مشکل در اولین قدم خواستگاری

با سلام خدمت همه دوستان و مشاورین
من ۲۴ سالمه و یک سالی هست که کارمند هستم. ۶ ماهه همکار خانمی دارم که خیلی با کمالات هستن و یک سال و نیم از من بزرگتر هستن.

یک نکته‌ای بگم که بنده و عاشق و شیدای این خانم نیستم و فقط از اییشون به عنوان یک کیس مناسب خوشم اومده...

با خانواده درمیون گذاشتم با هزار بدبختی شماره منزل این خانوم رو گیر آوردم.

خواهر بزرگترم زنگ زد و گفت دختر شما قصد ازدواج داره یا نه و اصلا معرفی نکرد من رو.

مادرش هم گفت با پدرش صحبت کنم..... شب بعد که زنگ زدیم پدرش صحبت کرد و بدون اینکه بشناسه (چون ما خودمون رو معرفی نکردیم متاسفانه) فقط گفت نه نه نه....

حالا مسئله من اینه که چه راه‌هایی برای من وجود داره که جواب دخترخانوم رو بگیرم؟؟؟!!!!

۱- خودم باهاش صحبت کنم؟ (آیا بازخورد خوبی خواهد داشت؟)
۲- کسی رو بفرستم باهاش صحبت کنه؟
۳- دوباره زنگ بزنیم؟
.
.
.
ممنون میشم راهنمایی کنید چون گمون کنم طرف بدش هم نمیاد...

با سلام
اولاخانواده شما بايد معرفي ميکردن که از کجا زنگ زدن چون نميشه که هر کي از راه رسيد دختر بدن بايد يک شناخت جزي داشته باشن حد اقل.
حالا شما خودت ميتونستي شخصا پيشنهاد بدي حالا که با خانواده رفتي جلر بقيشو هم با خانواده برو جلو.
موفق باشي

شما اشتباهی که کردی خودت رو معرفی نکردی.
مگه میشه خواستگاری بری و خودت رو معرفی نکنی؟! بالاخره اونها که باید خودتون و خانواده محترم تون رو بشناسن دیگه.
چه بسا اگر می گفتین که همکارش هستین، شاید راضی می شدن تا شما تشریف ببری خواستگاری و بیشتر صحبت کنین.
-------------------------
یک از راه هایی که داری این هستش که محترمانه با اون خانم صحبت کنید و بهش بگین ما با خانواده تون در مورد خواستگاری صحبت کردیم و متاسفانه خودمون معرفی نکردیم و به خانواده تون اطلاع بدین که ما می تونیم برای امر خیر خدمت تون برسیم؟ ( دیگه دارم بهت دیکته می گم!! خودتم راجع به حرف هایی که می خوای بزنی خوب فکر کن که اگر حرف اشتباه بزنی ممکن هستش که هرگز نتونی به خواستگاری اون خانم بری!)
------------------
ضمنا این رو مسئله مهم رو در نظر بگیر که ایشون همکار شما هستش. اگر جواب رد بشنوی چون در محیط کار ایشون رو می بینی خوشایند نیست و این مسئله ناراحتت می کنه و ممکن هستش روی کار کردنت هم تاثیر منفی بگذاره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirmahmood

شما اشتباهی که کردی خودت رو معرفی نکردی.
مگه میشه خواستگاری بری و خودت رو معرفی نکنی؟! بالاخره اونها که باید خودتون و خانواده محترم تون رو بشناسن دیگه.
چه بسا اگر می گفتین که همکارش هستین، شاید راضی می شدن تا شما تشریف ببری خواستگاری و بیشتر صحبت کنین.

---

آره دیگه این خواهر ما مثلا خواست فقط آمار دربیاره که آیا این دختر نامزد داره یا نه..... که مثلا اگر نامزد داشت ما خیط نشیم ..... بعد از چند ماه انتظار یه فرصت خوب بود که از دست رفت.
-------------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirmahmood

یک از راه هایی که داری این هستش که محترمانه با اون خانم صحبت کنید و بهش بگین ما با خانواده تون در مورد خواستگاری صحبت کردیم و متاسفانه خودمون معرفی نکردیم و به خانواده تون اطلاع بدین که ما می تونیم برای امر خیر خدمت تون برسیم؟ ( دیگه دارم بهت دیکته می گم!! خودتم راجع به حرف هایی که می خوای بزنی خوب فکر کن که اگر حرف اشتباه بزنی ممکن هستش که هرگز نتونی به خواستگاری اون خانم بری!)

---

راستش می‌ترسم مستقیم به طرف بگم طرف حالا یا از سر غرور یا .... جواب سربالا بده و کلا ما رو رد کنه. راستش زیاد با این دخترا ارتباط نداشتم قلق اونا دستم نیست.
------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirmahmood

ضمنا این رو مسئله مهم رو در نظر بگیر که ایشون همکار شما هستش. اگر جواب رد بشنوی چون در محیط کار ایشون رو می بینی خوشایند نیست و این مسئله ناراحتت می کنه و ممکن هستش روی کار کردنت هم تاثیر منفی بگذاره.

---

من زیاد حساس نیستم روی این مسائل چون ۵-۶ سال پیش یه تجربه منجر به شکست داشتم خودمو زیاد درگیر نکردم..

فقط دوستا مسيله اصلی اینه :
ما یه مقدار مذهبی هستیم جفتمون.

خودم به طرف بگم یا واسطه بفرستم؟ چون میترسم اگر خودم بگم ناراحتی چیزی بشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط serpico

راستش می‌ترسم مستقیم به طرف بگم طرف حالا یا از سر غرور یا .... جواب سربالا بده و کلا ما رو رد کنه. راستش زیاد با این دخترا ارتباط نداشتم قلق اونا دستم نیست.

---

پس از شنیدن جواب رد ترس داری. ببین اگر واقعا می خوای تکلیف رو مشخص کنی باید اون خانم بفهمند که شما خواستگارش بودین.

حالت اول:اگر اون خانم قصد ازدواج داشته باشه و مایل باشه با شما بیشتر اشنا بشه، به خانواده اش اطلاع میده و اگر خانواده هم راضی باشن شما تشریف می بری و بیشتر صحبت می کنین.

حالت دوم: خانواده شما دوباره با منزل ایشون تماس بگیرند و توضیح بدن که شما همکارش هستین و برای امر خیر می خواین مزاحم بشین! خب اگر خودش و خانواده اش راضی باشند می گویند تشریف بیارید.

نکته اینجاست که در دو حالت ممکن هستش جواب رد بشنوی. در حالت اول مستقیم به خودت می گه: نه!
در حالت دوم منزل شون میری و دختر خانم ممکن هستش بعد از اشنایی مختصر نپسنده و جواب منفی بده.

نتیجه اینکه شما بهتره هستش ترس نداشته باشی و صابون الکی هم به شکمت نزنی!!
حداقل شانس نهایی خودت رو امتحان می کنی.
----------------------
و ضمنا اون مورد اخر که بهت قبلا گفتم بیشتر توجه کن. چون گفتی قبلا تجربه شکست داشتی ، اگر دوباره جواب منفی بشنوی و در محل کار دوباره ببینیش ممکن هستش روت تاثیر منفی بگذاره و کارت رو هم نتونی درست انجام بدی. البته بستگی به خودتم داره. اگر منطقی با خودت فکر کنی می تونی اصلا خودت رو هم ناراحت نکنی و به خوبی به کار و زندگیت ادامه بدی.

البته من یه چیزی رو نگفتم..... بار دوم که به خونه اون خانم زنگ زد خواهرم معرفی کرد به پدرش و اون هم فقط گفت نه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط serpico

البته من یه چیزی رو نگفتم..... بار دوم که به خونه اون خانم زنگ زد خواهرم معرفی کرد به پدرش و اون هم فقط گفت نه!

---

شما اگر دنبال راهنمایی برای مشکل خودت هستی باید مشکلت رو کامل و واضح مطرح کنی!
---------------
خب اگر خودتون رو معرفی کردین، پس تقریبا نظر نهایی خانواده شون رو شنیدی. حتی اگر خود دختر خانم هم مایل به اشنایی بودن، زمانی که خانوادش راضی نباشن، بعدا به مشکل می خورید.
به نظر من بهتر هستش که دوباره پیگیر قضیه نشی، اصرار زمانی که مخالف هستند باعث میشه که هم خودت اذیت بشی و هم اونها.
به کار و زندگی با قدرت ادامه بده.

سلام دوست عزیز

منم نظرم اینه که شما با معرفی خودتون جواب قطعی رو گرفتین پس نیازی نیست پیگیر ماجرا بشین . فقط یه مسئله پدرشون ازتون مهلت خواستن و بعد گفتن نه ( شاید تو این فرصت با دخترشون حرف زدن) یا همون پشت تلفن بدون اینکه براشون مهم باشه شما کی هستین جواب رد دادن؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamr

سلام دوست عزیز

منم نظرم اینه که شما با معرفی خودتون جواب قطعی رو گرفتین پس نیازی نیست پیگیر ماجرا بشین . فقط یه مسئله پدرشون ازتون مهلت خواستن و بعد گفتن نه ( شاید تو این فرصت با دخترشون حرف زدن) یا همون پشت تلفن بدون اینکه براشون مهم باشه شما کی هستین جواب رد دادن؟؟؟؟؟؟؟

---

نه اصلا بدون هیچ شناختی گفتن نه ... فقط گفت نه .... گفت کدوم همکارشون هستید و بازم گفت نه!!! اصلا دختره روحش هم خبر نداشت....

انگار که باباهه از خواستگار فراری باشه .....همونطور یود.

البته می دونم اصل سوالتون چیز دیگری است. اما این نکته بزرگتر بودن ایشان برای شما منفی نیست؟ احتمال می دهید که این نکته برای ایشان منفی باشه؟ شاید به این دلیل جوبشان منفی است.

آره این هست.. ولی من 4-5 سال از سنم بزرگترم...

در ضمن تا نتیجه گیری قطعی و تصمیم برای ازدواج، باید دوطرف هم رو بشناسند و تا شناخت حاصل نشه ازدواجی صورت نمیگیره.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

بدون اینکه براشون مهم باشه شما کی هستین جواب رد دادن؟؟؟؟؟؟؟

---

دقیقا

خواهرم رفت باهاش صحبت کرد.

گفت بابام پسرعموم رو برام در نظر داره منم دوستش ندارم..

بعد گفت که نمیخوام شما رو منتظر بگذارم.:161: