من و شوهرم بعد از 2 سال ازدواج هیچ حرفی برای گفتن به هم نداریم

سلام به همه دوستان .من و همسرم 2 ساله ازدواج کردیم و حدودا 3 ماهی که رفتیم خونه خودمون.هر دو کارمندیم .با هم مشکل زیاد داریم ولی همدیگه رو خیلی دوست داریم .شوهرم بعضی وقتا سر بعضی اختلافا عصبانی میشه و بعضا بددهنی میکنه و یکی دوباری هم در حد کم دست روم بلند کرده .که البته بعدش کلی اومده و عذر خواهی کرده و گفته دیگه تکرار نمیشه .منم هر بار بخشیدمش ولی احساس میکنم با اینکه خیلی دوستش دارم ولی کم کم زندگی ام داره سرد میشه .وقتی هردو از سر کار برمیگردیم خونه بعد از یه روز کاری تقریبا هیچ حرفی واسه گفتن نداریم خیلی با هم حرف نمیزنیم اصلا من دیگه واقعا نمیدونم سر صحبت رو چه طوری باز کنم کلا شوهرم آدم درونگرایی نیست توی جمع های خونوادگی خیلی خوش صحبته و در مورد هر موضوعی نظر میده ولی من تقریبا درون گرا هستم .اهل مسافرته و لی اصلا خوشش نمیاد با من بیاد مثلا بریم پارک یا واسه خرید تو خیابون بچرخیم و من همیشه سر این موضوع باهاش مشکل دارم .البته من قبول دارم هر کاری از دستش برمیاد انجام میده تا من ازش راضی باشم و کلا آدم بدی نیست ولی من کم کم دارم احساس میکنم زندگی ام داره سرد میشه از دوستان راهنمایی میخوام .

یعنی هیچکس پیدا نمیشه به من جواب بده:54::47:

سلام دوست عزیز

اول از همه باید توجه کنید که پست اول شما برای 2 هفته پیشه. دو هفته برای سرنزدن به تاپیکتون خیلی زیاده لطفا" زود زود بیایین تا تاپیکتون به روز به مونه و نتیجه بگیرید.

خب شما برای گرم کردن دوباره ی زندگیتون چه کارهایی کردید؟ زیاد مهم نیست سر صحبتو چطور باز کنید شوهرتون قریبه که نیست هر چی بگید ایشونم یه چیز میگه و خلاصه بحث شروع میشه.مشکلی توی رابطه جنسیتون ندارید؟

سلام
بیشتر از خودتون و شو هرتون و نحوه آشنایی و ... بگین تا بهتر راهنماییتون کنن.
مثل سن؟ تحصیلات؟ و ...

سلام دوست عزیز.یک سوال شما چه کارایی واسه گرم شدن زندگیتون کردید؟؟به نظرم یک زن خیلی کارا میتونه بکنه که زندگیش گرم شه.

من و شوهرم سنتی ازدواج کردیم من 29 ساله و شوهرم 32 ساله است از لحاظ تحصیلی هر دو مدرک مهندسی داریم و شاغلیم.از لحاظ جنسی تقریبا مشکلی نداریم .من خیلی سعی میکنم زندگی رو شادتر کنم غذاهای متنوع درست میکنم .هر روز بهش پیشنهاد میدم که جاهای مختلف بریم و ..... ولی کلا با بیرون رفتن مشکل داره خیلی کم حرف شده و بیشتر میشینه پای تلوزیون البته ماهواره نداریم همون شبکه های ایران

سلام
طبق اون چیزای که اینجا نوشتین و تعریفای که از شوهرتون کردین ایشون ظاهرا مشکلی نداره( البته اون دعواها و دست بلند کردنا اشتباه بوده ولی علتش یعنی علت دعواهاتون رو نگفتین هیچ وقت که بهتره بگین-

شمام که از خودتون تعریف کردین و هیچی براش کم نذاشتین پس شمام مشکل خاصی باش ندارین طبق حرفای که اینجا زدین غیر:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیرین دخت_شیرین دخت

از لحاظ جنسی تقریبا مشکلی نداریم

---

خانم این تقریبا شاید برا شما تقریبا باشه برا اون چی؟؟کاملا راضیه؟؟؟ اگه یکمم مشکل داشته باشه می تونه علت رفتاراش باشه باتون!
بعد این که بهتر بیشتر به هم ابراز علاقه کنید بیشتر که نه همیشه! البته نگفتین که ابراز علاقه بینتون هست یا نه - حتما هر دو به هم علاقه دارین ولی ابرازش تاثیر زیادی تو رابطه داره و البته می تونه شروعی برا حرف زدن بشه که اینجا گفتین مشکل اصلیتون همینه.

باسلام خدمت شیرین دخت جان
مشکل شما حادنیست نگران نباشید...
ولی بایدبیشتردرمورد ویژگی هاتون بگید...خیلی گنگ بیان کردین...یه مقداربیشترتوضیح بدین.. ازدوران عقدتون هم بگین

قبل از زیر یک سقف رفتن هم همینطوری بود همسرتون ؟
یعنی به بیرون رفتن علاقه نداشت؟ کم حرف بود ؟ یا این که بعد از این که عروسی کردید این طوری شده ؟

در مورد این موضوع با همسرتون صحبت کردید ؟ و نظرش رو در مورد زندگی تون جویا شدید؟

دوست عزيز
هر مردي هر قدر هم كه با اقتدار و محكم باشه، مهار زندگي در دست زنه. اين شمائيد كه بايد او رو به زندگي دلگرم كنيد.
ابتدا سخته اما در نتيجه به نفع شماست:72:

با سلام و تشکر از همه دوستان دلسوز
ابراز علاقه بینمون هست البته بیشتر از طرف من ولی ایشون هم تا بتونه سعی میکنه این کار رو بکنه. دست بلند کردنش سر مسئله خاصی نبوده .بیشتر سر لجبازی من بوده که وقتی عصبانی بود باهاش زیادی بحث کردم که البته نظر من اینه که هیچ مردی نباید سر بدترین مسائل هم این کار رو بکنه.شوهر من قبل از ازدواجمون خیلی شوخ طبع بود و توی جمع های خونوادگی همه دوست داشتن دورو برش باشن و به نظر من خیلی وقتا باعث سوءاستفاده دیگرون مخصوصا خانوما میشد که باهاش راحت باشن و همین موضوع منو اذیت میکرد و من همون دوران عقد ازش خواستم تو جمع کمتر شوخی کنه و آرومتر باشه و ایشون هم تمام سعی خودشو میکنه و الان تقریبا تو جمع های خونوادگی اصلا شوخی نمیکنه که البته پیامدش تو زندگی خودمون هم ظاهر شده چون الان دیگه واقعا کم حرف شده!تو خونه خودمون هم با من خیلی حرف نمیزنه .
اگه گفتم از لحاظ جنسی تقریبا مشکل نداریم به خاط اینه که گاهی اوقات البته به ندرت خواسته ای از من داره که واقعا نمیتونم انجامش بدم و ممکنه اگه اون کار رو بکنم خودم از رابطه جنسی زده بشم اینو بهش گفتم و قبول کرده ولی فکر میکنم باهاش کنار نیومده.ما دوران عقد سختی داشتیم البته از لحاظ مالی .چون همسرم کارش رو از دست داد و چند ماهی بیکار بود و خونوادش هم حمایتش نمیکردن ..خونواده من نامزدی مفصلی برام گرفتن و شوهرم چون دست تنها بود خیلی اذیت شد تا بتونه یه مراسم خوب بگیره .البته من و خونوادم اصلا به این کار راضی نبودیم ولی به قول خودش نمیخواست کم بیاره و من پیش فامیل کوچیک بشم .اینو از این جهت گفتم که تو دوران عقد با اینکه شرایط خیلی بدی داشتیم اصلا با هم بحث و دعوا نداشتیم و شب عروسی من بهترین شب زندگیم بود.دلم میخواد زندگی ام به خوبی دوران عقد برگرده.:203:

سلام دوستان خواهش میکنم نظر بدید :72: