+چرا ازدواج كنم؟

سلام.
ممكنه به نظرتون سوال ساده اي بياد ولي اين سوال مدتي است كه فكر منو مشغول كرده.
من 23 سالمه و دانشجو هستم. تا حالا تو هر كاري كه انجام دادم موفق بودم و هميشه بقيه ازم به عنوان يه آدم تيزهوش نام بردن...
براي موفقيت تو رشته ام حدافل 8 سال ديگه بايد درس بخونم و كار كنم. در حالي كه خواستگارهاي خوبي دارم و معمولا مي گن با ادامه تحصيل من مخالفتي ندارن ولي مي ترسم كم بيارن. دلم واسه اونا هم مي سوزه آخه كي حاضره خانومش ماهي 8-18 شب كشيك باشه؟(مگه اينكه خيلي عاشق باشه كه اينا خواستگارن بيشتر!)
خيلي از دوستام ازدواج كردن و اكثرا پشيمونن چون يا دعوا دارن يا بار مسئوليت راحتشون نمي ذاره.
چند دليل منطقي مي خوام كه چرا يه دختر بايد ازدواج كنه؟ نمي خوام يه سري حرف ها مثل روح مشترك و كمال و ... را برام تكرار كنين. هر كي كتاب جنس دوم سيمون دوبوار رو خونده باشه مي دونه كه تو جامعه سنتي زن ها واسه وارد شدن به جامعه مجبور به ازدواج مي شن چون مي ترسن رو دست بمونن!!! حالا چرا؟ تا بچه بيارن و نياز هاي جنسي مرد ها را بر آورده كنن...
نمي خوام اين قدر بدبين باشم ولي واقعا تو شرايط امروز ازدواج تو جواني واسه چيه؟ و آيا اگه همين جوري خواستگارام رو بدون فكر رد كنم بازم موردهاي به اين خوبي پيش ميان؟(از لحاظ اجتماعي وگرنه از دل مردم كه فقط خدا خبر داره!)
نمي خوام به خاطر يه حس خوب زود گذر رويا هام رو بذارم كنار! از طرفي مي ترسم رسيدن به روياهام تو آينده راضيم نكنه!
در ضمن چه جوري مي شه مطمئن شد يه نفر رو حرفش مي مونه و سختي هاي راه(علم!) رو كنار انسان تحمل مي كنه در حالي كه مجبور نيست؟

یه جایی تو زندگی هست که احساس میکنی یک حرفایی داری که هیچ کلمه ای نمی تونه بیانشون کنه و هیچ ادمی هم نیست که بفهمه اون موقه خودت به دلیل ازدواج پیمیبری.
چشمای ادما هیچوقت دروق نمیگن.ببین احساست چی میگه بعد جوابشو با عقلت درمیون بزار

چه دلایلی مهمتر از تاکید اسلام به ازدواج!!!
ما برای به دست اوردن هرچیزی مطمئنن یه چیز دیگه ای رو از دست میدیم حالا این به ما و ارزشها و اهداف زندگیمون بستگی داره که چه چیزی از اونیکی ارزش و بهاش بیشتره چه چیزی رو می تونیم فدای دیگری کنیم ازدواج و تاهل هم مشکلات خاص خود رو داره ولی زندگی مجردی هم بدون خلع نیست در مورد ازدواج با مطالعه یک کتاب تصمیم نگیر در مورد بعضی از زنها شاید مطالب اون کتاب صدق کنه ولی خیلی از زنها این مشکل رو ندارن این موضوع رو وقتی از دید زنها نگاه کنی یه طرفه به قاضی رفتی مردها چرا ازدواج می کنن؟نکنه می ترسن رو دست بمونن؟شایدم فقط برای ارضا جنسی؟پس چرا معشوقه نمی گیرن؟اینهمه فاحشه توی شهر چرا از این راه با دادن مبلغ بسیار ناچیز به خواست شون نمی رسن؟میرن زیر بار هزار و یه مسئولیت سنگین؟
در پناه حق

اولا مرسي واسه جوابا. بعدشم يه توضيح كوچولو! من با مطالعه يه كتاب تصميم نگرفتم! اگه گرفته بودم كه اينجا سوال نمي گذاشتم! بعدشم توي اون كتاب از نقطه نظر مرد ها هم مسئله بحث شده كه اينجا جايش نيست دوباره نقل قول كنم!
تا اون جايي هم كه مي دونم دو نوع توصيه داريم تو اسلام يكيش اصوليه يعني بايد بپذيري ولي يكسريش رو مي تونيم راجع بهش بحث كنيم و تحقيق كنيم و بعد قبول كنيم . در ضمن همه ما اختيار داريم! و صرف توصيه اسلام كه لازم نيست هر كاري رو انجام بديم.
به علاوه درسته كه پيامبر(ص) فرموده " النكاح سنتي" ولي زمانش رو كه نگفتن؟ گفتن؟
امام صادق(ع) هم فرموده اند بهتر است دختر اولين عادت ماهيانه اش در خانه شوهرش باشد. كي به اين توصيه امروزه عمل مي كنه؟؟؟؟
يه نكته ديگه: من كلا زياد كتاب مي خونم نه تنها در مورد ازدواج بلكه در مورد همه چيز ! و كلي هم نظر از خودم دارم و خوشحال مي شم بحث كنم تا به نتيجه برسم.

جالب بود برام كه 49 نفر اين پيغام رو ديدن و فقط 2نفر جواب دادن! حتي مدير سايت هم جواب نداد! خودم دارم به يه نتيجه هايي مي رسم! شايد يه روز راجع به دليل ازدواج كردن يه تايپك گذاشتم!

این اولین بار نیست که شاهد چنین چیزی هستی بیشتر مشکلات ما آدمها از عدم توجه ناشی میشه
سخت نگیر
در پناه حق

سلام.
به نظرم ازدواج یه نیازه.تا زمانی که احساس نیاز نکنی ازدواج نمی تونه واست قدمی به سوی تعالی باشه.حس نیاز به ازدواج نباید با تحریک محیط ایجاد بشه.مثلا کسی که بخاطر ارضای میل جنسیش که از دیدن فیلمای ناجورداره از کنترلش خارج می شه تصمیم به ازدواج می گیره داره اشتباه می کنه.با ندیدن این فیلما بعد یه مدت فرد ارامش خودشوبه دست می اره ولی کسی که از درون به این نتیجه رسیده که می تونه بهترین وجوهشو تقسیم کنه تا ازدواج نکنه ارامشی که می خواد حاصل نمی شه.

ببینید سمیره خانوم چاره سوال شما یه خورده فکر به گذشته و احتمالاً یه سرچ تو نت هستش تا شاید پی به اشتباهتون ببرید.
حالا می گید چه طوری واین یعنی چی؟؟
خوب صبر کنید توضیح بدم.

جواب خود شما به این سوال این بود که:( برداشتهام از این چند سطر پست اول شماست)
1- احتمالاً نمیتونم به اهداف علمیم برسم.
2- ممکن نیست کسی حاضر باشه همسرش ماهی 8-18 شب کشیک وایسه
3- بار مسثولیتم زیاد میشه و نمیرسم.
دقت کنید توی گزینه 1 و2 تون احتمال رو دادید. پس این 100% نیست و امکان برعکسشم هست.
گزینه 3 تون هم که فرار از مسئولیته. حالا کی گفته مسئولیت محدودیت همه جانبه میاره؟؟
اما ارتباط حرفهای اولم تا به حال ربطی به اینها نداشت، درسته!! بله درست حدس زدید، درسته.
اما این که چرا اول همچین موضوعی رو گفتم خواستم بگم مگه هر چی زن پروفسور هست همشون ازدواج نکرده بودند؟؟
حتی بیشترشون شوهرشون بود که در کارهاشون به آنها کمک می کرد.
توی اینترنت هم سرچ کمی آمار اطلاعاتیشو در میاری.
یه چیزی هم بگم که هیچکس به اندازه همسر خوب آدم واقعاً کمک و پشتیبان و مایه دلگرمیش و تقویت روحیش نمیشه!!
از کجا معلوم که اینجوری سرعت پیشرفتتون بیشتر نشه؟

حالا بهتره از خودت سوالت رو اینجوری بپرسی که چرا نباید ازدواج کنم؟؟ اینجوری شاید به نتیجه برسی.
موفق و پیروز باشید.

سلام
به نظر من احتیاج به یک همدم و همزبون و در حقیقت کسی که انسان نزدیک ترین و صمیمی ترین رابطه ی انسانی رو باهاش داره،یک نیاز فطری است در تمام آدم ها و نمیشه منکر این نیاز شد.
حالا یک سری از طریق ازدواج به این خواستشون میرسند و بقیه با ارتباطاط آزاد.سمیره خانم به نظر شما چرا اکثر دوستان در این تاپیک گفتند ازدواج مناسب تره؟
چون 99%افراد مخصوصا خانمها،با هر دین و مذهبی که دارند از ازدواج راضی ترند تا ارتباطاط آزاد
و در ازدواج های موفق آرامشی هست که در هیچ رابطه ای پیدا نمیشود
در پناه حق

سلام سمیره
من هم مثل تو بودم همه به من می گفتن که خیلی باهوش هستم خیلی هم در کارهام موفق بودم و خداییش اگر ازدواج کرده بودم اصلا به این موقعیت الانم نمی رسیدم حتی با اینکه خواستگار خوب و روشنفکری داشتم ولی ابمون توی یک جوی نمی رفت اون کارش به کار من نمی خورد و من باید به خارج می رفتم و اون نمی تونست بیاد
در هر صورت الان 26 سالمه بعضی وقتها احساس تنهایی می کنم و از تنهایی زیاد رنج می برم حاضرم همه مدارکم را بدم تا یک یار واقعی داشته باشم ولی وقتی فکر می کنم که یار واقعی یعنی چی اونوقت می فهمم که در واقع یار واقعی کسی هست که با ادم باشه و به ادم کمک کنه بعد به این نتیجه می رسم که چه خوب ازدواج نکردم چون سختی که به خاطر یک یار نا مناسب باید تحمل می کردم خیلی بیشتر از این سختی بود که الان دارم
پس عزیزم یک نظر از خواهر بزرگترت قبول کن هیچ کدام از خواستگارهات را رد نکن مگر اینکه مطمئن شدی که یار تو نیست. حتما در موردش تحقیق کن و از خانواده ات بخواه که چند ماه با هاش باشی مطمئن باش اونوقت جوابت را خواهی گرفت

سلام
من یک پسر هستم که شرایطی مشابه شرایط شما دارم البته صرفا از این نظر که در مورد ازدواج نگران درسم و موفقیت و ... هستم
دانشجوی رشته مهندسی توی یکی از بهترین دانشگاههای کشور هستم و خیلی هم برای درسم اهمیت قایلم. قصد ادامه تحصیل توی خارج رو دارم و میدونم اگر ازدواج کنم چون همسرم احتمالا اون قدر برای علم اهمیت قایل نیست من رو دچار مشکل میکنه
اما راهش خیلی ساده است با یکی که مثل خودم درسخونه و حالا حالا ها قصد کسب علم رو داره ازدواج میکنم این همون هم کفو بودنه که اسلام در مورد همسر میگه
حرف من جواب سوال شما نبود فقط به اون قسمت که در مورد نگرانی درستون بود پاسخ دادم

سلام عزیزم
اگر درس خیلی برات مهمه ، درس بخون . ازدواج هم می کنی به موقع خودش

سلام
خيلي خوبه كه به ازدواج منطقي نگاه كني اگه بتوني يار مناسبتو پيدا كني ميتوني از زندگيت لذت ببري و حتي با آرامشي كه بدست مياري پيشرفت هم بكني اما اگر تصميمت اشتباه باشه .... جبرانش خيلي سخته
توصيه ميكنم مقالات و مطالب اين سايت و سايتهاي مشابه را در مورد ازدواج و تصميم گيري مطالعه كني و اگر لازم بود از مشاوره حضوري هم استفاده كن .
راجع به خواستگارانت هم خوب فكر و تحقيق كن چون در هميشه به يه پاشنه نميچرخه چه بسا چند سال ديگه آرزو كني اي كاش زمان به عقب برگرده و فلان خواستگارت دوباره بياد ...
موفق باشي