زنم بهم خیانت کرده ودرغ مگوید

من قبل ازازدواج سرویس همسرم بودم وخبر داشتم با کسی دیگری دوست بوده و جدا شده بعد بامن دوست شد باهم ازدواج کردیم باهمه سختی ومشکلات زندگی مان راشروع کردیم خدا بعد دوسال یک دختربهمون داد چند وقتی بود بهش شک کرده بودم وکنترلش می کردم تا اینکه رفتیم مسافرت دیمم داره با تلفن یواشکی صحبت میکنه باگوشی دیگه ای که من ازش هیچ اطلاعی نداشتم وبهم دروغ گفت قول داد دیگه تکرار نکنه تا دوباره دوماه پیش دیدم داخل کمد لباس بچه یک گوشی دیگری یواشکی گذاشته وقتی بازش کردم دیدم اس ام اس های ناجوری ردوبدل شده تا همسرم متوجه شد گوشی رو چنگ زدوشکست سیم کارت روهم نصف کرد دو روزی روباهم قهرکردیم آمدوجلو پدرش قول داد دیگر تکرار نمی کند وبا دوستان ناباب رفت وآمد نکند دوهفته قبل از سرکارم زودتر آمدم دیدم داره دوباره باتلفن همراه صحبت میکنه چند لحظه ای پشت درب ایستادم دیدم حرفهای نامربوتی داره ردوبدل میشه تامتوجه شد من آمدم گوشی روخاموش کرد و داخل قوطی حبوبات انداخت وقتی پیداشت کردم دیدم این سری دوعدد سیم کارت داره وهردوهم pinداره تا من نتونم بازش کنم الان ازاون روز باهم قهر هستیم او میگوید برای پول رابطه داشته و درحد تلفنی بوده حال به کمک شما نیازدارم او مگوید یک فرجه دیگربده :122:وجدا دیگر نمی توانم بهش اعتماد کنم:47:

خیلی ناراحت شدم
ایا فکر نمیکنید مثلا با خانمی یا دوستانش در تماسه
شاید خیلی محدودش کردین و بهش شک دارین واسه همین دور از چشم شما با دوستان خانمش حرف میزنه
خیلی بعیده که یک خانم همچین کاری رو بکنه

سلام دوست عزيز
به همدردى خوش اومدى
به نظر من خانومت امتحانشو با همون چند بار پس داده بيخود زندگى خودت وبچتونو تباه نكنيد.

تنها تلفن نیست اخه خیلی دروغ هم میگه فهاشی هم میکنه :97:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mosi1234

تنها تلفن نیست اخه خیلی دروغ هم میگه فهاشی هم میکنه :97:

---

واقعیتش برام عجیبه که با این همه اشتباه فاحش شما میگید فقط تلفن نیست و فحاشی هم میکنه
به هر حال من در مقابل کارشناسان محترم تالار نمیتونم چیزی بگم اما این مسایلی که نوشتید و نوع برخوردهاتون کمی غیر واقعی به نظر میاد

جناب mosi1234

به تالار همدردی خوش آمدی

قطعاً برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم نیاز به اطلاعات بیشتری از زندگی شما داریم .

چند سال دارید ؟ همسرتان چند سال دارد ؟ تحصیلات هردو ؟ مدت زمان زندگی مشترک ؟ روند زندگیتون از ابتدا تا کنون ؟

فرهنگ خانواده های شما و میزان سنخیت آنها با هم ؟ نحوه ازدواج شما ؟

انتظارات شما از همدیگر ؟

نکات مثبتی که در همسرت سراغ دارید ؟ انتقادهایی که همسرتان از شما دارد ؟

لطفاً در این زمینه ها بیشتر برایمان بگویید تا بهتر بتوانیم یاریتان کنیم .

فرشته مهربان میشه لطف کنی به تایپک منم یه سر بزنی؟ چون من واقعا به راهنمای ات نیاز دارم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

جناب mosi1234

به تالار همدردی خوش آمدی

قطعاً برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم نیاز به اطلاعات بیشتری از زندگی شما داریم .

