تا جوابمو نگیرم ول کن نیستم

سلام من 21 سالمه دانشجو هستم دخترمعتدلی هستم یعنی هرجا به نفعم باشه مطابق اونجا پیش میرم تو دانشگاه فعالم ودرسم خوبه وبه هیچ پسریم رونمیدم حتی پسرهای کلاسمون ومن تا موقعی که بهشون نیازپیدانکردم یا بامشکلی مواجه نشدم باهاشون صحبت نمیکنم اعتماد به نفس بالایی هم دارم وهمین مشکل منه که من دربرخورد باپسرا وصحبت باهاشون هم میترسم هم دست وپامو گم میکنم ولی حرفمو قاطع میزنم که طرف همش بالبخند جوابمو میده شاید پیش خودش بگه عجب دیونه ای
شاید توپیامهای قبلیم خونده باشین من تو این دانشگاه یکی ازهمکلاسی هام یا بهتربگم هم دانشگاهیام چشم منو گرفته نمیتونم فراموشش کنم اگربخوام فراموش کنم حداقل یه نفررو شبیه اون میبینم بازیادش میوفتم جالب اینه که حتی دوستام وقتی میبیننش میان به من میگن بدون هیچ منظوری
من طوری رفتارنکردم که طرف متوجه بشه ولی باوجودی که شنیدم طرف یکی دیگه دوست داشته بازم عقلم نمیتونه قبول کنه پسرفعالی تو دانشگاست ازنظراخلاق و همه چیزحتی حرف زدنش وحرکاتش شبیه خودم هست ومن نمیتونم اونو تا دوسال دیگه فراموش کنم چون توی دانشگاه میبینمش اینو گفتم اگرخواستین بگین بدونین
ودوم اینکه احساس میکنم دوستاش بهش خبرمیدن موقعی ه من دانشگاه هستم چون من زمان کلاسهاشو میدونم ولی موقعی که من دانشگاه هستم اینم هست ومن سعی میکنم هرجا ایشون فعالیت دارن نباشم تا بتونم فراموش کنم چون احساس میکنم نه بهم علاقه داره ونه چیزی چون من حتی نه باهاش حرف زدم نه همکاری تو دانشگاه داشتم به نظرتون باید چه رفتاری داشته باشم خسته شدم ازاینکه خودمو زدم به نفهمی وقتی میبینمش وازکنارش رد میشم برمیگرده نگاه میکنه ویا سرتا پامو براندازمیکنه ومن دختری هم نیست که بخوام دوست بشم باهاش ولی دوست دارم درمورد خصوصیاتش بیشتربدونم چیکاااااااااااااااااااااا ارکنم

سلام من 21 سالمه دانشجو هستم دخترمعتدلی هستم یعنی هرجا به نفعم باشه مطابق اونجا پیش میرم تو دانشگاه فعالم ودرسم خوبه وبه هیچ پسریم رونمیدم حتی پسرهای کلاسمون ومن تا موقعی که بهشون نیازپیدانکردم یا بامشکلی مواجه نشدم باهاشون صحبت نمیکنم اعتماد به نفس بالایی هم دارم وهمین مشکل منه که من دربرخورد باپسرا وصحبت باهاشون هم میترسم هم دست وپامو گم میکنم ولی حرفمو قاطع میزنم که طرف همش بالبخند جوابمو میده شاید پیش خودش بگه عجب دیونه ای <br>شاید توپیامهای قبلیم خونده باشین من تو این دانشگاه یکی ازهمکلاسی هام یا بهتربگم هم دانشگاهیام چشم منو گرفته نمیتونم فراموشش کنم اگربخوام فراموش کنم حداقل یه نفررو شبیه اون میبینم بازیادش میوفتم جالب اینه که حتی دوستام وقتی میبیننش میان به من میگن بدون هیچ منظوری <br>من طوری رفتارنکردم که طرف متوجه بشه ولی باوجودی که شنیدم طرف یکی دیگه دوست داشته بازم عقلم نمیتونه قبول کنه پسرفعالی تو دانشگاست ازنظراخلاق و همه چیزحتی حرف زدنش وحرکاتش شبیه خودم هست ومن نمیتونم اونو تا دوسال دیگه فراموش کنم چون توی دانشگاه میبینمش اینو گفتم اگرخواستین بگین بدونین<br>ودوم اینکه احساس میکنم دوستاش بهش خبرمیدن موقعی ه من دانشگاه هستم چون من زمان کلاسهاشو میدونم ولی موقعی که من دانشگاه هستم اینم هست ومن سعی میکنم هرجا ایشون فعالیت دارن نباشم تا بتونم فراموش کنم چون احساس میکنم نه بهم علاقه داره ونه چیزی چون من حتی نه باهاش حرف زدم نه همکاری تو دانشگاه داشتم به نظرتون باید چه رفتاری داشته باشم خسته شدم ازاینکه خودمو زدم به نفهمی وقتی میبینمش وازکنارش رد میشم برمیگرده نگاه میکنه ویا سرتا پامو براندازمیکنه ومن دختری هم نیست که بخوام دوست بشم باهاش ولی دوست دارم درمورد خصوصیاتش بیشتربدونم چیکاااااااااااااااااااااا ارکنم

با سلام

ایجاد دو تاپیک با یک موضوع خلاف مقررات همدردیه.

لطفا برای نتیجه بهتر یک تاپیک را دنبال بفرمایید.

با تشکر از توجه شما:72:

با سلام

ایجاد دو تاپیک با یک موضوع خلاف مقررات همدردیه.

لطفا برای نتیجه بهتر یک تاپیک را دنبال بفرمایید.

با تشکر از توجه شما:72:

شما اول تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید...

از طرفی می‌گید به دوستی با جنس مخالف فکر نمی‌کنید و از طرفی می‌گید که می‌دونید اون فرد بهتون علاقه نداره... خوب پس مشکل چیه؟ اگر دنبال روابطی هستید که می‌تونه به ازدواج ختم شه که کاملا واضحه که این ارتباط از این نوع نیست. پس اینکه هنوز مستأصلید نشون می‌ده که یکی از دو فرض فوق درست نیست...

احتمالا شما با خودتون فکر می‌کنید که شاید این آدم دوستتون داره... با اطمینان بهتون می‌گم: رفتار این آقا به طور تابلویی از نوع رفتارهای بی‌هدف و پوچ دوران دانشجوییه. به عنوان یه مرد که محیط دانشگاه رو هم تجربه کرده بهتون می‌گم که هیچ علاقه‌ای از نوع ازدواج در این مرد نسبت به شما وجود نداره و بذارید فرض کنیم که داره! در این صورت چنین مردی حالا حالاها کار داره تا آماده‌ی ازدواج شه.

ببینید مردی که شما رو دوست داشته باشه( حتی در مراحل اولیه )‌ نسبت به شما غیرت پیدا می کنه و در مورد شما کم‌تر با کسی صحبت می کنه( فقط با نزدیکانش، اون هم سربسته ) و اصولا می‌خواد که از شما یه طوری مراقبت کنه، نه اینکه دادار دودور راه بندازه و هر وقت شما دانشگاه بودید بیاد از کنارتون رد شه و سرتاپاتون رو برانداز کنه. این رفتار رو ۱۰۰٪ بهتون می‌گم از نوع رفتارهای شیطنت‌آمیز بعضی مردان( که چه عرض کنم، نامردان) توی محیط دانشگاه هست.

می‌مونه فرض اول که شما می‌گید علاقه‌ای به دوستی ندارید... به نظرم می‌رسه که شما توی این اعتقادتون کمی دارید می‌لغزید... به عبارتی دنبال یه راه برای توجیه این نوع از روابط می‌گردید. خیلی مراقب باشید که دنبال توجیه برای این کار نگردید. توجیه‌هایی مثل : فقط کنجکاوم، می‌خوام ببینم چه شخصیتی داره، حواسم هست زیاد عمیق نمی‌شم و ...

ممنون که جوابمو دادین ولی ببینین طرف ازنظراخلاقی وفرهنگی درسطح بالایی هست چون ازاستاد گرفته تا دانشجو ازش تعریف میکنن نمیگم هرلحظه که من دانشگاه هستم منو براندازمیکنه نه این اواخردرموورد شایعه ای که درموردش شد بود مترتو دانشگاه بود وحتی سرکلاسهاشم نمیومد واینو هم بگم درمورد من ازیکی ازهمکلاسهام پرسیده بود

- - - Updated - - -

ممنون که جوابمو دادین ولی ببینین طرف ازنظراخلاقی وفرهنگی درسطح بالایی هست چون ازاستاد گرفته تا دانشجو ازش تعریف میکنن نمیگم هرلحظه که من دانشگاه هستم منو براندازمیکنه نه این اواخردرموورد شایعه ای که درموردش شد بود مترتو دانشگاه بود وحتی سرکلاسهاشم نمیومد واینو هم بگم درمورد من ازیکی ازهمکلاسهام پرسیده بود

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط myself

شما اول تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید...

از طرفی می‌گید به دوستی با جنس مخالف فکر نمی‌کنید و از طرفی می‌گید که می‌دونید اون فرد بهتون علاقه نداره... خوب پس مشکل چیه؟ اگر دنبال روابطی هستید که می‌تونه به ازدواج ختم شه که کاملا واضحه که این ارتباط از این نوع نیست. پس اینکه هنوز مستأصلید نشون می‌ده که یکی از دو فرض فوق درست نیست...

احتمالا شما با خودتون فکر می‌کنید که شاید این آدم دوستتون داره... با اطمینان بهتون می‌گم: رفتار این آقا به طور تابلویی از نوع رفتارهای بی‌هدف و پوچ دوران دانشجوییه. به عنوان یه مرد که محیط دانشگاه رو هم تجربه کرده بهتون می‌گم که هیچ علاقه‌ای از نوع ازدواج در این مرد نسبت به شما وجود نداره و بذارید فرض کنیم که داره! در این صورت چنین مردی حالا حالاها کار داره تا آماده‌ی ازدواج شه.

ببینید مردی که شما رو دوست داشته باشه( حتی در مراحل اولیه )‌ نسبت به شما غیرت پیدا می کنه و در مورد شما کم‌تر با کسی صحبت می کنه( فقط با نزدیکانش، اون هم سربسته ) و اصولا می‌خواد که از شما یه طوری مراقبت کنه، نه اینکه دادار دودور راه بندازه و هر وقت شما دانشگاه بودید بیاد از کنارتون رد شه و سرتاپاتون رو برانداز کنه. این رفتار رو ۱۰۰٪ بهتون می‌گم از نوع رفتارهای شیطنت‌آمیز بعضی مردان( که چه عرض کنم، نامردان) توی محیط دانشگاه هست.

می‌مونه فرض اول که شما می‌گید علاقه‌ای به دوستی ندارید... به نظرم می‌رسه که شما توی این اعتقادتون کمی دارید می‌لغزید... به عبارتی دنبال یه راه برای توجیه این نوع از روابط می‌گردید. خیلی مراقب باشید که دنبال توجیه برای این کار نگردید. توجیه‌هایی مثل : فقط کنجکاوم، می‌خوام ببینم چه شخصیتی داره، حواسم هست زیاد عمیق نمی‌شم و ...

---

ممنون که جوابمو دادین ولی ببینین طرف ازنظراخلاقی وفرهنگی درسطح بالایی هست چون ازاستاد گرفته تا دانشجو ازش تعریف میکنن نمیگم هرلحظه که من دانشگاه هستم منو براندازمیکنه نه این اواخردرموورد شایعه ای که درموردش شد بود مترتو دانشگاه بود وحتی سرکلاسهاشم نمیومد واینو هم بگم درمورد من ازیکی ازهمکلاسهام پرسیده بود

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط myself

شما اول تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید...

از طرفی می‌گید به دوستی با جنس مخالف فکر نمی‌کنید و از طرفی می‌گید که می‌دونید اون فرد بهتون علاقه نداره... خوب پس مشکل چیه؟ اگر دنبال روابطی هستید که می‌تونه به ازدواج ختم شه که کاملا واضحه که این ارتباط از این نوع نیست. پس اینکه هنوز مستأصلید نشون می‌ده که یکی از دو فرض فوق درست نیست...

احتمالا شما با خودتون فکر می‌کنید که شاید این آدم دوستتون داره... با اطمینان بهتون می‌گم: رفتار این آقا به طور تابلویی از نوع رفتارهای بی‌هدف و پوچ دوران دانشجوییه. به عنوان یه مرد که محیط دانشگاه رو هم تجربه کرده بهتون می‌گم که هیچ علاقه‌ای از نوع ازدواج در این مرد نسبت به شما وجود نداره و بذارید فرض کنیم که داره! در این صورت چنین مردی حالا حالاها کار داره تا آماده‌ی ازدواج شه.

ببینید مردی که شما رو دوست داشته باشه( حتی در مراحل اولیه )‌ نسبت به شما غیرت پیدا می کنه و در مورد شما کم‌تر با کسی صحبت می کنه( فقط با نزدیکانش، اون هم سربسته ) و اصولا می‌خواد که از شما یه طوری مراقبت کنه، نه اینکه دادار دودور راه بندازه و هر وقت شما دانشگاه بودید بیاد از کنارتون رد شه و سرتاپاتون رو برانداز کنه. این رفتار رو ۱۰۰٪ بهتون می‌گم از نوع رفتارهای شیطنت‌آمیز بعضی مردان( که چه عرض کنم، نامردان) توی محیط دانشگاه هست.

می‌مونه فرض اول که شما می‌گید علاقه‌ای به دوستی ندارید... به نظرم می‌رسه که شما توی این اعتقادتون کمی دارید می‌لغزید... به عبارتی دنبال یه راه برای توجیه این نوع از روابط می‌گردید. خیلی مراقب باشید که دنبال توجیه برای این کار نگردید. توجیه‌هایی مثل : فقط کنجکاوم، می‌خوام ببینم چه شخصیتی داره، حواسم هست زیاد عمیق نمی‌شم و ...

---

ممنون که جوابمو دادین ولی ببینین طرف ازنظراخلاقی وفرهنگی درسطح بالایی هست چون ازاستاد گرفته تا دانشجو ازش تعریف میکنن نمیگم هرلحظه که من دانشگاه هستم منو براندازمیکنه نه این اواخردرموورد شایعه ای که درموردش شد بود مترتو دانشگاه بود وحتی سرکلاسهاشم نمیومد واینو هم بگم درمورد من ازیکی ازهمکلاسهام پرسیده بود

شما دقیقا سؤالتون چیه؟

شما نباید به اون آدم فکر کنید و لازم هم نیست حرکت خاصی انجام بدید. تنها کاری که خانمی در موقعیت شما باید انجام بده اینه که اگر به نظرش رسید مردی بهش توجه داره ولی ممکن هست اعتماد به نفس لازم رو نداشته باشه یا به دلیلی کاذب بترسه که جلو بیاد، با رفتاری کاملا حساب شده این اعتماد رو به فرد بده که:

من ‌می‌تونم به تو به عنوان همسرم فکر کنم، پس اگر مایلی به خواستگاریم بیا تا بیشتر همدیگرو بشناسیم و اگر همه چیز خوب بود ازدواج کنیم

این که شما بتونید این کار رو درست انجام بدید خیلی مهم هست و مهارتی هست که به عنوان یک خانم باید به دست بیارید. اگر رفتارتون مذمون بالا رو نرسونه اتفاقات بدی رو به دنبال میاره.

ملاک شما از داشتن اخلاق و فرهنگ هم جای بحث داره. در موقعیت شما خانم‌های زیادی رو دیدم که پرستیژ (prestige) رو با مفاهیم دیگه‌ای مخلوط کردن. صحبت‌های شما تا به اینجا چیزی از اخلاق رو به این آقا نسبت نمی‌ده که کم هم می‌کنه.

ممنون ازاینکه بازم جوابم دادین ولی اینجا من یه مشکلی دارم اگربخوام این اقاروفراموش کنم چیکارکنم واقعا برام سخته چون ایشون رو دو سال دیگه میبینم واینو هم بگم معنی حرکاتشو نمیفهمم من ازدوست داشتن ایشون نسبت به یکی ازهمکلاسهام شنیدم ودرمورد اینکه چرا ایشون اونو دوست دارن ولی منو تعقیب میکنن دچاراختلافات فکری وعقلی شدم که نتیجه نمیرسم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط myself

شما دقیقا سؤالتون چیه؟

شما نباید به اون آدم فکر کنید و لازم هم نیست حرکت خاصی انجام بدید. تنها کاری که خانمی در موقعیت شما باید انجام بده اینه که اگر به نظرش رسید مردی بهش توجه داره ولی ممکن هست اعتماد به نفس لازم رو نداشته باشه یا به دلیلی کاذب بترسه که جلو بیاد، با رفتاری کاملا حساب شده این اعتماد رو به فرد بده که:

من ‌می‌تونم به تو به عنوان همسرم فکر کنم، پس اگر مایلی به خواستگاریم بیا تا بیشتر همدیگرو بشناسیم و اگر همه چیز خوب بود ازدواج کنیم

این که شما بتونید این کار رو درست انجام بدید خیلی مهم هست و مهارتی هست که به عنوان یک خانم باید به دست بیارید. اگر رفتارتون مذمون بالا رو نرسونه اتفاقات بدی رو به دنبال میاره.

ملاک شما از داشتن اخلاق و فرهنگ هم جای بحث داره. در موقعیت شما خانم‌های زیادی رو دیدم که پرستیژ (prestige) رو با مفاهیم دیگه‌ای مخلوط کردن. صحبت‌های شما تا به اینجا چیزی از اخلاق رو به این آقا نسبت نمی‌ده که کم هم می‌کنه.

---

ممنون ازاینکه بازم جوابم دادین ولی اینجا من یه مشکلی دارم اگربخوام این اقاروفراموش کنم چیکارکنم واقعا برام سخته چون ایشون رو دو سال دیگه میبینم واینو هم بگم معنی حرکاتشو نمیفهمم من ازدوست داشتن ایشون نسبت به یکی ازهمکلاسهام شنیدم ودرمورد اینکه چرا ایشون اونو دوست دارن ولی منو تعقیب میکنن دچاراختلافات فکری وعقلی شدم که نتیجه نمیرسم

- - - Updated - - -

نگاه کنین این اقا اصلا تا ترم یک به چشم من نمیومدن تا جاییی که این اقا با دوست من صحبت کردن وایشون ازاون زمان به ذهن من اومدن چرا دنبال اخلاق رفتاریا کارهای من میگرده نمیگم چرا ازدواج یاخواستگاری نمیکنن میگم چرا اینجوررفتاری دارن

عجیبه، ایشون به کس دیگه‌ای ابراز علاقه کرده و شما دارید وقت می‌ذارید و فکر می‌کنید که چرا شما رو زیر نظر داره؟! شما به چرایی رفتار این آدم چه کار دارید؟ جوری صحبت می‌کنید که انگار یه فرمول فیزیک نقض شده و شما رو به فکر برده! این فرد هر کاری ممکن هست بکنه که درست یا غلط باشه، چه دلیلی داره که شما به این موضوع فکر کنید. ببینید کنجکاوی رو آدم‌ها به خصوص جنس مخالف چیزی هست که برای اگر نگم همه بیشتر ما در دوران دانشجویی - که تازه درست و حسابی با جنس مخالف برخورد می‌کنیم - پیش میاد. وقتتون رو با کنجکاوی روی اشخاص هدر ندید.

بذارید یه نکته‌ی بسیار مهم رو بهتون یادآور شم...

شما الان بدون اینکه متوجه بشید دارید فرصت‌های زیادی رو از خودتون می‌گیرید. این رابطه‌ی شما الان بین همکلاسی‌هاتون و بعضی از هم‌دانشگاهی‌هاتون دهن به دهن گشته، همین که می‌گید مثلا دوستاش ممکن هست بهش خبر بدن. خوب در نظر بگیرید که یکی از پسرهای دور و اطرافتون مدتی شما رو زیر نظر گرفته بوده برای ازدواج... خوب حالا با خودش چی می‌گی؟ اون که نمی‌دونه ارتباط شما به چه شکل هست... فقط از ظاهر کار به این نتیجه می‌رسه که شما یا درگیر کس دیگه‌ای هستید و یا از اون دست خانم‌ها هستید که ... می‌فهمید که چی می‌گم؟

باور کنید به چشمم دیدم که دختری بدون اینکه وارد روابط دوستی بشه و صرفا به این دلیل که خودش رو از حواشی کنار نکشیده موقعیت ازدواج بسیار خوبی رو از دست داده. مطمأن باشید کسایی هستند که مایلند به سمتتون بیان ولی صبر می‌کنن شرایط پیش بیاد، حالا شما اگر بخواید خودتون رو بندازید تو دهن، این فرصت‌ها رو از دست می‌دید.

