(مشکلات مختلف با همسر از جمله خیانت همسر)لعنت به زنانگی

چرا تو یه رابطه ی 5 ساله تن به کاری نمیدی رهات میکنن و بهت میگه سردی .؟ هر چی میگیه گوش میکنی . اما کوچکترین رفتارت رو میکنه بهونه واسه رفتن . وقتی میره بلند میشی تا به این زندگی سر و سامون بدی . کنکور ارشد قبول میشی . الانم دوره ای قبولم کردن برم آلمان . چیزی که واسش زحمت کشیدم . ولی الان که باید حواسم جمع باشه نیست. درخواست دوستیش رو تو ایمیلم دیدم

بخشیده بودمش
منم چون اکانتم تو فیس با یه ایمیل دیگه بود درخواست دوستی واسش فرستادم

جواب داد تو دنیای واقعی ذوستیم چی بود که مجازیش چی باشه میبینید خودش این درخواست رو فرستاد

ادم عصبانی میشه .نمیشه؟
بعد واست پیغام میزاره ذوست پسر نداری؟

یکم عشوه کن
سرد نباش

واست میمیرن
همه پسرا اکبند نیستن

تو واسه کی خودت رو اکبند نگه میداری
خستم اما نباید باشم
کلی کار دارم اما دل کار ندارم

یه چیزی بگید انرژی بگیرم
لعنت به زن بودن

همه جوره حساب میکنم تو این دنیای مردونه دیگه حوصله زندگی ندارم

سلام تایرد.واسه دل خودت خودت آکبند نگه دار.تابه آشفتگی الان دچارنشی.

من که نگرفتم چی شد! منظور از آکبند بودن چیه؟! کسی که اینا رو گفته دوست پسر قبلیت بوده؟!و ...

برداشت من هردوتابود.اینطورکه متوجه شدم آکبندی(کلمه به قول خودش)جسمی رورعایت کرده ولی روحی_عاطفی رو نه.تایردیه نگاهی به روابط توی تالاربندازتا ازاین"لعنت"منتقل بشی گاهی مانیاز داریم تجارب دیگران رو هم ببینیم.این یکی ازلینکهای منتخب تالار هست بعدا ‏"دلایل عینی منع روابط دختروپسر"هم که فرشته مهربان یه جا جمع کرده مطالعه کن. لینک سطوحhttp://www.hamdardi.net/thread-19072.html

سلام دوست عزیز مثل دندون خراب دربیارشو و بندازش دور،امن پسرم و کاملا میفهمم این اقا دلش مریضه، با حرفاییی مثل اینکه اکبند نباش و...داره گولت میزنه،اتفاقا من بهتون میگم اکبند باشید،اصلا به حرفاش گوش ندید که اخر و عاقبت خوبی نداره

تقصیر ما دختراس که به هرکسی اجازه میدیم با یه Add تو فیس بوک یا ایمیل از طرف کسی که همزمان به 20 نفر دیگه این درخواست رو فرستاده احساسمون درگیر بشه.
شاید باید رو عزت نفسمون بیشتر کارکنیم.
شما که از آینده ی علمی پیش روتون راضی هستید و برای رسیدن بهش زحمت کشیدید پس نمیگم اجازه ندین هیچی بهمش نریزه فقط اجازه ندین هرکسی بتونه بهمش بریزه...
رویاهای شمارو و افکار و آرزوهاتونو.
وقتی خودت براشون ارزش قائل نباشی عزیزترین کست همواسشون ارزش قایل نیست.ولی وقتی واسه اهدافت ارزش بسیار زیاد در حد شان و منزلتی که دنبالشی قائل میشی بقیه هم بسیار برای تو و برای اهدافت ارزش قائل میشن.
چیزی که این جور پسرارو ناراحت میکنه ارزشیه که یه دختر واسه شخصیت شعور و هدفش قائله.این جور پسرا یاد گرفتن بعضی از دخترارو با زدن این حرفا به چنگ بیارن ولی!!!!! همواره دخترایی هستن که برخلاف میل اونا عمل کنند و مثل اونا نگاهشون کوچیک نباشه.
برای آیندت برنامه ریزی کن که نباید فرصت های بزرگ رو با آدمای کوچیک قسمت کرد.

دوست عزیز اولا منت نذار اکبند بودنتو به ما مربوط نخواهد شد ولی به قول معروف هر کاری داری می کنی برای خودت داری انجامش می دی من به عنوان یه مرد حاظر به برقراری ارتباط با کسی که به قول خودت اکبند نبوده نیستم و شایدم بیشتر پسرا چه اکبند چه دسته دو و چه از رده خارج هم حاضر به برقراری رابطه با دختر دسته دو(طبق حرف خودت)نخواهند بود شک نکن که هر گلی زدی به سر خودت خواهی زد

پاک زندگی کن و ازش لذت ببر و تا پاک گیرت بیاد هیچوقت هم دنبال دوستی نرو که ......


یا علی

ازتون ممنونم که وقت گذاشتید و مشکلم رو خوندید و جواب دادید . خوب تنها کاری کردم درخواست دوستیمو کنسل کردم . چی بگم . ضربه بزرگی بود . به من گفت تنهایی ؟ گفتم آره الان مده تنهایی . گفت الان دخترای هات و دلبرکان مدن . حوصله بحث باهاش رو نداشتم . تنها گفتم من ترجیح میدم کنج خونه تنها باشم تا .......................... باورم نمیشه یه روزی دیالوگه من با کسی که دوستش داشتم این چیزا باشه . افسوس ....................

کار خوبی کردی که وارد یک رابطه غلط دیگه نشدی :104:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tired butterfly

باورم نمیشه یه روزی دیالوگه من با کسی که دوستش داشتم این چیزا باشه . افسوس ....................

---

من هم حقیقتا برام تاسف آوره که یک دختر با تحصیلات کارشناسی ارشد از این ضربه ها بخوره.

ملا شدن چه آسان
آدم شدن چه مشکل!

از این جا به بعد روی سخنم صرفا با شخص شما نیست. عامه: هممون هی زور میزنیم که درجات علمی مون رو ببریم بالا. سر از کشورهای دیگه در بیاریم. مجامع علمی. کنفرانسها. فرصتهای کاری ویژه و...
اما پای آدمیت مون که میرسه لنگ میزنیم! فرقی با بدوی ترین آدمها در هدایت غرایزمون نداریم. به راحتی آب خوردن فریب زبان بازی و طنازی طرف مقابل رو میخوریم (فرقی نمیکنه چه دختر چه پسر) و به طرفة العینی توی دست اندازها و چاله ها می افتیم و به طرفة العین دیگری به پوچی میرسیم و به زمین و زمان بد میگیم و لعنت میفرستیم.

سلام عزیزم همین که پاک بودی و اکبند این افتخاره چون با اینکه دخترم ولی متاسفانه بین دختر خانم ها این چیزا کم شده و اونا پسرارو عادت دادن به این چیزا. خوب کاری کردی شخصیتت رو حفظ کردی و خانمی کردی. دختر خانم این موفقی که هیچ چیز جلوی تلاشش رو نگرفت دیگه چی می خوای؟؟؟؟؟؟ به فکر آیندت باش و این حرفام اصلا تو روحیت تاثیر نزاره من کاری ندارم ااون آقا کی بوده و چه جوری و توهین هم نمی کنم مهم خودت بودی که کاری نکردی که بعد به جای این حرف حرفی بزنه که شخصیتت زیر سوال بره یعنی منظورم اینه که اگه اکبند نباشی باز یه برچسب دیگه بهت می زدن . من تحسینت می کنم خانمی

همیشه یه کارایی هست که باور نمیکردی یه روز انجامش بدی و وقتی انجامش میدی بزرگترت میکنه چون که قبلا بچه بودی فکر میکردی دنیا وشایدم عشق میتونه تورو به جاهایی که میخواد ببره اما الان که بزرگترشدی میبینی این تویی که هرجادلت میخواد قلبتو هدایت میکنی چون عاقلی وباهوش.درمورد اصطلاحاتی که این آقا به کار میبره دیگه به طرز تابلویی قصد داره شمارو گول بزنه(داره کری میخونه)ولی آفرین به شما.جواب رد تو خیلی ارزشمند بود مخصوصا اینکه قبلا علاقه ای درکاربود.:104:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Eram

همیشه یه کارایی هست که باور نمیکردی یه روز انجامش بدی و وقتی انجامش میدی بزرگترت میکنه چون که قبلا بچه بودی فکر میکردی دنیا وشایدم عشق میتونه تورو به جاهایی که میخواد ببره اما الان که بزرگترشدی میبینی این تویی که هرجادلت میخواد قلبتو هدایت میکنی چون عاقلی وباهوش.درمورد اصطلاحاتی که این آقا به کار میبره دیگه به طرز تابلویی قصد داره شمارو گول بزنه(داره کری میخونه)ولی آفرین به شما.جواب رد تو خیلی ارزشمند بود مخصوصا اینکه قبلا علاقه ای درکاربود.:104:

---

آره علاقه ی شدیدی هم بود . من تا 1 ماه بعد از قطع رابطه دچار تیک عصبی شده بودم و با گذشت زمان مشکلم حل شد . مشکل اینجاست که الان دارم میفهمم که من برای پر کردن تنهاییش بودم و وقتی دید که من بهش جدی و برای ازدواج فکر میکنم شروع کرد به خرد کردن من . نیاز زن اینه که بهش توجه کنن . اما منت میذاشت . نمیدونم چرا هرزگاهی یه جوری وارد زندگیم میشه و من رو فقط میریزه بهم و تاکید میکنه که به نیاز هاش توجهی نداشتم . خوب من برام یه اس ام اس توجه بود اما توجهی که اون میخواد یعنی ........... . به همین خاطره که گفنم لعنت به زنانگی .

همیشه یه کارایی هست که باور نمیکردی یه روز انجامش بدی و وقتی انجامش میدی بزرگترت میکنه چون که قبلا بچه بودی فکر میکردی دنیا وشایدم عشق میتونه تورو به جاهایی که میخواد ببره اما الان که بزرگترشدی میبینی این تویی که هرجادلت میخواد قلبتو هدایت میکنی چون عاقلی وباهوش.درمورد اصطلاحاتی که این آقا به کار میبره دیگه به طرز تابلویی قصد داره شمارو گول بزنه(داره کری میخونه)ولی آفرین به شما.جواب رد تو خیلی ارزشمند بود مخصوصا اینکه قبلا علاقه ای درکاربود.:104:

tired butterfly

عزیز


به تالار همدردی خوش آمدی

می دانم آزرده ای ، خسته ای ، و شاید هم دلشکسته .... اما مقاومتت برای حفظ عفتت و ندادن اجازه دستبرد به گوهر وجودیت به یک حرامی ، جای بسی تحسین دارد :104:.


روزی به خودت بسی افتخار می کنی که درک عمیقتری از این دوستیها پیدا کنی . وقتی بفهمی این پسرها جز برای رابطه

جنسی و تأمین غرایزشون با امثال شما ارتباط برقرار نمی کنند . وقتی بفهمی چطور از دنیای احساس و عاطفه دخترها

استفاده می کنند و با سفسطه ای مثل اینکه وقتی همسر آینده تو کسی خواهد بود که قبلاً ارتباطها داشته و رابطه جنسی

داشته تو می خواهی برای چه کسی خودت را پاک نگه داری و ..... فریب را مهمان دل امثال تو می کنند .

وقتی دریابی که مقاومت یک دختر برای اجازه ورودبه حریم زنانگی ندادن به یک پسر تا چه حد برای اون پسر تنبیه هست و اون

پسر چقدر نقشه می کشد تا این دختر سرسخت را مغلوب امیال خود کند و یکی از دستاویزهای او وابسته سازی و رمانتیک

بازیهای دروغین هست .

وقتی همه اینها و بیشتر از اینی که گفتم را فهمیدی به خودت بسیار افتخار خواهی کرد که مقاوم بودی و تن به خواسته اش

ندادی .

افتخار خواهی کرد که وابستگی عاطفی هم نتونست باعث تسلیمت شود.

افتخار خواهی کرد که سفسطه هایش در وجودت اثر نکرد و مغلوب امیال هوس بازانه او نشدی .

و مقاومتر از گذشته به زن بودنت افتخار خواهی کرد .

عزیز جان

به زنانگیت لعنت نفرست که اگر بشناسی و بدانی چه جایگاهی دارد زن ، می فهمی که چرا اینهمه شیاطین جن و انس در پی

فروپاشی او هستند .

زن در همین قاموس زنانه خود پرورنده مردان بزرگ هست و این چیزیست که ابلیس نمی خواهد .

زن در قاموس همین زنانگی خود کارها می کند کارستان .

مگر نمی دانی ربوبیت خدا در زن تجلی یافته و این کم چیزی نیست و مگر نمی دانی محور عالم آفرینش است که اگر حدیث

قدسی لولاک لما خلقت الافلاک که خطاب خدا به پیامبرش هست را باور کنی این محور بودن را باور خواهی کرد .

نشنیدی می گویند پشت موفقیت غالب مردان یک زن نهفته هست ؟؟ این حقیقتی هست که انرژی بخشی و حرکت آفرینی

زن را نشان می دهد


حق داری آزرده باشی چون می بینی نگاه های آلوده چقدر همین زن را دنبال می کند اما نمی دانی همین برای

چیست و اتفاقاً همین نشانه ارزشمندی زن هست . چیزی که ارزشمند نباشد این همه وسوسه به دنبالش راه نمی افتد .

وسوسه ها در پی اویند چون نمیخواهند ارزشش بماند . می دانی ریشه این وسوسه ها کجاست ؟ از حسادت ، حسادت

ابلیس به آدم ... به جایگاه آدم و ..... می دانی که برای فرو انداختن او از جایگاه بهشتی اش از راه وسوسه همسرش یعنی

زن وارد شد و .....

من این حقیقت را با تمام وجودم دریافته ام که ابلیس برای نابودی نسل بشر از راه زنان وارد می شود ، چه به

وسوسه خود آنان به شکستن حریمشان چه به غفلت انداختنشان تا خود را بنمایانند و این زنانگی را به جلوه آورند و بعد نگاه

غریزه مرد را که سرکش است را به سوی او بکشاند و این موجود لطیف و ظریف و رفیع الجاه در عالم خلقت را با سفسطه های

القایی خود به مردان جذب شده به زیر بکشد و نقص و آسیب اساسی و کاری به جامعه بشری وارد کند و ......


و درود بر تو که اگر غفلت کردی و وارد بازی این وسوسه ابلیس مدار از سوی یک پسر شدی برای قرار گرفتن در یک رابطه سمی .....

اما با مقاومت دشمن شکنت نگذاشتی آن لعین ابدی به خواسته و تلاشش برسد .

عزیزم تو نمی دانی با مقاومتت چه فریادی از آن لعین رانده شده بر تارک خلقت برآورده ای و بدان او همچنان تلاشش راخواهد

کرد و دیگرانی را هم سر راهت سبز خواهد کرد تا آنقدر در گوشت بخوانند که باورت شود این روابط و کام رساندن ها به شیاطین

مجسم طبیعی روابط انسانی هست ..... و تنها روزی از تو در این مسیردست بر می دارد که ببیند تلاشش ترا مقاومتر کرده و

درجه ات را فزونی بخشیده و رسده ای به آنجا که دیگر اساساً اجازه ورورد رابطه معمولی هم به غیر همجنست نمی دهی و را

را بسته ای و او خشمگین از اینکه چرا با تلاشش باعث قوی تر شدن تو شده . دست می کشدتا بیش از این در این مبارزه

موجب رشد وارتقائت نشود و البته حماقت است که فکر کند بدون این وسوسه گران رشد تو متوقف می شود .



می گویند درقیامت یکی از عذابهای شیطان دیدن مومنانی هست که بامقابله با وسوسه های او ایمانی قوی پیدا کرده و درجات

بالایی نصیب خود کرده اند . و رنجور و عصبانی می گوید اگر می دانستم تلاشم برای منحرف ساختنش او را به این درجه

می رساند هرگز او را وسوسه نمی کردم .


مقاومتت مبارک باد و افزون وافزون تر ای عزیز . که اگر زن نبودی چنین افتخاری نصیبت نمی شد . پس درود بر این

زنانگی اگر در موقعیت خودش محفوظ بماند و در دستبرد قرار نگیرد

ببین عزیزم. مشکل شما این آقا نیست. این فقط یک جزء از یک مشکل بزرگتر هست. شما دچار ناهماهنگی ارزش ها و شیوه ی زندگی هستی. حالا توضیحش را مختصر می دهم. شما معتقدی باید پاک باشی و برای این پاک ماندنت هم حاضری یک ماه تیک عصبی را تحمل کنی. این واقعا قابل تحسینه.
اما مشکل از یک جای دیگر شروع می شود. خودت می دانی دخترهایی هستند که این چیزها برایشان اهمیت ندارد. هر اتفاقی می افتد می گویند نه خانی آمده نه خانی رفته. بنابراین این حرف ها و این رفتارها هیچ مشکلی برایشان درست نمی کند. چون این شیوه زندگی را پذیرفته اند.
اما شما که این چیزها برایت مهم است و این قدر اذیت می شوی باید مراقب سلامت خودت باشی. ببین من به اعتقاد شما کاری ندارم. از جنبه دیگری می گویم. اگر خدای ناکرده به بیماری اعصاب حتی خفیف ترین نوعش مبتلا شوی دیگر روی خوش در زندگی ات نمی بینی. من کسانی که این بیماری ها را گرفته اند دیده ام. واقعا سخت ترین زندگی همین است. این بیماری ها به سختی درمان می شود و شاید تا آخر عمر درمان نشود.
فکر می کنی چرا این آدم ها مریض شدند؟ چون کاری کرده بودند که اعصابشان تحریک شود. آدم هایی را به دور خود جمع کرده بودند که دائما آزارشان دهند. چون به چیزهایی در زندگی پرداخته بودند که یک لذت زودگذر داشت اما به جز تحریک شدید اعصاب و ضرر ثمری نداشت.
حالا اشتباه شما این است که به این ارزش پاکدامنی معتقد هستی اما شرایطی را فراهم کرده ای که آدم های اینچنینی راحت بتوانند شما را با حرف های زشت آزار دهند و اعصابت را به هم بریزند. اگر آدم باز و آزادی بودی حرف دیگری بود. کاری که شما باید انجام دهی این است که شرایط زندگی و ارتباطات خودت را با ارزش هایی که به آن معتقد هستی هماهنگ کنی. طوری زندگی کن که آدم های اینچنینی جرات نزدیک شدن و توهین به شما را نداشته باشند.

دخترخوب تا اینجا روخوب اومدی،ولی حتما تنهایت رومدیریت کن تا نیاز عاطفی باعث نشده با یه پیامک،یا ایمیل یا یه نگاه دچار چالش بشی،همیشه قوی وپرتوان ظاهرشو،تاهرکسی به خودش اجازه نده برای تمام حیثیتت نقشه بکشه،یکی ازنزدیکان اومد به من گفت میخام چیزی بگم بگو کارخوبی کردم یا نه؟توی خیابون داشتم راه میرفتم یک نفرتاسه بار میزدپشت پام همش فاصله میگرفتم و راهمو کج میکردم که دست بر داره اما ول کن نبود،منم برگشتم یه سیلی محکم زدم زیرگوشش،اونم کاملا خجالت کشیدوسریع ازاونجارفت،بهش گفتم هروقت خواستی دعاکنی اول اون دستی که سیلی زد رو به آسمون درازکن،الان منظورم این نیست که باچماق بامردم رفتارکنی،منظورم درجه های رفتار قاطعانه وباوربه رفتار قاطعانه است

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin.n

دخترخوب تا اینجا روخوب اومدی،ولی حتما تنهایت رومدیریت کن تا نیاز عاطفی باعث نشده با یه پیامک،یا ایمیل یا یه نگاه دچار چالش بشی،همیشه قوی وپرتوان ظاهرشو،تاهرکسی به خودش اجازه نده برای تمام حیثیتت نقشه بکشه،یکی ازنزدیکان اومد به من گفت میخام چیزی بگم بگو کارخوبی کردم یا نه؟توی خیابون داشتم راه میرفتم یک نفرتاسه بار میزدپشت پام همش فاصله میگرفتم و راهمو کج میکردم که دست بر داره اما ول کن نبود،منم برگشتم یه سیلی محکم زدم زیرگوشش،اونم کاملا خجالت کشیدوسریع ازاونجارفت،بهش گفتم هروقت خواستی دعاکنی اول اون دستی که سیلی زد رو به آسمون درازکن،الان منظورم این نیست که باچماق بامردم رفتارکنی،منظورم درجه های رفتار قاطعانه وباوربه رفتار قاطعانه است

---

خوب الان من واقعا خودم رو نمیفهمم . من تو این 1 سالی که ازش خبری نداشتم . کمر همت رو بستم و الان رسیدم به اینجا . اما یه ایمیلش و الانم که میدونم فیسیش چیه داره اذیتم میکنه . الکی میرم تو فیسش و یا پیچ دوستاش . شب ها هم با ناراحتی میخوابم . درخواست دوستیمو کنسل کردم اما نمیدونم چرا این جوری شدم . کاش ایمیلش رو ندیدم .من الان چی کار کنم .؟ من الان میگم چطور 1 سال بدون هیچ فکری به کارام میرسیدم باز اومد و حالا یه فیس هم هست و مربی هم هست و دایم با گروهش و تور هایی که میرن و خنده هاش افسرده میشم . اگه وایسته بودم چرا این 1 سال طاقت اوردم اگه نبودم الان این حالم چیه ؟

