خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام من یه دختر تنها هستم از این لحاظ که هیچ کسی رو برای درددل ندارم خیلی به کمک نیاز دارم
مادر من یکسالی میشه که با پدرم سرد رفتار می کنه دلایلش هم خیلی قانع کننده نیست شاید باورتون نشه مادرم بعد بیست سال زندگی مشترک تازه به این نتیجه رسیده که پدرم اخلاق خوبی نداره در صورتی که از نظر من و پدر و برادرم پدرم هیچ فرقی نکرده در حالی که مادرم خیلی عوض شده در این یکسال به طور مرتب هر روز فردی با موبایلش تماس می گیره و تقریبا نیم ساعت تا یکساعت مادرم باهاش حرف میزنه این اولین دوست مادرم در این بیست ساله که ما اونو نمی شناسیم چند بار که اس ام اس هاشو یواشکی خوندم فهمیدم که اون یه زنه که با شوهرش مشکل داره و فکر می کنم مادرم رو تحریک می کنه
از طرف دیگه از لحاظ جنسی مادرم به پدرم پا نمیده و در مقابل خواسته پدرم میگه برو زن بگیر
من میترسم که نکنه پای مرد دیگه ای در میون باشه چون مادرم اصلا حاضر نیست بره پیش مشاور فکر میکنم پدرم هم از این فکر رنج میبره تو رو خدا کمکم کنید از کجا بفهمم که چنین چیزی هست یا نه ؟ باید با مادرم چطوری رفتار کنم؟
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام
به نظرت بهتر نيست خودت با مادرت صحبت كني و دليل رفتارش رو ازش بپرسي . اينطوري بهتره . مادر و دختر بهتر زبون همديگه رو ميفهمن . شايد مادرت يك خواسته اي داشته كه پدرت براورده اش نكرده
شايد هم از پدرت يك چيزي ديده يا از پدرت يك خلافي سرزده كه مادرت اينقدر باهاش سرد شده
بهترين راه اينه كه خودت با مادرت صحبت كني
دیگه درمونده شدم تورو خدا یکی بگه چی کار کنم
سلام به همه دوستان من یه تاپیک با عنوان (به کمک فکری نیاز دارم) گذاشتم خواهش می کنم به من همفکری بدید خیلی مهمه
RE: دیگه درمونده شدم تورو خدا یکی بگه چی کار کنم
با
سلام
شما
از
مشکلاتون
چیزی
نگفتید
RE: دیگه درمونده شدم تورو خدا یکی بگه چی کار کنم
توی تاپیک قبلی گفته بودم ولی یه بار دیگه میگم
من یه دختر نوزده ساله ام هجده سال از زندگیم توی خوشبختی کامل بودم و هیچ وقت فکرش هم نمی کردم که کارم به اینجا بکشه
مادر و پدر من عاشق هم بودن اما با ورود دوستای جدیدی به زندگی مادرم همه چی به هم ریخت الان یه ساله که مادرم با پدرم سرد و بی تفاوته محبتای اونو مسخره میکنه دلایلش هم خیلی منطقی نیست بعد بیست سال تازه یادش افتاده که اخلاق پدرم خوب نیست من هر چی باهاش حرف زدم با محبت با دعوا با قهر ولی فایده نداشت بعضی وقتا هم منو متهم میکنه که زیادی دارم فضولی میکنم آخه به کی بگم که منم دارم از این رفتار زجر میکشم نمیتونم خاطره های خوب گذشته رو فراموش کنم
جالبه بدونین که اکثر دوستاش با شوهراشون مشکل دارن مادرم اصلا حاضر نیست بره پیش مشاور انگار اصلا تمایلی به سر و سامون دادن زندگیش نداره تنها چیزی که منو میترسونه اینه که نکنه کسی وارد زندگیش شده که باعث شده دیگه پدرم و نبینه و محبتای اونو ندید بگیره پدرم مشکلای خودشو قبول داره و حاضره بره پیش مشاور نمیدونم چی پشت پرده اس و کی مادرم رو تحریک میکنه و از زندگیش و شوهرش و بچه هاش دورش کرده خواهش میکنم به من همفکری بدید ممنونم
RE: دیگه درمونده شدم تورو خدا یکی بگه چی کار کنم
با سلام
البته
به
این
راحتی
نمیتوان
راهکاری
گفت چون پدر و مادرت داری تجربه زیادی از زندگی هستن و البته فراموش نکنید که گدشت زمان حلال تمام مشکلات است شما سعی کنید مادررا قانع کنید از مشاور و متخصص کمک بگیرد از افراد فامیل با تجربه کمک بگیر حتما مادرت نگران خود شما هم هست و این میتونه ترو کمک کنه که تو بیشتر باهاش مشاوره کنی
صبور باش زمان خودش همه چیز رو حل می کنه انشاالله
RE: دیگه درمونده شدم تورو خدا یکی بگه چی کار کنم
مطمعني مامان وبابات هيچ مشكلي نداشتن آخه اين جور مواقع يه چيزي بايد وجود داشته باشه تا مادر خانواده بخواد دلسرد بشه .....البته منو ببخش اگه پررويي كردم .
RE: دیگه درمونده شدم تورو خدا یکی بگه چی کار کنم
اگه من توی این سایت اومدم واسه این بود که اولا خیلی احساس تنهایی میکردم ثانیا دیگه راهی به ذهنم نمی رسید و می خواستم از شما دوستان کمک بگیرم و به هیچ وجه از هیچ جوابی دلخور نمیشم از همه ممنونم و خواهش می کنم اگه راه حلی به ذهنتون میرسه منو بی نصیب نذارید
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام cheshmak
شما چند سالتون هست؟ تحصیلاتتون چقدر است، وضعیت اجتماعی ، تحصیلی و شغلی و جو خانواده اتان چگونه است؟ این سئوالهای از این نظر مهم هست كه مشكل ارزیابی شود و میزان تاثیر شما در خانواده مشخص گردد. در بعضی خانواده ها فرزندان به هیچ وجه درون مرزهای والدینی راه داده نمی شوند. و شاید تصور مشكل شدید یك ذهنیت برای شما باشد نه یك واقعیت.
اگر شما می توانید روی مادرتون تاثیر بگذارید از ایشون بخواهید كه به مشاور خانواده مراجعه كنید. اما اگر چنانچه گفته اید، او حرف شنوی از شما ندارد، لازم است با پدرتان صحبت كنید منفردا به مشاور خانواده مراجعه كند، تا مسائل خصوصی و مهمی كه در زندگیشون هست را با مشاور در میان بگذارند و چون اطلاعات شما به هیچ وجه كافی نیست و بیشتر جنبه برداشت ذهنی شماست.
هیچ خانمی صرفا تحت تحریك خارجی و دوستان نمی تواند این همه به خانواده بی توجه باشد، لازم است ارزیابی دقیقی توسط مشاور به عمل آید و راهكارهای تغییر بافتی در خانواده بررسی شود.
اما نیاز به دخالت مستقیم شما نیست. مرز خودتون را از ریز مسائل والدینتان باید جدا كنید، شما اجازه كارگاه بازی و جستجو در موبایل مادرتون یا تعقیب یا ... ایشون به هیچ وجه ندارید، این مسئله هم به بافت خانواده ضربه می زند و هم مهمتر از همه به خود شما خسارت وارد می كند. نقش شما صرفا یك راهنمایی كلی و ساده به پدرتون (و مادرتون اگر قبول كرد)،جهت رفتن به مشاوره هست.
در ضمن من مطالب شما را كه در چندین موضوع ایجاد كرده بودید در همین موضوع ادغام كردم، لطفا جهت پیوستگی و پیگیری مطالب خود صرفا از همین یك موضوع استفاده فرمائید.