کنجکاوی یه نعمته، ازش درست و به جا استفاده کنید

ممنونم ازتون یه دنیا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hanafutur

ممنونم ازتون یه دنیا

---

یه چیزی هم بهتون بگم... من بزرگترین اشتباهم توی زندگی، تا به این لحظه، با یک کنجکاوی احمقانه شروع شد.

آرزوی بهترین‌ها براتون :72:

چیزی که تو دوست داری بشنوی اینکه بگیم بهش نزدیک شوو مطمئن شو که می خواد با شما باشه!!! و می خواین یه حس پیروزی داشته باشین!
ولی آقایون (مخصوصا صفر کیلومتر ها) این حسو نسبت به خیلی ها دارن که نسبت به افراد مختلف کم و زیاد داره ! (البته یه همچین حسی تو خانوما هم دیده می شه!) حتما هم به اونی که میگین نزدیک شده نسبت به شما حس قوی تری داشته! و هیچ وقت خواهشا این حسو به حساب عشق و علاقه نذاریین این حسا فقط یه کشش جنسی و لازم ولی نه کافی برای شروع رابطه است همیین!
عشق با شناخت درست و اصولی درست می شه! (پیدا نمی شه!) که مسلما باید به ازدواج ختم بشه تا نتیجه بده!!
شما جوگیر احساسات هستی و نمی تونی درست بشناسی! (یعنی یه وقت لازمه از احساسات فاصله بگیری یه وقت هم برا شناختن طرف) و شرایط ازدواج رو نه شما دارین نه اون طرف! (در عین اینکه شما خانوما دوست دارین رابطه از هر نوعی به ازدواج ختم بشه! ولی آقایون این طوری نیستن!)
الکی کاه به کاه دون نزن!

الان چی شده......

شما دوسش دارین و یا ندارین ؟
نوشته هاتون گنگ بوده..بیشتر توضیح بدین تا بهتون بگم چیکار کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط medaso

الان چی شده......

شما دوسش دارین و یا ندارین ؟
نوشته هاتون گنگ بوده..بیشتر توضیح بدین تا بهتون بگم چیکار کنید

---

اره دوستش دارم نمیتونم انکارکنم چون خیلی شبیه خودم هست حرف زدناش شوخی کردناش حرکاتش و...
من دررابطه بااینکه همکلاسیمون رودوست داره شنیدم ولی حرکاتش خلاف اینو ثابت میکنه

سلام هانا،یه پشه ای رو فرض کن که دم به دقیقه دوریه گوشت میچرخه،بیرونش میکنی بعد یه مدت باز سروکله ش پیدامیشه،چرا؟؟اون پشه فکرخودته درمورد اون فرد(یاهرفردی)اما اینجا گوشت نقطه ضعف خودته؛اگه الان بهت بگم بهش فکرنکن درحقت ظلم کردم چون تازمانی که" نقطه ضعفت"هست اون فکرمزاحم سروکله ش پیدامیشه؟گفتی میخوای هرطورشده جوابتوبگیری.جوابت درون خودته بیرون دنبالش نگرد چندتاسوال میپرسم جوابش باخودت.۱._دوست دارم اون پسرمال من باشه یا به من توجه کنه چون توی دانشگاه وجه داره همه دوست دارن مال خودشون باشه،پس دراین صورت من هم کانون توجه میشم؟(نقطه ضعف؛تاییدجویی دلیل؛اعتمادبه نفس پائین دلیل؛عدم مهارت ارتباطی مطابق عرف باجنس مخالف دلیل؛؟؟)................................... ....................._احساس سرخوردگی ازاینکه پسرخاله ت نیومد خواستگاریت میخایی روی اونو کم کنی یاجایگزینی مناسب یابالاتربه جای او ؟(نقطه ضعف؛اعتماد به نفس ضعیف)..........۰۰۰۰۰۰۰۰۳_ازخواس تگارای سنتی خوشت نمیاد وباید حتما توی دانشگاه همسرآیندتو پیداکنی؟(نقطه ضعف؛ عدم تعریف صحیح ازدلبستگی منجربه ازدواج_میشه توی دانشگاه هم انتخاب کردبه شرط خودش بهت بگه واطلاع ورضایت خانواده و...)۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۴_احساس میکنی باید عاشق یکی بشوی این نشد کسی دیگه؟(نقطه ضعف؛وابستگی دلیل؛دوست نداشتن خود عدم پذیرش خودو...)۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰راهکار۱؛داشتن تعریف مناسب ازسطح روابط دختروپسر.راهکار۲(اصلی)داشت� � تعریف مناسب از شرایط منتهی به ازدواج وشناختن معیارهای آن وچنگ زدن به این ریسمان درشرایط مبهم تاگم نشوی،،،نگاههای اون پسر به دلیل رفتارهاونگاههای ناخودآگاه خودت وتمایل شدیدت به توجه او به خودت هست که"ای کاش"تبدیل به فرضیه میشود"او همش چشمش به توست".تاخودش رسماچیزی نگفته هیچی ثابت نمیشه مایل بودی این لینک هم مطالعه کن.http://www.hamdardi.net/thread-3528.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin.n

سلام هانا،یه پشه ای رو فرض کن که دم به دقیقه دوریه گوشت میچرخه،بیرونش میکنی بعد یه مدت باز سروکله ش پیدامیشه،چرا؟؟اون پشه فکرخودته درمورد اون فرد(یاهرفردی)اما اینجا گوشت نقطه ضعف خودته؛اگه الان بهت بگم بهش فکرنکن درحقت ظلم کردم چون تازمانی که" نقطه ضعفت"هست اون فکرمزاحم سروکله ش پیدامیشه؟گفتی میخوای هرطورشده جوابتوبگیری.جوابت درون خودته بیرون دنبالش نگرد چندتاسوال میپرسم جوابش باخودت.۱._دوست دارم اون پسرمال من باشه یا به من توجه کنه چون توی دانشگاه وجه داره همه دوست دارن مال خودشون باشه،پس دراین صورت من هم کانون توجه میشم؟(نقطه ضعف؛تاییدجویی دلیل؛اعتمادبه نفس پائین دلیل؛عدم مهارت ارتباطی مطابق عرف باجنس مخالف دلیل؛؟؟)................................... ....................._احساس سرخوردگی ازاینکه پسرخاله ت نیومد خواستگاریت میخایی روی اونو کم کنی یاجایگزینی مناسب یابالاتربه جای او ؟(نقطه ضعف؛اعتماد به نفس ضعیف)..........۰۰۰۰۰۰۰۰۳_ازخواس تگارای سنتی خوشت نمیاد وباید حتما توی دانشگاه همسرآیندتو پیداکنی؟(نقطه ضعف؛ عدم تعریف صحیح ازدلبستگی منجربه ازدواج_میشه توی دانشگاه هم انتخاب کردبه شرط خودش بهت بگه واطلاع ورضایت خانواده و...)۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۴_احساس میکنی باید عاشق یکی بشوی این نشد کسی دیگه؟(نقطه ضعف؛وابستگی دلیل؛دوست نداشتن خود عدم پذیرش خودو...)۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰راهکار۱؛داشتن تعریف مناسب ازسطح روابط دختروپسر.راهکار۲(اصلی)داشت� � تعریف مناسب از شرایط منتهی به ازدواج وشناختن معیارهای آن وچنگ زدن به این ریسمان درشرایط مبهم تاگم نشوی،،،نگاههای اون پسر به دلیل رفتارهاونگاههای ناخودآگاه خودت وتمایل شدیدت به توجه او به خودت هست که"ای کاش"تبدیل به فرضیه میشود"او همش چشمش به توست".تاخودش رسماچیزی نگفته هیچی ثابت نمیشه مایل بودی این لینک هم مطالعه کن.http://www.hamdardi.net/thread-3528.html

---

سلام امین درسته اینهایی که گفتی من میخوام یکی بهترازاون پسرخالمو جایگزین کنم من دوست ندارم بشینم تو خونه تایکی بیاد منو پسند کنه دوست دارم طرف مقابلم خودش منو بپسنده وبه خانوادش بگه درسته که اون پسر تو دانشگاه مورد تایید همه اساتید هست ولی منم دست کمی ازاون اقا ندارم تو دانشگاه
اعتماد به نفسم تو یه جاهایی خیلی پایینه درست ولی من نمیگم این اقا بشه مال خودم میگم چراایشون یکی دیگه دیگررو دوست دارن ولی هنوز پی یه دختردیگه است

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hanafutur

سلام امین درسته اینهایی که گفتی من میخوام یکی بهترازاون پسرخالمو جایگزین کنم من دوست ندارم بشینم تو خونه تایکی بیاد منو پسند کنه دوست دارم طرف مقابلم خودش منو بپسنده وبه خانوادش بگه درسته که اون پسر تو دانشگاه مورد تایید همه اساتید هست ولی منم دست کمی ازاون اقا ندارم تو دانشگاه
اعتماد به نفسم تو یه جاهایی خیلی پایینه درست ولی من نمیگم این اقا بشه مال خودم میگم چراایشون یکی دیگه دیگررو دوست دارن ولی هنوز پی یه دختردیگه است

---

کمکم کنید

نقل قول:

---

عجیبه، ایشون به کس دیگه‌ای ابراز علاقه کرده و شما دارید وقت می‌ذارید و فکر می‌کنید که چرا شما رو زیر نظر داره؟! شما به چرایی رفتار این آدم چه کار دارید؟ جوری صحبت می‌کنید که انگار یه فرمول فیزیک نقض شده و شما رو به فکر برده! این فرد هر کاری ممکن هست بکنه که درست یا غلط باشه، چه دلیلی داره که شما به این موضوع فکر کنید. ببینید کنجکاوی رو آدم‌ها به خصوص جنس مخالف چیزی هست که برای اگر نگم همه بیشتر ما در دوران دانشجویی - که تازه درست و حسابی با جنس مخالف برخورد می‌کنیم - پیش میاد. وقتتون رو با کنجکاوی روی اشخاص هدر ندید.

بذارید یه نکته‌ی بسیار مهم رو بهتون یادآور شم...

