به یک خانم بگید که به منزلشون زنگ بزنه و مشخصات یک پسر فرضی را بدهد.ببینید خانوادشون چه جواب می دن؟می گن فعلا قصد ازدواج نداره یا اینکه برای آشنایی تمایل نشون می دن؟
موفق باشید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

ببینید معیارهایش مهم نیست. باید این موضوع روشن شود که آیا اصلا ازدواج دوست دارد یا نه ؟ اصلا از مردها خوشش می آید یا بدبین است؟ خانواده را می پسندد یا دوست دارد مستقل باشد؟ اگر اینها را متوجه شوید تا حدودی وضعتان روشنتر می شود. معیارها مال مرحله بعدی است. او که شما را نمی شناسد که بگوید با معیارهای من مطابقت ندارید. آیا درست است یا شناختی از شما دارد ؟
به هر حال نگرش های کلی اش خیلی مهم تر از معیارها است. چون معیار بر اساس نگرش کلی و جهان بینی است.
خوب حالا چه اطلاعاتی از این طریق به دست اورده اید. بگویید شاید به درد راهنمایی بخورد.

---

میدونم با ازدواج و مردها مشکلی نداره.
شناخت کمی داره.شاید اگه شناختش در حد شناختی بود که من ازش دارم نظرش عوض میشد.
نمیدونم این شناخت کم تو جواب نه چقدر تاثیر داشته با توجه به اینکه سابقه نه گفتن داره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

سلام آقای آسودا
ببخشید که تاپیکتان را منحرف کردیم.
ببینید شما خودتان قبول دارید که در زمینه خواستگاری بی تجربه هستید.درسته؟

من به عنوان کسی که در این زمینه تجربه زیادی دارم حس می کنم ایشان شما را نپسندیدن.شاید به دلشون ننشستین.
من خودم وقتی جواب رد می دم خیلی با احتیاط جواب می دم.مثلا شده که کسی را به دلیل اختلاف تحصیلی نپسندیدم ولی مادرم پای تلفن گفتند که دخترم فعلا قصد ازدواج نداره.

به نظر من احساس شما کاذب هست.از این نظر که فکر می کنید همین دختر فقط مناسب شماست.البته من مطمئنم که حتما دختر خوبیست.اما باور کنید دختران خوب دیگه ای هم هست.کیمیا که نیست.نمونه اش خود من!:311:

ببینید من هم خواستگاری داشتم(اولا که بی تجربه بودم) هم ایشون منو پسندیدن هم من.اما به دلیل خانواده ها آشنایی ادمه پیدا نکرد.من فکر می کردم که دیگه مثل اون پیدا نمیشه.چون اولین کسی بود که با معیارهای من مچ شد.اما الان که خواستگارهای بیشتری داشتم؛خدا را شکر می کنم.چون تازه معیارهام کاملا شکل گرفته و تازه فهمیدم چی می خوام و چیا برام مهمن!الان اگر زمان به اون خواستگار برگرده جوابم منفی است.

به نظرم مطالعه و تجربتون را بالا ببرید و ذهنتون را معطوف بر یک شخص خاص نکنید.بلکه ذهنتون را معطوف به معیارهاتون بکنید.

اما با این حال برای راحت شدن خیالتون از اینکه آیا این خانم فعلا قصد ازدواج نداره یا داره ولی از شما خوشش نیومده؛یه پیشنهاد دارم:

به یک خانم بگید که به منزلشون زنگ بزنه و مشخصات یک پسر فرضی را بدهد.ببینید خانوادشون چه جواب می دن؟می گن فعلا قصد ازدواج نداره یا اینکه برای آشنایی تمایل نشون می دن؟
موفق باشید:72:

---

سلام
در زمینه خواستگار و اینا گفتم که قبلا هم همه رو رد کرده.حالا نمیدونم منتظر یه مرد با اسب سفیده یا واقعا فعلا قصد آشنایی نداره.
در رابطه با احساس کاذب احتمالا حق با شما باشه.ایشون تنها دختر خوب نیست، ولی گفتم که من آدم مشکل پسندی هستم و معیارهام سخت تغییر میکنه.
دختر خوب خیلی زیاده ولی دختر خوبی که همه معیارهای فعلی من رو داشته باشه و به دلم بشینه میترسم دیگه گیر نیاد.
البته منکر این نمیشم شاید بعدا یه کیس بهتر سر راهم سبز بشه ولی ممکن هم هست هیچ وقت دختری به این خوبی گیرم نیاد.
الان من چی کار کنم؟یه رابطه محدود و مطرح کردن پیشنهادم 6 ماه بعد گزینه خوبیه؟

از شما و خانم نوپو هم ممنونم که فکر کنم تو تاپیک قبلی هم خیلی تو پیشبرد بحث کمک کردین.