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
مدیر محترم همدردی سلام
از راهنمایی شما ممنونم اما از لحن نوشته تون میشه حدس زد که از دست من خیلی عصبانی هستید معذرت میخوام
اول میرم سراغ جواب سوال ها: من نوزده ساله و دانشجوی رشته مامایی هستم پدر و مادرم هر دو مدرک دیپلم دارند .مادرم شاغله و از نظر مدت زمانی کارش از پدرم بیش تر است البته پدرم با کار کردن مارم مخالفه اما مادرم بیش تر به خاطر علاقه خودش به شغلش کار میکنه از وقتی یادم میاد بین اونا جز محبت و خوبی چیز دیگه ای ندیدم و همیشه الگوی من بودن و البته هستن.
من هیچ وقت به خودم اجازه دخالت در مسائل خصوصی پدر و مادرم رو ندادم یعنی اونا خودشون اصلا ما رو دخالت نمیدن حتما می پرسین پس من این مسائل رو از کجا فهمیدم ؟
ببینید..... مادر من دوستای صمیمی زیادی داره که ریزترین مشکلات رو با اونا در میون میذاره اما پدرم با اینکه دوستای زیادی داره ولی روش نمیشه از مشکلات خانوادگی به اونا چیزی بگه به خاطر همین سنگ صبورش منم نه اینکه فکر کنید پدرم ریز مسائل رو با من درمیون میذاره نه اصلا این طور نیست پدرم خیلی محتاطانه با من حرف میزنه من خودم از پشت حرفاش یه چیزایی دستگیرم شد .
به خدا من آدم فضولی نیستم و حد و مرزم روهم خیلی خوب میشناسم هر کاری هم که می کنم فقط به خاطر اینه که خانواده ام رو حفظ کنم فقط چون مادرم حاضر نشد بره مشاوره من مجبور شدم این مشکل رو توی تالار بذارم
باور کنید وضعیت روحی من اصلا مناسب نیست اگر هم به قول شما کاراگاه بازی در میارم فقط به همین خاطره.
من روی کمک شما و بقیه دوستان حساب کرده ام و امیدوارم به من درمونده کمک کنید.ممنون
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام عزيزم.خدانكنه درمونده باشي!:72:
ميدونم چي ميگي.يكي دوسال پيش براي خود ماهم تو خونه يه همچين مشكلي بوجود آمده بود و اونائي كه داشتن مشكل بوجود مي آوردن هم از اين بازي داشتن لذت مي بردن و متاسفانه بزرگترها هم با لج بازي و غرورشون شون به اين آتش اونا دامن ميزدند. بهترين كار اينه باپدروتون پيش مشاور برين و راهكاراي درست را به همراه آماده سازي پدروتون براي خوب موندن بگيري !
چون معلوم نيست با اين وضعيتي كه ميگي خوبي پدرتون تا كي دوام بياره و مشكلتر از وضعيت فعلي وقتي ميشه كه پدرتون هم بخوان مقابله به مثل كنند واز دور برياشون كمك بگيرن !كه اين وضعيت با توجه به استقلال مالي مادرتون ميتونه مشكلزا باشه!