شما الان بدون اینکه متوجه بشید دارید فرصت‌های زیادی رو از خودتون می‌گیرید. این رابطه‌ی شما الان بین همکلاسی‌هاتون و بعضی از هم‌دانشگاهی‌هاتون دهن به دهن گشته، همین که می‌گید مثلا دوستاش ممکن هست بهش خبر بدن. خوب در نظر بگیرید که یکی از پسرهای دور و اطرافتون مدتی شما رو زیر نظر گرفته بوده برای ازدواج... خوب حالا با خودش چی می‌گی؟ اون که نمی‌دونه ارتباط شما به چه شکل هست... فقط از ظاهر کار به این نتیجه می‌رسه که شما یا درگیر کس دیگه‌ای هستید و یا از اون دست خانم‌ها هستید که ... می‌فهمید که چی می‌گم؟

باور کنید به چشمم دیدم که دختری بدون اینکه وارد روابط دوستی بشه و صرفا به این دلیل که خودش رو از حواشی کنار نکشیده موقعیت ازدواج بسیار خوبی رو از دست داده. مطمأن باشید کسایی هستند که مایلند به سمتتون بیان ولی صبر می‌کنن شرایط پیش بیاد، حالا شما اگر بخواید خودتون رو بندازید تو دهن، این فرصت‌ها رو از دست می‌دید.

کنجکاوی یه نعمته، ازش درست و به جا استفاده کنید

---

فکر کردم خوابید... گفتم بیدارتون کنم... گویا خودتون رو به خواب زدید... امیدوارم دست کم کابوس نبینید

از پستت مشخصه که خیلی دلواپس آیندهت هستی .بسیار هم قابل درکه .به نظرم چون یه حس درونی تو رو داره بطرفش میکشونه
و از طرف دیگه یه مقدار هم کم تجربه هستی بایستی احتیاط داشته باشی ///:43:بی مهابا جلو نرو .اولش یه مقدار در موردش تحقیق کن یا دورادور زیر نظرش داشته باش ببین به جه جیزی بیشتر علاقه داره و اکشن مثبت نشون میده کار اصلا سختی نیست بعد برو طرفش با یه لبخند و رابطه ات رو با سوال شروع کن ولی مواظب باش زیاد طول نکشه موفق باشی

سلام بله درسته من بی تجربه هستم چون من تا الان با جنس مخالفی دوست نبودم وبراهمینم زیاد نمیشناسم دلواپس ایندم هستم چون دوست ندارم وقتمو رویکی بذارم که برام هیچ ارزشی قائل نباشه واینو بگم خیلی خودشو اکشن مثبت نشون میده وبه همه چیزم علاقه داره من زیاد پاپیچش نیستم ولی دوستام میان بهم خبرمیدم اگرتو دانشگاه دیده باشنش البته چون پسری هست تو دانشگاه که همه هم دوستش دارن ومیشناسنش من گفتم کسی نیستم که به یه پسررو بدم چون منم تو دانشگاه دست کمی ازاین اقا ازاخلاق وتعریف استاد ندارم فقط میخوام جواب این سوالمو بگیرم چرا طرف یکی دیگه دوست داره دنبال من میاد

شما ترم چندم هستيد؟ تهران هستيد يا شهرستان ؟ تا حالا با اون اقا همكلاس بودي؟ اگه بودي رفتارش چجوري بود؟ دوست دارم به سوال ها جواب بدي شما برو با همون دختري كه ميگن اين اقا بهش علاقه داشته رابطه دوستي برقرار كن از زير زبونش حرف رو بكش بيرون

سلام اقاعلی من ترم5 هستم بله باهاشون همکلاس هم بودم خیلی خودشو سنگین میگیره ولی وقتی کاری باشه با بچه هاخوب صحبت میکنه چه دختر چه پسر بله من همین کاروکردم رفتم با اون دختردوست شدم ولی ایشون انتقالی گرفتن نه شیرازیم

ببنيد خانم چه پسرها و چه دخترايي هستند توي محيط دانشگاه كه كارشون همينه.خوشتيپ اهل معاشرت و... شما خودتون دست كم نگير الان هم سني نداري كه بخواي نگران ازدواج باشي ولي من يه حرف كارساز دارم كه خيلي جواب ميده شما نسبت به اون آقا خيلي بي تفاوت باش يعني خيلي سرد برخورد كن مطمعن باش اگر به شما علاقه داشته باشه خودش مياد جلو اين حرف حاصل تجربه من هست : خواهان كسي باش كه خواهان تو باشد

نگاه کنین علی اقا مشکل من دوست داشتن این اقا نیست مشکل من اینه که ایشون یکی دیگه رودوست دارن چرا میاد دنبال من
من نسبت به ایشون خیلی سرد برخورد میکنم به طوری که وقتی کنارشون ردمیشم دوستم میگه اقای فلانی هست منم انگارکه نه انگارحرف دوستم وحتی ایشون رودیدم ردمیشم من میخوام براکسی تب کنم که واسه بمیره

