ازدواج شیعه با خانواده سنی
سلام.چندوقتیه که میام اینجا و تاپیکها رو میخونم.خیلی استفاده کردم اما از طرفی هم نا امید شدم.از وقتی مشکلات جورواجور دوستان رواینجا خوندم حس می کنم یه ازدواج کاملا موفق و زندگی خوب با همسر تقریبا محاله: (میخوام مشکل خودم رو مطرح کنم تا از مشورتای خوبتون استفاده کنم. من می دونم که وصلت بین دو تا فرهنگ و مذهب مختلف مشکلات زیادی ممکنه داشته باشه اما می خوام بدونم چه جوری میشه این مشکلاتو کم کرد؟من شیعه و خیلی مذهبی ومقید به عقایدم هستم. مدتی پیش با یه آقایی آشنا شدم و برخلاف میلم و بااینکه با این روابط مخالفم، به اصرار ایشون چندماهی رابطه محدود (sms) با هم داشتیم برای آشنایی. البته ایشون از اول اصرار داشت با مادرم صحبت کنه اما من چون شناختی ازشون نداشتم مخالفت کردم و چندماه اول به خانوادم چیزی نگفتم.بعد از آشنایی نسبی کم کم بهش علاقمند شدم اما دوس دارم یه تصمیم منطقی بگیرم. ایشون تقریبا عقایدشون به من نزدیکه ولی خانوادشون اکثرا سنی مذهب هستن و پدرو مادر یکی سنی و یکی شیعه ان.من بخاطر این اختلافات ازش خواستم فراموشم کنه اما هیچ جوری کوتاه نمیاد و با اینکه ارتباطمو به کلی باهاش قطع کردم و چندین ماهه هیچ راه ارتباطی بینمون وجود نداره دست بردار نیست و گفته چندسال هم باهاش حرف نزنم منتظرم می مونه.من واقعا دوستش دارم. اون مدتی که رابطه داشتیم بهش وابسته شده بودم بخاطر همین همون موقع ازش خواستم دوماه رابطمونو قطع کنیم تا منطقی تر تصمیم بگیریم اما بعد دو ماه حسی که نسبت به هم داشتیم تغییری نکرد.تقریبا تمام معیارهای منو جز یکی دومورد مهم! داره. مهربون،رمانتیک،خیلی قاطع و به جاش انعطاف پذیر،مومن،شدیدا خانواده دوست، با اراده باهوش اهل مشورت..بخصوص اینکه اولین نفری هستم که بهش علاقمنمد شده. واینکه مطمئنم واقعا دوستم داره. حالا با توجه به اینکه می دونم هیچوقت ایده آل کامل پیدا نمیشه و ایشون شدیدا به دلم نشسته و بعد این همه مدت دوری هنوز همون اندازه دوسش دارم، به نظر شما می تونم از این اختلافات مهم بگذرم؟(اختلاف فرهنگی و مذهبی) اون تقریبا راحت با این اختلافا کنار میاد چون شهرهای مختلفی بوده و خودشو همرنگ جماعت میکنه. منم ادم سازگاری هستم و فکر میکنم میتونم تاحدی کنار بیام اما می ترسم بعدها مشکل پیش بیاد.میترسم نتونم کسی رو مثل ایشون دوست داشته باشم و تقریبا مطمئنم که نمی تونم. من قبلا خودمو راضی کردم که فراموشش کنم و ارتباطمو باهاش قطع کردم اما وقتی می بینم بعد این همه مدت هنوز تو فکر منه دودل میشم که نکنه دارم اشتباه میکنم. این وصلت چقدر می تونه ریسک داشته باشه؟ اصلا احتمال اینکه بتونیم باهم خوشبخت باشیم وجود داره یا صددرصد مشکلات زیاده؟ درمونده شدم دیگه خودم نمی تونم تصمیم بگیرم کمکم کنید بهترین راهو برم.نمیخوام بیشتر از این معطلش بذارم زندگیش دگرگون شده بخاطر من.خیلی ادم شادی بود ولی حالا..