درگیری با رفتا شوهر

سلام
من 3 سال است که ازواج کرده ام یک بچه 20ماهه هم دارم شوهرم یک سری حسن هایی داردو یکسری معایب که داشتن این معایب ها باعث شده زندگیم مشکل شود من یکی یکی معایب شوهرم را عنوان میکنم و برای هر کدام راه چاره می خواهم ودر اینجا می خوام بگم که شوهرم خیلی زود داد میزند روی اولین سوال با داد او مواجه میشی که خیلی برای من غیر منتظره است اوایل میگفت بدلیل فشار کاری که در یکی از سدها کارهای سختی انجام میدادند بود میگفت اگر برم سر کار اداری برطرف میشه الان هم سر کار اداری یک سال و نیمی هست که مشغول شده اما برطرف نشده و خیلی مواقع باهاش صحبت کردم خودش قبول داره ولی نمی تونه رعایت کنه و این زود عصبانی شدن او باعث میشه که من هم از کوره در برم و باهم بگو مگو کنیم به نظر شما چکار باید کرد

سلام ايليا جون
جسارتا ميخواستم در مورد مشكلتون اظهار نظر كنم
در زندگي زناشوئي تنها مسئله خيلي مهم كه استحكام زندگي رو مسبب ميشه تفاهم متقابل هستش كه اين امر گاهي اوقات دستخوش انواع مسائل و مشكلات شده و موجب اظهار نارضايتي يكي از طرفين ميشود .
ناگفته نماند كه در تمامي زندگيها از اين نوع مسائل به وفور يافت ميشود.
شما كه مركز ثقل خانواده ميباشيد و بيشتر بار زندگي بر عهده شما ميباشد بايستي سياست به خرج داده و از منظر ديگري به اين نوع مشكلات بنگريد . اگر كه تفاهم در بين اين مشكلات وجود داشته باشد به راحتي ميتوانيد به اين مسائل بسيار پيش پا افتاده فائق شويد مگر نه حساسيتي كه در مورد اين امر به خرج ميدهيد بستري خواهد بود براي حساسيتهاي ديگر كه به راحتي ميتوانند ريشه هاي زندگيتان را بخشكانند.
در قدم اول طرف مورد نظرتان با صحبت منطقي كه با وي داشته ايد مشكل خود را قبول داشته كه اين امر بسيار عالي مي باشد شما ميتوانيد در زمان بالا رفتن صداي طرف مقابلتان به سرعت محل را ترك كنيد يا ميتوانيد تمام مشكلاتي كه وي عنوان داشته است را قبول كرده و در زمان درست با وي صحبت كنيد تا پي به اشتباه خود ببرد.
يقين بدانيد كه در دفعات بعدي كه او اقدام به بلند كردن صداي خود ميكند قبل از اين كه شما به او چيزي بگوئيد خودش شرمنده كار اشتباه خود ميشود.
رفته رفته با كوتاه آمدن هاي شما مشكلتان نيز برطرف خواهد شد.
ناگفته پيداست كه نحوه بيان مشكل به طرف مقابلتان بسيار مهم بوده و در قبول يا رد آن مسئله بسيار تاثير گذار ميباشد.
اميد كه با يك دنيا محبت و عشق زندگي نمائيد.

سلام derek و خانم ایلیا ؛
مطالب derek برای بنده بسیار آموزنده بود امیدوارم ایشان در تالارها و موضوعات دیگر سایت همدردی هم چنین فعالیت عالی داشته باشند .

سلام جناب(derek):

از اینکه به مشکل من پاسخ داده اید متشکرم سعی میکنم روشی را که مطرح کرده اید استفاده کنم امیدوارم که کارساز باشد .

سلام جناب (dere ) من همان ایلیاجون هستم که شما برای مشکل من نظر خودتون را گفتید و از شما تشکر کردم ولی مشکلی در عضویتم دارم که در زیز برای آقای مدیر سایت عنوان میکنم .


سلام جناب مدیر سایت همدردی :

مشکل من این است که من یک بار عضو شده ام به اسم زیبا ده اما مجدد که خواستماز سایت شما استفاده کنم دیدم که دوباره ازمن می خواهد که عضو شوم و من مجدد به اسم ایلیا جون عضو شده ام و چندمطلبی در بخش های مختلف این سایت به اسم ایلیا جون نوشتم اما برای مراجع به آنها و گرفتن پاسخ دچار مشکل شدم که از اسم زیباده استفاده شده مثل همین بخش که به اسم ایلیا جون مشکلم را نوشتم اما در مورد پاسخ تشکر به جناب (derek) به اسم زیباده نوشته شده لطفاًبرای رفع مشکلم مرا راهنمائی کنید .

سلا مثل اینکه فعالیت من با کاربر زیباده کار می کند
در این قسمت میخواهم مشک دومم را با همسرم مطرح کنم ،
مشکلی که دارم خوش قول نیس یعنی هر کاری را که بگوید که انجام میدهم یا انجام نمی دهد یا بعداز مدت طولانی انجام می دهد یک سری قوانینی را برایش نوشتم گفتم تو به اینها اگر قبول داری عمل کنو حتی زیر قوانین را امضاء زد ولی اصلا به آنها عمل نمی کند لطفا من را راهنائی کنید .

سلام کسی نمی خواد راهنمائیم کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بازم سلام ايليا جون(زيبا.ده)
اول اينكه منم كوچيك تر از اونم كه بخوام كسي رو راهنمائي كنم اين نوشته ها هم فقط تجربه موفقي بود كه مي خواستم ديگران هم از اونا استفاده كنند
در رابطه با به اصطلاح مشكل دومت هم فقط ميتونم عنوان كنم كه زندگي زنا شوئي خيلي فراتر از اون چيزيه كه ما مردم ايران تا حالا علي الخصوص در اين شرايط ئاريم تجربه ميكنيم.
ميخوام يه مثال كوچولو در رابطه با مشكلت بزنم.
فرضا من در رابطه با ترك سيگارم مشكل دارم و اراده چنداني براي ترك اون ندارم حالا زن من مياد و براي من خط و نشون ميكشه كه اگه سيگار رو كنار نگذاري فلان كار يا بهمان كار رو انجام ميدم يا به قول خودتون نوشته اي تنظيم ميكنه و من زيرش رو امضا ميكنم كه ديگه سيگار نكشم ولي چون اين امر به صورت اجباريه و هيچ خواستي از جانب من وجود نداشته بازم هيچ اراده اي در باره ترك سيگار از خودم نشون نميدم.
حالا اگه همسرم بياد و با يك برنامه ريزي درست و حساب شده پا پيش بذاره و كمكم كنه تا بتونم خودم به صورت واقعي بخوام كه سيگار رو ترك كنم چه اتفاقي مي افته ؟
سعي كنيد هر چيزي رو از راه درستش بريد تا به هدف درستتون برسيد .
با آرزوي خوشبختي هميشگي براي شما

با درود؛زیبا خانم،آیا شوهرت را می توانی با خودت پیش یک مشاور خانواده ببری،تا با هم در برابر مشاور مشکلتان را مطرح و هر دو به راه حل وی گوش فرا دهید؟تو که داری سه ساله باهاش زندگی وکینی باید بتونی به پرسش من پاسخ دهی؟
اگر آره،زود برویو پیشش و البته اون متخصصها و مجربهاش و ادامه کار . . . . . .
اگر نه،با یک قروند بزرگتر،پدری یا مادری بشینینید و با او گفتگو کنید؛
راستی،یک کاری بکن:در اولین فرصت بهترین لباس و آرایشتو برایش بکن و با کیکی و یا شام ویژه ای او را سوپرایز کن و واکنشش را بگو که چیه . . . .

با سلام به derek و گرد آفرید ازاینکه من و راهنمایی کردید متشکرم .
اما جناب derek گفتند که (هر چيزي رو از راه درستش بريد تا به هدف درستتون برسيد)
مهم اینکه پیدا کردن یک راه درست خیلی سخته ودر بعضی موارد بدون داشتن یک راهنما اصلاً نمیشه راه درست را شناخت .
و در جواب شما گرد آفرید باید بگم که شوهرم می دونه که همچین اخلاقی داره وقتی باهاش صبحت میکنیم می پذیره که اخلاق خاصی داره و دوست داره که همان طوری که ما می خواهیم باشه ولی چون از اول به همین صورت بار اومده و ریشه خانوادگی داره تغییر دادنش زمان می بره و خودش باید تلاش کنه ورفتن پیش یک متخصص مشکلی نیست ولی بعدش خودش باید بخواهد تا بتونه مشکلش را حل کنه ..
چون نمی خواهم هیچ وقت کسی از خانواده ام واز فامیل مشکلم را بدونن و دوست ندارم نظرشان در مورد شوهرم عوض شود و دوست دارم با همان دید مثبت به شوهرم نگاه کنن بخاطر همین این کار را نمی کنم .
در گفته های آخرت باید بگم که از همه آنهایی که گفتی خوشش می آید و تشکر هم میکند

در پایان از هردو شما ممنونم ..