چند سال دارید ؟ همسرتان چند سال دارد ؟ تحصیلات هردو ؟ مدت زمان زندگی مشترک ؟ روند زندگیتون از ابتدا تا کنون ؟

فرهنگ خانواده های شما و میزان سنخیت آنها با هم ؟ نحوه ازدواج شما ؟

انتظارات شما از همدیگر ؟

نکات مثبتی که در همسرت سراغ دارید ؟ انتقادهایی که همسرتان از شما دارد ؟

لطفاً در این زمینه ها بیشتر برایمان بگویید تا بهتر بتوانیم یاریتان کنیم .

---

سلام من 33 سال دارم همسرم 28 سال من سیکلم همسرم دیپلم داره سال 85 عقد کردیم .سال 86 رفتیم خانه خودمون اوایل زندگی خوبی داشتیم بعد ازچند سال با بد دهنی های زنم ودعوا ها مابینمان دیگه حرمتی بینمان نمانده خانواده من کاملا با ازدواج مان مخالف بودن به هر صورتی که بود آنها راضی شدن
از نظر فرهنگی بعدا من متوجه شدم باهم 180درجه باهم فرق داریم طوری که آنها خیلی چیزها را بد نمی دانند:47::47::323:

همه سئوالات بنده را خواندید ؟ چرا به همه سئوالات پاسخ ندادید ؟

چند نمونه از اختلافات و بحث و جدل های شما را نیاز داریم .

نه به بعضی دوستان که تومار می نویسن و خلاصه تر هم می تونند مسائلشان را مطرح کنند ، نه به شما که مبهم و تلگرافی از

زندگیتون و مسائلتان می گویید .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

همه سئوالات بنده را خواندید ؟ چرا به همه سئوالات پاسخ ندادید ؟

چند نمونه از اختلافات و بحث و جدل های شما را نیاز داریم .

نه به بعضی دوستان که تومار می نویسن و خلاصه تر هم می تونند مسائلشان را مطرح کنند ، نه به شما که مبهم و تلگرافی از

زندگیتون و مسائلتان می گویید .

---

نحوه ازدواجم را اول توضیح داده بودم من سرویس همسرم بودم می دیدم با یکی دیگر دوست است تا اینکه بعد از چند وقت با او بهم زد من که دیدم دلش شکسته چند باری باهم به تفریح رفتیم حتی یک سری من و او را هم بسیجی ها گرفتن تا اینکه بهم علاقه مند شدیم ..... بعد من با تمام مخالفت خانواده ام انها را رازی کردم بریم خواستگاری ........... ازواج کردیم ازنظر طبقاتی انها خیلی پایین من هم در حد متوسط .... اولین اختلاف ما زمانی شروع شدکه می خواستیم وسایلمان راببریم چون داخل سیاهه 90گرم طلایی که سر مجلس عقد بهش کادو داده بودن نوشته بودن .... دومین اختلاف زمانی که ما رفتیم سر خانه مان خانواده او مخالف کار کرنش بودن ودخالت مادرش در زندگیمان ..... تا اینکه بچه دار شدیم از روز اول به بچه شیر خشک می داد با همه سختی داشتم بااین موضوع هم کنار امدم ...... بچه بزگ تر شد وهزینه های ان هم زیادتر به بهانه که برود سرکار بچه را از3سالگی گزاشتیم مهد اول میرفت ارایشگاه یاد بگیرد وکار کند بعداز مدتی ارایشگاه جمع کرد رفت .....دوباره یک کار دیگری پیدا کرد ویزیتوری تلفنی دیدم بادوستان نابابی رفت وامد می کند دیگر نذاشتم برود تا اینکه برای عوض شدن روحیه اش رفتیم مسافرت انجا متوجه تماسهای او برای اولین بار شدم :302: او میگویید تو بمن محبت نمی کنی بچه رااز من بیشتر دوست داری خرجی به اندازه کافی نمیدهی منهم تا اخر شب سر کاربودم خیلی خسته می شدم ولی با همه این احوالات هر وقت می توانستم اورا تفریح هم می بردم او با خانواده من هم مشکل داشت کمتر رفت امد می کرد:303::303:

اقای محترم.
خیانت دیدی دیگه اعتماد نکن اگر بازم اعتماد کنی باختی...

سلام دوست عزیز(البته من وسط راهنمایی های فرشته مهربان اومدم) زندگیتون میتونه بهتربشود خالی ازاین مسائل شما یه دختر۳ساله هم دارید.پست اولت روخوندم نوعی تشطت وسهل انگاری در رفتارهای اولتون دیده میشود دقیقا نمیدونم دلیلش چیه؟آیا خودت هم بعدازازدواج بازکمی اهل این مسائل بودیدیا اینکه"هنوز به یک برداشت وشناخت منسجم از طرداین دوستیها نرسیدید"حتما به لحاظ فکری اول این مساله رادرذهن خود حل کنید تا حرفهاورفتارتان موثرترباشد.

سلام

ببخشید عجولانه تصمیم نگیرید ... هم بخاطر خودتون هم همسرتون هم فرزند زیباتون .....
بازم اجازه بدید علاوه بر دوستان فرشته مهربان عزیز هم باهاتون بیشتر صحبت کنن ....

شما نوشته بودید : " او میگویید تو بمن محبت نمی کنی بچه رااز من بیشتر دوست داری خرجی به اندازه کافی نمیدهی منهم تا اخر شب سر کاربودم خیلی خسته می شدم ولی با همه این احوالات هر وقت می توانستم اورا تفریح هم می بردم او با خانواده من هم مشکل داشت کمتر رفت امد می کرد:303::303: "

من نمی دونم شما چه مدلی برخورد می کنید تو خونه اما محبت فقط تو تفریح خلاصه نمی شه ... حق دارید تا دیر وقت سر کارید اما وقتایی که خسته نیستید با همسرتون صحبت کنید و بگید براش مهمید و تو کلام محبت آمیز ازشون انتظارااتتتونو بخواید .... نمی خوام بگم ایشون کار خوبی کردن ولی فکر می کنم دلایلی زیادی باید باشه ...

باهاشون صحبت کردید دلیلشون چی بوده ؟
ببخشید رابطه همسرتون با دخترتون چطوریه ؟
شما عکس العملتون اون لحظه چی بود ؟

نگران نباشید ایشالا درست می شه و فرشته مهربان عزیز و بقییه دوستان راهنمااییتون می کنند

شمافکرنمیکنیداگه آب نباشه دست خیس نمیشه ویااگه کبریت نباشه آتیش به وجودنمیاد،شایدشماهم یه کاری کردی که همسرت به اینجاکشیده شده.
به نظرمن بهترین راه اینه که بشینیدباهمسرتون دوستانه صحبت کنیدیاحضوری هردوتون باهم به یه مشاورخانواده :305:مراجعه کنید.انشاالله که موفق باشید

سلام دوست عزیز اگه این صحبتهایی که در مورد همسرت کردی درست باشه این خانم به دررده زندگی نمیخوره،واقعا برام جالبه دائم داره بهت خیانت میکنه اونم از نوع ناجورش بازم بابای طرف میاد صحبت میکنه باهات و یادت میره،موندم چه جوری میتونی با همچین زنی زندگی کنی،واقعا یه سری مردا نوبرن به خدا

با سلام خدمت فرشته مهربان همسرم امروز تماس گرفته می گوید دوباره بچه دار شدیم آیا از نظر شما این درست است دیگر نم توانم به او اعتماد کنم تازه او قبلا می گفت همین بچه هم از سرمون زیاده چطور حالا میگوید باردارم :81:

خدایا واقعا خندم میگیره که داری هنوز ادامه میدی زندگیت رو...
به نظر من شما ارزشت بیش از اینه که کسی بهت خیانت کنه نه شما هر کس دیگه هم همینطوره..
تو زندگی هر چی هم سخت باشه بازم خیانت بی معنیه عزیز

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad2012

خدایا واقعا خندم میگیره که داری هنوز ادامه میدی زندگیت رو...
به نظر من شما ارزشت بیش از اینه که کسی بهت خیانت کنه نه شما هر کس دیگه هم همینطوره..
تو زندگی هر چی هم سخت باشه بازم خیانت بی معنیه عزیز

---

ممنونم دوست عزیز ولی من اگر تحمل کردم فقط فقط بخاطر دخترم بوده از اول خیلی سختی کشیدم ولی همه چیز گذشت کردم چون زندگیم واقعا دوست داشتم حالا غیر قابل تحمل شده

خراب کردن راحته این ساختنه هنرمیخادو وقت.زندگیت میتونه درست بشه قدم به قدم.مدیراون خونه شما هستی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin.n

خراب کردن راحته این ساختنه هنرمیخادو وقت.زندگیت میتونه درست بشه قدم به قدم.مدیراون خونه شما هستی

---

ولی به چه قیمتی ایا می شه دوباره اعتماد کرد

دوست عزیزلطفا ابتدااین سوالات روبادقت جواب بده:قبلا ازازدواج باچند نفر رابطه داشتی ودرچه حدودی؟آیاقبل ازدواج خانمت میدونست تو از دوست قبلیش خبر داری؟الان شغل تو وخانمت چی هست؟ هیچکدام اهل مواد یاسیگارهستید؟رابطه جنسی_عاطفی شما چطوره بخصوص قبل وبعد تولدبچه؟آیابعدازازدواج خودت باکسی تلفنی،چت یاحضوری ارتباط داشتی؟برداشت وشناخت حال حاضرشما درمورد دوستی پسر ودخترو وظیفه کسانی که سرپرست آنهاهستند چه اگه متوجه شدند؟چه جاهایی این مساله به نظرت استثنا دارد؟وضعیت تامین مخارج زندگیت چطوره؟وابستگی مالی خانمت به تو درچه سطحیست،یامستقل ونیمه مستقل هست؟سطح اعتقادات هرکدام ازشما چیه؟انتقادات وانتظارات همیشگیش چی بوده چه عاطفی،اجتماعی یامالی؟

سلام آقایmosi1234
جواب سوالای بالا رو ندادید !!!
از اینکه بفکر بچتونم هستید خوشجالم
اما اعتمادو ماقی چیزا بر می گرده به رفتار از این به بعد شما و نگذارید این موضوع تو زندگیتون عادی شه !
ممنون می شم جواب سوالای قبلمو و سوالای الانمو بدید ؟

الان همسرتون خونتون هستن ؟
باهاشون حرفم می زنید ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin.n

دوست عزیزلطفا ابتدااین سوالات روبادقت جواب بده:قبلا ازازدواج باچند نفر رابطه داشتی ودرچه حدودی؟آیاقبل ازدواج خانمت میدونست تو از دوست قبلیش خبر داری؟الان شغل تو وخانمت چی هست؟ هیچکدام اهل مواد یاسیگارهستید؟رابطه جنسی_عاطفی شما چطوره بخصوص قبل وبعد تولدبچه؟آیابعدازازدواج خودت باکسی تلفنی،چت یاحضوری ارتباط داشتی؟برداشت وشناخت حال حاضرشما درمورد دوستی پسر ودخترو وظیفه کسانی که سرپرست آنهاهستند چه اگه متوجه شدند؟چه جاهایی این مساله به نظرت استثنا دارد؟وضعیت تامین مخارج زندگیت چطوره؟وابستگی مالی خانمت به تو درچه سطحیست،یامستقل ونیمه مستقل هست؟سطح اعتقادات هرکدام ازشما چیه؟انتقادات وانتظارات همیشگیش چی بوده چه عاطفی،اجتماعی یامالی؟

---

اولین کسی که بااودوست شدم او بود ما ازاول درحد سرویس وسلام الیک بودیم بله اون و زمانی که بااودوست بود من هم کا ملا خبر داشتم دوستی در زمانی که مجرد هستی خوب نمی گویم اشکالی نداره ولی مسئولتش هم با سر پرست خانواده است ولی زمانی که قول وعقد می کنی بنظر من باید باهمه سختی ها ومشکلات کنار بیایی چه برای مرد چه برای زن البته ما هم زمان ازدواج قول دادیم از نظر خرج ومخارج در حد متوسط نه می گم خوب بود نه درحد بد وابستگی ما لی همسرم چون اوایل او کار می کرد زیاد نبود بعد هم توقع داشت من هم درهمان حد بتوانم کمکش کنم اعتقادات من وخانوادهام قوی تر بود چون او خیلی از مسایل را بد نمیدانست خیلی وقت این باعث دعواهای ما هم بود از نظر انتظار اتش اول مالی بود بعد عاطفی از نظر اجتماعی او درحد صفر چون همیشه با همه نه تنها من مشکل پیدا میکرد

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin.n

دوست عزیزلطفا ابتدااین سوالات روبادقت جواب بده:قبلا ازازدواج باچند نفر رابطه داشتی ودرچه حدودی؟آیاقبل ازدواج خانمت میدونست تو از دوست قبلیش خبر داری؟الان شغل تو وخانمت چی هست؟ هیچکدام اهل مواد یاسیگارهستید؟رابطه جنسی_عاطفی شما چطوره بخصوص قبل وبعد تولدبچه؟آیابعدازازدواج خودت باکسی تلفنی،چت یاحضوری ارتباط داشتی؟برداشت وشناخت حال حاضرشما درمورد دوستی پسر ودخترو وظیفه کسانی که سرپرست آنهاهستند چه اگه متوجه شدند؟چه جاهایی این مساله به نظرت استثنا دارد؟وضعیت تامین مخارج زندگیت چطوره؟وابستگی مالی خانمت به تو درچه سطحیست،یامستقل ونیمه مستقل هست؟سطح اعتقادات هرکدام ازشما چیه؟انتقادات وانتظارات همیشگیش چی بوده چه عاطفی،اجتماعی یامالی؟

---

اولین کسی که بااودوست شدم او بود ما ازاول درحد سرویس وسلام الیک بودیم بله اون و زمانی که بااودوست بود من هم کا ملا خبر داشتم دوستی در زمانی که مجرد هستی خوب نمی گویم اشکالی نداره ولی مسئولتش هم با سر پرست خانواده است ولی زمانی که قول وعقد می کنی بنظر من باید باهمه سختی ها ومشکلات کنار بیایی چه برای مرد چه برای زن البته ما هم زمان ازدواج قول دادیم از نظر خرج ومخارج در حد متوسط نه می گم خوب بود نه درحد بد وابستگی ما لی همسرم چون اوایل او کار می کرد زیاد نبود بعد هم توقع داشت من هم درهمان حد بتوانم کمکش کنم اعتقادات من وخانوادهام قوی تر بود چون او خیلی از مسایل را بد نمیدانست خیلی وقت این باعث دعواهای ما هم بود از نظر انتظار اتش اول مالی بود بعد عاطفی از نظر اجتماعی او درحد صفر چون همیشه با همه نه تنها من مشکل پیدا میکرد

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sookoot

سلام آقایmosi1234
جواب سوالای بالا رو ندادید !!!
از اینکه بفکر بچتونم هستید خوشجالم
اما اعتمادو ماقی چیزا بر می گرده به رفتار از این به بعد شما و نگذارید این موضوع تو زندگیتون عادی شه !
ممنون می شم جواب سوالای قبلمو و سوالای الانمو بدید ؟

الان همسرتون خونتون هستن ؟
باهاشون حرفم می زنید ؟

---

بله الان او خونه است ولی بیشتر اوقات میرود بیرو ن تحمل خانه را زیاد ندارد چون بچه دستشه مجبورم زنگ ببزنم وحرف بزنم شاید بچه نبود دیگر حرف هم نمی زدم

سلام دوست عزیز؛سوالات رو بادقت جواب ندادی؛۱_اگراوقبل از ازدواج خبرداشته که" تو میدونی اون بایکی دیگه هم دوست بوده"بسیار روی روابط شما بعداز ازدواج تاثیر داشته۲_و_اگر خودت بعدازازدواج باکسی چت یاتلفنی درتماس بوده ای(جوابهات اینو نشون نداد)این بر روابط منفی شما تاثیر داشته است۴_اعتقادبه ممنوعیت مطلق خیانت هم ریشه درباور دینی داردهم یک اصل مهم است،شناخت آثارسوء آن برخانواده،اجتماع ومهمترازهمه روح خودفرد درایجاد قاطعیت موثراست قاطعیتی که ازعوامل بازدارنده خیانت است۵_ _مصرف مواد مخدر یکی دیگرازعوامل موثر خیانت است...۶_اگرقبل ازتولد بچه خیانتی نکرده است.عدم مدیریت شرایط بعداز زایمان مثل افسردگی و...برگرایش به خیانت موثربوده.................................. .................................................. .................................................. .....................روابط شمامیتواند بازسازی ودرمسیر درست قرارگیرد(شما فرزند دارید وسرنوشت او برای هردونفرمسئولیت می آورد)شرط اول اعتماد به نفس شماست.دومین شرط مهم قاطعیت شماست.به نظرم شما وخانم تان نیاز به دونوع مشاوره دارید هم مشاوره مذهبی(بخصوص همسرتان) حداقل یک جلسه ومشاوره روانشناسی چندین جلسه(باتوجه به اینکه خانمتان این مساله راپذیرفته)نیازهردونفرشماب� � مشاوره جدی ترمیشود.

- - - Updated - - -

سلام دوست عزیز؛سوالات رو بادقت جواب ندادی؛۱_اگراوقبل از ازدواج خبرداشته که" تو میدونی اون بایکی دیگه هم دوست بوده"بسیار روی روابط شما بعداز ازدواج تاثیر داشته۲_و_اگر خودت بعدازازدواج باکسی چت یاتلفنی درتماس بوده ای(جوابهات اینو نشون نداد)این بر روابط منفی شما تاثیر داشته است۴_اعتقادبه ممنوعیت مطلق خیانت هم ریشه درباور دینی داردهم یک اصل مهم است،شناخت آثارسوء آن برخانواده،اجتماع ومهمترازهمه روح خودفرد درایجاد قاطعیت موثراست قاطعیتی که ازعوامل بازدارنده خیانت است۵_ _مصرف مواد مخدر یکی دیگرازعوامل موثر خیانت است...۶_اگرقبل ازتولد بچه خیانتی نکرده است.عدم مدیریت شرایط بعداز زایمان مثل افسردگی و...برگرایش به خیانت موثربوده.................................. .................................................. .................................................. .....................روابط شمامیتواند بازسازی ودرمسیر درست قرارگیرد(شما فرزند دارید وسرنوشت او برای هردونفرمسئولیت می آورد)شرط اول اعتماد به نفس شماست.دومین شرط مهم قاطعیت شماست.به نظرم شما وخانم تان نیاز به دونوع مشاوره دارید هم مشاوره مذهبی(بخصوص همسرتان) حداقل یک جلسه ومشاوره روانشناسی چندین جلسه(باتوجه به اینکه خانمتان این مساله راپذیرفته)نیازهردونفرشماب� � مشاوره جدی ترمیشود.