تایرد.درکت میکنم به هردلیلی با اون آشنا شدی،به لحاظ عاطفی یه ناشی گری کردی ودریچه قلبت روبراون بازکردی ووابستگی اتفاق افتاده،دراوج ۵سال ارتباط،درلحظه حساس "ارزش انسانیت"خودت رونشون دادی،امتحانی سخت که درتوان هرکسی نیست.به نظرم "شرایط"بعدازدوری ازاو بسیارموثربوده،حدس من اینه که این یکسال اینقد سرت شلوغ بوده بواسطه درس یاهرچیزی،که زیادحواست به زخمی (وابستگی عاطفی)که خوردی نبوده.این زخم درحال بهبودی بوده که سرش رواین اواخرکندی(ارتباط مجددبا ایمیل وفیس و...).الان باید به سه موردمهم توجه کنی ونزدیک این سه نشوی.۱_"یاربازی ۲_توپ بازی۳_میدان بازی. یاربازی که اون طرفه سعی کن نبینیش به قول دوست عزیزمون نوپو با ارزشهای شماهماهنگ نیست او یه ارزشهایی داره (بی بندوباری جنسی)که برای شما ضدارزشه. توپ بازی حرفهاومسائل جذابی هست که بین شما ردوبدل شده به اونا نزدیک نشو۳_میدان بازی:جاهایی که باهم رفتید مث کوهنوردی یا کافی شاپ یا...البته دومورد دوم موقته وبه محض درمان کامل وابستگی دیگه مهم نیست ومیتونی باشریک آینده زندگیت داشته باشی خوداوهم به مرور ازیادت میره.......................................... .................................................. .................................................. .................................................. ................................اما ازپست اولت اینطورفهمیدم که دنبال یه انرژی جایگزین هستی اینکه دست ودلت به کارنمیره.این مساله خیلی ازجوانهاست وتعیینش باخودته.اینکه چه شخصیتی داری خوش ترین خاطرات زندگیت قبلا چی بوده؟وخیلی سوالات دیگه.یکی نمازبهش انرژی میده،یکی مسافرت،یکی معاشرت بیشتربامردم و...ولی الان تنهایی اصلا برات مناسب نیست.دوم نیازت به ازدواج وشریک عاطفی که طبیعت همه ماست باعث میشه یاد اوپررنگتر بیادبه ذهنت.......................................... .....هیچ آیه ای درقرآن ارتباطات اینچننی رو مجازنکرده واون رو یک بیماری درقلب میدونه.حضرت یوسف (ع)به خاطر"حفظ فروج"صفت "حفیظ"روگرفت وحفاظت ازخزائن زمین روبه او دادند.(۵۵و۵۶یوسف)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ammin.n

تایرد.درکت میکنم به هردلیلی با اون آشنا شدی،به لحاظ عاطفی یه ناشی گری کردی ودریچه قلبت روبراون بازکردی ووابستگی اتفاق افتاده،دراوج ۵سال ارتباط،درلحظه حساس "ارزش انسانیت"خودت رونشون دادی،امتحانی سخت که درتوان هرکسی نیست.به نظرم "شرایط"بعدازدوری ازاو بسیارموثربوده،حدس من اینه که این یکسال اینقد سرت شلوغ بوده بواسطه درس یاهرچیزی،که زیادحواست به زخمی (وابستگی عاطفی)که خوردی نبوده.این زخم درحال بهبودی بوده که سرش رواین اواخرکندی(ارتباط مجددبا ایمیل وفیس و...).الان باید به سه موردمهم توجه کنی ونزدیک این سه نشوی.۱_"یاربازی ۲_توپ بازی۳_میدان بازی. یاربازی که اون طرفه سعی کن نبینیش به قول دوست عزیزمون نوپو با ارزشهای شماهماهنگ نیست او یه ارزشهایی داره (بی بندوباری جنسی)که برای شما ضدارزشه. توپ بازی حرفهاومسائل جذابی هست که بین شما ردوبدل شده به اونا نزدیک نشو۳_میدان بازی:جاهایی که باهم رفتید مث کوهنوردی یا کافی شاپ یا...البته دومورد دوم موقته وبه محض درمان کامل وابستگی دیگه مهم نیست ومیتونی باشریک آینده زندگیت داشته باشی خوداوهم به مرور ازیادت میره.......................................... .................................................. .................................................. .................................................. ................................اما ازپست اولت اینطورفهمیدم که دنبال یه انرژی جایگزین هستی اینکه دست ودلت به کارنمیره.این مساله خیلی ازجوانهاست وتعیینش باخودته.اینکه چه شخصیتی داری خوش ترین خاطرات زندگیت قبلا چی بوده؟وخیلی سوالات دیگه.یکی نمازبهش انرژی میده،یکی مسافرت،یکی معاشرت بیشتربامردم و...ولی الان تنهایی اصلا برات مناسب نیست.دوم نیازت به ازدواج وشریک عاطفی که طبیعت همه ماست باعث میشه یاد اوپررنگتر بیادبه ذهنت.......................................... .....هیچ آیه ای درقرآن ارتباطات اینچننی رو مجازنکرده واون رو یک بیماری درقلب میدونه.حضرت یوسف (ع)به خاطر"حفظ فروج"صفت "حفیظ"روگرفت وحفاظت ازخزائن زمین روبه او دادند.(۵۵و۵۶یوسف)

---

ممنون از راهنمایی هاتون . مبام 100 مرتبه این پست ها رو میخونم که حواسم به خودم بیشتر جمع باشه .خیلی سخته که با کسی باشی که هم ازش بدت میاد هم خوشت . خیلی سخته . موقعی که رابطمون تموم شد 1 سال پیش گفت ما الان دوستیم و فقط به درد ازدواج نمی خوریم . منم کاملا با ارامش براش ارزوی خوشبختی کردم و خودم رو کوچیک نکردم اما تو جوابم گفت دوستیمون چه شکلی باشه ؟ بوسه ای ............................. من اون لحظه داغون شدم من به فکر 5 سال رابطه بودمو دائم خوبی هاش رو بزرگ میکردم و خودم رو مقصر. اما برای اون نحوه ارتباط ما و مسائل جنسی مطرح بود . نه خیانتی نه بی احترامی نه مسائل مادی نه مهریه من فقط بهش گفتم ارامش می خوام اما نه تنها ارامشم رو گرفت غر غرو بودنم و سردی مزاج من رو علت های ترکش دونست . دیگه الان فقط بابام واسم قابل اعتماده . زمان نیاز دارم شاید ورزش و کار تو موسسه های خیریه .شاید بدبختی ادما رو ببینم بدبختی خودم یادم بره .

تایرد خوشحال شدم از انتخاب فعالیت جایگزینت درست حدس زدی."ارتباط واعتمادبه پدر"ورزش"وفعالیت درموسسات خیریه که باشخصیت توسازگاره. این رو هم بدون حرفها وحدیثهایی که توی این ارتباطات زده شده(توپ بازی)چه خوبش چه بدش چندان قابل اعتنا نیست.اگه زیادی احساس حقارت میکردی به خواستش تن میدادی.مگه شوهرت بوده که بخادنظر بده سردی یانه .نجابت وحیای تو برای او معنی سردی داشته http://www.hamdardi.net/thread-28869.....معلومه خواسته تحقیرت کنه تابه خواستش تن بدهی.من فکرمیکنم هنوز یه احساس بد داری که شایدباخودت بگی" مگه چی کم داشتم که واسه ازدواج پا پیش نذاشته"ولی این افراد"ثبات رفتاری"ندارند که بخاد عدم پیشنهاد ازدواجش رو "معیاری" برای خوب یابدبودن خودت قراربدی تازه اونم توی یه"ساختارارتباطی اشتباه" که خلاف حکم خداست وخوب وبدوزشت وزیبای"درون ارتباطیش "مثل کف روی آب ناپایدار ومحوشدنیه واصلانمیشه روش حساب کرد.

عشق چیه باباااااااااا

من یه پستی داشتم ،کسانی که کمکم کردن فک کنم خوندن
عاششق همکلاسیم بودم
اما . .. دوستان بهم گفتن اون داره ازت سواستفاده میکنه ، ولی منه احمق حرف گوش نکردم دوسشس داشتم ، فک میکردم اونم دوسم داره
ولی افسوس
افسوس
افسوس
امروز فهمیدم با یکی دیگه بود چند روزی میشد
بامن به بهونه خرج بیش از حد شارژ و رابطه رو تموم کرد

ولی الان فهمیدم همش بهم خیانت کرده بود
تو ژن این بود ، تو ذات این بود که با همه دوستی کنه و کارش به . .. بکشه
گذشت ، عیبی نداره ، گذشت ولی به هم نوع خودش بدی کرد ، ازم یه بشر بی احساس ساخت
یه چیزی ساخت که به هم نوع خودش بلایی بیارم که بدبخت بشه
تقصیر خودم بود
همش تقصیر خودمه که دوسش داشتم ، باید مثل همه مثل هرزه نگاه میکردم
عشقی نیست ، عشقی ووجوود ندااااااااااره
نه که نیست ، هست ،ولی عشق فقط مال مادر و خدا
ازم گوشت بی احساس سااخت

عشـــــــــــقی ووجود نداره
تا سرمون به سنگ نخوره ، نمیفهمیم سر شکستگی یعنی چی
تا دستمون نسوزه نمیفهمیم آتیش یعنی چی
عشقی وجووووووووووووود ندااره
اونی هم که میگه هست ، هنوز انگار چیزی تجربه نکرده بفهمه هست یا نیست

سلام عزيزم من اولين باره اينجا نظر مي دم چون خودم مشكلي داشتم و منتظر راهنمايي يا بهتر بگم دلداري بودم. تا آدما خودشون نخوان هيچ حرفي نمي تونه آدم و آروم كنه. شما 1 ساله تموم كرديد من 8 روزه كاملا تموم كردم و الان كسي كه چند سالم و براش گذاشتم با يكي ديگس. شبا با گريه مي خوابم چون داغم تازش. همش حرفاش تو گوشمه. من برعكس شما دوست پسرم در طول اين رابطه هيچ عملي كه بگم من و واسه چيزاي ديه مي خواست نداشت ولي به دلايلي كه فقط خودم مي دونم تموم كرديم. و ايشون هم حالا نمي دونم و نفهميدم چرا و چطوري در عرض 12 روز دوست دختر گرفتن و من و با كلي شك و سوال گذاشتن . بگذريم مي خوام بگم تنها نيستيد . به گول آقا محمد ديگه عشق واقعي وجود نداره. و بدترين چيزي كه واسه من به يادگار گذاشت بي اعتمادي به پسراست . ديگه تا مدتها دور اين چيزارو خط مي كشم و بعد اگه خدا بخواد از راه اصولي ازدواج مي كنم. نكردم هم مهم نيست چون ديگه احساسي ندارم و حس هيچ كاري.

کاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند
و زنان شوکت زن بودنشان را؛
کاش مردان همیشه مرد باشند
و زنان همیشه زن!
آنگاه هر روز نه روز “زن”،
نه روز “مرد” بلکه روز “انسان” است…

خانم پروانه خسته من می دانم که آقا محمد و خانم یونیک چه تجربه های سختی داشته اند. اما یک نکته هست که باید بدانی. این دو عزیز راست می گویند که در این روابط عشق وجود ندارد. خود من هم همین مساله را برای خانم یونیک در یک پست مفصل توضیح دادم و به ایشان تاکید کردم که اصلا فکر نکنند روی رابطه ای وقت گذاشته اند و فرصت خوبی از دستشان رفته است. بلکه فقط به عنوان یک تجربه به آن نگاه کنند. اما من در همان پست گفتم عشق را باید در رابطه ی زناشویی و خانواده ( خانواده پدری ) جستجو کنند. من با این حرف موافق نیستم که اگر کسی کار زشتی انجام داد یعنی انسانیت وجود ندارد و باید به همه بدبین بود. بله باید به تمام کسانی که این گونه رفتارهای ناپسند را دارند بدبین باشی و اعتماد نکنی. اما دلیل ندارد از زندگی آینده و همسر آینده هم بیزار بود. من به شما اطمینان می دهم که اگر از راه درست وارد شوی بهترین همسر و لذت بخش ترین عشق را تجربه خواهی کرد. فقط شما و هر کس دیگر که این تاپیک را می خواند باید به این نکات توجه کنید :
1- از تعمیم دادن کار یک نفر به همه افراد و بدبینی به جنس مخالف پرهیز کنید.
2- مرثیه سرایی احساسی نکنید. ( این مطلب در همین سایت به تفصیل آمده است)
3- خود را به طور اصولی برای ازدواج آماده کنید. یعنی پیش یک مشاور امین بروید و بگویید می خواهید برای ازدواج آماده شوید و برنامه ای را برای شناخت خود ، شناخت خطاهای فکری ، شناخت شخصیت و ... زیر نظر مشاور شروع کنید. شما اگر می خواهید همسر خوبی داشته باشید اول باید خودتان یک همسر خوب باشید. با خانواده راجع به ازدواج صحبت کنید و اگر اختلافی هست حل کنید. کلا هر وقت نیاز داشتید راجع به ازدواج با پدر و مادر خود صحبت کنید. با این روش اعتماد آنها هم بیشتر می شود و رابطه شما محکم تر می شود. حتی می توانید به کمک خانواده مقدمات ازدواج را فراهم کنید. راجع به ازدواج تا می توانید مطالعه کنید. راجع به تفاوت های زنان و مردان و خصوصیات خاص هر جنس، راجع به موانع ازدواج مناسب ، و خلاصه هر چه که لازم است اطلاعات کسب کنید.
4- بعد از اینکه مورد 3 اجرا شد می توانید معیارهای همسر آینده را مشخص کنید و فقط افرادی را قبول کنید که از راه مناسب ( همراه خانواده ) اقدام کنند و با معیارهایتان منطبق باشند.
اقدام با خانواده می تواند شکل های مختلفی داشته باشد. مثلا یک روش این است که فرد مورد نظر ابتدا با خانواده بیاید و خانواده ها با هم آشنا شوند. اگر معیارهای هم را داشتند قرار یک آشنایی اصولی و با مدت معین و برنامه عملیاتی معین گذاشته می شود. اگر بعد از این مدت دختر و پسر هم را پسندیدند بقیه مراحل مثل بله برون و ... اجرا می شود.
پس می بینید که راه های رسیدن به عشق پاک و پایدار باز است. فقط بعضی رسم ها که بین همسالان ما رایج می شود نمی گذارد ما درست فکر کنیم. قبول دارم که همه ما جوان ها از همسالان خود تاثیر می گیریم. اما باید فکر بازی داشته باشیم و مهارت ( تفکر انتقادی ) را در خود پرورش دهیم. بسیاری از همسالان ما متاسفانه تصورات غلطی راجع به عشق ، ازدواج و مشارکت خانواده در ازدواج دارند و موفق نمی شوند. اما رواج یک رسم غلط دلیل این نیست که راه موفقیت بقیه که فکر متفاوتی دارند بسته است.

- - - Updated - - -