نمایش نسخه قابل چاپ
با خانمی آشنا شدم که 7-8 سال قبل یک نامزدی ناموفق داشته. میگه در حد نامزدی چند ماهه بوده و رسمیت پیدا نکرده و جشن و ازدواجی گرفته نشده. راستش من قبلا هیچ وقت فکرش را نمیکردم که روزی با کسی که چنین مساله ای داشته بخوام وارد مذاکره ازدواج بشم. الان موندم چکار کنم. هنوز به خانوادم هم نگفتم. راستش به راحتی امکان پیدا کردن موردهای خوب را دارم. ولی چون فکر میکنم فرد با شخصیتی هست نمیخوام ازش براحتی بگذرم. خودش هم گفته حاضره همه جزییات اون رابطه قبلی را برام توضیح بده. نظرتون چیه؟
7سال قبل؟اگر 7ماه بود یه چیزی یا می گفت دوست بودیم ولی الآن
جای فکر کردن هم نداره.مطمعنی سر مسایل دیگه دول نشدی؟شما
سراغ هر دختری دیگه ممکنه همچین دوره ای رو گذرونده باشه.فکر
می کنم همون موردهای خوب شما رو هوایی کرده.
سلام. خودت جزئیات رو ازش نخواه. دلیلی نداره بدونی. اگر شخصیت مثبتی داره ، به حرفش تا همین زمینه اعتماد کن . هر شخصی لیاقت شروع کردن یک زندگی دوباره و خوب رو داره. شما باید تکلیفت رو با خودت مشخص کنی در آینده این خانم حضور داشته باشی یا با گذشته ایشون سر کنی؟ اگر به این جواب رسیدی پاسخ پرسش خودت را خواهی دونست.
یعنی دوست من بودن یه رابطه ی تمام شده اون هم مال چند سال پیش اونهم در حد چیزی که فرمودین انقدر تاثیر گذاره و مهمه!
واقعا برای خودم جای سواله که واقعا اگه خاهر خود ادم همچین اتفاقی براش بیفته ایشون باید زندگی ایندشون خ تحت تاثیر قرار بگیره!؟
یا حتی خود شما اگه خدای ناکرده همچین اتفاقی براتون بیفته باید حق انتخابهای ایندتون رو تحت تاثیر قراااار بده!
خدای من !
خوب در حال حاضر هیچ کس دیگه ای در ذهنم نیست. فقط ایشون هست. خانوادم هم گفتن اشکالی نداره. گرجه انتظار نداشتم به این راحتی بگن مهم نیست! اما خوب شماها ماشالله همه روشنفکر و امروزی هستید. ولی من که در محیط بسته مذهبی رشد کردم شاید زیاد با این مسایل نمیتونم راحت کنار بیام. البته بیچاره خانوادم از بس از دست زن نگرفتن من عاصی شدن که دیگه فکر کنم به هر کسی من انتخاب کنم رضایت میدن!
من فکر میکنم این مساله زیاد مهم نیست اما میترسم در آینده دغدغه فکری من بشه. غیر ممکنه مردی به این مساله فکر نکنه روزی که بین اون افراد در گذشته چی اتفاق افتاده.
هرگز نمیشه به اطمینان 100% رسید. با این فکر ذهنت همیشه درگیر خواهد بود. مگر دختران دیگه این اطمینان رو به شما میدن. خانواده من هم مثل شما و شاید خیلی بیشتر مذهبی باشن. این تفکرات ربطی به مذهب نداره.
دوست عزیز سعی کن قبل از ازدواج چشمانت رو باز کنی و بعد از اون کمی بر هم بگذاری. برای خوشبخت شدن شما انسانیت و شخصیت اون خانم حرف اول رو میزنه .
بسیاری از آقایون این خوشبختی رو در کنار خانمی تجربه کرده اند که قبلا ازدواج کرده بوده. هر کدوم از ما چندین نمونه سراغ داریم.
سری به این تاپیک بزن.
دوست من باید با اطمینان بری جلو تا دلت قرص نشده اقدام نکن اینجوری زندگی ایشون + خودت رو خراب م یکنی!
گذشته ادما مهمه اما تا اونجایی که خودشون سهم دارن.باید ببیین سهم ادما چقدره. این اتفاق م یتونه براحتی واسه خودت بیفته!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط delgir89
سلام بردار عزیز باید به شما بگم شما ادم بدلی هستی که به 7.8 سال قبل که:305: خدایا چی شد فکر کنی چون از کجا میخوای گذشته کسی که باهاش ازدواج میکنی رو بدونی خدایا اون از 14 سالگیش به چندتا پسر نگاه کرده به چندتاشون خندید چنداتا بهش متلک گفتن چندا براش شماره فرستادن با چند پسر حرف زده خدایا! بردار عزیز اینا رو بریز دور مذهب :81:چه ربطی داره به بدلی شما چرا همچی رو بهم ربط میدی نمیخوای چرا به در دیوار میزننی چون زیاد معطل کردم خانواده چیزی نمگیه اگه نه حتما نمیزاشتن من که یک عالمه مورد خوب دارم... برادر عزیز با خودت رو راست باش این بدلی و وسواس بزار کنار.ببخشید اگه تند حرف زدم:203:
یه صحبت کلی با عرض پوزش از همه شما. فکر میکنم غالب کسانی که اینجا هستن شاید یه همچین چیزایی را تجربه کرده باشن واسه همین ازش شدیدا دفاع میکنن و من را محکوم. اشکال نداره. من هم نمیگم اون خانم دفاع نداره. به هرحال وقتی از هر 3 ازدواج یکیش طلاق هست تو ایران دیگه این مسائل باید طبیعی باشه. من اصلا کاری به این خانم ندارم و نمیخوام بگم بد کرده یا چی. من دارم راجع به خودم صحبت میکنم. میگم چطور با مساله روبرو بشم و چطور باهاش کنار بیام. الان باید چکار کنم؟ چی ازش بپرسم. خودش تمایل داره همه ماجرا را برام تعریف کنه که دیگه سوالی تو ذهنم نباشه. منم فکر میکنم بهتره بدونم چی گذشته. وگرنه بعدا همش بهش فکر میکنم. باید بدونم طرف کی بوده؟ چطور آشنا شدن؟ و چرا جدا شدن؟ مثلا اینکه آیا تو خیابون با هم آشنا شدن یا خواستگاری رسمی بوده به نظرتون مهم نیست؟ اینکه چی باعث جدایی شده به نظرتون مهم نیست؟ ممکنه مورد مشابه باز بین من و این خانم پیش بیاد. البته اینها ازدواج نکردن که حالا میگم جدایی. منظور اینه که بالاخره بقول خودش چندماه باهم بودن. بعد بخاطر مشکلات به جشن و عروسی نرسیده و قضیه بهم خورده. من هم فقط یک جلسه با این خانم صحبت کردم اون هم نه در مورد ازدواج بهانه ای بوده برای آشنایی بیشتر. دیگران ایشون را به من معرفی کردن و تعریفشون را هم کردن.
نیلو جان: شما حق داری اینطور صحبت کنی چون خانم هستی و باهاش احساس همدردی میکنی. من نگفتم کی بهش تو خیابون نگاه کرده. میگم ایشون چند ماه با یک شخصی بوده و بعد بهم خورده. حالا سوالم اینه که چطور با این مساله روبرو بشم؟ این بددلی هست؟ ضمنن اینجور نگرانیهای ذهنی اگر ربطی به سنت و مذهب نداره پس به عمه من ربط داره؟
مهرااد: یعنی چی که سهمش چقدر بوده؟ بقول خودش هر طرف ماجرا مساله را طوری بیان میکنه که حق با خودش باشه!
ضمن فکر نمیکنم شبیه اون تاپیک باشم. اون فرد پس از ازدواج و مدتها با این افکار درگیر بوده. من هنوز ازدواجی نکردم. دارم راجع به مساله کنکاش میکنم و احتمالات را مد نظر قرار میدم.
مجید: بله ممکنه موردهایی که شما میگید باشه. ولی منم موردهایی سراغ دارم که طرف واسه فرار از یه شکست عشقی میره با کس دیگه و لی هنوز شخص اول را فراموش نکرده. بعد این میشه شروع مشکلات جدید. پس حق دارم نگران باشم.
باسلام
الان توجامعه ی ماافرادی هستن که روابط ناسالم وزیر آبی زیادی دارن...روابطی که ازهمه مخفی مونده...دخترها وپسرهایی که درقبال تن فروشی خودشون پول میگیرن یاپول میدن...
خیلی هاهستن که هزارتا دوست دختریادوست پسرداشتن وبعدازازدواجشون اسمش رونمیارن
خیلی هاهستن که نامزد بودن یاحتی عقدبودن ولی الان اسم طرف مقابلشون توشناسنامشون نیست ودوباره هم ازدواج میکنن بدون اینکه اسمشو درزندگی آیندشون بیارن...
شماباانسانی روبرو هستین که یه واقعیت که مربوط به چندین سال پیش بوده روبه شماگفته....همزاد پنداری روگذاشتن واسه همین مواقع...
آیااگه خودتون این شرایط روداشتین حاضربودین به طرف مقابلتون درمورد گذشتتون بگین؟؟؟
آیا بایدتوجامعه ماجوری باآدمهای دیگه رفتارکنیم که آدمها روبه سمت دروغگویی سوق بدیم...درحالیکه اونهاباصداقت درمورد گذشتشون به ما میگن
به آدمهافرصت بدیم..چون ماهم معصوم نیستیم وگاهی به این نیاز داریم که آدمها هم به ما فرصت بدن...
من خودم یه دوستی دارم که آدم خیلی مذهبی نیست امامقیده وباکسی نامزدکرده که پسره اصلا نمازنمیخونده وبی بندوبار بوده و دوستم نامزدیشو بهم زده...آیا این انسان حقش اینه که دیگه ازدواج نکنه...کسی که حاضرنشده باهربی ایمانی وبی بندوباری کناربیادآیا آدم بدیه یاغیرقابل اعتماده...
چرا اگه یه پسرهزارتا رابطه ی غیراخلاقی و ناشایست داشته باشه و هزاربار هم عقدوازدواج کرده باشه باز بی عیب ونقصه توجامعه ی ما ولی دختری که یه بار یه رابطه ی نامزدی روتجربه کرده بدرد نخوره...
دوست عزیز 7 سال گذشته. اینو مد نظر داشته باش. فرار بعد از 7 سال؟ هر چی بوده تموم شده. باشه. معلومه تصمیمت رو از قبل گرفته بودی. ازش بپرس و امیدوارم با خیال راحت آرامش رو در کنار هم تجربه کنید.
بله دوست من می دونستم موضوعتون خ شبیه نبود ولی مشکل این اقا این بود که مدام رابطه قبلی خانومش اذیتش می کرد. می خاستم بگم این صداهایی که داره اذیتت م یکنه مهمه. همین نجواها ممکنه بعدا مثل این اقا دست از سرت برنداره! باید توجه داشته باشی.
منظورم از سهم همون پاسخ به سوالایی که برات مهمه است! اینکه چرا بهم خورده!
من همچین چیزی رو تجربه نکردم. دوست عزیز کسی شما رو متهم نمیکنه!
یه وقتایی اینکه همه جزییات رو برات بگه شاید باعث حساسیتهای بیجا در شما باشه. شاید بهتر باشه اون کلیات مهمش رو بدونی و یا حتی با خود اون اقا صحبت کنی! الیته من تجربه ندارم و نم یدونم نظرم چقدر درسته! ببین حتی اگه شما حرفای متناقض هم بشنوی متوجه میشی که یه چیزی این وسط هست1
نقل قول:
نوشته اصلی توسط delgir89
خانم فاطیما 86: من معصوم نیستم. ادعایی هم ندارم. ولی شما باز داری از ایشون دفاع میکنی که حق زندگی و ازدواج مجدد داره. خوب منم میگم داره. ولی من راجع به ایشون که چه حقی داره یا نداره صحبت نمیکنم. من میگم چطور با مساله روبرو بشم و آیا ازش بخوام که همه چیز را بهم بگه؟ خودم فکر میکنم لازمه همه چیز را بدونم همونطور که مهرااد عزیز گفتن.
چه لزومی داره همه ماجراروبدونیدمگرمسئله مربوط به یکی دوماه پیش است که میخواهیدهمه ماجراروبدونید وپیش خودفکرمیکنیدنکندبازبه فکراقای قبلی باشند هفت سال گذشته یعنی همه چی فراموش شده
حتمادلیلی داره که میگن درباره گذشته نپرسیداگرپرسیدنددروغ نگوییدولی همه ماجراروهم ندونید
اگرنمیتوانیدبااین مسئله کناربیایید بهتراست دخترخانم روهم امیدوارنکنیدبه دنبال کیس دیگری برای ازدواج باشید ازکجامعلوم بعدازشنیدن حقیقت بازتمایل به ازدواج بااین خانم داشته باشیددرحالیکه ایشون به خاطراعتمادبه شماهمه ماجراروتعریف میکنند مسئله ای که شخصی وخصوصی است همانطوریکه شماحق انتخاب داریدایشون هم حق انتخاب دارند پیگیری بیش ازحدشما به نظرمن بی اعتمادی وبدبینی رامیرساند شمامیتوانیدتحقیق کنیدتاهمه چیزرابدانید
آقای محترم،
1- بهتر هست که به مشاور خانواده مراجعه کنید. مشاور حضورری بهتر می تونه بهتون کمک کنه.
پس اگر امکانش را دارید حتما این کار را بکنید.
2- شما درست می گید و برای مهم ترین تصمیم زندگیتون با دلسوزی و حالا بهش فکر نکن و ... نمی شه اقدام کرد.
ممکنه برای بعضی ها مهم نباشه که همسرشون چند رابطه قبلی یا به چه شکلی داشته
اما برای شما مهم هست. بهتره به جای تلاش برای ندیدن و فراموش کردن، عاقلانه و بر اساس چیزی که براتون مهم هست تصمیم بگیرید.
تفکر و تصوری که شما باهاش یک عمر بزرگ شدید با دو تا جمله من و دیگری تغییر نمی کنه.
نخواستن و نه گفتن به اون دختر، اونقدر زندگیش را خراب نخواهد کرد. اما اگر شما هم نامزد کنید و بعد از یک مدت پشیمون بشید چرا!
اگر بعد از ازدواج نتونید اونطور که باید بهش علاقمند بشید و دائم به اون موضوع فکر کنید زندگی هر دو نفرتون خراب می شه.
3- از قبل بشینید فکر کنید و حتی برای خودتون بنویسید چه چیزهایی را می خواهید بدونید.
وقتی کاملا مشخص شد با یک قرار قبلی با دختر خانم در این مورد صحبت کنید. اما این که هر روز زنگ بزنید و وسط حرفهاتون یه احوالی هم از اون موضوع بگیرید
یا هر بار یه چیزی یادآوری کنید صحیح نیست.
4- سوالاتی که به ذهن من رسید این بود که
آیا با اطلاع خانواده های طرفین نامزد بودند یا با هم دوست بودند ( بعضی افراد این لغات را به جای هم بکار می برند )
آیا صیغه محرمیت خونده بودند یا خیر
آیا تماس جسمی داشتند یا خیر
ایا تماس جنسی داشتند یا خیر ( در این موارد دقت کنید دونستن جزییاتش به شما کمک نمی کنه. اما کلیات را لازمه بدونید. مخصوصا که گفتید شرایط فرهنگیتون طوری هست که براتون مهمه )
علت جداییشون چی بوده؟
آیا اگر احتمالا شما بخواهید با اون آقا یا در مورد این مساله تحقیق کنید دختر خانم مشکلی ندارند؟
چرا این خانم 7-8 سال بعد از اون موضوع ازدواج نکرده؟ فاصله زمانی زیادی هست. آیا از نظر روحی تاثیر بدی روش گذاشته بوده یا مساله خاصی بوده که این وقفه طولانی ایجاد شده؟
موفق باشید:72:
سلام Delgir 89
نگرش خانواده ها در مورد نامزد متفاوته. بعضی ها نامزد یعنی کسی که عمه خاله دایی عمو فامیلهای نزدیکه دیگه میدونن. از فامیلهای پسر هم فامیلهای نزدیک می دونن. در این دوره یه صیغه محرمیت موقت خونده میشه. از نظر دینی پس صیغه هم بودن و برای هیچ کاری محدودیت نداشتن ولی از نظر قانونی برای داشتن حق و حقوق باید تو دفاتر رسمی ثبت بشه. مال اینا دیگه به این مرحله نرسیده. صیغه هم زمونش تموم شده 7 سال پیش رفته پی کارش.