با درود؛زیبا جان،خانم گل،شما و شوهر محترمتان دست هم را می گیرید و می روید پیش یک فروند مشاور خوب،حالا مگر کسی یا فامیلی شماها را تعقیب می کند یا خودتان می خواهید به کسی حرفی بزنید که می ترسید!!!!؟؟؟؟
تازه در همین سایت همدردی و نه تالار و در سایت محسن عزیزی نیز مطالبی سودمند و راه گشاست که باید آنها به دقت شوهرتان بخواند و سعی در تغییر رفتارش داشته باشید،پاشید و از آنها پرینت گرفته و با زبان و کرداری پسندیده و جاذب و زنانه از همسرتان بخواهید تا بخواندشان و فکر نماید؛؛؛بدرود.

سلا گرد آفرید عزیز :

خیلی فعالی ااااااااااااااااا تو هر زمینه ای نظری داری و اکثر بخشها شرکت می کنی .
از اینکه سعی میکنی مشکلات دوستات و بر طرف کنی ازت ممنونم و مگم خسته نباشی .
سعی میکنم به سایتی که پیشنهاد کردی مراجعه کنم .

درسته که مشکله،آخه تقصیر دله!

بازم سلام
نه بابا خيلي هم سخت نيست دوروبرت رو نيگاه كني به خيلي راهها ميرسي فرضا ببين از چي خوشش مياد و درجه اهميتي كه به اون مسئله ميده چقدر است اونوقت شما شروع كنيد به بالا بردن ميزان اهميت دادن ايشان در رابطه با خوش قولي و لازم به گفتن نيست كه در اين اثنا خودتون هم به هيچ عنوان بدقولي نكنيد.
ضمنا احتياجي به گفتن نيست كه تا ايشون نخواد كه مشكلش رو حل كنه اگر همه دنيا هم بياد به كمكش بازم نميتونند كاري از پيش ببرند.
خوش باشيد.

خب دوستان عزیز از اینکه تا اینجا بحث را ادامه دادید ازتون ممنونم
امید وارم کار ساز باشه ............

بازم سلام ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

حالا می خوام یه مشکل دیگه رامطرح کنم این مشکلم اینه که شوهرم در هر لحظه ای که فکرش را نمی کنی توی فکر فرو می ره و حواسش اصلاً پیش آدم نیست یا اگه چیزی ازش می پرسی که جوابش به یه بله یا نه خلاصه میشه خیلی دیر و با اصرار مجدد من جواب می ده تازه بعدش می گه تو فکر بودم اصلا تو این دنیا نبودم بعد هم میگه من که تو فکر هستم با من حرف نزن حتی وقتی خودش هم با من حرف می زنه یه هو می بینی بقیه حرفش رو نمی زنه یا باید ازش بپرسی که بالاخره چی داشتی می گفتی بر می گرده می گه رفته بودم تو فکر ...

خلاصه اینکه چه من حرف بزنم چه خودش همیشه حرفهای ما نصفه می مونه و باید کلی سوال کنم و یا چند بار تعریف کنم تا اون مطلب را درک کنه و این منتظر موندن و منتظر گذاشتن و نصفه حرف زدن منو اذیت می کنه

تازه با اینکه خیلی کم حرف هم است .

سلام ایلیا جون
به نظر من مدتی سعی کنید قول هایی که عمل کردنش برای اون سخته ازش نگیرید تا عمل نکردن به قول براش عادی نشه

سلام ایلیا جون
به نظر من مدتی سعی کنید قول هایی که عمل کردنش برای اون سخته ازش نگیرید تا عمل نکردن به قول براش عادی نشه :72::72::72:

برای انسانهای بزرگ بن بست وجود ندارد.

چون بر این باورند که:

یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت