ی مدت دختری رو میخواستم ولی........

سلام دوستان شاید خیلیاتون منو بشناسید ی مشکل داشتم که با راهنمایی های شما عزیزان حل شد ی موضوعی هست مریوط میشه به قبل از این موضوع اخیرم.
مدتی بود که ی دختر رو تو مسیر رفت وامدم به خونه میدیدم خوشم اومد ازش خلاصه بگم ی مدت خیلی طولانی(2سال) دنبالش میرفتم ببینم کجا میره چیکار میکنه دختر پاک وخانواده داریه چون تحقیق کردم تا یه ماه محرم تو هیئت اتفاقی کنار خواهرم دیدمش ب خواهرم زنگ زدم بهش گفتم اونم سر حرفو باهاش باز کردوخلاصه ب بهونه دانشگاه وکمک خواستن تز ایشون شمارشوگرفت با هم دوست شدن تا حدودی بعد ی مدت بهش گفت واسه خواستگاری انم گفته بودکه فعلا قصدازدواج نداره بعدازاون قضیه هم وقتی خواهرم رو میبینه همش میخوادواسش کلاس بذاره که خودشو بالا نشون بده ولی من میشناسمشون اون چیزی که میگه نمیتونه باشه منم خیلی ازش خوشم میاد اخه ی جورایی اونی هست که میخوام بیشتراز خانمها میخوام بپرسم این رفتاراش یعنی چی بلاخره شماها بهتر میدونید راهنماییم کنید.البته ی خورده شرایطم جور نیست که باخانواده برم میخوام اول خودشو راضی کنم

سلام شما انتظار دارید برای همون بار اول به شما جواب مثبت بدن من که چند سال با شوهرم زندگی کردم و اخلاقش رو میدونم نمیتونم بهش جواب بدم-شاید فکر میکنه شما جدی نیستید-به نظرم با خانوادتون مشورت کنید واقدام کنید اینطوری بهتره-اخه شما هنوز به صورت جدی اقدام نکردید-حالا شما چی کار دارید که کلاس میزاره خوب اونم غرور داره گلم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پرنیان65

سلام شما انتظار دارید برای همون بار اول به شما جواب مثبت بدن من که چند سال با شوهرم زندگی کردم و اخلاقش رو میدونم نمیتونم بهش جواب بدم-شاید فکر میکنه شما جدی نیستید-به نظرم با خانوادتون مشورت کنید واقدام کنید اینطوری بهتره-اخه شما هنوز به صورت جدی اقدام نکردید-حالا شما چی کار دارید که کلاس میزاره خوب اونم غرور داره گلم

---

شمادرست میگی پرنیان جون ولی شرایط خانوادم فعلاطوری نیست که بتونم رسما برم خواستگاری ازطرفی هم دلم نمیخوادازدستش بدم وخودمم از تنها بودن خسته شدم دلم میخواد ی همدم همیشگی داشته باشم دوس دارم تو زندگیم یکی رو داشته باشم امیدم باشه.نمیدونم چیکارکنم؟؟؟؟

داداشم این تجربه شخصی خودمه من که همسر سابقم ازم تو دانشگاه خاسگاری کرد من گفتم قصد ازدواج ندارم در صورتی که عکس این بود قصد ازدواج داشتم ولی نمیتونستم همون بار اول بهش بله رو بدم شاید اون خانم یه سری محدودیت هایی داشته باشند که نتونند خودشون مستقیم جواب بله رو بگند اگه با خانوادتون نمیتونید برید خواهرتون با مادرش صحبت کنه شما تا جواب نه رو شنیدی پا پس کشیدی.باید بهش ثابت کنی که جدی هستی.اگه تواناییش رو داری برو بهش ابراز علاقه کن.من شوهر سابقم بار اول اومد گفتم نه ولی برای بار دوم اومد و به من گفت که بهم علاقه منده من مردد شدم ولی همچنان میگفتم نه تا اینکه از طریق یکی از دوستانم شماره منزلم رو گرفتند و با پدرم صحبت کردند و اجازه خواستند من اونموقع بود که تازه راضی شدم.اگر هم جوابشون نه هست حتما دلایل خودش رو داره گلم.حالا شما نشستی داری غصه میخوری چیزی حل میشه نکنه فکر میکنی معجزه میشه و عاشقت میشه:162:

- - - Updated - - -

داداشم این تجربه شخصی خودمه من که همسر سابقم ازم تو دانشگاه خاسگاری کرد من گفتم قصد ازدواج ندارم در صورتی که عکس این بود قصد ازدواج داشتم ولی نمیتونستم همون بار اول بهش بله رو بدم شاید اون خانم یه سری محدودیت هایی داشته باشند که نتونند خودشون مستقیم جواب بله رو بگند اگه با خانوادتون نمیتونید برید خواهرتون با مادرش صحبت کنه شما تا جواب نه رو شنیدی پا پس کشیدی.باید بهش ثابت کنی که جدی هستی.اگه تواناییش رو داری برو بهش ابراز علاقه کن.من شوهر سابقم بار اول اومد گفتم نه ولی برای بار دوم اومد و به من گفت که بهم علاقه منده من مردد شدم ولی همچنان میگفتم نه تا اینکه از طریق یکی از دوستانم شماره منزلم رو گرفتند و با پدرم صحبت کردند و اجازه خواستند من اونموقع بود که تازه راضی شدم.اگر هم جوابشون نه هست حتما دلایل خودش رو داره گلم.حالا شما نشستی داری غصه میخوری چیزی حل میشه نکنه فکر میکنی معجزه میشه و عاشقت میشه:162:

سلام منم يه چيزي بگم بعضي وقطها كه مثل پروانه دور كسي بگرديد ونشون بديد كه چقدر براش هوليد مطمعن باشيد ممكنه طرف موضع بگيره من خودم به شخصه تجربه داشتم 2تا خواستگار فاميل داشتم يكيشون فقط دوروبرم بوده و سعي ميكرد توجه منو به خودش جلب كنه برعكس اون يكي سر سنگين و زياد خودشو بهم نزديك نميكرد خودمم نميدونم چرا بيشتر سمت اوني كه ازم فاصله ميگرفت كشيده ميشدمالبته بگم همه همينطور نيستن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gisu

سلام منم يه چيزي بگم بعضي وقطها كه مثل پروانه دور كسي بگرديد ونشون بديد كه چقدر براش هوليد مطمعن باشيد ممكنه طرف موضع بگيره من خودم به شخصه تجربه داشتم 2تا خواستگار فاميل داشتم يكيشون فقط دوروبرم بوده و سعي ميكرد توجه منو به خودش جلب كنه برعكس اون يكي سر سنگين و زياد خودشو بهم نزديك نميكرد خودمم نميدونم چرا بيشتر سمت اوني كه ازم فاصله ميگرفت كشيده ميشدمالبته بگم همه همينطور نيستن

---

دوست عزیزمنم خیلی دور و برش نیستم ی بار ابجیم بهش گفته اونم گفته قصدازدواج نداره.منظورش واقعا از قصدنداشتن چیه ب نظرتون یعنی نه قطعی هست بیشتر راهنماییم کنید

شما تو تاپیک من خیلی بهم روحیه میدید و بخوبی راهنماییم میکنید تعجب میکنم چطور نمیتونی مشکلتو حل کنی عزیزم
شما چند سالید؟سن خانم؟
چه چیزی ازش دیدی که بهش علاقه مند شدی؟
ایا خودت مستقیما باهاش حرف زدی؟
قصدت ازدواجه دیگه؟؟؟؟؟اگه اره خب پس با خانوادت مطرحش کن گلم:227:

نظر من: خواهرتون از سمت خودش خودشو مشتاق نشون بده یعنی مثلا خانواده شما برا شما دختر پسند کردن و بگن شما زیر بار ازدواج نمی ری مگر دختری که از همه نظر مطابق معیار های شما باشه. بگن برادرم مشکل پسنده. شمام هر وقت خانم رو دیدید خیلی سنگین و بی تفاوت باشید. مودب باشید ( من خودم رو اداب معاشرت طرف برای اولین برخورد خیلی حساسم) اما بی تفاوت. من خودمم سمت مرد های سنگین جذب می شم

1شايد كسي رو داره 2شايد مثل من باباش به غريبه نميده چون اگه كسي بيرون به من پيشنهاد بده روحيات بابامو ميشناسم ميگم noتا رسمي اقدام كنن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پرنیان65