به نظرم شما که اینقده حساسی. به صورت کلینه جزییات از خانم مورد نظر بپرسید. چه کسی بوده؟ دلایل آشنایی و جدایی رو بپرسید کلی ها. گیر ندین که دستش به دستت خورد نمی دونم موهاتو دیده دست دادی یا نه؟ خیلی کلی بپرسید. بعدا تلاش کنید اون آقا رو پیدا کنید و دلایل رو حداقل به صورت غیرمستقیم از خودش هم بشنوید. چون حق شماس که تحقیق کنید. در تحقیقات خیلی سخت گیری کنید. ظاهرا چون شما حساسین. ولی خوب اگه در نهایت جواب تون مثبت بود هیچ منتی سرخانمتون نخواهید داشت.
مرسی خانم شیدا و ساحل.
خانم شیدا من دقیقا همچین سوالاتی مد نظرم بود. خیلی ممنون. لطفا دوستان اگر سوالاتی مشابه سوالات خانم شیدا به ذهنشون میرسه بگند
به نظر من شما حق دارید بدونید چون براتون مهمه.
ولی خواهشا اگر تصمیم به ازدواج با ایشون گرفتید دیگه این قضیه رو کاملا فراموش کنید وگرنه هم خودتون عذاب میکشید هم ایشون.
بله میخوام صحبت کنم و اون هم تمایل داره که ماجرا را شرح بده. تا من همه چیز را ندونم خیالم راحت نمیشه
راستش هنوز من تصوری ندارم از اینکه واقعا احساسم راجع به این موضوع چیه؟ یا اینکه حتی دیدگاه دیگران راجع به این موضوع چیه؟ یعنی مطمئن نیستم از احساسم. الان فکر میکنم این مساله اونقدر هم که فکر میکردم روی من اثر منفی گذار نبوده. ولی باید مطمئن تر باشم از احساسم. مخصوصا دیدگاه دیگران. میدونید که ما ایرانیا از حرف مردم خیلی تاثیر میگیریم.
لطفا بازم دوستان اگر سوالی به ذهنشون میرسه که در این صحبت بپرسم به من بگند. مرسی
درخواست جدایی از سمت ایشون بوده یا اون آقا؟
جزییات را نمیدونم چون هنوز صحبت نکردم. ولی گویا آقا رفتارهای ناخوشایندی داشته...
نامزد یعنی چی؟صیغه بودن؟بهم محرم بودن مگه اینهمه حساس شدی؟داری بهونه الکی میاری
مرسی که نظر دادی دوست عزیز. ولی لطفا مطالبی را که نوشتم یه بار با دقت بخونید. زیاد نیست. سوالهام مشخصهنقل قول:
نوشته اصلی توسط ahmad3930
- - - Updated - - -
بله خوب! پس نامزد یعنی چی؟ با سیستم وایرلس که با هم در ارتباط نبودن!نقل قول:
نوشته اصلی توسط ahmad3930
عزیز دلم نامزد داریم تا نامزد، بعضیا همین که با یکی در ارتباطن میگن نامزد کردم،بعضیا به صیغه،اگه واقعا مطمئنی صیغه بوده قضیه فرق داره، البته به آدمش هم بستگی داره،بعضیا بدون صیغه در حد زن و شوهر با هم راحتن،الان مساله پیچیده شد،من فکر کردم فقط صحبت ازدواج بوده نه محرمیت،به نظرم ازش دقیق بپرس که بینشون چی گذشته،من ی پسرم قطعا گذشته واسم مهمه، اما محرم بودن یعنی اگه چیزی بینشون بوده گناه نکرده، پس نمیتونی محکومش کنی،ازش دقیق بپرسی بهتره، اونی که میگن سوال نکنین در حد داشتم خاستگار و چند جلسه صحبته اما محرمیت بوجود امده،مدتش و نوع ارتباطشون مهمه، ازش واضح بپرس خودتو اذیت نکن اما قبل از پرسیدن ببین انقدی صادق هست و بهش اعتماد داری که حرفشو قبول کنی یا میخای بگی شک دارم به حرفاش
بله مرسی . منم میخوام همین را بدونم. باید صحبت کنم. ولی خوب نمیدونم این صداقت در جواب که میگید را چطور میشه مطمئن شد. فکر میکنم وقتی دو نفر دست کم 2 ماه با هم نامزد باشن حتمن به تماس فیزیکی هم میرسه.
از شما خواهش میکنیم که بدون هیچ قضاوتی یا پیش فرضی به سراغ سوالهاتون برین. اینکه تماس فیزیکی داشتن یا نه. از الان معلومه که تو فکر شما چی می گذره.
والله همه دختر ها کم و بیش خواستگار داشتن. با بعضی هاشم جدی شده. یعنی تا مرحله بله برون رفته ولی خوب نشده. دلیل نمیشه که آدم اینا رو به خواستگار بعدیش تعریف کنه. دو حالت داره یا چیزی هست که این خانم پیش کشیده. یا چیزی نبوده و این خانم سادگی کرده گفته. حالا اگه اون حالت اول رخ بده. یعنی یا اطرافیان می دونن و میخوان قبل اینکه کسی بهتون بگه خودش بگه یا موردی هست که پیش کشیده. اگه اینقده حساسی پس دقیق شین ببینین موضوع چیه. ولی اصلا ذهنتو نبر پیش این که ای داد بیداد این تماس فیزیکی داشته. حالا دست این به اون خورده. این تو لباس مجلسی دیده....
یه سری سوال تو برگه آماده کنید. از خانم موردنظر بپرسید. سعی کنید که خیلی خوب گوش کنید. اجازه بدین خودش تعریف کنه وسط تعریفش نپرین. چون خودش نکات برجستشو میگه.
بعدش از اون آقا یه نشونی چیزی بدست بیارین. از خود اون آقا هم به صورت غیرمستقیم بپرسین. جواب ها رو مقایسه کنید. ببینید براتون قابل هضم هست یا نه.
به جای افکار منفی بهتره اقدام کنید.
حداقل از این نظر بهتون اطمینان میدم که میتونه هم به تماس فیزیکی نرسه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط delgir89
من و پسرخاله ام دو سال با هم در ارتباط بودیم و یکبار حتی دست همو نگرفتیم.
ولی به هرحال با توجه به خصوصیات مثبتی که از ایشون مطرح کردید به نظرم بهتره با دید باورگرایانه ای نسبت به توضیحات ایشون برخورد کنید. یعنی دیگه هرتوضیحی دادن مشکوکانه بهش نگاه نکنید.
یه راه دیگه هم هست. آیا براتون ممکنه مثلا از همسایه های ایشون یا از محیط کارشون یا از کسانی که به نوعی در ارتباط با ایشون هستن، در مورد گذشته ایشون تحقیقی کنید؟؟
چون شناخت دقیقی ندارم همسایه و اقوام خیلی نزدیکش را نمیشناسم. چون هنوز وارد خواستگاری جدی نشدیم و فقط چند پیام رد و بدل شده
خودش البته گفت این مساله ای نبوده که بتونید به راحتی بهش برسید چون افراد زیادی ازش مطلع نبودن
ولی خانم ساحل هم درست میگن و بالاخره چیزی بوده که فکر کرده اگر من بعدن بفهمم مشکل ساز میشه. وگرنه یه خواستگاری ساده و چند جلسه صحبت کردن با کسی که چیز مهمی نیست.
من هم زیاد فکر نمیکنم حساس باشم. فقط میخوام مطمئن شم هر چی بوده تموم شده دیگه
کارهایی که گفتید را میخوام انجام بدم. اما در یک چیزی که دوستان گفتن شک دارم. و اون این هست که ازش بخوام نامزدش را معرفی کنه تا باهاش صحبت کنم.
فکر میکنم حتمن ناراحت میشه و اینطور تصور میکنه که نظرم در مورد اون را منوط به قضاوت نامزد قبلیش کردم.
فکر میکنم حتمن ناراحت میشه و اینطور تصور میکنه که نظرم در مورد اون را منوط به قضاوت نامزد قبلیش کردم.
شما باید تمام علت های شک رو از بین ببرید که بعدها پشیمون نشین. خیلی خوب تحقیق کنید.
خیلی مشخص و واضحه که نامزد قبلی از خانم مدنظر شما تعریف و تمجید که نخواهد کرد. شما باید چندکلمه ای صحبت کنید تا عیار دستتان بیاید و دلیل جدایی را بپرسید. البته به نظرم اگر از برادری پسرخاله ای استفاده کنید بهتر است. اما با توجه به مطالبی که از شما در چند صفحه هست بهتر است خودتان اقدام کنید . از در و همسایه آقا بپرسید.
ماها همیشه برای تحقیق اگر کسی خواستگاری مان بیاید از عروس های طرف مقابل تحقیق می کنیم یا به خواستگاری کسی برویم از دامادهای طرف مقابل تحقیق می کنیم.
ولی از شما خواهش می کنم به حرف هایی که دختر خانم میزند خیلی خیلی خوب گوش کنید. کلا دوران نامزدی و عقد جهت شناخت هست. نه عشق و عاشقی.
اگر اینور خیلی تلاش کنید تمام جواب سوالهایتان را بدانید بعدا بهانه و حسرتی در آینده نخواهید داشت.
جنابdelgir89 به نظرمن بیخیال این خانم وازدواج باهاش بشیدچون شماکه الان اینقدربه این مسئله نامزدی گیردادی پدرطرفت روبعدازازدواج درمیاری بس که ازسوالهای مختلف میکنی اون وقت اونم ازدست سوالها ورفتارت خسته میشه.
البته اشکال ازشمانیست رفتارتون اینطوریه ببین رابطه اشون هرچی که بوده تموم شده به این کارشمامیگن نبش قبرگذشته هااگه می پسندیش ودوستش داری بدون توجه به گذشته اش بروباهاش زندگی کن اگرهم نه باشخصی که موردپسندت باشه بروشماکه میگیدموردخوب براتون زیاده پس خواهش زندگی این بیچاره روهم خراب کنیدچون هیچ کس ازنبش قبرگذشته هاش لذت نمیبره.
خوشبخت وشادباشی
خیلی ممنون از همه دوستان. امیدوارم با راهنمایی های شما مساله بخوبی برام بطور صحیحی پیش بره.
خانم نگاه عزیز: بله رفتار من اینطوریه: چون میخوام با کسی یک عمر زندگی کنم. پس لازمه بدونم گذشته طرف چطور بوده چون فکر میکنم گذشته همه ما در آینده ما تاثیر گزار هست. البته قرار هست یک جلسه صحبت کنیم. نه اینکه یک عمر راجع به این مساله ازش سوال کنم.
نبش قبر گذشته خوب نیست اما همونطور که گفتم وقتی میتونم کسی را بپسندم و دوستش داشته باشم که شناخت کاملی ازش داشته باشم. مثلا بدونم چرا یکبار نامزدیش بهم خورده و ... اینطوری با اعتماد کاملی از هم آشناییمون شروع میشه و در نتیجه زندگی هیچ کدوم ما خراب نخواهد شد.
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط delgir89
شما وقتی می تونید کسی رو بپسندین و دوسش داشته باشین که با شناختی که ازش پیدا می کنید به معیارهاتون نزدیکتر باشه.
شما بعد معیارهای یک عروس رو از خانواده خودتون هم مد نظر داشته باشید.
چون این خانم یه کم شرایط خاصی دارن باید شما خیلی قوی باشین که اجازه ندین فردا روز کسی از خانوادتون بهش متلکی بندازه.