نداشتن انگیزه برای ادامه زندگی مشترک

سلام
خیلی خوشحالم از اینکه عضو این سایت شدم.:43:
من حدود 1 سال هست که ازدواج کردم . مرد زندگی من انسانی سخت کوش ، مهربان ، عاشق پیشه ، اجتماعی و خوش قلب هست . البته صفات پسندیده بیشمار دیگه ای هم داره که نمیشه اینجا همشو نام برد . ولی متاسفانه از نظر فرهنگی و طبقه اجتماعی خانواده های ما بسیار با هم تفاوت دارن .
من در خانواده ای سطح بالا از نظر اقتصادی بزرگ شدم و ایشون در یک خانواده ساده و شاید متمایل به فقیر بودند. و فرهنگ خانواده های ما از زمین تا آسمون متفاوته طوریکه خجالت میکشم خانوادشو به دوستام معرفی کنم.این تفاوتها در زندگی مشترکمون هم تاثیر گذاشته به اضافه اینکه من از ظاهر شوهرم هم خیلی راضی نیستم.مثلا با اینکه قد بلندی داره ولی پایین تنه و بالا تنه متناسبی نداره .(اینو به این خاطر گفتم که متوجه منظورم بشید).در حال حاضر در زندگی مشترکمون احساس رضایت نمیکنم و شوهرم رو اونقدری که باید دوست تدارم

کاملا واضحه که من باید قبل از ازدواج به این مسایل فکر میکردم . ولی متاسفانه برای فکر کردن به این قضیه دیگه دیر شده

خیلی خوشحال میشم اگه دوستان منو راهنمایی کنن که انسانی در شرایط من باید چطور برخورد کنه تا بتونه شوهرشو بیشتر دوست داشته باشه و این زندگیو به سوی یک زندگی سرشار از عشق و موفقیت پیش ببره ؟ من واقعا دوست دارم بدونم چطور میتونم روی ذهنیت خودم کار کنم تا باعث خوشبختی خودم و شوهرم در زندگی موجود بشم ؟

سلام دوست عزیز
میشه اول بگی که شما و همسرتون چند سالتونه و اینکه چطوری با هم آشنا شدید و ازدواج کردید؟ اینجوری دوستان میتونن بهتر کمکت کنن .

ممنونم که به مشکل من توجه کردید
من و شوهرم 1 سال تفاوت سنی داریم من 30 سال دارم و شوهرم 31 ساله هست .
جریان آشنایی ما خیلی پیچیده هست . ما با هم همکلاسی بودیم ایشون به من خیلی علاقه داشت ولی من فقط میتونستم بگم آدم موفقی هست و یک مقدار خیلی کم بهش احساس علاقه میکردم وقتی موضوع رو با خانواده مطرح کردم منو حسابی توی معذوریت قرار دادن و با وجود اینکه میدونستن خانواده همسرم برام خیلی مهم هستند ولی اینقدر بهم فشار آوردن که قبول کردم فقط برای فرار از دست خانوادم
الان دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم
از خانواده خیلی دلگیرم که منو تو این وضعیت قرار دادند
نمیدونم توی این شرایط با خانواده خودم و همسرم چطور برخورد کنم
خانواده خودم رو طرد کنم به خاطر کارشون ؟ چون باعث شدن یک عمر بدون عشق زندگی کنم . از نظر اونها من یک دختر ترشیده بودم
دارم سعی میکنم با خانواده همسرم ارتباط برقرار کنم ولی خیلی سخته . توی مسایلی مثل نظافت شخصی و منزل و طرز برخورد و طرز زندگی از نظر من فاجعه هستند
ولی بسیار مهربان و یکرنگ هستند

- - - Updated - - -

چند تا موضوع دیگه هست که دوست دارم بهشون اشاره کنم
اول اینکه من دنبال فرار از موقعیت موجود نیستم چون میدونم شوهرم دوستم داره و دارای خصوصیات برجسته ای هست که شاید کمتر کسی اونهارو داشته باشه . مطمئن هستم که آینده بسیار خوبی کنار شوهرم دارم اگر بتونم احساس عشق و علاقه رو در خودم افزایش بدم و اینکه بدونم در شرایط موجود وظایف من چه چیزایی هست و چطور میتونم زندگی کنم که هم شوهرم کنارم احساس آرامش کنه هم خودم عشق رو تجربه کنم
دوم اینکه خوب میدونم که تنها شخصی نیستم که در این وضعیت قرار گرفتم ولی میخوام متفاوت از اونایی که نا امید شدن و از همه چیز بریدن عمل کنم البته با کمک دوستان خوبی مثل شما
و در نهایت میخوام بتونم در آینده الگوی خوبی باشم برای انسانهایی که شرایط مشابه منو دارن
منتظر راهنماییهاتون هستم دوستان خوبم

سلام
من همچنان منتظرم دوستان
درسته موردم اورژانسی نیست ولی خوب خیلی دوست دارم بدونم بهترین روشی که میتونم در پیش بگیرم چی هست

سلام مینا خانم
از طرف خودم بهت خوش آمد میگم:72:

من از دوستان متاهلم بارها این نکته رو شنیدم که در اوایل ازدواجشون بارهاش شده از تصمیمشون پشیمون شدند و اظهار ناراحتی کردند. و فکر میکنم این مساله تقریبا برای همه زوج های تازه ازدواج کرده پیش میاد. اما خدا رو شکر شما اختلاف خیلی بنیادی باهم ندارین و همسرتون معیارهای اصلی و مهم شما رو داره .

اختلاف فرهنگی با خانواده همسرتون هم با مدیریت شما حل میشه چون خیلی به نظر فاحش نمیاد. به نظر من سعی کنید همیشه ویژگیهای مثبت همسرتونو ببینید . از نظر ظاهری هم خوب قبل از ازدواج ایشونو دیده بودین و اون موقع باید تصمیم میگرفتید بنابراین اگه کمی هم نارضایتی وچود داره میتونین محترمانه و با لحن مناسب همسرتونو تشویق کنید که با ورزش و تغذیه مناسب اندامشو متناسب کنه . مثلا میتونید یه برنامه بریزین که باهم در یه ساعت مشخصی از حرکات ورزشی رو انجام بدین.

میتونید یه لیست کوتاه از همه ی ویژگیهای مثبت همسرتون که در طول این مدت که باهاش ازدواج کردین براتون قابل اهمیت بود برامون بگین؟! (در تمام زمینه ها اجتماعی- اخلاقی- ظاهری و تحصیلی -اعتقادی و ...)

سلام
خیلی خیلی ممنونم بابت پاسخگویی
ببینید شوهر من همونطور که گفتم نکات مثبت خیلی زیادی داره ولی در کنارش یه بدیهایی داره که منو دلسرد میکنه ، تفاوت فرهنگی خانواده ها خیلی خیلی زیاده واصلا طبیغی نیست ، ظاهرش هم که گفتم اینجوریه که پاهاش به نسبت بالاتنه اش کوتاهه و چند تا ایراد بزرگ ظاهری دیگه که قابل حل نیست ، من دنبال تغییر اون نیستم چون نشدنیه ، فقط میخوام سعی کنم با شرایط موجود کنار بیام ولی نمیدونم چه جوری . این مساله حتی باعث شده از روابط زناشویی اصلا لذت نبرم

- - - Updated - - -

در مورد خصوصیات مثبت همسرم گفتنی خیلی زیاده :
بسیار مثبت اندیش هست
بسیار خوش قلب هست
در کارش خیلی حرفه ای هست
به شدت احساسات من براش اهمیت داره خیلی خیلی خوب درکم میکنه بزرگترین دوستم هست
خیلی انسان منطقی هست
داره همه تلاششو میکنه تا مشکلاتمو حل کنه و بهترین زندگیو برام بسازه
خیلی اجتماعی هست و فعال
باهوش هست
اهدافمون مشترکه
با خانوادم بسیار عالی رابطه برقرار کرده
احترام خانوادشو داره ولی سعی میکنه تفاوتهارو برام کمرنگ کنه
یکی از معروفترین و سرشناسترین آدمها توی محل کارش هست
کمک به دوستان و اطرافیان خیلی براش مهمه و همیه سعیشو خالصانه میکنه
بزرگترین ویژگی مثبت همسرم این هست که ذهن بسیار پاک و سالمی داره که هیچ نوع احساس حقارت ، حسادت و بدجنسی درش وجود نداره ، مثل آب پاکیزه و زلال هست ذهنش

خوب فک کنم باید مشاورین و متخصصان در این زمینه نظر بدهند.

اما ای کاش قبل از ازدواج به این مسائل حسابی فکر میکردی تا الان این مشکلات برات به وجود نیاد!

بهرحال فقط یادت باشه تو الان فقط مسئول زندگی خودت نیستی بلکه در قبال اون هم مسئولی .


چقدر نکات عالی زیادی داره...!

"یه ضرب المثل قدیمی میگه : زیبایی مرد در عقل اون هست"

باور کن اگه من با همچین پسری ازدواج میکردم سعی میکردم ذهنمو معطوف این همه ویژگیهای مثبت کنم ، باور کن خیلی از پسرا هستن که جذاب ظاهری بالایی دارن اما متاسفانه روابط اجتماعی و ارتباطی بسیار ضعیفی دارند و یا مشکلات اخلاقی... هیچ وقت هیچ کسی 100 در صد ایده آل نیست.

در مورد خودتم حتما این موارد صدق میکنه و خودتم ویژگیهای منفی ای داری که اون باید نسبت به این قضیه گذشت داشته باشه.

سعی کن در زمینه روابط زناشویی فعالتر باشی و لذت کاملو ببری. ازش بخواه که کمکت کنه تا روابط زناشویی تون ایده آل باشه.

مطمئن باش اینجوری عشق به زندگیتون بر میگرده...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط miyna

سلام
خیلی خیلی ممنونم بابت پاسخگویی
ببینید شوهر من همونطور که گفتم نکات مثبت خیلی زیادی داره ولی در کنارش یه بدیهایی داره که منو دلسرد میکنه ، تفاوت فرهنگی خانواده ها خیلی خیلی زیاده واصلا طبیغی نیست ، ظاهرش هم که گفتم اینجوریه که پاهاش به نسبت بالاتنه اش کوتاهه و چند تا ایراد بزرگ ظاهری دیگه که قابل حل نیست ، من دنبال تغییر اون نیستم چون نشدنیه ، فقط میخوام سعی کنم با شرایط موجود کنار بیام ولی نمیدونم چه جوری . این مساله حتی باعث شده از روابط زناشویی اصلا لذت نبرم

- - - Updated - - -

در مورد خصوصیات مثبت همسرم گفتنی خیلی زیاده :
بسیار مثبت اندیش هست
بسیار خوش قلب هست
در کارش خیلی حرفه ای هست
به شدت احساسات من براش اهمیت داره خیلی خیلی خوب درکم میکنه بزرگترین دوستم هست
خیلی انسان منطقی هست
داره همه تلاششو میکنه تا مشکلاتمو حل کنه و بهترین زندگیو برام بسازه
خیلی اجتماعی هست و فعال
باهوش هست
اهدافمون مشترکه
با خانوادم بسیار عالی رابطه برقرار کرده
احترام خانوادشو داره ولی سعی میکنه تفاوتهارو برام کمرنگ کنه
یکی از معروفترین و سرشناسترین آدمها توی محل کارش هست
کمک به دوستان و اطرافیان خیلی براش مهمه و همیه سعیشو خالصانه میکنه
بزرگترین ویژگی مثبت همسرم این هست که ذهن بسیار پاک و سالمی داره که هیچ نوع احساس حقارت ، حسادت و بدجنسی درش وجود نداره ، مثل آب پاکیزه و زلال هست ذهنش

---

خدا هم شما زنها رو فکر نمیتونم بتونه بشناسه،خانم عزیز چی بهتر از پاکیزه و زلال بودن همسرتون میتونه باشه،میدونی الان چقدر زنها هستن که حسرت داشتن همچین مردی رو میخورن بعد شما خوشی زده زیر دلت،واقعا نمیتونم چی گم،اخه ازدواج مگه خریده لباسه که میگید پشیمونید اونم با اینکه خودتون دارید میگید شوهرتون خوبه،فقط میتونم بگم خدایا شکرت از اینکه مجردم، به خدا به شدت از زن گرفتن بدم اومده ازبس این نوع حرفها رو شنیدم،،به خدا تنهایی خیلی بهتر از اینه که بعدا بفهمی زنی که گرفتی دوستت نداره،این بنده خدا علاوه بر سالم بودن این همه ویژگی خوب داره،هیچ پیشنهادی به ذهنم نمیرسه بهتون بگم

بله حق با شماست
ولی الان برای فکر کردن به این موضوع خیلی دیر شده
کاملا موافقم که من در قبالش مسوولم و همه تلاشمو میکنم تا بتونم رابطمونو بهتر کنم ، دوست ندارم براش دلسوزی کنم فقط میخوام دوتامون احساس خوشبختی کنیم
سر تا پا گوشم دوستای خوبم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط miyna

بله حق با شماست
ولی الان برای فکر کردن به این موضوع خیلی دیر شده
کاملا موافقم که من در قبالش مسوولم و همه تلاشمو میکنم تا بتونم رابطمونو بهتر کنم ، دوست ندارم براش دلسوزی کنم فقط میخوام دوتامون احساس خوشبختی کنیم
سر تا پا گوشم دوستای خوبم

---

مینا جان یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسیده که بهت بگم اینه که یه کاغذ هم بگیر و خوصیات منفی خودتم توش بنویس و با این همه ویژگیهای مثبتی که از همسرت اینجا لیست کردی مقایسه کن.

بی اغراق بگم واقعا ویژگیهای مثبتی که نوشتی تو کمتر پسری پیدا میشه... و به خاطر داشتن همچین همسری بهت تبریک میگم!

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

خدا هم شما زنها رو فکر نمیتونم بتونه بشناسه،خانم عزیز چی بهتر از پاکیزه و زلال بودن همسرتون میتونه باشه،میدونی الان چقدر زنها هستن که حسرت داشتن همچین مردی رو میخورن بعد شما خوشی زده زیر دلت،واقعا نمیتونم چی گم،اخه مگه ازدواج مگه خریده لباسه که میگید پشیمونید اونم با اینکه خودتون دارید میگید شوهرتون خوبه،فقط میتونم بگم خدایا شکرت از اینکه مجردم، به خدا به شدت از زن گرفتن بدم اومده ازبس این نوع حرفها رو شنیدم،،به خدا تنهایی خیلی بهتر از اینه که بعدا بفهمی زنی که گرفتی دوستت نداره،این بنده خدا علاوه بر سالم بودن این همه ویژگی خوب داره،هیچ پیشنهادی به ذهنم نمیرسه بهتون بگم

---

ببین دوست عزیز مطمئن باش خیلی از آقایون هم ویژگیهای منفی زیادی دارن که خانومها رو از ازدواج میترسونه.

اینجا تالار همدری هست و حضور من یا شما به این دلیل هست که بیایم شفاف و صادقانه مشکلاتمونو مطرح کنیم و راهنمایی های صحیح و دلسوزانه بشنویم نه اینکه خدای نکرده بهمون توهین بشه یا باهامون برخورد تندی بشه.

مینا هم به همین دلیل اینجاست که از من یا شما حرفی بشنوه که گره گشای کارش باشه وگرنه خدای نکرده بدون مشورت تصمیم به پاشیدن زندگی خودش میگرفت.

واقعا از همه دوستان خواهش میکنم که تند نرن و اگه چیزی به نظرشون میرسه با احترام و آرامش بگن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

خدا هم شما زنها رو فکر نمیتونم بتونه بشناسه،خانم عزیز چی بهتر از پاکیزه و زلال بودن همسرتون میتونه باشه،میدونی الان چقدر زنها هستن که حسرت داشتن همچین مردی رو میخورن بعد شما خوشی زده زیر دلت،واقعا نمیتونم چی گم،اخه مگه ازدواج مگه خریده لباسه که میگید پشیمونید اونم با اینکه خودتون دارید میگید شوهرتون خوبه،فقط میتونم بگم خدایا شکرت از اینکه مجردم، به خدا به شدت از زن گرفتن بدم اومده ازبس این نوع حرفها رو شنیدم،،به خدا تنهایی خیلی بهتر از اینه که بعدا بفهمی زنی که گرفتی دوستت نداره،این بنده خدا علاوه بر سالم بودن این همه ویژگی خوب داره،هیچ پیشنهادی به ذهنم نمیرسه بهتون بگم

---

samanft عزیز
صحبتهای شما کاملا درست هست ولی همونطور که میدونید هر انسانی قدرت انتخاب داره و توی هر لحظه از زندگیش با انتخابهای فراوان زیادی روبرو هست و متاسفانه در بسیاری از این انتخابها دچار اشتباه میشه ، به هر دلیلی ، مهم اینه که آگاه باشه به این اشتباهات و مسئولیت پذیر تا نه به خودش آسیب برسونه نه بقیه
منم دارم سعی میکنم همینکارو بکنم ولی تا من احساس خوشبختی نکنم شوهرم هم این حسو کامل تجربه نخواهد کرد

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

خدا هم شما زنها رو فکر نمیتونم بتونه بشناسه،خانم عزیز چی بهتر از پاکیزه و زلال بودن همسرتون میتونه باشه،میدونی الان چقدر زنها هستن که حسرت داشتن همچین مردی رو میخورن بعد شما خوشی زده زیر دلت،واقعا نمیتونم چی گم،اخه مگه ازدواج مگه خریده لباسه که میگید پشیمونید اونم با اینکه خودتون دارید میگید شوهرتون خوبه،فقط میتونم بگم خدایا شکرت از اینکه مجردم، به خدا به شدت از زن گرفتن بدم اومده ازبس این نوع حرفها رو شنیدم،،به خدا تنهایی خیلی بهتر از اینه که بعدا بفهمی زنی که گرفتی دوستت نداره،این بنده خدا علاوه بر سالم بودن این همه ویژگی خوب داره،هیچ پیشنهادی به ذهنم نمیرسه بهتون بگم

---

samanft عزیز
صحبتهای شما کاملا درست هست ولی همونطور که میدونید هر انسانی قدرت انتخاب داره و توی هر لحظه از زندگیش با انتخابهای فراوان زیادی روبرو هست و متاسفانه در بسیاری از این انتخابها دچار اشتباه میشه ، به هر دلیلی ، مهم اینه که آگاه باشه به این اشتباهات و مسئولیت پذیر تا نه به خودش آسیب برسونه نه بقیه
منم دارم سعی میکنم همینکارو بکنم ولی تا من احساس خوشبختی نکنم شوهرم هم این حسو کامل تجربه نخواهد کرد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط do_ob

مینا جان یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسیده که بهت بگم اینه که یه کاغذ هم بگیر و خوصیات منفی خودتم توش بنویس و با این همه ویژگیهای مثبتی که از همسرت اینجا لیست کردی مقایسه کن.

