امروز عکسشو گذاشتم کنار خرما
لباس مشکی پوشیدم
بدیهاشو به یاد اوردم
و خندیدم
چون دیگه نیست که آزارم بده
هست اما تو دلم کشتمش
واسش ختم گرفتم
پس این کیه که الان کنارم خوابیده....
مرد زنده اما مرده
نمایش نسخه قابل چاپ
امروز عکسشو گذاشتم کنار خرما
لباس مشکی پوشیدم
بدیهاشو به یاد اوردم
و خندیدم
چون دیگه نیست که آزارم بده
هست اما تو دلم کشتمش
واسش ختم گرفتم
پس این کیه که الان کنارم خوابیده....
مرد زنده اما مرده
سلام.میشه بیشترتوضیح بدهید؟الان باهمسرت زندگی میکنی؟
salam yani chi?
سلام دوست خوبم
از خوندن نوشته هات واقعا متاثر شدم این نشوندهنده یه غمه .گلم دوست خوبم تو تنها نیستی .از مشکلت بگو تا اگر حتی نتونستیم کمکت کنیم لااقل باهات همدردی می کنیم و توی ناراحتی و مشکلت کنارت خواهیم بود.
وقتی به معنای واقعی بمیره و حتی جسمش کنارت نباشه؛ دیگه نمی خندی چون هیچ کاری دیگه از دستت برنمیاد.
اما وقتی هست و در کنارت نفس میکشه؛ تو هنوز امیدواری!
امیدواری چون توی اینترنت دنبال سایتی گشتی برای مشاوره و مطرح کردن مشکلت؛ پس کسی نمرده و اگر بخوای همه چیز رنگ و بوی دیگه ای خواهد گرفت و تو و همسرت رشد خواهید کرد. :43:
ای کاش من هم مثل تو میتونستم به همین راحتی یه ختم برای همسرم بگیرم.
بدیش اینه که با دنیای واقعی چه کار کنم؟
من معتقدم اگه لازمه دلم رو تا این حد از همسرم جدا کنم بهتره به آینده خودم و اعصاب و روان خانواده ام هم اهمیت بدم.
نمی شه معلق باشم:
طرف مرده برام ولی با هم زندگی می کنیم... یعنی چی آخه!!!
برزخ
وحشتناکه
آره بین هوا و زمین بودن وحشتناکه
سخته
اینکه یه روز عاشقی یه روز متنفر
اینکه مدام گول بخوری
اما دیگه نه
دیگه واسم تموم شد
هست اما نیست
کمتر ادیت میشم
نمیبینمش
اخه این موجودی که تو خونه من راه میره
یه جنازست
عکس همسر مرحوم منه
کسی که یک سال نمیشه باهاش هم خونه شدم
کسی که ابان پارسال تو خاطرات من و همسرم از شادیهای عروسیمون گفتم
حالا ختمشو گرفتم
مـــــــــــــــــــرد
مگه میشه مرده زنده شه نه نمیشه
پس اگه بخوامم نمیتونم دوباره قبولش کنم
آخه پفتم که خرماشو خوردم
عزیز دلم میشه یه کمی صبر کنی و جواب سوالاتمون رو بدی؟
خانمم قبلا اینجا عضو بودی ؟ نام کاربریت چی بود ؟ می تونی اون قسمتی که در مورد خاطرات عروسیت گفتی رو برامون بذاری ؟
باشه . کار خوبی کردی که کشتیش. حتما حقش بوده .
فقط بهمون بگو چرا کشتیش ؟ و چرا میخوای با یه مرده زندگی کنی ؟
بگو چی شد که به اینجا رسیدی؟
- - - Updated - - -
اِِِِِِِِِِِِِِِِِِییییی یییییییییییِِِِِِِِِِِِِِ ِِِِِِِِِِ خدایا به داد دل جوونا برس
:323:
دو شنبه شب بهترین شب عمرمون بود در جریان هستید دیگه عروسیمون بود:43:
آرامش واقعی طعم خوشبختی دل اروم گرمای زندگی همه اینا حسیه که از روزی که همخونه هم شدیم مهمون ماست نتیجه دعای پدر و مادرمون که خدا سالهای سال سایشونو از سرمون کم نکنه
تو نگاه اول فقط چند ثانیه خیره همو نگاه میکردیم چنان دورم میچرخید که اصلا حواسش به فیلم بردار نبود هر چی صداش میزد انگار نه انگار
تو اتلیه یه آن حالم بد شد خسته شده بودم چیزی نگفتم اما فهمید دیدم یهو رو به عکاسا گفت لطفا همگی بیرون تمومش کنید خانومم حالش خوب نیست همه تعجب کردن رفتن بیرون یه پارچه پهن کرد خودش نشست زمین منم مجبور کرد دراز بکشم سرمو گذاشت رو پاش عصاره گوشت که با خودم اورده بودمو دهنم کرد کلی انرژی گرفتم البته کلی قیافم به هم ریخت که گفت نگران نباش تو فقط سرحال باش بعد دوباره بردم ارایشگاه
تو ماشین داد میزد خدایا واسه امشب از تو ممنونم میگفت بخند که بالاخره سختیا تموم شد چنان تو ماشین داد میزد و از خود بی خود بود ماشینای اطراف میدیدنشو کلی میخندیدن
:43:عزیزم همسرم:43:
تو بهترینی
روزی که کنار مرقد امام رضا عقد کردیم قسم خوردی خوشبختم میکنی و حالا دارم با تمام وجودم طعم خوشبختیو میچشم زندگی برای من یعنی نفس کشیدن کنار تو
دوســــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــت دارم
چشم. پاک کردم عزیز دلم
حالا دوس داری برامون بگی چرا کشتیش ؟
- - - Updated - - -
خودت هم ویرایش پست رو بزن و پاک کن اسامی رو