نمایش نسخه قابل چاپ
من دو ماهه که عقد کردم اصلا به همسرم علاقه ندارم اصلا دلم براش تنگ نمیشه
بااینکه خیلی پسر خوب و مثبتی هست ولی به دلم نمیشینه
با یه سری معیار و ملاک هایی که داشتم فرق میکنه این معیار و ملاک ها برای کسی که به همسرش علاقه داره اصلا مهم نیست ولی برای من شده یه مشکل
هر چیز کوچیکی ازش میبینم گیر میدم بهش
اصلا نمی تونم تصور کنم در آینده این پدر بچه ام بشه
دوست دارم زندگیم خراب نشه
لطفا بهم بگید چیکار کنم؟
سلام
اگه سن خودت و همسرت ، تحصیلات هردوتون ، نحوه ازدواج تون و معیارهایی که برای همسرت در نظر داشتی رو بگی دوستان بهتر میتونن راهنماییت کنن .
موفق باشی
دوره ای نیست که کسی ب زور ب عقد کس دیگه ای در بیاد
میشه بگید چرا شما ک علاقه ای ب ایشون نداشتید بهشون جواب مثبت دادید؟؟؟؟
هردو 25 ساله هستیم سه ماه ار من بزرگتره
من حسابداری خوندم اون کامپیوتر
خانواده خوبیم داره به لحاظ مالی تقریبا هم سطح هستیم ولی خودش تازه شروع به کار کرده وبه لحاظ مالی صفر ه
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
اون اولش فکر می کردم چون پسر خوبیه و اهل زندگیه اگه عقد کنیم بهش علاقه مند میشم
من فرزند اول خانواده هستم معمولا یاد گرفتم که مدیر باشم ولی همسرم فرزند آخره و تو خونه مثل بچه ها باهاش رفتار میشه من همیشه به دنبال یه مردی بودم که واقعا مثل مردها برخورد کنه نه مثل بچه ها که من بخوام خوب و بدو بهش بگم همیشه دوست داشتم به لحاظ مالی خودش به طور کامل ساپورتم کنه ولی نمی تونه و تازه عقیده داره باید من سر کار برم
اصلا تو رفتارش ابوهتی نداره
اخلاقش طوری که من و جذب خودش نمی کنه خیلی زود برام عادی شده
- - - Updated - - -
1. چه ملاک‌هایی شما می‌خواستی همسرت داشته باشه و اون نداره؟
2. چه چیزی در او هست که اذیت‌ات میکنه و برای‌ات ناخوشاینده؟
3. چه مدت او را می‌شناختی و بعد عقد کردی؟ (چند جلسه با هم صحبت کردید یا چند بار با هم صحبت کردید و به این نتیجه رسیدید که باید با هم ازدواج کنید؟)
اون اولش فکر می کردم چون پسر خوبیه و اهل زندگیه اگه عقد کنیم بهش علاقه مند میشم
من فرزند اول خانواده هستم معمولا یاد گرفتم که مدیر باشم ولی همسرم فرزند آخره و تو خونه مثل بچه ها باهاش رفتار میشه من همیشه به دنبال یه مردی بودم که واقعا مثل مردها برخورد کنه نه مثل بچه ها که من بخوام خوب و بدو بهش بگم همیشه دوست داشتم به لحاظ مالی خودش به طور کامل ساپورتم کنه ولی نمی تونه و تازه عقیده داره باید من سر کار برم
اصلا تو رفتارش ابوهتی نداره
اخلاقش طوری که من و جذب خودش نمی کنه خیلی زود برام عادی شده
جواب سئوال سوم من از شما؟!
عزیز من چه توقعی داری ؟؟؟؟ خودت میگی تازه کارش رو شروع کرده پس غصه نخور . به امید خدا این مشکل حل میشه . برا اینکه شما بری سرکار چه دلیلی میاره ؟ شاید فقط به بعد مالی فکر نمیکنه !!
اگه شما بخوای خودت زندگیتو مدیریت کنی مرد فرصتی پیدا نمیکنه که ابهتش رو نشون بده چون شما قبلا کارا رو انجام دادی ، باید موقعیت هایی فراهم کنی تا همسرت بتونه خودش رو نشون بده ، سعی کن به اندازه یک زن مسئولیت داشته باشی نه بیشتر ، اینجوری خودت هم خوشحال تری
چطور هیچ‌کدام از این رفتارها را در زمان خواستگاری و نامزدی متوجه نشدید؟
ما به مدت سه ماه باهم دوست بودیم بعد عقد کردیم
من اون موقع فکر میکردم وقتی بهش علاقه مند بشم این موضوعات کاملا حل میشه ولی من علاقه مند نشدم
این مشکل تو نیست ، مشکل هر دختری هست که ازدواج میکنه ، همیشه همسرش رو با چیزی که توی رویاهاش هست مقایسه میکنه ، و احساس پشیمانی و شکست میکنه و نمیخواد همسرش رو با همین خصوصیاتی که داره بپذیره . ولی این طوری نمیشه .
اولین کاری که باید بکنی اینه که برای تصمیمی که خودت گرفتی ارزش قایل باشی ، خودت همسرت رو انتخاب کردی ، درسته الان یک چیزایی میبینی که مورد پسندت نیست ، ولی مطمئن باش تا چند وقت دیگه بهش علاقه مند میشی و همین اخلاقاش رو هم دوست داری .
مطمئن باش مردی که توی فکر و آرزوهات هست ، یعنی مردی که لازم نباشه شما هیچی بهش بگی ، این چنین مردی که هم نیستند ، مردایی هستند که بعضی هاشون اصلا حرف زناشون براشون اهمیت نداره و کاری که خودشون بخوان انجام میدن . همین الان داشتم برای یکی از همین دوستامون که همسرش چنین ضخصیتی داره یک پست میزدم ، اون هم بس که همسرش من من میکنه ، کارشون به دعوا و قهر کشیده و تو فکر طلاقن .
مطمئن باش که هیچ مردی بی عیب نیست .
برعکسه ، خیلی ها دنبال مردی هستند که بتونن بهش بگن این کار رو کن اون کار رو نکن :311: حالا شما یکیش رو داری تازه میگی دوستش ندارم ؟
البته عزیزم 2 ماه خیلی فرصت کمی هست که به یک نفر علاقه مند شی ، باید صبر کنی ، کم کم علاقه مند میشی ، ولی خودت هم باید کمک کنی ، مرتب به خوبی هایی که داره فکر کن ، به خوبی هایی که شاید آرزوی خیلی دخترای دیگه باشه .
به این فکر کن که پسر خوب و مثبتیه ، و خیلی زن های دیگه آرزوی این رو دارن که همسرشون بهشون وفادار باشه ، به کس دیگه ای توی زندگیش جز همسرش فکر نکنه . وقتی پاش رو از خونه میزاره بیرون ، معلوم نیست کجا میره کجا میاد با کی میره با کی میاد ، اینا مسائل خیلی مهمی هستند ، که تا کسی خودش نچشیده باشه نمیتونه درک کنه چقدر بده .
قدر همسرت رو بدون . برای تمام خوبی هایی که داره دوستش داشته باش ، و به جای اینکه دنبال بهونه باشی که دوستش نداشته باشی ، به نبال بهونه هایی باش که دوستش داشته باشی .:72: