-
48 ساعت تا طلاق کمک کنید
سلام
کاربر ای قدمی منو میشناسن یه پست 6 ماهه پیش زدم برای مشکلی داشتم
میخوام خلاصه بگم مشکلمو خواهش میکنم همشو بخونید و کمکم کنید
رابطه من و خانمم از 3 سال پیش از اینترنت بود بعد اشنا در اومدیم که همو میشناسیم همکار بودن
...پدرامون...
تا 2 سال دوست بودیم خیلی معمولی در حدی که سالی 2 بار همو میدیدیم چون من دوست دختر های
خودمو داشتم اونم دوست پسر های خودشو تا پارسال که اومد محل کار من کار کنه بیشتر اشنا شدیم
و من دوست داشتم باهاش س=ک=س کنم ! اما نه قبول نمیکرد { از روی زرنگیش بود } تا اینکه
کنجکاوی من منو بدبخت کرد رفتم وبلاگشو خوندم و خاطراطی که داشت منو احساساتی کرد و دلم
سوخت براش برای سختی هایی که داشت و..... نمیدونم چی شد جذبش شدم دوسش داشتم
نمیخواستم از دستش بدم و باید از مهر هم میرفت دانشگاه از دانشگاه اخراج شده بود به خاطر نمره
های کم و باید میرفت پیام نور نمیخواست اینجا باشه میگفت نمیتونم به خانوادم بگم و...
من کمکش کردم + کلی وقت گذاشتم و 4 میلیونی که خرج کردم یک ماه رفت به من گفت خاستگار
امده باید بیام چون نوبت منه باید ازدواج کنم من یه چوری شدم خلاصه اومد و قبلا اون به من پیشنهاد
ازدواج داده بود اما من گفتم به این دلایل نمیتونیم ازدواج کنیم اما اومد نمیدونم یادم نمیاد با چه عقلی
گفتم میخوام باهات ازدواج کنم البته قبلش خیلی به من پیشنهاد ازدواج داد غیر مستقیم و مستقیم
خلاصه تصمیم گرفتیم با خودم گفتم خوب هم اون از این بدبختیش میاد بیرون { منم دختری
میخواستم مثل اون که فکرش بازتر باشه زرنگ باشه و....}
=====================================
زندگی و دوران عقد:
برای عقد هم خیلی چیز ها رو تو پاچه من کرد خرید وسایل سفره عقد و... که وظیفه من نیود
اما نمیدونم چرا قبول میکردم
قبل عقد من بهش گفتم از بعضی رفتارات خوشم نمیاد نباید انجام بدی به جای اینکه بگه باشه
میجنگید تا منو غانه کنه اما منم کم نمیوردم چون حرفش برای زندگی توی شهرستان غیر منظقی بود
بعد عقد تا 20 روز اول همه جیز خوب بود که من رفتم سراغ گذشتش چون میدونستم داره دورغ میگه
خوب خیلی چیز ها رو فهمیدم 2 روز باهاش دعوایی بودم اما بعد دیگه نه !
یه شب تو سیستمی که من بهش دادم با هم داشتیم فیلم میدیدم عکساشو میدیدیم من رفتم
سراغ پوشه های دیگه که دیدم استرسش بیستر شد و شک کردم بله دیدم فایل های صحبت های
تلفنیش با دوست پسر قبلیش هست ! دنیا رو سرم خراب شد اخه لبتاب قبلیش گفتم بزار کنار
لپتاپ جدید بهتره فایل هاتو بریز اینجا اخه ادم حسابی خوب پاک میکردی چرا نگه داری !
==================================================
اتفاق بعدی لو رفتن یکی از دوستاش توی فیسبوک بود { وقتی دوست بودیم به من گفته بود اولین
س-ک-س از جلو با یه مرد فلان سن داشتم بعد معلوم شد اون توی اد لیستشم هست هنوز !
گفتم چرا گفت میخواستم از بقیه بچه ها با خبر باشم ! قبل ازدواج هم اد کردمش من با خودم گفتم
چرا بعد عقد پاک نکردی !!
=================================================
توی این مدت دعوا خیلی داشتیم اما روز بعد با هم خوب بودیم تا این اتفاق اخر ! جرقه توی ذهن من
اومد به اطراف خودم نگاه میکردم با خودم میگفتم این همه دختر چرا اینو گرفتی ؟ نه فلان داره نه فلان
دیگه همه جیز عوض شد من که زندگیمو دوست داشتم رفتم مشاوره ! بعد اینجا هم پست زدم
مشاوره گفت هر چی بوده گذشته بوده اگه میبینی سر گوش میجنبه و درست نمیشه جدا بشید !
و گفتم من به خانم های دور برم توجه میکنم گفت نرو سمتش گرفتار میشی { من گوش نکردم }
دیگه هر اخلاق گندی که داشت زنم برای من بزرگ شد هی میخواستم از سرش بندارم تا بتونم
باهاش زندگی کنم اما فایده نداشت دیگه هر کار میکرد هی من توجیهش میکردم اونم به جای قبول
کردن هی میخواشت منو توجیه کنه میجنگید تا حرف اون باشه
دیگه دعوا ها و اختلافات من برام توجیه نداشت زنم اینجوری باشه یه مدت اون افسرگی گرفته بود
همش خواب بود بردمش دکتر گفت به پوچ گرایی رسیدم و......
تا اینمه گفتیم بریم مسافرت رفتیم با یکی از دوستام مسافرت ! اما 10 ساعت نگدشته بود رفتار
هایی میکرد که من بدم میومد و حرص من در میومد و در جوابش با حرف های بد و نشون دادن
انگشت جواب منو میداد گفتم برگردیم طلاقتو میدم ! خسته شدم جواب میگفت اره نمیخوام با تو
زندگی کنم و......
=============================================
خلاصه مشخصات زنم
1: پدر و مادش شش سالش بود جدا شدند
2: با زن باباش زندگی میکرند با فشار . کتک کاری
3: خانواده مذهبی خلاف خودش که ....
4: توی 3 سال به موفقعت های زیادی رسیده مقام و... که باعث مغرور شدنش شد
5:تحت فشار برای ازدواج بوده سال های خر و یک شکست عشقی داشته
6: همیشه دوست داشته با بالا بالا بپره !! خودش و خانوادش مالی نبودند
======================
خلاصه مشخصات خودم
1: زندگی نرمالی داشم
2: کمی عصبی به خاطر مشکلات شغلی
3: خیلی دلسوز و دارای عذاب وجدان شدید
4: تنبل هستم
===========================================
تازه زنم بعد از کلی دعوا و دادگاه و وکیل و مشکلاتی بعد طلاق داره 1 هفته پیش میگه بیا
زندگی کنیم اینا حل میشه ! منم باور نمیکنم دیگه ! اخه تو زندگی چند تا دروغ که البته به گذشته داشته ربطی نداشته گفته منم اعتماد ندارم !
-
سلام اقا احسان
چه خبره این همه عجله برای ازدواج و این همه عجله برای جدایی؟!
طلاق مگه شوخیه که شما پست زدی 48 ساعت تا طلاق؟!
و یک نکته مهم دیگه
الان دقیقا سوال شما چیه؟
توصیه من به شما اینه:
اول از همه بشین و خودت فکر کن.کاری به خانومت نداشته باش.ببین از زندگی چی میخوای؟دنبال چی هستی؟چی میخواستی که بهش نرسیدی؟از زنت چه توقعی داری؟خودت چه ایرادهایی داری؟
چقدر مرد و مردونه میتونی اشکالات اخلاقی خودت رو برطرف کنی؟
جواب این سوالا رو برای خودت پیدا کن.
لطفا بچه بازی های دادگاه و طلاق و ....رو هم بذارید کنار و درست و حسابی بشینید تصمیم بگیرید.
متاسفانه هردوی شما رفتاری کودکانه دارید و برای ازدواج واقعا ناپخته هستید.
بنابراین حتما نیاز دارید پیش یک مشاور حاذق برید.
این رو هم اضافه کنم
شما اگر میخواستی در مورد گذشته همسرت کنکاش کنی باید قبل از ازدواج میکردی نه الان.الان میدونی نتیجه اش میشه چی؟
افتادن در راهروهای دادگاه و اجرا گذاشتن مهریه و زندان رفتن و ....اخرش هم طلاق.
میگن قبل از ازدواج چشمات رو باز کن و بعدش ببند.اوکی؟
وقتی ایشون امده و به شما گفتی من با فلانی فلان رابطه رو داشتم الان دقیقا من نمیفهمم حساسیت شما برای چیه؟
مگه شما نپذیرفتی و ازدواج کردی؟
پیدا کردن فایلهای صوتی صحبت ایشون با دوست پسرش سنگین تر بوده یا داشتن رابطه ج.ن.س.ی ایشون و اقرارش؟!!
.................................................. .................
برادر عزیزم
زندگی خیلی فراتر از این حرفهاست.
الان این خانوم رو شما با این مشخصات انتخاب کردی.و فرض رو بر این بذار که ایشون قراره هیچ تغییری نکنه.
میتونی باهاش ادامه بدی یا نه...
- - - Updated - - -
-
سلام
ممنون برای پاسخ
برادر عزیزم
زندگی خیلی فراتر از این حرفهاست.
الان این خانوم رو شما با این مشخصات انتخاب کردی.و فرض رو بر این بذار که ایشون قراره هیچ تغییری نکنه.
میتونی باهاش ادامه بدی یا نه...
مشخصه نه !
-
سلام برادرعزیز.شماازاول باعقلتون تصمیم نگرفتیدالانم به نظرمن با خوبی ازهم جدابشید چون این زندگی مثل این ضرب المثل میمونه فالی که نکوست ازبهارش پیداست.پس به نظرم اگه بدون جنگ باشه تمومش کن.
-
سلام منم
بله دوستان و دور و بری های منم همینو میگن من اصلا از روی منظق ازدواج نکردم و احساساتی وارد شدم خیلی مشکلات دیگه بوده من نمیتونم بیان کنم
الانم دارم 30% مهریه رو میدم به خاطر اینکه دستش روی کسی دراز نباشه ! این کارمم از روی احساسات دارم انجام میدم !
اما اخه 2 ماهه بعد از عقد که مشکلات پیش اومد با خودم همش میگفتم اینهمه کیس خوب اینهمه موقعیت بهتر زود ازدواج کردی تازه اینهمه عیب داره !
که اخرش به طلاق منحر شده
اما اما اما عذاب وجدان دارم میگم با خودم بیخود کردی گرفتیش چرا بعد به کیس های دیگه فکر کردی ؟ فکر نمیکنی بهونه گیری میکنی ! اون ضرر میکنه و باعث بانیش تویی و......
-
خوب احسان جان عجله نکن و احساسی تصمیم نگیر با کمک یه مشاوره شاید بتونی یه تصمیم خوب بگیری یه تصمیم قاطع که دیگه بدونی این تصمیم رو از روی عقل و نه احساس گرفتی
-
malakeh
این تصمیم طلاق 4 ماهه گرفته شده خیلی با خودم کلنجار رفتم اما نشد که نشد !
-
دقیقا چه کمکی از دست ما بر میاد؟ 48 ساعت تا طلاق وقت دارید و میگید 4 ماهه تصمیم گرفتید. خب یعنی قاطعانه میخواید جدا شید؟
به نظرتون وجود چه چیزهایی باعث میشه که به زندگیتون با دید بهتری نگاه کنید و این تصمیم رو عملی نکنید؟
-
Lnaz عزیز
وقتی خانمم کثیفه چه جوری اعتماد کنم به غدایی که برام میاره؟؟؟
وقتی خانمم بیخیاله روسریش میوفنه همه میبینند توی ماشین میگم نکن میگه برو بابا
وقتی خانمم برای 6 هزار تومن به من دروغ میگه
وقتی میگه انقدری که تو منو دوست داشتی من تو رو دوست نداشتم
وقتی میگه حالم از شما که شنتی هستیدبه هم میخوره
وقتی برگه ازمایش میاره میگه من بچه دارم بیچارتون میکنم بعد مشخص میشه منفیه !
وقتی انقدر حریم ما شکسته شده که راحت میزنه تو گوشم منم شکه میشک و خشکم میزنه
وقتی میخواد درس بخونه پیشرفت خوشو بکنه { به جایی رسید چه تضمینیه حاشا نکنه بگه طلاق }
وقتی خانمم قیافه معمولی داره اونقدر .. نیست همه بگن چقدر تو اسگلی طلاقش بدی
وقتی همه پل های پشت سرش خراب کرده !!
جنبه نداره
-
از احسان جان و تمام سایت معذرت میخوام.مرد مگه دیوونه ای با این زن زندگی کنی؟!!داشتم میخوندم که گفتم شاید آخرش بگی شوخی کردم.دیدم نه واقعیه.
احسان جان یه سوال:من وست دختر زیاد داشتم.حتی تو ترکیه و کانادا هم دوست دختر دارم و اصلا بی جنبه نیستم.الانم میخوام آروم آروم زن بگیرم.واقعا این خانم چجوری با عرض معذرت خرت کرد که باهاش ازدواج کردی؟
ویرایش مدیر همدردی: چنین مطالبی به هیچ وجه مورد تایید همدردی نیست.
لطفا دوستان قبل از اینکه بخواهندمشورت بدهند، حداقل یک نگاهی به تاپیک آفتهای احتمالی مشاوره بیندازد.
-
چرا کسه دیگه نظرشو نمیده یعنی کسی مشکلی مثل من نداشته یا من بد بیان کردم؟
-
با سلام
فشارهایی که شما هم اکنون حس می کنید ، قابل درک هست.
تصور کنید شما حتی یک ماشین هم داشته باشید وقتی مثلا چرخش صدا می کند، یا شیشه آن می شکند، آنرا رها نمی کنید بروید سراغ یک ماشین دیگه.
اگر برای مشکلاتی که شما دارید و قصد دارید همسرتان را طلاق دهید، دیگران هم همین کار را می کردند به جرات می توانستم بگویم شاد در ایران هزارتا خانواده هم باقی نمی ماند.
هر زندگی و خانواده ای مشکلات معمولی یا سنگین دارد. ولی هر مشکلی هم راه حل دارد. پاک کردن مسئله که حل مشکل نیست.
اگر می خواهید از تصمیم خود بعدا پیشمیان نشوید. همانطور که الان از تصمیم خود در ازدواج پشیمان شده اید. باید با چشم باز تصمیم بگیرید. با اطلاع کافی، با خونسردی و با آرامش.
ابتدا باید جلسات حضوری با متخصص خانواده و مشاور داشته باشید و مشکلات خود را به تدریج بیان کنید و راهکارهایی که برای برون رفت از مشکلات هست را با تلاش و پشت کار حل کنید.
اینکه کلی لیستی از ضعفهای همسرتان را رو کنید و فکر کنید با طلاق مسئله خاتمه می یابد اشتباه هست.
هر همسری می تواند لیستی از ضعفهای همسرش را داشته باشد.
البته همیشه لیستی از نقاط قوت هم هست که عمدا یا سهوا مورد چشم پوشی قرار می گیرد.
شما حداقل یک مسئله بسیار مهم که برای شما زیاد مشکل ایجاد کرده است را بیان کنید. تا در این تاپیک بتوانیم به کمک هم بررسی کنیم. و همین روش را برای سایر مشکلات هم پیش خواهیم گرفت.
یه کمی صبر کنید، آروم باشید و از یک نقطه ای شروع کنید.