خودتان باید تصمیم آخر را بگیرید. که آیا ایشان را فراموش کنید یا دوباره پیشنهاد کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

خودتان باید تصمیم آخر را بگیرید. که آیا ایشان را فراموش کنید یا دوباره پیشنهاد کنید.

---

درسته، ولی واقعا مردد هستم.
برای همین اینجا مطرح کردم که هم کاربرها نظر خودشون رو بدن و هم مدیرها.

من یک پیشنهاد دارم:
توی این 6 ماه فعلا به ایشون فکر نکنید. دنبال موردهای دیگر باشید.
خواستگاری های دیگر هم بروید.ان شاالله مورد مورد نظرتون با همون معیارهاتون را پیدا کنید.اما اگر فرد مورد نظذتان پیدا نشد؛خب به همین دختر خانم دوباره پیشنهاد می دید. این طوری ضرر هم نکردین.


حتی اگر توی این 6 ماه دختر مرد نظرتون را پیدا نکردین؛حسنش اینه که تجربتون در مورد خواستگاری و نحوه صحبت کردن با خانم ها زیاد میشه. و دیگه اشتباهاتی که خودتون گفتید از بی تجربگی تو حرفاتون زدین تکرار نمیشه.(تمرین می کنید)

فقط توی این مدت به احساساتتان پرو بال ندین.
مثلا اولین خواستگاری که رفتین و دیدین که شبیه معیارهاتون نیست پیش خودتون نگین که دیدی درست گفتم.هیچ دختری مثل فلانی نمیشه!یا ای کاش مثل فلانی این جوری بود.
تمرکزتون روی معیارهاتون باشه نه اون دختر.

میشه معیارهاتون را هم برای ما بگین؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

من یک پیشنهاد دارم:
توی این 6 ماه فعلا به ایشون فکر نکنید. دنبال موردهای دیگر باشید.
خواستگاری های دیگر هم بروید.ان شاالله مورد مورد نظرتون با همون معیارهاتون را پیدا کنید.اما اگر فرد مورد نظذتان پیدا نشد؛خب به همین دختر خانم دوباره پیشنهاد می دید. این طوری ضرر هم نکردین.


حتی اگر توی این 6 ماه دختر مرد نظرتون را پیدا نکردین؛حسنش اینه که تجربتون در مورد خواستگاری و نحوه صحبت کردن با خانم ها زیاد میشه. و دیگه اشتباهاتی که خودتون گفتید از بی تجربگی تو حرفاتون زدین تکرار نمیشه.(تمرین می کنید)

فقط توی این مدت به احساساتتان پرو بال ندین.
مثلا اولین خواستگاری که رفتین و دیدین که شبیه معیارهاتون نیست پیش خودتون نگین که دیدی درست گفتم.هیچ دختری مثل فلانی نمیشه!یا ای کاش مثل فلانی این جوری بود.
تمرکزتون روی معیارهاتون باشه نه اون دختر.

میشه معیارهاتون را هم برای ما بگین؟

---

پیشنهاد خوبیه.
ولی مشکل اینجاست اینجوری من 6 ماه تمام از جلوی چشمش دور میشم و اگه بعد 6 ماه کسی رو پیدا نکنم و بخوام باز به ایشون پیشنهاد بدم حتی از الان هم براش غریبه تر میشم.
البته میشه از جلوی چشمش دور نشم و اون کار شما هم بکنم ولی یه جورایی احساس خوبی نسبت بهش ندارم.انگار خیانت کردم :311:
در مورد معیار ها هم الان یکم خسته ام میخوام بخوابم، فردا اگه وقت کنم حتما میام مینویسم.

من یک لینک به شما می دهم که فرشته مهربان مورد تصمیم گیری نوشته است.
http://www.hamdardi.net/thread-10711.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

من یک لینک به شما می دهم که فرشته مهربان مورد تصمیم گیری نوشته است.
http://www.hamdardi.net/thread-10711.html

---

ممنون از لینکی که دادین.
راستش تصمیم گرفتم که چند ماه دیگه دوباره شانس ام رو امتحان کنم.یعنی هر چی فکر کردم دیدم نمیتونم فراموش کنم.

سلام
به نظر من تصمیم خوبی گرفتید
چند ماه دیگه دوباره پیشنهادتون رو بدید اما توی این مدت زیادی هم خودتون رو امیدوار نکنید که بهتون جواب مثبت بدن که اگه بازهم جوابشون منفی بود ....
حداقل با این تصمیمی که گرفتید بعدا دچار عذاب وجدان نمیشید و خودتونو سرزنش نمیکنید که ای کاش بیشتر تلاش میکردید
بالاخره راحت نیست که دوباره بشه کسی رو با معیارهاتون بخونه پیدا کنید و دوستش داشته باشه این موضوع خیلی مهمه