اميدوارم هر چه زودتر با خبراي خوبي بياين وموفق بشيد:73:
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
من فکر می کنم ارتباط ان خانم به صورت تلفنی با مادر شما بی ربط با کم رنگ شدن عشق با پدر تان نیست از طرقی ادمها همیشه دوست دارند در مواقع بروز مشکل و درد دل کردن با دیگران حزفهائی بشنوند که از جنس خواسته های درونی انها باشد . باید چند نکته را مشخص کنید . 1_ ایامادرتان هنوزجوان است و ظاهری اراسته دارد . 2_ ایا دلیل بوجود امدن مشکل ایشان با پدرتان چیست و کدامیک مقصر است .3_ ایا وضعیت مالی پدرتان خوب است و یا به تعبیری او هم می تواند مشکل افرین برای مادر تان باشد یعنی به دنبال فرد دیگری احتمال دارد باشد یا نه . 4_ شغل پدرتان چیست و بیشتر با چه قشری سر و کار دارد . و اصلا خانواده شما چند نفرند و ... این سوالات می تواند برای هر خواننده ای مطرح شود و همیشه بدانید تا بی اعتنائی و عدو ابراز عشق در زندگی نباشد این مشکلات بروز نمی کند و دو شریک زندگی باید سهم خود را در پایداری زندگی مشترکشان بدانند شاید بخشی از نیازها مالی باشد مثل تصاحب یک ملک یا ماشین یا ... در هر صورت رفتارهای پنهانی و ارتباط اعضا خانواده با افرادغیر انهم پنهانی کمی خطر ناک است . و ادمهائی هستند که از ارتباط مثبت و موفق خانوادهها نا راضی هستند و شاید به تعبیری نمی توانند بهتر از خود را ببینند . در هر صورت با اندیشیدن و فراهم نمودن زمینه تفکر برای مادر تان می تواند کار را اسان نماید . وبهره گیری از ارائ مشاوران نیز بسیار مفید است . ضمنا شما سعی کنید خود تان را کمتر در گیر کنید .و حتما یکی از والدین شما قدری منطقی تر است .می توانید با ایشان به نحوی شایسته تبادل نظر کنید چون یقینا انها درد هم دیگر را پس از 20سال بهتر می فهمند .
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
به هولاكويي زنگ بزن البته مادر و پدرت را راضي به صحبت بكن
دكتر هلاكويي ٧۶۳۶ ۲٧۳ ۳۱۰ - ۱
http://www.holakouee.com/?lang=persian
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام
نگران نباش
همیشه مدل رفتار مادرت ثابت نمی کنه پای مرد دیگه ای در میونه
شاید می خواد با این رفتار هاش بیشتر توجه شما و پدرتون رو جلب کنه
اون دوستش رو که میگی با شوهرش مشکل داره خیلی میتونه در فکر و رفتار مادرت تاثیر بذاره
سعی کن عاقلانه بتونی پیداش کنی یعنی بشناسیش و با نقد و ارزیابیش در حضور مادرت به مادرت ثابت کنی دوستش در زندگیش اشتباه کرده
تو و برادرت باید بتونید با پیشنهادهایی مثل خرید کادو ترتیب دادن یه مسافرت غیر منتظره یا هیجان هایی این چنینی همکاری بابا رو جلب کنید و مادر رو سور پرایز کنید و هر سه تا به مادرت محبت کنید در عین اینکه منطقی و ارام دور از تنش در یک فرصت مناسب اشتباهاتش رو براش تشریح کنید
و بیشتر از پدرتون خواهش کنید با رفتارهای گرمتر با وی به ارامش روحی او کمک کند
رز
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام ، بهتره با پدرتون صحبت كنيد كه خودش براي حل اين مشكل پيشقدم بشه و تحقيق كنه . اينطوري كاراسزتر ه . باي
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
سلام عزیزم به نظر من اگه با مادرت صحبت هم کنی فکر نمیکنم چیزی که تو زندگیش وجود داره بهت بگه. میدونم خیلی رنج آورو سخته ولی بهتر اجازه بدی پدرو مادرت خودشون این مشکلو حل کنن بهتر از پدرت خواهش کنی که با ملایمت با مادرت صحبت کنه و علت مشکلشو بپرسه.
RE: خیلی به کمک فکری نیاز دارم
خوب شاید این هم داستانی از حقایق باشه ولی در عین حال نمی تونی از راه علاقه ومحبت وارد شی البته راه داره که بهت می گم
اولا باید خاطرات خوش زندگی
رو به یاد مادر بیاری بعد اینکه راه های منطقی جواب میده یعنی بشین تجزیه تحلیل منطقی کن اگه گفت فضولی
بگو فضول اون موبایلی هست که نیم ساعت باهات شستشوی مغزی بازی می کنه
این یه مثال بود اگه خواستی برام پیام بزار راهنماییت کنم