پیشنهادم اینست که بحث طلاق را مسکوت بگذارید. و در تاپیکی جدید فقط یک مشکل مهم زندگیتون را بیان کنید و پیگیری کنید تا متوجه شوید ما متاهل چگونه باید مسائل زندگیمون را حل کنیم. هنر اینه
-
سلام ممنون ازمدیر همدردی
ببینید من عاشق زنم بودم در حدی که چشممو روی همه چیز بستم ! عاشقش بودم که خوشحالیشو میدیدم کلی ذوق میکردم 30 روز بعد عقد همین شکلی بود تا من اون چیزها رو
دیدم ازش { نگهداری فایل های ضبط تلفن شده با دوست پسرش - دورغ - لجبازی - زدن سیلی تو گوشم من به خاطر خرید لباس !!!! }
خوب من به سراغ مشاوره رفتم و گفتم مشکلمو حتی گفتم من از ازدواجم پشیمون شدم همش چشمم به بقیه زن ها هست و میگم کاش..... گفت خانمت باید بیاد خانممو بردم
برمیگره میگه این مشاوره ها فلانند .....
بابا من عاشقش بودم اما بس که با هم بودیم هر شب کنار هم میخوابیدیم بس که حرص منو در اورد
حالا هم مثل سگ از ازدواج پشیمونم ! من ادمی هستم اگه این مشکلات نبود طلاق نمیخواستم الان بعضی وقت ها میخوام ببخشمش اما به گذشته نگاه میکنم .....
تازه این مدت دعوایی بودم این زنم میخواسته بهم خیانت کنه ! به من زنگ زد گفت میخوایی طلاقم بدی؟ گفتم اره من مشکوک شدم دوباره همه چتشو در اوردم دیدم قرار گذاشته !!
من خودم اره منم خیانت کردم تو این مدت اما بعد حالم از خودم به هم خورد و ادامش ندادم چون احساس گناه میکردم !
-
سلام
جناب احسان وقتی بهتون میگن فعلا دست نگهدارید پس یه مدت بیخیال طلاق شین..
جناب احسان بیاید وجدان خودتونو در نظر بگیرید اگ خانوم دوس پسر داشته خب شما هم دوس دختر داشتین..
اگ ایشون پیشنهاد ازدواج دادن شما هم دلتون میخاسته..
اگه جاهایی اشتباه کردن شما هم جاهایی اشتباه داشتین....
.
.خانمتون بخاطر مشکلاتی ک داشتن اینطور شدن بعد از طلاق وضعشون خدای نکرده بدتر هم شاید بشه نه تنها ایشون بلکه شماهم در معرض خطرات آسیبهای روحی و اجتماعی جدی خواهید بود..
شما الان دلیل برنگشتن رو قرار گذاشتن ایشون گذاشتی..اگه واقع بینانه نگاه کنید میبینید ایشون به شما خیانت نکرده چون ازتون پرسید طلاق شما راه رو براش بستین..درصورتی ک شما قبل طلاق قطعی خیانت کردین هرچند احساس گناه کردین شاید اون خانوم هم پشیمون شه هرچندهمین الان هم پشیمونه از درد چاله داره خودشو میندازه تو چاه..
اگه مهارتهای زندگی و روابط رو ندارن یا ندارین خب یادبگیرین..کنکاش و جستجو ومقایسه و وسواس شما هردوتون رو داغون میکنه به هم دیگه اعتماد کنید و خط قرمزهای زندگیتون رو رعایت کنید..
جناب مدیر حرفهای خوبی به شما گفتن اگه به حرفاشون گوش کنید مطمئنا خیلی به نفعتونه..
من به طرفداری خانمتون یا مقابله با شما این حرفها رو نزدم خاستم بگم همه چی رو در نظر بگیرید..قرار نی به این آسونی دو نفر از هم جدا شن.. خوب فکر کنید و به خانمتون هم بگید بیا دوباره زندگیمونو بسازیم باهم دیگه به یاری خدای مهربون..
دلتونو بسپارین به خدا و تو جاده ی زندگی دوباره باهم همسفر شین تا ابد..
تنها خداست ک میداند بهترین در زندگانیتان چگونه معنا میشود من آن بهترین را برای هر دوی شما آرزو دارم.