بی اغراق بگم واقعا ویژگیهای مثبتی که نوشتی تو کمتر پسری پیدا میشه... و به خاطر داشتن همچین همسری بهت تبریک میگم!

- - - Updated - - -



ببین دوست عزیز مطمئن باش خیلی از آقایون هم ویژگیهای منفی زیادی دارن که خانومها رو از ازدواج میترسونه.

اینجا تالار همدری هست و حضور من یا شما به این دلیل هست که بیایم شفاف و صادقانه مشکلاتمونو مطرح کنیم و راهنمایی های صحیح و دلسوزانه بشنویم نه اینکه خدای نکرده بهمون توهین بشه یا باهامون برخورد تندی بشه.

مینا هم به همین دلیل اینجاست که از من یا شما حرفی بشنوه که گره گشای کارش باشه وگرنه خدای نکرده بدون مشورت تصمیم به پاشیدن زندگی خودش میگرفت.

واقعا از همه دوستان خواهش میکنم که تند نرن و اگه چیزی به نظرشون میرسه با احترام و آرامش بگن.

---

بله سایت همدردیه، همدردی با کسی که درد داره نه کسی که درد نداره،شما ویژگی این اقا رو بذار بعد نظر سنجی کن از خانمها ببین چند نفر از خانمها نظر مثبت میدن،چیزی که توش مشکل نیست براش راه حل میخواهید بدید،پس هر مردی زن گرفت تا یک زن بهتر از زنش خودش دید باید احساس پشیمونی کنه ،do-ob دوست عزیز کسی تند نرفت اما قضاوت با خودت،اگه الان اون اقا بفهمه زنش همچین حسی بهش داره چه حالی میشه؟؟؟؟



samanft عزیز
صحبتهای شما کاملا درست هست ولی همونطور که میدونید هر انسانی قدرت انتخاب داره و توی هر لحظه از زندگیش با انتخابهای فراوان زیادی روبرو هست و متاسفانه در بسیاری از این انتخابها دچار اشتباه میشه ، به هر دلیلی ، مهم اینه که آگاه باشه به این اشتباهات و مسئولیت پذیر تا نه به خودش آسیب برسونه نه بقیه
منم دارم سعی میکنم همینکارو بکنم ولی تا من احساس خوشبختی نکنم شوهرم هم این حسو کامل تجربه نخواهد کرد[/QUOTE]

افرین،درست گفتید اما اینم میدونید که این انتخابتون راه برگشت نداره؟؟؟؟یعنی واقعا اون زمان که جواب بله رو دادید مطمئن ندادید اونو؟؟؟ اصلا فکر نکردید بعدا از انتخابتون احتمال داره پشیمون شید،به نظرم اصلا این فکرا رو نکنید،زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید،خیلیها حسرت همچین مردی رو میخورن،دارم میبینم که میگم،یکی مردش بیکاره تن پروره،یکی شوهرش معتاده و زنه داره عذاب میکشه،یکی اهل دختر بازیه و....حالا شوهر شما این همه ویژگی مثبت داره

-

افرین،درست گفتید اما اینم میدونید که این انتخابتون راه برگشت نداره؟؟؟؟یعنی واقعا اون زمان که جواب بله رو دادید مطمئن ندادید اونو؟؟؟ اصلا فکر نکردید بعدا از انتخابتون احتمال داره پشیمون شید،به نظرم اصلا این فکرا رو نکنید،زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید،خیلیها حسرت همچین مردی رو میخورن،دارم میبینم که میگم،یکی مردش بیکاره تن پروره،یکی شوهرش معتاده و زنه داره عذاب میکشه،یکی اهل دختر بازیه و....حالا شوهر شما این همه ویژگی مثبت داره

-[/quote]

من تمام حرفای شمارو درک میکنم ، اصلا هم قصد ترک کردن شوهرم رو ندارم ، فقط دنبال راهکارهای مفید برای بهتر کردن رابطم هستم ، نمیخوام این فکر و خیالا به زندگیم آسیب برسونه ، من هزار تا دلیل دارم برای اینکه محبور به ازدواح شدم ولی اصلا دنبال اینکه چرا ازدواج کردم بدون عشق ، نیستم ، دنبال این هستم که راههای مقابله با ذهن منفی نگر و وسواسیم رو پیدا کنم ، دنبال این هستم که آرامشو به خودم و همسرم برگردونم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

بله سایت همدردیه، همدردی با کسی که درد داره نه کسی که درد نداره،شما ویژگی این اقا رو بذار بعد نظر سنجی کن از خانمها ببین چند نفر از خانمها نظر مثبت میدن،چیزی که توش مشکل نیست براش راه حل میخواهید بدید،پس هر مردی زن گرفت تا یک زن بهتر از زنش خودش دید باید احساس پشیمونی کنه ،do-ob دوست عزیز کسی تند نرفت اما قضاوت با خودت،اگه الان اون اقا بفهمه زنش همچین حسی بهش داره چه حالی میشه؟؟؟؟

-

---

خیلی از مشکلات بزرگ از نارضایتی های کوچیک شروع میشه و اگر حل نشه ذره ذره روی هم انباشته میشه و کار به جاهای باریک میکشه. مطمئن باش اگه زوج های ما قبل از هرگونه اقدام عجولانه و تصمیمهای نا بجا همین موارد کوچیک رو با مشاوری مطرح میکردند و سعی بر رفع اون داشتند الان شاهد این همه جدایی و طلاق نبودیم.

ما نباید به جای دیگران قضاوت کنیم و چون از دید خودمون کسی مشکلی نداره حکم صادر کنیم و بگیم چه طوری فکر کنه و چطوری تصمیم بگیره. وگرنه انسانها با هم فرق نداشتند و همه مثل هم فکر میکردند.


اون آقا اگه متوجه بشه که همسرش برای بهبود روابطشون تلاش میکنه و سعی میکنه مشکلات بینشونو برطرف کنه مطمئن باش خیلی هم از خانمش متشکر و قدردان خواهد بود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط miyna

افرین،درست گفتید اما اینم میدونید که این انتخابتون راه برگشت نداره؟؟؟؟یعنی واقعا اون زمان که جواب بله رو دادید مطمئن ندادید اونو؟؟؟ اصلا فکر نکردید بعدا از انتخابتون احتمال داره پشیمون شید،به نظرم اصلا این فکرا رو نکنید،زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید،خیلیها حسرت همچین مردی رو میخورن،دارم میبینم که میگم،یکی مردش بیکاره تن پروره،یکی شوهرش معتاده و زنه داره عذاب میکشه،یکی اهل دختر بازیه و....حالا شوهر شما این همه ویژگی مثبت داره

-

---

من تمام حرفای شمارو درک میکنم ، اصلا هم قصد ترک کردن شوهرم رو ندارم ، فقط دنبال راهکارهای مفید برای بهتر کردن رابطم هستم ، نمیخوام این فکر و خیالا به زندگیم آسیب برسونه ، من هزار تا دلیل دارم برای اینکه محبور به ازدواح شدم ولی اصلا دنبال اینکه چرا ازدواج کردم بدون عشق ، نیستم ، دنبال این هستم که راههای مقابله با ذهن منفی نگر و وسواسیم رو پیدا کنم ، دنبال این هستم که آرامشو به خودم و همسرم برگردونم
[/quote]
ببینید خیلی راه وجود داره،اول اینکه اصلا حتی فکر اینکه انتخابتون اشتباه بوده رو از سرتون بیرون کنید(گفتنش که بماند) 2-به شوهرتون نزدیکتر شید،3-ویژگیهای خوبشو بیشتر ببینید(مطمئنا این انرژی زیادی بهتون میده)4- اگر کسی چیزی داره که شوهرتون نداره اصلا تو ذهنتون مقایسه نکنیدش5-به انتخاب خوتون افتخار کنید و بگید درست بوده 6-بهشب پیشنهاد بدید که از چی خوشتون میاد و دوست دارید اون چه جور باشه و.....چیزای دیگه،فقط اصلا منفی بافی نکنید

مینا جان چی شد دقیقاً که به ظاهر ایشون و خانواده اش حساس شدی؟ اتفاقی افتاده؟ کسی چیزی گفته؟
(ظاهر و خانواده را شما با چشمت دیده بودی قبل از ازدواج حتماً یه چیزی شده که این فایل برات باز شده)

من يه سوال از شما دارم
اگه برگردين به دوران قبل ازدواج با توجه به شناخت الانتون، به ايشون چه جوابي ميدادين؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Opal

مینا جان چی شد دقیقاً که به ظاهر ایشون و خانواده اش حساس شدی؟ اتفاقی افتاده؟ کسی چیزی گفته؟
(ظاهر و خانواده را شما با چشمت دیده بودی قبل از ازدواج حتماً یه چیزی شده که این فایل برات باز شده)

---

همونطور که گفتم ازدواج من یک چورایی از روی اجبار بوده این بحث دخالت خانواده واجبار خانواده یک بحثی هست که در آینده حتما اونو توی این سایت پیگیری خواهم کرد ، داشتن پدر و مادر دیکتاتور و بی منطق خیلی سخته ، الان که فکر میکنم باید جلوشون می ایستادم ولی نتونستم ، ایرادها رو از ابتدا میدونستم ولی راهی نداشتم
اینم یه سوال دیگم هست با خانوادم چطور برخورد کنم که بفهمند چه اشتباه بزرگی کردند ؟ ازشون بدم اومده

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Nina s

من يه سوال از شما دارم
اگه برگردين به دوران قبل ازدواج با توجه به شناخت الانتون، به ايشون چه جوابي ميدادين؟

---

اگر میتونستم برگردم قطعا از خانوادم جدا میشدم و اصلا ازدواج نمیکردم نه با همسر فعلیم و نه با شخص دیگه ای

سلام تقریبا با هم همدرد هستیم.منم قصد دارم تاپیکی ایجاد کنم.مشکل اصلی امثال ما اینه که خودمون هم می دونیم فکرمون اشتباهه فقط نمی دونیم چه طور از دست این افکار راحت بشیم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط paria70

سلام تقریبا با هم همدرد هستیم.منم قصد دارم تاپیکی ایجاد کنم.مشکل اصلی امثال ما اینه که خودمون هم می دونیم فکرمون اشتباهه فقط نمی دونیم چه طور از دست این افکار راحت بشیم.

---

سلام عزیزم ، تاپیک تو رو هم نگاه کردم ، بله شبیه یه هم هستیم ، امیدوارم مدیران و مسئولین همدردی بهمون چند تا راهکار عملی پیشنهاد کنن ، بعضی وقتها دچار حس خیلی بدی میشم انگار که کنترل زندگی از دستم خارج شده ، انگار که دیگه نمیتونم عاشقانه زندگی کنم ، از همه دوستان خواهش میکنم ما رو تنها نذارید ، بهمون کمک کنید تا مهارتهای عاشقی کردن و زندگی سعادتمند رو یاد بگیریم ، آیا واقعا ممکنه یه روز عاشق شوهرم باشم ؟ میخوام بدونم حالا که عقل و منطق مرد من رو تایید میکنه احساس هم این قابلیت رو داره که با اون همسو بشه؟

مینا جان،

اگر امکانش برات هست یک مشاور خوب پیدا کن و سعی کن آروم و پیوسته تحت نظر مشاور توی مسیر درست قرار بگیری.
اتفاقا خیلی خوب هست که با این که مشکلت اورژانسی نیست و ظاهرا به قول دوستان خوشی زده زیر دلت،
اما اینقدر درایت داری که متوجه شدی همین مشکلات ساده و غیر اورژانسی ممکنه باعث ایجاد مشکلات جدی بشن.

یکی از روشهایی که به نظر من می رسه این هست که با همسرت خاطره مشترک ایجاد کنی.
هر چی خاطرات مشترک ما با کسی بیشتر باشه برای نزدیک شدن بیشتر کمک میکنه.

با همسرت برنامه بذار هر روز با هم برید قدم بزنید
یا مثلا به طور منظم هفته ای یک بار برید دوچرخه سواری.
با هم یاد گرفتن یک زبان جدید را شروع کنید.
یاد گرفتن یک ورزش که آقایون و خانمها با هم می تونن باشند شروع کنید.
پازل بخرید و با هم درستش کنید.
با هم یک کیک یا شیرینی جدید درست کنید.
یک کتاب را با هم بخونید و در موردش صحبت کنید.
برنامه مشخص فیلم دیدن با هم داشته باشید. ( منظورم نشستن جلوی تلویزیون نیست، فیلم خاصی را دیدن و نقد کردن بین خودتون )

بسته به علایق و امکانات شخصیتون می تونید با این روشها از نظر فکری و احساسی به همسرتون نزدیک تر بشید.
اونوقت دیگه عیب های ظاهری یا مشکلات جزئی که گفتی برات کمرنگ تر می شه.


در مورد هیکل همسرتون، ورزش کردن می تونه هم روی بهتر شدن وضعیت ظاهریش و هم سلامت جسمی اش موثر باشه.
طرز لباس پوشیدن هم مهمه. می توی به سایتهای مربوط بری و ببینی برای کمتر دیده شدن این اشکال ( بالاتنه بلند ) بهترین مدل لباس پوشیدن چی هست.

از این که همسر فهمیده و سالمی داری خدا را شکر کن.
امیدوارم این اشکالات کوچیک هم رفع بشه و زندگی خوبی داشته باشی.:72:

راههای خیلی خوبی پیشنهاد کردی شیدا جون ، مطمئن باش حتما همه رو بکار خواهم بست ، ولی تعجب میکنم انسان دیگه باید گرفتار چه مشکلی بشه که به نظر حاد بیاد ؟؟؟؟اینکه من دارم کنار مردی زندگی میکنم که احساسی بهش ندارم مشکل کوچکی نیست عزیزم ، من فقط امیدوارم که قابل حل باشه ، چون در اینصورت همه تلاشم رو خواهم کرد ، ولی خواهش میکنم به این موضوع بیشتر توجه کنید که نداشتن احساس در زندگی مشترک یعنی فاجعه
نمیدونم بین دوستان کسی هست که تونسته باشه این مشکل رو حل کنه ؟ یا تمام این راهکارا بیشتر جنبه تئوری داره ؟:72:

سلام دوست عزیز. بابت شرایطی که هستین متاسفم. این مشکل شما حتما باید بررسی بشه و اونهم بطور جدی!

برای بهتر استفاده کردن از فضای مجازی حتما سهی کنین مشترک سایت بشین و مشاوره خصوصی بگیرین
http://www.hamdardi.net/thread-30358.html#post295690

استفاده از مشاور حضوری و افزایش مهراتهای زناشویی هم می تونه خ بهتون کمک کنه!

مطمینا خاست شما واسه تغییر بسیار مهم خاهد بود. مطمین باشین که اگه بخاین بالاخره به هدفتون می رسین. از اینکه پیشنهادی نداشتم متاسفم ولی فقط این رو می دونم که زندگیهای زیادی رو دیدم که به مشکلاتی مثل زندگی شما گرفتارن . واسه همین توصیه جدی می کنم برای رفعش. درپناه حق باشین

من هم دقیقا ازدواجی مثل شمارو داشتم . با این تفاوت که عاشق شوهرم بودم. یعنی میخوام بگم از نظر فرهنگی تفاوتمون واقعا زمین تا آسمون بود. ولی من عاشق همسرم بودم . حتی لهجه مسخرشو دوس داشتم هرچند بهش تذکر میدادم لهجشو درست کنه. البته الان به خاطر خانوادش مشکلات زیادی برام درست شده که همشو به خاطر فقر فرهنگیشون نمیدونم.
ولی هر وقت کنارش هستم خدارو شکر میکنم به خاطر شوهری که مطمئنم فقط مال خودمه. که هرچند خانوداش براش مهم هستند ولی عاشق زندگیشه .تنها چیزی که منو تو این زندگی با تمام فشاری که روم هست نگه داشته اطمینان به پاکی شوهرمه .
عزیزم وقتی تو ارزش پاک بودن شوهرت رو (که البته یکی از ارزشهای پررنگ شوهرت هست)به درستی درک کردی اونوقت عشق هم به سراغت میاد . مدام خوبیهاشو با خودت تکرار کن تا باور کنی شوهر خوبی داری عاشقش بشی.

خیلی مصمم هستم برای زیبا کردن زندگیم ، از همه دوستان تشکر میکنم به خاطر همراهیشون ، حتما از مشاوره های خصوصی تالار استفاده خواهم کرد ، مطمئنا نیاز هست که با مشاورین محترم در تماس باشم ، تو این دوره ای که آمار طلاق های عاطفی و محضری اینقدر افزایش پیدا کرده نگه داشتن یک زندگی و زیبا کردنش احتیاج به هنر و درایت زیادی داره و صد البته پر از چالش هست ولی مطمئنا خیلی ارزش داره ، دوستان باز هم با راهنماییتون بهم دلگرمی بدبد :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط miyna

خیلی مصمم هستم برای زیبا کردن زندگیم ، از همه دوستان تشکر میکنم به خاطر همراهیشون ، حتما از مشاوره های خصوصی تالار استفاده خواهم کرد ، مطمئنا نیاز هست که با مشاورین محترم در تماس باشم ، تو این دوره ای که آمار طلاق های عاطفی و محضری اینقدر افزایش پیدا کرده نگه داشتن یک زندگی و زیبا کردنش احتیاج به هنر و درایت زیادی داره و صد البته پر از چالش هست ولی مطمئنا خیلی ارزش داره ، دوستان باز هم با راهنماییتون بهم دلگرمی بدبد :)

---

سلام،بله هنر و درایت میخاد که شما هم حتما این هنر و درایت رو دارید،اصلا شک نکنید به این موضوع و با همسرتون زندگی کنید و از زندگی باهاش لذت ببرید،اینو تو ذهنتون تکرار کنید که هیچ کس برا شما مثل همسرتون نمیتونه باشه و اگر اون نبود کسی که بتونه مثل اون خوشبختتون کنه نبود،موفق باشید