انا_تو میگی چرا ایشون یکی دیگه رو دوست داره وپی دختر دیگه است؟ من فرض رو میذارم براینکه ایشون قراره بایه دختر دیگه ازدواج کنه اما چشمش دنبال توست؟خب چندتاجواب داره ۱_ایشون خیلی خوش اشتهاست وتوی سینه ش دوتاقلب داره۲_میخاد یکی(ببخشید)موش آزمایشگاهیش باشه حرفای عاطفیش رو روی اون امتحان کنه وبعد شکل صحیحش رو به کسی که قراره باهاش ازدواج کنه.۳_هردودخترو سرکارگذاشته وپیش دوستاش ازافتخاراتش میگه ومیخنده۴فهمیده شما چه ذهنیتی داری باحرکات پانتومیم سربه سرت میکنه۵ذهنیت شماروفهمیده میخادخودت قدم پیش بذاری یه مدت باهات دوست باشه (نگو پاکو نجیبه چون باهاش زندگی نکردی).درهرصورت جوابها به ضررتوست. اگرکسی شرایط ازدواجو داشته باشه وتوی دانشگاه یامحل کار ازدختری خوشش بیاد وبعدش برای مراحل آشنایی وازدواج اقدام کنن از خواستگاری سنتی وآشنایی باواسطه به نظرمن بهتره یابگم عالیه.ولی اکثرپسرهااین شرایط روزمان دانشجویی ندارند وبسیارمعدود چنین اتفاقی میفته. تازمانی که خودش رسماباشما حرفی دراین موردنزده نبایدروی مبهمات فکرکنید وقتی قصد داشته باشه بیاد خواستگاریت اگه توی دانشگاه باسنگم زده باشی توسرش بازمیاد نیازی به چراغ سبزهای شما(یاپیغوم پسغوم ) نداره.نظرمن:نظری به شما نداره ولی حرکاتو نگاههای شمابراش درحد چندثانیه عجیبه ولی بعدش راه خودشو میره.

ممنون جوابمو گرفتم

سلام دوست عزیز
مشابه مورد تو میدونی تا حالا چند تا تاپیک اینجا زدن؟؟!!!! خیلی زیاد... تازه خیلیاشو من ندیدم!
و دیدم تو همه موارد هم آقایون اومدن راهنمایی کردن گفته بودن، اگه پسری دختری رو برای ازدواج بخواد و شرایطشو داشته باشه، خودش اقدام میکنه...

و اکثر ما دخترا برامون پیش اومده این موردی که تو میگی رو! تازه شاید بیش از یه نفر!
جالب اینجاست که آقایون بازم گفته بودن این نگاه ها در اکثر موارد هیچ منظوری پشتش نیست! حتی دیدم یه آقایی گفته بود ما اگه کسی رو بخوایم اینجوری بهش خیره نمیشیم!!!!!!!!!!!!!

ببین دوست من، وقتی آقایون همشون دارن میگن 99 درصد این آقا هیچ نظری به شما نداره، خانما هم که تجریه دارن، همینو میگن! شما دیگه چرا اینقدر به من نگاه میکنه چرا فلان کارو میکنه، چرا وقتایی که من کلاس دارم اونم هستش و.... ذهنت رو درگیر این مسائل بی اهمیت میکنی؟؟

اینکه چه دلیلی داره برات مهم نباشه!!!! این مهمه که او کس دیگه ای رو احتمالا برای ازدواجش انتخاب کرده...

حالا هر پسری به شما نگاه کرد، خیلی هم نگاه کرد، میخوای اینقدر بهش فکر کنی؟؟!!

به نظرم همه دوستان نظراتشون رو گفتن. ولی تو باز دوست داری در موردش حرف بزنی. و متاسفانه نمیخوای به این حرفا گوش بدی و عمل کنی. وکسی که ضرر میکنه تویی...

امیدوارم بتونی احساست رو کنترل کنی:72:

- - - Updated - - -

خب خوشبختانه جوابت رو گرفتی:104:

موفق باشی

موفق باشی.سعی کن واسه همیشه تکلیفتو با این مسائل حل کنی وبه یه شناخت منسجم وپایداربرسی تادیگه دچارتلاطم نشوی.حیف نیست توی سن ۲۱اینقد فکروانرژیتو هدرمیدی بروحافظیه باغ نارنج تخت جمشید ،شاه چراغ ،باغ دلگشا،عمرعزیزت رو داری چطور تلف میکنی.این لینکها رو هم مطالعه کنhttp://www.hamdardi.net/thread-17296...ead-19072.html

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/thread-17296.html

خواهشا پست ها تون رو جفت جفت نزاریین!!!!!

اگه لینکها مشخص نبود پوزش میخام این موصوع اول:http://www.hamdardi.net/thread-17296...........این هم یکی ازموضوعات برگزیده تالارhttp://www.hamdardi.net/thread-19072.html

دوتاپیک شما که با همین عنوان بود در هم ادغام شدند . لطفاً از ایجاد تاپیکهای متعدد با یک مضومن و محتوا بپرهیزید و یک

تاپیک را صرفاً دنبال کنید

از دوست عزیز hanafurtur
عذرخواهی میکنم که حرف بی ربطی رو در تاپیکش می نویسم

ببخشید عزیزم ، اومدم با فرشته مهربون حرف بزنم
سلام فرشته مهربون عزیز
دنبال یه رد پایی از شما می گشتم که اینجا دیدمت
می دونم نباید اینجا چیزی بگم ، شاید دعوام کنی ، ببخشید
اما واقعا می گم : دلم برات تنگ شده
من 2 سال پپیش چقدر باهات حرف زدم اما نبودم و دوباره اومد م با یه موضوع جدید
نمی دونم تاپیک منو خوندی یانه
اما ازت خواهش می کنم که بخونیش و راهنماییم کنی
http://www.hamdardi.net/thread-28838.html
دوست دارم عزیزم ، منتظرتم