شما تو تاپیک من خیلی بهم روحیه میدید و بخوبی راهنماییم میکنید تعجب میکنم چطور نمیتونی مشکلتو حل کنی عزیزم
شما چند سالید؟سن خانم؟
چه چیزی ازش دیدی که بهش علاقه مند شدی؟
ایا خودت مستقیما باهاش حرف زدی؟
قصدت ازدواجه دیگه؟؟؟؟؟اگه اره خب پس با خانوادت مطرحش کن گلم:227:

---

قبلاخیلی راحت ومنطقی واسه کارایی که میخواستم انجام بدم تصمیم میگرفتم ولی ی مدته که اصلا نمیتونم تصمیم درست بگیرم مخصوصا ازوقتی ی دختر رومیخواستم 2سال پیش بدجورداغونم کرد دلیلش اینه.
من 25سالمه دختر تقریبا 22
شخصیتش ،نجابتش وقشنگیش وباخانواده بودنش
من باهاش حرف نزدم ابجیم خرف زده
اره قصدم ازدواجه ولی بخاطر ی سری مشکلات فعلا نمیتونم با خانوادم اقدام کنم:47:

من تاپیک قبلیتو خوندم .بابا تو دیگه کی هستی دست شیطون و بستی:227::227:شما چه زود عاشق میشی و چه زود فارق گلم:311:
من دیگه رفتنی ام،آخه به زودی دارم میرم خونه بخت:311:
ببین عزیزم تو اگه میخوای با این خانم دوست باشی من هیچی به ذهنم نمیرسه ولی نه واقعا قصدت ازدواجه و از رفتار گذشتت که هی با دخترا دوست میشدی پشیمونی و سرت به سنگ خورده چند نکته ای رو خواهرانه بهت میگم:72:
عجول نباش
خودت مستقیم ازش خواستگاری کن
خیلی معقول و منطقی باهاش صحبت کن و بپرس دلیل اینکه میگه نه چیه؟تا کی میگه نه؟در کل قصد ازدواج نداره یا با شما فقط؟
کار دخترها ناز کردنه و پسرها نازکشیدن ولی نه اینکه بخوای خودتو خوار و خفیف کنی داداشم:81:
اگه هی ناز کرد و جواب سر بالا داد بیخود خودتو براش هلاک نکن این دختر ارزششو نداره:305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پرنیان65

من تاپیک قبلیتو خوندم .بابا تو دیگه کی هستی دست شیطون و بستی:227::227:شما چه زود عاشق میشی و چه زود فارق گلم:311:
من دیگه رفتنی ام،آخه به زودی دارم میرم خونه بخت:311:
ببین عزیزم تو اگه میخوای با این خانم دوست باشی من هیچی به ذهنم نمیرسه ولی نه واقعا قصدت ازدواجه و از رفتار گذشتت که هی با دخترا دوست میشدی پشیمونی و سرت به سنگ خورده چند نکته ای رو خواهرانه بهت میگم:72:
عجول نباش
خودت مستقیم ازش خواستگاری کن
خیلی معقول و منطقی باهاش صحبت کن و بپرس دلیل اینکه میگه نه چیه؟تا کی میگه نه؟در کل قصد ازدواج نداره یا با شما فقط؟
کار دخترها ناز کردنه و پسرها نازکشیدن ولی نه اینکه بخوای خودتو خوار و خفیف کنی داداشم:81:
اگه هی ناز کرد و جواب سر بالا داد بیخود خودتو براش هلاک نکن این دختر ارزششو نداره:305:

---

خوشحالم که داری میری پی زندگیت
اون دختره رو از جون ودل میخواستم قسمت نبود دیگه ولی بخدا اینو واسه ازدواج میخوام ن دوستی سو تفاهم نشه چون واقعا دختر نجیبیه چرااین فکرو کردی؟

حتی دخترایی که تو شهرخودم باهاشون دوست بودم
شما این جمله رو تو تاپیک قبلیتون فرمودید
منظوری نداشتم:43:

- - - Updated - - -

حتی دخترایی که تو شهرخودم باهاشون دوست بودم
شما این جمله رو تو تاپیک قبلیتون فرمودید
منظوری نداشتم:43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پرنیان65

حتی دخترایی که تو شهرخودم باهاشون دوست بودم
شما این جمله رو تو تاپیک قبلیتون فرمودید
منظوری نداشتم:43:

- - - Updated - - -

حتی دخترایی که تو شهرخودم باهاشون دوست بودم
شما این جمله رو تو تاپیک قبلیتون فرمودید
منظوری نداشتم:43:

---

ن ن ن ن سو تفاهم نشه درسته دوست دختر زیادداشتم ولی ی دختر بود که میخواستم قبل از ایشون واسه ازدواج که نشد حتی با خانواده هم رفتم خواستگاریش زیاد افاده داشت نشدبه هرحال.ولی من ایشون رو از ته دلم می خوامش حتی ب خودم اجازه ندادم که باهاش حتی حرف بزنم رابطم ابجیمه درضمن دیگه قید دوس دخترام هم زدم الان پاکه پاکم حوصله این کارارو ندارم چون واقعا ادم رو از زندگی سالم وبی دردسر دور میکنه.

سلام نمیدونم این بهت کمک میکنه یا نه ولی اگه حالشو داری بخون:72:

در زیر به چند دلیل اصلی که خانم‌ها بخاطر آن مردی را رد می‌کنند اشاره می‌کنیم و راه‌هایی هم برای جلوگیری از آن توصیه می‌کنیم.

این ۱۲ دلیل هیچ ترتیب خاصی ندارند اما باید به همه آنها توجه داشته باشید:
۱: ظاهر بد
در جامعه مدرن امروزی که همه توجه بیشتری به ظاهر خود دارند، نظافت خوب اهمیت زیادی دارد. این مسئله نقش مهمی در تصمیم‌گیری خانم‌ها در قبول دعوت یک مرد دارد.
اولین تاثیرات با ظاهر شروع می‌شود، پس مطمئن شوید که نظافتتان در بهترین و کامل‌ترین وضعیت باشد. تمیز بودن دندان‌ها اهمیت زیادی دارد و نشانه مسلم این است که شما به خودتان می‌رسید.
اگر سیگاری هستید یا زیاد قهوه می‌خورید، برای برداشتن لکه‌های روی دندان‌هایتان و سفید و تمیز نگه داشتن آنها تلاش کنید. بدبو بودن نفستان هم می‌تواند یک نشانه خیلی بد برای خانم‌ها باشد. حتماً از خوشبو‌کننده‌های نعناعی استفاده کنید. موهایتان هم خیلی مهم است و برای اینکه پاسخ «نه» نشنوید حتماً آن را مرتب و زیبا نگه دارید.
مدل‌موی هرکس متفاوت است و کاملاً به خودتان بستگی دارد که چطور آن را آرایش کنید اما حتماً دقت کنید که موهایتان کاملاً تمیز باشد. از همه اینها مهمتر این است که کاملاً بدنی تمیز و خوشبو داشته باشید. هیچکس دوست ندارد با مردی بیرون برود که بوی بدنی آزاردهنده دارد. اگر زیاد عرق می‌کنید، حتماً قبل از بیرون رفتن دوش بگیرید یا حمام کنید و از عطر و ادوکلن استفاده کنید.
لباس‌هایتان هم خیلی مهم است. این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار تنتان کنید و کراوات بزنید. نه، فقط کافی است خوش‌لباس و مرتب باشید. لباس‌های کهنه یا کثیف باعث می‌شود نامرتب به نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تی‌شرت و شلوار جین، دقت کنید که تمیز باشند، روی مد باشند، پارگی نداشته باشند و مناسب آن محل باشند.
۲: نومیدی زیاد
خانم‌ها می‌توانند نومیدی شما را از کیلومترها تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس شما را می‌گیرد و می‌تواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. این در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم می‌انجامد. زمان‌هایی هست که این نومیدی می‌تواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.
بعد از برهم خوردن یک رابطه افراد معمولاً دچار این حس نومیدی می‌شوند و مدام در حال ارزیابی این هستند که کجای آن رابطه اشتباه بوده است و دوست دارند زودتر زنی وارد زندگی آنها شود.
وقتی در چنین وضعیت ذهنی باشید و با این حالت به زنی نزدیک شوید، آن زن متوجه قضیه خواهد شد. سعی کنید با این افکار و احساسات کنار بیایید و قبل از اقدام برای شروع یک رابطه جدید، با نومیدی ناشی از شکست رابطه قبلی‌تان مقابله کنید.
۳: فقدان حس جاه‌طلبی و چشم‌انداز شغلی
در نظر خانم‌ها فقدان جاه‌طلبی در آقایون یک امتیاز منفی است. خانم‌ها مردهایی را دوست دارند که جهتی مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز در خانه نشسته‌اید و مشغول بازی‌های کامپیوتری هستید و نمی‌دانید می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید، مطمئن باشید که جواب «نه» می‌شنوید. زن‌ها توانایی مردان برای برقراری رابطه و مناسب بودن آنها را برحسب اینکه بعنوان یک شخص که هستند، می‌سنجند. هیچکس‌ نمی‌گوید باید در سطح بیل‌گیتس باشید اما لازم است که بدانید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه بکنید، مخصوصاً اگر دهه ۲۰ سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه ۳۰ خود باشید.
داشتن چشم انداز شغلی خوب هم برای خانم‌ها خیلی مهم است زیرا به آنها نشان می‌دهد که می‌توانید از عهده حمایت مالی آنها برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانم‌ها مردهایی را ترجیح می‌دهند که استقلال مالی داشته باشند نه کسانیکه هنوز به خانواده و دیگران متکی هستند. زن‌ها هیچوقت مردی که خیلی پولدار باشد را رد نمی‌کنند اما دقیقاً برای متضاد آن همین کار را انجام می‌دهند.
زن‌ها هم درست مثل مردان به آینده نگاه دارند، حتی اگر برای لحظه‌ای کوتاه باشد، و برای این منظور باید توانایی مالی پشتیبانی مالی آنها را داشته باشید. بااینکه در زندگی مدرن زنان هم به دنبال استقلال مالی خود هستند اما مطمئناً نمی‌خواهند مجبور باشند همه هزینه‌ها را خودشان به تنهایی متقبل شوند. راه‌حل این است که اگر نمی‌خواهید ردتان کنند، دست به کار شوید و کمی به زندگی کاری خود سروسامان دهید.
۴: خسته‌کننده بودن

تصمیم گرفته‌اید که نظرش را جلب کرده و سر صحبت را با او باز کنید. زن‌ها معمولاً به مردهایی که خسته‌کننده هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند روی خوش نشان نمی‌دهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درون‌گرا هستید، بنابراین باید قبل از نزدیک شدن به یک زن، حرف‌هایتان را آماده کنید. حرف زدن درمورد موضوعی که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد یا خسته‌کننده به نظر می‌رسد مطمئناً با یک پاسخ «نه» محکم مواجه خواهد شد. بعد از معرفی، شاید بد نباشد کمی درمورد علایقش از او سوال کنید.
اگر واقعاً نمی‌دانید درمورد چه باید صحبت کنید، یکی از موضوعاتی که خودش دوست دارد را انتخاب کنید. توانایی حفظ مکالمه فراتر از پاسخ‌های بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبت‌های کلیشه‌ای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما می‌تواند خوب باشد.
۵: غیرمستقیم حرف زدن

شاید، ممکن است، یا می‌تواند اینطور باشد، همه کلماتی هستند که نباید برای درخواست دوستی یک زن از دهانتان خارج شود. زن‌ها از مردانی خوششان می‌آید که درمورد خواسته‌هایشان رک و راست هستند. البته بین رک بودن و پررو بودن تفاوت زیادی هست که شما باید بتوانید تعادلی بین این دو پیدا کنید. بهترین راه این است که به طور عینی به او نزدیک شوید.
از خودتان بپرسید آیا خیلی قوی جلو رفتم؟ سعی کنید درخواستتان کوتاه و دقیق باشد و بعد منتظر پاسخ بمانید. وقتی می‌خواهید سوالی از آنها بپرسید یا منتظر پاسخ هستید، مستقیم به آنها نگاه کنید، نه پایین روی کفش‌هایتان. این باعث می‌شود خانم‌ها فکر کنند اعتمادبه‌نفس لازم را ندارید.
۶: تحت‌فشار گذاشتن
اعتماد‌به‌نفس داشتن با تحت‌فشار گذاشتن خیلی فرق دارد. گذاشتن پایتان آنطرف خط می‌تواند منجر به شنیدن پاسخ منفی شود. خانم‌ها برحسب تجربیات قبلی‌شان متفاوت هستند و استفاده از رویکرد قبلی برای یک فرد جدید می‌تواند منجر به شکست شود. بعد از نزدیک شدن به یک زن، دو نکته هست که می‌تواند باعث شود تحمیل‌کننده به نظر برسید و شانستان را از دست بدهید. اگر طی صحبتتان در یک رستواران یا هر مکان عمومی دیگر، ترجیح داد از پیش شما رفته و به دوستانش ملحق شود، بگذارید برود. مجبور کردن او به ماندن پیش شما می‌تواند پاسخ منفی او را به دنبال داشته باشد.
اینکه او می‌خواهد برود نشانه این نیست که شکست خورده‌اید. اگر گفتگوی خوبی با او داشته‌اید و او را علاقه‌مند دیده‌اید، مطمئناً برمی‌گردد و دوباره همدیگر را خواهید دید. نکته دیگر مربوط به انتهای گفتگویتان است. اینکه درمورد ملاقات بعدی یا ردوبدل کردن روش‌های تماسی حرف بزنید خیلی مهم است اما دقت کنید که اگر پاسخ منفی داد زیاد اصرار نکنید. سکوت می‌تواند روش خوبی باشد، صبر کنید تا پاسخ بدهد و بعد اگر پاسخ موردنظرتان را دریافت نکردید، یک سوال متفاوت بپرسید.
۷: زبان بدن ضعیف
زبان بدن مثبت سلاحی سرد در جنگ‌افزار شماست که اگر درست استفاده شود می‌تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا تکان دادن پاها نشانه نداشتن اعتمادبه‌نفس است. اگر در جایی شلوغ هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید. هیچکس دوست ندارد با مردی صحبت کند که مجبور باشد هر حرفش را بخواهد تکرار کند.
وقتی با او حرف می‌زنید مستقیم به او نگاه کنید. این نشان می‌دهد که به آن گفتگو و حرف‌هایی که می‌زند علاقه‌مند هستید. اگر چشم‌هایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصله‌تان سر رفته است. اگر پایین را نگاه کنید نشانه این است که کم‌رو هستید و اعتمادبه‌نفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانم‌ها نیست.
۸: ریلکس باشید و لذت ببرید
بهترین مکالمات آنهایی هستند که مفرح‌اند و راحت جلو می‌روند. شوخ طبع بودن و اینکه خودتان باشید را یادتان نرود. خانم‌ها اغلب می‌توانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید و آرام و ریلکس، کار را برای هر دو شما راحت‌تر می‌کند.
۹: عادت‌های آزاردهنده
تشخیص عادت‌های آزاردهنده کار سختی است اما می‌تواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما باشد. عادت‌های بد و آزاردهنده متداول از جوک‌های زننده می‌تواند باشد تا پاک کردن بینی‌تان. تشخیص این عادت‌ها کار سختی است چون معمولاً خودتان متوجه انجام آن نیستید. بهترین راه اینکه بفهمید عادت‌های بدتان موجب خراب شدن شانس‌تان در برخورد با خانم‌ها می‌شود یا نه، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادت‌های بد ما را می‌بینند و متوجه می‌شوند اما چون دوستمان هستند ممکن است نگویند. باید بفهمید عادت‌های بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.
۱۰: پُرحرفی
تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و خودتان بودن در برخورد با خانم‌ها خیلی خوب است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید و افکارتان را به زبان بیاورید اما اینکه هر چه که در ذهنتان می‌گذرد را به او بگویید اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان دارید که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفته‌اند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید.
۱۱: زمان‌بندی بد
اگر زنی که می‌خواهید به او نزدیک شوید را می‌شناسید، مثلاً همکارتان است، باید بیشتر مراقب زمان‌بندی باشید. نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زده‌اند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه می‌تواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد.
۱۲: …
زمان‌هایی هست که به این دلیل دست رد به سینه‌تان می‌زنند که فقط شبیه و مناسب آنها نیستید. برای هر زنی یکسری ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی در مردها جذاب است. اگر شما آن ویژگی‌ها را نداشته باشید، احتمال اینکه از طرف او رد شوید بسیار زیاد است. اما گاهی‌اوقات یک تیپ ظاهری یا شخصیتی خاصی نیست که برایشان مهمتر باشد. که در چنین شرایطی مشکلات دیگر باعث شنیدن پاسخ منفی خواهد بود. در شرایطی که شما یک مرد بلوند با قد ۱۷۰ هستید و مرد جذاب از نظر آن زن یک مرد مشکی با قد ۱۹۰ است، هیچ کاری از دست شما برنمی‌آید. می‌توانید با متناسب و آراسته نگه داشتن خودتان، شانس‌تان را بالا ببرید اما گاهی‌اوقات این کافی نیست.

[quote=پرنیان65;299559]سلام نمیدونم این بهت کمک میکنه یا نه ولی اگه حالشو داری بخون:72:

.....
مرسی میخوام خواهزمو بفرستم بره خونشون که با مامانش صحبت کنه بنظر دوستان اشکالی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

[QUOTE=sadafdarya;299683]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پرنیان65

سلام نمیدونم این بهت کمک میکنه یا نه ولی اگه حالشو داری بخون:72:

.....
مرسی میخوام خواهزمو بفرستم بره خونشون که با مامانش صحبت کنه بنظر دوستان اشکالی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

---

خیلی هم خوبه!!!
از اول هم باید همین کار را می کردید.
خواستگاری را شروع کنید تا از این بلاتکلیفی در بیایید.اگر اون خانم واقعا دختر نجیبی باشد احتمالا آشنایی بدون خواستگاری را نمی پذیرند.(من که این طورم)
اما خواستگاری معنیش این نیست که دو هفته بعد عقد کنید! اصلا خواستگاری به معنای جواب مثبت یا حتی تقریبا مثبت نیست.یعنی اینکه طرفین قبول کرده اند یکدیگر را برای ازدواج ارزیابی کنند.
حتما حداقل 3 تا 4 ماه دوران آشنایی داشته باشید.
اما خب فرق مهمی که با دوستی دارد این است که این آشنایی زیر نظر خانواده است.در این حین رفتار پدرزن و مادرزن آیندتون را هم بهتر می سنجید. رفتار این خانم با پدر و مادر خود را نیز همین طور.خصوصیات اخلاقی و...
و چون هم شما و هم اون خانم احتمال جواب منفی می دهید؛عاقلانه تر تصمیم می گیرید و احساساتتان را کمتر درگیر می کنید. این طوری بیشتر به نظرات و عقاید هم توجه می کنید تا احساسات رومانتیکی و ...

میدونی اخه ابجیم سنش کمه عنی با دختره هم سن هستن از لحاظ رسمیت اشکال نداره ؟قضیه ی خورده جنبه بچه بازی ب خودش نمیگیره البته از نظر خانواده اونا منظورمه؟؟
بیشتر راهنماییم کن مصباح الهدی:54:

- - - Updated - - -

یدونی اخه ابجیم سنش کمه یعنی با دختره هم سن هستن از لحاظ رسمیت اشکال نداره ؟قضیه ی خورده جنبه بچه بازی ب خودش نمیگیره البته از نظر خانواده اونا منظورمه؟؟
بیشتر راهنماییم کن مصباح الهدی

خب اگر مادرتون با منزلشون تماس بگیرن؛خیلی خیلی بهتره.
مثلا مادرتون پای تلفن بگن:
دختر من از دختر شما تو خونه خیلی تعریف می کنند.می گن خیلی دختر با حیا و خوش اخلاقی است.
ما هم مدتی هست دنبال همچین عروسی هستیم.اگر اجازه بفرمایید خانواده ها و جوان ها برای امر خیر بیشتر با هم آشنا بشن.
اینجا مادر دختر خانم کمی صحبت می کنند.
در پایان مادرتون می گن:
البته اگر سوالی دارید که پای تلفن میشه پاسخ گفت در خدمتم.
بعد مثلا مادر دختر خانم از شغل , تحصیلات , سن و ....شما می پرسند.و مادرتون هم جواب می دهند.

بعد مادرتون می گن: پس من ان شاالله فردا با شما تماس می گیرم.اگر برای آشنایی و خواستگاری جوابتون مثبت بود؛با هم روزی را تعیین می کنیم.

این طوری اصلا خودتون را هل و مشتاق نشون نمیدین و طبق گفته دوستان دختر خانم را از خودتون دفع نمی کنید.

موفق باشید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

خب اگر مادرتون با منزلشون تماس بگیرن؛خیلی خیلی بهتره.
مثلا مادرتون پای تلفن بگن:
دختر من از دختر شما تو خونه خیلی تعریف می کنند.می گن خیلی دختر با حیا و خوش اخلاقی است.
ما هم مدتی هست دنبال همچین عروسی هستیم.اگر اجازه بفرمایید خانواده ها و جوان ها برای امر خیر بیشتر با هم آشنا بشن.
اینجا مادر دختر خانم کمی صحبت می کنند.
در پایان مادرتون می گن:
البته اگر سوالی دارید که پای تلفن میشه پاسخ گفت در خدمتم.
بعد مثلا مادر دختر خانم از شغل , تحصیلات , سن و ....شما می پرسند.و مادرتون هم جواب می دهند.

بعد مادرتون می گن: پس من ان شاالله فردا با شما تماس می گیرم.اگر برای آشنایی و خواستگاری جوابتون مثبت بود؛با هم روزی را تعیین می کنیم.

این طوری اصلا خودتون را هل و مشتاق نشون نمیدین و طبق گفته دوستان دختر خانم را از خودتون دفع نمی کنید.

موفق باشید:72:

---

اخه فعلا نمیخوام بحثش تو خونه مطرح بشه چون شرایط خونه فعلا جور نیست فقط میخوام مطمئن بشم جوابشون مثبته یا نه. بعدتکلیف خدمتم هم معلوم بشه چون دنبال معافیت هستم.درسم هم تموم بشه ترم اخرم بعد رسما خواستگاری کنم وعقدو.....:104::104:!اگه مامانم هم بفهمه کچلم میکنه دیگه ول کن نیست میگه حتما باید بری خواستگاری (اخه هم پسراول خونم هم فرزند اول خونه:54::54::54:)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadafdarya

اخه فعلا نمیخوام بحثش تو خونه مطرح بشه چون شرایط خونه فعلا جور نیست فقط میخوام مطمئن بشم جوابشون مثبته یا نه. بعدتکلیف خدمتم هم معلوم بشه چون دنبال معافیت هستم.درسم هم تموم بشه ترم اخرم بعد رسما خواستگاری کنم وعقدو.....:104::104:!اگه مامانم هم بفهمه کچلم میکنه دیگه ول کن نیست میگه حتما باید بری خواستگاری (اخه هم پسراول خونم هم فرزند اول خونه:54::54::54:)

---

اشتباه شما دقیقا همینجاست که می خواهید فقط ببینید جوابش مثبت است یا نه!
ببینید این یعنی چی؟ یعنی اینکه الان شما کاملا پسندیدین و فقط مونده اون خانم.درسته؟
خب این از لحاظ دختر خانم اصلا پسندیده نیست که به شخصی بدون خواستگاری رسمی جواب مثبت بدهد و بدون هیچ قول و قرار و یا نشانی به پای شما بشینن و یکی یکی خواستگاراشون را رد کنن.از کجا معلوم که مثلا چند ماه بعد شما از کس دیگری خوشتون نیومد.اون دختر خانم که نمی تونه ریسک کنه!
و از کجا معلوم که ایشون خواستگار بهتری از شما پیدا نکنند و به ایشان جواب مثبت ندهند.اون وقت شما می مونید و احساس جریحه دارشدتون.
می بینید بدون هیچ تعهد و همینجوری نمیشه روی حرف کسی حساب کرد.

من اگر جای اون خانم بودم قطعا جوابم منفی بود. چون بدون شناخت حداقل چند ماهه و اصولی نمی تونم جواب قطعی بدم و ترجیح میدم ریسک نکنم.بدون شناخت از خانواده همسر آینده ام و مادر شوهر و پدر شوهر و .... هرگز جوابی نخواهم داد.

اگر کسی عاقلانه بخواهد ازدواج کند تنها راهش خواستگاری اصولی (نه لزوما سنتی) است.

شما که این خانم را این قدر می خواهید؛پس به طور اصولی و بدون اینکه خود را اینقدر مشتاق جلوه دهید(تا ایشون دفع شوند) فرایند شناخت را کامل کنید و در نهایت اگر جوابشان مثبت بود(چون ممکنه جوابشون منفی باشه) یک نشان می برید و بعد از اتمام سربازی و اشتغال و... ازدواج می کنید.

اگر هم باز مایل نیستید؛پس به نظر من فعلا به ازدواج اصلا فکر نکنید.بعد از مهیا شدن شرایطتون؛اگر ایشان هنوز مجرد بودن از ایشون خواستگاری کنید.اگر هم که نه سراغ یک شخص دیگر می روید.

این راه هایی که خدمتتون گفتم راه های عاقلانه بود.اگر شما می خواهید احساسی تصمیم بگیرید که هیچ...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

اشتباه شما دقیقا همینجاست که می خواهید فقط ببینید جوابش مثبت است یا نه!
ببینید این یعنی چی؟ یعنی اینکه الان شما کاملا پسندیدین و فقط مونده اون خانم.درسته؟
خب این از لحاظ دختر خانم اصلا پسندیده نیست که به شخصی بدون خواستگاری رسمی جواب مثبت بدهد و بدون هیچ قول و قرار و یا نشانی به پای شما بشینن و یکی یکی خواستگاراشون را رد کنن.از کجا معلوم که مثلا چند ماه بعد شما از کس دیگری خوشتون نیومد.اون دختر خانم که نمی تونه ریسک کنه!
و از کجا معلوم که ایشون خواستگار بهتری از شما پیدا نکنند و به ایشان جواب مثبت ندهند.اون وقت شما می مونید و احساس جریحه دارشدتون.
می بینید بدون هیچ تعهد و همینجوری نمیشه روی حرف کسی حساب کرد.

من اگر جای اون خانم بودم قطعا جوابم منفی بود. چون بدون شناخت حداقل چند ماهه و اصولی نمی تونم جواب قطعی بدم و ترجیح میدم ریسک نکنم.بدون شناخت از خانواده همسر آینده ام و مادر شوهر و پدر شوهر و .... هرگز جوابی نخواهم داد.

اگر کسی عاقلانه بخواهد ازدواج کند تنها راهش خواستگاری اصولی (نه لزوما سنتی) است.

شما که این خانم را این قدر می خواهید؛پس به طور اصولی و بدون اینکه خود را اینقدر مشتاق جلوه دهید(تا ایشون دفع شوند) فرایند شناخت را کامل کنید و در نهایت اگر جوابشان مثبت بود(چون ممکنه جوابشون منفی باشه) یک نشان می برید و بعد از اتمام سربازی و اشتغال و... ازدواج می کنید.

اگر هم باز مایل نیستید؛پس به نظر من فعلا به ازدواج اصلا فکر نکنید.بعد از مهیا شدن شرایطتون؛اگر ایشان هنوز مجرد بودن از ایشون خواستگاری کنید.اگر هم که نه سراغ یک شخص دیگر می روید.

این راه هایی که خدمتتون گفتم راه های عاقلانه بود.اگر شما می خواهید احساسی تصمیم بگیرید که هیچ...

---

ن من احساسی عمل نمیکنم حتی خودمو واسه گفتن نه هم اماده کردم از این بابت مشکلی ندارم
واسه باراول اگه ابجیم بره خونشون ی صحبتی با مامانش بکنه بعد مطرحش کنم با خانوادم اشکال نداره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadafdarya

اره قصدم ازدواجه ولی بخاطر ی سری مشکلات فعلا نمیتونم با خانوادم اقدام کنم:47:

---

با سلام خدمت sadafdarya گرامی

اینجور که من از این تاپیک و تاپیک قبلیتون متوجه شدم شما خیلی پسر تنهایی هستین و بیشتر به همدم نیاز دارین (البته از نوع جنس مخالف)
تاپیک قبلیتون که خیلی ناپخته بود و کلا معیار درستی واسه انتخابتون نداشتین و راه درستی هم برای آشنایی قبل از ازدواج انتخاب نکرده بودین
این تاپیک باز از قبلیه یکم منطقی تره اما بازم زیاد راه درستی انتخاب نکردین

یعنی چی که شرایط خونوادگیتون جور نیست ، اگر نیست پس چرا اینقد دنبال جواب اون خانم هستین؟بهتره صبر کنین که شرایطتون جور بشه بعد با خانواده اقدام کنین بیخودی هم اون خانوم وارد مسایل احساسی نکنین.بهتره بذارین جفتتون در حضور خانواده بدور از احساس و کاملا عاقلا تصمیم بگیرین.
فرض کنین اون خانوم جوابشون مثبت بود شما اگه نتونستین خانوادتون راضی به خواستگاری رفتن بکنین یا اگه خونوادتون دختر خانوم دیدن و نپسندیدن میخواین چکار بکنین؟ احساسات اون دختر چی میشه پس؟
اگه اون دختر برای ازدواج انتخاب شده پس باید همه چی طبق رسم و رسوم انجام بشه خیلی رسمی خانوادتون و درجریان بذارین تا جواب درستی بگیرین.

ممکنه اون دختر خانوم هم به این چیزا فکر کرده باشن که چرا خواهرش باهام حرف زده ؟ چرا یک بزرگتر باهاش حرف نزده ! یا اصلا چرا مادرتون اقدام نکردن ! شاید انتظار داشته مادر شما اول با مادر خودش حرف بزنه و خودشون از زبون مادر خودشون بشنون نه از زبان خواهرتون. اینطوری قضیه خیلی جدی تر میشه مطمعنا ایشون اگر جوان پخته ای و عاقلی باشن جدی تر با مسله برخورد میکنن.

اما اینجور که شما میگین چطور انتظار دارین ایشون به شما و خواهرتون اعتماد کنن؟
از کجا معلوم شما فقط دچار یه حس زودگذر ناپایداری نشده باشین(خصوصا با تجربه ای که شما در تاپیک قبلیتون داشتین !) و این حس و به خواهرتون منتقل کردین و ایشونم به دختر خانوم ! ایشون حق دارن عاقلانه تصمیم بگیرن!
تازه شما میگین خودتون هنوز باهاشون صحبت نکردین ، خب شما انتظار دارین ایشون با چه پیش زمینه ای از شما به شما جواب مثبت بدن؟؟

معمولا تو خواستگاریهای رسمی اول خانواده ها همو میبینن میپسندن طبق باورا و فرهنگاشون یسری کلیات همو میپسندن بعدا اقا پسر و دختر خانوم باهم صحبت میکنن درمورد ایندشون و اعتقادا و معیاراشون بعدا دنبال جواب میرن. نه اینکه شما با دو کلمه که خواهرتون گفتن انتظار شنیدن جواب مثبت دارین.
اون خانوم میدونن که شماها میتونین از طریق خانواده اقدام کنین واسه همین خودشون جواب محکمی بهتون نمیدن تا امیدوار بشین ممکنه خودشون به این شیوه جلو اومدن شما شک کرده باشن.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadafdarya

ن من احساسی عمل نمیکنم حتی خودمو واسه گفتن نه هم اماده کردم از این بابت مشکلی ندارم
واسه باراول اگه ابجیم بره خونشون ی صحبتی با مامانش بکنه بعد مطرحش کنم با خانوادم اشکال نداره

---

نه بهتر نیست ، من بعنوان یدختر میگم این روش نه تنها بهتر نیست تازه بدم هست چون اون خونواده با خودشون میگن اینا مگه بزرگتر نداشتن ، و ممکنه تازه بدتر حس کنن بهشون توهین شده یا اون دختر فکر کنه براتون زیاد مهم و با ارزش نبوده که حداقل با خانوادتون درمیون بگذارین.

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadafdarya

اخه فعلا نمیخوام بحثش تو خونه مطرح بشه چون شرایط خونه فعلا جور نیست فقط میخوام مطمئن بشم جوابشون مثبته یا نه. بعدتکلیف خدمتم هم معلوم بشه چون دنبال معافیت هستم.درسم هم تموم بشه ترم اخرم بعد رسما خواستگاری کنم وعقدو.....:104::104:!اگه مامانم هم بفهمه کچلم میکنه دیگه ول کن نیست میگه حتما باید بری خواستگاری (اخه هم پسراول خونم هم فرزند اول خونه:54::54::54:)

---

بهتره اول تکلیف خودتون مشخص کنین مثلا همین سربازی و درس و...
بعدا یه بزرگتر نه خواهرتون یعنی مادرتون بفرستین خواستگاری ، شما مثیکه به انتخابتون شک دارین که از این که مامانتون بفهمه تازه اصرار به خواستگاری داشته باشن میترسین.
شما با فرستادن خواهرتون خصوصا با اینکه سنشون کم هم هست توهین بزرگی به اون دختر میکنین.اولین حرفی که میزنن به اون دختر میگن مگر شما مامان ندارین که خودتون تنها بلند شدین اومدین خواستگاری دختر همسن خودتون.؟؟؟

شما تصور کنین این خانوم یه برادر داشته باشن و خود این دختر خانوم برای برادر خودش تنها بیاد خونتون واسه خواهر شما خواستگاری خانواده شما چه برخوردی ممکنه داشته باشن
اصلا به خواهرتون و حتی خودتون بر نمیخوره؟؟؟
بیشتر من حس میکنم شما میخواین تا زمانی که شرایطتون جور بشه با این دختر خانوم دوست باشین ! که این خیلی اشتباهه چون ممکنه از بعد احساسی هردو به این قضیه نگا کنین و بعدا عیب و ایراد همو نبینین و مثه خواستگاری قبلیتون همه چی بهم بخوره ، بعد شما اینجا احساس عذاب وجدان نمیکنین که یوقتی با احساس یدختر دیگه بازی کردین؟؟؟؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadafdarya

ن ن ن ن سو تفاهم نشه درسته دوست دختر زیادداشتم ولی ی دختر بود که میخواستم قبل از ایشون واسه ازدواج که نشد حتی با خانواده هم رفتم خواستگاریش زیاد افاده داشت نشدبه هرحال.ولی من ایشون رو از ته دلم می خوامش حتی ب خودم اجازه ندادم که باهاش حتی حرف بزنم رابطم ابجیمه درضمن دیگه قید دوس دخترام هم زدم الان پاکه پاکم حوصله این کارارو ندارم چون واقعا ادم رو از زندگی سالم وبی دردسر دور میکنه.

---

اگر دختر خانومی که انتخاب کردین واقعا دختر خیلی پاک و تجیبی باشه طبق گفته ی خودتون ممکنه این گذشته شما اذیتشون کنه،
اخه معمولا دخترایی که خودشون دست اول نگه داشتن و با پسری رابطه ای نداشتن دوست دارن یا همون انتظار دارن که با کسی ازدواج کنن که گذشته اینجوری مثه شمانداشته باشه.

در ضمن شما باید بخودتون نگا کنین ببینین چند مدت ازدوست دختراتون داشتنتون گذشته ، چون معمولا پسرایی که زیاد با دخترای زیادی بودن نمیتونن متعهد به یه نفر باشن .حتی اگر هم پشیمون بشن دوست دختراشون ممکنه نذارن ، مثه همین تاپیک قبلیتون که دختره خودش باهاتون تماس گرفته اینجور پسرا معمولا شماره هاشون پخش میشه در بین دخترا برای همین زیاد نمیتونن از گذشتشون فرار کنن بنابراین بهتره در زمان خواستگاریتون باهاشون روراست باشین و از گذشتتون نه جزیی بصورت کلی بگین که ایشون هم در انتخابشون آزاد باشن و اگر واقعا یکی از معیاراشون پاک بودن گذشته پسر باشه بتونن راحت انتخاب کنن چون بالاخره ماه پشت ابر نمیمونه از یجایی میفهمن در اونصورت ممکنه حس کنن فریب خوردن . خصوصا در مورد اون دختری که از جون و دل میخواستین و بهشون نرسیدین باید هم فراموششون کرده باشین هم حتما به این دختری که الان باز دوسش دارین بگین چون بالاخره وقتی وارد خونوادتون شد شاید یکی از روی بدجنسی بخواد مثلا اذیتش کنه یا اینکه اصن بدون غرضی بهش بگه اینطوری خیلی براتون بد میشه بهتره از همون اول رک و راست از گذشتتون براش بگین که یوقت بعدا جلوش بخاطر گذشتتون شرمنده نشین.
اگر واقعا دوستتشون دارین بهتره تو انتخاب خودتون آزادشون بذارین باهاشون روراست باشین صداقت پسر برای هردختری حتی از گذشته اینطوری هم مهمتره. ممکنه حتی با صداقت شما اون دختر بیشتر هم بهتون اعتماد کنه. و از اظهار پشیمونیتون مطمعنتر بشه. این خیلی بهتره

البته قبلش بهتره با خودتون خلوت کنین و مطمعن باشین میتونین نسبت به یه دختر متعهد باشین.!!!

همیشه امیدوار, پایدار و موفق باشین.

[QUOTE=دختر بیخیال;300220]با سلام خدمت sadafdarya گرامی

اینجور که من از این تاپیک و تاپیک قبلیتون متوجه شدم شما خیلی پسر تنهایی هستین و بیشتر به همدم نیاز دارین (البته از نوع جنس مخالف)
تاپیک قبلیتون که خیلی ناپخته بود و کلا معیار درستی واسه انتخابتون نداشتین و راه درستی هم برای آشنایی قبل از ازدواج انتخاب نکرده بودین
این تاپیک باز از قبلیه یکم منطقی تره اما بازم زیاد راه درستی انتخاب نکردین


اینکه میگم شرایط خونه جور نیست واسه ی مدته کوتاهه
اینقدرا داشتم که نخوام از روی تنهای تصمیم ب ازدواج بگیرم
اون دختری که میخواستم هم رابطه ای نداشتم باهاش که بخوام بترسم و به ایشون نگم خوانوادم روفرستادم واسه خواستگاری درضمن حالم از دروغ وادم دروغگو بهم میخوره مطمئنا بهش میگم اگه منوقبول کنه
اما تاپیک قبلی من اوشون رو قبول نکردم 100% گفت منم گفتم که بدون تحقیق کاری نمیکنم که فردا پشیمون بشم و یه جوری هم دروغاشو رو کردم که خداوکیلی زبونش بنداومد من فقط تو اون تاپیک ازدوستان کمک خواستم این دلیل نمیشه که توسط دوستان بشه سوژه که من یا تنهام یا سرشار احساسم یا....
درضمن من الان حدود 1سال ونیم میشه که بادختری دوست نیستم چون دیگه نمیخوام که باشم چون ادم رو از زندگیش وکاراش عقب میندازه این خانم هم نمیخوام واسه دوستی که بیام به خواهرم بگم چون مخالف 100%این کاراس و همیشه بهم میگفت وقتی بادختری دوست بودم که این کارا اخرو عاقبت نداره حالا به حرفش رسیدم والان احساس راحتی میکنم تو این مدت 1سال ونیم
راجع ب پایبندی به همسرایندم هم خیلی حساسم ودوست ندارم که بعدازدواج بخوام خدایی ناکرده فکر خیانت بکنم بهش چون به قول معروف چیزی که عوض داره گله نداره اگه من بخوام خیانت کنم نباید انتظار داشته باشم بهم خیانت نشه من خیلی به اینجور چیزا اهمیت میدم ودوست ندارم بعدازدواجم فکر کسی دیگه باشم الان هم که مجردم دیگه دنبا این مسائل نیستم قبلا هم هرچی بوده تموم شده دیگه هم دوست ندارم تکرارش کنم
اینکه میگم شرایط خونه جور نیست واسه ی مدته کوتاهه
اینقدرا داشتم که نخوام از روی تنهای تصمیم ب ازدواج بگیرم
اون دختری که میخواستم هم رابطه ای نداشتم باهاش که بخوام بترسم و به ایشون نگم خوانوادم روفرستادم واسه خواستگاری درضمن حالم از دروغ وادم دروغگو بهم میخوره مطمئنا بهش میگم اگه منوقبول کنه
اما تاپیک قبلی من اوشون رو قبول نکردم 100% گفت منم گفتم که بدون تحقیق کاری نمیکنم که فردا پشیمون بشم و یه جوری هم دروغاشو رو کردم که خداوکیلی زبونش بنداومد من فقط تو اون تاپیک ازدوستان کمک خواستم این دلیل نمیشه که توسط دوستان بشه سوژه که من یا تنهام یا سرشار احساسم یا....
درضمن من الان حدود 1سال ونیم میشه که بادختری دوست نیستم چون دیگه نمیخوام که باشم چون ادم رو از زندگیش وکاراش عقب میندازه این خانم هم نمیخوام واسه دوستی که بیام به خواهرم بگم چون مخالف 100%این کاراس و همیشه بهم میگفت وقتی بادختری دوست بودم که این کارا اخرو عاقبت نداره حالا به حرفش رسیدم والان احساس راحتی میکنم تو این مدت 1سال ونیم
راجع ب پایبندی به همسرایندم هم خیلی حساسم ودوست ندارم که بعدازدواج بخوام خدایی ناکرده فکر خیانت بکنم بهش چون به قول معروف چیزی که عوض داره گله نداره اگه من بخوام خیانت کنم نباید انتظار داشته باشم بهم خیانت نشه من خیلی به اینجور چیزا اهمیت میدم ودوست ندارم بعدازدواجم فکر کسی دیگه باشم الان هم که مجردم دیگه دنبا این مسائل نیستم قبلا هم هرچی بوده تموم شده دیگه هم دوست ندارم تکرارش کنم
اینکه میگم شرایط خونه جور نیست واسه ی مدته کوتاهه
اینقدرا داشتم که نخوام از روی تنهای تصمیم ب ازدواج بگیرم
اون دختری که میخواستم هم رابطه ای نداشتم باهاش که بخوام بترسم و به ایشون نگم خوانوادم روفرستادم واسه خواستگاری درضمن حالم از دروغ وادم دروغگو بهم میخوره مطمئنا بهش میگم اگه منوقبول کنه
اما تاپیک قبلی من اوشون رو قبول نکردم 100% گفت منم گفتم که بدون تحقیق کاری نمیکنم که فردا پشیمون بشم و یه جوری هم دروغاشو رو کردم که خداوکیلی زبونش بنداومد من فقط تو اون تاپیک ازدوستان کمک خواستم این دلیل نمیشه که توسط دوستان بشه سوژه که من یا تنهام یا سرشار احساسم یا....
درضمن من الان حدود 1سال ونیم میشه که بادختری دوست نیستم چون دیگه نمیخوام که باشم چون ادم رو از زندگیش وکاراش عقب میندازه این خانم هم نمیخوام واسه دوستی که بیام به خواهرم بگم چون مخالف 100%این کاراس و همیشه بهم میگفت وقتی بادختری دوست بودم که این کارا اخرو عاقبت نداره حالا به حرفش رسیدم والان احساس راحتی میکنم تو این مدت 1سال ونیم
راجع ب پایبندی به همسرایندم هم خیلی حساسم ودوست ندارم که بعدازدواج بخوام خدایی ناکرده فکر خیانت بکنم بهش چون به قول معروف چیزی که عوض داره گله نداره اگه من بخوام خیانت کنم نباید انتظار داشته باشم بهم خیانت نشه من خیلی به اینجور چیزا اهمیت میدم ودوست ندارم بعدازدواجم فکر کسی دیگه باشم الان هم که مجردم دیگه دنبا این مسائل نیستم قبلا هم هرچی بوده تموم شده دیگه هم دوست ندارم تکرارش کنم

دوستان ممنون از راهنماییهاتون
هرچی فکرکردم دیدم زن نگیرم بهتره

سرنوشت جالبیه
ولی من هم از دید یه دختر میگم ما دخترا هنوز به خواستگارایی که با مادر میان و می بینن مطمئن نیستیم چون توی ایران شرایط طوریه که معمولا مادرا چندین مورد در نظر میگیرن و همزمان میرن هر کدوم خوب بود و اوکی شد ادامه میدن
تازه اون خانوم نمیدونه شما دو ساله در نظر گرفتیش پیش خودش فکر کرده خواهرتون همینطوری خواسته تیری در تاریکی بزنه
به نظرم تا به طور رسمی خواستگاری نرید نمی تونید مطمئن بشید
میتونید برید خواستگاری و حرفاتونو بزنید تا وقتی شرایطتتون جور بشه مدتی نامزد بمونید
اینطوری بهتر میتونید همدیگه رو بشناسید

mis-marjanعزیز ممنون از راهنمایت ولی فعلا باید بیخیال باشم

سلام دوستان بلاخره خودم بهش زنگ زدم وبهش گفتم ک ایشون رو دوست دارم بهم میگه قصدازدواج ندارم وبهونه میاره هرشب کلی باهم حرف میزنیم راجع ب همه چیز راجع ب زندگیم وشغلم هم بین صحبتامون پرسیده خلاصه کلی پیام میدیمو حرف میزنیم باز میاد سرنقطه اول ومیگه قصدازدواج نداره.حتی بهش گفتم اگه مشکلی داری با این گونه ارتباط باخانواده میام خواستگاری.همش میگه نمیتونم ب ازدواج فکرکنم.حس میکنم ی مشکلی داره خودشم بعضی مواقع میگه ی مشکلی دارم ولی باز انکارش میکنه ومیگه فقط فعلا قصدازدواج ندارم.کمکم کنید بایدچیکار کنم معنی این حرفاش چیه راهنماییم کنید لطفا

دوستان چراکسی منوراهنمایی نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم بگیدبایدچیکارکنم

خب قبلا راهنمایی کردیم رفتین کار خودتون و کردین هم خودتون و هم اوشونو وارد بعد احساسات کردین.وقتی گوش نمیدین به راهنمایی ها واسه چی راهنمایی کنن خب؟؟
اومدین درد و دل کنین یا راهی واسه مشکل پیدا کنین.؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

خب قبلا راهنمایی کردیم رفتین کار خودتون و کردین هم خودتون و هم اوشونو وارد بعد احساسات کردین.وقتی گوش نمیدین به راهنمایی ها واسه چی راهنمایی کنن خب؟؟
اومدین درد و دل کنین یا راهی واسه مشکل پیدا کنین.؟

---

دوست من ی سری مشکلات بود مه خداروشکرداره حل میشه
مشکل خدمتم هم حل شده
من فقط خواستم اول ایشون خودشوم تصمیم بگیرن ومعیارهای همو بشناسیم
رابطمون هم جوری نیست که بخواد وابستگی بیاره خواهش میکنم دوست من راهنماییم کن
ممنون

- - - Updated - - -

دوست من ی سری مشکلات بود که خداروشکرداره حل میشه
مشکل خدمتم هم حل شده
من فقط خواستم اول ایشون خودشون تصمیم بگیرن ومعیارهای همو بشناسیم
رابطمون هم جوری نیست که بخواد وابستگی بیاره خواهش میکنم دوست من راهنماییم کن
ممنون

خب بنظرم فک میکنین که وابستگی نمیاره.
چون اینکه میگین خیلی حرف میزنیم.همین خودش دلیل وابستگیه
مثیکه نمیدونین دخترا با حرف زدن عاشق میشن.یا بهتر بگم وابسته میشن.
من وابستگی شمارو نمیدونم.چون خودم دخترم از احساسات پسرا خبر ندارم
اما اون دختر همون ک جوابتو میده نشون داده همچین بدشم نیومده.
حالا من ک نمیشناسمش اما یادمه میگفتین دختر خوب و محجبه و با ایمانیه اگه اشتباه نکرده باشم. پس نمیتونه از رو عادت باشه و از رو لینکه بخواد تناییشو پر کنه جواب یه پسر و بده تازه بدون اطلاع خانوادش
اینکه جواب درستی نمیده میتونه حاصل چند دلیل باشه
اول ابنکه شما رسمی اعلام نکردین شاید فک کنه سرکاریه نمیخواد گول بخوره بخیال خددش داره زرنگی میکنه.
دوم ابنکه واقعا شاید مشکلی داره.
بنظر من ک یراه وجود داره فقط شما خودتون رسنی عنوان کنین یعنی با خانوادتون تا ایشونم بببینن همه چی رسمیه جواب قطعی بتونن بهتون بدن.
چون اخه شما گویا یادمه گفتین همسایه این همو میشناسین تا جایی که یادمه اگه اشتباه نکنم. اگه این باشه دختر بیچاره با خودش میگه اگه سرکاری باشه ابروم میره فردا میاد میگه حالا من یچیزی گفتم امتحانت کنم تو چرا باور کردی. اما با خانواده رسمی اعلام کنی دیگه از این فکرا ننیاد تو سرش

بعدشم مشکلی که داره و خیلی راحت میپرسین ازش اونم موظفه توضیح بده چونوبالاخره بعمر قراره باهم زندگی کنین.

راه از این منطقی تر وجود نداره. حالا بازم میدونم شما انتخاب نمیکنینش میرین باز کار خودتون و میکنین.
دبگه خود دانین.ماک هم چند وقت پیش هم الان حرفمونو زدیم. دیگه خودتون نمیخواین از تجارب دبگران استفاده کنین و میخواین خودتون راهی ک بقیه رفتن و برین پای خودتونه.

- - - Updated - - -

بعدشم یسوال پس اگه قصد ازدواج نداره چرا باشما حرف میزنه یا از کار و اینده سوال میکنه؟؟

شاید روش نشده روک بگه باخانواده بیاین.
شما با خانواده برین.مطمعنا زودتر ج میگیرین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

خب بنظرم فک میکنین که وابستگی نمیاره.
چون اینکه میگین خیلی حرف میزنیم.همین خودش دلیل وابستگیه
مثیکه نمیدونین دخترا با حرف زدن عاشق میشن.یا بهتر بگم وابسته میشن.
من وابستگی شمارو نمیدونم.چون خودم دخترم از احساسات پسرا خبر ندارم
اما اون دختر همون ک جوابتو میده نشون داده همچین بدشم نیومده.
حالا من ک نمیشناسمش اما یادمه میگفتین دختر خوب و محجبه و با ایمانیه اگه اشتباه نکرده باشم. پس نمیتونه از رو عادت باشه و از رو لینکه بخواد تناییشو پر کنه جواب یه پسر و بده تازه بدون اطلاع خانوادش
اینکه جواب درستی نمیده میتونه حاصل چند دلیل باشه
اول ابنکه شما رسمی اعلام نکردین شاید فک کنه سرکاریه نمیخواد گول بخوره بخیال خددش داره زرنگی میکنه.
دوم ابنکه واقعا شاید مشکلی داره.
بنظر من ک یراه وجود داره فقط شما خودتون رسنی عنوان کنین یعنی با خانوادتون تا ایشونم بببینن همه چی رسمیه جواب قطعی بتونن بهتون بدن.
چون اخه شما گویا یادمه گفتین همسایه این همو میشناسین تا جایی که یادمه اگه اشتباه نکنم. اگه این باشه دختر بیچاره با خودش میگه اگه سرکاری باشه ابروم میره فردا میاد میگه حالا من یچیزی گفتم امتحانت کنم تو چرا باور کردی. اما با خانواده رسمی اعلام کنی دیگه از این فکرا ننیاد تو سرش

بعدشم مشکلی که داره و خیلی راحت میپرسین ازش اونم موظفه توضیح بده چونوبالاخره بعمر قراره باهم زندگی کنین.

راه از این منطقی تر وجود نداره. حالا بازم میدونم شما انتخاب نمیکنینش میرین باز کار خودتون و میکنین.
دبگه خود دانین.ماک هم چند وقت پیش هم الان حرفمونو زدیم. دیگه خودتون نمیخواین از تجارب دبگران استفاده کنین و میخواین خودتون راهی ک بقیه رفتن و برین پای خودتونه.

- - - Updated - - -

بعدشم یسوال پس اگه قصد ازدواج نداره چرا باشما حرف میزنه یا از کار و اینده سوال میکنه؟؟

شاید روش نشده روک بگه باخانواده بیاین.
شما با خانواده برین.مطمعنا زودتر ج میگیرین

---

درسته اولش همین حرف شمارو میزد وفکر میکرد سرکاریه ولی وقتی فهمیدجدی میگم فقط میگه قصدم ازدواج نیست.
وقتی بهش میگم بیاحضوری حرف بزنیم میگه نمیتونم همین تلفنی هم احساس گناه میکنم
وقتی بهش میگم باخونواده میام خواستگاری میگه بیا ج من منفیه حتی میگه بیخیال شو نکنه بیایی اا
امتحانام که تموم بشه باخونواده میرم خواستگاریش
مرسی دوست عزیز

من میگم اگه میخوایش رسمی خواستگاری بکنین.
شاید داره ناز میکنه:)
میگه نیاین ج منفی میشنوین. میخواد بیسنه چقد میخواینش و چقد واسش تلاش میکنین تا بدشتش بیارین.
میدونین چیزی که با سختی و بزحمت بدست بیاد راحت هم از دست نمیره. واسه همین خانونا گاهی دوست ندارم همون ب بسم الله زود بعله رو بگن.
شاید دلشونم بخواد اما رو نمیکنن خیلی زود
البته ممکن هم هست اینطور نباشه اما بازم شما تللشتونو بکنین
نهایتش اینه که پیش خودت حسرت نمیخوری که تلاش نکردی.

- - - Updated - - -

من میگم اگه میخوایش رسمی خواستگاری بکنین.
شاید داره ناز میکنه:)
میگه نیاین ج منفی میشنوین. میخواد بیسنه چقد میخواینش و چقد واسش تلاش میکنین تا بدشتش بیارین.
میدونین چیزی که با سختی و بزحمت بدست بیاد راحت هم از دست نمیره. واسه همین خانونا گاهی دوست ندارم همون ب بسم الله زود بعله رو بگن.
شاید دلشونم بخواد اما رو نمیکنن خیلی زود
البته ممکن هم هست اینطور نباشه اما بازم شما تللشتونو بکنین
نهایتش اینه که پیش خودت حسرت نمیخوری که تلاش نکردی.

2شب پیش ی اس بهش دادم این جوابش بود(من درقلبموواسه کسی باز نمیکنم.....کسی ک دوستم داره خودش کلیدداره)
بهش میگم منم که واقعادوست دارم امتحانم کن تا ببینی باز ی جوردیگه زیرشو میکشه .نمیدونم منظورش چیه یاتودلش چی میگذره حرفشومیزنه بعد میگه فعلا قصدازدواج ندارم پاک گیج شدم ادم عجیبیه

- - - Updated - - -

2شب پیش ی اس بهش دادم این جوابش بود(من درقلبموواسه کسی باز نمیکنم.....کسی ک دوستم داره خودش کلیدداره)
بهش میگم منم که واقعادوست دارم امتحانم کن تا ببینی باز ی جوردیگه زیرشو میکشه .نمیدونم منظورش چیه یاتودلش چی میگذره حرفشومیزنه بعد میگه فعلا قصدازدواج ندارم پاک گیج شدم ادم عجیبیه

لااقل یکی بگه منظورازاین حرفاش تاحدودی چیه

منظورش و فقط خودش میتوته بگه .اما من برداشتم اینه ک میگه برادریتو با حرف و دوکلمه دوستت دارم ثابت نکن.
بلدی بسم الله بیا جلو زحمت بکش تلاش کن خواستگاری کن تو خان های خواستگاری بیوفت بزحمت بدستم بیار تا مطمعن باشم شما همونی ک کلید درقلبم دستونه.

پسرجان با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه.
اون بنده خدا نمیتونه الکی اعتماد کنه حقمممم داره.اول چهارتا بزرگتر حرف میزنن وقتی شرایط جور بود بعد دختر پسر نظرشونو میدن. هنوز بتده خدا نمیدونه پدر و نادرش ک بزگترش هستن چی درمورد این خواستگار میگن نظرشون چیه اصن صلاح میدونن بعد خودش در قلبش و باز کنه احساستی شه
شما از اون اول از در احساس وارد شدین انتظارم دارین اختر مردم با دو کلمه وا بره و بگه اره منم دوستت دارم پاشو بیا خواستگاری بعد اگه خانوادها راضی نشدن اون بمونه و دلش:))

تنها و تنها راه شما رسمی وارد شدنه همین و بس.
حالا شما هی حرف خودتون بزنین و پیام های ایشونو بخواین اجزیه تحلیل بکنین.